انسان در نهجالبلاغه یا رویکرد علی به انسان
کدامین انسان؟ انسان تطبیقی؟ یا انسان انطباقی؟ یا انسان دگماتیسم؟
ز - در رویکرد اگزیستانسی یا تطبیقی نهجالبلاغه انسان بر عقیده برتری دارد در صورتی که در رویکرد دگماتیسم این عقیده است که بر انسان برتری دارد.
«وَ لاَ تَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعاً ضَارِیاً تَغْتَنِمُ أَکْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی اَلدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی اَلْخَلْقِ... – مالکا، مبادا که مانند حیوان درندهائی به جان مردم مصر بیافتی و خوردن خون و مال آنها را غنیمت شماری زیرا تمام بشریت به دو دسته تقسیم میشوند یا برادر دینی تو هستند و یا هم نوعان تو در خلقت هستند - وَلَا تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَوَقَدْ جَعَلَکَ اللَّهُ حُرّاً- هرگز بنده دیگری مباش چون خداوند تو را آزاده آفریده است» (نهجالبلاغه صبحی صالح - نامه 53 – ص 427 - س 15).
ح - مهمترین مشخصه انسان اگزیستانسی یا انسان تطبیقی از دیدگاه امام علی مرگ آگاهی، مرگ اندیشی و مرگ خواهی است برعکس آن انسان دگماتیسم به خاطر اینکه مرگ را پایان زندگی تفسیر میکند نسبت به مرگ بیزار است.
«وَ قَالَ علیه السلام نَفَسُ اَلْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَی أَجَلِهِ - نفس کشیدن انسانها صدای گامهای او به طرف مرگ میباشد» (نهجالبلاغه صبحی صالح – حکمت شماره 71 - ص 480 - س 7).
«وَ إِنْ أَسْکُتْ یَقُولُوا جَزِعَ مِنَ اَلْمَوْتِ هَیْهَاتَ بَعْدَ اَللَّتَیَّا وَ اَلَّتِی وَ اَللَّهِ لاَبْنُ أَبِی طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ اَلطِّفْلِ بِثَدْیِ أُمِّهِ... - اگر سکوت کنم خواهند گفت علی از مرگ و کشته شدن میترسد شگفتا پس از آن همه آزمایشات در کارزار - سوگند به خدا انس فرزند ابوطالب به مرگ بیش از انس کودک شیرخوار به پستان مادرش است» (نهجالبلاغه صبحی صالح - خطبه 5 - ص 52 - س 6) و به همین دلیل در همان لحظهائی که ابن ملجم شمشیر خود را بر فرق امام علی وارد کرد امام بی درنگ فریاد زد و گفت «فزت و رب الکعبه – به خدای کعبه سوگند که کامیاب شدم»
اقبال لاهوری در این رابطه میگوید:
نشان مرد مومن با تو گفتم / چو مرگ آید تبسم بر لب اوست
این جهان همچون درخت است ای کرام / ما برو چون میوههای نیم خام
سخت گیرد خامها مر شاخ را / زانکه در خامی نشاید کاخ را
چون بپخت و گشت شیرین لب گزان / سست گیرد شاخها را بعد از آن
چون از آن اقبال شیرین شد دهان / سرد شد بر آدمی ملک جهان
طوطی قند و شکر بودیم ما / مرغ مرگ اندیش گشتیم از شما
مولوی – مثنوی - دفتر سوم - ابیات 1293 - 1296
ط - انسان شناسی تطبیقی نهجالبلاغه مولود اسلام شناسی تطبیقی امام علی میباشد که خود این اسلام شناسی تطبیقی امام علی ریشه در رویکرد تعقل گرائی و خردگرائی امام علی دارد. البته این معلم بزرگ او پیامبر اسلام بود که در زمان حیاتش امام علی را دراین رابطه آموزش داده بود و دعوت کرده بود. «یا علی اذا رایت الناس یتقربون الی خالقهم به انواع البر تقربانت الیه به انواع العقل تسبقهم - ای علی: چون مردمان در تکثر عبادت رنج برند، تو در ادراک معقول رنج ببر تا بر همه سبقت بگیری» یا به عبارت دیگر ای علی در زمانی که مردم از طریق عبادت به تقرب خداوند دست پیدا میکنند تو برعکس آنها تلاش کن تا در عرصه تعقل و اندیشه ورزی تقرب خداوند را کسب نمائی و در این عرصه به سبقت با آنها بپردازی» (معراجیه ابن سینا، نقل از توفیق التطبیق علی بن فضل الله الجیلانی – ص 56).
چشم تو ادراک غیب آموخته / چشمهای حاضران بر دوخته
ای علی که جمله عقل و دیدهائی /شمهای واگو از آنچه دیدهائی
از تو بر من تافت چون داری نهان / میفشانی نور چون مه بی زبان
چون تو بابی آن مدینه علم را / چون شعاعی آفتاب حلم را
باز باش ای باب بر جویای باب /تا رسد از تو قشور اندر لباب
باز باش ای باب رحمت تا ابد / بارگاه ماله کفوا احد
تو ترازوی احد خو بودهای / بل زبانه هر ترازو بودهای
زین سبب پیغمبر با اجتهاد / نام خود و آن علی مولا نهاد
گفت هر کاو را منم مولا و دوست / ابن عم من علی مولای اوست
کیست مولا آنکه آزادت کند / بند رقیت زپایت واکند
چون به آزادی نبوت هادی است / مومنان را زانبیاء آزادی است
مولوی - دفتر اول - ص 74
محمد عبده شاگرد سیدجمال الدین اسدآبادی یعنی کسی که با اینکه از بزرگترین روحانیون عالم تسنن در دانشگاه الازهر مصر بود در اواخر قرن نوزدهم نهجالبلاغه علی را برای اولین بار که به صورت تصادفی در دوران تبعید در لبنان به آن دست پیدا کرده بود به جهان مسلمان و شیعیان علی و حوزههای فقاهتی شیعه و سنی معرفی کرد. در مقدمه کتاب شرح نهجالبلاغه خود ص 7 مینویسد «هنگام مطالعه نهجالبلاغه، گاهی یک عقل نورانی را میدیدم که واقعیات درست را به پیشتازان و زمامداران گوشزد میکرد و موقعیتهای تردیدآمیز را به آنان نشان میداد، و آنان را از لغزشهای اضطراب آور بر حذر میداشت و به دقایق سیاست و طرق کیاست راهنمائی میکرد و آنان را با مقام واقعی ریاست آشنا میساخت و به عظمت تدبیر و سرنوشت شایسته بالا میبرد.»
ی - انسان تطبیقی امام علی در نهجالبلاغه - که همان انسان اگزیستانسی میباشد - انسانی است که میتواند به سوالهای شش گانه بشریت در همه دورانها پاسخ گوید، سوالهای شش گانهائی که عبارتند از:
1 - من کیستم؟
2 - از کجا آمدهام؟
3 - به کجا آمدهام؟
4 - با کیستم؟
5 - به کجا میروم؟
6 - برای چه آمدهام؟
«رَحِمَ الله اِمْرَءً عَلِمَ مِنْ اَیْنَ وَ فی اَیْنَ وَ اِلی اَیْنَ» (امام علی).
ک – انسان تطبیقی امام علی در نهجالبلاغه که همان انسان اگزیستانسی میباشد انسانی است که پیوسته در تمامی حالات حیات خود در چهار رابطه، 1 - ارتباط با خویشتن، 2 - ارتباط با خدا، 3 - ارتباط با جهان هستی، 4 - ارتباط با جامعه و تاریخ، قرار داشته باشد.
ل - انسان تطبیقی امام علی که همان انسان اگزیستانسی میباشد انسانی است که خداوند را به عنوان یک ابژه پرسونال در هستی میبیند نه یک سوبژه ذهنی معرفی شده از طرف پیامبران.
«مَا رَأَیْتُ شَیْئًا إلَّا رَأَیْتُ اللَهَقَبْلَهُ وَمَعَهُ- در عرصه این وجود من چیزی را روئیت نکردهام مگر اینکه همراه آن موجود خدا را شاهد بودم» (امام علی).
به دریا بنگرم دریا تو بینم / به صحرا بنگرم صحرا تو بینم
به هر جا بنگرم کوه و در دشت / نشان روی زیبای تو بینم
بابا طاهر
و آنچنان رابطه انسان تطبیقی در نهجالبلاغه با خداوند ابژه و پرسونال تنگاتنگ میشود که امام علی میفرماید «لَوْکُشِفَالْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُیَقِینًا- اگر تمام پردهها بین علی و خدواند کنار برود بر یقین علی از خداوند ذرهائی افزوده نمیشود.»
«وَ قَدْ سَاَلَهُ ذِعْلِبٌ الْیَمانِیُّ، فَقالَ: هَلْ راَیْتَ رَبَّکَ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ؟ فَقالَعَلَیْهِ السَّلامُ: «اَفَاَعْبُدُ ما لا اَری؟» فَقالَ: وَ کَیْفَ تَراهُ؟ قالَ عَلَیْهِ السّلامُ «لاتُدْرِکُهُ الْعُیُونُ بِمُشاهَدَةِ الْعِیانِ، وَلکِنْ تُدْرِکُهُ الْقُلُوبُبه حقائقِ الاْیمانِ. قَریبٌ مِنَ الاْشْیاءِ غَیْرَ مُلامِس، بَعیدٌ مِنْها غَیْرَمُبایِن، مُتَکَلِّمٌ لا بِرَوِیَّة، مُریدٌ لا بِهِمَّة، صانِعٌ لا بِجارِحَة، لَطیفٌلا یُوصَفُ بِالْخَفاءِ، کَبیرٌ لایُوصَفُ بِالْجَفاءِ، بَصیرٌ لایُوصَفبِالْحاسَّةِ، رَحیمٌ لایُوصَفُ بِالرِّقَّةِ. تَعْنُو الْوُجُوهُ لِعَظَمَتِهِ، وَ تَجِبُ الْقُلُوبُ مِنْ مَخافَتِهِ - امام علی در پاسخ ذعلب یمانی که پرسیده بود: «یا امیرالمومنین آیا تو خدایت را دیدهائی؟» فرموده است که «آیا چیزی را که ندیده باشم میپرستم؟» ذعلب به امام علی گفت: «چگونه خدا را میبینی؟» امام در پاسخ گفت: «چشمهای انسان نمیتواند او را با مشاهده عینی ببیند بلکه این دلهای انسان هستند که میتواند خدا را با حقایق ایمان دریابد خداوند نزدیک همه موجودات است اما نه به صورت اتصال و با این همه خداوند دور از همه موجودات میباشد نه به صورت جدائی از آنها - خداوند سخن میگوید نه با سابقه اندیشه - خداوند اراده میکند اما نه با اهتمام - خداوند سازنده است اما نه به وسیله عضوی - او لطیف است نه با صفت پنهانی - و بزرگ است نه با جفاکاری – و بینا است نه با حواس - و دارای رحمت است نه با رقت قلب - سرها در برابر عظمتش فرو افتاده و دلها از خوف او مضطرب میگردد» (نهجالبلاغه صبحی صالح - کلام 179 - ص 258 - س 1).
م - انسان تطبیقی نهجالبلاغه که همان انسان اگزیستانسی میباشد خداوند را نه به خاطر ترس از جهنم یا کسب بهشت عبادت میکند بلکه فقط خداوند را به خاطر خود خداوند عبادت مینماید.
«الهی ماعبدتک خوفا من عقابک و لا رغبه فی ثوابک و لکن وجدتک اهلا للعباده فعبد تک - ای خدای من تو را نه به خاطر ترس از جهنم عبادت میکنم و نه به خاطر کسب بهشت بلکه فقط به این خاطر تو را عبادت میکنم که تو را شایسته عبادت میدانم» (امام علی).
از در خویش خدایا به بهشتم مفرست / که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس
قصر فردوس بپاداش عمل میبخشند / ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس
بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین / این اشارت زجهان گذران ما را بس
نقد بازار جهان بنگر و آزار و جهان / گر شما را نه بس این سود و زیان ما را بس
یار با ما ست چه حاجت که زیادت طلبیم / دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
دیوان حافظ - دکتر یحیی قریب - ص 238
ن - انسان تطبیقی علی که همان انسان اگزیستانسی میباشد به ارزشهای کلی اعتباری این جهان که در راس همه این ارزشها ارزش عدالت خواهانه قرار دارد اعتقاد دارد، تا کجا؟
«وَ اَللَّهِ لَوْ أُعْطِيتُ اَلْأَقَالِيمَ اَلسَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلاَكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِيَ اَللَّهَ فِي نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِيرَةٍ مَا فَعَلْتُهُ...- سوگند به خدا اگر تمامی اقالیم هفتگانه دنیا با آنچه که زیر آسمانها است به من داده شود تا در چارچوب ظلم و ستم پوست جوئی را از دهان مورچهائی بکنم چنین خطائی مرتکب نمیگردم» (نهجالبلاغه صبحی صالح - خطبه 224 - ص 347 - س 10 ).
س - انسان تطبیقی نهجالبلاغه که همان انسان اگزیستانسی میباشد همه راه را و رفتن را و زیستن را در چارچوب شدن تعریف و معنی میکند نه بالعکس.
«لَمْ تَكُنْ بَيْعَتُكُمْ إِيَّايَ فَلْتَةً وَ لَيْسَ أَمْرِي وَ أَمْرُكُمْ وَاحِداً إِنِّي أُرِيدُكُمْ لِلَّهِ وَ أَنْتُمْ تُرِيدُونَنِي لِأَنْفُسِكُمْ... - بیعت شما با من (بعد از قتل عثمان) یک حادثه ناگهانی نبود و البته کار من در این رابطه غیر از کار شما بود چراکه من شما را برای خدا میخواهم و شما مرا برای خودتان میخواهید» (نهجالبلاغه صبحی صالح – خطبه 136 - ص 194 - س 1 ).
ع - انسان تطبیقی امام علی در نهجالبلاغه که همان انسان اگزیستانسی میباشد انسانی است که هم خداخوان است و هم خدادان و هم خدایاب و هم خداآگاه و هم خوداگاه و هم هستی آگاه و هم جامعه آگاه میباشد.
خداخوان تا خدادان فرق دارد / که حیوان تا به انسان فرق دارد
بدین سان از خدادان تا خدایاب / زانسان تا به سبحان فرق دارد
محقق را مقلد کی توان گفت / که دانا تا به نادان فرق دارد
فروغ بسطامی
«وَاللهِ ما معاویة بأدهَی مِنِّی، وَلکِنَّهُ یَغدرُ وَ یَفجرُ وَ لَولا کرَاهیّة الغَدر لَکُنتُ مِن أدهَی النّاس، وَ لکِن کُلُّ غُدرة فُجرةٍ، وَ کلُّ فُجرةٌ کفَرَة وَ لِکلّ غَادِر لِواءٌ یُعرَفُ بِهِ یَومَ القِیامَة... - سوگند به خدا معاویه داهی تر و هشیارتر و زیرکتر از من نیست ولی او پیمان شکن و فاسق است و اگر عهد شکنی و پیمان شکنی زشت و بد نبود من از داهی ترین مردم میبودم ولی پیمان شکنی جزء فجور و گناهان میباشد و موجب تیرگی قلب میگردد و برای هر عهد شکنی در روز قیامت پرچمی است که با آن پرچم شناخته میشوند» (نهجالبلاغه صبحی صالح - خطبه 200 - ص 218 - س 9 ).
ادامه دارد