جنبش معلمان ایران در ترازوی 64 سال فراز و فرود تاریخی خود

 

الف – نگاهی هر چند گذرا بر پروسس تکوین جنبش معلمان ایران از آغاز تا امروز:

از فروردین ماه سال 1331 (یعنی در زمان دولت مصدق بود) که برای اولین بار در تاریخ جنبش‌های مدنی و سیاسی و اجتماعی گروه‌های مختلف اجتماعی جامعه ایران با حمایت دولت دکتر محمد مصدق توسط گردهمائی نمایندگان معلمان (بیش از هفتاد شهر ایران نخستین کنگره سراسری آموزگاران ایران در تهران برای مدت سه روز بر پا شد) جنبش معلمان یا آموزگاران ایران به صورت رسمی و سراسری مادّیت و هویت پیدا کرد، چراکه دکتر محمد مصدق از همان زمان شروع مبارزات سیاسی و اجتماعی خود با دربار رژیم توتالی‌تر پهلوی و امپریالیسم جهانی تحت هژمونی امپریالیسم انگلیس به درستی دریافته بود که هر گونه تغییر پایدار (چه به لحاظ سیاسی و چه به لحاظ اقتصادی و یا اجتماعی) در جامعه ایران در گرو تکوین جامعه مدنی (توسط نهادینه کردن جنبش‌های گروه‌های مختلف اجتماعی ایران می‌باشد) و از نظر او «از آنجائیکه جامعه مدنی تنها از بستر سازماندهی احزاب و جنبش‌ها می‌گذرد» لذا به این دلیل بود که مصدق معتقد گردید که تکوین جامعه مدنی در ایران امکان پذیر نیست «مگر زمانی که جنبش‌های مختلف گروه اجتماعی و احزاب تکوین یافته از پائین به بالا و تشکل‌های مستقل گروه‌های اجتماعی در چارچوب مبارزه سندیکائی همراه با آزادی بیان و آزادی مطبوعات و آزادی احزاب در جامعه ایران نهادینه بشود.»

اما از آنجائیکه جامعه به ارث رسیده به مصدق جامعه ایرانی بود که بعد از 20 سال دیکتاتوری و حکومت سرنیزه رضاخانی با تبعید او توسط امپریالیسم انگلیس به رهائی دست پیدا کرده بود، لذا برای او پر واضح بود که رضاخان در طول 20 سال دیکتاتوری و رژیم سیاسی توتالی‌تر و سرنیزه‌ائی خود نطفه هر گونه جنبش و نهاد قوام بخش مدنی را در جامعه ایران خشکانیده است. بنابراین در این رابطه بود که مصدق برای دستیابی به تغییر پایدار در عرصه سیاست و اقتصاد و اجتماع در جامعه ایران از یکطرف مجبور بود تا جهت پیشرفت مبارزه ضد استعماری خود در چارچوب ملی کردن صنعت نفت کشور توسط مبارزه رهائی‌بخش با امپریالیست جهانی به سرکردگی امپریالیسم انگلیس چالش جهانی بکند و از طرف دیگر در راه مبارزه با رژیم توتالی‌تر و کودتائی و سرنیزه‌ائی پهلوی مجبور به انجام یک مبارزه دموکراتیک بود.

اما از آنجائیکه بی شک هر گونه مبارزه پایدار دموکراتیک از کانال جامعه مدنی توسط نهادینه کردن جنبش‌های مختلف گروه‌های اجتماعی جامعه ایران و احزاب و سازماندهی آن‌ها حاصل می‌شد، لذا مصدق با عنایت به این خلاء جنبش‌ها و احزاب بود که برای انجام مبارزه دموکراتیک به تنها سلاح ممکن خود از بعد از شهریور 20 یعنی مبارزه پارلمانتاریستی روی آورد (به عبارت دیگر مبارزه پارلمانتاریستی یک اجباری بود که در خلاء جنبش‌ها و احزاب یقه آبی و جامعه مدنی بر مصدق تحمیل شد و صد البته تمامی مصیبت‌هائی که مصدق در عرصه مبارزه دموکراتیک با دربار ضد خلقی پهلوی و با ارتجاع مذهبی اسلام فقاهتی حوزه به رهبری کاشانی متحمل گردید همه معلول همان ناکامی مصدق به دستیابی جامعه مدنی استوار بر جنبش‌های چهارگانه بود)، اما نباید فراموش کرد که تکیه مصدق بر مبارزه پارلمانتاریستی در آن شرایط تاریخی در فقدان جامعه مدنی تنها یک تکیه تاکتیکی بود چراکه برای مصدق راهی جز این باقی نمانده بود.

به همین دلیل به موازات اینکه مصدق توانست در عرصه مبارزات رهائی‌بخش و ضد استعماری و مبارزه دموکراتیک خود با دربار توتالی‌تر پهلوی موفقیتی به دست بیاورد، در نوک پیکان حرکت دموکراتیک و ضد ارتجاع مذهبی و رهائی‌بخش و ضد استثماری خود کوشید تا در راستای دستیابی به جامعه مدنی استوار بر جنبش‌های مختلف گروه‌های اجتماعی جامعه ایران به نهادینه کردن این جنبش‌های بالقوه و بالفعل بپردازد که صد البته در راس این برنامه نهادینه کردن جنبش‌های سیاسی و دموکراتیک و کارگری و اجتماعی ایران، مصدق دو جنبش کارگری و معلمان قرار داشتند که به صورت دو پرولتاریای یدی و ذهنی آماده بودند در راه اهداف دموکراتیک و ضد امپریالیستی و ضد ارتجاعی و ضد استثماری و ضد استبدادی مصدق همه توانشان را فدا کنند تا شاید بتوانند زنجیرهای قرار گرفته بر دست و پای خود پاره کنند.

لذا در برنامه مصدق در کنار سازماندهی مستقل طبقه کارگر آن ایران هم پیمان طبیعی این طبقه جنبش معلمان ایران قرار داشت که برای بیش از 20 سال بود که این جنبش به صورت پرولتاریای فکری با فروش نیروی فکری خود به دستگاه آموزش و پرورش رضاخانی حداقل زندگی بخور و نمیری هم صاحب نمی‌شد و در زیر خط فقر و خط بقاء «با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشته بود» علی ایحاله در همین رابطه بود که با حمایت دولت مصدق در فروردین ماه سال 1331 نخستین کنگره سراسری معلمان ایران که نمایندگان معلمان بیش از 70 شهر و کلان شهر ایران بود در آن شرکت کردند و برای مدت 3 روز در تهران به صورت متوالی تشکیل جلسه دادند و تلاش کردند تا جنبش معلمان ایران را با همه کاستی‌های تشکیلاتی و سازماندهی که در آن شرایط تاریخی داشت در جایگاه واقعیش در کنار جنبش‌های کارگران و زنان و روزنامه نگاران و دانشجویان ایران قرار دهند که البته در این امر هم موفق شدند.

چراکه نخستین مولود این نشست سه روزه کانون صنفی معلمان ایران بود که در آن زمان توانست با بیش از چهل تشکل استانی و شهرستانی که صاحب شد تا کودتای 28 مرداد 32 جنبش معلمان ایران را هدایت بکند و در سال‌های نخستین دهه چهل (یعنی کمتر از 10 سال بعد از کودتای سیاه 28 مرداد 32 )بود که به علت باز شدن فضای سیاسی ایران (که خود محصول و معلول فشارهای برونی امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا و دولت کندی جهت تثبیت حکومت کودتائی و سرنیزه‌ائی و توتالی‌تر پهلوی دوم بود) دوباره همین تشکیلات سراسری جنبش معلمان ایران توانست با استفاده از فضای باز سیاسی اقدام به بازسازی و بازتولید حرکت خود بکند.

آنچنانکه که با شهادت دکتر خانلعلی یکی از پیشکسوتان این جنبش تحت مبارزه همه جنبه جنبش معلمان ایران بحران سیاسی فراگیری جامعه استبدادزده و کودتازده ایران را فرا گرفت که در نهایت این بحران سیاسی اجتماعی به دربار استبداد حکومت ضد خلقی و کودتائی و توتالی‌تر و مزدور و وابسته پهلوی دوم راه پیدا کرد که همین انتقال بحران از جامعه به دربار پهلوی بسترساز سقوط دولت شریف امامی را فراهم کرد (و از بعد از این بود که کانون انجمن صنفی معلمان که همان کانون صنفی معلمان می‌باشد توسط شورای هماهنگی صنفی معلمان تکوین پیدا کرد).

به این ترتیب بود که جنبش معلمان ایران از فروردین سال 1331 در راستای مبارزه با تبعیض و نابرابری و شرایط سخت و کمی دستمزد و بدی شرایط کار و بهسازی ساختار آموزشی و بهبود حقوق شهروندی و حقوق انسانی و همسان سازی مشاغل معلمان ایران و جلوگیری از خصوصی سازی مدارس و چانه زنی با کارفرمایان که (به جز دوران مصدق) جز دولت‌های توتالی‌تر کسی نبود و از میان برداشتن گرفتاری‌های اقتصادی معلمان برای دستیابی به یک زندگی و کار آبرومندانه و فراهم کردن محیط کاری شرافتمندانه پا به عرصه حضور گذاشت که مدت بیش از 64 سال است که این جنبش فراگیری (که امروز بیش از یک میلیون نفر معلمان شریف ایران عضو این جنبش فراگیر می‌باشند) که خواستگاهش مدرسه و کلاس است و درخواستش هم بنیان‌های معیشتی و منزلتی می‌باشد، به صورت آشکار و مخفی در جامعه فقه زده و استبدادزده ایران در حال مبارزه می‌باشند و در این رابطه رژیم توتالی‌تر شیخ و شاه را به چالش کشیده‌اند.

اما در این 64 سالی که از عمر جنبش معلمان ایران می‌گذرد هر چند معلمان ایران کوشیده‌اند تا تحت لوای جنبش اجتماعی مردم ایران همگام با جنبش‌های دیگر مردم ایران حرکتی اعتراضی در عرصه کلاس و مدرسه و گاها آنچنانکه در دولت هفتم و هشتم شاهد آن بودیم تا دیوارهای مجلس و ساختمان‌های پاستور رژیم مطلقه فقاهتی بکشانند و شعار همیشگی خود را به گوش پاستورنشینان سر به زیر برف فرو کرده برسانند که ما معلمان «نه چپیم نه راستیم فقط معلم هستیم» و یا آنچنانکه - در تجمع سکوت آن‌ها در 27 فروردین 94 مشاهده کردیم - نشان دهند که جنبش معلمان ایران وابسته به هیچیک از جناح‌های قدرت رژیم مطلقه فقاهتی نمی‌باشند و بیزار از جنگ حیدر و نعمتی جناح‌های بالائی قدرت بر سر تقسیم قدرت هستند.

البته نباید فراموش بکنیم که در چارچوب آرایش گروه‌های اجتماعی برحسب پتانسیل طبقاتی و کمیت اجتماعی بعد از طبقه کارگر ایران جنبش معلمان ایران قوی‌ترین نهاد مدنی هستند که (با جمعیت بیش از یک میلیون خانوار معلمان ایران که پیوندی تنگاتنگ با تمامی خانواده‌های مردم ایران از دور افتاده‌ترین روستا تا کلان شهرهای ایران دارند) می‌توانند صاحب گسترده‌ترین و مدنی‌ترین جنبش اجتماعی ایران بشوند و در راستای دستیابی به خواسته‌های خود که عبارت است از:

1 - شرایط بهتر کار.

2 - شرایط بهتر زندگی.

3 - افزایش حقوق و دستمزد.

4 - جلوگیری از خصوصی سازی مدارس.

5 - نفی تبعیض و نابرابری.

6 - حق اعتصاب.

7 - حق ایجاد تشکل‌های مستقل.

8 - تغییر وضعیت معلمان پیمانی و نیمه وقت.

9 - همسان سازی مشاغل.

10 - بهبود ساختار آموزشی.

11 - آموزش رایگان برای فرزندان ملت ایران.

12 - آزادی همکاران در بند خود.

13 - مبارزه با طبقاتی شدن آموزش در جامعه ایران، تلاش کنند و به پیروزی برسند چراکه وجود تبعیض و نابرابری و شرایط سخت معلمی و کمی دستمزد و بدی شرایط کار در طول بیش از 36 سالی که از عمر رژیم مطلقه فقاهتی ایران می‌گذرد درد مشترک همه معلمان ایران می‌باشد که نیاز مقابله همگانی با این درد مشترک معلمان ایران بسترساز نیاز معلمان به سازماندهی سراسری جهت مقابله کردن با این نابرابری‌های اجتماعی جامعه امروز ایران می‌باشد.

ب - نگاهی آسیب‌شناسانه بر جنبش ریشه‌دار اما نوپای معلمان ایران:

گرچه دو تشکل: کانون انجمن‌های صنفی معلمان ایران معروف به کانون صنفی معلمان ایران (که به طیفی از تشکل‌های معلمی در سراسر کشور تکیه دارد و هر یک به صورت مستقل اداره می‌شوند، آنچنانکه شورای هماهنگی تشکل صنفی معلمان امروزه در برگیرنده بیش از چهل تشکل استانی و شهرستانی معلمان ایران می‌باشد که وظیفه اصلی شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی معلمان همسو و همراه نمودن آن تشکل‌های مستقل معلمان با کانون صنفی معلمان ایران می‌باشد) و سازمان معلمان ایران در طول 63 سال گذشته نماینده تشکیلاتی جنبش معلمان ایران را در دست داشته‌اند ولی آنچه که باعث شده (تا در طول 64 سال گذشته و به خصوص در طول 36 سالی که از عمر رژیم مطلقه فقاهتی می‌گذرد) این تشکیلات ریشه‌دار جنبش معلمان ایران نتوانند به حداقل خواسته معیشتی و صنفی معلمان ایران دست پیدا کنند عبارتند از:

الف – حاکمیت فضای امنیتی و پلیسی بر جامعه ایران.

ب – بالا رفتن هزینه مبارزه مدنی و صنفی یا سیاسی در جامعه ایران.

ج – ضعف تئوریک جنبش معلمان ایران.

د - عدم بلوغ تشکیلاتی معلمان ایران.

ه - بی اعتمادی معلمان ایران به مبارزه تشکیلاتی و حزبی که بسترساز گریز از حزب‌گرائی و تشکل پذیری معلمان ایران در جامعه امروز ایران شده است؛ لذا این آسیب پنج گانه باعث گردیده است تا این دو تشکیلات صنفی معلمان ایران نتوانند به صورت آزاد و علنی به هدایتگری جنبش معلمان ایران بپردازند بطوریکه در 31 خرداد ماه امسال شاهد بودیم که آقای اسماعیل عبدی دبیر کل کانون صنفی معلمان ایران که برای شرکت در کنگره فدراسیون بین‌المللی معلمان جهان (که قرار بود در روزهای 21 و 26 جولای 2015 در اتاوا پایتخت کانادا تشکیل بشود) دعوت شده بود، از آنجائیکه رژیم مطلقه فقاهتی جهت خروج آزادانه آقای عبدی به کانادا به او مجوز ندادند مشارالیه کوشید از طریق ارمنستان به کانادا برود لذا در مرز جلفا بعد از شناسائی او توسط سر انگشتان رژیم دستگیر شد و به زندان اوین منتقل گردید و البته این در شرایطی است که هنوز بسیاری از فعالان اولیه این تشکیلات امثال رسول به داغی یا محمود باقری یا علیرضا هاشمی یا اکبر باغانی و غیره در زندان‌های رژیم مطلقه فقاهتی به سر می‌برند.

بنابراین به این دلیل است که جنبش معلمان ایران در این شرایط نیاز به بازسازی و نهادینه شدن مجدد و فوری دارد چرا که:

1 – پراکندگی.

2 - تک روی.

3 – آشفتگی.

4 – محفل‌گرائی بزرگ‌ترین آفتی است که امروزه کشتی جنبش معلمان ایران را به گل نشانده است. طبیعی است که تا زمانی که جنبش معلمان ایران نتواند دست به آسیب‌شناسی جدی خود بزند و به درمان این ضعف‌های اساسی در عرصه تئوری و تشکیلات جنبش خود بپردازد نمی‌تواند در این زمان حساس تاریخ جنبش ایران در جایگاه واقعیش در کنار جنبش‌های کارگری ایران و جنبش دانشجویان ایران و جنبش زنان ایران و غیره قرار بگیرد و قطعا در چنین حالتی راهی جز این برای جنبش معلمان ایران باقی نمی‌ماند جز اینکه یا آنچنانکه امروز شاهد آن هستیم به سمت محفل‌گرائی گرایش پیدا کند و یا اینکه به دنباله روی از جریان‌های سیاسی بالائی قدرت رژیم مطلقه فقاهتی بیافتد؛ لذا تنها راهی که برای بازسازی فراگیر دو تشکیلات صنفی معلمان ایران یعنی تشکیلات کانون صنفی معلمان ایران و سازمان معلمان ایران باقی می‌ماند اینکه توسط آموزش‌های سیستماتیک خود بتوانند به نهادسازی تشکیلاتی به صورت طولی و عرضی در میان بیش از یک میلیون خانواده معلمان ایران بپردازند که قطعا نخستین نیاز برای نهادسازی این دو تشکیلات صنفی معلمان ایران همراه سازی بدنه واقعی جنبش معلمان ایران توسط:

1 - کم کردن هزینه مبارزه برای معلمان تا آن‌ها باور کنند که هم می‌توانند مبارزه صنفی تشکیلاتی خود را انجام دهند و هم می‌توانند زندگی کنند چراکه تا زمانی که معلم ایرانی دورنمای مبارزه صنفی و تشکیلاتی خودش را زندان و تبعید و تعلیق از کار و دوری و در به دری زن فرزندانش ببیند، به صورت فراگیر حاضر به همراهی با تشکیلات جنبش خود نمی‌باشد و به همین دلیل است که رژیم مطلقه فقاهتی در طول 36 سال گذشته حکومت خود دریافته است که تنها راه مقابله با رشد جنبش‌های دموکراتیک و کارگری ایران آن است که بتوان تحت ظل سرنیزه، تیغ، درفش، بگیر، کشت و کشتار و زندان، تبعید و تعلیق هزینه مبارزه حتی صنفی گروه‌های اجتماعی را بالا ببرد و تمامی گروه‌های اجتماعی همچون کارگران و معلمان از حق اعتصاب و ایجاد تشکل‌های مستقل محروم کند.

2 - با استفاده از شبکه‌های اجتماعی مانند فیس بوک و وایبر و غیره بسترهای پیوند بین معلمان در سراسر ایران فراهم بکنند.

3 - مبارزه جنبش معلمان ایران را از بهره برداری و سوء استفاده جناح‌های بالائی قدرت رژیم مطلقه فقاهتی در عرصه چانه زنی تقسیم قدرت بین خود دور نگه دارند و به این ترتیب بر شعار معلمان ایرانی در تظاهرات روزهای پایانی بهمن ماه و سوم و دهم اسفند ماه 93 که می‌گفتند «نه چپیم نه راستیم فقط معلم هستیم» لباس عینیت بپوشانند.

4 - باید در نظر داشته باشند که جنبش معلمان ایران در شرایط فعلی در فرایند صنفی مبارزه به سر می‌برد در نتیجه هر گونه شعار سیاسی در این مرحله به علت بالا رفتن هزینه مبارزه باعث عقب گرد و پراکندگی و تک روی و آشفتگی در جنبش معلمان ایران می‌شود. البته دو تشکیلات صنفی فوق می‌توانند در درازمدت با حذب تشکل‌های صنفی مستقل معلمان و جذب نیروهای جوان و با انگیزه و پر حرارت معلمان همراه با خانه تکانی درون تشکیلاتی خود از بالا تا پائین و تسویه نیروهای پاسیف تشکیلاتی می‌توانند شرایط جهت رادیکالیزه شدن و افزایش مطالبات جنبش معلمان ایران فراهم کنند.

5 - از آنجائیکه کانون انجمن صنفی معلمان یا کانون صنفی معلمان بر طیفی از تشکل‌های معلمی تکیه دارد که هر یک از این نهادها به صورت مستقل اداره می‌شوند (و با اینکه توسط شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی معلمان می‌کوشد بیش از چهل تشکل استانی و شهرستانی جنبش معلمان را به هم وصل نماید با همه این احوال) این امر باعث گردیده است تا تشکیلات فوق در عرصه جنبش معلمان ایران امروز به صورت جزیره‌ای دوره افتاده و پراکنده تبدیل شوند و ارتباط بین نهادهای تشکیلاتی جنبش ایران به صورت روابط شخصی و دوستانه و محفلی کاهش پیدا کند که خروجی نهائی این امر آن خواهد شد تا این تشکیلات دو گانه صنفی جنبش معلمان ایران از توان هدایت‌گری و مدیریت تشکیلاتی چندان برخوردار نباشند، لذا نیاز به بازسازی تشکیلاتی در این رابطه امری جبری می‌باشد.

ج – ماحصل آنچه که تا اینجا گفته شد:

الف – جنبش معلمان ایران با اینکه 64 سال از عمر آن می‌گذرد اما به علت ضعف تئوریک و عدم بلوغ تشکیلاتی و بی اعتمادی به حرکت تحزب‌گرایانه و حاکمیت فضای امنیتی و پلیسی بر جامعه ایران هنوز در مرحله صنفی مبارزه به سر می‌برد که خواسته صنفی آن‌ها در این شرایط عبارت است از:

1 - افزایش دستمزد و حقوق.

2 - همسان سازی مشاغل و بیمه‌های درمانی معتبر.

3 - بهبود ساختار آموزشی.

4 - جلوگیری از خصوصی‌سازی مدارس.

5 - تغییر وضعیت معلمان پیمانی و نیمه وقت یا فصلی.

ب – جنبش معلمان ایران جنبشی است تکوین یافته از خواسته‌های صنفی آموزگاران ایران چراکه:

1 - آبشخور عینی این جنبش مدرسه و کلاس همراه با نیازهای صنفی معلمان می‌باشد.

2 - هدف این جنبش از آغاز تکوین چانه زنی با کارفرما (که پیوسته در طول 64 سال گذشته دولت در راس این کارفرمایان بوده است) برای بهتر کردن شرایط کار بوده است.

3 - از آنجائیکه کارفرمای عمده و اصلی جنبش معلمان ایران در طول 64 سال گذشته خود دولت به صورت تک سوار بوده است در نتیجه به مجرد شروع کوچک‌ترین حرکت اعتراضی و صنفی جنبش معلمان ایران، این اعتراض‌های صنفی بی واسطه بدل به حرکت سیاسی می‌شود و لذا بی درنگ از طرف رژیم‌های توتالی‌تر و در راس آن‌ها حزب پادگانی خامنه‌ائی سرکوب و قلع و قمع می‌گردد و با بگیر و ببند و تعلیق از خدمت و تبعید جنبش معلمان را به رکود متناوب می‌کشانند؛ لذا به همین دلیل برعکس جنبش کارگری ایران، جنبش معلمان ایران به جز در دوران کوتاه دولت مصدق در هیچ شرایطی از طرف دولت‌های توتالیتر به رسمیت شناخته نشده است و تحت هیچ شرایطی این دولت‌های توتالی‌تر آماده مذاکره با این جنبش نبوده‌اند و همین امر باعث گردیده است تا مطالبات و خواسته‌های معلمان ایران در طول 64 سال گذشته در حد همان حداقل آغازین خود باقی بماند.

4 - از آنجائیکه کارفرمای اصلی و طرف مذاکره جنبش معلمان ایران در طول 64 سال گذشته خود دولت بوده است لذا برعکس جنبش کارگری ایران در مبارزه جنبش معلمان ایران مرزبندی بین جنبش صنفی و جنبش سیاسی امری بسیار غیر ممکن می‌باشد. به همین دلیل دولت‌های توتالی‌تر ایران به جز در دوران کوتاه دولت مصدق در هیچ شرایطی حاضر به قبول حداقل حق اعتصاب و اعتراض و ایجاد تشکل‌های مستقل برای معلمان ایرانی نبوده‌اند و به همین دلیل با شروع کوچک‌ترین حرکت اعتراضی از جانب آموزگاران ایران این اعتراض‌های حداقلی و صنفی تحت لوای اعتراض‌های سیاسی سرکوب شده‌اند.

5 - از آنجائیکه بیش از یک میلیون نفر از اعضای جنبش معلمان ایران معلم هستند با عنایت به اینکه این بیش از یک میلیون نفر معلم ایرانی رابطه مستقیم با تمامی خانواده‌های بیش از 70 میلیون نفر جمعیت ایران از دورترین روستاها تا کلان شهرهای ایران دارند، در نتیجه با کوچک‌ترین حرکت جمعی معلمان ایران «مثل سر کلاس نرفتند معلمان در سال‌های 80 و 81 و 85» تمامی جامعه ایران از شهر و روستا توسط دانش آموزان درون خانواده از این امر تحت تاثیر قرار می‌گیرند که خود این امر باعث می‌گردد که همیشه حرکت و اعتراض معلمان ایران همراه با تحول تمام عیار اجتماعی روبرو بشود که در این رابطه پتانسیل جنبش معلمان ایران از پتانسیل جنبش کارگران و جنبش دانشجویان و جنبش زنان و حتی از جنبش اجتماعی ایران بیشتر است.

6 - نظر به اینکه در طول 60 سال گذشته همواره خواسته صنفی معلمان بر سه پایه خواسته آموزش‌گر که خود معلمان می‌باشد و خواسته دانش آموز و خواسته بهینه سازی ساختار آموزشی استوار بوده است، این امر باعث گشته تا در جامعه ایران پیوسته جنبش معلمان پیوند تنگاتنگی با جنبش دانش آموزان ایران و جنبش اجتماعی ایران داشته باشد و باز در این رابطه است که پیوسته در طول 64 سال گذشته این جنبش معلمان بوده که رهبری علنی و مخفی جنبش دانش آموزان را در دست داشته‌اند و شاید در این رابطه بهتر باشد که اینچنین مطرح کنیم که، تا زمانی که جنبش معلمان ایران سر و سامانی پیدا نکند امکان تحرک و تحولی در جنبش دانش آموزی ایران نیست و لذا در این رابطه است که هر گونه تحولی در جنبش دانش آموزی ایران باید از کانال جنبش معلمان ایران بگذرد و همین امر باعث می‌شود تا اهمیت جنبش معلمان ایران دو صد چندان بشود.

البته در همین رابطه فراموش نباید بکنیم که به علت شرایط تحصیلی معلمان ایران این جنبش دارای شرایط ذهنی بسیار مساعد تری جهت تحول تشکیلاتی و تئوریک دارد.

ج – به لحاظ سازماندهی و تشکیلاتی در طول 64 سال گذشته دو تشکل کانون صنفی معلمان ایران و سازمان معلمان نمایندگی تشکیلاتی معلمان ایران را به عهده داشته‌اند که گرچه این سازماندهی در زمان دولت مصدق و با حمایت این دولت تکوین پیدا کرده است اما از فردای کودتای 28 مرداد تا این زمان این تشکیلات سراسری معلمان ایران حتی برای یکساعت هم از جانب هیچ دولتی مورد حمایت قرار نگرفته است و همین امر باعث گردیده تا به مرور زمان اعتماد بدنه این تشکیلات - که بیشتر معلمان جوان و پرشور و با انگیزه می‌باشند - از کارآمدی این تشکیلات سلب اعتماد بکنند که حاصل این امر آن شده است که خود این معلمان جدای از این تشکیلات رسمی 64 ساله به صورت مکانیکی یا اقدام به تشکیل انجمن‌ها و تشکیلات غیر رسمی جداگانه بکنند و یا اینکه گرایش به تشکیلات محفلی پیدا کنند که خروجی نهائی این امر آن شده است که تشکیلات و سازماندهی معلمان ایران به صورت یک مجمع الجزائر پراکنده و بیگانه از هم درآید که البته فونکسیون منفی این امر عدم توانائی این تشکیلات در جهت دستیابی به خواسته‌های صنفی معلمان ایران می‌باشد.

بنابراین هر گونه تحول سازماندهی و بازسازی تشکیلاتی در جنبش معلمان ایران در گرو بازسازی و آسیب‌شناسی این دو نهاد سراسری تشکیلاتی جنبش معلمان ایران می‌باشد به طوری که به ضرس قاطع می‌توان اعلام کرد بدون بازسازی و تحول در این دو نهاد تشکیلاتی امکان تحول تشکیلاتی در جنبش معلمان ایران وجود ندارد.

د - در آسیب‌شناسی جنبش 64 ساله معلمان ایران مانند جنبش کارگری و جنبش دانشجوئی و جنبش زنان ایران بزرگ‌ترین درد کهنه این جنبش ضعف تئوریک و عدم بلوغ تشکیلاتی و مدنی این جنبش می‌باشد که صد البته خود این درد کهنه معلول عدم تجربه مدنی و تجربه دموکراتیک و عدم پراتیک تشکیلاتی جنبش معلمان ایران است که فونکسیون این درد کهنه در عرصه پروسه زمان باعث تشکیلات گریزی و گرایش به محفل‌گرائی در معلمان ایران شده است که حاصل نهائی این درد آن شده تا جهت دستیابی به خواسته‌های حداقلی خود جنبش معلمان ایران نگاه آن‌ها متوجه نیروهای بیرون از جنبش خودشان باشد که در نهایت این آفت بسترساز یاس و پاسیفیسم در تشکیلات صنفی معلمان می‌شود.

ه - پراکندگی و تک روی و محفل‌گرائی و تشکیلات گریزی و حزب گریزی از جمله آسیب‌های اساسی هستند که امروز جنبش معلمان ایران از آن رنج می‌برد.

والسلام