انتخابات مجلس عراق و بازتاب‌های داخلی و منطقه‌ای و بین‌المللی آن – قسمت سوم

 

اینکه آیا ترامپیسم در این شرایط توسط مبارزه با دستاوردهای اوباما و یاغی‌گری بین‌المللی و ضدیت با ساختارهای بین‌المللی و رویکرد قلدرمابانه و فراقانونی‌اش توانسته است یا می‌تواند به دوران افول هژمونی امپریالیسم آمریکا پایان دهد یا نه باید بگوئیم که پاسخ ما به این سؤال منفی می‌باشد، چراکه انتخابات اخیر مجلس عراق نشان داد که کشور عراقی که امپریالیسم آمریکا طبق گفته ترامپ بیش از یک تریلیون دلار جهت تجاوز و اشغال نظامیان در طول 15 سال گذشته برای آن هزینه کرده است، امروز در صف‌بندی انتخابات عراق برای حفظ موجودیت پایگاه‌های سیاسی و نظامی و اقتصادی خود در عراق، مجبور به تکیه بر ائتلاف حیدرالعبادی و ایاد علاوی و حزب دموکرات کردستان بارزانی شده است؛ که خود تکیه بر این ائتلاف برای امپریالیسم آمریکا پا روی پوست خربزه گذاشتن می‌باشد.

یادمان باشد که در این شرایط سیاست امپریالیسم آمریکا هم در کردستان عراق و هم در خود عراق و هم در سوریه و هم در لبنان و هم در شورای همکاری خلیج و هم در یمن و هم در اسرائیل (توسط انتقال سفارت خود به بیت المقدس) و هم در افغانستان و هم در لیبی و حتی در خود مصر هم شکست خورده است؛ زیرا آنچنانکه دیدیم السیسی خروج آمریکا از برجام را محکوم کرد، برای فهم دوران افول هژمونی اقتصادی و سیاسی و نظامی امپریالیسم آمریکا کافی است که بدانیم که امپریالیستی که در فرایند پساجنگ بین‌الملل دوم بیش از 50% کل تولید ناخالص کره زمین صاحب بود، در شرایط فعلی تولید ناخالص ملی تنها کشور چین، بیشتر از تولید ناخالص امپریالیسم آمریکا می‌باشد. برای فهم دوران افول هژمونی اقتصادی و سیاسی و نظامی امپریالیسم آمریکا کافی است که بدانیم که در چنین شرایطی ترامپ برای احیاء اقتصاد داخلی خود جهت جذب دلارهای نفتی مرتجع‌ترین رژیم جهان یعنی رژیم عربستان سعودی، قرارداد 110 میلیارد دلاری نظامی برای غلبه این رژیم ارتجاعی بر مردم مظلوم یمن می‌بندد و همین ترامپیسم برای نجات اقتصاد بحران‌زده داخلی آمریکا که از بعد از بحران جهانی سال 1208 هنوز نتوانسته است قد راست کند، توسط اعمال عوارض گمرکی بر فولاد و فلزات دیگر (و خروج یکطرفه از برجام که یک توافق بین‌المللی مصوبه شورای امنیت سازمان ملل می‌باشد) روابط اقتصادی سیاسی خود با اتحادیه اروپا و کانادا و ژاین بزرگ‌ترین بازار مصرفی کره زمین که نزدیک به یک میلیارد نفر می‌باشند و از متحدان قدیمی امپریالیسم آمریکا هستند به چالش کشیده است.

فراموش نکنیم که آمریکا کشوری است که به قول کارل مارکس در زمان تکوین سرمایه‌داری خود، آفریقا را به شکارگاه انسان سیاه بدل کرده بود و برده‌داری در این کشور بر برده‌داری عصر باستان رم غلبه داشته است و نژادپرستی در این کشور صورت ساختاری پیدا کرده است. لذا در این رابطه است که در چنین شرایطی شکست امپریالیسم آمریکا در عراق از شکست امپریالیسم آمریکا در ویتنام بزرگ‌تر می‌باشد، چراکه امپریالیسم آمریکا زمانی از خلق ویتنام شکست خورد که ویتنام یک کشور کشاورزی بود و اقتصاد کوچک ویتنام نمی‌توانست در آن شرایط نقش چندانی برای اقتصاد بزرگ آمریکا که بیش از 50% کل ناخالص کره زمین صاحب بود، داشته باشد؛ اما برعکس در این زمان کشور عراق امروز برای اقتصاد بحران‌زده امپریالیسم آمریکا هم بازار بزرگ مصرفی است و هم کشور دارای منابع عظیم نفتی می‌باشد. لذا به همین دلیل است که بزرگترین سفارت امپریالیسم آمریکا در قاره آسیا با بیش از 15 هزار پرسنل در عراق مشغول به کار می‌باشند.

پر پیدا است که امپریالیسم آمریکا در چنین شرایطی حاضر نمی‌شود از عراق و منطقه خاورمیانه و سوریه و یمن و لبنان به سود رژیم مطلقه فقاهتی و روسیه پوتین عقب نشینی نماید. هر چند که اوباما در دوران هشت ساله دولت خود با تعریف کردن بازار آسیای جنوب شرقی به عنوان منطقه اول استراتژی امپریالیسم آمریکا، تلاش داشت تا خاورمیانه را به عنوان منطقه دوم استراتژی خود تعریف نماید و در چارچوب همین رویکرد اوباما به خاورمیانه بود که باعث گردید تا در بازتعریف استراتژی امپریالیسم آمریکا در منطقه خاورمیانه منهای قبول رژیم مطلقه فقاهتی به عنوان یک قدرت منطقه‌ای و منهای تکیه کردن آمریکا بر جنگ‌های نیابتی به جای تجاوز نظامی دوران بوش پدر و پسر، نسبت به استراتژی «رژیم چنج» بوش پسر در خصوص سرنگونی رژیم مطلقه فقاهتی عقب‌نشینی نماید که البته با ورود ترامپ به کاخ سفید این سیاست گذشته اوباما هم به چالش کشیده شد و ترامپ توسط خروج آمریکا از برجام و توسط انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس و توسط تکیه بر استراتژی «رژیم چنج» (البته با آلترناتیوسازی مجاهدین خلق و سلطنت‌طلبان) دوباره خاورمیانه را مانند دوران بوش پدر و پسر به نقطه اول استراتژی امپریالیسم آمریکا باز گردانید.

بنابراین بدین ترتیب است که در چنین شرایطی امپریالیسم آمریکا توسط ائتلاف با ارتجاعی‌ترین رژیم منطقه یعنی رژیم صهیونیستی اسرائیل و رژیم ارتجاعی عربستان سعودی تلاش می‌نماید تا هلال شیعه منطقه که تحت هژمونی رژیم مطلقه فقاهتی می‌باشد به چالش نظامی و سیاسی و اقتصادی بکشاند. انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس و حمایت همه جانبه دولت ترامپ از رژیم صهیونیستی و نژادپرست و تروریست اسرائیل بر علیه خلق مظلوم فلسطین، همچنین حمایت همه جانبه از رژیم ارتجاعی عربستان سعودی بر علیه خلق مظلوم یمن تنها در این رابطه قابل تفسیر می‌باشد؛ بنابراین ماحصل آنچه که تا اینجا گفته شد اینکه:

1 - ترامپیسم یا پوپولیسم ستیزه‌گر حاکم بر کاخ سفید هر چند نماینده بخش میرای سرمایه‌داری داخلی آمریکا می‌باشند، ولی از طرف جناح هار مالی و نظامی امپریالیسم آمریکا حمایت می‌شود و در دو مجلس آمریکا توسط جمهوری‌خواهان حمایت پارلمانی می‌گردند. با همه این احوال دولت ترامپ نامحبوب‌ترین دولت تاریخ آمریکا می‌باشد، لذا دولتی مستعجلی است که در شرایط فعلی جهت غلبه بر بحران‌های داخلی آمریکا تلاش می‌کند تا توسط استراتژی یاغی‌گرانه خود جهان و منطقه را به سوی فرابحران‌های اقتصادی و سیاسی و نظامی بکشاند.

2 - خروج امپریالیسم آمریکا از برجام در راستای استراتژی جنگ‌طلبانه رژیم صهیونیستی اسرائیل و رژیم ارتجاعی عربستان سعودی جهت بحرانی کردن منطقه خاورمیانه می‌باشد.

3 - در تندپیچ امروز خلق‌های منطقه، امپریالیسم آمریکا دوران افول هژمونی نظامی و اقتصادی و سیاسی خود را سپری می‌کند، چراکه هم در جنگ و اشغال نظامی افغانستان و عراق و سوریه و لیبی و یمن و لبنان شکست خورده است وهم در کردستان عراق و شورای همکاری خلیج و ترکیه عضو ناتو گرفتار بن‌بست و شکست می‌باشد.

4 – بحرانی کردن شرایط بین‌الملل و منطقه در این زمان توسط امپریالیسم آمریکا و ترامپیسم، برای فرار از بحران‌های داخلی آمریکا می‌باشد.

5 - به چالش کشیدن دستاوردهای 8 ساله دولت اوباما در عرصه‌های اقتصادی و سیاسی و بیمه اجتماعی و محیط زیست و برجام از دیگر هدف‌های ترامپیسم در این زمان می‌باشد.

6 – هر چند امپریالیسم آمریکا در این شرایط دوران افول هژمونی اقتصادی و سیاسی و نظامی خود را طی می‌نماید اما هنوز انتقال پول در جهان و کنترل بر نظام بانکداری بین‌المللی و انتقال دلار در سیستم بانکی بین‌المللی (به علت اقتدار ارزی دلار) در دست امپریالیسم آمریکا می‌باشد. لذا به همین دلیل در این دوران افول هژمونی امپریالیسم آمریکا، ترامپیسم تلاش می‌کنند تا با تکیه بر این قدرت جهانی خود دوران افول هژمونی خود را متوقف سازند.

7 - تکوین دولت شبه نظامی از مهره‌های معلوم الحالی امثال بولتون و پمپئو و غیره توسط ترامپ در راستای سیاست شبه فاشیستی او در جهان و منطقه می‌باشد؛ و بدین ترتیب است که ترامپیسم در این شرایط فرابحرانی منطقه با تکیه کردن بر استراتژی «رژیم چنج» برای سرنگونی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم، می‌کوشد تا توسط آلترناتیوسازی از سازمان مجاهدین خلق و سلطنت‌طلبان (به جای استراتژی اشغال نظامی جهت سرنگونی حکومت‌ها مانند افغانستان و عراق و لیبی که بوش پسر دنبال می‌کرد) و حمایت نظامی همه جانبه از دو رژیم صهیونیستی اسرائیل و رژیم ارتجاعی عربستان سعودی استراتژی یاغی‌گرانه خود دنبال نماید.

لذا در این رابطه جا دارد که سازمان مجاهدین خلق به خود آیند و گرفتار سومین خطای استراتژی تاریخی حیات خود نشوند (قابل ذکر است که خطای اول استراتژی تاریخی مجاهدین خلق ورود به فاز نظامی از 30 خرداد 60 بوده است و خطای دوم استراتژی تاریخی مجاهدین خلق پیوند با صدام حسین در جنگ با ایران بوده است و خطای سوم استراتژی تاریخی مجاهدین خلق پیوند با جناح هار امپریالیسم آمریکا جهت حمله نظامی آمریکا به ایران و سرنگون کردن رژیم مطلقه فقاهتی و کسب قدرت سیاسی توسط مجاهدین خلق به عنوان تنها آلترناتیو رژیم مطلقه فقاهتی می‌باشد).

8 - حضور امپریالیسم آمریکا در توافق بین‌المللی برجام از تاریخ سه شنبه 23 تیرماه 94 تا تاریخ سه شنبه 18 اردیبهشت ماه 97 چه در دوران اوباما و چه در دوران ترامپ در چارچوب استراتژی حمایتی امپریالیسم آمریکا از رژیم صهیونیستی اسرائیل جهت مهار قدرت نظامی و استراتژیک رژیم مطلقه فقاهتی در عرصه منطقه بوده است. آنچنانکه در این رابطه می‌توان داوری کرد که کنگره آمریکا منطقه اشغال شده رژیم صهیونیستی اسرائیل در کشور آمریکا می‌باشد. انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس توسط ترامپیسم که همراه با حمایت صهیونیسم بین‌المللی و صهیونیست‌های آمریکا می‌باشد، در راستای تقدیم بیت المقدس پایتخت تاریخی خلق فلسطین به رژیم صهیونیستی اسرائیل است. قابل ذکر است که از سال 1948 که رسماً رژیم صهیونیست اسرائیل توسط تجاوز و اشغال سرزمین فلسطین تکوین پیدا کرده است، طبق مصوبات شورای امنیت و سازمان ملل، بیت المقدس حداکثر باید به عنوان یک شهر بین‌المللی باشد؛ بنابراین ترامپیسم در ادامه استراتژی یاغی‌گرانه خود در جهان و منطقه توسط انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس این قسمت از خاک فلسطین که پایتخت آینده کشور فلسطین می‌باشد، تقدیم رژیم نژادپرست متجاوز و اشغالگر و تروریست و جنگ‌طلب و کودک‌کش صهیونیست اسرائیل کرد. به خاک و خون کشیدن راه‌پیمائی تحت عنوان «العوده یا بازگشت» بیش از 5 میلیون آواره‌های خلق مظلوم فلسطین توسط ارتش رژیم صهیونیستی اسرائیل، در زمان بازگشائی سفارت آمریکا در بیت المقدس (در حضور دختر و داماد ترامپ) که باعث کشتار بیش از 110 نفر و صدها زخمی و صدها اسیر خلق مظلوم فلسطین شد، همگی در راستای همان استراتژی حمایت همه جانبه امپریالیسم آمریکا به سرکردگی ترامپیسم از رژیم صهیونیستی اسرائیل در عرصه سیاست منطقه‌ای امپریالیسم آمریکا می‌باشد.

9 - در چنین شرایط فرابحرانی منطقه خاورمیانه که امپریالیسم آمریکا در تمامی جبهه‌های عراق و افغانستان و سوریه و لبنان و یمن و لیبی تا شورای همکاری خلیج فارس شکست خورده است و استراتژی یاغی‌گرانه ترامپیسم در راستای توقف افول هژمونی امپریالیسم آمریکا در عرصه بین‌المللی و منطقه و مقابله کردن با بحران‌های داخلی آمریکا به بن‌بست رسیده است و در شرایطی که ترامپیسم جهت تثبیت هژمونی رژیم صهیونیستی اسرائیل بر منطقه و جذب دلارهای نفتی رژیم مرتجع عربستان سعودی، در زیر لوای خروج از برجام قدرت سیاسی و نظامی و اقتصادی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بر ایران را در سطح منطقه و داخل کشور به چالش کشیده است و توسط تعیین دولت شبه نظامی خود از بولتون تا پمپئو در راستای استراتژی شبه فاشیستی خود توسط شعار «رژیم چنج» و آلترناتیوسازی از مجاهدین خلق تا سلطنت‌طلبان خارج‌نشین به جنگ تمام عیار با رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بر ایران و ملت نگون‌بخت ایران آمده است، بدون تردید انتخابات عراق در چنین شرایطی تحت تأثیر جنگ سیاسی و نظامی و اقتصادی امپریالیسم آمریکا و رژیم صهیونیستی اسرائیل و رژیم مرتجع عربستان سعودی از یکطرف با رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بر ایران از طرف دیگر می‌باشد.

لذا به همین دلیل هر گونه تحلیلی از انتخابات مجلس عراق بدون در نظر گرفتن جنگ اقتصادی و سیاسی و نظامی یا جنگ‌های پنج گانه نیابتی بین رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بر ایران و صف امپریالیسم آمریکا و رژیم صهیونیستی اسرائیل و رژیم مرتجع عربستان سعودی انتزاعی و مجرد و ذهن‌گرایانه می‌باشد. بنابر این در این رابطه است که ما در تحلیل انتخابات مجلس عراق در این شرایط بحرانی منطقه و بین‌المللی تلاش کردیم تا با عمده کردن تضادهای منطقه‌ای و بین‌المللی امپریالیسم آمریکا، انتخابات مجلس عراق را تحلیل همه جانبه بکنیم، چراکه بر این باوریم که در این شرایط حساس و تندپیچ فرابحران‌های منطقه‌ای، انتخابات مجلس عراق و نتایجی که این انتخابات به همراه خواهد داشت، به عنوان شاخص بحران‌های موجود منطقه خاورمیانه قابل تعریف می‌باشد.

 

ادامه دارد