جنبش اعتصابی کمپین 1400 کارگران پروژهای – پیمانی 114 مرکز صنایع نفت و گاز، پتروشیمی و پالایشگاه، در 15 استان کشور چه درسهائی به همراه داشته است؟ - قسمت چهارم
یادمان باشد که 37 هزار کارگر رسمی صنایع فوق در تعریف جایگاه خودشان در این صنایع در برابر کارگران پروژهای – پیمانی، «خودشان را صاحب اصلی این صنایع میدانند» و لذا به همین دلیل است که اکثر آنها «با بازنشستگی به عنوان پیمانکاران در صنایع فوق، کارفرمای همین کارگران پروژهای – پیمانی میشوند». در همین رابطه است که «آنها، کارگران پروژهای – پیمانی را کارگر خود میدانند و خودشان را کارفرمای آنها تعریف میکنند». طبیعی است که با چنین رویکردی که 37 هزار کارگر رسمی صنایع نفت و گاز و پتروشیمی و پالایشگاهی دارند، «آنها هرگز حاضر نمیشوند که در بستر جنبش اعتصابی – مطالباتی، مستقل و خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر تکوین یافته از پائین، تن به هژمونی کارگران پروژهای – پیمانی بدهند». مضافا اینکه «به لحاظ دستمزد (که بعضاً بالای 50 میلیون تومان در ماه میباشد) و درآمدهای جانبی آنچنان وضعیت مالی آنها خوب میباشد که حتی آنها ننگ دارند، به عنوان کارگر رسمی از آنها یاد بشود».
چراکه «خودشان را مدیران صنایع فوق میدانند نه کارگران رسمی آنها» و البته اوج فاجعه اینجا است که آنچنانکه فوقا هم اشاره کردیم «بدون حضور تمام قد کارگران رسمی فوق (آن هم در سطح رهبری خودجوش و مستقل و تکوین یافته از پائین نه در سطح کنشگری ساده) حتی اگر به جای 60 هزار کارگر پروژهای – پیمانی (که در این جنبش اعتصابی برای اولین بار در طول 42 سال عمر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم شرکت کردهاند) 120 هزار کارگران پروژهای – پیمانی هم شرکت بکنند و حتی اگر تمامی کنشگران جنبشهای خودجوش و خودسازمانده و مستقل و خودرهبر و تکوین یافته از پائین، مطالباتی و اجتماعی، برابریطلب و آزادیخواه اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران هم از جنبش اعتصابی کارگران پروژهای – پیمانی حمایت همه جانبه بکنند، به ضرس قاطع میتوان داوری کرد که بدون حضور تمام قد کارگران رسمی نفت و گاز و پتروشیمی و پالایشگاهی کشور امکان تغییر توازن قوا کوتاهمدت در عرصه میدانی با دستگاههای سرکوبگر چند لایهای رژیم مطلقه فقاهتی وجود ندارد.»
البته برای درازمدت شدن مسیر تغییر توازن قوا توسط جنبشهای خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر تکوین یافته از پائین و مستقل، مطالباتی و اجتماعی برابریطلب و آزادیخواه اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران چه در عرصه اقشار میانی و چه در عرصه اردوگاه بزرگ کار و زحمت پائینیهای جامعه ایران (که خود بسترساز تکوین شوراهای خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و تکوین یافته از پائین در مرحله انقلابی جامعه ایران میباشد) سخنی است که قبلاً در باب آن گفته و نوشتهایم و در عرصه تدوین استراتژی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران (در طول 45 سال گذشته، از سال 55 الی الان عمر جنبش پیشگامان مستضعفین ایران چه در فاز عمودی یا سازمانی آرمان مستضعفین ایران و چه در فاز افقی یا جنبشی نشر مستضعفین ایران) پیوسته بر این رویکرد به صورت محوری تکیه کردهایم و دیگر نیاز به تکرار آنها در اینجا نیست.
در خصوص جایگاه کارگران رسمی در صنایع نفت و گاز و پتروشیمی و پالایشگاهی کشور باز هم تکرار میکنیم و از این تکرار خود هرگز خسته نمیشویم که «تجربه جنبش اعتصابی سال 57 (در فرایند پسا 17 شهریور 57) این حقیقت بزرگ برای جامعه بزرگ ایران آفتابی کرد که بدون شک حتی اگر جنبش ضد استبدادی (و ضد استثماری و ضد استعماری و ضد استحماری) جامعه بزرگ ایران در خلاء حضور جنبش کارگران رسمی صنایع نفت و گاز و پتروشیمی و پالایشگاهی صورت بگیرد، نه تنها آن جنبش نمیتواند توازن قوا در عرصه میدانی در کوتاهمدت تغییر بدهند، بلکه مهمتر از آن اینکه در خلاء حضور جنبش خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل تکوین یافته از پائین اعتصابی کارگران رسمی صنایع نفت و گاز و پتروشیمی و پالایشگاهی، همراه با درازمدت شدن مبارزه آن جنبشهای خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر تکوین یافته از پائین و مستقل قطعاً شرایط برای سرکوب آنها توسط دستگاههای چند لایهای سرکوبگر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم (از سپاه و بسیج و ارتش و نیروهای انتظامی گرفته تا دستگاههای متعدد امنیتی رژیم) فراهم میگردد.»
نباید فراموش کنیم که در عرصه آسیبشناسی «بزرگترین آفت جنبشهای خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر تکوین یافته از پائین و مستقل از بالائیهای قدرت و جامعه سیاسی داخل و خارج از کشور درازمدت شدن حرکت آنها است». بیتردید «تنها عاملی که میتواند از فرسایشی شدن حرکت این جنبشها در جامعه بزرگ ایران جلو گیری نماید فقط و فقط جنبش اعتصابی سراسری اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران از اقشار میانی تا اردوگاه بزرگ کار و زحمت اعماق جامعه ایران تحت رهبری جنبش کارگران رسمی صنایع نفت و گاز و پتروشیمی و پالایشگاهی کشور میباشد» به بیان دیگر «حضور تمام قد کارگران رسمی صنایع نفت و گاز و پتروشیمی و پالایشگاهی کشور در جنبش اعتصابی، علاوه بر اینکه میتواند توازن قوا را به سود جنبشهای ضد استبدادی و ضد استثماری و ضد استحماری و یا آزادیخواهانه و عدالتطلبانه فراهم بکند، همچنین میتواند، با کوتاه کردن شرایط پیروزی این جنبشها امکان سرکوب جنبش ضد استبدادی و ضد استثماری و ضد استحماری مردم ایران را از بین ببرد.»
لازم به ذکر است که «یکی دیگر از پاشنه آشیل و چشم اسفندیارهای جنبشهای خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل و تکوین یافته از پائین مطالباتی و مدنی و سیاسی (در طول 150 سال گذشته حرکت تحولخواهانه مردم ایران) خلاء اتحاد و همبستگی و سازماندهی (خودجوش و مستقل و تکوین یافته از پائین) آن جنبشهای خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر تکوین یافته از پائین میباشد» که همین پاشنه آشیل و چشم اسفندیار جنبشهای خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر تکوین یافته از پائین (چه در عرصه مطالباتی صنفی و مدنی و چه در عرصه سیاسی آزادیخواهانه و برابریطلبانه اردوگاه بزرگ مستضعفین جامعه ایران) باعث گردیده است که:
الف - شرایط برای رهبری تزریق شده از بالای یک طرفه جریانهای سیاسی خارج از این جنبشهای خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل و تکوین یافته از پائین، از چپ چپ تا راست راست (در راستای استراتژی کسب قدرت سیاسی برای جریان خاص خود، چه در داخل و چه در خارج از کشور) فراهم بشود.
ب - شرایط برای درازمدت و فرسایشی شدن حرکت این جنبشها نیز فراهم گردد.
ج – شرایط برای عدم دستیابی به توازن قوا در عرصه میدانی فراهم گردد.
د – شرایط برای نفوذ دستگاههای امنیتی رژیمهای توتالیتر در راستای انحراف و سرکوب این جنبشهای خودجوش فراهم گردد.
ه - شرایط برای به خشونت کشیده شدن این جنبشها فراهم بشود.
و – شرایط برای بسترسازی جهت سرکوب همه جانبه توسط رژیمهای توتالیتر حاکم بر جامعه ایران فراهم بشود.
ز - شرایط برای رشد خیزشهای اتمیزه و بیسر و بیبرنامه و بیاستراتژی و بیتاکتیک (به جای جنبشهای خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل فراگیر همگانی) فراهم گردد.
ح - شرایط برای دنبالهروی این جنبشها از رهبری کاریزماتیک ارتجاعی در عرصه تحول اجتماعی و سیاسی (آنچنانکه در سال 57 و در جریان جنبش ضد استبدادی مردم ایران بر علیه رژیم کودتائی و توتالیتر پهلوی شاهد بودیم) فراهم گردد.
ط – شرایط برای عدم تکوین شوراهای فراگیر خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل تکوین یافته از پائین در عرصه وضعیت انقلابی جامعه ایران (آنچنانکه در فرایند انقلاب ضد استبدادی سال 57 و 58 در جامعه ایران شاهد بودیم) فراهم بشود.
ی - شرایط برای حاکمیت گفتمانهای ارتجاعی در خلاء گفتمان دموکراتیک و سوسیالیستی تکوین یافته از پائین (آنچنانکه در سالهای 57 و 58 در کشور ایران شاهد بودیم و دیدیم که این خلاء گفتمانی باعث مسلط شدن گفتمان استبدادساز ولایت فقیه خمینی بر جامعه ایران گردید، همان گفتمان استبدادسازی که پس از نهادینه شدن آن در قانون اساسی کشور توسط روحانیت ارتجاعی حوزههای فقاهتی، بسترساز ظهور هیولای رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در طول 42 سال گذشته شده است) فراهم گردید.
ک – شرایط برای عدم اعتلا و رشد و عدم دستیابی به مطالبات حتی حداقلی مردم نگونبخت ایران فراهم شده است. بطوریکه در این رابطه شاهدیم که سطح مطالبات امروز اردوگاه بزرگ کار و زحمت جامعه بزرگ ایران چه در عرصه صنفی و چه در عرصه مدنی و چه در عرصه سیاسی همان سطح 42 سال گذشته جامعه ایران میباشد؛ به عبارت دیگر هنوز افزایش دستمزد زیر خط فقر، پرداخت حقوق معوقه کارگران، لغو قراردادهای موقت و معین و سفید امضاء، لغو خصوصیسازیهای رانتی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم، امنیت شغلی، حق تشکل، سازماندهی مستقل، لغو حجاب اجباری و غیره جزء فهرست مطالبات گروههای مختلف اجتماعی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران از اقشار میانی تا اعماق جامعه ایران میباشد.
پر پیداست که بزرگترین آفتهائی که میتواند جنبشهای خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر تکوین یافته از پائین (در شرایطی که در خلاء سازماندهی و همبستگی و پیوند و اتحاد افقی و عمودی قرار دارند) از پای درآورد، بدون تردید همین یازده آفات مطرح شده در آسیبشناسی فوق میباشد. بدین ترتیب تا زمانی که «جنبشهای خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل و تکوین یافته از پائین گروههای مختلف اجتماعی ایران چه در عرصه جنبشهای مطالباتی و چه در عرصه جنبشهای برابریطلبانه و آزادیخواهانه آبستن این یازده آفت باشند، راه به دهی نمیبرند و قطعاً نان بیمایه آنها فطیر و آینده حرکت آنها سترون و عقیم میباشد.»
پر واضح است که «تنها راه مقابله کردن کنشگران اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران با این آفات یازده گانه جنبشهای خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل تکوین یافته از پائین، دستیابی کنشگران گروههای اجتماعی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران به آگاهیهای طبقاتی و سیاسی و اجتماعی و به موازات آن مادیت بخشیدن به این آگاهیهای چند مؤلفهای توسط اتحاد افقی و عمودی بین کنشگران در راستای دستیابی به سازماندهی سراسری اردوگاه بزرگ مستضعفین چه در جبهه آزادیخواهانه اقشار میانی و چه در جبهه کارو زحمت اعماق جامعه بزرگ ایران میباشد.
ادامه دارد