آسیب‌شناسی جنبش اعتراضی و فراگیر و خودانگیخته و خودجوش اردوگاه بزرگ، مستضعفین ایران در دی ماه 96 – قسمت اول

 

گرچه هنوز چند صباحی بیشتر از دوران اوج و فرود جنبش اعتراضی خودانگیخته و خودجوش اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران در دی ماه 96 نگذشته است و شاید به لحاظ «منطقی» هنوز زود باشد که به آسیب‌شناسی این حادثه بزرگ در تاریخ حرکت تحول‌خواهانه 150 ساله گذشته اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران بپردازیم، چرا که هنوز ابعاد عمیق و همه جانبه این بزرگ‌ترین حادثه در طول 39 ساله عمر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم روشن نشده است؛ و بی‌شک مرور زمان باعث ظهور ابعاد همه جانبه این حادثه عظیم در بوته تاریخ جنبش‌های: 1 – اعتراضی. 2 – مطالباتی. 3 – دادخواهانه. 4 – اعتصابی، اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران می‌گردد.

ولی از آنجائیکه جامعه‌شناسی انقلاب در 150 سال گذشته عمر حرکت تحول‌خواهانه اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران به ما آموزش می‌دهد، از آنجائیکه اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران در طول 39 سال گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بر روی گسل‌های فعال انواع ستم‌های مضاعف اعم از: الف - ستم طبقاتی، ب – ستم تبعیض جنسیتی، ج – ستم سیاسی، د - ستم مذهبی، ه – ستم اجتماعی، و – ستم مدنی، ز- ستم قومی و ملی و غیره قرار گرفته است، با عنایت به «حجم عظیم افقی و عمودی» این گسل‌ها فعال و این ستم‌های تو در تو و هزار لایه‌ای زیرساخت اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران، اعتلای سونامی جنبش‌های اعتراضی و مطالباتی و دادخواهانه و اعتصابی گروه‌های مختلف اجتماعی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران برای نظریه‌پردازان عرصه جامعه‌شناسی حرکت تحول‌خواهانه اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران «غیر قابل پیش‌بینی» می‌باشد و آنچنانکه در جریان «اعتلای جنبش اعتراضی خودانگیخته و خودجوش و فراگیر افقی و عمودی دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران شاهد بودیم، این جنبش عظیم از روز پنج شنبه مورخ 7/10/96 ابتدا در مشهد به صورت جنبش مطالباتی و جنبش دادخواهانه استارت زده شد اما در کمترین زمان ممکن این «جنبش مطالباتی و دادخواهانه» که با شعار: «نه به گرانی» و شعار «تورم، گرانی / پاسخگویش شمائید» شروع شد، علاوه بر اینکه در «عرصه افقی» در کمتر از سه روز بیش از 90 شهر ایران را در برگرفت، در «عرصه عمودی» حتی در همان تظاهرات اعتراضی ضد تورم و ضد گرانی مشهد، جوهر اقتصادی و صنفی آن تظاهرات اعتراضی، به یکباره بدل به جوهر سیاسی شد. بطوریکه در همان تظاهرات اعتراضی روز پنج شنبه مشهد، تظاهر کنندگان به یکباره به صورت خود جوش با شعار «مرگ بر دیکتاتور» کل موجودیت رژیم مطلقه فقاهتی را به چالش کشیدند.

فراموش نکنیم که در فرایند پیشاجنبش اعتراضی بزرگ و عظیم دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران، جامعه ایران ملتهب «جنبش مطالباتی معلمان و بازنشستگان و مال باختگان و کارگران و زحمتکشان اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران بود» و هر چند که جریان پوپولیسیم ستیزه‌گر و غارت‌گر دولت نهم و دهم (جهت مقابله با پروژه حذف این جریان از صفحه شطرنج تقسیم باز تقسیم قدرت در درون حاکمیت مطلقه فقاهتی توسط حزب پادگانی خامنه‌ای) تلاش می‌کردند تا جنبش مطالباتی معلمان و کارگران و بازنشستگان در راستای منافع خود بدل به «جنبش دادخواهانه» بکنند و محمود احمدی‌نژاد با تکیه بر «شعارهای پوپولیستی» جهت بازسازی پایگاه اجتماعی از دست رفته گذشته‌اش، آنچنانکه در صحبت‌های او در بوشهر شاهد بودیم، او با گفتن «اگر کسی رهبری را قبول نداشته باشد آیا باید بمیرد؟» تلاش می‌کرد تا حرکت دادخواهانه خود را بر علیه خانواده لاریجانی (از بعد از موضعگیری خامنه‌ای که «احمدی نژاد را بچه شیشه شکن تعریف کرد») به دایره رهبری و بیت خامنه‌ای بکشاند، با همه این احوال، جنبش عظیم و بزرگ و فراگیر اعتراضی دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران آنچنان به صورت انفجاری ظهور و عمل کرد که ترفند دادخواهانه و پوپولیستی محمود احمدی نژاد و اسفندیار رحیم مشائی (تئوریسین این جریان) در جهت استحاله جنبش مطالباتی کارگران و معلمان و بازنشستگان (در فرایند پیشاجنبش اعتراضی دی ماه 96) نتوانست به ثمر بنشیند، چراکه جنبش عظیم اعتراضی دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران با شعار «اصلاح‌گر، اصول‌گرا / دیگر تمام شد ماجرا»، برای اولین بار در تاریخ 39 ساله عمر رژیم مطلقه فقاهتی با «عبور از کل موجودیت این رژیم توتالیتر و دسپات خط قرمز بر بازی جناح‌های درونی حاکمیت در عرصه صفحه بازی شطرنج تقسیم باز تقسیم قدرت بین خود کشانید

پر پیداست که در این رابطه داوری ما در اینجا بر این امر قرار دارد که جنبش عظیم و فراگیر اعتراضی افقی و عمودی دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران، «غرش رعد در آسمان بی ابر ایران نبوده است، بلکه برعکس سومین فرایند اعتلائی پروسس جنبشی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران بوده است (بعد از فرایندهای جنبش مطالباتی و جنبش دادخواهانه).»

بی‌شک اگر جنبش عظیم و فراگیر اعتراضی (افقی و عمودی دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران) می‌توانست در ادامه اعتلای خود به «جنبش اعتصابی» (اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران) پیوند پیدا کند، کار تمام بود. لذا در این رابطه است که داوری نهائی ما در باب علت رکود جنبش عظیم اعتراضی (اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران در دی ماه 96) مانند علت شکست جنبش سبز در سال 88 در عدم پیوند جنبش اعتراضی فوق با «جنبش اعتصابی» اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران نهفته است.

یادمان باشد که در میان فرایندهای چهارگانه جنبش‌های اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران (فرایند اول: جنبش مطالباتی، فرایند دوم: جنبش دادخواهانه، فرایند سوم: جنبش اعتراضی، فرایند چهارم: جنبش اعتصابی) تنها «جنبش اعتصابی» است که می‌تواند «جنبش اعتراضی» را از سطح خیابان‌ها به عرصه کارخانه‌ها و کارگاه‌ها او ادارات و مدارس و دانشگاه‌ها و غیره بکشاند و جنبش را از عرصه خیابان‌ها «وارد زندگی مستضعفین» به ستم کشیده شده طبقاتی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، جنسیتی، قومی، ملی، مذهبی و فرهنگی (اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران، ) بکند. لذا تا زمانیکه «جنبش مطالباتی» و «جنبش دادخواهانه» و «جنبش اعتراضی» توسط سرپل «جنبش اعتصابی» در عرصه مبارزه افقی (نه عمودی) وارد زندگی مستضعفین به ستم کشیده شده (اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران، ) نشود، خود «جنبش‌های خیابانی، مطالباتی، دادخواهانه و اعتراضی» آنچنانکه در 39 سال گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی تجربه کرده‌ایم، به عنوان «اکسیونیزم» به صورت آفت برای جنبش‌های اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران می‌باشند. بطوریکه در این رابطه در جریان «جنبش دادخواهانه و اعتراضی» سبز سال 88 مشاهده کردیم که در روز 25 خرداد 88 با اینکه طبق گفته قالیباف شهردار وقت تهران بیش از چهار میلیون نفر به خیابان آزادی تهران کشیده شدند، اما از آنجائیکه این جنبش عظیم دادخواهانه و اعتراضی نتوانست به دلیل «ضعف مدیریت رهبری جنبش سبز» به «جنبش اعتصابی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران» پیوند پیدا کند، توسط تیغ و داغ و درفش و بگیر و ببند و کهریزک و اوین حزب پادگانی خامنه‌ای تار و مار گردیدند.

از آنجائیکه رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در چارچوب تجارب گذشته 39 ساله حاکمیت توتالیتر خود به «ضعف سازماندهی و رهبری و توازن قوای» جنبش‌های چهارگانه مطالباتی و دادخواهانه و اعتراضی و اعتصابی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران (در این شرایط تندپیچ و خودویژه پروسس «مبارزه افقی یا دموکراتیک» و «مبارزه عمودی یا برابری‌طلبانه») آگاهی داشت، بلافاصله در مرحله آغازین حرکت ضد جنبش اعتراضی دی ماه 96 دستگاه‌های چند لایه‌ای سرکوب حزب پادگانی خامنه‌ای تلاش کردند تا با فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی تلگرام و اینستاگرام (که بیش از 47 میلیون کار بر ایرانی در داخل کشور دارند) رابطه میدانی نیروهای کنشگر جنبش اعتراضی دی ماه 96 قطع نمایند که این ترفند سرکوب نرم رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در غیبت جامعه مدنی جنبشی تکوین یافته از پائین و در غیبت احزاب استخوان‌دار سیاسی مردمی و در غیبت سندیکاها و اتحادیه‌ها و تشکلات مستقل گروه‌های مختلف اجتماعی اردوگاه بزر گ مستضعفین ایران و در غیبت مطبوعات آزاد مردمی، به شدت تأثیرگذار شد. آنچنانکه از بعد از تأثیرگذاری عظیم فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی در قطع رابطه بین کنشگران میدانی جنبش عظیم و فراگیر اعنراضی دی ماه 96 بود که رژیم مطلقه فقاهتی حاکم و دستگاه‌های چند لایه سرکوب حزب پادگانی خامنه‌ای جهت سرکوب میدانی جنبش اعتراضی دی ماه 96 (برعکس جنبش سبز سال 88 که با سرکوب همه جانبه و خشونت‌آمیز توسط دستگاه‌های چند لایه‌ای سرکوب حزب پادگانی خامنه‌ای به انجام رسید و از این بابت رژیم مطلقه فقاهتی و حزب پادگانی خامنه‌ای مجبور به پرداخت هزینه‌های گزافی گردید که هنوز به علت حصار سران جنبش سبز و دو شقه شدن بالائی‌های قدرت، در حال پرداخت هزینه می‌باشند) به صورت نرم در سرکوب این جنبش عظیم برخورد کردند. لذا همین امر دلیل اصلی آن گردید تا سرکوب این جنبش (توسط دستگاه‌های سرکوب چند لایه‌ای حزب پادگانی خامنه‌ای) بیش از 25 کشته و دو هزار دستگیری و زخمی به بار نیاورد.

بی‌شک اگر دستگاه‌های چند لایه‌ای سرکوب حزب پادگانی خامنه‌ای می‌خواستند جهت سرکوب جنبش عظیم و فراگیر اعتراضی دی ماه 96 در چارچوب سیاست سرکوب جریان‌های جنبش سیاسی دهه 60 و یا سرکوب جنبش سبز سال 88 و یا سرکوب جنبش دانشجوئی تیرماه 78 در بیش از 90 شهر ایران عمل کنند، جوی خون در داخل ایران به راه می‌افتاد. آنچنانکه شاهد بودیم که در دهه 60 (از بعد از 30 خرداد سال 60 تا تابستان 67) به علت عدم تجربه قبلی خمینی در سرکوب جنبش‌ها او برای سرکوب جریان‌های جنبش سیاسی ایران در مدت 8 سال (از 30 خرداد 60 تا تابستان 67) جوی خون در جامعه ایران به راه انداخت. بطوریکه طبق آمار عفو بین‌المللی تعداد اعدام‌های رسمی اعلام شده در روزنامه‌های رژیم مطلقه فقاهتی در شش ماه اول سال 60 در ایران، بیش از دو برابر کل اعدام‌های کشورهای کره زمین در تمام سال 60 بود.

بدین ترتیب است که دومین آفت بزرگ جنبش عظیم و فراگیر اعتراضی دی ماه 96 (اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران) «تکیه یکطرفه بر فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی به عنوان بستر ارتباط همگانی نیروهای کنشگر میدانی این جنبش در غیبت سازماندهی در فضای واقعی بود

باری، در عرصه کالبد شکافی جنبش عظیم اعتراضی دی ماه 96 (اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران) آنچه که بیش از هر مشخصه‌ای قابل توجه می‌باشد، صورت انفجاری ظهور و فراگیری این جنبش در عرصه افقی و عمودی بود، بطوریکه در این رابطه اگر داوری کنیم که در مقایسه با دیگر جنبش‌های مطالباتی و دادخواهانه و اعتراضی و اعتصابی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران در طول 150 سال عمر حرکت تحول‌خواهانه این اردوگاه، انفجاری بودن ظهور و فراگیری جنبش اعتراضی دی ماه 96 بی‌بدیل و بی‌مثال می‌باشد، یک داوری غیر واقع‌گرایانه‌ای نکرده‌ایم، چراکه برای مثال در رابطه با مقایسه با جنبش ضد استبدادی سال 57 مردم ایران، جنبش عظیم و فراگیر ضد استبدادی سال 57 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران محصول بیش از 15 ماه مبارزه افقی گروه‌های مختلف اجتماعی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران، از حاشیه‌نشینان تا دانشجویان و تا طبقه کارگر ایران بود و پروسه مبارزه ضد استبدادی 57 مردم ایران در فرایندهای چهار گانه، جنبش مطالباتی و جنبش دادخواهانه و جنبش اعتراضی و جنبش اعتصابی، 15 ماه طول کشید تا از مرحله جنبش مطالباتی و دادخواهانه گروه‌های مختلف اجتماعی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران وارد فرایند سرنگونی و شعار نفی کل موجودیت رژیم توتالیتر و کودتائی پهلوی دوم انجامید؛ اما در رابطه با جنبش فراگیر و عظیم اعتراضی دی ماه سال 96 شاهد بودیم که پروسه اعتلای افقی و عمودی این جنبش عظیم، «حداکثر در سه روز به انجام رسید» و پروسه رادیکالیزه شدن شعارهای این جنبش، در سه روز آغازین ظهور و اعتلای این جنبش از شعار «عزا، عزا است امروز، روز عزاست امروز / حقوق زحمتکشان زیر عباست امروز» به شعار «ملت گدائی می‌کند / آخوند خدائی می‌کند» و یا از شعار «ملت ما بیدارند / از دزدی‌ها بیزارند» به شعار «اسلام پله کرده‌اند / مردم زله کرده‌اند» و شعار «دزد غارت می‌کند / رژیم حمایت می‌کند» استحاله پیدا کرد.

البته خود این انفجاری بودن پروسه ظهور و اعتلای جنبش اعتراضی دی ماه سال 96 علاوه بر اینکه نمایش دهنده گسل‌های انفجاری ستم‌های چند لایه‌ای طبقاتی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، جنسیتی، مذهبی، قومی، ملی، فرهنگی و غیره (تحمیل شده در 39 سال گذشته توسط رژیم مطلقه فقاهتی بر اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران) می‌باشد، به عنوان یک «آفت، معلول حرکت اکسیونیزمی و احساساتی و اتمیزه و بدون رهبری درون‌جوش و فقدان سازماندهی و فقدان برنامه کوتاه‌مدت و میان‌مدت و درازمدت و فقدان استراتژی و تاکتیک در مبارزه می‌باشد» که متاسفانه این «آفت بزرگ» جنبش‌سوز و سازماندهی‌سوز و مدیریت‌سوز در جنبش عظیم و فراگیر اعتراضی دی ماه 96 نخستین ورطه هولناکی بود که جنبش عظیم و فراگیر اعتراضی 96 را گرفتار خود کرد؛ و در این رابطه اوج فاجعه آنجا بود که به علت تزریق از برون مرزها، شعار جریان‌های طرفدار «رژیم چنج» امپریالیسم آمریکا، حتی شعارهای سلطنت‌طلبانه‌ای مثل «ایران که شاه نداره / حساب و کتاب نداره» وارد دیسکورس جنبش عظیم و فراگیر اعتراضی دی ماه 96 اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران شده بود.

ادامه دارد