جنبش‌های «خودجوش پیشرو» در مسیر «خودسازمان‌یابی» - قسمت چهارم

 

ح – تکیه بر حقوق دموکراتیک، از نفی تبعیض جنسیتی گرفته تا نفی تبعیض قومیتی و نفی تبعیض اعتقادی و فرهنگی و نفی تبعیض طبقاتی و نفی تبعیض سیاسی و غیره در گفتمان‌سازی دموکراتیک جنبش پیشگامان مستضعفین ایران باید به صورت «سلبی و ایجابی» یا به صورت «ارگانیک و دیالکتیکی» در نظر گرفته شود؛ بنابراین در گفتمان دموکراتیک جنبش پیشگامان مستضعفین ایران هر گونه تکیه محوری کردن بر نفی تبعیضات موجود جهت دستیابی به حقوق دموکراتیک گروه‌های مختلف اجتماعی جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران به صورت «فردی و مکانیکی» جدای در نظر گرفتن نفی تبعیضات دیگر، نه تنها شعار آن فقط مصرف تبلیغاتی و سیاسی دارد و نه تنها دستیابی به آن غیر ممکن می‌باشد و نه تنها در حد شعار باقی خواهد ماند، بلکه مهمتر از همه اینکه این رویکرد باعث «شکاف» بین گروه‌های مختلف اجتماعی جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران در دو جبهه بزرگ آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه و باعث «سکتاریست» پیشگامان این جنبش‌ها و خیزش‌ها نسبت به گروه‌های مختلف اجتماعی جامعه ایران می‌شوند.

ط - تکیه جنبش پیشگامان مستضعفین ایران بر «سکولاریسم حکومتی» جهت تبیین «گفتمان دموکراتیک» خود در چارچوب دموکراسی سه مؤلفه‌ای سیاسی و اقتصادی و معرفتی در جامعه بزرگ و رنگین کمان امروز ایران باید به صورت مشخص «تنها بر سکولاریسم حکومتی یا جدائی دین از حکومت تعریف و تکیه بشود» چراکه «تکیه عام کردن بر سکولاریسم» بدون مرزبندی مؤلفه‌های مختلف سکولاریسم (که شامل سکولاریسم حکومتی و سکولاریسم سیاسی و سکولاریسم اجتماعی و سکولاریسم کلامی و غیره می‌شود) در عرصه اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و اعتقادی باعث «گرایش به رویکردهای دین‌ستیزانه» در جامعه دینی ایران می‌گردد.

ماحصل آنچه که تا اینجا گفته شد اینکه:

1 - جنبش‌های اجتماعی جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران در فرایند جدید سال‌های 96 و 97 (برعکس جنبش‌های اجتماعی سال 57 که صبغه آرمانی داشتند) بیشتر «صبغه مطالباتی» داشته‌اند تا «صبغه آرمانی» و غیره.

2 - هر چند جنبش‌های اجتماعی جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران در فرایند جدید سال‌های 96 و 97 در «دایره جنبش‌های مطالباتی محصور مانده‌اند» ولی به علت اینکه جنبش‌های اجتماعی جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران در فرایند جدید سال‌های 96 و 97 صورت خودجوش و خودسازمانده و دینامیک و خودرهبر و خودمدیریتی و تکوین یافته از پائین و مستقل از حکومت و مستقل از جناح‌های درونی قدرت در رنگ‌های مختلف سفید و سبز و بنفش و مستقل از جناح‌های راست و چپ جامعه سیاسی ایران در داخل و خارج از کشور می‌باشند، همین امر باعث گردیده است تا این «جنبش‌های مطالباتی» در طول دو سال گذشته (96 و 97) باعث «بالا آمدن وزن پائینی‌های جامعه ایران در عرصه توازن قوای میدانی با دستگاه‌های چند لایه‌ای سرکوب‌گر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم و حزب پادگانی خامنه‌ای و راست پادگانی تحت هژمونی سپاه، بشود.»

تغییر گفتمان رژیم مطلقه فقاهتی در فرایند جدید سال‌های 96 و 97 (برعکس گفتمان سرکوب همه جانبه 38 ساله گذشته رژیم مطلقه فقاهتی حاکم) از «گفتمان تهاجمی به گفتمان تدافعی» آنچنانکه به وضوح، به خصوص از بعد از اعتلای جنبش کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز و جنبش کامیونداران شاهد بودیم، مولود همین فونکسیون اعتلای جنبش‌های دینامیک و خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و خودمدیریتی و تکوین یافته از پائین و مستقل از حکومت و مستقل از جناح‌های درونی قدرت در رنگ‌های مختلف سفید و سبز و بنفش و مستقل از جناح‌های راست و چپ جامعه سیاسی ایران در داخل و خارج از کشور می‌باشد.

3 - از آنجائیکه یکی از وظایف و مسئولیت‌های کلیدی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران «مطالبه‌گر بار آوردن گروه‌های مختلف اجتماعی جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران در دو جبهه بزرگ آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه می‌باشد»، لذا جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در راستای پرورش مطالبه‌گرانه جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران، باید ابتدا گروه‌های مختلف اجتماعی جامعه بزرگ ایران را در «عرصه افقی و عمودی پراتیک اجتماعی خود پرسش‌گر بار بیاورد» چراکه «تا زمانیکه گروه‌های مختلف اجتماعی جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران در عرصه پراتیک اجتماعی افقی و عمودی خود (در چارچوب مطالبات آزادی‌خواهانه یا افقی و مطالبات برابری‌طلبانه یا عمودی) وارد فرایند پرسش‌گری نشوند و نتوانند به صورت عملی و نظری وضعیت موجود را توسط به پرسش گرفتن عملی و نظری به چالش بکشند، هرگز نخواهند توانست در عرصه پراتیک اجتماعی مطالبه‌گرایانه خود وارد پروسس تغییر سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و زیرساختی و روساختی جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران بشوند.»

البته در «فرایند مطالبه‌گرایانه» از آنجائیکه «گروه‌های مختلف اجتماعی جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران در چارچوب زندگی عادی و افقی خود وارد فرایند مطالبه‌گری صنفی و سیاسی و مدنی در دو جبهه بزرگ افقی آزادی‌خواهانه و عمودی برابری‌طلبانه می‌شوند» و از آنجائیکه تمامی گروه‌های اجتماعی جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران در چارچوب «تلاش برای زندگی بهتر مادی و این جهانی و عینی و روزمره خود وارد فرایند مطالبه‌گری صنفی و سیاسی و مدنی در دو جبهه بزرگ افقی آزادی‌خواهانه و عمودی برابری‌طلبانه می‌شوند»، همین خودویژگی‌های روانشناسی اجتماعی گروه‌های مختلف جامعه بزرگ و رنگین کمان باعث می‌گردد که «جنبش مطالبه‌گری» همیشه در جامعه از «مطالبه گری صنفی آغاز بشود و در عرصه پراتیک اجتماعی صنفی است که گروه‌های مختلف اجتماعی به اعتلای جنبش مطالباتی خود دست پیدا می‌کنند» و توسط اعتلای جنبش مطالباتی گروه‌های مختلف اجتماعی جامعه بزرگ و رنگین کمان در دو جبهه افقی آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه است که جنبش مطالباتی جامعه ایران در بستر پراتیک اجتماعی مشخص و کنکریت خود می‌توانند از فرایند مطالبات صنفی وارد فرایند مطالبات مدنی و بالاخره وارد فرایند مطالبات سیاسی بشوند.

پر پیداست که در چارچوب این رویکرد، «جنبش پیشگامان مستضعفین ایران هرگز نباید نسبت به جنبش مطالبه‌گرایانه صنفی گروه‌های مختلف اجتماعی از کارگران تا کامیونداران و تا معلمان و تا بازنشستگان و تا مزدبگیران و تا کارمندان و پرستاران و تا حاشیه‌نشینان اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران بی‌تفاوت باشند» (و یا برای آنها کم اهمیت باشد) بلکه برعکس، جنبش پیشگامان مستضعفین ایران موظف است «وظایف حداقلی و حداکثری خود چه در عرصه حرکت افقی آزادی‌خواهانه و چه در عرصه حرکت عمودی برابری‌طلبانه خود در بستر همین پراتیک اجتماعی مطالبه‌گرایانه گروه‌های مختلف اجتماعی جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران تعریف بکند» و طبیعی است که «محصور ماندن جنبش‌های مطالبه‌گرایانه گروه‌های مختلف اجتماعی جامعه امروز ایران در دایره صرف صنفی و کارگاهی، آن هم با شعارهای حداقلی مثل پرداخت حقوق معوقه یا افزایش حداقل حقوق خود یا دریافت حداقل تسهیلات تأمین اجتماعی در این شرایط خودویژه و فرابحرانی و تندپیچ تاریخ ایران» وظایف جنبش پیشگامان مستضعفین ایران را دو چندان می‌کند، چراکه یکی از مسئولیت‌های کلیدی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران «شکستن همین حصارهای صنفی جنبش‌های مطالبه‌گرایانه گروه‌های مختلف اجتماعی جهت اعتلا بخشیدن به حرکت مطالبه‌گرایانه آن‌ها در فرایندهای مدنی و سیاسی می‌باشد.»

بنابراین اگر هیرارشی جنبش مطالبه‌گرایانه گروه‌های مختلف اجتماعی جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران در دو جبهه افقی آزادی‌خواهانه و عمودی برابری‌طلبانه به سه مؤلفه مطالبات صنفی و مطالبات مدنی و مطالبات سیاسی تقسیم بکنیم «بدون تردید جنبش‌های مطالبه‌گرایانه گروه‌های مختلف اجتماعی به صورت طبیعی باید از فرایند صنفی استارت بخورد»؛ و در این چارچوب است که در عرصه آسیب‌شناسی پراتیک اجتماعی و جنبش‌های مطالبه‌گرایانه سال 57 جامعه بزرگ ایران باید بگوئیم که از جمله ضعف‌های کلیدی جنبش‌های مطالبه‌گرایانه سال 57 (در دو جبهه افقی آزادی‌خواهانه و عمودی برابری‌طلبانه آن) این بود که این جنبش‌ها نتوانستند در عرصه پراتیک اجتماعی کنکریت و مشخص خود به اعتلای فرایندی از صنفی تا مدنی و سیاسی دست پیداکنند در نتیجه همین انحراف استراتژیک بود که باعث شد تا جنبش‌های اجتماعی جامعه بزرگ ایران در سال 57 بستری برای موج‌سواری غاصبان از راه رسیده قدرت بشود.

بدین ترتیب است که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در عرصه پرورش مطالبه‌گری گروه‌های مختلف اجتماعی جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران باید در برابر یک مثقال از جنبش‌های مطالبه‌گر صنفی گروه‌های مختلف اجتماعی هم بی‌تفاوت نباشند و آن را دست کم نگیرند.

همچنین جنبش پیشگامان مستضعفین ایران پیوسته باید بر این باور باشند که «توده‌های پائینی جامعه و گروه‌های مختلف اجتماعی در دو جبهه آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه تنها در عرصه پراتیک اجتماعی مشخص و کنکریت خود (حتی اگر به صورت حداقلی هم باشد) می‌توانند پراتیک دموکراسی و سازمان‌یابی بکنند» و همزمان و به موازات آن نسبت به خیزش‌های توده‌های بی‌شکل و اتمیزه شده فاصله بگیرند و با آنها مرزبندی کنند؛ که در این رابطه در فرایند جدید سال‌های 96 و 97 در مرزبندی بین جنبش‌ها با خیزش‌های دی‌ماه 96 تا مردادماه 97 جنبش‌های اجتماعی شاهد این مرزبندی بودیم.

همچنین بدین ترتیب است که گروه‌های مختلف اجتماعی در عرصه پراتیک اجتماعی مطالبه‌گرایانه خود می‌توانند (علاوه بر پراتیک اجتماعی مطالبه‌گرایانه خود) پراتیک سازماندهی (و خارج شدن از صورت توده‌های بی‌شکل و اتمیزه) خود را به صورت مشخص و کنکریت به انجام برسانند، «تفاوت اشکال مختلف سازماندهی امروز گروه‌های مختلف اجتماعی جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران در دو جبهه بزرگ افقی آزادی‌خواهانه و عمودی برابری‌طلبانه از شکل سندیکائی مستقل (مثل سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه تا کارگران اتوبوس واحد) گرفته تا شکل اتحادیه‌ای و تا شکل شورائی و تا شکل کانونی و انجمنی و غیره مولود و سنتز این موضوع می‌باشند.»

یادمان باشد که دموکراسی سه مؤلفه‌ای (اجتماعی شدن قدرت سیاسی و اجتماعی شدن قدرت اقتصادی و اجتماعی شدن قدرت معرفتی یا به قول معلم کبیرمان شریعتی مبارزه با زر و زور و تزویر) سنتز مبارزه دموکراتیک جامعه به عنوان کنشگران اصلی می‌باشد؛ بنابراین بدون پروسس دموکراتیک اجتماعی، دموکراسی به عنوان یک نظام اجتماعی (نه دموکراسی به عنوان صرف شکل حکومت آنچنانکه لیبرال دموکراسی سرمایه‌داری بر طبل آن می‌کوبد) آن هم در چارچوب جامعه مدنی جنبشی خودجوش و خودسازمانده و مستقل و دینامیک تکوین یافته از پائین در یک جامعه شکل نمی‌گیرد، لذا در این رابطه است که می‌توانیم داوری کنیم که تنها گروه‌های مختلف اجتماعی (که در عرصه جنبش مطالباتی خود و در فرایندهای مختلف صنفی و مدنی و سیاسی شکل می‌گیرند) می‌توانند پراکسیس دموکراتیک (در راستای دستیابی به دموکراسی سه مؤلفه‌ای اجتماعی کردن قدرت سیاسی و اجتماعی کردن قدرت اقتصادی و اجتماعی قدرت معرفتی) حاصل نمایند.

در چارچوب همین پراکسیس دموکراتیک است که گروه‌های مختلف اجتماعی می‌توانند نهادهای جامعه مدنی (جنبشی خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و خودمدیریتی و دینامیک تکوین یافته از پائین و مستقل از حاکمیت و مستقل از جناح‌های درونی قدرت در رنگ‌های مختلف سفید و سبز و بنفش و غیره و مستقل از جناح‌های راست و چپ جامعه سیاسی داخل و خارج از کشور) از پائین و قاعده اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران نهادینه کنند.

ادامه دارد