سلسله درس‌های قرآن شناسی - درس چهاردهم - تفسیر سوره جمعه

تبیین دینامیزم بعثت پیامبر اسلام از منظر قرآن – قسمت چهارم

 

«قُلْ یا أَیهَا الَّذِینَ هَادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ - وَلَا یتَمَنَّوْنَهُ أَبَدًا به ما قَدَّمَتْ أَیدِیهِمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ - قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِیکُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَی عَالِمِ الْغَیبِ وَالشَّهَادَةِ فَینَبِّئُکُمْ به ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ - ای پیامبر یهودیان را مخاطب قرار بده و به ایشان بگو: ای کسانی که معتقدید که تنها شما اولیاء خدائید و نه هیچ کس دیگر اگر در این اعتقادتان راست می‌گوئید آرزوی مرگ کنید برای اینکه ولی خدا و دوست او باید دوستدار لقای او باشد - هرگز به سبب ظلم‌هائی که کرده‌اند چنین آرزوئی نمی‌کنند - ای پیامبر به این‌ها بگو مرگ به زودی آنان را دیدار می‌کند و آنگاه به سوی پروردگارشان برمی‌گردند و او به حقیقت اعمال آنان آگاه است چه اعمال ظاهریشان و چه پنهانیشان برای اینکه او عالم به غیب و شهادت است» (آیه 6 – 8 - سوره جمعه).

در این سه آیه موضوع سوره که عبارت بود از بعثت پیامبر اسلام و فونکسیون این بعثت در جامعه اعراب آن روز و بشریت قرن هفتم میلادی عوض می‌شود و مخاطب پیامبر از صورت آیات قبل که خود مردم عصر پیامبر اسلام بود عوض می‌شود و به طرف پیروان حضرت موسی در زمان پیامبر اسلام گردش می‌کند. البته طرح دو نکته در رابطه با فهم آیات قرآن در اینجا ضرورت دارد، نخست اینکه گرچه به لحاظ شأن نزول آیات در یک سوره گاها آیات مختلف یک سوره دارای شأن نزول واحدی نمی‌باشند اما از آن که عمل آرایش آیات در سوره‌ها به صورت قطعی از طرف خود پیامبر اسلام انجام گرفته است، لذا هرگز نباید نظم پریشان میان دسته‌های آیات یک سوره خالی از حکمت بدانیم چراکه گاها مشاهده می‌شود که در تنظیم آیات در یک سوره حتی برای پیامبر اسلام مکی و مدنی بودن شأن نزول آیات هم مهم نبوده است و گاها در بعضی از سوره‌ها مشاهده می‌شود که پیامبر اسلام دسته‌ائی از آیات مکی را در کنار آیات مدنی قرار داده است.

بنابراین در همین رابطه برای ما در زمان فهم و تفسیر آیات قرآن باید در مرحله اول شأن نزول آیات مطرح باشد و در مرحله دوم انگیزه پیامبر اسلام از قرار دادن آیات با شأن نزول متفاوت در کنار هم، چراکه آنچنانکه قبلا هم مطرح کردیم پروسه تکوین اسلام و قرآن با شکل تکوین تورات و قوم بنی اسرائیل و انجیل متفاوت بوده است و این تفاوت در فهم قرآن و اسلام و حرکت پیامبر دارای اهمیت استراتژیک می‌باشد چراکه شکل تکوین تورات و انجیل صورت دفعی و بیرون از پراتیک اجتماعی داشته است، اما شکل تکوین اسلام و قرآن صورت پروسسی داشته است و این پروسه 23 سال طول کشیده است، علاوه بر این و مهم‌تر از این اینکه این پروسس در بستر پروسس جامعه‌سازانه پیامبر اسلام انجام گرفته است.

لذا منهای 5 آیه اول سوره علق تمامی آیات قرآن در عرصه پراتیک جامعه‌سازانه پیامبر اسلام نازل شده است و همین دو مؤلفه باعث شده تا بر خلاف ادیان مسیحیت و یهودیت؛

اولا دین اسلام یک دین تاریخی بشود.

ثانیا این دین و این قرآن دارای دینامیزم گردد.

ثالثا این دین سیاسی و اجتماعی و جامعه ساز گردد و به همین دلیل گرچه از بعد از وفات پیامبر توسط بنی امیه و بنی عباس و تصوف و فلاسفه یونانی زده مسلمان و فقهای دگماتیسم حوزه‌های فقهی و متکلمین اشعری مذهب و طرفداران اسلام روایتی و اسلام شفاعتی و اسلام زیارتی و صفویه و طرفداران اسلام انطباقی جدید امثال مرحوم بازرگان در کتاب «خدا و آخرت» هدف بعثت انبیاء و امروز در جامعه افرادی مثل عبدالکریم سروش تلاش می‌کنند تا اسلام اجتماعی پیامبر اسلام را به صورت اسلام شخصی و فردی درآورند، همه این تلاش‌ها شکست خورده است که دلیل اصلی آن همین پیوند بین پروسس نزول آیات قرآن با پروسس جامعه‌سازانه پیامبر اسلام می‌باشد که باعث شده تا برای همیشه اسلام به صورت دین سیاسی باقی بماند و این دین سیاسی یک دین تاریخی هم می‌باشد و این دین سیاسی و تاریخی دارای دینامیزم هم است.

البته در همین جا طرح این موضوع بی حکمت نخواهد بود که وقتی ما می‌گوئیم اسلام به عنوان دین سیاسی نباید با شعار چهل ساله رژیم مطلقه فقاهتی ایران و نهضت اخوان المسلمین و بنیادگرایان امروز امثال القاعده و داعش و... که شعار اسلام حکومتی یا دین حکومتی می‌دهند یکی دانست، اسلام حکومتی با اسلام سیاسی یا اسلام اجتماعی تفاوتی از فرش تا عرش دارد و کسی که تفاوت این دو ترم را نداند اصلا نه اسلام را فهم کرده نه سیاست را و نه حکومت و نه هر سه را، به همین دلیل در جامعه خودمان مشاهده کردیم که شعار اسلام فردی که ابتدا توسط مرحوم بازرگان مطرح شد و بعد توسط عبدالکریم سروش پی گیری شد، زمانی توسط این دو مطرح شد که رژیم مطلقه فقاهتی در تقسیم قدرت به تسویه حساب با آن‌ها پرداخت و حاضر به مشارکت قدرت با آن‌ها نشد و همین تسویه حساب باعث شد که آن‌ها جهت مقابله با رژیم مطلقه فقاهتی توتالی‌تر حاکم بر ایران به جای طرح شعار اسلام اجتماعی شریعتی در برابر اسلام حکومتی رژیم مطلقه فقاهتی شعار اسلام فردی و شخصی در برابر شعار اسلام اجتماعی شریعتی بدهند نه اسلام حکومتی و ولایتی خمینی و رژیم مطلقه فقاهتی و به همین دلیل بود که به عریان دیدیم که هر دو پیش از آنکه به جنگ با اسلام حکومتی رژیم مطلقه فقاهتی بروند، تحت عنوان‌های مبارزه با ایدئولوژی به جنگ با اسلام اجتماعی شریعتی رفتند، البته در هر دو جبهه شکست خوردند چراکه هر دو می‌خواستند شیپور را از دهان گشادش بنوازند که امکان پذیر نبود یعنی می‌خواستند مانند مسیحیت با فردی کردن اسلام، دین اسلام را از سطح جامعه به گوشه امن فردی ببرند تا آنچنانکه عبدالکریم سروش می‌گفت فقط توسط آن بتوانیم دو رکعت نماز در دل شب بخوانیم و به صورت فردی در دل شب با خدا راز و نیاز بکنیم.

علت اصلی شکست پروژه مرحوم بازرگان - عبدالکریم سروش این بود که آن‌ها بین اسلام حکومتی خمینی با اسلام اجتماعی شریعتی مرزبندی نکردند و تعریف مشخصی نداشتند و تنها با سلاح اسلام فردی می‌خواستند هم به جنگ اسلام حکومتی و ولایتی خمینی بروند و هم به جنگ اسلام اجتماعی شریعتی و اقبال، که این جنگ آن‌ها در نهایت به سود اسلام حکومتی و ولایتی خمینی تمام شد چرا که رژیم مطلقه فقاهتی از زمانی که دریافت که جریان بازرگان – سروش با یک سلاح واحد به جنگ اسلام حکومتی خمینی و اسلام اجتماعی شریعتی آمده‌اند جهت مقابله کردن با این جریان کوشید تاکتیک خوب حمله کردن به شریعتی و اسلام اجتماعی شریعتی بدل به تاکتیک بد دفاع کردن از شریعتی بکنند.

لذا به این ترتیب بود که دیدیم رژیمی که شیخ مرتضی مطهری بزرگ‌ترین تئوریسین او در حمله به شریعتی مانند حمله به سیدجمال الدین اسدآبادی که می‌گفتند «ختنه نکرده» معتقد بود «شریعتی غسل جنابت نمی‌کند» و حمید روحانی خزانه دار اسناد این رژیم تمام زینش را رکاب می‌کند تا مانند برادر حاتم طائی با بول کردن درون چاه زمزم مکه شریعتی را «ساواکی» مطرح کند و تقریبا تمام مراجع و فقه‌های حوزه در عصر شریعتی یا فرمان تکفیر شریعتی صادر کردند و یا بر علیه او سخن گفتن و کتاب نوشتند. از مرجعیت میلانی گرفته تا مکارم شیرازی و طباطبائی و مطهری تا اعلامیه مشترک بازرگان - مطهری تاکتیکش در برخورد با شریعتی عوض شد و به جای آن کوشید این بار به جای خوب حمله کردن به شریعتی، از تاکتیک بد دفاع کردن استفاده بکند.

به این ترتیب بود که دیدیم که همین سردمداران رژیم مطلقه فقاهتی یک مرتبه در برابر شریعتی سلاح فتوای تکفیر و فحش‌های چاروداری مرتضی مطهری (که به قول عبدالکریم سروش، مطهری را با بی جامه در برابر شریعتی قرار دادند) غلاف کردند و این بار کوشیدند تا خانه شریعتی را موزه کنند و حتی سخن انتقال جنازه شریعتی از دمشق به حسینیه ارشاد به میان آوردند تا به هر ترتیب شده اندیشه شریعتی را به صورت موزه و قبرستان درآورند و از شریعتی تنها کویریاتی بسازند که فقط به درد احساسات رمانتیک فردی می‌خورد.

به هر حال آنچه در این نزاع به قول شریعتی خروس بهمن آباد و میرزا حسن مزینانی وجه المعامله یا وجه المصالحه قرار گرفته، اسلام اجتماعی شریعتی - اقبال است که توسط بازرگان – سروش در پای آسمان خراش لیبرالیسم ذبح می‌شود و توسط سردمداران رژیم مطلقه فقاهتی در پای اسلام حکومتی و اسلام ولایتی حوزه و خمینی قربانی می‌شود که حاصل نهائی هر دو یکی خواهد بود.

به هر حال در خصوص تفسیر سه آیه 6 و 7 و 8 سوره جمعه آنچه که در اینجا باید بگوئیم اینکه:

الف – موضوع این سه آیه با کل آیات سوره جمعه که در باب بعثت پیامبر و واکنش مردم جامعه پیامبر اسلام می‌باشد متفاوت است چراکه موضوع این سه آیه در باب خودویژگی‌های قوم موسی است که در آیات مختلف قرآن در باب آن صحبت شده است

ب – موضوعی که در این سه آیه در باب خودویژگی‌های قوم موسی مطرح می‌کند و به نفی آن می‌پردازد، آپارتاید مذهبی است که مطابق آن قوم یهود خودش را برتر از دیگر مردمان نسبت به خدا می‌دانستند.

«وَقَالَتِ الْیهُودُ وَالنَّصَارَی نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ... - یهود و نصاری گفتند ما فرزندان و دوستان خدا هستیم» (سوره مائده - آیه 18).

«وَقَالُوا لَنْ یدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ کَانَ هُودًا... - آن‌ها گفتند هیچ کس داخل بهشت نمی‌شود جز اینکه یهودی باشد» (سوره بقره - آیه 111).

ج – در این سه آیه موضوع درخواست مرگ به عنوان محک تجربه اندیشه آپارتاید مذهبی مطرح می‌کند که بسیار قابل توجه می‌باشد.

«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نُودِی لِلصَّلَاةِ مِنْ یوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَی ذِکْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَیعَ ذَلِکُمْ خَیرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ - فَإِذَا قُضِیتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیرًا لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ - وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَیهَا وَتَرَکُوکَ قَائِمًا قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَیرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَیرُ الرَّازِقِینَ - هان ای کسانی که ایمان آوردید هنگامی که در روز جمعه برای نماز جمعه شما را می‌خوانند به سوی ذکر خدا بشتابید و داد و ستد را رها کنید اگر بدانید این برای شما بهتر است و همین که نماز جمعه پایان یافت در زمین پراکنده شوید و به کار مشغول شوید و از فضل خدا طلب کنید و به این ترتیب خدا را بسیار یاد کنید - و چون در بین نماز جمعه تو را رها کردند و به تجارت مشغول شدند به آن‌ها بگو آنچه نزد خداوند است از تجارت بهتر است چراکه خداوند بهترین رزاق است» (آیات 9 تا 11 - سوره جمعه).

آنچه از این سه آیه فهم می‌شود اینکه:

الف – کلمه «جُمُعَةِ» به ضم حرف جیم و میم و یا به ضم جیم و سکونمیم به معنای یک روز هفته است که عرب ماقبل اسلام ابتدا آن را یوم العروبه می‌گفتند و سپس آن را یوم الجمعه خوانده‌اند.

ب - منظور از انتشار در زمین یا «فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ» متفرق شدن مردم در زمین و مشغول شدن به کار است نه آنچنانکه امروز مشاهده می‌کنیم، تعطیل کردن کار باشد.

ج – آنچنانکه قبلا هم مطرح کردیم پیامبر اسلام توسط دو عبادت حج و نماز تلاش می‌کرد تا تئوری خود از خداوند را به صورت عملی درآورد.

د – خود کلمه نماز که امروز در میان ما رواج پیدا کرده است یک کلمه ترکی است نه عربی که در قرآن با ترم صلاه از آن یاد شده است که به معنای اتصال با خداوند می‌باشد.

ه – در قرآن هر جا که امر و تکلیف به صلوه برای مومنین شده با اصطلاح و فعل «یقِیمُونَ»، «أَقِیمُوا»، «أَقَامَ»، «قَامُوا»، «مُقِیمِینَ»، «قُمْتُمْ» و «أَقِمْ» مطرح شده است که دلالت به برپا کردن است نه خواندن و به همین دلیل در زیارت عاشورا و وارث در تبیین عاشورا خطاب به امام حسین گفته می‌شود «اشهد انک قد اقمت الصلوه - ما شهادت می‌دهیم ای حسین که تو با عاشورا صلوه را برپا داشتی» و «اتیت الزکاه - ای حسین شهادت می‌دهیم که تو با عاشورا زکات خود را دادی» و «امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر - شهادت می‌دهیم که ای حسین تو با عاشورا امر به معروف و نهی عن المنکر کردی.»

و – هر چند در قرآن بر صلوه یومیه و جمعه تاکید شده است، «حَافِظُوا عَلَی الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَی...» (سوره بقره - آیه 238) ولی این صلوه را فقط خاص انسان نمی‌داند بلکه از نظر قرآن تمام پدیده‌ها با حرکت و حیات خود در حال الصلوه می‌باشند.

«إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یصَلُّونَ عَلَی النَّبِی...» (سوره احزاب - آیه 56).

ز – پیامبر اسلام به امر الصلوه در عرصه حرکت اجتماع تاکید وافری داشته است «رهبانیه امتی الجلوس فی المساجد».

گفت پیغمبر که گر کوبی دری / عاقبت زان در برون آید سری

ح – صلوه جمعه به خاطر اجتماع مسلمین در همین رابطه مورد تائید و تکیه پیامبر اسلام بوده است.

ط - آنچنانکه قبلا هم مطرح کردیم در تئوری جدید پیامبر اسلام هر عملی تنها در چارچوب پیوند با خداوند دارای ارزش می‌باشد، لذا در این رابطه پیامبر حتی کار و تجارت را هم در چارچوب پیوند با خداوند تبیین و تعریف می‌کند آنچنانکه در حج که معمار این پروژه بزرگ پیامبر اسلام می‌باشد، عمل سعی صفا و مروه که تلاش و کار می‌باشد در چارچوب طواف کعبه و پیوند با خداوند تعریف می‌شود.

 

والسلام