اقبال پیام - آوری برای عصر ما، که از نو باید او را شناخت
آیا پروژه «اصلاح دینی» در جامعه ما جز از مسیر «اقبال لاهوری» ممکن میباشد؟ - قسمت هفدهم
ماحصل اینکه، آنچنانکه قبلاً هم به اشاره مطرح کردیم، در تحلیل نهایی جمعبندی نظریهپردازان مسلمان در خصوص آسیبشناسی حرکت سیدجمال به دو رویکرد کاملاً متفاوت انجامید:
الف – رویکرد اول «رویکرد سلفیه» بودند که سر سلسله جنبان آنها از رشیدرضا تا سیدقطب بودند، که الی زماننا هذا تمامی جریانهای اسلام حکومتی، از اخوانالمسلمین تا القاعده و داعش و بوکوحرام و رژیم مطلقه فقاهتی و غیره، در ادامه این رویکرد میباشند. نظریهپردازان این رویکرد معتقد بودند که راه حل نجات مسلمین از انحطاط، «بازگشت به گذشته دوران اولیه مسلمین به صورت نظری و عملی میباشد» که به علت همین «استراتژی بازگشت به گذشته، بدون برگشت به حال و آینده»، شرایط برای گرفتار شدن نظری و عملی در ورطه اسلام دگماتیسم سیاسی و فقاهتی برای آنها فراهم گردید، که همین امر باعث گردیده است که امروز شاهد آن باشیم که سنتز این رویکرد سلفیه، اسلام فقاهتی و اسلام حکومتی، جوی خونی شیعهکشی و سنیکشی باشد که از آسیای جنوب شرقی تا غرب و شمال آفریقا به راه افتاده است.
ب – رویکرد دومی که به موازات رویکرد اول سلفیه در عرصه بازشناسی و آسیبشناسی و بازتولید حرکت سیدجمال توسط نظریهپردازان جوامع مسلمان مطرح گردید، همان «رویکرد بازسازی» میباشد، که سلسله جنبان این رویکرد حضرت مولانا علامه محمد اقبال لاهوری بود که در ادامه آن در نیمه دوم قرن بیستم، این حرکت به معلم کبیرمان شریعتی رسید و 41 سال است که آرمان مستضعفین و در ادامه آن نشر مستضعفین به عنوان ارگان عقیدتی - سیاسی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، در جامعه ایران این استراتژی نظری – سیاسی را دنبال میکنند.
باری، دو پروژه «سلفیه و بازسازی» مدت بیش از یک قرن است که در جوامع مسلمین، یعنی از بعد از شکست حرکت سیدجمال جاری و ساری شده است و هر کدام تلاش میکنند تا به بازتولید حرکت سیدجمال پس از بازشناسی و آسیبشناسی آن بپردازند. مشخصه اصلی «رویکرد دوم» که همان «پروژه بازسازی» میباشد، این است که «در جوامع امروز مسلمانان اصلاح سیاسی در گرو اصلاح دینی است». به عبارت دیگر «نجات مسلمین در گرو نجات اسلام است». یعنی تا زمانیکه به بازسازی نظری اسلام نپردازیم، نمیتوانیم به بازسازی سیاسی و عملی دست پیدا کنیم و به دموکراسی – سوسیالیستی شریعتی یا به مساوات و آزادی و مسئولیت مشترک محمد اقبال در جوامع مسلمان دست پیدا کنیم.
متاع شیخ اساطیر کهن بود / حدیث او همه تخمین و ظن بود
هنوز اسلام او زناردار است /حرم چون دیر بود او برهمن بود
کلیات اقبال لاهوری – ارمغان حجاز – ص 444 - سطر 1 و 2
فراموش نکنیم که تفاوت رویکرد معتقد به «پروژه بازسازی» (از اقبال تا شریعتی و از شریعتی تا نشر مستضعفین) با رویکرد «پروژه سلفیه» (از رشیدرضا و سیدقطب تا القاعده و اخوانالمسلمین و داعش و غیره) در عرصه نظری در این میباشد که «طرفداران رویکرد پروژه بازسازی، به پروژه بازسازی در چارچوب اجتهاد در اصول و فروع اسلام به صورت تطبیقی نه انطباقی یا دگماتیسم مینگرند»
مسلمانی که در بند فرنگ است / دلش در دست او آسان نیاید
زسیمائی که سودم بر در غیر / سجودی بوذر و سلمان نیاید
کلیات اقبال لاهوری – ارمغان حجاز – ص 434 – 11 و 12
به خصوص در عرصههای کلامی، فلسفی، عرفانی، فقهی، تفسیری، اخلاقی و غیره نظریهپردازان پروژه بازسازی معتقد به این بازسازی در چارچوب پروژه اصلاح دینی میباشند. برعکس طرفداران رویکرد اول که معتقد به «پروژه احیاء» به صورت دگماتیسم یا حداکثر انطباقی میباشند، که خروجی نهائی این رویکرد دگماتیسم، همان اسلام فقاهتی - حکومتی میباشد، که از دل اسلام روایتی به صورت دگماتیسم متولد میگردد که برعکس آن در رویکرد دوم یا همان رویکرد بازسازی، محمد اقبال لاهوری توسط پروژه بازسازی نظری و عملی در چارچوب فرمول آشتی بین ابدیت و تغییر، توانستند انحطاط همه جانبه اسلام و مسلمین را به صورت تطبیقی به چالش بکشند. آنچنانکه این حقیقت، اقبال در داستان دختر حاتم طائی در کلیات خود مطرح میکند:
در مصافی پیش آن گردون سریر / دختر سردار طی آمد اسیر
پای در زنجیر و هم بیپرده بود / گردن از شرم و حیا خم کرده بود
دخترک را چون نبی بیپرده دید / چادر خود پیش روی او کشید
ما از آن خاتون طی عریان تریم / پیش اقوام جهان بیچادریم
روز محشر اعتبار ماست او / در جهان هم پردهدار ماست او
لطف و قهر او سرا پا رحمتی / آن بیاران این باعدا رحمتی
آن که بر اعدا در رحمت گشاد / مکه را پیغام لاتثریب داد
ما که از قید وطن بیگانهایم / چون نگه نور دو چشمیم و یکیم
از حجاز و چین و ایرانیم ما / شبنم یک صبح خندانیم ما
مست چشم ساقی بطحا ستیم / در جهان مثل می و میناستیم
امتیازات نسب را پاک سوخت / آتش او این خس و خاشاک سوخت
چون گل صد برگ ما را بو یکیست / اوست جان این نظام و او یکیست
سر مکنون دل او ما بدیم / نعره بیباکانه زد افشا شدیم
شور عشقش در نی خاموش من / میتپد صد نغمه در آغوش من
من چه گویم از تو لایش که چیست / خشک چوبی در فراق او گریست
هستی مسلم تجلی گاه او / طورها بالد زگرد راه او
پیکرم را آفرید آئینهاش / صبح من از آفتاب سینهاش
در تپید دمبدم آرام من / گرمتر از صبح محشر شام من
ابر اذار است و من بستان او / تاک من نمناک از باران او
چشم در کشت محبت کاشتم / از تماشا حاصلی بر داشتم
خاک یثرب از دو عالم خوشتر است / ای خنک شهری که آنجا دلبر است
کشتهٔ انداز ملا جامیم / نظم و نثر او علاج خامیم
شعر لب ریز معانی گفته است / در ثنای خواجه گوهر سفته است
نسخهٔ کونین را دیباچه اوست / جمله عالم بندگان و خواجه اوست
کلیات اقبال لاهوری – فصل اسرار خودی – ص 16 – سطر 6 به بعد
آنچه از اشعار فوق اقبال قابل فهم است اینکه:
1 - هدف پروژه بازسازی فکر دینی اقبال، بازسازی سیاسی توسط حرکت اصلاحگرایانه عملی و نظری جهت دستیابی به «مساوات و آزادی و مسئولیت مشترک» یا «دموکراسی سوسیالیستی» در جوامع مسلمین بوده است.
2 - در داستان دختر حاتم طائی و برخورد پیامبر اسلام با او، اقبال خطاب به پیامبر اسلام میگوید: «ما از آن خاتون طی عریانتریم» که این گفته اقبال دلالت بر همان موضوع انحطاط جوامع مسلمین در قرن بیستم میکند.
شبی پیش خدا بگریستم زار / مسلمانان چرا زارند و خوارند
ندا آمد نمیدانی که این قوم / دلی دارند و محبوبی ندارند
کلیات اقبال لاهوری – ارمغان حجاز – ص 445 – سطر 5 و 6
البته پروژه بازسازی اقبال در این رویکرد شامل دو مؤلفه «اصلاحگرائی نظری و اصلاحگرائی عملی» میشود، آنچنانکه در نهایت اصلاحگرائی نظری در این رویکرد در خدمت اصلاحگرائی عملی و سیاسی میباشد و منظور از اصلاحگرائی نظری همان بازسازی اسلام توسط اجتهاد در اصول کلامی و فلسفی و عرفانی و فقهی و اخلاقی و تفسیری اسلام جهت جایگزین کردن اسلام تطبیقی به جای اسلام انطباقی و دگماتیسم فقاهتی و روایتی و ولایتی مسلمانان شیعه و سنی میباشد و منظور از اصلاحگرائی عملی در رویکرد اقبال و شریعتی، نجات جوامع مسلمان از انحطاط سیاسی و اجتماعی و تمدنی و اقتصادی و فرهنگی توسط حرکت تحولخواهانه در چارچوب دموکراسی سوسیالیستی شریعتی یا شعار سه مؤلفه اقبال که عبارت است از مساوات، آزادی، و مسئولیت مشترک میباشد.
خدا آن ملتی را سروری داد / که تقدیرش بدست خویش بنوشت
به آن ملت سر و کاری ندارد / که دهقانش برای دیگران کشت
زرازی حکمت قرآن بیاموز / چراغی از چراغ او بر افروز
ولی این نکته را از من فراگیر / که نتوان زیستن بیمستی و سوز
کلیات اقبال لاهوری – ارمغان حجاز – ص 455 – سطر 11 تا 14
قابل ذکر است که در رویکرد دوم که همان رویکرد بازسازی نظری و عملی میباشد (که از اقبال شروع شد و به معلم کبیرمان شریعتی رسید و امروز توسط نشر مستضعفین ارگان عقیدتی – سیاسی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران دنبال میشود) اسلام دیگر به عنوان اسلام تفسیرگرای، غیر تاریخی و فرازمانی و فرامکانی مانند آنچه که اسلام سلفیه رویکرد اول مطرح میکنند نیست، بلکه برعکس در این رویکرد اسلام تطبیقی تغییرگرای تاریخی جایگزین اسلام تفسیرگرای فقاهتی و روایتی و ولایتی سلفیه رویکرد اول میشود.
جام جهان نما مجوی، دست جهان گشا طلب – اقبال لاهوری
همچنین در رویکرد دوم که همان رویکرد بازسازی نظری و عملی (اقبال و شریعتی و نشر مستضعفین) میباشد، پر واضح است که اسلام تاریخی از بدو تکوین آن الی یومنا هذا (توسط پروسس 23 ساله جامعهسازانه پیامبر اسلام) به صورت تطبیقی و تغییرگرا، جهت شورانیدن عقول تودهها، برای وادارسازی آنها در راستای قیام به قسط و حرکت تحولخواهانه اجتماعی و سیاسی و تاریخی جاری و ساری شده است که این اسلام تغییرگرا از قرن دوم هجری با تأسیس بیت الحکمه مأمون عباسی و دعوت از مترجمین مسیحیی جهت ترجمه آثار ارسطو و افلاطون به عربی، گرفتار اولین حصار و زندان یعنی فلسفه یونانی شد و بعد از آن توسط عرفا و صوفیان مسلمان گرفتار دومین زندان خود گردید و به موازات آن با ظهور کلام اشاعره و معتزله، این اسلام تغییرگرای قرآن گرفتار سومین زندان گردید و پس از آن با ظهور فقه روایتی، از قرن دوم اسلام تغییرگرای پیامبر اسلام، گرفتار چهارمین زندان خود گردید.
ادامه دارد