سلسله درسهای قرآنشناسی - درس نوزدهم - تفسیر سوره حدید
سوره حدید مرامنامه حرکت جامعهسازانه مدنی پیامبر اسلام – قسمت سوم
3 - مرگ و حیات در جهانبینی توحید برعکس اندیشه ارسطوئی دو اتفاق زمانی و مکانی جدا از هم نیست که یکی در مرحله تکوین و تولد تحقق پیدا کند و دیگری در پایان عمر و حیات بلکه بالعکس، از نظر قرآن مرگ و حیات و دنیا و آخرت دائما در همین جهان در حال انجام میباشد و اصلا آبشخور و موتور شدن و تکامل انسان در همین در هم تنیدگی مرگ و حیات میباشد و تضاد و دیالکتیک بسترساز این صیرورت و شدن موجودات و انسان در همین هم آغوشی مرگ و حیات نهفته است و دینامیزم تکوین موجودات در همین هم آغوشی مرگ و حیات نهفته است و به همین دلیل برای انسان هر لحظه مرگ است و با هر مرگ یک حیات جدید است، البته حیات جدید که از دل مرگ سابق سر میکشد حیاتی متکاملتر از حیات سابق میباشد.
پس تو را هر لحظه مرگ و رجعتیست / مصطفی فرمود دنیا ساعتیست
هر نفس نو میشود دنیا و ما / بی خبر از نو شدن اندر بقا
عمر همچون جوی نو نو میرسد / مستمری مینماید در جسد
جهان کل است و در هر طرفه العین / عدم گردد و لا یبقی زمانین
دگر باره شود پیدا جهانی / به هر لحظه زمین و آسمانی
مثنوی - دفتر اول - چاپ نیکلسون - ص 59 - س 20 - بیت 1170 به بعد
چیست نشانی آنک هست جهانی دگر / نو شدن حالها رفتن این کهنهها
روز نو و شام نو باغ نو و دام نو / هر نفس اندیشه نو نوخوشی و نو عناست
عالم چون آب جوست بسته نماید ولیک / میرود و میرسد نو نو این از کجا ست
نو زکجا میرسد کهنه کجا میرود / گرنه ورای نظر عالم بیمنتها است
دیوان شمس تبریزی - ص 212 - غزل 362 - سطر 7
« نَفَسُاَلْمَرْءِخُطَاهُإِلَىأَجَلِهِ - نفسهای حیات آدمی صدا قدمهای مرگ است» (نهج البلاغه صبحی الصالح - ص 480 - کلمات قصار - شماره 74 - سطر 7)
«... فَإِنَّاَلدُّنْيَاأَدْبَرَتْوَآذَنَتْبِوَدَاعٍ... - به تحقیق دنیا پشت میکند همان لحظه با وداع خود» «...وَإِنَّاَلْآخِرَةَقَدْأَقْبَلَتْوَأَشْرَفَتْبِاطِّلاَعٍ... - آخرت هویدا میشود» (نهج البلاغه صبحی الصالح - خطبه 28 - ص 71 - س 6)
و در این رابطه است که در این سوره (آیه 2 سوره حدید) میگوید «لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يحْيي وَيمِيتُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ- به علت محیط بودن او بر هستی مرگ و حیات به صورت امری دائم میباشد چراکه او بر همه چیز توانا میباشد.»
علی ایحاله در جهانبینی توحیدی ما با یک حیات و یک مرگ روبرو نیستیم بلکه در هر آن و در هر لحظه با سیل عدمها و سیل هستیها یا سیل مرگها و سیل حیاتها روبرو هستیم که به صورت دیالکتیکی از دل هم زایش میکنند.
که زضدها ضدها آید پدید /در سویدا روشنائی آفرید
در عدم هستی برادر چون بود / ضد اندر ضد خود مکنون بود
ضد اندر ضد پنهان مندرج / آتش اندر آب سوزان مندمج
ضد ضد را بود و هستی کی دهد؟ / بلکه زو بگریزد و بیرون جهد
ضد را با ضد ایناس از کجاست؟ / با امام الناس نسناس از کجاست؟
صد هزاران ضد ضد را میکشد / بازشان حکم تو بیرون میکشد
این تفانی از ضد آید ضد را /چون نباشد ضد را نبود جز بقا
مثنوی - مولوی - دفتر اول - ص 59 - س 10
4 - دنیا و آخرت در جهانبینی توحیدی دو مکان در طول هم نیستند که یکی در کره زمین باشد و دیگری در آسمانها بلکه دو منظر در عرض همدیگر میباشد. آنچنانکه فوقا هم به اشاره رفت سوره حدید توحیدیترین سوره قرآن میباشد بطوریکه در 6 آیه اول این سوره ابعادی از توحید الهی به نمایش میگذارد که در هیچ جای قرآن با این شکل و تبیین مطرح نشده است. اما اگر بخواهیم به صورت شفاف موضوع سوره حدید را در یک کلمه مطرح کنیم باید بگوئیم که موضوع سوره حدید انفاق میباشد و همین تضاد بین موضوع و مضمون سوره حدید - که آنچنانکه مطرح کردیم سوره حدید به لحاظ مضمون توحیدیترین سوره قرآن میباشد - اما به لحاظ موضوع که انفاق است از آنجائیکه انفاق یک امر اقتصادی و معیشتی میباشد، میتوانیم به راحتی بگوئیم که موضوع سوره حدید دنیا میباشد. در صورتی که توحید مضمون سوره حدید یک امر صد در صد ارزشی میباشد و به همین دلیل تضاد موضوع و مضمون سوره حدید جای خود را به تضاد بین دنیا و آخرت میدهد که آنچنانکه در سوره حدید مشاهده میکنیم این تضاد در منظومه معرفتی پیامبر اسلام و قرآن به این صورت درمیآید که دنیا و آخرت دو منظر میشود، بطوریکه همان مال دنیا و اقتصاد و معیشت از یک زاویه اگر برای فرد باشد دنیا است و منفی است در صورتی که همین مال آنچنانکه در سوره توحید با بیان «یقرض الله» مطرح شده است.
«مَنْ ذَا الَّذِی یقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ کَرِیمٌ» (آیه 11 - سوره حدید) و
«إِنَّ الْمُصَّدِّقِینَ وَالْمُصَّدِّقَاتِ وَأَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یضَاعَفُ لَهُمْ وَلَهُمْ أَجْرٌ کَرِیمٌ» (آیه 18 - سوره حدید)
از آنجائیکه «قرض» در این آیات بر خلاف «قرض فقهی» که به معنای وام میباشد، معنای وام نمیدهد بلکه به معنای بریدن و جدا کردن میباشد و به همین دلیل به قیچی «مقراض» میگویند چراکه وسیله بریدن و جدا کردن میباشد، لذا در آیات «یقرض الله» به معنای وام دادن نیست بلکه به معنای کندن مال از خود و اهداء کردن به جامعه میباشد و قرض حسنه که در این آیات به آن تکیه شده است اشاره به انفاق آن مالی است که بیشتر، به آن وابسته هستیم:
«لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ...- هرگز به نیکی و بر دست پیدا نمیکنید مگر اینکه آنچه را که بیشتر دوست دارید در راه خدا و مردم انفاق بکنید» (سوره آل عمران - آیه 92)
و به همین دلیل معنی انفاق پر کردن حفرههای اجتماعی و طبقاتی جامعه معنی کردهاند چراکه انفاق از «نفق» میآید که هم به معنای سوراخ است و هم به معنای به جریان انداختن است و انفاق پر کردن این سوراخها یا حفرهها با جریان مال در جامعه است. بنابراین در سوره حدید که موضوع آن انفاق میباشد و انفاق با عنوان «یقرض الله» مطرح شده است، به معنای این است که از خود ببرید و بدهید به خدا، که یک امر دنیائی را به صورت آخرتی تبیین مینماید و اگر بخواهیم دنیا و آخرت در چارچوب سوره حدید معنی کنیم، باید بگوئیم که دنیا و آخرت دو فلش است به این صورت که دنیا فلشی به سمت فرد و آخرت فلشی است به سمت خداوند.
مال را کز بهر دین باشی حمول / نعم مال صالح خواندش رسول
آب در کشتی هلاک کشتی است / آب اندر زیر کشتی پشتی است
چونک مال و ملک را از دل براند / زآن سلیمان خویش جز مسکین نخواند
مثنوی - دفتر اول - ص 51 - س 13
بنابراین یکی از مهمترین دستاوردهای بعثت پیامبر اسلام تبیین نو از رابطه دنیا و آخرت در چارچوب جهانبینی توحیدی بود. به این ترتیب که پیامبر اسلام میخواست به جامعه بشریت این درس را بیاموزد که مسلمانان و مومنین به توحید برعکس بینش صوفیگرانه هند شرقی - که معتقد به بیمقداری دنیا و بیاختیاری انسان هستند - اساس حرکت جامعهسازانه و اسلام تاریخی خودش را بر این دو اصل گذاشت، انسان مختار و جدی گرفتن دنیا. به عبارت دیگر پیامبر اسلام جهت تبیین حرکت جامعهسازانه خودش برعکس اندیشه تصوف هند شرقی که بر دو اصل بیاختیاری انسان و بیمقداری دنیا تکیه میکردند، عمل کرد که عبارت بودند از یکی انسان مختار و دیگری جدی گرفتن دنیا؛ لذا برای اینکه مسلمانان دنیا را جدی بگیرند، دنیا را در عرض آخرت قرار داد نه در طول و به همین دلیل فرمود که «من لا معاش له لا معاد له - کسی که دنیا نداشته آخرت نخواهد داشت» و «یوْمَ ینْظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ یدَاهُ...- در آخرت همانی مشاهده میکنی که از دنیا فرستادهائی» (سوره نباء - آیه 40)
بنابراین از نگاه پیامبر اسلام دنیا را جدی گرفتن به معنای این است که این دنیا را فهم بکنیم؛ لذا تا به طور جدی دنیا را جدی نگیریم امکان تحول و تکامل اجتماعی برایمان وجود نخواهد داشت یعنی جامعهائی که مردم آن برای دنیا ارزشی قائل نباشند هرگز تن به تحول اجتماعی نخواهند داد. بنابراین بزرگترین پیامی که پیامبر اسلام برای بشریت به ارمغان و با آن به جنگ اندیشه صوفیانه هند شرقی رفت، این بود که دنیا را جدی بگیرید و در کنار دنیا بیتفاوت رد نشوید تا دنیا جدی نگیرید امکان آن نخواهید یافت که آخرت را بدست بیاورید و به همین دلیل بود که علامه محمداقبال در آستانه قرن بیستم خطاب به مسلمانان جهت دعوت به تحول ساختاری اجتماعی اعلام کرد که:
بگذر از فقری که عریانی دهد / واطلب فقری که سلطانی دهد
و در همین رابطه است که در آیه 25 سوره حدید قرآن میفرماید:
«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَینَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیعْلَمَ اللَّهُ مَنْ ینْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِی عَزِیزٌ - هدف رسالت همه انبیاء الهی از آدم تا خاتم این بوده تا با کتاب و میزان و آهن مردم را وادار به قیام برای برپائی قسط یا عدالت اجتماعی و اقتصادی بکنند و خدا و پیامبرش در مرحله غیبت رسول جهت استقرار عدالت اجتماعی و اقتصادی یاری رسانند چراکه منافع مردم در این میباشد و خداوند قوی و عزیز و بینیاز از اینها میباشد.»
و باز در همین رابطه جدی گرفتن دنیا در آیه 27 ضمن طرح رسالت عیسی بن مریم به یک نکته تاریخی مهم اشاره میکند و آن اینکه رسالت عیسی بن مریم در راستای رسالت دیگر انبیاء ابراهیمی جهت جدی گرفتن دنیا بوده است و عیسی بن مریم آورنده پیام رهبانیه یا دنیاگریزی نبود، این بدعتی بود که بعدا پیروان عیسی بن مریم در دین مسیحیت گذاشتن و با اینکه رهبانیت در آغاز صورت تاکتیکی جهت مقابله با حکومتهای ظالم بود ولی رفته رفته این تاکتیک به صورت استراتژی شد و هدف عیسی بن مریم در رهبانیه انحرافی گم شد.
«ثُمَّ قَفَّینَا عَلَی آثَارِهِمْ بِرُسُلِنَا وَقَفَّینَا به عیسی ابْنِ مَرْیمَ وَآتَینَاهُ الْإِنْجِیلَ وَجَعَلْنَا فِی قُلُوبِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِیةً ابْتَدَعُوهَا مَا کَتَبْنَاهَا عَلَیهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رعایتها فَآتَینَا الَّذِینَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَکَثِیرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ - به دنبال ابراهیم رسولان خود را برای به قیام وادار کردن مردم جهت استقرار عدالت اجتماعی روانه کردیم همچنین در این تسلسل نهضتی عیسی بن مریم هم فرستادیم و به او انجیل دادیم و در قلوب پیروان عیسی رافت و رحمت قرار دادیم اما رهبانیت پیروان عیسی بن مریم بدعت خود آن پیروان بود و عیسی بن مریم رهبانیت یا صومعه نشینی و غارگزینی و گریز از خلق و فرار از دنیا و ترک لذتهای این دنیا برای مردم نیاورده بود لذا ما بر آنان واجب نکردیم اما آنها رعایت این رهبانیه نکردند و بسیاری از ایشان در بستر این رهبانیت فاسق شدند» (سوره حدید - آیه 27).
بنابراین یکی از مهمترین پیامهای سوره حدید که به طور مشخص در دو آیه 25 و 27 این سوره بر آن تکیه شده است جدی گرفتن دنیا و نفی رهبانیت و دنیاگریزی و بیمقدار دانستن دنیا است.
ادامه دارد