علل و دلایل شکست انقلاب ضد استبدادی سال 57 مردم ایران – قسمت ده
برای تعیین مصداق این مشخصه آکسیونیزمها در 39 سال گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بر ایران در اینجا به آسیبشناسی جنبش خودانگیخته و خودجوش دی ماه 96 میپردازیم که برای مدت 8 روز از (7 تا 15 دیماه 96) بیش از 70 شهر ایران را فرا گرفت؛ و در این رابطه میتوان جنبش خودانگیخته دی ماه 96 فراگیرترین و بزرگترین آکسیونیزم یا جنبش خودانگیخته اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران در طول 39 سال گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی تعریف کرد. علت اصلی گستردگی و فراگیری جنبش خودانگیخته دی ماه سال 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین فراگیری و گستردگی ستمهای تحمیلی رژیم مطلقه فقاهتی بر «گروههای اجتماعی» مختلف اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران میباشد که این ستمها عبارتند از ستم اقتصادی، ستم و تبعیض جنسیتی، ستم سیاسی، ستم اجتماعی، ستم مدنی، ستم مذهبی و فرهنگی، ستم ملی و قومیتی و غیره میباشد که همین تنوع و گستردگی ستمهای فوق در 39 سال گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی باعث گردید تا در جنبش خودانگیخته دی ماه 96 که از 7 دی ماه تا 15 دی ماه 96 ادامه داشت علاوه بر «پیوند دو جنبش مطالباتی و دادخواهانه» اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران دو جنبش «نان و آزادی» یا بهعبارتدیگر دو «مبارزه عمودی و افقی» اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران نیز برای اولین بار در تاریخ 39 ساله عمر رژیم مطلقه فقاهتی بهم پیوند بخورند.
قابل ذکر است که در این فرایند جنبشهای اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران شامل سه قسمت جنبشهای مطالباتی، جنبشهای دادخواهانه و جنبشهای اعتصابی میشدند که متاسفانه در جنبش خودانگیخته دی ماه سال 96 به علت غیبت رهبری درونجوش در این جنبش خودانگیخته جنبشهای مطالباتی و دادخواهانه نتوانستند با جنبش اعتصابی کارگران ایران پیوند حاصل نمایند و همین امر باعث ضربهپذیری این جنبش فراگیر مطالباتی و دادخواهانه اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران توسط رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بر ایران گردیده است.
بدین خاطر در این رابطه است که میتوانیم مشخصات آکسیونیزم یا جنبش خودانگیخته دی ماه سال 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران به این ترتیب فرموله نمائیم که:
اولاً اگرچه آکسیونیزم یا جنبش خودانگیخته فراگیر مطالباتی و دادخواهانه هشت روزه دی ماه 96 از روز پنجشنبه مورخ 7/10/96 در مشهد با شعارهای مطالباتی و اقتصادی و مبارزه با گرانی استارت زده شد، اما در کمترین زمان ممکن علاوه بر فراگیر شدن این جنبش خودانگیخته به شدت تغییر ماهیت داد و «از جوهر اقتصادی ماهیت سیاسی پیدا کرد» و کل موجودیت رژیم مطلقه فقاهتی را به چالش کشید و به این دلیل بود که شاهد بودیم که در طول 8 روز عمر جنبش خودانگیخته دی ماه 96 برای اولین بار جهت نفی این جنبش خودانگیخته، دو جناح بهاصطلاح اصولگرا و اصلاحطلب درون رژیم مطلقه فقاهتی در اشکال و رنگهای مختلف آن از یکدیگر سبقت میگرفتند. آنچنانکه سیدمحمد خاتمی با همان لحن و موضعگیری این جنبش خودانگیخته اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران را نفی و محکوم میکرد که شیخ حسن روحانی و حزب پادگانی خامنهای به نفی و محکوم کردنان میپرداختند.
در نتیجه همین استحاله سریع جوهر جنبش خودانگیخته دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران باعث گردید تا شعارهای این جنبش روندی رادیکالیزه پیدا کند. برای مثال: «یک اختلاس کم بشه / مشکل ما حل میشه» یا «ای جوان ایرانی بلند شو، بلند شو» یا «نه غزه نه لبنان / جانم فدای ایران» یا «دزد غارت میکند / دولت حمایت میکند» یا «نترسید، نترسید / ما همه با هم هستیم» یا «اسلام پله کردند / مردم زله کردند» یا «مردها به ما پیوستهاند / بیغیرتها نشستهاند» یا «مرگ بر گرانی / از دزدیها بیزاریم» یا «ملت ما بیدارند / از دزدیها بیزارند» یا «سوریه را رها کن / فکری به حال ما کن» یا «مفسد اقتصادی اعدام باید گردد» یا «ایرانی با غیرت حمایت حمایت» یا «از وعدهها خستهایم / ما همه هم بستهایم» یا «عزا، عزا است امروز/ روز عزاست امروز / حقوق زحمتکشان زیر عبا است امروز» یا «صدا و سیمای ما / ننگ ما ننگ ما» یا «مرگ بر دیکتاتور / مرگ بر دیکتاتور» یا «مرگ بر روحانی / مرگ بر روحانی» یا «خامنهای حیا کن / مملکت رها کن» و غیره.
لذا بدین ترتیب بود که برای اولین بار جنبش اجتماعی ایران با عبور از تضاد جناحهای درونی قدرت در رنگهای مختلف سبز و سفید و سیاه و بنفش و غیره، کل موجودیت رژیم مطلقه فقاهتی را به چالش کشیدند و بر نتوانستن این رژیم در حل مشکلات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی جامعه ایران فریاد زدند و رأی خود را با فریادهای خود به صندوق تاریخ مبارزه اجتماعی ایران ریختند. جالب توجه اینکه در کل 8 روز جنبش اجتماعی خودانگیخته دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران حتی یک شعار به حمایت از رهبری جنبش سبز و جنبش بهاصطلاح اصلاحات سیدمحمد خاتمی و جنبش بهاصطلاح بنفش اعتدالطلب شیخ حسن روحانی (کهنه کارترین مهره امنیتی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم) ندادند.
یادمان باشد که درست در همین زمان در سال گذشته در مراسم تشییع جنازه هاشمی رفسنجانی شعار اصلی این جنبش «یا حسین میرحسین بود» که خود این امر دلالت بر این میکند که جنبش اجتماعی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران از دی ماه سال 96 بهصورت کامل از رژیم مطلقه فقاهتی حاکم و جنگ جناحهای درونی حکومت (در رنگهای مختلف سبز و بنفش و سفید و سیاه) عبور کرده است و جنگ جناحهای درونی قدرت در عرصه صفحه شطرنج تقسیم باز تقسیم قدرت بین خود بر علیه منافع خود ارزیابی مینماید و دیگر معتقد به اصلاح رژیم مطلقه فقاهتی توسط جناحهای درونی قدرت از درون این رژیم نمیباشد و هرگز «اعتقاد به وجود آلترناتیو این رژیم در درون این حاکمیت ندارد و سگ زرد را برادر شغال میداند.»
ثانیاً ماهیت و جوهر جنبش خودانگیخته هشت روزه دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران «مبارزه با فقر و گرسنگی بود» و لذا در این رابطه بود که جنبش خودانگیخته اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران در دی ماه 96 برای اولین بار در تاریخ 39 ساله عمر رژیم مطلقه فقاهتی همه جناحها و جریانهای درون حاکمیت مطلقه فقاهتی در رنگهای مختلف سبز و سفید و بنفش و سیاه بهعنوان عامل فروپاشی اقتصاد سرمایهداری حاکم معرفی کرد؛ و باز در این رابطه بود که جنبش خودانگیخته هشت روزه دی ماه 96 مجبور شد تا از تمامی خط قرمزهای رژیم مطلقه فقاهتی عبور کند و در شرایطی که سردمداران جریان پوپولیسم ستیزهگر و غارتگر رژیم مطلقه فقاهتی توسط حزب پادگانی خامنهای در حال حذف از صفحه شطرنج تقسیم باز تقسیم قدرت بین جناحهای درونی حکومت بودند و در این رابطه محمود احمدینژاد بهعنوان لیدر (این جریان در حال حذف از صفحه شطرنج تقسیم باز تقسیم قدرت) پوپولیسیم ستیزهگر و غارتگر دولت نهم و دهم جهت به عقب وادار ساختن حزب پادگانی خامنهای از حذف آنها آسمان را ریسمان کرده بودند و مانند اتابک اعظم جلاد مشروطیت از عدالت تا آزادی به بازی گرفته بودند و خود را منادی دردهای تودههای دردمند جامعه ایران معرفی میکردند، جنبش خودانگیخته دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران با به چالش کشیدن کل رژیم مطلقه فقاهتی در 39 سال گذشته «یک نه بزرگ بر همه ادعاهای دروغین جناحها و جریانهای درون حاکمیت در 39 سال گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی بود.»
ثالثاً جنبش خودانگیخته دی ماه 96 برعکس جنبش سبز سال 88 (که «از بالا و بدنه جامعه ایران» تحت رهبری میرحسین موسوی مبارزه خود را بر علیه حزب پادگانی خامنهای از سر گرفتند) از هفتم دی ماه در مشهد تا 15 دی ماه 96 به مدت 8 روز در شهرهای استان خوزستان و کردستان و کرمانشاه و آذربایجان و لرستان و گیلان و مازندران و نجف آباد و شیراز و کرج و تهران و غیره دارای خواستگاهی عکس جنبش سبز یعنی «از قاعده به طرف بدنه هرم اجتماعی جامعه ایران داشت»، پر پیداست که دلیل این امر تقدم شعار «نان» بر شعار «آزادی» در جنبش خودانگیخته دی ماه 96 اجتماعی ایران بود؛ و به همین دلیل برای نخستین بار در تاریخ 39 ساله عمر رژیم مطلقه فقاهتی به علت فراگیری ستمهای تحمیلی (رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در مؤلفههای مختلف آن) بر کل جامعه ایران اعم از زن و مرد، پیر و جوان، فارس و ترک و عرب و کرد و لر و بلوچ و یا حاشیهنشین و کارگر و دستفروش و معلم و بازنشسته و کارمند و مال باخته و یا سنی و شیعه و درویش مذهبی و غیر مذهبی و غیره کل اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران (در دی ماه 96) بهصورت خودجوش و خودانگیخته به حرکت درآمدند.
رابعاً در جنبش خودجوش و خودانگیخته دی ماه 96 «شعار سلبی یا شعار نفیائی» که دلالت بر نفی کلیت نظام مطلقه فقاهتی حاکم میکرد پر رنگتر از «شعار ایجابی» بود و شعار «مبارزه با فقر و گرسنگی» جایگزین شعار «برابری یا عدالتطلبانه» شده بود و البته تا اندازهای این روند در جنبشهای خودانگیخته و خودجوش اجتماعی قابل تصور و قابل قبول میباشد، چراکه تقریباً تمامی جنبشهای فراگیر و انقلابهای بزرگ اجتماعی از بعد از انقلاب کبیر فرانسه مراحل آغازین خود را از «فرایند سلبی» شروع میکنند و البته در پروسس مبارزه پس از تثبیت و مشخص شدن «شعار سلبی» تودههای به پا خواسته رفتهرفته تودههای وارد «فرایند ایجابی» در عرصه مبارزه و شعار میگردند؛ و فرایند دوم ایجابی «الا» جایگزین فرایند اول «لا» میشود.
خامسا در جنبش خودانگیخته و خودجوش دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران برای اولین بار در تاریخ 39 ساله گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم دو شعار «نان و آزادی» و یا دو «جنبش مطالباتی و دادخواهانه» مردم ایران در عرصه مبارزه با کل رژیم مطلقه فقاهتی حاکم پیوند پیدا کردند هر چند که متاسفانه این پیوند مانند جنبش سبز سال 88 و جنبش دانشجوئی تیرماه 78 نتوانست بستر پیوند جنبش دو مؤلفهای «اجتماعی» با «جنبش اعتصابی کارگران و کارمندان و معلمان و بازنشستگان» بشود.
سادساً در طول 8 روز عمر جنبش خودانگیخته و خودجوش دی ماه 96 این جنبش نتوانست بهصورت «درونجوش» مانند جنبش مشروطیت دوم ستارخان و باقرخان صاحب «رهبری درونذات خود» بشود که متاسفانه در غیبت «رهبری درونجوش» جنبش خودانگیخته دی ماه 96 شرایط برای میوهچینی فرصتطلبان (خواهان قدرت در خارج نشسته از ترامپ امپریالیسم آمریکا گرفته تا سلطنتطلبان قدرتطلب و جریانهای فرصتطلب خواهان سرنگونی حکومت از طریق حمله نظامی امپریالیسم آمریکا به ایران) فراهم گردید. طرح شعارهای متفرقه و هدایت شده از بیرون در جنبش خودانگیخته دی ماه 96 در این رابطه قابل تفسیر میباشد؛ که البته این شعارهای متفرقه و هدایت شده از بیرون مرزها مورد حمایت این جنبش قرار نگرفت.
سابعاً در جنبش خودانگیخته و خودجوش هشت روزه دی ماه سال 96 در «غیبت سازمانگری تودهها» در این جنبش «فضای مجازی و شبکههای اجتماعی» و در رأس آنها تلگرام و اینستاگرام با بیش از 47 میلیون کاربر ایرانی در داخل کشور بهعنوان «عامل اصلی سازمانگری نیروهای میدانی این جنبش بودند» و به همین دلیل رژیم مطلقه فقاهتی حاکم جهت مبارزه همهجانبه با این جنبش فراگیر خودانگیخته در مرحله اول در راستای اتمیزه کردن رابطه بین نیروهای حاضر در صحنه این جنبش با فیلترینگ کردن شبکههای اجتماعی «سازمانگری نیروهای این جنبش را به چالش کشید» که متاسفانه در «غیبت سازمانگری در فضای عینی و میدانی و افقی» این ترفند ضد دموکراتیک و تشکیلاتسوز رژیم مطلقه فقاهتی برای حاکمیت مطلقه فقاهتی مثمر ثمر واقع شد. آنچنانکه میتوان در این رابطه داوری کرد که با فیلترینگ شبکههای اجتماعی توسط رژیم مطلقه فقاهتی به یکباره این فیلترینگ شبکههای اجتماعی آبی شد که بر آتش شعلهور این جنبش ریخته گردید.
ماحصل اینکه خلاصه آنچه که برای آسیبشناسی و کالبد شکافی جنبش خودانگیخته دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران باید بگوئیم اینکه:
الف – فقدان سازماندهی در فضای واقعی.
ب – غیبت جامعه مدنی نهادینه شده از پائین.
ج – تکیه یکطرفه همهجانبه بر فضای مجازی و شبکههای اجتماعی تلگرام و اینستاگرام و غیره که به دلیل آگاهی رژیم مطلقه فقاهتی به این ضعف ساختاری جنبش همگانی و فراگیر دی ماه با فیلتر کردن شبکههای اجتماعی تلگرام و اینستاگرام که بیش از 47 میلیون نفر کاربر در داخل ایران دارد، پیوند و سازمانگری و امکان ارتباط و اطلاع رسانی نیروهای مبارز در صحنه از بین برد؛ و بدین ترتیب با اتمیزه کردن حرکت آنها شرایط برای به رکود کشانیدن مبارزه و بستر برای سرکوب کردن آنها توسط رژیم مطلقه فقاهتی فراهم گردید.
یادمان باشد که در این زمان هر چند توازن قوا در عرصه فضای مجازی به سود جنبش خودانگیخته دی ماه 96 بود، در عرصه واقعی توازن به سود حاکمیت مطلقه فقاهتی میباشد، چراکه «معیار برتری توازن قوا سازمانگری و سلاح میباشد که هر دو در خدمت رژیم مطلقه فقاهتی است؛ و تودهها از این دو مؤلفه در عرصه فضای واقعی محروم میباشند.»
د – فقدان تشکل سراسری وحدت دهنده پیشرو و پیشگام و پیشاهنگ با جنبش افقی خودانگیخته دی ماه 96 در فضای واقعی جهت هدایتگری حرکت افقی تودهها حاضر در میدان در عرصه مبارزه سه مؤلفهای: جنبش مطالباتی، جنبش دادخواهانه و جنبش اعتصابی از جمله آسیبهای جنبش خودانگیخته دی ماه 96 بود.
ه – حرکت طوفانی و آنتاگونیست و خشونتآمیز شدن تحمیلی از طرف رژیم مطلقه فقاهتی (مانند آنچه که در درود و شاهین شهر و قهدریجان اتفاق افتاد) بستر برای سرکوب همهجانبه رژیم مطلقه فقاهتی فراهم کرد.
فراموش نکنیم که رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در طول 39 سال عمر خود نشان داده است که جهت بسترسازی برای قلع و قمع جنبشهای اجتماعی و سیاسی جامعه ایران ابتدا تلاش میکند تا با «تزریق غیر مستقیم خشونت خود» این جنبشها را به «خشونت در عمل بکشاند» و از بعد از گرفتار شدن این جنبش در ورطه خشونت در عمل است که رژیم مطلقه فقاهتی جهت قلع و قمع این جنبش به قول محمد باقر قالیباف بهصورت «گازانبری یا لوله کردن آنها» وارد عمل سرکوب میشوند.
بنابراین در رابطه با آسیبشناسی جنبش خودانگیخته دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران باید بهصورت کلی بگوئیم که جنبشی فراگیر و همگانی و بدون هدایتگری درونجوش بود که در غیبت جامعه مدنی جنبشی نهادینه شده از پائین و فقدان سازمانگری سراسری جنبشهای مدنی و غیبت جریانهای عمودی سیاسی که توان نظریهپردازی و تئوریپردازی و هدایتگری در داخل داشته باشند شرایط جهت سرکوب رژیم مطلقه فقاهتی فراهم ساخت.
پایان