آیا «تجزیه» تنها آلترناتیو کردستان عراق می‌باشد یا «همزیستی دموکراتیک؟» - قسمت دوم

 

یادمان باشد که در 20 سال گذشته به علت عدم صلاحیت خانواده بارزانی، علاوه بر بدهی 35 میلیارد دلار خارجی، بیش از 80 درصد کالای مصرفی خلق کرد اقلیم از خارج وارد می‌شود که همین امر کافی است تا نتیجه بگیریم که بسته شدن مرزهای زمینی و هوائی اقلیم کردستان بسترساز نابودی خلق کرد اقلیم کردستان عراق خواهد بود. حمایت رژیم غاصب و اشغال‌گر و نژادپرست و متجاوز اسرائیل به عنوان تنها حامی تجزیه و استقلال اقلیم کردستان، با توجه به عدم مرز مشترک و عدم مرز آبی و عدم مسیر امن هوائی، نمی‌تواند برای مردم کردستان شفاعی به همراه داشته باشد. عنایت داشته باشیم که جمعیت کردهای ترکیه بیش از دو برابر جمعیت کردهای اقلیم کردستان عراق می‌باشد که تحت هژمونی پ ک ک و رهبری عبدالله اوجلان، از بعد از دستگیری عبدالله اوجلان، برعکس خانواده بارزانی، عبدالله اوجلان به جای شعار «تجزیه و استقلال»، شعار «همزیستی دموکراتیک» می‌دهد.

بر این مطلب بیافزائیم که منهای مشکلات فعلی، مشکلات عمده دیگری که اقلیم کردستان عراق از بعد از تجزیه و استقلال با آن روبرو خواهد شد عبارتند از:

الف - آشفتگی سیاسی - به علت غیر دموکراتیک بودن نهادهای حکومتی از مجلس تا دولت اقلیم که خود این امر عاملی خواهد شد تا تضاد تقسیم قدرت سیاسی بین دو قبیله بارزانی و طالبانی جایگزین وضعیت فعلی مدیریت سیاسی و اقتصادی اقلیم بشود. قابل ذکر است که در وضعیت فعلی تقسیم قدرت سیاسی بین دو حزب دموکرات بارزانی و اتحاد میهنی طالبانی، در چارچوب قدرت سیاسی اقلیم کردستان که در دست خانواده بارزانی می‌باشد، از یکطرف و قدرت نهاد رئیس جمهوری و مجلس مرکزی عراق از طرف دیگر که در دست خانواده طالبانی می‌باشد، انجام می‌گیرد. بی‌شک انتقال تقسیم قدرت سیاسی به داخل اقلیم کردستان بنزینی خواهد بود که بر این حریق افزوده می‌شود.

فراموش نکنیم که فوت طالبانی بر آتش این تضاد در آینده خواهد افزود، چراکه شخصیت طالبانی به علت حمایت از دولت مرکزی و مرجعیت شیعه در عراق یعنی سیستانی و حمایت او از رژیم مطلقه فقاهتی و همسایگی بخش شرقی اقلیم کردستان عراق (که تحت مدیریت اتحادیه میهنی خانواده طالبانی می‌باشد) با ایران و وضعیت آشفته رهبری اتحادیه میهنی از بعد از فوت طالبانی خود به خود بر این آتش دامن خواهد زد.

ب – آشفتگی نظامی - آنچنانکه فوقا هم مطرح کردیم تنها نهاد نظامی اقلیم کردستان عراق، نیروی نظامی پیشمرگان کرد می‌باشد که بافت این نیروی نظامی قبیلگی بین دو قبیله بارزانی و طالبانی شکل گرفته است. بی‌شک خود همین بافت قبیلگی نیروی نظامی پیشمرگان کرد در اقلیم کردستان عاملی می‌باشد که باعث می‌گردد تا نیروی نظامی پیشمرگان کرد در فرایند بعد از استقلال و تجزیه:

اولاً جهت تثبیت قدرت سیاسی غیر دموکراتیک حاکم به عنوان نهاد سرکوب خلق کرد اقلیم کردستان درآید.

ثانیاً تجزیه نیروی نظامی پیشمرگان و ورود آنها به عرصه تضاد تقسیم قدرت بین دو قبیله باعث شعله‌ور شدن جنگ داخلی در اقلیم کردستان خواهد شد. البته این جنگ داخلی بین دو قبیله فوق منهای جنگ داخلی عراق خواهد بود که در فرایند بعد از تجزیه بین شیعه و سنی و شیعه و شیعه شکل خواهد گرفت.

فراموش نکنیم که در فرایند بعد از تجزیه و استقلال، مناطق نفتی عراق در دست شیعیان عراق می‌باشد و این امری است که اهل تسنن عربی عراق حاضر به قبول آن نخواهند بود. بر این مطلب بیافزائیم که حتی بین خود شیعیان در فرایند بعد از تجزیه شکاف بزرگی بر پایه دخالت رژیم مطلقه فقاهتی و حمایت این رژیم از جناح مالکی و حیدرالعبادی بوجود می‌آید که این شکاف از هم اکنون توسط مخالفت مقتدا صدر با حشد الشعبی و دخالت ایران، ایجاد شده است. جدائی عمار حکیم از مجلس اعلای عراق گامی دیگر در این رابطه می‌باشد.

ج – آشفتگی اقتصادی - وجود چاه‌های نفت اقلیم کردستان در منطقه غربی این اقلیم که تحت الحفظ خانواده بارزانی می‌باشد و فقر منطقه شرقی اقلیم کردستان که تحت الحفظ قبیله طالبانی و اتحادیه میهنی کردستان می‌باشد، خود به خود بسترساز شعله‌ور شدن آشفتگی اقتصادی در فرایند پس از تجزیه می‌باشد.

قابل ذکر است که به لحاظ وضعیت اقتصادی، اقتصاد اقلیم کردستان به علت ناکارآمدی خانواده بارزانی و به علت فساد فراگیر مالی این خانواده در مدت 20 سال گذشته، به صورت صد در صد وابسته به حمایت‌های خارجی و کالاهای وارداتی می‌باشد. آنچنانکه گفته شد، هم اکنون علاوه بر 35 میلیارد دلار بدهی خارجی اقلیم کردستان، دولت بارزانی بیش از 80% کالاهای مصرفی کردستان عراق از خارج وارد می‌کند. طبیعی است که عدم مرز آبی، با بسته شدن مرزهای خاکی و هوائی اقتصاد اقلیم کردستان به فروپاشی کامل خواهد رسید.

برای فهم اوج فساد مالی خانواده بارزانی تنها کافی است که بدانیم که با وجود درآمدهای نفتی حاصل فروش با ترکیه و بازارهای جهانی از طریق ترکیه کارمندان دولت اقلیم، مدت سه ماه حقوق معوقه پرداخت نشده دارند. البته طرح این موضوع در این جا نباید تداعی کننده تائید سیاست‌های دولت گذشته مالکی و دولت فعلی حیدر العبادی باشد، چراکه دولت فرقه‌ای و غیر دموکراتیک مرکزی عراق در دهه گذشته به علت همین ماهیت فرقه‌ای خود و به علت غیر دموکراتیک بودن آن و به علت فساد فراگیر مالی حاکم بر این دولت و به علت دخالت‌های رژیم مطلقه فقاهتی حاکم ایران (به خصوص در زمان مالکی و در راستای تثبیت هژمونی رژیم مطلقه فقاهتی ایران بر هلال شیعه) خود به خود همه این عوامل باعث گردیده است تا مردم کردستان اقلیم به خصوص از بعد ظهور داعش در منطقه، پرچم ناسیونالیست کرد در مبارزه با دولت مرکزی فرقه‌ای عراق بلند کنند و توسط شعار ناسیونالیست کرد، ارزش‌های قومی و ملی خود را مطلق کنند و باعث هم پو شانی ارزش‌های سیاسی و ارزش‌های طبقاتی بشود که خود به خود این امر باعث گردیده است تا در جریان همه پرسی اخیر، شعار ناسیونالیست مردم و عمده کردن ارزش‌های ملی در برابر ارزش‌های طبقاتی و سیاسی مردم کردستان اقلیم در خدمت هژمونی خانواده بارزانی قرار گیرد.

بنابراین جای تعجب ندارد که می‌بینیم که مسعود بارزانی در رابطه با همه پرسی اخیر که بیش از 90% مردم کردستان اقلیم به جدائی رأی داده‌اند، چهره قهرمانانه به خود بگیرد و حتی با زد و بند داخلی جنازه طالبانی را به جای پرچم عراق در پرچم کردستان بپیچد.

علیهذا در این رابطه است که در خصوص آشفتگی اقتصادی اقلیم کردستان در فرایند بعد از تجزیه و استقلال، باید بگوئیم که آشفتگی اقتصادی بزرگترین بحران اقلیم کردستان در فرایند بعد از تجزیه خواهد بود. برای فهم اوج فساد و بی‌لیاقتی خانواده بارزانی کافی است که بدانیم که در 20 سال گذشته که تمامی نهادهای قدرت اقلیم در دست این خانواده بوده است، حتی یک هواپیمای باربری یا مسافربری برای اقلیم تهیه نکرده است و تمامی تلاش‌شان در 20 سال گذشته منهای پر کردن جیب خود تنها در خدمت هر چه بیشتر مسلح کردن نیروی نظامی پیشمرگان کرد بوده است که البته آنچنانکه فوقا مطرح کردیم به علت قبیله‌ای بودن بافت نیروی نظامی پیشمرگان کرد و به علت ساختار غیر دموکراتیک اجتماعی و سیاسی دولت اقلیم، خود این نیروی نظامی پیشمرگان کرد، عاملی در خدمت سرکوب خلق کرد اقلیم و جنگ داخلی در اقلیم کردستان خواهد شد.

د - آشفتگی اجتماعی - در خصوص آشفتگی اجتماعی مهم‌ترین عاملی که در این رابطه باید به آن تکیه شود، عامل بافت اجتماعی قبیلگی اقلیم کردستان می‌باشد که فونکسیون نهائی این امر آن خواهد شد که حتی بین کردهای منطقه اعم از کردهای ترکیه و کردهای ایران و کردهای سوریه ایجاد شکاف عمیقی بکند.

فراموش نکنیم که رهبری عبدالله اوجلان بزرگ‌ترین آلترناتیو رهبری قبیلگی در برابر خانواده بارزانی می‌باشد. قابل ذکر است که حتی کردهای سوریه تحت هژمونی عبدالله اوجلان می‌باشند. عنایت داشته باشیم که مکانیزم هژمونی عبدالله اوجلان تکیه بر جایگاه کاریزمای خود می‌باشد که مخالفت عبدالله اوجلان در این شرایط با تجزیه مناطق کرد از کشورهای تابع و کثرت جمعیت کردهای ترکیه، نسبت به کردهای عراق و ایران و سوریه، همه و همه بسترساز آن خواهد شد تا آشفتگی اجتماعی اقلیم کردستان، در تضاد رهبری و هژمونی بین عبدالله اوجلان و مسعود بارزانی مادیت پیدا کند.

عنایت داشته باشیم که در خصوص آشفتگی اجتماعی اقلیم، این مساله تا آن درجه عمیق و فراگیر می‌باشد که حتی شاخه‌های کرد اعم از سورانی و اورامانی و غیره در 20 سال گذشته به علت حاکمیت رویکرد قبیلگی نتوانسته‌اند به وحدت اجتماعی دست پیدا کنند.

ادامه دارد