در حاشیه مصوبه مورخ 19/12 /94 شورایعالی کار در خصوص «افزایش 14 درصدی حقوق مزدبگیران در سال 95»
«جنبش مزدبگیران ایران» در ترازوی «جنبش کارگری ایران» - بخش سوم
ه – مبانی تئوریک تکوین «مبارزه سندیکائی»، به عنوان عامل اصلی «بسترساز جنبش مطالباتی» یا «جنبش مزدبگیران» یا «جنبش اجتماعی زحمتکشان شهر و روستا» در ایران:
1 - کارگران و سایر زحمتکشان شهر و روستا از معلمان تا پرستاران و کارمندان مزدبگیر ایران، میبایست توسط سندیکاهای خاص خودشان سازماندهی و رهبری بشوند.
2 - در مرحله آغازین تکوین مبارزه سندیکائی کارگران و مزدبگیران و زحمتکشان شهر و روستاهای ایران، این سندیکاها ابتدا باید به صورت صنفی در راستای دستیابی به افزایش دستمزد در رشته صنفی و شغلی خاص خود تکوین پیدا کنند.
3 - در عرصه تکوین سندیکاهای فوق، همه افراد ایرانی خاص آن رشته میتوانند جدای از نژاد و مذهب و زبان و عقیده عضو سندیکاهای خاص خود بشوند.
4 - در چارچوب جنبش مطالباتی یا جنبش مزدبگیران زحمتکشان شهر و روستای ایران این سندیکاهای رشته مختلف، میتوانند در اتحادیه رشتهای و سراسری کل ایران مشارکت نمایند. به عبارت دیگر سندیکاها توسط اتحادیهها میتوانند از صورت شهری و منطقهای صورت کشوری پیدا کنند.
5 - لازمه اینکه سندیکاهای رشته مختلف جنبش مطالباتی یا جنبش مزدبگیران زحمتکشان شهر و روستاهای ایران بتوانند پایهگذار اتحادیه سراسری و جامعه مدنی بشوند آن است که، این سندیکاها مستقل از حکومت و احزاب سیاسی باشند.
6 - اگرچه وابستگی سندیکاها به احزاب سیاسی آنچنانکه در دهه 20 در خصوص حزب توده شاهد بودیم امری منفی میباشد، اما بالعکس نیروهای سیاسی میتوانند به صورت انفرادی عضو سندیکاها بشوند و در جهت سازماندهی این سندیکاها تلاش کنند.
7 - منظور از استقلال سندیکاها از حکومت و احزاب سیاسی، بیطرفی آنها در عرصه سیاسی نیست، بلکه بالعکس به علت پیوند بین سیاست و اقتصاد در مناسبات سرمایهداری هر گونه شعار بیطرفی سیاسی در عرصه مبارزه سندیکائی شعار انحرافی رفرمیستی و سندیکالیستی میباشد که بسترساز شکست مبارزه سندیکائی خواهد شد.
8 - اگرچه هر کدام از شاخههای جنبش مطالباتی یا جنبش مزدبگیران جامعه ایران اعم از معلمان و پرستاران و رانندگان اتوبوس واحد و غیره جهت سازماندهی و رهبری مبارزه خاص خود نیازمند به سندیکای خاص خود میباشند، با همه اینها، «رمز موفقیت همه این سندیکاها در تحلیل نهائی پیوند و پذیرش هژمونی سندیکاهای سراسری کارگران ایران است» بطوریکه در خلاء هژمونی مبارزه سندیکائی طبقه کارگران ایران، آنچنانکه در جریان جنبش سبز سال 88 شاهد آن بودیم، هر گونه مبارزه در شرایط حاکمیت مطلقه فقاهتی، توسط حزب پادگانی خامنهای گرفتار شکست خواهد شد. بطوریکه دیدیم برعکس جنبش مطالباتی سال 88 که در خلاء جنبش مبارزه کارگری ایران گرفتار بن بست و شکست شد، در نیمه دوم سال 57 از بعد از سرکوب خونین 17 شهریور تهران توسط رژیم کودتائی و توتالیتر پهلوی، با ورود جنبش کارگری و سندیکاهای کارگران شرکت نفت ایران به این جنبش، رژیم توتالیتر و کودتائی پهلوی دوم مجبور به شکست و فرار از ایران شد.
تا آنجا که در این رابطه به ضرس قاطع میتوان ادعا کرد، که اگر در نیمه دوم سال 57 جنبش کارگری و مبارزه سندیکائی کارگران شرکت نفت به عنوان یک فاکتور تعیین کننده وارد عرصه مبارزاتی با رژیم توتالیتر و کودتائی پهلوی نمیشدند، نه تنها این رژیم سرنگون نمیشد بلکه مانند جنبش سبز سال 88 این جنبشهای مطالباتی مردم ایران بود که سرکوب و نابود میگردید.
بنابراین تفاوت عمده و اصلی بین جنبش مطالباتی سال 57 مردم ایران که منجر به سرنگونی رژیم کودتائی و توتالیتر پهلوی گردید، با جنبش مطالباتی مردم ایران در عرصه جنبش سبز سال 88 در این بود که در جنبش مطالباتی سال 57 این جنبش، رهبری و هژمونی جنبش کارگری و مبارزه سندیکائی کارگران ایران و به خصوص سندیکای سراسری کارگران نفت را پذیرفت، در صورتی که در جنبش سبز سال 88 در خلاء وجود جنبش سندیکائی کارگران ایران، جنبش اجتماعی زحمتکشان شهر و روستاهای ایران نتوانست از هژمونی و مبارزه سندیکائی کارگران ایران، جهت فشار بر حاکمیت برخوردار گردد، در نتیجه این امر باعث گردید، تا شرایط جهت سرکوب این جنبش فراهم بشود.
9 - هر چند مبارزه سندیکائی جنبش مطالباتی مردم ایران، سابقه 150 ساله از مشروطیت تا کنون دارد، و هر چند در برههای از تاریخ گذشته مثل دهه 20 و اوایل دهه 30 جنبش سندیکائی کارگران ایران توانست نقش تعیین کننده سیاسی پیدا کند، با همه این احوال مبارزه سندیکائی جنبش مطالباتی و مزدبگیران شهر و روستاهای ایران، در طول 150 سال گذشته دارای گسستگی تاریخ و گسلهای تشکیلاتی و مبارزاتی بوده است، که این امر باعث گردیده است تا مبارزه سندیکائی شاخههای مختلف جنبش مطالباتی و جنبش مزدبگیران ایران، هم به لحاظ فردی و هم به لحاظ سراسری نتوانند صورتی پی گیر و پایهدار و مستمر داشته باشد.
10 - هر چند سندیکاهای مختلف جنبش مطالباتی یا جنبش مزدبگیران ایران در عرصه رشتههای مختلف خود میتوانند، در چارچوب پروسس وحدتگرای مبارزاتی خود، پس از دستیابی به اتحادیههای سراسری توسط تشکیلات کنفدراسیونی، (این اتحادیههای سراسری تشکیل شده از سندیکاهای مختلف) با یکدیگر متحد گردند و توسط این کنفدراسیونهای سراسری محصول پیوند تشکیلاتی همه شاخههای مختلف جنبش مطالباتی یا جنبش مزدبگیران ایران تحت هژمونی جنبش کارگری ایران، میتوانند به هدایتگری جنبش مطالباتی و جنبش مزدبگیران زحمتکشان شهر و روستاهای ایران بپردازند، مهمتر از همه اینها اینکه، همین تشکیلات سراسری کنفدراسیونی شاخههای مختلف جنبش مطالباتی یا جنبش مزدبگیران زحمتکشان شهر و روستاهای ایران، به خاطر اینکه از قاعده و پائین تکوین پیدا کردهاند، میتوانند به عنوان هسته سخت و اولیه جامعه مدنی پایدار در ایران درآیند.
11 - جنبشهای دموکراتیک ایران اعم از جنبش زنان و جنبش دانشجوئی و جنبش دانشآموزی و غیره میتوانند در چارچوب حفظ استقلال تشکیلات و مبارزاتی خود، به صورت مستقل جهت تقویت و هدایتگری مبارزه سندیکائی از صدر تا ذیل و حتی در عرصه کنفدراسیونهای سراسری، حضور مدیریتی و فیزیکی داشته باشند. البته به شرط اینکه مانند جنبش دانشجوئی در تیر ماه 78 فاقد برنامه و رهبری و هژمونی نباشند.
12 - گرچه رژیم مطلقه فقاهتی در طول 37 سال گذشته کوشیده است، تا توسط تشکیلات دولتی زرد، مثل خانه کارگر و شوراهای اسلامی کارو انجمنهای صنفی کارگران و تشکیلات بسیج کارگری، در مقابل مبارزه واقعی سندیکائی شاخههای مختلف جنبش کارگران ایران، تشکیلات زرد دولتی ایجاد نماید و به وسیله آن، کارگران را در آن تشکیلات زرد دولتی جمع نماید تا آنها را از مبارزات سالم سیاسی منحرف نماید و مبارزه آنها را آنچنانکه در 37 سال گذشته شاهد آن بودهایم در خدمت حاکمیت و اهداف حکومتی درآورد، با همه این احوال جنبش مطالباتی و مزدبگیران زحمتکشان شهر و روستاهای ایران، در طول 37 گذشته، در اشکال مختلف تلاش کردهاند تا مبارزه صنفی – سیاسی یا سیاسی – صنفی و یا سیاسی – سیاسی خود را به پیش ببرند.
13 - اعتراض و مبارزه صنفی – سیاسی تشکلهای مختلف شاخههای گوناگون جنبش مطالباتی یا جنبش مزدبگیران ایران در 37 سال گذشته، صورتهای مختلفی اعم از اعتصاب و تهیه طومار دسته جمعی و نامه به مدیران و تشکیل میتینگها و راهپیمائیها و تظاهرات و کم کاریها و غیره داشته است.
14 - از آنجائیکه جنبش مطالباتی یا جنبش مزدبگیران یا جنبش زحمتکشان ایرانی دارای شاخههای مختلف صنفی و طبقاتی از کارگران تولیدی و خدماتی و توزیعی گرفته تا کارمندان دولتی اعم از معلم و پرستاران و غیره، لذا جهت پیوند سراسری جنبش مطالباتی مردم ایران، باید این شاخههای مختلف مزدبگیران پیرو قانون کار را، توسط مبارزه سندیکائی و رهبری و سازماندهی سندیکائی و اتحادیهای و کنفدراسیونی سراسری و همگانی متحد سازیم؛ لذا در این رابطه هر جریانی که به جامعه مدنی در ایران به صورت پایهدار و فراگیر میاندیشد و هر جریانی که معتقد به سازماندهی صنفی سیاسی گروههای مختلفی اجتماعی جامعه ایران هستند، راهی جز تکیه بر مبارزه سندیکائی و اتحادیه و کنفدراسیونی مستقل از دولت و تکوین یافته از پائین به بالا ندارد.
14 - با عنایت به اینکه، شعار افزایش حقوق به عنوان شعار عام همه شاخههای جنبش مطالباتی و مزدبگیران پیرو قانون کار امروز جامعه ایران میباشد، لذا در چارچوب این شعار تاکتیکی مبارزه سندیکائی تمامی شاخههای جنبش مطالباتی مردم ایران میتوانند در این شرایط متحد گردند.
ادامه دارد