دموکراسی عمودی – دموکراسی افقی – قسمت بیست و یکم

 

20 - چرا در ایران مبارزه با فساد و رانت خواری ساختاری حاکمیت و بالائی‌های قدرت جز از مسیر مبارزه دموکراسی‌خواهانه ممکن نیست؟

21 - چرا مبارزه با فساد و رانت ساختاری در جامعه ایران جز از مسیر جامعه قوی مدنی و آزادی‌های رسانه‌ها و احزاب مستقل و قوه قضائیه مستقل از اربابان قدرت و مجلس مردمی منتخب از اراده‌های ملت ایران و تکوین شوراهای تمام عیار خلقی از قاعده جامعه ممکن نیست؟

22 - چرا در جامعه ایران مبارزه با فقر و بیکاری در راستای بهبود زندگی جز از طریق مبارزه تحول‌خواهانه و دموکراسی‌طلبانه ممکن نیست؟

23 - چرا دستیابی به جامعه نیرومند مدنی در ایران در راستای ایجاد توازن پائینی‌ها با بالائی‌های قدرت تنها با تکیه بر جنبش‌های سه گانه و مبارزه دموکراسی‌طلبانه و نهادینه کردند تشکل‌های گروه‌های مختلف اجتماعی جامعه ایران ممکن می‌باشد؟

24 - چرا تنها راه توسعه و اصلاحات در جامعه ایران در گرو مقابله با فساد هولناک نهادینه شده و رانت خواری ساختاری ارباب قدرت توسط جامعه مدنی و مبارزه دموکراسی‌خواهانه ممکن می‌باشد؟

25 - چرا جنبش‌های مطالباتی مردم ایران از جنبش صنفی طبقه کارگران ایران گرفته تا جنبش مطالباتی معلمان و جنبش مطالباتی پرستاران و غیره همگی به محض استارت زدن توسط سرکوب سرنیزه‌ای رژیم مطلقه فقاهتی فورا سیاسی می‌شود؟

26 - چرا رژیم مطلقه فقاهتی جهت سرکوب جنبش‌های مطالباتی لایه‌های مختلف جامعه ایران می‌کوشد به هر ترتیب شده است آن را از صورت قانونی و مسالمت آمیز خارج نماید و با بگیر و ببند توسط حزب پادگانی خود شرایط جهت سرکوب خواسته‌ها و جنبش‌های مطالباتی فراهم کند؟

27 - چرا در جامعه ایران، توسعه اقتصادی بدون دستیابی به توسعه سیاسی و دموکراسی و آزادی ممکن نیست؟

28 - چرا در جامعه ایران توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی از صندوق‌های رای رژیم مطلقه فقاهتی عبور نمی‌کند؟

29 - چرا مطمئن‌ترین راه گذار جامعه ایران به دموکراسی از مسیر جامعه مدنی مولود نهادینه شدن جنبش‌های سه گانه اجتماعی و دموکراتیک و کارگری می‌گذرد، نه صندوق‌های رای خودساخته و خودپرداخته رژیم مطلقه فقاهتی؟

30 - چرا تا زمانی که توسط جامعه مدنی معلول نهادینه شدن جنبش‌های سه گانه ایران توازن قدرت با حاکمیت توتالی‌تر حاصل نشود هر گونه استراتژی چپ روانه یا راست روانه در جامعه ایران محکوم به شکست خواهد بود؟

31 - چرا اعتلای جنبش مطالباتی گروه‌های مختلف اجتماعی جامعه ایران می‌تواند زمینه ساز دموکراسی و توسعه سیاسی بشود؟

32 - چرا ساختار قدرت فعلی حاکم بر ایران به عنوان مانع اصلی و اساسی جهت دستیابی به نهادهای مدنی و روزنامه‌های مستقل و احزاب سیاسی یقه آبی و آزادی بیان و آزادی اجتماعیات و فعالیت صنفی و سیاسی می‌باشد؟

33 - چرا اصلاحات بنیادی بدون تکوین جامعه مدنی معلول نهادینه شدن جنبش‌های سه گانه در جامعه ایران محکوم به شکست خواهد بود؟

34 - چرا جناح‌های مختلف حاکمیت در طول 36 سال گذشته - که توانسته‌اند در چارچوب رقابت صندوق‌های رای حاکمیت قدرت را به دست بگیرند - در حل مسائل اجتماعی جامعه ایران ناتوان بوده‌اند؟

35 - چرا رژیم مطلقه فقاهتی در طول 36 سال عمر حاکمیت خود تا این اندازه با مبارزه سندیکائی مستقل طبقه کارگر ایران مخالفت می‌ورزد؟

36 - چرا در این شرایط تنها راه بهبود وضع طبقه کارگر ایران از طریق فعالیت اتحادیه‌های کارگری در چارچوب مبارزه مستقلانه سندیکائی می‌باشد؟

37 - چرا ریختن ورقه رای در صندوق انتخابات در ترکیه و تونس جواب داد، اما در جامعه امروز ایران هرگز؟

38 - چرا جامعه ایران جهت دستیابی به دموکراسی یک راه بیشتر ندارد و آن اجرای اصلاحات سیاسی و اقتصادی از طریق تغییرات بنیادین توسط جامعه مدنی معلول نهادینه و سازماندهی کردن جنبش‌های سه گانه می‌باشد؟

39 - چرا دموکراسی سیاسی و دموکراسی اجتماعی و دموکراسی اقتصادی در جامعه ایران تنها از مسیر عدالت سیاسی و عدالت اقتصادی و عدالت معرفتی ممکن می‌باشد؟

40 - چرا در جامعه ایران اجتماعی کردن تولید و توزیع و مصرف تنها از مسیر دموکراسی سیاسی و دموکراسی اقتصادی و دموکراسی اجتماعی دست یافتنی می‌باشد؟

41 - چرا بدون در هم شکستن انحصارات رانتی سیاسی و اداری و اقتصادی و اجتماعی و معرفتی بالائی‌های قدرت، امکان دستیابی به دموکراسی سیاسی و دموکراسی اقتصادی و دموکراسی اجتماعی در جامعه امروز ایران نیست؟

42 - چرا تحول گام و گام و تدریجی و بنیادین در جامعه امروز ایران در گرو اعتلای جنبش‌های سه گانه و سازماندهی و تشکل آن‌ها می‌باشد؟

43 - چرا در جامعه امروز و جامعه صد سال گذشته ایران مبارزه پارلمانتاریستی نتوانسته مبارزه دموکراسی‌خواهانه مردم ایران را از سطح کارگاه و کارخانه و کوچه و خیابان و حتی پشت درب‌های بهارستان به تریبون مجلس بکشاند؟

44 - چرا در طول صد سال گذشته برعکس مغرب زمین، تئوری دموکراسی در جامعه ایران صورت یک امر طبیعی نداشته است بلکه بالعکس به موازات پیچیده شدن مبارزه تحول‌خواهانه مردم ایران از بعد از انقلاب مشروطیت تئوری دموکراسی در دو عرصه عمودی و افقی دچار تحول از «لیبرال دموکراسی بازرگان» تا «دموکراسی سوسیالیستی» (نه سوسیال دموکراسی) شریعتی شده است؟

45 - چرا تنها مسیر نیل به آزادی‌های اساسی و عدالت و همبستگی اجتماعی در جامعه ایران در گرو تکیه بر جامعه مدنی معلول نهادینه شدن جنبش‌های سه گانه دمکراتیک و اجتماعی و کارگری می‌باشد؟

46 - چگونه می‌توان در جامعه ایران راه آزادی را با راه سوسیالیسم پیوند داد؟

47 - چرا در طول بیش از صد سال گذشته تاریخ ایران جنبش‌های اجتماعی (دور از جنبش کارگری و جنبش‌های دموکراتیک مردم ایران) دارای پتانسیل‌های معین و محدودی بوده‌اند که باعث گردیده است تا حرکت تحول‌خواهانه آن‌ها نتواند به دستاورد پایداری یا اصلاحات بنیادین بیانجامد؟

48 - چرا به رسمیت شناختن حق ایجاد تشکل‌های مستقل گروه‌های مختلف جامعه ایران به منظور تقویت جامعه مدنی یک امر ضروری می‌باشد؟

49 - چرا تا زمانی که جامعه مدنی در کانتکس نهادینه کردن جنبش‌های سه گانه در جامعه ایران تکوین پیدا نکند، امکان دستیابی به اصلاحات بنیادین از طریق روش مدنی و مسالمت آمیز وجود ندارد؟

50 - چرا دستیابی به دموکراسی سه گانه عمودی در جامعه ایران در گرو تکوین جامعه مدنی معلول نهادینه کردن جنبش‌های مستقل سه گانه اجتماعی و دموکراتیک و کارگری می‌باشد؟

51 - چرا موفقیت مبارزه گروه‌های مختلف اجتماعی جامعه ایران در راستای خواست‌های دموکراتیک و برابرخواهانه در گرو دستیابی به جامعه مدنی معلول نهادینه کردن جنبش‌های سه گانه اجتماعی و دموکراتیک و کارگری می‌باشد؟

52 - چرا نه تنها در قانون اساسی مشروطیت بلکه حتی در قانون مدنی سال 1311 که بر آمده از انقلاب مشروطیت بود، زنان ایران که نیمی از جمعیت ایران می‌باشند در ردیف «مهجورین» و «نابالغان» قرار داشتند که نه حق انتخاب کردن داشتند و نه حق انتخاب شدن و این در شرایطی است که طبق گفته تروتسکی «معیار دموکراسی در هر جامعه‌ائی جایگاه حقوق زن در آن جامعه می‌باشد؟»

53 - چرا این معیار دموکراسی نخستین خاکریزی بوده است که در طول بیش از صد سال بعد از مشروطیت توسط اسلام فقاهتی تا امروز اشغال شده است؟

54 - چرا اگر معیار دموکراسی در یک جامعه «حقوق زنان» می‌باشد، زنان ایران تا سال 1330 یعنی نزدیک به نیم قرن بعد از انقلاب مشروطیت حتی بر روی کاغذ حق انتخاب کردن و انتخاب شدن نداشتند و جزء شهروند درجه دوم جامعه ایران بودند؟

55 - چرا حتی در سال 41 زمانی که به زنان ایران - که نیمی از جمعیت ایران تشکیل می‌دهند - از بعد از اینکه رژیم شاه تحت فشار جهانی حق انتخاب شدن و انتخاب کردن در انجمن‌های ایالتی و ولایتی یا انجمن‌های شهر و روستا قائل شد، حوزه‌های فقاهتی برای مقابله با حقوق زنان به صورت یکپارچه وارد مبارزه با رژیم پهلوی شدند که قیام 15 خرداد خروجی نهائی این مبارزه ضد شاه روحانیت به خاطر حق انتخاب شدن و حق انتخاب کردن زنان در انجمن‌های ایالتی و ولایتی بود؟

56 - چرا زنان ایران به عنوان معیار دموکراسی که نیمی از جمعیت ایران را تشکیل می‌دهند تا 26 شهریور 1342 یعنی 57 سال بعد از فر مان مشروطیت اصلا و ابدا در مجلس شورای ملی شرکت نداشتند؟

57 - چرا در شرایطی که طبقه کارگر ایران به علت فقدان تشکیلات مستقل خود در عرصه دستیابی به حداقل خواسته‌های صنفی خود مثل کسب دستمزد عقب افتاده به بن بست رسیده است رمز موفقیتش در گرو عبور از مبارزه دموکراسی‌خواهانه و برابری‌طلبانه می‌باشد؟

58 - چرا با اینکه بیش از صد سال از انقلاب مشروطیت می‌گذرد هنوز جامعه ایران نتوانسته به میوه‌های اولیه دموکراسی افقی که عبارت است از آزادی بیان، آزادی نظر، آزادی مطبوعات مستقل، آزادی اجتماعات، آزادی احزاب مستقل و آزادی فعالیت صنفی و سیاسی دست پیدا کنند؟

59 - چرا بدون مبارزه توامان آزادی و عدالت اجتماعی امکان دستیابی به دموکراسی عمودی که میوه‌های اولیه آن، کار برای همه، نان برای همه، مسکن برای همه، امنیت شغلی برای همه، بهداشت برای همه و آموزش و پرورش برای همه می‌باشد، نیست؟ و چرا؟ و چرا؟

ادامه دارد