نیم نگاهی به نشست چهارم پالتاکی – قسمت دوم
ج - نقد سوم:
سومین منتقد این نشست نقد خودش را در رابطه با مقاله «آسیبشناسی جنبش صد ساله کارگران ایران» نشر مستضعفین اینچنین مطرح کرد:
1 - در این مقاله برخورد نشر مستضعفین با جنبش کارگری ایران در صد سال گذشته صورت کلی و ذهنی دارد.
2 - او در راه بسترسازی جهت نقد خود ابتدا به دو نوع برخورد متفاوت با جنبش کارگری ایران اشاره کرد که عبارتند:
الف – برخورد ابزاری با جنبش کارگری ایران که از نظر او این برخورد از جانب رژیم مطلقه فقاهتی در طول 36 سال گذشته توسط نهادسازی زرد کارگران تحت عنوانهای خانه کارگر، انجمنهای صنفی و شوراهای کارگری صورت گرفته است از دیدگاه او هدف رژیم از این برخورد ابزاری و این نهادهای زرد طبقه کارگر کنترل کردن طبقه کارگر ایران از درون میباشد که به نظر او رژیم مطلقه فقاهتی در این رابطه حداقل از اواخر دهه 80 شکست خورده است چراکه بدنه خود این نهادهای زرد کارگری در این رابطه با راس این نهادها وارد چالش جدی شدهاند.
ب - از دیدگاه او برخورد دومی که در این رابطه در طول 36 سال گذشته با طبقه کارگر ایران شده است مربوط به جریانهائی سیاسی است که هدفشان یارگیری از طبقه کارگر جهت تقویت سیاهی لشکر خود برای افزایش قدرت چانه زنی با بالائیهای قدرت در عرصه تقسیم قدرت میباشد.
3 - سوالی که او در رابطه با نقد مقاله «آسیبشناسی صد ساله جنبش کارگری ایران» نشر مستضعفین مطرح میکند این است که میگوید، نمیدانم که تا چه اندازه نشر مستضعفین به مبارزه صنفی کارگران ایران خبر دارد که در این مقاله نسبت به آن بی التفاتی میکند؟ البته این سوال او جنبه استفهام تنکیری دارد چرا که با طرح این سوال مبارزه صنفی کارگاهی و غیر طبقهائی کارگران ایرانی را تائید کرد و آن را مثمر ثمر دانست.
4 - از دیدگاه او راه دستیابی به تحلیل علمی از جنبش کارگری ایران در گرو آن است که وضعیت این جنبش یا این طبقه در دو رابطه جنبش اجتماعی ایران و وضعیت سرمایهداری وابسته و نفتی و رانتی ایران مورد توجه قرار گیرد.
5 - سوال دیگری که او در رابطه با نقد خود از مقاله فوق نشر مستضعفین مطرح میکند اینکه میگوید، برای من روشن نیست که نشر مستضعفین با چه مکانیزمی میخواهد به سازماندهی کارگران بپردازد؟ آیا از طریق مبارزه صنفی کارگران یا از طریق محفلی و غیره؟
6 - او علت عدم توانائی طبقه کارگر ایران جهت دستیابی به تشکیلات سراسری و جایگزین کردن مبارزه طبقهائی به جای مبارزه کارگاهی موجود چتر اختناق و سرکوب رژیم مطلقه فقاهتی میداند.
7 - او راه موفقیت نشر مستضعفین جهت تاثیرگذاری بر جنبش کارگری ایران را در این میداند که به صورت دو مرحلهائی ابتدا بر فعالین طبقه کارگر تاثیر بگذارد و سپس از طریق سر پل قرار دادن این فعالین کارگری میتواند بر جنبش طبقه کارگر ایرانی تاثیرگذار بشود.
8 - او شعار اصلاح قانون کار نشر مستضعفین به عنوان یک خواسته طبقهای کارگران ایران رد میکند و معتقد است که تکیه کارگران ایران به این قانون یک تکیه از موضع ناچاری میباشد.
9 - او تقاضای «حقوق معوقه» را یکی از خواستههای کل طبقه کارگر ایران میداند و معتقد است که از آنجائیکه کل طبقه کارگر ایران اعم از کارگران نهادهای دولتی و کارگران بخش خصوصی در سه عرصه تولیدی و خدماتی و آموزشی در ایران مطالبات معوقه دارند لذا طرح این شعار میتواند به صورت طرح خواسته کل طبقه کارگری مطرح شود.
10 - او در عرصه تائید مبارزه صنفی کارگاهی طبقه کارگر ایران معتقد است که کارگران ایران به این حقیقت دست پیدا کردهاند که از طریق مبارزه مسالمت آمیز میتوانند مطالبات و خواستههای خود را دنبال کنند.
11 - او طرح مطالبات کلان طبقه کارگر ایران یکی از روشهای درگیر کردن و طبقهائی کردن جنبش کارگران ایران با کارفرما میداند که از نظر او خود همین امر بسترساز سازماندهی طبقه کارگر میباشد.
12 - از آنجائیکه او معتقد است که در ایران امروز بیش از ده میلیون نیروی کار وجود دارد که با اعضای خانوادهشان بیش از 20 میلیون نفر میباشند معتقد است که جامعه کارگری ایران به صورت طبقه درآمده است و امروز طبقه کارگر در ایران وجود دارد که البته به لحاظ تئوری او برای اینکه تبیین نماید که جامعه کارگری ایران به صورت طبقه درآمده است معتقد است که در این رابطه ما باید به تئوریهای کلاسیک قرن نوزدهم و بیستم صاحب نظران کارگری اروپا تکیه کنیم و معیارهای تئوریک خود را در این رابطه، از آنها کسب نمائیم و گرنه بدون تکیه بر آن معیارها نمیتوانیم بحث تئوریک طبقه شدن کارگران ایران به جائی برسانیم.
13 - از نظر او بزرگترین نقدی که بر مقاله فوق نشر مستضعفین وارد است اینکه استراتژی مشخصی ندارد لذا در این رابطه او به طرح یک سوال میپردازد و آن اینکه آیا کار نظری و تئوریک که نشر مستضعفین در این زمان بر آن تکیه میکند، میتواند یک استراتژی باشد؟
د – نقد چهارم:
چهارمین منتقد نشست چهارم پالتاکی نقد خود به مقاله «آسیبشناسی صد ساله جنبش کارگری ایران» نشر مستضعفین را بدین شکل مطرح کرد:
1 - او مانند منتقد دوم معتقد است که جامعه کارگری ایران هنوز به مرحله طبقه نرسیده است در نتیجه ما در ایران جنبش کارگری نداریم.
2 - علت اینکه او معتقد است که جامعه کارگری ایران هنوز به مرحله طبقه نرسیده است آن است که او معتقد است برای طبقه شدن جامعه کارگری نیازمند یک سری مشخصات علمی است که هنوز جامعه کارگری ایران به آن دست پیدا نکرده است یکی از این مشخصات او، به نقل از گورویچ «آگاهی طبقاتی» میداند.
3 - از آنجائیکه او معتقد است که خود جنبش هم مانند طبقه نیازمند به کسب مشخصات علمی میباشد که جامعه کارگری ایران هنوز ندارد لذا جامعه کارگری ایران از دیدگاه او نه تنها طبقه نشده جنبش کارگری هم ندارد برای مثال او در طرح مشخصات جنبش به جنبش چریکی اشاره میکند و معتقد است که مشخصه جنبش چریکی اعتقاد به تئوری موتور کوچک و موتور بزرگ است و در ادامه آن اعتقاد به اینکه حتما این موتور کوچک که چریک و سازمان چریکی و گروه پیشاهنگ مسلح است باید موتور بزرگ که جامعه میباشد به حرکت درآورد.
4 – او در ادامه صحبت خود پس از طرح مقدمه فوق میپردازد به طرح یک سوال و آن اینکه چرا در گذشته و حال ایران جنبش کارگری ایران سرتاسری نشده است؟ در پاسخ به این سوال است که او سوال دیگری مطرح میکند و آن اینکه در ایران گذشته و حال کدام شاخههای جنبش ایران توانسته است سراسری بشود که جنبش کارگری بتواند سراسری بشود؟ البته این سوال او استفهام تنکیری است چرا که او با این سوال مطرح کرد که هیچکدام از شاخههای جنبشهای جامعه ایران در گذشته و حال نتوانستهاند سراسری بشوند.
5 - او معتقد است که در صد سال گذشته تنها جنبشهائی توانستهاند در ایران سراسری بشوند که دارای رهبری کاریزماتیک بودهاند مثل جنبش ضد استبدادی 57 یا جنبش مقاومت ملی دهه بیست.
6 - از نظر او علت اینکه در ایران در گذشته و حال هیچکدام از شاخههای جنبش ایران نتوانستهاند سراسری بشوند برمیگردد به بافت قومی و قبیلهائی جامعه ایران.
7 - او علت پیدایش نظامهای مستبد و توتالیتر در گذشته و حال ایران را هم ریشه در همین بافت قومی و قبیله ای ایران میداند.
8 - او معتقد است که علت بافت قومی و قبیلهائی جامعه ایران آن است که ما هنوز وارد فاز شهرنشینی نشدهایم و لذا تا زمانی که جامعه ایران به شهرنشینی دست پیدا نکند بافت قومی و قبیلهائی به حیات خود در ایران ادامه میدهد که یکی از آفتهای این بافت قومی و قبیلهائی تاثیری است که بر جامعه کارگری ایران گذشته و مانع از سراسری شدن آن میگردد و به همین دلیل او معتقد است که جامعه کارگری ایران نه جنبش کارگری دارد و نه طبقه کارگر شده است.
9 - از آنجائیکه او در نظریه خود برای جامعه کارگری ایران نه اعتقاد به طبقه بودن دارد و نه موجودیت جنبش کارگری ایران را تائید میکند، لذا معتقد است که مبارزه صنفی کارگاهی کارگران ایران مورد تائید میباشد و از این زاویه به نقد مقاله «آسیبشناسی جنبش صد ساله طبقه کارگران» نشر مستضعفین میپردازد لذا او در این رابطه میگوید تا زمانی که طبقه کارگر ایران تکوین پیدا نکند و جنبش کارگری ایران موجودیت نباید دنبال طبقهائی کردن مبارزه صنفی کارگران یا شعار تشکیلات سراسری برای طبقه کارگر ایران دادن درست نیست.
ه- خاتمه نشست چهارم پالتاکی:
در خاتمه نشست چهارم پالتاکی مدیر نشست به جمعبندی صحبتهای مطرح شده پرداخت و در خاتمه سه اصل به عنوان محصول جمعبندی این نشست در نقد مقاله آسیبشناسی جنبش صد ساله طبقه ایران مطرح کرد:
1 - برعکس دیدگاه مقاله نشر مستضعفین نباید با مبارزات صنفی کارگاهی طبقه کارگر ایران برخورد منفی بکنیم.
2 - طرح شعارهای طبقهائی مثل سازماندهی و تشکل سراسری طبقه کارگر ایران در این شرایط امکان پذیر میباشد.
3 - برای تعیین استراتژی برخورد با طبقه کارگر ایران یا جنبش کارگری ایران باید مقدمتا دست به مدل سازی بر پایه آرایش جنبش اجتماعی و جنبش طبقه کار گر ایران بزنیم.
****
2 - ما و نشست چهارم پالتاکی:
1 - مهمترین مسئولیت پیشگام مستضعفین ایران در راستای کشف حقیقت و تعیین وظیفه و مسئولیت خودش نسبت به جامعه و مردم ایران این است که توسط آسیبشناسی پیوسته خود، ضعف و اشکال مردم و طبقه کارگر به صورت شفاف و عریان برای آنها مطرح کند و هرگز نباید چنین فکر کند که با کف زدن در برابر ضعفها و اشکالات تودهها میتوانیم اعتلای حرکت در آنها ایجاد کنیم.
2 - تشکیلات و سازماندهی و اعتلای حرکت در جنبش کارگری و طبقه کارگر یک امر دینامیک و درون زا است که از زندگی آنها میگذرد و مسئولیت پیشگام این است که تضادهای کنکرت کار و کارگاه و زندگی آنها را برای آنها تبیین نماید تا خودآگاهی نسبت به این تضادها در آنها تکوین پیدا کند، سپس در کانتکس این خودآگاهی با طرح خواستههای طبقه بندی شده به اعتلای خواسته و مطالبات آنها بپردازد و با بالا آوردن سطح مطالبات و خواستههای آنها از مرحله صنفی کارگاهی تا مرحله خواستههای طبقهائی و بالاخره ملی جهت اعتلای جنبش کارگری ایران بسترسازی بکند.
3 - برای سازماندهی طبقه کارگر ایران پیشگام باید به دو موضوع توجه جدی داشته باشد اول اینکه سازماندهی کارگران از پروسس مبارزه آنها عبور میکند یعنی طبعا در مرحلهائی که کارگر مشغول مبارزه صنفی کارگاهی است ما نمیتوانیم سازماندهی سراسری طبقهائی به او آموزش بدهیم و بالعکس بنابراین اول باید مبارزه کارگر را اعتلا بدهیم بعد بر پایه آن سازماندهی بکنیم نه بالعکس.
4 - برای سازماندهی کارگران باید در شرایطی اقدام به این امر بکنیم که کارگر مجبور به پرداخت حداقل هزینه برای آن باشد و گرنه در شرایط فعلی که هزینه سازماندهی مستقل برای کارگر، زیر چتر سرکوب و اختناق رژیم مطلقه فقاهتی زیاد میباشد کارگر ترجیح میدهد که به جای سازماندهی مستقل در چارچوب همان تشکیلات زرد حاکمیت مثل خانه کارگر یا انجمنهای صنفی و شوراهای کارگری دستیابی به خواستههای خود را دنبال نماید.
5 - روانشناسی عمومی طبقه کارگر ایران در شرایط فعلی اینچنین میباشد که اولا میخواهد زندگی کند بعدا مبارزه برای خواستههایش و اصلا مبارزه برای دستیابی خواستههایش هم برای زندگیاش میخواهد، لذا در هر مرحله که بین انتخاب زندگی و زن و بچه با زندان و اخراج و سرکوب روبرو بشود، زندگیش را انتخاب میکند.
6 - البته هرگز نباید روانشناسی فعالین کارگری که حاضرند در این رابطه هزینه بدهند با روانشناسی عمومی طبقه کارگر ایران در شرایط فعلی یکی بدانیم این دو کاملا جدا از هم میباشد سخن ما در خصوص روانشناسی عمومی طبقه کارگر ایران در شرایط حاضر است نه در آینده یا در گذشته.
7 - مکانیزم انتقال تضادهای کنکریت کار و زندگی کارگران به خودآگاهی و وجدان آنها برحسب شرایط مختلف متفاوت میباشد ولی بی شک مذهب آگاهیبخش یکی از این مکانیزمها در جامعه کارگری ایران میباشد.
8 - بزرگترین کشفی که شریعتی کرد و شاید ارزش کشف آن برای جامعه و مردم ایران کمتر از الکتریسته نباشد این بود که اولا جامعه ایران یک جامعه دینی است، ثانیا دین در جامعه دینی ایران اگر دین خودآگاه کننده باشد، میتواند به عنوان یک نیروی عظیم جهت تکوین و تغییر باورهای اجتماعی و سیاسی و طبقاتی مردم ایران از جمله طبقه کارگر ایران به کار گرفته شود. بنابراین در کنارمکانیزمهای انتقال تضاد و آگاهی به وجدان کارگران ایران باید به نیروی عظیم مذهب خودآگاهیبخش در جامعه ایران توجه بشود.
9 - حضور فیزیکی و ارتباط برونی پیشگام جهت سازماندهی آنها در شرایط فعلی ممکن نمیباشد لذا در شرایط فعلی پیوند با طبقه کارگر ایران توسط پیشگام باید از کانال فضای مجازی و سیگنالهای صوتی تصویری برونی صورت بگیرد زیرا بسیار تاثیرگذارتر خواهد بود.
10 - مبارزات صنفی کارگاهی کارگران ایران که امروز همه جائی و همگانی شده است به علت اینکه در فضای سرکوب و اختناق حاکم نمیتواند حداقل دستاوردی برای کارگران ایران داشته باشد باید در چارچوب مبارزه طبقهائی و مبارزه اتحادیهائی و سندیکائی به نقد کشیده شود.
11 - وجود دو سندیکای مستقل کارگران نیشکر هفت تپه و کارگران اتوبوس واحد در شرایط فعلی در ایران معرف آن است که طرح مبارزه سراسری و سندیکائی برای طبقه کارگر ایران امری دور از ذهن نیست و امکان تحقق آن وجود دارد چراکه تقریبا طبقه کارگر ایران در طول مبارزه 36 ساله گذشته صنفی کارگاهی خود به این حقیقت دست یافته است که نیازمند به تشکیلات و سازماندهی مستقل جهت دستیابی به حداقل خواستههای صنفیاش میباشد.
12 - از آنجائیکه طبقه کارگر ایران در شرایط فعلی زیر خط فقر و حتی زیر خط بقاء زنگی میکند طبیعتا شعارهای معیشتی و رفاه ساز که در راس آنها افزایش دستمزد و حقوق میباشد بیش از هر چیز دیگر میتواند طبقه کارگر ایران را بسیج کند.
13 - وجود دو سندیکای مستقل کارگران نیشکر هفت تپه و کارگران اتوبوس واحد و دستاوردهائی که این دو سندیکا در مبارزه دهه گذشته خود حاصل کرده است به خوبی نشان میدهد که شعار طبقهائی کردن مبارزه صنفی کارگران ایران و تشکیلات سرتاسری در ایران امروز یک شعار فانتزی و دور از ذهن نیست و امری ممکن میباشد لذا چتر استبداد و سرکوب رژیم نباید چندان مطلق بکنیم که ضعف مبارزه صنفی کارگاهی کارگران ایران را به حسن بدل کنیم و برای توجیه آنها به تاریخ و علم و سیاست و عاطفه متوسل بشویم.
14 - باید به کارگر ایرانی رک و پوست کنده بگوئیم توسط مبارزات صنفی کارگاهی نمیتوانی با این کارفرمای حاکم بر خودت در شرایط فعلی چانه زنی بکنی و به حداقل خواسته خود برسی، البته او به این حقیقت رسیده است لذا میبینیم که رژیم حتی حاضر نمیشود جهت پیوند کارگران ایران در روز اول ماه مه روز کارگر اجازه یک راه پیمائی قانونی ساده که وزارت کشور مجوز آن هم را داده است، به کارگران ایران نمیدهد.
15 - برحسب اینکه ما کارگر یا پرولتاریا را چه تعریف کنیم، میتوانیم در باب طبقه بودن یا نبودن کارگر ایرانی قضاوت بکنیم اگر در ایران کارگر را تنها در چارچوب تولید و ابزار تولید معنی بکنیم طبقه بودن آن در ایران زیر سوال میرود و اما اگر کارگر را در ایران بر پایه فروش نیروی کارش معنی کردیم بی شک کارگران به صورت یک طبقه سترگ در جامعه ایران در میآیند که با خانوادههای خود بیش از 40 میلیون از جامعه 75 میلیونی ایران امروز شامل میشوند.
16 – در رابطه با مدل سازی بین جنبش اجتماعی و جنبش کارگری در ایران جهت تعیین استراتژی برخورد با جنبش کارگری ایران باید بگوئیم که هر چند در 18 شهریور 57 این جنبش اجتماعی ایران بود که جنبش کارگری ایران را وارد فاز سیاسی کرد بالعکس در جنبش مقاومت ملی مصدق این جنبش کارگری بود که جنبش اجتماعی 30 تیر را وارد فاز سیاسی کرد، جنبش سبز سال 88 ایران نشان داد که در شرایط فعلی تا زمانی که جنبش کارگری ایران مطالبات خودش را در شعار و برنامه هژمونی جنبش اجتماعی نبیند حاضر نیست برای سردمداران جنبش اجتماعی تره خورد کند و همین یک عامل علت شکست جنبش سبز در سال 88 شد، چراکه هر چند میرحسین موسوی با بلندگوی دستی در راه پیمائی 25 خرداد رژیم مطلقه فقاهتی تهدید به اعتصابهای کارگری کرد، سردمداران رژیم این توپ تو خالی او را جدی نگرفتند و کوشیدند توسط کهریزک و اوین و تجاوز و سرکوب و بالا بردن هزینه مبارزه حتی از انتقال جنبش اجتماعی به شهرهای دیگر مثل جنبش تیرماه 78 دانشجوئی ایران جلوگیری نمایند. بنابراین در مدل سازی برای تعیین استراتژی برخورد با جنبش کارگری اگر اولویت به جنبش اجتماعی بدهیم، جنبش سبز 88 نشان داد که اشتباه میباشد.
17 - مبارزه صنفی کارگران تا زمانی ارزش آفرین میباشد که دست یافتنی باشد نه آب در هاون کوفتن، لذا در این رابطه این مهم در ایران امروز قابل تحقق نمیباشد مگر اینکه از صورت صنفی کارگاهی خارج بشود و نقد مبارزه صنفی کارگاهی به معنای نفی آن نیست بلکه به معنای بسترسازی جهت اعتلای آن میباشد.
18 - طرح شعارهای طبقهائی در این شرایط تنها زمانی برای کارگران ایران خودی و مانوس میباشد که در راستای همان خواستههای صنفی کارگاهی آنها باشد.
19 – طرح شعار اصلاح قانون کار در این شرایط که دولت و کارفرمایان میکوشند توسط تبصرههائی بر ماده 27 قانون کار امنیت شغلی طبقه کارگر ایران را دچار چالش جدی بکنند، میتواند در این زمان یک شعار طبقهای باشد، البته این به معنای آن نیست که ما مثلا قانون کار را قبول داریم یا حامی قانون کار هستیم بلکه تنها به این معنا است که فاصله پیشگام از مردم نباید بیشتر از یک گام باشد و گرنه همدیگر را گم میکنند و نمیتوانند حرف همدیگر را بپذیرند و یا «آدرس رفتن به آنها اشتباهی خواهند داد» هر چه مبارزه کم هزینه تر و شعارها دست یافتنیتر باشد، زودتر طبقهای میشود.
به همین دلیل شعار «ملی کردن صنعت نفت» دکتر مصدق آنچنان پتانسیل داشت که نه تنها طبقه کارگر ایران را بسیج کرد و نه تنها جنبش اجتماعی و دانشجوئی ایران فعال کرد حتی خود دربار پهلوی هم نتوانست در برابر آن مقاومت بکند بطوریکه خود شاه خطاب به سفیر انگلیس گفت «آنچنان این طوفان قوی است که اگر من در برابر آن مقاومت بکنم کل دربار و سلطنت را با خود میبرد.»
20 – بنابراین در پاسخ به سوال «چه باید کرد؟» و در پاسخ به سوال «با کدامین استراتژی در شرایط فعلی میتوانیم دیالکتیک پیوند با کارگران ایران جهت مبارزه فراگیر طبقاتی تبیین کنیم؟» بگوئیم در «شرایط فعلی» تاکید میکنیم «در شرایط فعلی» در ایران فعلی جز از طریق «فضای مجازی» و «سیگنال» امکان پیوند بین پیشگام مستضعفین با این طبقه وجود ندارد تنها با سر پل انتقال قرار دادن «فضای مجازی» و «سیگنال» است که میتوانیم این پیوند را استارت بزنیم. باید بپذیریم که حتی آسمانخراش بلوک شرق و اتحاد جماهیر شوروی در نهایت توسط این عامل سیگنال و فضای مجازی امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا فرو ریخت، همان آسمان خراشی که ارتش هیتلر را در استالینگراد زمین گیر کرد.
ادامه دارد