پاسخ به سوال‌های رسیده - سؤال هیجدهم – قسمت چهارم

جنبش پیشگامان جهت اعتلای خودآگاهی (طبقاتی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و تاریخی) جامعه بزرگ ایران،
چگونه می‌توانند با پرسش‌های جدید، پاسخ‌های گذشته را به چالش بکشند؟

 

یادمان باشد که قرآن بر خلاف انجیل و تورات یک کتابی است که در عرصه میدانی و در پروسس 23 ساله انسان‌سازانه و جامعه‌سازانه پیامبر اسلام تکوین پیدا کرده است. همین جوهر میدانی 23 ساله تکوین قرآن خود نشان دهنده «هسته دینامیزم این کتاب می‌باشد». لذا به همین دلیل است که در «رویکرد دگماتیستی» به حرف درآوردن قرآن، «با مطلق کردن اسلام روایتی و در چارچوب رویکرد ذات‌گرایانه»، اسلام فقاهتی و ولایتی در طول هزار سال گذشته عمر حوزه‌های فقاهتی پیوسته تلاش کرده‌اند تا در چارچوب همان روایت‌های آنچنانی (که تنها ابوهریره از فردای وفات پیامبر اسلام بیش از 30 هزار حدیث جعلی از پیامبر اسلام به جامعه مسلمین تزریق کرد) اسلام را به حرف درآوردند. پر پیداست که در این رابطه قرآن آنچنانکه در تاریخ هزار ساله عمر اسلام فقاهتی (حوزه‌های فقهی) شاهد بوده‌ایم، در رویکرد دگماتیستی اسلام روایتی آنچنان به حرف در می‌آید که روایت‌های آنچنانی اسلام روایتی می‌خواهد.

همچنین در صورت «به حرف درآوردن انطباقی قرآن» آنچنانکه در شکل انطباقی تصوف‌زده در جریان تاریخ تکوین اسلام تصوف‌زده هند شرقی از قرن اول هجری تا قرن نهم بمدت 800 سال شاهد بودیم و در شکل انطباقی علم‌زده آن از فرایند پسا شهریور 20 تا به امروز شاهد بودیم، قرآن به صورت یکطرفه حرف دیگران می زند؛ و تنها در «به حرف درآوردن تطبیقی قرآن است» که قرآن می‌تواند آنچنانکه امام علی می‌گوید: «خود به حرف درآید.»

حال سوالی که در این رابطه قابل طرح است اینکه: «چگونه می‌توان به صورت تطبیقی قرآن را به حرف درآورد؟» برای پاسخ به این سؤال باید بگوئیم تنها در زمانی پیشگام یا پیشگامان می‌توانند به صورت تطبیقی قرآن را به حرف درآورند که قبل از به حرف درآوردن قرآن صامت، توانسته باشند در چارچوب تحلیل مشخص خود زمان و عصر و ضرورت تاریخی و اجتماعی و مسئولیت‌های انسانی و اجتماعی خود را فهم کرده باشند و در چارچوب فهم آن ضرورت‌ها توانسته باشند پرسش‌های دوران‌ساز و تغییرساز و حرکت‌آفرین عصر خود را شناخته باشند، زیرا توسط آن پرسش‌ها است که پیشگام و پیشگامان می‌توانند به صورت تطبیقی قرآن صامت را به حرف درآورند؛ به عبارت دیگر تفاوت سه نوع به حرف درآوردن دگماتیستی و انطباقی و تطبیقی قرآن در این است که در «به حرف درآوردن دگماتیستی قرآن» آنچنانکه در هزار سال گذشته عمر حوزه‌های فقاهتی شیعه و سنی شاهد بوده‌ایم، توسط روایت‌های آنچنانی قرآن را تفسیر می‌کنند و قرآن را به عنوان زبان گویای آن روایت‌های از قبل تائید کرده خود درمی‌آورند. بنابراین در رویکرد دگماتیستی به حرف درآوردن قرآن، این اسلام روایتی حوزه‌های فقهی و فقاهتی است که حرف می زند، نه قرآن.

در رویکرد «به حرف درآوردن انطباقی قرآن» این پاسخ‌های از پیش مشخص شده صوفیانه و علمی و غیره است که در برابر قرآن قرار می‌دهند و قرآن به عنوان تائیدیه آن، پاسخ‌های از پیش مشخص شده به کار می‌گیرند. ولی در خصوص «به حرف درآوردن تطبیقی قرآن» برخلاف رویکرد دگماتیستی و رویکرد انطباقی نه روایت‌های آنچنانی بر قرآن تزریق می‌کنیم و نه پاسخ‌های این چنینی صوفیانه و عالمانه خود را در برابر قرآن قرار می‌دهیم بلکه برعکس تنها در ظرف پرسش‌ها و با رویکرد پرسش‌گرایانه و تاریخی است که در رویکرد تطبیقی می‌توانیم قرآن را به حرف درآوریم.

پر واضح است که آنچنانکه در رویکرد دگماتیستی هر کس در ظرف همان روایت‌های آنچنانی که در دست دارد می‌تواند قرآن را به حرف درآورد و در رویکرد انطباقی آنچنانکه هر کس به اندازه ظرف پاسخ‌های از پیش حاصل کرده صوفیانه و عالمانه و غیره خود می‌تواند قرآن را در راستای تائیدیه نظریات از پیش مشخص شده خود به حرف درآورد، در رویکرد به حرف درآوردن تطبیقی قرآن، «تنها شاخص به حرف درآوردن قرآن پرسش‌های دوران‌ساز و تغییرآفرین و رویکرد تاریخی و پرسش‌گرایانه پیشگام و پیشگامان می‌باشد»؛ و در چارچوب آن است که می‌توان قرآن صامت را به صورت تطبیقی به حرف درآورد. بنابراین برای پیشگام و پیشگامان هر گونه تفسیر و تفاسیری از قرآن نمی‌تواند حجت باشد، قبل از داوری در باب تفسیر و تفاسیر قرآن پیشگام و پیشگامان باید ابتدا برای خود روشن سازند که آن تفسیر و تفاسیر با کدامین رویکرد از رویکردهای سه گانه دگماتیستی و انطباقی و تطبیقی صورت گرفته است.

برای فهم این مهم توسط پیشگام و پیشگامان مجبوریم که در این جا به طرح مصداقی این موضوع بپردازیم. همه ما می دانیم که معلم کبیرمان شریعتی در طول پنج سال عمر «جنبش روشنگری خود» (47 تا 51) تنها به صورت کامل؛ و مشخص دو تا از سوره‌های قرآن به نام‌های سوره روم و سوره انبیاء تفسیر کرده است (هر چند که خود او در مقدمه تفسیر سوره انبیاء که در درس چهلم اسلام‌شناسی و تاریخ ادیان حسینیه ارشاد در آبان‌ماه سال 51 صورت گرفته است، با انتقاد از خود که چرا از آغاز تکیه محوری بر تفسیر قرآن نداشته است، در آن مقدمه تفسیر سوره انبیاء که آخرین درس اسلام‌شناسی او هم می‌باشد، می‌گوید من بعد تصمیم دارم که به صورت محوری در ادامه کلاس‌های اسلام‌شناسی ارشاد بر تفسیر قرآن تکیه بکنم. ولی به علت اینکه در همان آبان‌ماه 51 یعنی چند روز بعد از جلسه تفسیر سوره انبیاء، حسینیه ارشاد توسط ساواک رژیم کودتائی و توتالیتر پهلوی بسته می‌گردد و پنج ماه بعد از آنهم شریعتی دستگیر می‌شود، دیگر شریعتی نتوانست به آن وعده‌ای که در خصوص تکیه محوری بر تفسیر قرآن داده بود عمل نماید و هر چند از سال 54 پس از آزادی از زندان شریعتی در جلسات خانگی محدودی که داشت تلاش کرد تا به وعده گذشته خود در خصوص تکیه محوری بر قرآن عمل نماید، ولی در این رابطه هم به علت اینکه مخاطبین او در جلسات خانگی افراد غیر دردمند بودند که به قول او جهت سرگرمی به آن جلسات محدود می‌آمدند، لذا شرایط برای انجام وعده شریعتی فراهم نشد و در طول دو سال بعد از آزادی از زندان شریعتی به جز چند سوره کوچک قرآن مثل سوره قدر و یا ناس و غیره نتوانست به صورت سوره‌ای قرآن را تفسیر نماید) به هر حال با عنایت به دو تفسیر سوره روم و سوره انبیاء شریعتی، در مقایسه با دیگر تفاسیر قرآن در طول هزار سال گذشته می‌توانیم نتیجه‌گیری کنیم که:

الف - در دو تفسیر سوره روم و سوره انبیاء شریعتی بر خلاف تفاسیر گذشته قرآن، با «رویکرد تاریخی، نه ذات‌گرایانه به قرآن نگاه می‌کند.»

ب - در دو تفسیر سوره روم و سوره انبیاء شریعتی در چارچوب «رویکرد تاریخی» خود تلاش می‌کند که به صورت ترکیبی، دو مؤلفه تفسیر سیستماتیک قرآن را با تفسیر تاریخی قرآن ترکیب نماید؛ و برای اولین بار در تاریخ هزار ساله گذشته، به «صورت ترکیبی» قرآن را تفسیر نماید.

ج - در دو تفسیر سوره روم و سوره انبیاء شریعتی در چارچوب همان رویکرد ترکیبی دو مؤلفه‌ای سیستماتیک و تاریخی خود می‌کوشد علاوه بر اینکه تمامی آیات هر کدام از این دو سوره را در پیوند با هم تفسیر نماید، رویکرد تاریخی این دو سوره را در ظرف زمانی و عصری و جغرافیائی قرن هفتم میلادی و ظرف تضاد دو ابر قدرت روم و ایران آن زمان و ظرف شرایط جغرافیائی و اجتماعی عربستان تبیین نماید.

د – در تفسیر سوره روم که شریعتی عنوانی که برای آن انتخاب کرده بود، عبارت است از: «سوره روم، پیام امید به روشنفکر مسئول» شریعتی مطابق آن رویکرد ترکیبی دو مؤلفه‌ای «سیستماتیک» و «تاریخی» خود تلاش می‌کند تا برای اولین بار در طول هزار ساله گذشته، «تفسیری تطبیقی» از قرآن ارائه دهد نه «تفسیری دگماتیسم» (مانند تفاسیر هزار ساله گذشته اسلام فقاهتی و اسلام روایتی و اسلام فلسفه زده ارسطوئی و افلاطونی گذشته) و نه «تفسیری انطباقی» تصوف‌زده یا علم‌زده و فلسفه‌زده (از باطنی‌ها تا طنطاوی) و غیره ارائه دهد. لذا در این رابطه است که در تفسیر سوره روم شریعتی در چارچوب «رویکرد تطبیقی» خود می‌کوشد تا منهای شرایط تاریخی نزول این سوره، در عرصه بین‌المللی آن روز و شرایط اجتماعی و اقتصادی و حتی جغرافیائی آن روز عربستان و مسلمانان در سال نهم بعثت پیامبر اسلام، شرایط امروز بین‌المللی و اجتماعی و سیاسی جامعه خودمان را هم مد نظر قرار دهد؛ و توسط «رویکرد پرسش‌گرایانه» خود برای روشنفکر مسئول آن روز جامعه ایران تعیین وظایف سیاسی و اجتماعی بکند.

ه – در تفسیر سوره روم، شریعتی در چارچوب «رویکرد ترکیبی دو مؤلفه‌ای سیستماتیک و تاریخی» و رویکرد تطبیقی او به صورت مشخص و محوری بر «رویکرد پرسش‌گرایانه» خود تکیه می‌نماید. به این ترتیب که در 4 آیه اول سوره روم که محور اصلی تمامی تفسیر شریعتی می‌باشد، شریعتی به قسمت آخر آیه چهارم که می‌رسد:

«فِی بِضْعِ سِنِینَ ۗ لِلَّهِ ٱلْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِنۢ بَعْدُ ۚ وَیوْمَئِذٍۢ یفْرَحُ ٱلْمُؤْمِنُونَ - در چند سال آینده (که کمتر از 9 سال می‌باشد) روم شکست خورده امروز دوباره بر ایران غلبه خواهد کرد و البته در آینده که روم بر ایران غلبه می‌کند این امر باعث خوشحالی مسلمانان و مؤمنین آن روز مکه می‌شود» (سوره روم – آیه 4) در چارچوب همان رویکرد پرسش‌گرایانه خود، پرسشی دوران‌سازی مطرح می‌کند و آن اینکه: پیروزی روم شکست خورده در 9 سال آینده بر ایران چه ربطی به مسلمانان محصور در مکه آن روز دارد که باعث خوشحالی آنها می‌شود؟

در پاسخ به این پرسش (که محصول رویکرد پرسش‌گرایانه شریعتی می‌باشد) است که شریعتی به پیوند تضادهای جهانی و منطقه‌ای و اجتماعی سیاسی آن روز جامعه مکه و مسلمانان می‌رسد؛ و با تاسی به همین اصل پیوستگی تضادهای جهانی و منطقه‌ای و اجتماعی در هر عصر و نسل است که شریعتی به صورت تطبیقی با اقتباس از اصل قرآنی فوق آن اصل در شرایط امروز جامعه ایران را به صورت مصداقی مورد تکیه خود قرار می‌دهد؛ و توسط آن با تحلیل مشخص سیاسی و اجتماعی و اقتصادی (از قرن بیستم زمان شریعتی) از جهان و منطقه و جامعه بزرگ ایران است که او به تعیین وظایف برای روشنفکر مسئول ایرانی جامعه آن روز ایران می‌پردازد.

باری، نکته‌ای که طرح آن در اینجا خالی از عریضه نمی‌باشد، اینکه ظرف پرسش‌ها و رویکرد پرسش‌گرایانه و رویکرد تاریخی برای پیشگام و پیشگامان جهت به حرف درآوردن قرآن، تنها در ظرف رویکرد تطبیقی می‌توانند در پیوند با هم قرار بگیرند و کلید رمز تطبیقی به حرف درآوردن قرآن بشوند؛ بنابراین در ظرف رویکرد دگماتیستی و ظرف رویکرد انطباقی رویکردهای پرسش‌گرایانه و تاریخی نمی‌تواند در پیوند با یکدیگر قرار بگیرند تا کلید رمز تفسیر دگماتیستی و انطباقی توسط به حرف درآوردن دگماتیستی و انطباقی قرآن بشوند. به همین دلیل است که برعکس دو رویکرد دگماتیستی و انطباقی به حرف درآوردن قرآن (که صورت کپی و پیست شده و سریال یکنواخت دارند) در به حرف درآوردن تطبیقی قرآن از آنجائیکه رمز و کلید رویکرد پرسش‌گرایانه و پرسش‌های مفسر می‌باشد و با عنایت به اینکه پرسش‌های مفسر یکسان نیستند و از آنجائیکه در این رویکرد هر کس به اندازه ظرف پرسش خود از سرچشمه قرآن بهرمند می‌گردد، به همین دلیل حد و اندازه به حرف درآوردن قرآن در رویکرد تطبیقی به حرف درآوردن قرآن متفاوت می‌باشد.

پر پیداست که در رویکرد تطبیقی به حرف درآوردن قرآن با رویکرد پرسش‌گرایانه برای کسب بیشتر بهره‌وری از قرآن باید پرسش‌های خود را عمیق‌تر و همه جانبه و دوران‌سازتر بکنیم.

زآنکه از قرآن بسی گمره شدند / زاین رسن قومی درون چه شدند

مر رسن را نیست جرمی ای عنود / چون تو را سودای سر بالا نبود

تو درون چاه رفتستی زکاخ / چه گنه دارد جهان‌های فراخ

مولوی – مثنوی – دفتر سوم

آب کم جو تشنگی آور بدست / تا بجوشد آبت از بالا و پست

کان لب خشکت گواهی می‌دهد / کو بخر بر سر منبع رسد

تو بهر حالی که باشی می‌طلب / آب می‌جو دائماً ای خشک لب

خشکی لب هست پیغامی زآب / که بمات آرد یقین این اضطراب

کین طلب کاری مبارک جنبشیست / این‌طلب در راه حق مانع کشی‌ست

این طلب مفتاح مطلوبات تست / این سپاه و نصرت رایات تست

این طلب همچون خروسی در صیاح / می زند نعره که می‌آید صباح

گرچه آلت نیستت تو می طلب / نیست آلت حاجت اندر راه رب

هر کرا را بینی طلب کار ای پسر / یار او شو پیش او انداز سر

کز جوار طالبان طالب شوی / وز ظلال غالبان غالب شوی

گر یکی موری سلیمانی بجست / منگر اندر جستن او سست سست

هر چه داری تو زمال و پیشه‌ای / نه طلب بود اول و اندیشه‌ای

هر که چیزی جست آخر یافت او / چون بجد اندر طلب بشتافت او

چون نهادی در طلب پای ای پسر / یافتی و شد میسر بی خطر

هین مباش ای خواجه یکدم بی‌طلب / تا بیابی هر چه خواهی ای عجب

عاقبت جوینده یابنده بود / چونک در خدمت شتابنده بود

در طلب چالاک شو وین فتح باب / میطلب و الله اعلم بالصواب

مولوی – مثنوی – دفتر سوم – ص 451 – ابیات 1453 تا 1470

ادامه دارد