آیا «تجزیه» تنها آلترناتیو کردستان عراق میباشد یا «همزیستی دموکراتیک؟» - قسمت سوم
ه – آشفتگی فرهنگی - برای فهم آشفتگی فرهنگی اقلیم کردستان، در فرایند پس از تجزیه باید توجه داشته باشیم که:
اولاً منهای فرهنگ شاخه شاخه کردهای چهار کشور منطقه، خود اقلیم کردستان در محاصره فرهنگهای عربی عراق و سوریه و فرهنگ ایرانی و فرهنگ ترک قرار دارد. بنابراین در این رابطه است که میتوان داوری کرد که در خصوص آشفتگی فرهنگی اقلیم کردستان در فرایند پس از استقلال و تجزیه، مردم اقلیم کردستان گرفتار دو حصار بزرگ فرهنگی خواهند شد. یکی حصار فرهنگی، فرهنگهای سه گانه خارجی عربی و ترکی و فارسی. دوم حصار فرهنگی شاخههای مختلف داخلی خلق کرد.
بر این مطلب بیافزائیم که تضاد بین گرایشهای مذهبی مردم کرد اقلیم که بسترساز دخالت کشورهای خارجی در این رابطه میباشد خود عامل دیگری است که بر این آشفتگی فرهنگی در فرایند پس از تجزیه و استقلال دامن خواهد زد.
6 - آنچنانکه فوقا هم اشاره کردیم، در این فرایند حساس تاریخی دو راه در برابر مردم کردستان اقلیم قرار دارد:
الف - راه جدائی.
ب – راه همزیستی دموکراتیک.
در خصوص «راه جدائی» علاوه بر مطالب فوق، باید توجه داشته باشیم که رهبری غیر دموکراتیک اقلیم کردستان، در فرایند بعد از استقلال و تجزیه، برای تثبیت هژمونی سیاسی خود بر اقلیم کردستان، راهی جز قربانی کردن کردهای کشورهای ترکیه و ایران و سوریه نخواهد داشت. البته در این رابطه رهبری قبیلگی خانواده بارزانی قبلاً آزمایش خود در خصوص کردهای ترکیه پس داده است.
آنچناکه دیدیم، برای فروش نفت اقلیم با قیمت ارزان به دولت رجب طبی اردوغان، حقوق کردهای ترکیه را در پای دولت رجب طیب اردوغان ذبح کرد. طبیعی است که برای شکستن محاصره مرزی و اقتصادی کشورهای همجوار از ترکیه تا ایران برای خانواده بارزانی راهی جز وجه المعامله یا وجه المصالحه قرار دادن منافع کردهای کشورهای فوق باقی نمیگذارد و این کمترین هزینه است که در این رابطه خانواده بارزانی باید پرداخت نماید.
اما در خصوص «راه همزیستی دموکراتیک» باید عنایت داشته باشیم که:
الف – راه همزیستی دموکراتیک بر خلاف راه جدائی، باید از مسیر دموکراتیک عبور نماید و بدون بسترهای دموکراتیک در عرصه سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی امکان دستیابی به راه همزیستی دموکراتیک در اقلیم کردستان و کردهای کشورهای سه گانه مجاور نخواهد بود.
ب – حق تعیین سرنوشت سیاسی جزء حقوق مسلم خلقها و از جمله خلق کرد و مردم اقلیم کردستان میباشد. اما نکتهای که نباید در این رابطه به فراموشی بسپاریم اینکه «حق تعیین سرنوشت خلقها» الزاماً از مسیر تجزیه خلقها عبور نمیکند بلکه برعکس در شرایطی مثل شرایط امروز حاکم بر اقلیم کردستان، «حق تعیین سرنوشت خلقها» میتواند در عرصه «همزیستی دموکراتیک» برای مردم کرد اقلیم حاصل دستاوردهای تعیین کنندهای بشود.
ج – اوجگیری احساسات ناسیونالیستی مردم کرد اقلیم در این شرایط توسط عمده کردن ارزشهای ملی و قومی بسترساز نادیده گرفتن و فراموش کردن ستم طبقاتی و ستم سیاسی مردم کرد اقلیم در پای عمده کردن ارزشهای قومی و ملی مردم کرد میگردد.
د – آنچنانکه قبلاً هم اشاره کردیم «فدراتیو و کنفدراتیو» دموکراسی نیست و هرگز شعارهای فدراتیوی نباید باعث هم پوشانی شعارهای دموکراتیک مردم کردستان بشود. بنابراین نکتهای که در این رابطه باید به آن توجه ویژه بشود اینکه، هرگز «راه فدراتیو و کنفدراتیو برای کشورهای منطقه کردنشین دموکراسی حاصل نمیکند». به عبارت دیگر فدراتیو با دموکراسی متفاوت میباشد و شاید بهتر باشد که بگوئیم فدراتیو حتماً به دموکراسی نمیرسد. لذا به جای حرکت از فدراتیو به دموکراسی، باید از دموکراسی به طرف فدراتیو حرکت کرد.
ه – دولت آینده اقلیم کرد در فرایند تجزیه، بیشک یک دولت نفتی صرف مانند دولت سودان جنوبی خواهد بود که خود همین ماهیت نفتی و رانتی دولت اقلیم او را در مسیر نفی دموکراسی داخلی قرار خواهد داد.
و – موضوع کرکوک و حساسیت این منطقه به لحاظ اجتماعی و اقتصادی، بیشک بزرگترین عامل جنگ داخلی و سرکوب حقوق دیگر گروههای اجتماعی از ترکمن تا عرب خواهد بود.
پایان