«ما» چه میگوئیم؟ - قسمت پنجم
ما میگوئیم هر چند که جوهر جنبشهای امروز پیشرو رو به اعتلای اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران از جنبش کارگران هفت تپه و فولاد اهواز و هپکو و آذراب گرفته تا جنبش معلمان و جنبش بازنشستگان و غیره صنفی – مطالباتی – معیشتی میباشند و هر چند که توسط جنبش صنفی – مطالباتی – معیشتی – کارگاهی نمیتوان در جامعه فرا بحرانزده ایران تحولی فراگیر و عمیق ایجاد کرد و تا زمانیکه این جنبشهای صنفی – مطالباتی – معیشتی - کارگاهی نتوانند به جنبشهای طبقهای و سیاسی بدل بشوند، امکان ایجاد حرکت تحولخواهانه دموکراسی – سوسیالیستی در جامعه امروز ایران وجود ندارد،
ولی با همه این احوال بر این باوریم که پیشگام باید در جامعه امروز ایران به همین جنبشهای مطالباتی و صنفی و معیشتی به صورت پراتیک اجتماعی تکیه محوری کند و با مشارکت همه جانبه افقی در راستای دموکراتیزه و رادیکالیزه کردن آن حرکت نماید.
ما میگوئیم، جنبشهای پیشرو جامعه رنگین کمان امروز ایران از جنبش کارگری تا جنبش معلمان و جنبش بازنشستگان و غیره آنچنانکه در جنبش کارگران هفت تپه و فولاد اهواز شاهد بودیم میتوانند در عرصه پراتیک اجتماعی مطالباتی، صنفی، معیشتی موجود به تجربه دموکراتیک در جهت اعتلای جوهر جنبش و رادیکالیزه کردن و همبستگی با دیگر جنبشها بپردازند.
فراموش نکنیم که دموکراسی در رویکرد جنبش پیشگامان مستضعفین ایران یک پروسس و فرایند است نه یک فراورده، بنابراین دموکراسی در عرصه پراتیک اجتماعی حاصل میشود، نه به صورت دستوری و تزریق شده از بالا، به همین دلیل جنبش کارگران هفت تپه و فولاد اهواز که ابتدا به صورت کارگاهی و دریافت مطالبات معوقه و حقوق صنفی خود شروع کردند، رفته رفته توانستند علاوه بر اینکه به رادیکالیزه کردن شعار خود بپردازند، توانستند به همبستگی در سه سطح با جنبشهای دیگر دست پیدا کنند که این سه سطح عبارت بودند از همبستگی میدانی کارگران هفت تپه و فولاد اهواز با شعار «فولاد، هفت تپه - اتحاد اتحاد»، «فولاد، هفت تپه - پیوندتان مبارک»، «نیشکر هفت تپه - کنارتان میایستیم» که باعث اتحاد میدانی بین این دو واحد کارگری گردید.
سطح دوم همبستگی با دیگر جنبشهای کارگری داخل کشور از سندیکای اتوبوس واحد گرفته تا حمایت کارگران هپکو و کارگران صنایع کاغذ پارس و کارگران ایران خودرو غیره با شعار «کارگر بیدار است - از ظالمین بیزار است»، «کارگر بیدار است - از استثمار بیزار است.»
سطح سوم همبستگی با جنبشهای دیگر از جنبش دانشجویان تا جنبش معلمان و جنبش بازنشستگان و کانون نویسندگان و غیره با شعار «درد ما، درد شماست - مردم به ما ملحق شوید»، یا شعار جنبش دانشجوئی «فرزند کارگرانیم - کنارتان میمانیم»، «هفت تپه خوزستان - الگوی زحمتکشان» و غیره.
ما میگوئیم جوهر مدل و الگوی دموکراسی سوسیالیستی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران عبارت است از «حاکمیت مردم» به عنوان کنشگران اصلی در سه عرصه اقتصادی و سیاسی و معرفتی و لذا تا زمانیکه این «حاکمیت مردم» در سه سطح سیاسی و اقتصادی و معرفتی صورت نگیرد، دموکراسی پایدار در جامعه ایران شکل نمیگیرد. البته در رویکرد جنبش پیشگامان مستضعفین ایران «حاکمیت مردم» در سه سطح فوق باید از پائین شکل بگیرد و این مهم انجام نمیگیرد مگر اینکه جامعه مدنی جنبشی خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و خودمدیریتی تکوین یافته از پائین مادیت پیدا کند.
ما میگوئیم مهمترین خودویژگی جنبشهای مطالباتی و صنفی و معیشتی امروز گروههای مختلف جامعه رنگین کمان ایران (از جنبش کارگران هفت تپه و فولاد خوزستان و هپکو گرفته تا جنبش کامیونداران و جنبش معلمان و جنبش بازنشستگان و غیره) این است که توانستهاند فرایند جدیدی در پروسس حرکت تحولخواهانه 150 ساله گذشته ایران به وجود بیاورند و آن ظهور جنبشهای مستقل دینامیک تکوین یافته از پائین به صورت خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و خودمدیریتی میباشد.
ما میگوئیم تفاوت پراتیک اجتماعی در شرایط امروز جامعه رنگین کمان ایران با دوران رژیم کودتائی و توتالیتر پهلوی در این میباشد که برعکس دوران رژیم کودتائی و توتالیتر پهلوی که جامعه ایران (طبق گفته پرویز پویان و مسعود احمدزاده) در میان دو مطلق،
1 - ناتوانی و رکود تودهها.
2 - مطلق دانستن قدرت حاکمیت استبدادی پهلوی، قرار داشت، در این شرایط جامعه ایران اصلاً در میان دو مطلق رکود و ناتوانی خود و مطلق دانستن قدرت سرکوب حاکمیت مطلقه فقاهتی قرار ندارند. هر چند که هنوز هم در عرصه میدانی توازن قوا به سود حاکمیت مطلقه فقاهتی میباشد و دستگاههای چند لایهای سرکوبگر رژیم مطلقه فقاهتی توان سرکوب جنبشهای مردمی تکوین یافته از پائین به صورت خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر جامعه ایران را دارند، ولی آنچنانکه در جریان جنبش کامیونداران و جنبش کارگران هفت تپه و فولاد اهواز شاهد بودیم در تحلیل نهائی این رژیم مطلقه فقاهتی بود که مجبور به عقبنشینی شد.
ما میگوئیم به لحاظ آسیبشناسی، جنبشهای پیشرو امروز جامعه ایران مهمترین آفت جنبشهای دینامیک و خودجوش و خودسازمانده و تکوین یافته از پائین امروز جامعه ایران «محصور شدن این جنبشها در جنبش صنفی و مطالباتی و معیشتی و کارگاهی و اتمیزه میباشد»، لذا تا زمانی که جنبشهای پیشرو دینامیک جامعه ایران نتوانند از حصار صنفی – مطالباتی و معیشتی بیرون بیایند، نخواهند توانست، وارد فرایند مبارزه فراگیر عمودی و افقی و طبقهای و همه جانبه بشوند. عدم مشارکت معلمان تهران در آخرین اعتصاب جنبش معلمان ایران مشتی نمونه خروار میباشد.
ما میگوئیم هر چند که شعار مبارزه با «کالائی شدن آموزش» جنبش معلمان و شعار مبارزه با «خصوصیسازی یا خصولتیسازی» کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز خود بیانگر سمت سوی ضد سرمایهداری و فرایند سیاسی این جنبشها میباشد، با این همه هنوز به صورت عینی و میدانی جنبشهای پیشرو جامعه ایران گرفتار حصار مبارزه صنفی و مطالباتی وم عیشتی میباشند و این آسیب و آفت باعث گردیده است تا مانند دولت نهم و دهم رژیم مطلقه فقاهتی، شرایط برای بازتولید هیولای پوپولیسم ستیزهگر فراهم بشود.
ما میگوئیم تا زمانیکه دو جبهه بزرگ «آزادیخواهانه و برابری طلبانه اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران» در عرصه پراتیک مشخص اجتماعی نتوانند به هم بپیوندند، شرایط برای ظهور و تکوین جنبش اکثریت عظیم مردم ایران برای اکثریت عظیم مردم ایران که بسترساز تکوین جامعه مدنی جنبشی تکوین یافته از پائین و دموکراتیزه کردن و رادیکالیزه کردن مبارزه میباشد، فراهم نمیگردد.
ما میگوئیم انجام حرکت تحولخواهانه در جامعه بزرگ رنگین کمان ایران یک «معادله جامعهشناسانه» میباشد نه «روانشناسانه» تا هر جریانی مطابق سلیقه شخصی خود در راستای کسب قدرت سیاسی یا مشارکت در قدرت سیاسی (در چارچوب رژیم مطلقه فقاهتی) و یا پروژه براندازی این رژیم از هر طرق و مسیر و روشی بخواهند از نمد افتاده برای خود کلاهی بدوزند؛ بنابراین اگر به جای «معادله روانشناسانه» بخواهیم توسط «معادله جامعهشناسانه» در جهت تعیین مسیر تحول دموکراتیک و رادیکالیزه جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران نظریهپردازی تئوریک بکنیم، بدون تردید تاریخ 150 ساله حرکت تحولخواهانه جامعه ایران این حقیقت را برای ما آفتابی میسازد که «تحول در جامعه ایران همیشه صورت دینامیک داشته است» و هیچ تحول عمیق و فراگیری در جامعه ایران به صورت مکانیکی یا با دخالت نیرویهای خارجی نتوانسته است نه در عرصه عمودی و نه در عرصه افقی شکل بگیرد.
برای فهم این مهم تنها کافی است که سه تحول بزرگ تاریخی جامعه ایران یعنی انقلاب مشروطیت و جنبش ملی کردن صنعت نفت ایران تحت رهبری دکتر محمد مصدق (که به مراتب هم به لحاظ افقی و هم به لحاظ عمودی عمیقتر و فراگیرتر از انقلاب مشروطیت بوده است) و همچنین انقلاب ضد استبدادی سال 57 مردم ایران را در این رابطه مورد کالبد شکافی و بازشناسی قرار دهیم تا پیشگامان امروز جامعه ایران این حقیقت را دریابند که جامعه ایران جامعهای نیست تا توسط دخالتهای خارجی امپریالیستی بخواهیم در آن تحول عمودی و افقی فراگیر ایجاد نمائیم؛ بنابراین در این رابطه است که ما معتقدیم هر گونه تحول در جامعه ایران باید به صورت دینامیک و تکوین یافته از پائین و توسط جنبشهای مدنی و صنفی و سیاسی خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و خودمدیریتی صورت بگیرد.
بر این باوریم که در شرایط تندپیچ امروز جامعه ایران دخالتهای امپریالیستی و خارجی چه به صورت تحریم اقتصادی باشد و چه به صورت اشغال و حمله نظامی، چه در چارچوب پروژه رژیم چنج جناح هار امپریالیسم آمریکا باشد و چه در چارچوب پروژه رژیم رام امپریالیسم اروپا، محکوم به شکست است؛ و حداکثر فونکسیونی که این گونه تحریمهای اقتصادی و دخالتهای نظامی میتواند در جامعه ایران ایجاد نماید، فراگیر شدن فقر و عمده شدن مطالبات معیشتی میباشد که در تحلیل نهائی این فونکسیون بسترساز خیزش ضد فقر حاشیهنشینان و ظهور هیولای پوپولیسم در جامعه ایران میباشد.
ما میگوئیم که تمامی جوامعی که مبارزه آزادیخواهانه خود را تنها در کادر مبارزه ضد استبدادی به صورت «سلبی» (نه ایجابی) به انجام رسانیدهاند (مانند جامعه ایران در سال 57) شکست خوردهاند و برعکس تمامی جوامعی که مبارزه آزادیخواهانه خود را از کانال مبارزه برای آزادی به صورت «ایجابی» به انجام رسانیدهاند موفق شدهاند؛ بنابراین در رویکرد جنبش پیشگامان مستضعفین ایران «آزادی از» (سلبی) باید در بستر «آزادی برای» (ایجابی) حاصل بشود.
ما میگوئیم دستیابی به سه مؤلفه «حق و حقوق» که شامل «حقوق مدنی، حقوق اجتماعی، حقوق فردی» میشود، تنها در چارچوب مدل و الگوی دموکراسی سوسیالیستی ممکن میباشد.
ما میگوئیم در مدل و الگوی دموکراسی سوسیالیستی، «اراده جمعی» از طریق جامعه مدنی جنبشی تکوین یافته از پائین حاصل میشود، نه از طریق دولت متمرکز بالائیهای قدرت.
ما میگوئیم شعار «آزادی – برابری – برادری» که شعار انقلاب کبیر فرانسه بود و انقلاب کبیر فرانسه نتوانست به این شعار دست پیدا کند، در چارچوب مدل و الگوی دموکراسی سوسیالیستی دست یافتنی میباشد.
ادامه دارد