جلسه پنجم پالتاکی – قسمت چهارم

 

2 - اینکه در جلسه پنجم پالتاکی منتقد پنجم مطرح کرد، چون ما در تکوین و انجام توافق هسته‌ای نقشی نداشتیم پس نباید در باب توافق هسته‌ای تحلیل بکنیم، باز یک حرف به غایت غلط هست چراکه هدف از تحلیل‌های پیوسته ما از آغاز تکوین مذاکرات هسته‌ای در دولت یازدهم تا امروز نه به خاطر این بوده که بخواهیم بدین‌وسیله در رابطه با تکوین و انجام توافق دست پیدا کنیم، بلکه بالعکس تنها به این دلیل است که با فهم و تحلیل این موارد تلاش می‌کنیم تا با انتقال به توده‌ها و جنبش‌های اجتماعی، آن‌ها را از حالت تماشاگری خارج کنیم و وارد عرصه بازیگری سیاسی نمائی‌ام تا توده‌ها چگونگی اندیشیدن سیاسی در تعیین سرنوشت خود فهم کنند.

بنابراین هیچکدام از تحلیل‌های ما برای این تقریر و نگارش نیافته‌اند تا بالائی‌های قدرت با خواندن آن ما را در عرصه تصمیم‌گیری‌های سیاسی و یا اجتماعی و اقتصادی خودشان دخالت بدهند، بلکه بالعکس مخاطب ما در نگارش و تقریر این تحلیل‌ها فقط فقط مردم و جنبش‌های اجتماعی هستند که توسط آن چگونه اندیشیدن را یاد می‌گیرند و با انتقال تضادهای بالائی‌های قدرت به پائینی‌های جامعه، جنبش‌های اجتماعی بتوانند به نتوانستن بالائی‌ها در «حکومت کردن» باور پیدا کنند که خروجی نهائی این امر «به خود اعتماد کردن این جنبش‌ها خواهد بود.»

البته اینکه در این جلسه گفته شده است که از آنجائیکه ما در تکوین و انجام «توافق برجام» نقشی نداشته‌ایم پس بیائیم بپردازیم به تحلیل مرحله پساتوافق و نقش این توافق را در رابطه با جنبش‌های اجتماعی ایران در مرحله پساتوافق بررسی کنیم، باز حرف به غایت غلط دیگری می‌باشد چراکه تا زمانی که ما از پروسه تکوین این توافق و علل و دلایلی که باعث شکل‌گیری این توافق شده است دست پیدا نکنیم اصلاً به تأثیر این توافق بر جنبش‌های اجتماعی ایران در مرحله پساتوافق نمی‌توانیم بپردازیم؟ زیرا به مصداق «از کوزه همان برون تراود که در اوست» برای فهم آنچه که از این کوزه در مرحله پساتوافق می‌خواهد تَراود کند باید قبل از هر چیز مسلح به فهم آنچه که در کوزه است بشویم و هدف اصلی نشر مستضعفین در تحلیل مستمر از پروسه شکل‌گیری توافق هسته‌ای برای فهم تاثیرگذاری آن در مرحله پساتوافق است.

به عبارت دیگر تا زمانی که ما از مرحله پیشاتوافق دارای تحلیل علمی نباشیم هرگز نباید چنین فکر کنیم که می‌توانیم در مرحله پساتوافق در رابطه با تاثیرات این توافق بر جنبش‌های اجتماعی به طور اخص و بر مردم ایران به طور اعم به لحاظ سیاسی و اجتماعی و اقتصادی دارای تحلیل مشخصی بشویم. پس در رابطه با سخن آن خویشاوند پالتاکی که در جلسه پنجم می‌گوید در توافقی که نه ما دست داشتیم و نه تحلیل ما در رابطه با این توافق تاثیری در توافق دارد باید بگوئیم که این کلام صد در صد نظریه غلطی می‌باشد چراکه اگر بخواهیم در چارچوب این دیدگاه عمل بکنیم:

اولاً باید تنها در رابطه با آن دسته از مسائل سیاسی تحلیل سیاسی بکنیم که تحلیل ما تاثیری در انجام آن داشته باشد.

ثانیاً مطابق این نگرش از آنجائیکه ما به عنوان نیروی پیشگام در قدرت دخالتی نداریم، بنابراین تحلیل ما هم بی تأثیر در تصمیم‌گیری اصحاب قدرت خواهد بود در نتیجه خروجی نهائی آن خواهد شد که ما اصلاً تحلیل سیاسی نکنیم و به قول اصحاب کلیسا «کار قیصر را به قیصر واگذار نمائی‌ام» بنابراین هرگز تحلیل سیاسی ما برعکس آنچه که این خویشاوند پالتاکی می‌گوید در راستای تاثیرگذاری بر انجام توافق توسط رژیم مطلقه فقاهتی نبوده و نیست و نخواهد بود بلکه بالعکس تحلیل‌های سیاسی ما در راستای دستیابی به تحلیل مشخص از شرایط مشخص جهت دستیابی به برخورد مشخص و ارائه راهنمائی مشخص به جنبش‌های اجتماعی می‌باشد و توسط این تحلیل سیاسی است که تلاش می‌کنیم علاوه بر اینکه بینش سیاسی به جامعه و جنبش بدهیم و چگونه اندیشیدن علمی سیاسی تبلیغ نمائیم، در راستای برنامه ریزی تاکتیکی و استراتژی خودمان و همچنین در رابطه با دستیابی به وظایف مشخص خودمان در تند پیچ سیاسی و تاریخی و اجتماعی از این تحلیل‌های سیاسی حداکثر استفاده نمائیم.

برای مثال اگر امروز پس از 62 سال که از کودتای سیاه امپریالیسم آمریکا و انگلیس بر علیه تنها دولت دموکراتیک تاریخ ایران یعنی دولت مصدق می‌گذرد هنوز بر عملکرد حزب توده در رابطه با تعیین وظایف خود نسبت به دولت دموکراتیک مصدق انتقاد می‌کنیم و آن را خائنانه تلقی می‌کنیم، این برخورد اشتباه و خائنانه حزب توده در سال‌های 29 تا 32 بر علیه دولت مصدق معلول باورهای غلط اعتقادی و تحلیل سیاسی غلط حزب توده در آن شرایط از ماهیت دولت مصدق بوده است؛ و گرنه اگر حزب توده در آن شرایط تند پیچ تاریخی از تحلیلی که امروز از دولت مصدق دارند برخودار می‌بودند قطعاً و جزما برخورد آن‌ها در آن شرایط غیر از آن برخوردی می‌بود که آن‌ها در آن شرایط کردند.

به عنوان مثال دیگر در این رابطه اعلامیه‌ای که در سال 58 جناح مهندس عزت سحابی پس از جدا شدن از نهضت آزادی در جریان موضوع اشغال مهندسی شده سفارت آمریکا توسط رژیم مطلقه فقاهتی صادر کردند و علت جدائی خود از نهضت آزادی در این اعلامیه حمایت از مواضع خمینی و ارتجاع مذهبی حاکم و رژیم مطلقه فقاهتی و انتقاد از «برخورد انتقادی بازرگان از رژیم مطلقه فقاهتی» دانستند، معلول فقدان تحلیل سیاسی عزت سحابی از شرایط آن روز ایران و ماهیت ارتجاع مذهبی حاکم بود که تا آخر عمرش در این اشتباه باقی ماند و از این زاویه بود که در آخر عمرش، برخورد شریعتی با روحانیت را مورد نقد قرار می‌داد و گرنه اگر عزت سحابی در آن شرایط حساس و تند پیچ تاریخ ایران دارای حداقل تحلیل سیاسی از ماهیت حرکت ارتجاع مذهبی حاکم و رژیم در حال تکوین مطلقه فقاهتی می‌داشت، اقدام به نشر آن اعلامیه کذائی در رابطه با حمایت از ارتجاع مذهبی و رژیم در حال تکوین مطلقه فقاهتی نمی‌کرد و هرگز حاضر نمی‌شد در آن شرایط تند پیچ و حساس تحت شعار مبارزه ضد امپریالیست با شقه کردن نهضت آزادی حمایت سیاسی خود را آنچنان که در عمل انجام می‌داد در نظر هم از ارتجاع سیاه مذهبی اعلام کند. اعلامیه انشعابی مهندس عزت سحابی در آبان 58 از نهضت آزادی معلول فقدان تحلیل سیاسی مهندس سحابی از بافت ارتجاع حاکم مذهبی در آن شرایط بوده است چرا که او حاضر می‌شود نهضت آزادی و بازرگان را نه در پای جنبش‌های اجتماعی بلکه در پای جناح ارتجاع مذهبی حاکم ذبح کند.

بنابراین ارائه تحلیل‌های مستمر سیاسی نشر مستضعفین برعکس آنچه که آن رفیق پالتاکی در جلسه پنجم مطرح می‌کند در جهت سرکار گذاشتن مخاطبین نیست بلکه در راستای دستیابی به تحلیل مشخص از شرایط مشخص جهت دستیابی به تعیین وظایف خود در این شرایط مشخص می‌باشد و اینکه این خویشاوند پالتاکی در جلسه پنجم مطرح می‌کند که چرا نشر مستضعفین به صورت ماهانه ارائه تحلیل سیاسی می‌کند نه مثلاً به صورت هفته‌ای یا روزانه؟ باید در این رابطه هم به این رفیق بگوئیم که:

اولاً هدف از تحلیل سیاسی نشر پیشگوئی شرایط سیاسی نیست بلکه بالعکس پیش‌بینی آینده سیاسی است و اگر یک گروه سیاسی نتواند حداقل یک ماه آینده حرکت سیاسی جامعه را توسط تحلیل‌های سیاسی خود پیش‌بینی کند، در آن گروه سیاسی را باید تخته کرد و البته باید این را به خاطر داشته باشیم که افزایش کمی تحلیل‌های سیاسی هرگز دلالت بر دقت و افزایش کیفیت نیست، بنابراین این رفیق ما، نباید بر طبل چرا یک ماهه نشر مستضعفین منتشر می‌شود، بکوبد؟ این امر نشان دهنده دقت و سرمایه گذاری اصحاب نشر بر تحلیل‌های خود می‌باشد نه کم بها دادند و سر کار گذاشتند مخاطبین، آنچنانکه این رفیق در جلسه پنجم پالتاکی مدعی آن می‌باشد.

3 - آنچنانکه در جلسه پنجم پالتاکی توسط منتقد دوم مطرح شد، رژیم مطلقه فقاهتی در طول 37 سال گذشته از بعد از هر شکست سیاسی و نظامی در برون یک واکنش عکس‌العملی سرکوب‌گرانه و منفی در داخل داشته است، بطوریکه در دو شکست استراتژی قبلی رژیم مطلقه فقاهتی از بعد از انقلاب ضد استبدادی مردم ایران تا امروز که شکست سوم این رژیم از دشمن برونی‌اش می‌باشد بلافاصله بعد از شکست از برون این رژیم به جان جنبش‌های اجتماعی درون افتاده است آنچنانکه کودتای سیاه فرهنگی بهار 59 که تا سال 63 - تحت مدیریت مهندسی شده فرج دباغ معروف به عبدالکریم سروش ادامه یافت - مولود شکست پروژه مهندسی شده اشغال سفارت آمریکا توسط رژیم مطلقه فقاهتی بود و به همین ترتیب نسل کشی تابستان 67 در زندان‌های سیاسی رژیم مطلقه فقاهتی توسط فتوای خمینی مولود شکست این رژیم در جنگ با حزب بعث عراق بوده است.

لذا نشر مستضعفین در تحلیل خود در سرمقاله شماره 72 تحت عنوان «پس لرزه‌های توافق هسته‌ائی در داخل و منطقه و بین‌المللی» پیش‌بینی می‌کند که عکس‌العمل شکست سوم رژیم مطلقه فقاهتی و خوردن جام دوم زهر تحت عنوان نرمش قهرمانانه و عقب نشینی از پروژه انرژی هسته‌ایش پس از هزینه صدها میلیارد دلار نفتی از سرمایه مردم نگون بخت ایران چیزی جز سرکوب و خشونت بر علیه جنبش‌های اجتماعی ایران نخواهد بود، چراکه جنبش‌های اجتماعی ایران خروسی هستند که رژیم مطلقه فقاهتی هم در عزای خود و هم در عروسی خویش در مرحله اول آنان را در پای شکست و پیروزی خود ذبح می‌کنند و لذا آنچنانکه در مقاله فوق مطرح کردیم تنها حاصلی که این توافق می‌تواند در رابطه با جنبش‌های اجتماعی ایران داشته باشد اوج‌گیری تضادهای درونی رژیم مطلقه فقاهتی و ریزش این تضادها به عرصه جامعه می‌باشد که علاوه بر اینکه این رشد تضادهای درونی رژیم در عرصه انتخابات 7 اسفندماه 94 بسترساز هر چه بیشتر ناتوانی رژیم مطلقه فقاهتی در حکومت کردن بر مردم می‌شود، عامل خودآگاهی مردم ایران و جنبش‌های اجتماعی مردم ایران به این ناتوانی رژیم در حکومت کردن می‌شود.

4 - سوالی که در آخر نشست پنجم پالتاکی توسط یکی از خویشاوندان پالتاکی مطرح گردید و این سؤال باعث شد تا بیش از نیم ساعت، نشست پنجم پالتاکی را مشغول به خود بکند و جلسه را از موضوع محوری از پیش تعیین شده‌اش که بررسی سرمقاله «پس لرزه‌های توافق هسته‌ائی در داخل و منطقه و بین‌المللی بود» خارج کند، این بود که یکی از خویشاوندان پالتاکی در جلسه پنجم مطرح کرد حال که توافق چه ما بخواهیم و چه ما نخواهیم بی حضور ما به انجام رسیده است و تحلیل ما در رابطه با تکوین این توافق هیچ تاثیری بر توافق نخواهد گذاشت، بنابراین از نظر او درست آن است که ما تنها به تأثیر بعدی این توافق در رابطه با جنبش‌های اجتماعی ایران بپردازیم و مشخص کنیم که بالاخره این توافق در مرحله پساتوافق به سود جنبش‌های اجتماعی ایران خواهد بود یا به ضرر؟

البته گوینده این سؤال خودش معتقد بود که این توافق همه جانبه به ضرر مردم ایران انجام گرفته است چراکه اگر کشورهای امپریالیستی به جای این توافق به کشور ایران حمله نظامی می‌کردند با متلاشی کردن نظام اجتماعی جامعه ایران و اقتصاد ایران شرایط جهت اعتلای جنبش اجتماعی و حمایت مردم ایران از جنبش‌های اجتماعی فراهم می‌گشت. به همین دلیل از نظر سؤال کننده نه تنها تکوین این توافق در راستای منافع مردم ایران نبوده است، بلکه در مرحله پساتوافق هم اوضاع به نفع مردم و جنبش‌های اجتماعی ایران نخواهد بود. چراکه طبق ادعای این سؤال کننده:

اولاً حرکت‌های اعتراضی گروه‌های مختلف جامعه ایران در شرایط فعلی، جنبش اجتماعی نیست.

ثانیاً با این حرکت‌های اعتراضی باری بار نمی‌شود و دیگی گرم نمی‌گردد و هرگز این حرکت‌های اعتراضی در خدمت جنبش‌های اجتماعی ایران نیست و لذا تمامی این حرکت‌های اعتراضی در کوتاه مدت توسط رژیم مطلقه فقاهتی خاموش می‌شود.

ثالثاً از نظر این سؤال کننده مشکل امروز جنبش‌های اجتماعی جامعه ایران فقدان رهبری است که این رهبری از نظر او می‌بایست از بیرون توسط جنبش سیاسی ایران با نمادسازی به انجام برسد و لذا آنچنانکه این سؤال کننده مدعی است تا زمانیکه این خلاء رهبری توسط جنبش سیاسی ایران پر نشود، امکان اعتلای جنبش‌های اجتماعی در جامعه ایران وجود ندارد. البته سؤال کننده علت شکست جنبش سبز هم در سال 88 که بسترساز رکود جنبش‌های اجتماعی جامعه ایران شد ضعف در رهبری آن می‌داند و لذا در این رابطه است که از نظر سؤال کننده به جز تلاش در جهت رهبرسازی برای جنبش‌های اجتماعی ایران، هیچگونه حرکتی در جامعه ایران مثمر ثمر نخواهد بود.

لذا در این رابطه است که سؤال کننده خود به پاسخ سؤال خود می‌پردازد. به این ترتیب که معتقد است که آنچنانکه این توافق هسته‌ای رژیم مطلقه فقاهتی با گروه 1+5 در پروسه تکوین خود نه تنها سودی برای جنبش‌های اجتماعی نداشته است، بلکه در راستای ضرر و زیان بر این رژیم بوده است، در مرحله پس از توافق هم اوضاع به همین نحو خواهد بود چراکه تنها موضوعی که می‌تواند جنبش‌های اجتماعی ایران را از حالت رکود به سمت اعتلا بکشاند فقط و فقط دستیابی این جنبش‌ها به امر رهبری می‌باشد و لاغیر، که قطعاً در مرحله پساتوافق شرایط جهت تحقق این امر فراهم نیست، در نتیجه در مرحله پساتوافق هم تنوری از این امر به نفع جنبش گرم نخواهد شد.

ادامه دارد