«عاشورا» نماد «جنبش حقطلبانه» حسین در ادامه «جنبش رهائیبخش» پیامبر اسلام و «جنبش عدالتخواهانه» امام علی
«قاعده» یا «استثناء»؟ - قسمت سوم
بدین خاطر در این رابطه بوده است که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در طول 43 سال گذشته حیات سیاسی خود هر گونه حرکت عمودی جریانهای سیاسی داخل و خارج از کشور که صورتی بیرون از چارچوب استراتژی جامعه مدنی جنبشی خودبنیاد دینامیک مطالباتی و سیاسی و اجتماعی تکوین یافته از پائین داشته باشد، در جامعه ایران محکوم به شکست میداند؛ و در این بستر بوده است که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران نخستین تحلیل و برنامه خودش در سال 58 از طریق چاپ کتابهای جنبش خلق کرد و خلق عرب و خلق ترکمن صحرا و غیره آغاز کرد، چرا که در آن شرایط خودویژه اجتماعی و سیاسی جامعه ایران (در فرایند پسا انقلاب 57) بر این باور بودیم که در آن شرایط تنها از طریق اعتلای جنبشهای سیاسی و مطالباتی «منطقهای جامعه ایران» میتوان به جامعه مدنی جنبشی تکوین یافته از پائین در ایران دست پیدا کرد؛ اما به موازات اعتلای جامعه جنبشی مطالباتی و سیاسی و اجتماعی مرکزی ایران (به خصوص از فرایند پسا جنگ رژیم مطلقه فقاهتی با رژیم بعثی صدام حسین) رفته رفته جنبش پیشگامان مستضعفین ایران به این باور رسید که تنها از طریق اعتلای جنبشهای مطالباتی و سیاسی و اجتماعی مرکزی جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران است که ما میتوانیم به دموکراسی سه مؤلفهای اقتصادی و سیاسی و معرفتی در جامعه بزرگ ایران دست پیدا کنیم.
باری، در نتیجه بدین ترتیب بود که از خرداد 88 با شروع کار نشر مستضعفین به عنوان ارگان عقیدتی سیاسی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، حرکت 30 ساله گذشته آرمان مستضعفین وارد فرایند جنبشی و افقی خود شد و لذا در آن رابطه است که نشر مستضعفین در طول ده ساله گذشته حرکت خود (به عنوان ارگان عقیدتی سیاسی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) پیوسته بر این باور بوده است که تنها توسط اعتلای جنبشهای خودبنیاد مطالباتی و سیاسی و اجتماعی تکوین یافته از پائین در جامعه بزرگ ایران است که میتوان به دموکراسی سوسیالیستی یا دموکراسی سه مؤلفهای پایدار دست پیدا کرد؛ و تا زمانیکه جامعه مدنی جنبشی خودبنیاد مطالباتی و سیاسی و اجتماعی تکوین یافته از پائین در جامعه ایران به صورت پایدار حاصل نشود هر گونه جنبش و حرکت و مبارزه (آنچنانکه در 150 سال گذشته عمر حرکت تحولخواهانه جامعه ایران شاهد بودهایم) آب در هاون کوبیدن میباشد.
بنابراین بدین ترتیب است که ما بر این باوریم که «تحول اجتماعی یک پدیده اجتماعی و دینامیک میباشد نه یک پدیده روانشناسی فردی.»
ما بر این باوریم که «جنبشهای مطالباتی باید از مسیر خودسازماندهی دینامیک تکوین و اعتلا پیدا کنند.»
ما بر این باوریم که «غیبت جامعه مدنی جنبشی تکوین یافته از پائین در جامعه ایران به خصوص در 150 سال گذشته عمر حرکت تحولخواهانه جامعه بزرگ ایران بسترساز بازتولید استبداد در جامعه بزرگ ایران شده است.»
ما بر این باوریم که «مبانی دموکراسی سه مؤلفهای یعنی برابری شهروندی و آزادی شهروندی در جامعه بزرگ ایران تنها از کانال جامعه مدنی جنبشی ممکن میباشد.»
ما بر این باوریم که «تنها در بستر جامعه مدنی جنبشی خودبنیاد مطالباتی و سیاسی و اجتماعی تکوین یافته از پائین است که میتوان دموکراسی را در جامعه ایران به صورت پایدار نهادینه کرد.»
ما بر این باوریم که «تحول رادیکال یا تغییر در جامعه ایران تنها از کانال جامعه مدنی جنبشی تکوین یافته از پائین ممکن میباشد نه از طریق پروژه به اصطلاح اصلاحطلبانه (درون حکومتی و یا از طریق صندوقهای رأی مهندسی شده رژیم مطلقه فقاهتی) و نه از طریق جریانهای سیاسی خارجنشین برانداز حکومتی که تلاش میکنند تا توسط کسب قدرت سیاسی در دست خود تمام سرمایه اجتماعی جامعه بزرگ ایران را وجه المصالحه و یا وجه المعامله پیوند با جناح هار امپریالیسم آمریکا و جنگطلبان منطقهای آنها یعنی بن زائد و بن سلمان و بنیامین نتانیاهو بکنند.
ما بر این باوریم که لکوموتیو حرکت جامعه ایران جنبشهای مطالباتی و سیاسی و اجتماعی خودبنیاد میباشند.
ما بر این باوریم که تنها با رویکرد «جامعهمحور» میتوان در جامعه امروز ایران به جامعه مدنی جنبشی خودبنیاد دست پیدا کرد، نه با رویکرد دولتمحور توسط کسب قدرت سیاسی و توسط تکیه بر استراتژی تقدم حزب بر جنبش و جایگزین کردن احزاب سیاسی بالائی به جای جنبشهای تکوین یافته از پائین.
ما بر این باوریم که در میان سه رویکرد پیشاهنگی و پیشروئی و پیشگامی در عرصه استراتژی حرکت تحولخواهانه در جامعه ایران نه رویکرد پیشاهنگی و نه رویکرد پیشروئی به صورت عمودی نمیتوانند به دستاورد دموکراتیک و پایداری دست پیدا کنند، لذا تنها و تنها توسط رویکرد پیشگامی است که در عرصه حرکت افقی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران میتواند با اعتقاد به «تقدم جنبشها بر احزاب» و «نفی استراتژی کسب قدرت سیاسی توسط پیشگام» و تکیه بر «کنشگری جامعه ایران» بسترساز اعتلای جنبشهای خودبنیاد جامعه ایران بشود.
ما بر این باوریم که تنها از مسیر جامعه مدنی جنبشی خودبنیاد تکوین یافته از پائین است که میتوانیم به تغییر و تحول رادیکال در عرصه سیاسی و اقتصادی و اجتماعی جامعه بزرگ ایران دست پیدا کنیم.
ما بر این باوریم که تنها در چارچوب استراتژی جامعه مدنی جنبشی خودبنیاد تکوین از پائین است که هدف دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفهای که همان «رهائی انسان میباشد» تحقق پیدا میکند؛ و دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفهای میتواند به صورت یک نظام اجتماعی (نه شکل صرف حکومتی) درآید و دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفهای میتواند به جای یک ایدئولوژی، بدل به مبارزه مردم ایران برای رهائی خودشان بشود و دموکراسی به صورت یک نظام اجتماعی میتواند سیستمی برای کنترل قدرت سه مؤلفهای در جامعه بزرگ ایران بشود؛ و توسط آن است که جامعه ایران میتواند از فرایند احزاب ایدئولوژیکی وارد فرایند احزاب سیاسی و برنامهای بشود.
باری، بنابراین مطابق آنچه که فوقا مطرح کردیم امام حسین پس از اعلام عدم بیعت با یزید (در روز 25 رجب سال 60) و هجرت از مدینه به مکه در صورت علنی و در زیر دید نیروهای امنیتی رژیم استبدادی یزید (در 27 رجب سال 60) جنبش حقطلبانه و اصلاحگرایانه اجتماعی خود را شروع کرد و پس از شش روز، در روز سوم شعبان 60 با وارد به مکه جنبش روشنگری خود را تا روز هشتم ذی الحجه سال 60 به مدت 125 روز در مکه مادیت بخشید و در طول این 125 روز اقامت در مکه، پس از جمعبندی از تمامی مسیرهای مبارزه به کمک عبدالله بن عباس و گزارشگیری از کلیه بلاد اسلامی، بالاخره علی رغم مخالفت بسیاری از جمله ابن عباس و عبد الله بن عمر و غیره، کوفه را به عنوان استراتژی حرکت خود انتخاب مینماید. البته در خصوص خودویژگیهای کوفه که بسترساز انتخاب کوفه به عنوان استراتژی اما م حسین شد باید بر این امر تاکید کنیم که طبق نامههای فراگیر مردمی کوفه که به امام حسین در مکه از 15 رمضان سال 60 میرسید، تحلیل امام حسین از وضعیت کوفه در این رابطه بود که در کوفه یک جنبش عدالتطلبانه ضد نظام یزید از پائین شکل گرفته است و لذا امام حسین چنین میپنداشت که با ورود به کوفه او میتواند جنبش عدالتخواهانه تکوین یافته از پائین مردم کوفه را هدایت نماید.
بنابراین در این رابطه بود که امام حسین قبل از حرکت از مکه مسلم بن عقیل را جهت بسترسازی ورود خودش و اصحاب به کوفه اعزام مینماید، در این چارچوب است که ما استراتژی حرکت امام حسین از مکه به طرف کوفه را تکیه بر استراتژی جنبشی عدالتخواهانه مردم کوفه تعریف میکنیم. فراموش نکنیم که خود امام حسین تکیه بر استراتژی جنبشی تکوین یافته از پائین از پدرش امام علی در سال 35 آموخته بود چراکه امام علی برعکس ابوبکر که توسط شورای نخبگان مهاجرین و انصار برای خلافت انتخاب شد و برعکس عمر که توسط وصایت ابوبکر به خلافت دست پیدا کرد و برعکس عثمان که توسط شورای انتصابی عمر انتخاب شده بود، امام علی توسط «جنبش عدالتخواهانه مردم مصر و مردم مدینه پس از قتل عثمان به دست این جنبش با انتخاب همین جنبش عدالتخواهانه تکوین یافته از پائین مردم مصر و مدینه به خلافت رسید» که البته آنچنانکه امام علی در خطبه شماره 3 نهجالبلاغه مطرح میکند، خود امام حسین به همراه امام حسن نقشی فعالی در هدایتگری جنبش عدالتخواهانه مردم مصر و مدینه در سال 35 داشتهاند.
«فما راعنی الا و الناس کعرف الضبع الی، ینثالون علی من کل جانب، حتی لقد وطی ء الحسنان و شق عطفای مجتمعین حولی کر بیضه الغنم - آن مرحله برای من بس هیجانانگیز بود چراکه انبوه مردم با ازدحامی عظیم مانند قحطیزدگان به غذا، برای سپردن خلافت به من از هر طرف به من هجوم میآوردند، اشتیاق و شور مردم چنان از حد گذشت که دو فرزندم حسن و حسین در زیر دست پای جمعیت کوبیده شدند و لباسهای من پاره گشتند» (نهجالبلاغه صبحی الصالح – خطبه 3 – ص 49 – سطر 11 به بعد).
بدین ترتیب است که میتوانیم داوری کنیم که یکی از عوامل بسترساز انتخاب استراتژی جنبشی امام حسین در دوران 125 روز اقامتش در مکه، تجربه گذشته او در جریان انتخاب امام علی در سال 36 در مدینه توسط جنبش عدالتخواهانه تکوین یافته از پائین مردم مصر و مدینه بوده است. فراموش نکنیم که در طول 4 سال نه ماه خلافت امام علی (چه در عرصه جنگهای ثلاثه داخلی با قاسطین و مارقین و ناکثین و چه در عرصه نامهنگاریها و خطبهها و حرکت تبلیغی و ترویجی و تهییجی خودش) او پیوسته در راستای تقویت و تائید حرکت جنبشی مردم مصر و مدینه گام برمیداشت. هر چند که در تحلیل نهائی او میگفت: «من نه مخالف با حرکت این جنبش بودم و نه موافق.» ولی به هر حال همین موضع بینابینی امام علی (از آنجائیکه نوک پیکان آن جنبش در راستای تعیین آلترناتیو عثمان از آغاز به جانب امام علی بود) خود به نحوی حمایت از آن جنبش بوده است. البته در این رابطه باید عنایت داشته باشیم که در فرایند اعتلای جنبش فوق بنا به دعوت عثمان از امام علی، امام علی به عنوان نماینده عثمان با جنبش دیالوگ میکرد.
«جماعتی از اهل مصر بر عثمان شوریدند، عثمان احساس خطر کرده بود، از علی بن ابیطالب استمداد نمود و اظهار ندامت کرد، علی به مصریان فرمود: شما برای زنده کردن حق قیام کردهاید و عثمان توبه کرده است و میگوید: من از رفتار گذشتهام دست بر میدارم و تا سه روز دیگر به خواستههای شما ترتیب اثر خواهم داد و فرمانداران ستمکار را عزل میکنم، پس علی از جانب عثمان برای ایشان قراردادی نوشته و ایشان به طرف مصر مراجعت کردند. در بین راه شورشیان مصر غلام عثمان را دیدند که بر شتر عثمان سوار بود و به طرف مصر میرفت، از وی بد گمان شدند او را تفتیش نمودند، با او نامهای یافتند که عثمان برای والی مصر نوشته بود بدین مضمون: به نام خدا، وقتی عبدالرحمان بن عدیس نزد تو آمد، صد تازیانه به او بزن و سر و ریشش را بتراش و به زندان طویل المدت محکومش کن و مانند این عمل با عمرو بن الحمق و سودان بن حمران و عروه بن نباع بکن. شورشیان نامه را گرفته و با خشم به جانب عثمان برگشتند و به عثمان اظهار داشتند: تو به ما خیانت کردی عثمان نامه را انکار نمود. شورشیان گفتند غلام تو حامل نامه بوده است. عثمان پاسخ داد او بدون اجازه من این عمل را مرتکب شده است. شورشیان گفتند مرکوبش شتر تو بود، عثمان گفت او شترم را دزدیده است. شورشیان گفتند: نامه به خط منشی تو میباشد عثمان پاسخ داد بدون اجازه و اطلاع من منشی نامه را نوشته است. شورشیان گفتند پس به هر حال تو لیاقت خلافت نداری و باید استعفا بدهی، زیرا اگر این کار به اجازه تو انجام گرفته است، تو خیانت پیشهای و اگر این کارهای مهم بدون اجازه و اطلاع تو صورت گرفته است پس تو آدم بیعرضه هستی و عدم لیاقت تو ثابت میشود و به هر حال یا استعفا کن و یا الان عمال ستمکار را عزل کن. عثمان پاسخ داد: اگر من بخواهم مطابق میل شما رفتار بکنم پس شما حکومت دارید، من چه کاره هستم؟ آنان با حالت خشم از مجلس بلند شدند و بالاخره در سال 35 هجری همین مردم بر وی شوریدند و پس از چند روز محاصره و زد و خورد وی را کشتند» (تاریخ طبری – ج 3 - ص 402 - 409 و تاریخ یعقوبی - ج 2 - ص 150 و 151).
باری، بدین ترتیب بود که در هشتم ذی الحجه سال 60 امام حسین مکه را ترک میکند و به سوی کوفه حرکت مینماید. لذا در این رابطه که در آغاز حرکت از مکه به طرف کوفه او برنامه سیاسی خودش را طی یک خطبه رسما اعلام میکند:
«ایها النّاس من رأی سلطانا جائرا مستحلّا لحرماللَّه، ناکثا لعهداللَّه، مستاثرا لفیء الله معتد یا لحدود الله، فلم یغیّر علیه بفعل و لا قول کانحقاّ علی الله ان یدخله مدخله، الا وان هولاء القوم قد احلوا حرام الله و حرموا حلاله و استاثروا فیء الله» (تاریخ طبری – ج 4 – ص 304) و البته هر چند در مسیر حرکت به طرف کوفه پس از شنیدن خبر شهادت مسلم بن عقیل به دست نیروهای عبیدالله زیاد پروژه خود را شکست خورده میدید و کربلا و استراتژی عاشورا در این رابطه بر او تحمیل شده مییافت، ولی بدون تردید امام حسین در فرایند دوم حرکت خود نیز تلاش کرد تا با مدیریت این فرایند جدید در عرصه کربلا و عاشورا رویکرد جنبشی حقطلبانه و اصلاحگرایانه خودش را برای تاریخ فردای بشر تبیین نماید.
ادامه دارد