پروسس حیات «پیشگام» یا «پیشگامان مستضعفین ایران» در سه فرایند «سازمانی»، «جنبشی» و «حزبی» - قسمت هفتم
تنها این جامعه مدنی جنبشی تکوینیافته از پائین است که میتواند شرایط برای دستیابی به دموکراسی - سوسیالیستی انتخابی به عنوان نظام اجتماعی توسط انقلاب اجتماعی فراهم کند؛ و تنها این جامعه مدنی جنبشی تکوینیافته از پائین است که میتواند طبقه کارگر ایران را از «طبقهای در خود» به «طبقهای برای خود» بدل سازد؛ و تنها این جامعه مدنی جنبشی تکوینیافته از پائین است که میتواند هژمونی چپ اجتماعی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران را در عرصه انقلاب اجتماعی بر چپ سیاسی هژمونی طلب اپوزیسیون سیاسی مسلط کند؛ و تنها این جامعه مدنی جنبشی تکوینیافته از پائین است که میتواند با افزایش وزن جنبشهای پیشرو شرایط برای اعتلای جنبش مطالباتی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران را فراهم سازد؛ و تنها این جامعه مدنی جنبشی تکوینیافته از پائین است که میتواند تشکلهای سازمانیافته حزبی را بدل به خودسازماندهی و تشکلهای تودهای تکوینیافته از پائین توسط شوراهای خلقی خودجوش را دینامیک بکند؛ و تنها این جامعه مدنی جنبشی تکوینیافته از پائین است که میتواند مانع از ارادهگرائی و ولانتاریست جریانهای سیاسی هژمونیطلب بشود؛ و تنها این جامعه مدنی جنبشی تکوینیافته از پائین است که میتواند حلقه واسطه بین جنبشهای پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران با بالائیهای قدرت در عرصه انقلاب عظیم اجتماعی بشود؛ و تنها این جامعه مدنی جنبشی تکوینیافته از پائین است که میتواند بسترساز انقلاب اجتماعی توسط اکثریت عظیم برای اکثریت عظیم جامعه بزرگ ایران بشود؛ و تنها این جامعه مدنی جنبشی تکوینیافته از پائین است که میتواند جنبش کارگری ایران را با جنبش فراگیر سوسیالیستی تکوینیافته از پائین پیوند دهد؛ و تنها این جامعه مدنی جنبشی تکوینیافته از پائین است که میتواند جنبش عدالتخواهانه یا برابریطلبانه تکوینیافته از پائینیهای قاعده هرم جامعه ایران را با جنبش آزادیخواهانه اقشار میانی هرم جامعه ایران پیوند دهد؛ و تنها این جامعه مدنی جنبشی تکوینیافته از پائین است که میتواند، شرایط برای خلعید از سرمایهداری رانتی و نفتی حاکم بر جامعه ایران را فراهم نماید و تنها این جامعه مدنی جنبشی تکوینیافته از پائین است که میتواند شرایط برای ایجاد سازماندهی سراسری جنبشهای پیشرو و در رأس آنها جنبش کارگری توسط استحاله تشکل کارگاهی و منطقهای به تشکلهای سراسری صنفی و سیاسی فراهم سازد.
تنها این جامعه مدنی جنبشی تکوینیافته از پائین است که میتواند، به جریانهای سه مؤلفهای 77 ساله پیشاهنگی ایران بفهماند که «موضوع محوری حرکت تحولخواهانه، جامعه ایران است نه دولت توسط استراتژی کسب قدرت سیاسی»؛ و تنها این جامعه مدنی جنبشی تکوینیافته از پائین است که به «پیشگام» یا «پیشگامان مستضعفین ایران» میآموزد که «پیشگام» یا «پیشگامان مستضعفین ایران» باید جامعهگرا باشند نه دولتگرا و تنها این جامعه مدنی جنبشی تکوینیافته از پائین است که عامل کمک به توانمندی پائینیهای جامعه بر بالائیهای قدرت میشود؛ و تنها این جامعه مدنی جنبش تکوینیافته از پائین است که به «پیشگام» یا «پیشگامان مستضعفین ایران» میآموزد که تشکلهای صنفی و اجتماعی و سیاسی لایههای مختلف و جنبشهای پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران نه تنها باید مستقل از حاکمیت قدرت باشند، بلکه باید از جریانهای سه مؤلفهای سیاسی پیشاهنگی در داخل و خارج از کشور هم مستقل باشند و به صورت قائم بذات حرکت نمایند، چراکه قائم بذات و مستقل شدن تشکلهای صنفی و اجتماعی و سیاسی لایههای مختلف اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران علاوه بر اینکه باعث تودهای و سراسری شدن حرکت آنها میشود، باعث بسترسازی جهت کاهش هزینه مبارزه برای آنها میگردد؛ و با خارج شدن مبارزه از صورت فردی و کارگاهی و اتمیزه و جمعی و سراسری و طبقهای شدن مبارزه همراه با تغییر توازن قوا در عرصه میدانی به سود این جنبشها، امکان سرکوب توسط دستگاههای چند لایه سرکوبگر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم غیر ممکن میگردد.
به عبارت دیگر تا زمانیکه تشکلهای سراسری گروههای اجتماعی و در رأس آنها طبقه کارگر در چارچوب جامعه مدنی جنبشی تکوینیافته از پائین وجود نداشته باشد، جنبش مطالباتی لایههای مختلف اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران نمیتواند حتی به خواستههای حداقلی خودش دست پیدا کنند؛ و تنها این جامعه مدنی جنبشی تکوینیافته از پائین است که میتواند بین دو «سوسیالیسم دولتگرا» و «دموکراسی - سوسیالیستی جامعهگرا» خندق ایجاد نماید، چراکه سوسیالیسم دولتگرا (مانند سوسیالیسم کلاسیک نیمه دوم قرن نوزدهم اروپا و سوسیالیسم دولتی قرن بیستم) نقشه راهش کسب قدرت سیاسی توسط انقلاب سیاسی یعنی درهم کوفتن ماشین قدرت میباشد، در صورتی که نقشه راه سوسیالیسم اجتماعی یا دموکراسی - سوسیالیستی به عنوان یک نظام اجتماعی توسط انقلاب اجتماعی در راستای سیاسی کردن جامعه ایران میباشد؛ زیرا اگر جامعه سیاسی بشود خود به خود و به صورت دینامیک به سمت دموکراسی و سوسیالیسم پیش میرود؛ یعنی با سیاسی کردن جامعه ایران است که شرایط ذهنی جهت دستیابی به دموکراسی انتخابی و سوسیالیست انتخابی در جامعه ایران فراهم میگردد؛ و تنها این جامعه مدنی جنبشی تکوینیافته از پائین است که باعث میگردد شکاف و خندق 40 ساله ایجاد شده بین قاعده و بدنه هرم جامعه ایران پر بشود، چراکه مهمترین پیام خیزش دیماه 96 مستضعفین قاعده هرم جامعه بزرگ ایران این بود که دیگر مانند 77 سال گذشته قاعده هرم جامعه ایران حاضر به قبول هژمونی و رهبری اقشار میانی یا طبقه متوسط شهری و نمایندگان سیاسی آنها در بالائیهای قدرت نمیباشد (اصلاح طلب، اصولگرا دیگر تمام شد ماجرا) باز هم تاکید میکنیم که نخستین فونکسیون جامعه مدنی جنبشی تکوینیافته از پائین تغییر توازن قوا به سود قاعده پائینی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران میباشد و تنها این جامعه مدنی جنبشی تکوینیافته از پائین است که به «پیشگام» یا «پیشگامان مستضعفین ایران» میآموزد که تا زمانیکه کارگران و دیگر گروههای اجتماعی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران نتوانند در عرصه پراکسیس جامعه مدنی جنبشی تکوینیافته از پائین هویت جمعی خود را پیدا کنند، هرگز و هرگز نخواهند توانست به خودسازماندهی جمعی و سراسری دست پیدا کنند؛ و تنها این جامعه مدنی جنبشی تکوینیافته از پائین است که به «پیشگام» و «پیشگامان مستضعفین ایران» آموزش میدهد که دستیابی به دموکراسی – سوسیالیستی، مولود و سنتز به حساب آوردن اراده مردم میباشد و تنها این جامعه مدنی جنبشی تکوینیافته از پائین است که به «پیشگام» یا «پیشگامان مستضعفین ایران» میآموزد که مبارزه در اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران به علت کثرت ستمهای تحمیلی اقتصادی، طبقاتی، سیاسی، اجتماعی، جنسیتی، قومی و مذهبی «صورت تک مؤلفهای ندارد» بلکه برعکس در همه جای ایران «مبارزه باید چند وجهی باشد.»
لذا در راستای همبستگی و پیوستگی در اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران، «پیشگام» یا «پیشگامان مستضعفین ایران» باید بتوانند بر وجه عام مبارزه مشترک جامعه بزرگ ایران تکیه نمایند، نه اینکه با عمده کردن وجه خاصی از مبارزه باعث پراکندگی در مبارزه اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران بشوند؛ و تنها این جامعه مدنی جنبشی تکوینیافته از پائین است که به «پیشگام» یا «پیشگامان مستضعفین ایران» میآموزد که علت اینکه بهار عربی تنها توانست در کشور تونس به پیروزی نسبی دست پیدا کند و در دیگر کشورهای عربی شکست خورد به جاطر وجود جامعه مدنی در کشور تونس است؛ که البته این جامعه مدنی موجود در کشور تونس در دیگر کشورهای عربی مادیت میدانی ندارد. هر چند که شرایط عینی تغییر و تحول در دیگر کشورهای عربی بیشتر از تونس مادیت خارجی دارد؛ و تنها این جامعه مدنی جنبشی تکوینیافته از پائین است که به «پیشگام» یا «پیشگامان مستضعفین ایران» میآموزد که در اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران هر جا که ستم است چه ستم اقتصادی یا ستم طبقاتی باشد و چه ستمهای جنسیتی و قومی و مذهبی و اجتماعی و سیاسی و غیره، «پیشگام» یا «پیشگامان مستضعفین ایران» باید حضور داشته باشند و هرگز «پیشگام» یا «پیشگامان مستضعفین ایران» نباید توسط مطلق کردن مثلاً ستم اقتصادی و طبقاتی دیگر ستمهای تحمیل شده بر اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران را نادیده بگیرند؛ و تنها این جامعه معدنی جنبشی تکوین یافته از پائین است که به «پیشگام» یا «پیشگامان مستضعفین ایران» میآموزد که دموکراسی - سوسیالیستی از کانال جامعه مدنی جنبشی تکوینیافته از پائین، به عنوان نظام اجتماعی نه شکل حکومت یک دموکراسی – سوسیالیست دموکراتیک و انسانی و فرامنطقهای و فرازبانی و فرانژادی و فرامذهبی و فراشریعت میباشد؛ و تنها این جامعه مدنی جنبشی تکوینیافته از پائین است که به «پیشگام» و یا «پیشگامان مستضعفین ایران» میآموزد که تنها وحدت داوطلبانه قومی و مذهبی در جامعه رنگین کمان ایران از طریق جامعه مدنی جنبشی تکوینیافته ازپائین حاصل میشود.
18 - وظیفه «پیشگام» یا «پیشگامان مستضعفین ایران» این است که توسط آسیبشناسی همه جانبه و مستمر جنبشهای پیشرو موجود اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران و تئوریسازی از آنها حمایت کنند؛ زیرا تنها تئوری است که میتواند بسترساز تداوم جنبشهای پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران بشود.
«پیشگام» یا «پیشگامان مستضعفین ایران» باید بر این امر واقف باشند که تنها تئوری کنکریت و مشخص و تطبیقی (نه تقلیدی و کپی - پیست شده محصول جوامع دیگر) است که میتواند راهگشای بنبستهای فعلی جنبشهای پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران بشوند، همچنین «پیشگام» یا «پیشگامان مستضعفین ایران» باید به این امر واقف باشند که تئوری تطبیقی تنها محصول برخورد مشخص در شرایط مشخص با جنبشهای پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران میباشد. کار «پیشگام» یا «پیشگامان مستضعفین ایران» تسخیر قدرت سیاسی نیست، بلکه کمک به خودسازماندهی جنبشهای پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران میباشد؛ و این مهم توسط «پیشگام» یا «پیشگامان مستضعفین ایران» عملیاتی نمیشود مگر اینکه «پیشگام» یا «پیشگامان مستضعفین ایران» بتوانند در چارچوب اصل «تحلیل مشخص از شرایط مشخص» به صورت تطبیقی از جنبشهای میدانی امروز جامعه ایران تئوری سازی نمایند. «پیشگام» یا «پیشگامان مستضعفین ایران» باید به این حقیقت واقف باشند که برای حرکت سازمانگرایانه افقی آنها تئوری نباید به دنبال عمل باشد بلکه برعکس تئوری باید جلو عمل آنها حرکت نماید. «حملوا عقولهم علی اسیافهم» (امام علی).
«پیشگام» یا «پیشگامان مستضعفین ایران» باید بدانند که جامعه ایران یک جامعه پیچیده است نه ساده و سرمایهداری رانتی و نفتی حاکم بر جامعه ایران (برعکس سرمایهداری کشورهای پیشرفته که از پائین تکوین پیدا کرده است) از بالا توسط سرمایههای نفتی تزریق شده تکوین پیدا کرده است. لذا با تئوریهای وارداتی و کپی - پیست شده جوامع دیگر هرگز نمیتوان به شناخت ساختاری جامعه ایران دست پیدا کرد، لذا برای تئوریسازی تطبیقی به جای تکیه بر فاکتهای فلان فلان باید بر پایه «تحلیل مشخص از شرایط مشخص» حرکت بکنیم و در عرصه تبیین استراتژی و تاکتیکهای محوری خود باید از تحلیل ساختاری اجتماعی و اقتصادی به صورت کنکریت آغاز بکنیم و به این حقیقت آگاهی داشته باشیم که پراکسیس تغییرساز اجتماعی مولود و سنتز استراتژی تطبیقی میباشد که این مهم حاصل نمیشود مگر توسط جمعبندی همه جانبه تئوریک کنکریت.
لذا تا زمانیکه به انسجام تئوریک دست پیدا نکنیم، نمیتوانیم در عرصه سه فرایندی تحزبگرانه و سازمانگرانه و جنبشی خود موفق بشویم. ارائه برنامه سیاسی برای دستیابی به حزب سیاسی تنها در گرو تکیه بر همین رویکرد تطبیقی در عرصه تئوری میباشد. دموکراسی - سوسیالیستی برای «پیشگام» یا «پیشگامان مستضعفین ایران» یک ایدئولوژی یا سیستم باوری نیست، بلکه تنها و تنها مبارزه برای رهائی جامعه بزرگ ایران است، چراکه باور ما بر این امر قرار دارد که تنها در چارچوب پروژه دموکراسی - سوسیالیستی به عنوان نظام اجتماعی است که مبارزه برای دموکراسی همان مبارزه برای سوسیالیسم میباشد؛ یعنی تنها توسط پروژه دموکراسی - سوسیالیستی است که میتوان همزمان سه مؤلفه قدرت حاکم را (مؤلفه قدرت اقتصادی و مؤلفه قدرت سیاسی و مؤلفه قدرت معرفتی رژیم مطلقه فقاهتی را) به چالش کشید، همچنین تا زمانیکه جنبشهای پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران به تئوریهای تطبیقی «پیشگامان مستضعفین ایران» مسلح نشوند، هرگز و هرگز «پیشگام» یا «پیشگامان مستضعفین ایران» نخواهند توانست به گفتمانسازی مسلط دست پیدا کنند.
یادمان باشد که در پروسس تئوریسازی و گفتمانسازی تطبیقی (نه انطباقی) اول جنبشها به صورت دینامیک در جامعه ظهور پیدا میکنند و پس از ظهور آنهاست که «پیشگام» یا «پیشگامان مستضعفین ایران» اقدام به آسیبشناسی و تئوریپردازی مینمایند؛ و در ادامه آن است که پس از انسجام تئوریهای تطبیقی در پیوند با آن جنبشها گفتمان و ایده مسلط تکوین پیدا میکند، یعنی «تئوری بدل به ایده» میشود و چرخه «عمل – تئوری – ایده» تکوین پیدا میکند.
حضور میدانی و فیزیکی برای «پیشگامان مستضعفین ایران» جهت تئوریسازی و گفتمانپروری یک امر ضروری میباشد، چراکه «پیشگامان مستضعفین ایران» تنها توسط حضور میدانی و فیزیکی در جنبشهای پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران میتوانند «به صورت دیالکتیکی از آن جنبشها ایده بگیرند و در ادامه آن از آن ایدههای خود تئوریسازی و فرایند گفتمانسازی خود را به پیش ببرند.»
بنابراین «پیشگامان مستضعفین ایران» که میخواهند برای جنبشهای پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران پراکسیسساز و تئوریساز و گفتمانساز و بسترساز جهت خودسازماندهی آنها باشند، باید و باید و باید به صورت میدانی و فیزیکی در جنبشهای پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران حضور همه جانبه داشته باشند.
فراموش نکنیم که مبارزه ستمستیزانه و مبارزه طبقاتی جنبشهای پیشرو اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران با سوت زدن و کنترل از راه دور اعتلا پیدا نمیکنند، بلکه تنها به وسیله کمک ذهنی – عینی جهت خودسازماندهی این جنبشها توسط «پیشگامان مستضعفین ایران» در عرصه میدانی است که این جنبشها میتواند روند اعتلایی به خود بگیرند.
پایان