سخنی با مخاطبین آشنا – قسمت سوم
پر پیداست که اگر میبینیم در چنین شرایطی که جامعه ایران مانند بمب ساعتی بر علیه حاکمیت مطلقه فقاهتی در آمده است و در شرایطی که میبینیم که جنگ جناحهای درونی حاکمیت مطلقه فقاهتی در فرایند پسابرجام و پساداعش و پساخامنهای به مرحلهای از رشد خود رسیده است که به جز جریان احمدینژاد که رژیم مطلقه فقاهتی و حزب پادگانی خامنهای تصمیم به حذف تمام عیار آنها گرفته است و این جریان تحت عنوان انحرافیون از عرصه صفحه شطرنج تقسیم باز تقسیم درونی قدرت در حال حذف شدن میباشند و همین امر باعث گردیده است تا امروز این جریان حذف شده، با پوشیدن لباس اپوزیسیون، مانند حسن روحانی کهنه کارترین مهره امنیتی رژیم مطلقه فقاهتی در 40 سال گذشته که از آغاز تا به امروز به عنوان یکی از مهرههای دسته اول رژیم مطلقه فقاهتی حاکم، دستش در تمامی پروژههای سیاسی و اقتصادی و امنیتی و کشت و کشتار و سرکوب حصر و خفقان و تیغ و داغ درفش رژیم مطلقه فقاهتی آلوده بوده است، در جریان کاندیداتوری دولت دوازدهم پس از اینکه احساس کرد که حزب پادگانی خامنهای با معرفی علی رئیسی تصمیم به حذف او از صفحه شطرنج تقسیم باز تقسیم قدرت گرفته است، با پوشیدن لباس اپوزیسیون تمامی جنایتهای 39 ساله سیاسی و امنیتی و اقتصادی رژیم مطلقه فقاهتی را به چالش کشید (امروزه حتی به دادخواهی از نسلکشی سیاسی تابستان 67 میپردازد).
در نتیجه همین امر باعث گردیده است تا تمامی جناحهای درونی قدرت از جناح به اصطلاح اصولگرا تا جناح به اصطلاح اصلاحطلب و تا جناح به اصطلاح اعتدالی تلاش میکنند تا جهت حفظ موجودیت به لرزه افتاده رژیم مطلقه فقاهتی، جنگ حیدر نعمتی گذشته خود را به فراموشی بسپارند و برای حفظ این موجودیت به خطر افتاده رژیم مطلقه فقاهتی، میکوشند تا توسط تاکتیک 39 ساله فرافکنی گذشته رژیم مطلقه فقاهتی، با تکیه بر تضادهای منطقه و بینالمللی به تودههای مردم ایران آدرس غلطی بدهند.
باری، رژیمی که تنها در جریان زلزله قصر شیرین و کرمانشاه فاصله عمیق بین خود و تودههای مردم ایران فهم کرد و مردمی که در جریان زلزله کرمانشاه به بیلیاقتی و عدم توانائی رژیم مطلقه فقاهتی جهت پاسخگوئی به مشکلات جامعه ایران فهم کردند و دریافتند که تنها این خود مردم ایران هستند که باید توسط نهادهای مردمی و سازماندهی درونی خود، به حل مشکلات خود بپردازند و رژیمی که سرگرم اداره اقتصادی و نظامی و تدارکاتی و سیاسی شش جنگ نیابتی در منطقه میباشد و رژیمی که در راستای تثبیت خود بر هلال شیعه منطقه توسط آلترناتیوسازی اسلام زیارتی در برابر پروژه حج رقیب منطقهای خود (که رژیم ارتجاعی عربستان سعودی میباشد) با صرف هزاران میلیارد تومان از سرمایههای مردم نگونبخت ایران در اربعین هر سال بیش از دو میلیون نفر روانه عراق میکند و رژیمی که فسادهای مالی و اداری و سیاسی چنان در درون آن ساختاری و سیستمی و چند لایهای شده است که تنها موضوع مال باختگان (معلول غارت صندوقها و بانکهای مافیای غارت این رژیم توانست در کمتر از یک ماه به صورت فرابحران سیاسی و اجتماعی درآید و تمام موجودیت این رژیم را به چالش بکشد) دیگر توانائی پاسخگوئی به نیازهای مردم ایران از موضوع مصیبتهای طبیعی مثل زلزله و سیل گرفته تا ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی کشوری و لشکری و تأمین اجتماعی و غیره ندارد.
بنابراین، بدین ترتیب است که در این شرایط ایجاد پیوند دیالکتیکی بین دو «فضای مجازی» و «فضای واقعی» در جامعه ایران جزء وظایف عمده و تعریف شده نشر مستضعفین به عنوان ارگان عقیدتی – سیاسی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران میباشد و در همین چارچوب است که در طول 9 سال گذشته تلاش کردهایم تا جهت «ایجاد پیوند دیالکتیکی بین فضای مجازی و فضای واقعی در جامعه ایران گام برداریم»، چرا که در این شرایط تندپیچ حرکت جامعه ایران یا جنبشهای اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران، باورمان بر این امر قرار دارد که تا زمانی که نتوانیم پیوند دیالکتیکی بین فضای مجازی و فضای واقعی ایجاد نمائیم:
اولاً نمیتوانیم فضای مجازی را در خدمت فضای واقعی جامعه ایران درآوریم.
ثانیاً نخواهیم توانست جایگاه اصلی فضای واقعی در برابر جایگاه فضای مجازی تعریف نمائیم.
ثالثاً نخواهیم توانست با آفت اتمیزه شدن نیروهای «پیشگام و پیشاهنگ و پیشرو» جنبش سیاسی ایران، توسط فضای مجازی مقابله اصولی و عملی نمائیم.
رابعاً نخواهیم توانست فضای مجازی با بیش از 46 میلیون کاربر شبکههای اجتماعی تلگرام و اینستاگرام در خدمت سازماندهی افقی جنبشهای اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران درآوریم.
خامسا نخواهیم توانست فضای مجازی در خدمت استحاله آگاهیهای مجرد به آگاهیهای کنکریت و مشخص و طبقاتی در جامعه امروز ایران درآوریم. همان آگاهیهای مشخصی که مادیت واقعی اجتماعی و طبقاتی آن در فضای واقعی به صورت سازماندهی و تشکل افقی بین جنبشهای اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران در خواهد آمد.
سادساً نخواهیم توانست فضای مجازی را در چارچوب انتقال آگاهیهای طبقاتی جهت ایجاد پیوند طبقاتی و جهت مادیت بخشیدن و واقعیت بخشیدن به مفهوم مجرد طبقه در فضای واقعی در عرصه مبارزه دو مؤلفهای افقی یا دموکراتیک و مبارزه عمودی یا سوسیالیستی ستمستیزانه اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران جهت چالش با:
الف – ستمهای طبقاتی.
ب – ستمهای جنسیتی.
ج – ستمهای سیاسی.
د - ستمهای معلول آپارتاید مذهبی و اعتقادی و جنسیتی و قومی و غیره، درآوریم.
سابعاً نخواهیم توانست فضای مجازی را در خدمت اعتلای جنبش مطالباتی و جنبش دادخواهی مردم ایران درآوریم.
ثامناً نخواهیم توانست فضای مجازی را در خدمت پیوند بین جامعه 46 میلیون نفری فضای مجازی و مبارزه افقی و عمودی جامعه ایران درآوریم.
بنابراین، در تبیین تفاوت شرایط اجتماعی بین دوران اعتلای حرکت برونی سازمان رزمندگان پیشگام مستضعفین ایران (و آرمان مستضعفین به عنوان ارگان عقیدتی سیاسی این حرکت در سالهای 58 و 59) با دوران جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (و نشر مستضعفین به عنوان ارگان عقیدتی – سیاسی این حرکت از سال 88 الی الان) باید به این مبانی عنایت شود:
1 - گفتمان مسلط بر جامعه ایران در دوران آرمان مستضعفین در سالهای 58 و 59 یعنی در مرحله آغازین پساانقلاب ضد استبدادی 57 مردم ایران، گفتمان:
الف – آرمانگرایانه.
ب – جامعهگرایانه.
ج – جامعهسازانه.
د – آیندهنگر بود و در نتیجه حاکمیت همین گفتمان آرمانگرایانه بود که جامعه ایران و جنبشهای افقی و عمودی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران به دنبال ایده و ایدئولوژی و حرکت جمعی جهت نیل به آرمانهای خود بودند، در صورتی که گفتمان مسلط (در 9 سال گذشته حرکت نشر مستضعفین) بر جامعه ایران، گفتمان:
الف – فردگرایانه.
ب – حالنگر.
ج – لیبرالیستی، میباشد.
همین جایگزینی «گفتمان لیبرالیستی» به جای گفتمان «آرمانگرایانه» است که باعث گردیده است تا نشر مستضعفین برعکس آرمان مستضعفین سالهای 58 و 59 در راستای مبارزه با «گفتمان مسلط لیبرالیستی و فردگرایانه» بر جامعه امروز ایران در نه سال گذشته چه در عرصه تئوری عام و چه در عرصه تئوری خاص و مشخص خود مبارزه همه جانبه با این گفتمان مسلط لیبرالیستی حاکم بر جامعه ایران در دستور کار خود قرار دهد.
تصوفستیزی همراه با مبارزه با لیبرالیست اقتصادی (که بسترساز سرمایهداری) و مبارزه با لیبرالیسم فلسفی فردگرایانه یا اندیویدالیسم اجتماعی و سیاسی و اخلاقی، نشر مستضعفین در 9 سال گذشته در راستای تغییر گفتمان مسلط بر جامعه ایران (به خصوص از بعد از جنگ 8 ساله بین رژیم مطلقه فقاهتی و رژیم صدام حسین) بوده است، چرا که باورمان بر این امر قرار دارد که تا زمانیکه گفتمان «آرمانگرایانه و جامعهگرایانه و آیندهسازانه» جایگزین گفتمان مسلط «فردگرایانه و لیبرالیستی» حاکم بر جامعه ایران، در فرایند پساجنگ 8 ساله نشود، امکان هر گونه تحول جمعگرایانه و جامعهسازانه تکوین یافته از پائین در مؤلفههای مختلف افقی و عمودی غیر ممکن میباشد.
البته نشر مستضعفین بر این واقف است که برای «استحاله گفتمان مسلط فعلی» در جامعه ایران نیازمند به زلزله فرهنگی است، زیرا تنها توسط زلزله فرهنگی یا مبارزه درازمدت فرهنگی است که در یک جامعه میتوان به استحاله ارزشها دست پیدا کرد؛ به عبارت دیگر هرگز توسط «مبارزه سیاسی یا مبارزه صرف اجتماعی نمیتوان به استحاله ارزشها در یک جامعه دست پیدا کرد». لذا در چارچوب به نیاز مبارزه درازمدت فرهنگی جهت تغییر و استحاله گفتمان مسلط بر جامعه ایران است که نشر مستضعفین در 9 سال گذشته حرکت خود تکیه محوری بر پروژه بازسازی اسلام فقاهتی یا اسلام روایتی یا اسلام ولایتی یا اسلام زیارتی حاکم بر جامعه کرده است؛ و دلیل این استراتژی نشر مستضعفین این است که نشر مستضعفین معتقد است که «جامعه ایران یک جامعه دینی است و در جامعه دینی (آنچنانکه هگل میگوید) هر گونه پروژه اصلاحات و تغییر میبایست از کانال دین عبور نماید.»
در نتیجه در این رابطه بود که نشر مستضعفین از آغاز بر این امر تکیه و تاکید داشت که بدون بازسازی دین در جامعه فقهزده و تصوفزده و سنتزده ایران نمیتوان به مبارزه درازمدت فرهنگی جهت استحاله ارزشها و تغییر گفتمان مسلط بر جامعه ایران دست پیدا کرد. لذا در همین رابطه است که نشر مستضعفین در طول 9 ساله گذشته در چارچوب پروژه بازسازی اسلام تطبیقی جهت مبارزه ایدئولوژیکی با اسلامهای دگماتیست فقاهتی هزار ساله حوزههای فقهی و اسلام صوفیانه (دنیاگریز و جامعهستیز و اختیارستیز و فردگرا) و اسلام فلسفی یونانیزده ارسطوئی و افلاطونی (ذهنگرا و مجرداندیش و کلیگرا و ماهیتگرا و واقعیتگریز) و اسلام انطباقی ساینسگرای علوم طبیعی مهدی بازرگان یا علوم اجتماعی مجاهدین خلق با تاسی از پروژه دو معلم کبیرمان اقبال و شریعتی در این رابطه به صورت جدی گام برداشته است؛ و از آنجائیکه کار بزرگ محمد اقبال جهت بازسازی اسلام «تکیه بر اجتهاد در تمامی اصول و فروع اسلام» به عنوان متدولوژی بوده است و کار بزرگ شریعتی (در ادامه پروژه بازسازی محمد اقبال) «تکیه بر تاریخ به عنوان علم شدن به صورت متدولوژی جهت فهم تطبیقی اسلام بوده است» در این رابطه نشر مستضعفین در طول 9 سال گذشته با تکیه بر دو متدولوژی اقبال و شریعتی، یعنی «تکیه بر اجتهاد در تمامی اصول و فروع اسلام» و «تکیه بر تاریخ به عنوان علم شدن به صورت متدلوژی» تلاش کرده است تا توسط دستیابی به اسلام تطبیقی در قرن بیست و یکم بتواند به مبارزه درازمدت فرهنگی جهت تغییر ارزشهای فقهزده و تصوفزده و سنتزده موجود ایران دست پیدا کند.
ادامه دارد