جنبش اعتصابی کمپین 1400 کارگران پروژه‌ای – پیمانی 114 مرکز صنایع نفت و گاز، پتروشیمی و پالایشگاه، در 15 استان کشور چه درس‌هائی به همراه داشته است؟ - قسمت اول

 

از روز شنبه 29 خرداد سال جاری (از فردای روز نمایش انتخابات رئیس جمهوری سیزدهم یا به عبارتی دیگر انتصاب ابراهیم رئیسی توسط حزب پادگانی خامنه‌ای به عنوان سیزدهمین رئیس جمهور رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در چارچوب یک نمایش انتخاباتی مهندسی شده از کانال فیلترینگ شورای نگهبان دست‌ساز خامنه‌ای) طبق اعلام بیانیه 9 ماده‌ای «شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پروژه‌ای – پیمانی» (که در جایگاه رهبری و راهبری کننده این جنبش عظیم کارگری قرار داشتند) دور جدید اعتصاب سراسری کارگران پروژه‌ای – پیمانی صنایع نفت و گاز، پتروشیمی و پالایشگاهی (در ادامه اعتصاب مرداد ماه سال گذشته همین کارگران) در 114 مرکز در 15 استان در چارچوب یک حرکت فراگیر سازماندهی شده (که گستردگی آن در طول 42 سال عمر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بی‌بدیل بوده است) آغاز گردید؛ که خواستار افزایش حقوق و دستمزد، پرداخت حقوق‌های معوقه، ایمن سازی محیط کار، اعتراض به امنیتی بودن محیط کار، لغو کار پیمانی و موقت، حق تجمع و تشکل‌های مستقل بودند و صورت آرایش یافته این خواسته‌ها، «طبق بیانیه 9 ماده‌ای شورای سازماندهی اعتراضات کارگران» عبارت بودند از:

1 - مزد هیچ کارگر شاغل نباید کمتر از 12 میلیون تومان باشد.

2 - حقوق و دستمزد معوقه جرم و یک دزدی آشکار است.

3 - حذف شرکت‌های پیمانی و کوتاه شدن دست پیمانکاران برای تأمین امنیت شغلی و دائمی شدن قراردادهای کار.

4 - منع اخراج کارگران.

5 - لغو قوانین برده‌وار مناطق ویژه اقتصادی و برقراری قانون بیست روز کار – ده روز مرخصی.

6 - ایمنی محیط کار و مقابله با صدمه مرگ بار آن.

7 - پایان دادن به امنیتی کردن محیط‌های کار.

8 - آزادی تشکل و تجمع و اعتراض کارگران.

9 - تأمین حق مسکن، درمان، تحصیل رایگان به عنوان حقوق پایه شهروندی.

با نگاهی هر چند اجمالی به خواسته‌های اعلام شده نه گانه فوق (توسط شورای سازماندهی اعتراضات، جنبش اعتصابی کارگران پروژه‌ای – پیمانی، صنایع نفت و گاز، پتروشیمی و پالایشگاهی 15 استان کشور که بیش از 60 هزار نفر کنش‌گر اعتصابی در این جنبش عظیم اعتصابی شرکت داشتند) می‌توان نتیجه‌گیری کرد که:

اولاً بدون تردید تدوین و تنظیم این بیانیه 9 ماده‌ای (توسط شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پروژه‌ای – پیمانی) حساب شده و با دقت (و در کادر کار جمعی یا خرد جمعی این جنبش اعتصابی مستقل خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر تکوین یافته از پائین پائین) صورت گرفته است؛ که خود این امر دلالت بر «بلوغ آگاهی طبقاتی آنها می‌کند که در حافظه طبقاتی اردوگاه کار و زحمت جامعه بزرگ ایران باقی‌خواهد ماند». همچنین تدوین و تنظیم این بیانیه 9 ماده‌ای شورای سازماندهی اعتراضات کارگران (جنبش اعتصابی کارگران پروژه‌ای – پیمانی فوق) نشان دهنده آن است که «جنبش‌های اجتماعی و همچنین جنبش‌های مطالباتی جامعه بزرگ امروز ایران (که در بستر حرکت مستقل و خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر تکوین یافته از پائین عمل می‌کنند) در جایگاهی از توان و پتانسیل قرار دارند که می‌توانند بدون ایدئولوژیک کردن حرکت از بالا (با تحریک جریان‌های جامعه سیاسی خارج‌نشین طالب کسب قدرت سیاسی از چپ چپ تا راست راست) از مسیر اعتلای جنبش‌های مطالباتی خود، حرکت رو به جلو با تغییر توازن قوا در عرصه میدانی (در عرصه نبرد با دستگاه‌های چند لایه‌ای سرکوب‌گر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم) مبارزه طبقاتی و مدنی و سیاسی برابری‌طلبانه و آزادی‌خواهانه خود را مدیریت نمایند.»

نباید فراموش کنیم (که درست در گرمای سوزان تابستان که سختی طاقت‌فرسای کار و آلودگی محیطی غیر قابل تحمل می‌باشد و در شرایطی که پیمانکاران و کارفرمایان این کارگران با تحریک دستگاه‌های امنیتی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در راستای به زانو درآوردن آنها حتی آب و تهویه و غذاخوری استراحتگاه‌های آن دسته از کارگران اعتصابی که در خوابگاه‌ها مانده بودند قطع کرده بودند) بیش از 60 هزار کارگر پروژه‌ای – پیمانی صنایع نفت و گاز، پتروشیمی و پالایشگاهی در 114 مرکز در 15 استان کشور در چارچوب یک جنبش اعتصابی خودجوش و خودسازمانده و مستقل و خودرهبر تکوین یافته از پائین عظیم‌ترین جنبش اعتصابی در 42 سال گذشته عمر رژیم مقاومت می‌کردند، جریان‌های سیاسی خارج‌نشین که به دنبال کسب قدرت سیاسی برای خود هستند (از راست راست تا چپ چپ) به جای حمایت مادی و نظری از کنش‌گران این جنبش عظیم که حتی نان خالی برای خوردن هم نداشتند، در تلاش بودند که از این نمد افتاده برای خود کلاهی بدوزند و هر کدام به دنبال آن بودند که این جنبش عظیم مستقل و خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر تکوین یافته از پائین جامعه بزرگ ایران را وابسته به جریان خاص خود تعریف نمایند. فارغ از آنکه تنها خود این بیانیه 9 ماده‌ای شورای سازماندهی اعتراضات (که به عنوان پلاتفرم و برنامه کنش‌گران این جنبش عظیم بوده است) نشان دهنده بیگانگی این جنبش عظیم با سناریوهای خودساخته این معتقدین به استراتژی کسب قدرت سیاسی برای جریان خود می‌باشند.

ثانیاً مفاد این بیانیه 9 ماده‌ای شورای سازماندهی اعتراضات نشان می‌دهد که کارگران پروژه‌ای – پیمانی در بدترین شرایط ممکن و در شرایطی که محروم از هر گونه تشکل مستقل کارگری هستند، رژیم مطلقه فقاهتی حاکم (منهای امنیتی و پادگانی کردن فضای کارگاه‌ها، مانند پادگانی کردن فضای دانشگاه‌ها و ادارات و مدارس و غیره) توسط پیمانکاران (وابسته به باندهای این رژیم) در چارچوب مناسبات سرمایه‌داری رانتی – نفتی و فقهی حاکم، استثمار می‌شوند.

ثالثاً مفاد این بیانیه 9 ماده‌ای شورای سازماندهی اعتراضات کارگران نشان می‌دهد که در شرایطی که نهادهای امنیتی و دستگاه‌های چند لایه‌ای سرکوب‌گر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم هر گونه حرکت اعتراضی صنفی و مدنی و سیاسی در جامعه ایران در همان قدم اول سرکوب می‌کنند، «چگونه این جنبش عظیم مطالباتی می‌تواند با این پلاتفرم حداقلی ده‌ها هزار کارگر در کارگاه‌های مختلف با جغرافیای غیر یکسان و در فضای کرونائی کشور به حرکتی خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و تکوین یافته از پائین و مستقل درآورد.»

رابعاً خود مفاد بیانیه 9 ماده‌ای اعلام شده توسط شورای سازماندهی اعتراضات کارگران نشان می‌دهد که «رهبری خودجوش و مستقل این جنبش عظیم در ادامه جنبش اعتصابی مردادماه سال 1399 همین کارگران پروژه‌ای – پیمانی (بر پایه تجارب شکست خورده سال گذشته این جنبش) با جمعبندی جدید از شکست مرداد ماه سال گذشته و آسیب‌شناسی آن جنبش به این واقعیت دست پیدا کرده‌اند که تنها رمز موفقیت این جنبش در گستردگی عمودی و افقی آن جهت تغییر توازن قوا در عرصه میدانی و مقابله با ترفندهای سرکوب‌گرایانه رژیم مطلقه فقاهتی حاکم می‌باشد»؛ و لهذا در همین رابطه می‌باشد که در بیانیه و پلاتفرم 9 ماده‌ای (ارائه شده توسط شورای سازماندهی اعتراضات کارگران) منهای اینکه «با تعیین 12 میلیون تومان به عنوان کف حقوق دستمزد ماهانه کارگران، شرایط برای گستردگی عمودی این جنبش عظیم اعتصابی در میان کارگران پروژه‌ای – پیمانی فراهم کرده است» از همه مهمتر اینکه «با طرح شعار حذف شرکت‌های پیمانی و قطع دست پیمانکاران، در راستای تأمین امنیت شغلی، دائمی شدن قراردادهای کار کارگران، خواسته آزادی تشکل و تجمع و اعتراض برای کارگران، همچنین خواسته تأمین حق مسکن و درمان و تحصیل رایگان به عنوان حقوق شهروندی برای همه مردم ایران، از قبل از تکوین دور جدید اعتصاب سراسری کمپین 1400 شرایط برای پیوند عمودی تمامی کنش‌گران اردوگاه بزرگ کار و زحمت و پیوند افقی با جنبش‌های اجتماعی برابری‌طلب و آزادی‌خواه و جنبش‌های مطالباتی (اعم از جنبش معلمان، بازنشستگان، پرستاران، زنان و دانشجویان و غیره) فراهم کرده است». از اینجا است که می‌توانیم داوری کنیم که مفاد بیانیه 9 ماده‌ای (شورای سازماندهی اعتراضات کارگران که رهبری جنبش عظیم اعتصابی کمپین 1400 در دست داشتند) «خود نشاندهنده رویکرد واقع‌گرایانه رهبری آن جنبش اعتصابی می‌باشد».

باری، حاصل همه آنچه که فوقا مطرح کردیم اینکه «رهبری خودجوش و تکوین یافته از پائین کمپین 1400 کارگران پروژه‌ای – پیمانی به درستی به این اصل رکین پیروزی و موفقیت دست پیدا کرده بودند که تنها عاملی که می‌تواند رژیم مطلقه فقاهتی حاکم را در برابر قبول مطالبات آنها وادار به عقب‌نشینی بکند، فقط و فقط تغییر توازن قوا در عرصه میدانی، در بستر همبستگی و سازمان‌یابی هدفدار کنش‌گران مطالباتی و اجتماعی می‌باشد.»

مورچگان را چو بود اتحاد / شیر ژیان را بدرانند پوست

و یا به قول ابوالقاسم لاهوتی «چاره رنجبران وحدت و تشکیلات است»

البته «توازن قوا در عرصه میدانی به سود کنش‌گران جنبش‌های اجتماعی و کارگران هرگز اتفاق نمی‌افتد، مگر در شرایطی که به لحاظ کمی و عددی بتوانند اکثریت عظیم زحمتکشان اردوگاه بزرگ کار و زحمت و کنش‌گران جنبش‌های مطالباتی اقشار میانی جامعه بزرگ ایران را به عرصه رویاروئی با رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بکشانند». بی‌تردید در بستر جنبش‌های مطالباتی موجود (اردوگاه بزرگ کار و زحمت و اقشار میانی جامعه بزرگ ایران یا اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران) چه در عرصه مطالبات صنفی و چه در عرصه مطالبات مدنی تنها و تنها توسط «طرح مطالبات کنکرت و مشخص (که بتواند پاسخگوی نیازهای کنش‌گران اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران باشد) می‌توان شرایط برای پیوند عمودی و افقی این کنش‌گران در عرصه‌های مختلف مبارزه عدالت‌خواهانه و برابری‌طلبانه فراهم کرد». بر این مطلب بیافزائیم که در شرایط امروز جامعه بزرگ ایران که طبق آمار رسمی خود نهادهای رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بیش از 60% از جامعه ایران زیر خط فقر زندگی می‌کنند و طبق گفته شیخ حسن روحانی (رئیس جمهور دولت یازدهم و دوازدهم رژیم مطلقه فقاهتی حاکم) بیش از 60 میلیون نفر از جمعیت 85 میلیون نفری امروز جامعه ایران بدون کمک معیشتی (و صدقه‌ای) حکومت نمی‌توانند، به حداقل معیشت برای زندگی عادی خود دست پیدا کنند ودر شرایطی که طبق آمار خود رژیم مطلقه فقاهتی حاکم، بیش از 32% جمعیت ایران در فقر مطلق به سر می‌برند و با عنایت به اینکه بدون تردید بخش عظیمی از این درصدهای فقر نسبی و فقر مطلق امروز جامعه ایران همین کارگران و زحمتکشان جامعه ایران می‌باشند، بدین ترتیب می‌توانیم داوری کنیم که در شرایطی که طبق برآورد کمیته مزد شورایعالی کار رژیم مطلقه فقاهتی حاکم «هزینه سبد معیشتی یک خانواده کارگری در این شرایط بیش از ده میلیون تومان می‌باشد» و با در نظر گرفتن تورم بیش از 56% امروز کشور، طرح شعار «حداقل دستمزد ماهانه دوازده میلیون تومانی اعلام شده در پلاتفرم و بیانیه 9 ماده‌ای شورای سازماندهی و اعتراضات کارگران، خود می‌تواند بزرگ‌ترین شعار جهت بسیج زحمتکشان اردوگاه عظیم کار و زحمت و اقشار میانی جامعه ایران باشد.»

ادامه دارد