دموکراسی عمودی – دموکراسی افقی – قسمت بیستم

 

منظور از «دموکراسی افقی آن اشکال حکومتی است که بدون در نظر گرفتن مضمون و محتوای دموکراسی‌ها در قالب اشکال، اقدام به تبیین دموکراسی می‌کند» برعکس «دموکراسی عمودی که در چارچوب مضمون و محتوای دموکراسی‌ها به تبیین دموکراسی می‌پردازد نه در کانتکس قالب‌های دموکراسی» و در همین رابطه است که در تبیین دموکراسی قبل از اینکه بخواهیم در چارچوب نهادهای سیاسی و حکومتی و اجتماعی مثل انتخابات و تفکیک قوا و حق انتخاب کردن و حق انتخاب شدن به تعریف دموکراسی بپردازیم، باید دموکراسی را بر پایه مضمون و محتوای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی تعریف کنیم و از اینجا است که مبانی و اصول اساسی «دموکراسی افقی» با مبانی و اصول اساسی «دموکراسی عمودی» متفاوت می‌باشد، آنچنانکه در برابر مبانی و اصول اساسی دموکراسی افقی که عبارتند از:

الف – برابرسازی‌های حقوق شهروندی.

ب – حقوق بشر.

ج – برابری سیاسی جامعه بر پایه تصویب قوانین برابر و همگانی.

د - نظارت همگانی بر پایه انتخابات آزاد.

ه - حکومت باز و پاسخگو.

و - حقوق و آزادی‌های مدنی.

ز - تکوین جامعه مدنی.

ح – کثرت گرائی توسط پلورالیسم در عرصه قدرت معرفتی، قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی.

ط – نظارت همگانی بر پایه آزادی‌های دموکراتیک اعم از آزادی بیان، آزاد مطبوعات مستقل، آزادی اجتماعات، آزادی فعالیت مستقل صنفی، آزادی قلم، آزادی‌های سیاسی و احزاب.

مبانی و اصول اساسی دموکراسی عمودی شامل:

1 - عدالت شرط برقراری آزادی است، آنچنانکه آزادی شرط برقراری عدالت می‌باشد. بنابراین رابطه عدالت با دموکراسی یک رابطه دو طرفه می‌باشد بطوریکه بدون عدالت امکان دستیابی به دموکراسی نیست و بدون دموکراسی صحبت از عدالت کردن امری است که فقط به درد عدالت فقهی فقهای حوزه می‌خورد. البته در رابطه با عدالت باید در نظر داشته باشیم که موضوع عدالت «قدرت» می‌باشد که خود قدرت به سه قسمت «قدرت سیاسی» و «قدرت اجتماعی» و «قدرت اقتصادی» تقسیم می‌شود و در رابطه با «پیوند دموکراسی و عدالت» است که آنچنانکه عدالت توزیع قدرت سه گانه یا اجتماعی کردن قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت معرفتی می‌باشد.

دموکراسی عمودی بر پایه توزیع قدرت، اگرچه در دموکراسی افقی فقط بر توزیع قدرت سیاسی تکیه عمده می‌شود، در دموکراسی عمودی نیز توزیع قدرت سه گانه سیاسی و اقتصادی و معرفتی موضوع دموکراسی می‌باشد و در این رابطه است که دموکراسی عمودی به سه شاخه «دموکراسی سیاسی» و «دموکراسی اقتصادی» و «دموکراسی معرفتی» تقسیم می‌شود که این همه توسط «اجتماعی کردن سیاست و اقتصاد و معرفت» به انجام می‌رسد.

بنابراین دموکراسی رابطه‌اش با عدالت عبارت است از شکل عملی و مکانیزم تحقق برای دستیابی به عدالت می‌باشد و از اینجاست که می‌توانیم بگوئیم مبانی مشترک عدالت و دموکراسی عمودی عبارتند از «آزادی برای همه» توسط:

الف - «نان برای همه».

ب – «کار برای همه».

ج – «مسکن برای همه».

ه – «امنیت شغلی برای همه».

و – «بهداشت برای همه».

ز – «آموزش و پرورش برای همه».

ح – «حق تعیین سرنوشت برای همه».

ط - حقوق برابر سیاسی و اجتماعی و اقتصادی بدون هیچگونه تبعیضی (چه تبعیض جنسی، چه تبعیض مذهبی و فکری، چه تبعیض قومی و نژدی و فرهنگی) برای همه.

ی – به رسمیت شناختن حق بی چون و چرای تشکل و سازماندهی مستقل گروه‌های مختلف اجتماعی برای همه.

2 - رابطه دموکراسی با جامعه مدنی یکی دیگر از اصول زیرساختی دموکراسی عمودی می‌باشد بطوریکه جامعه مدنی شرط نهادینه شدن دموکراسی پایه دار در یک جامعه می‌باشد، آنچنانکه دموکراسی شرط تکوین جامعه مدنی نیز هست. بنابراین رابطه دموکراسی با جامعه مدنی یک رابطه دو طرفه می‌باشد بطوریکه بدون دموکراسی امکان دستیابی به جامعه مدنی وجود ندارد، آنچنانکه بدون دستیابی به جامعه مدنی امکان نهادینه و تحقق دموکراسی پایه دار در یک جامعه نیست.

 

ج – سیر تحول دموکراسی در ایران از مشروطیت تا حال در قالب چندین سوال:

1 - چرا پروسه دموکراسی و آزادی از مشروطیت تا امروز در ایران به نتیجه نرسیده است؟ و در طول بیش از صد سالی که از عمر مبارزه تحول‌خواهانه مردم ایران می‌گذرد، دموکراسی کماکان مساله اساسی و تضاد عمده مردم ایران می‌باشد؟

2 - چرا در طول صد سال گذشته مساله دموکراسی و آزادی برای مردم ایران به معنای گشوده شدن راه عدالت و گشودن راه مبارزه ضد استثماری، ضد استحماری، ضد استعماری و ضد استعبادی بوده است؟

3 - چرا مساله دموکراسی و آزادی بیش از صد سال گذشته تنها مسئله مشترک تمامی لایه‌های متفاوت جامعه ایران بوده است که با طرح آن بستر تکوین جبهه تمام عیار اجتماعی در مبارزه ضد استبدادی فراهم می‌شده است؟

4 - چرا در طول صد سال گذشته مبارزه دموکراسی‌خواهانه مردم ایران دارای مضمون رهائی‌بخش بوده است؟

5 - چرا در طول بیش از صد سال گذشته مبارزه عدالت‌خواهانه زحمتکشان ایران بالاجبار از مسیر مبارزه دموکراسی‌طلبانه آن‌ها عبور می‌کرده است؟

6 - چرا تا زمانی که مبارزه عدالت‌خواهانه در جامعه ایران از مسیر مبارزه دموکراسی‌طلبانه عبور نکند آب در هاون کوبیدن خواهد بود؟

7 - چرا در مسیر مبارزه رهائی‌بخش مردم ایران مبارزه عدالت‌خواهانه با مبارزه دموکراسی‌طلبانه در هم تنیده است؟

8 - چرا هر گونه مبارزه آزادی‌خواهانه مردم ایران در صد سال گذشته که مضمون عدالت‌خواهانه نداشته است شکست خورده است و از طرف زحمتکشان شهر و روستا حمایت نشده است؟

9 - چرا هر گونه مبارزه عدالت‌طلبانه مردم ایران در صد سال گذشته که مضمون دموکراسی‌طلبانه نداشته است، شکست خورده است؟

10 - چرا موفقیت هر گونه حرکت تحول‌خواهانه بنیادی در جامعه ایران در گرو مبارزه هم گام عدالت‌خواهانه و دموکراسی‌طلبانه می‌باشد؟

11 - چرا حرکت تحول‌خواهانه تدریجی و بنیادی و غیر قهرآمیز جامعه ایران تا به مرز مبارزه دموکراسی‌طلبانه که می‌رسد قهرآمیز و انقلابی می‌شود؟

12 - چرا فرایند انقلاب در طول صد سال گذشته مبارزه تحول‌خواهانه مردم ایران اجباری بوده است که در عرصه مبارزه دموکراسی‌طلبانه از جانب حاکمین توتالی‌تر بر مردم ایران تحمیل شده است؟

13 - چرا مبارزه دموکراسی‌طلبانه در جامعه ایران نمی‌تواند از طریق مسالمت آمیز و گام به گام تدریجی اصلاحاتی تزریق شده از بالا به نتیجه برسد؟

14 - چرا نظام‌های توتالی‌تر حاکم بر ایران در طول صد سال گذشته کوچک‌ترین توان پذیرش عقب نشینی در برابر خواست‌های دموکراتیک و سیاسی مردم ایران نداشته‌اند و با کوچک‌ترین عقب نشینی در برابر خواسته‌های دموکراسی‌طلبانه مردم ایران این رژیم‌های توتالی‌تر پودر می‌شوند و به آسمان می‌روند؟

15 - چرا انقلاب در جامعه ایران در طول صد سال گذشته تنها مسیر تحمیلی بوده که نظام‌های توتالی‌تر جهت عقب نشینی می‌پذیرفتند؟

16 - چرا در مغرب زمین از بعد از انقلاب آزادی‌خواهانه کبیر فرانسه دیگر انقلاب سیاسی فراگیر صورت نگرفته است؟ اما در ایران در طول صد سال گذشته کوچک‌ترین حرکت تحول‌خواهانه و دموکراسی‌طلبانه مردم ایران تا به مرحله انقلاب جدیدی نرسد دستاوردی نخواهد داشت؟ و همین امر فرمول تکرار انقلاب در عرصه مبارزه تحول‌خواهانه مردم ایران می‌باشد؟

17 - چرا در طول صد سال گذشته در پی هر انقلاب و تحول بزرگ سیاسی که صورت گرفته است رژیم توتالی‌تر جایگزین شده، اولین میوه‌ائی که از درخت انقلاب غاصبانه می‌چیدند و توده‌های انقلابی ایران محروم از آن می‌کردند آزادی‌های دموکراتیک بعد از انقلاب بوده است؟

18 - چرا در جامعه ایران بدون دستیابی به جامعه مدنی (محصول جنبش‌های سه گانه اجتماعی و دموکراتیک و کارگری) امکان دستیابی به دموکراسی پایدار وجود ندارد؟

19 - چرا در جامعه ایران هر گونه اعتلای جنبش مطالباتی زحمتکشان شهر و روستا در گرو عبور از مسیر مبارزه دموکراسی‌خواهانه می‌باشد؟

 

ادامه دارد