«جنبش شورائی» کی و چگونه تکوین پیدا میکند؟ - قسمت پنجم
ه - بنابراین بدون «جنبش شورائی» در فرایند وضعیت انقلابی، امکان رهبری جمعی خودجوش تکوین یافته از پائین در عرصه انقلاب، در فرایند پسا انقلاب وجود ندارد. همچنین بدون «جنبش شورائی» امکان تکوین جامعه مدنی جنبشی تکوین یافته از پائین وجود ندارد؛ و بدون «جنبش شورائی» امکان سازماندهی همگانی جامعه در فرایند انقلاب وجود ندارد؛ و بدون «جنبش شورائی» امکان ظهور رهبری درونجوش وجود ندارد؛ و بدون «جنبش شورائی» امکان تحقق دموکراسی مستقیم در فرایند پسا انقلاب وجود ندارد؛ و بدون «جنبش شورائی» است که شرایط برای موجسواری فرصتطلبان قدرتطلب خارج از جنبش اجتماعی و خارج از جنبش ضد استبدادی و خارج از جنبش برابریطلبانه و آزادیخواهای (آنچنانکه از انقلاب مشروطیت الی الان شاهد بودهایم) فراهم میشود.
و - «جنبش شورائی» تنها شکل سازمانیابی به صورت دینامیک و خودجوش میباشد که هر چند در فرایند ظهور آن به صورت جداگانه تکوین پیدا میکنند اما در عرصه استمرار این مجمع الجزائر شوراهای جدا از هم به صورت قطعات پازل به هم متصل و متحد میشوند و امکان سازمانیابی دینامیک در برابر سازمانیابی مکانیکی تزریق شده از بالا فراهم میگردد.
ز – بدین ظهور «جنبش شورائی» امکان پیوند دو جبهه بزرگ آزادیخواهانه و برابریطلبانه و یا امکان پیوند تنگاتنگ بین قاعده و بدنه جامعه و بین تودههای پائینی جامعه و اقشار میانی یا طبقه متوسط شهر و روستا وجود ندارد.
ح - تنها توسط «جنبش شورائی» است که میتوان بین جنبشهای مطالباتی و حاشیهنشینان و آکسیونی و اعتصابی و خیزشهای انفجاری پیوند تنگاتنگ و دینامیک در عرصه میدانی ایجاد کرد.
ط – تنها توسط «جنبش شورائی» است که میتوان در شرایط جدید جامعه بزرگ ایران بین دو عرصه فضای مجازی و فضای واقعی یا میدانی پیوند همه جانبه ایجاد کرد.
ی - تنها در عرصه «جنبش شورائی» است که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران میتوانند به صورت افقی به بازسازی تشکیلات و سازماندهی خود در چارچوب پراتیک اجتماعی بپردازند. قابل ذکر است که تفاوت بازسازی پیشگامان مستضعفین ایران با دیگر جریانهای سیاسی در این است که پیشگامان مستضعفین ایران تنها در عرصه پراتیک اجتماعی آن هم به صورت افقی (نه عمودی) میتوانند به بازسازی خود در جامعه دست پیدا کنند؛ بنابراین هر گونه بازسازی پیشگامان در عرصه صرف نظری و خارج از پراتیک اجتماعی آب در هاون کوبیدن میباشد.
ک – تکوین «جنبش شورائی» به صورت فرایندی شکل میگیرد، نه به صورت دفعی. لذا به همین دلیل گروههای مختلف اجتماعی جامعه ایران ابتدا به صورت جدای از هم وارد پروسس «جنبش شورائی» جهت سازماندهی خود میشوند در نتیجه همین رویکرد مشترک گروههای اجتماعی شرایط برای فراگیر شدن «جنبش شورائی» آماده میسازد. برای توضیح این مطلب اگر بخواهیم در اینجا به ذکر مثالی بپردازیم میتوانیم به اعتصاب اخیر 350 هزار کامیوندار ایرانی اشاره کنیم که با تکیه بر فضای مجازی و شبکههای اجتماعی توانستند به صورت دینامیک و خودجوش در پیوند با همدیگر قرار بگیرند و در رابطه با سازماندهی گروه اجتماعی خود به صورت دینامیک و خودجوش جنبش اجتماعی خود را پیش ببرند؛ و شرایط برای موفقترین جنبش اعتصابی جامعه ایران در 40 سال گذشته فراهم بکنند.
بنابراین اگر «جنبش شورائی» به موازات حرکت کامیونداران بتواند در تمامی گروههای مختلف اجتماعی ایران جاری و ساری بشوند، همین امر شرایط برای ظهور «جنبش شورائی» فراگیر و سراسری در این شرایط تندپیچ تاریخ ایران فراهم میسازد؛ و در همین رابطه در اینجا اگر بخواهیم به ذکر مثال دیگری بپردازیم میتوانیم به کمون پاریس اشاره نمائیم که در سال 1848 پس از حمله آلمان به فرانسه توسط جامعه پاریس ظهور پیدا کرد. در جریان کمون پاریس از آنجائیکه برعکس تئوری کارل مارکس این جنبش سوسیالیستی خارج از هژمونی طبقه کارگر تکوین پیدا کرده بود، در نتیجه همین امر باعث گردید تا کارل مارکس در آغاز ظهور کمون پاریس مخالف آن بشود، اما رفته رفته به علت فراگیر شدن این کمون و موفقیتهای میدانی که حاصل کردند کارل مارکس از مخالفت قبلی خود دست برداشت و جزء طرفداران کمون پاریس شد مشخصه اساسی کمون پاریس این بود که:
اولاً جامعه پاریس و گروههای مختلف از سربازان ارتش تا کارگران در عرصه میدانی به عنوان کنشگران میدانی درآمده بودند.
ثانیاً جنبش آنها صورت خودجوش و دینامیک داشت و به صورت انفجاری ظاهر شده بودند.
ثالثاً در چارچوب «جنبش شورائی» توانسته بودند خود را به صورت دینامیک سازماندهی کنند.
رابعاً در پروسس کمون پاریس فرایند جنبش بر فرایند حزبی برتری و اولویت و تقدم زمانی در عرصه تکوین داشت.
به همین دلایل بود که کمون پاریس به عنوان نخستین تجربه بشر در چارچوب «جنبش شورائی» توانست در مغرب زمین تکوین پیدا کند. البته برای ذکر مثالی عکس مثالهای فوق جهت تبیین جایگاه «جنبش شورائی» در عرصه حرکت تحولخواهانه و تغییرخواهانه در جامعه ایران میتوانیم به جنبش ضد استبدادی جامعه ایران در سال 57 اشاره کنیم که گرچه در جنبش ضد استبدادی سال 57 مردم ایران کل جامعه ایران به عنوان کنشگران میدانی ظاهر شده بودند و در آن جنبش بین دو جبهه آزادیخواهانه و برابریطلبانه جامعه ایران پیوند میدانی حاصل شده بود اما به علت اینکه در عرصه پروسس جنبش ضد استبدادی سال 57 مردم ایران «جنبش شورائی» نتوانست تکوین پیدا کند علاوه بر اینکه این جنبش نتوانست به صورت خودجوش خود را سازماندهی بکند و نتوانست شرایط برای خود سازماندهی دینامیک پیدا نماید و نتوانست در بستر پروسس و فرایند به رهبری درونجوش و دینامیک دست پیدا کند، این همه باعث شد تا شرایط برای موجسواری تازه از راه رسیدهها فراهم بشود؛ و رهبری جنبش ضد استبدادی در دست نیروهای بیرون از جنبش قرار بگیرد و «عاقبت کوه موش بزاید» و سرنوشت جامعه بزرگ ایران در کام و اختیار جریانی بشود که 40 سال است که حاصل آن در حال درو کردن میباشیم.
بدون تردید اگر از بعد از 17 شهریور 57 «جنبش شورائی» به صورت فرایندی میتوانست در عرصه جنبش ضد استبدادی جامعه بزرگ ایران ظاهر بشود، علاوه بر اینکه ظهور «جنبش شورائی» باعث سازماندهی درونجوش جامعه ایران میشد و همراه با ظهور «جنبش شورائی» و سازماندهی خودجوش گروههای مختلف جامعه ایران شرایط برای ظهور رهبری درونجوش و دینامیک در جامعه ایران نیز فراهم میگردید؛ و دیگر امکان برای موجسواری از راه رسیدهها فراهم نمیشد تا توسط جامعه نگونبخت ایران عکس خود را در سطح کره ماه قرار دهند؛ و آنچنانکه در 40 سال گذشته شاهد بودهایم این رژیم مطلقه فقاهتیاش را با جاش ببرند.
ک – با ظهور «جنبش شورائی» دیگر دوران عمر شعر فروغ فرخزاد که میگفت «خواب دیدهام که کسی میآید» به پایان میرسد.
پایان