سلسله درس‌های بعثت‌شناسی پیامبر اسلام - درس نهم

اهداف بعثت پیامبر اسلام – قسمت بیست و چهارم

 

آنچنانکه مشاهده می‌شود در این آیه نسبتا کوچک قرآن.

اولا خداوند اساس گفتار را بر تکلم وحده قرار داده است نه به صورت غیبت (اینکه خداوند در این آیه به صراحت می‌گوید من چنین و چنانم نمی‌گوید خداوند چنین و چنان است) و به این ترتیب است که در این آیه نسبتا کوچک قرآن، خداوند برای خود هفت مرتبه ضمیر متکلم «من» به کار می‌برد که از این حیث در کل آیات قرآن بی بدیل و بی مثال می‌باشد که خود این دلالت بر تاکید خداوند بر نفی واسطه‌های انسانی و زمینی که همگی از نظر قرآن بت‌پرستی می‌باشد تکیه و تاکید دارد.

ثانیا در این آیه تعبیر «عبادی» به جای «ناس» به کار برده است که دلالت بر همه بشریت می‌کند نه مسلمان و مسیحی و غیره آن هم به شکل (عبادی = بندگانم) که در منظر قرآن تکیه به همه بشریت است نه گروه خاص مذهبی و نژادی و زمانی و عصری، بلکه همه انسان‌ها در همه زمین و در همه تاریخ موضوع و مخاطب قرآن می‌باشند که این موضوع از اهم کلیدهای فهم بعثت پیامبران ابراهیمی و در رأس آن‌ها پیامبر اسلام و قرآن می‌باشد. بنابراین در این آیه:

اولا قرآن به نفی واسطه بین انسان و خداوند به صورت مطلق در همه زمان‌ها و در همه مکان‌ها می‌پردازد.

ثانیا قرآن و پیامبر اسلام مخاطب خودش را به صورت همگانی که نوع انسان خارج از نژاد خاص، یا زبان خاص، یا جغرافیای خاص، یا تاریخ و زمان خاص می‌باشد، تعیین می‌کند و به همین دلیل قرآن با بیان «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی» یا بیان «یا أَیهَا النَّاسُ» یا بیان «یا أَیهَا الْإِنْسَانُ» و یا بیان «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا» و غیره به جای تعبیرهای نژادی، یا مذهبی، یا جغرافیای یا تاریخی خاص بر این امر انسان عام تاکید فراوان می‌کند.

ثالثا در این آیه، قرآن بر نفی واسطه‌های بین خداوند و انسان که عامل اصلی شرک و بت‌پرستی در طول تاریخ بشر بوده و هست و در چارچوب این عامل است که پیوسته گروهی خاص می‌کوشیدند و می‌کوشند و خواهند کوشید تا با طرح واسطه بین خداوند و بشر، خود را به عنوان متولیان این واسطه‌های دروغین در باور توده‌ها قرار دهند و از طریق ایجاد این باور غلط در ایمان توده‌ها است که به آسانی می‌توانند آنها به استثمار و استحمار و استعباد توده‌ها بپردازند.

در این آیه با بیان اینکه ای پیامبر چون بندگانم از تو سراغ من را گرفتند، من نزدیکم نفرموده، چراکه اگر قرآن در این آیه به پیامبر امر به «قل» می‌کرد نشان دهنده آن می‌شد که خود پیامبر واسطه بین بشر و خداوند است، در صورتی که این امر خلاف دیسکورس قرآن و خلاف حرکت 23 ساله حیات نبوی پیامبر اسلام و خلاف حرکت سر سلسله جنبان توحید یعنی ابراهیم خلیل می‌باشد چراکه قرآن در کانتکس مبارزه عام با بت‌پرستی به صورت مطلق جهت نفی هر گونه بت‌پرستی در هر شکل آن و هر گونه واسطه سازی بین خداوند و انسان‌ها تلاش می‌کند تا به وسیله آن ریشه شرک و بت‌پرستی اجتماعی و تاریخی بشریت را برای همیشه خشک کند؛ لذا تا زمانی که بت‌سازان و بت‌تراشان تاریخ قدرت به شکلی بین خداوند و توده‌های پائین جامعه بوسیله بت‌های فیزیکی و ماوراء فیزیکی، ایجاد واسطه جهت شفاعت بکنند، شرک و بت‌پرستی در جامعه بشریت وجود خواهد داشت.

رابعا در این آیه با بیان «فَإِنِّی قَرِیبٌ - من نزدیکم» توسط حرف آن تاکید را می‌رساند یعنی خداوند فرموده «به درستی که من نزدیکم» که خود این امر باز تاکید بر نفی واسطه‌های بین انسان و خدا می‌کند چراکه در این آیه قرآن و خداوند و پیامبر اسلام حتی از طرح «قل» که دلالت بر واسطه گری پیامبر اسلام بین خداوند و انسان‌ها است، امتناع می‌کند و مستقیما بدون «قل» می‌فرماید «فَإِنِّی قَرِیبٌ - به درستی که من به همه بندگانم نزدیکم.»

خامسا در این آیه قرآن نزدیکی خداوند به همه انسان‌ها را با صفت بیان می‌کند نه با فعل، یعنی می‌فرماید «نزدیکم»، نمی‌گوید من نزدیک می‌شوم تا قرآن و خداوند و پیامبر اسلام بدینوسیله پیوند بی واسطه بین انسان و خداوند به صورت پیوسته و همیشگی نشان بدهند. یعنی بعد از فوت پیامبر اسلام دیگر دین فروشان نتوانند بگویند که مصداق این آیه قرآن فقط زمان حیات پیامبر اسلام بوده است و بعد از پیامبر مثلا می‌توان با قبر و فرد و روح و شخص و ضریح غیره شفیع و واسطه بین خداوند و انسان ایجاد کرد، همان مصیبتی که امروز بازار آن در میان مسلمانان داغ شده است و هر کدام می‌کوشند تا با طرح خود به عنوان واسطه بین خداوند و توده‌های محروم قاعده جامعه خود واسطه گری کنند و دکانی سیاسی و مذهبی برای خود بوجود آورند و به همین دلیل است که پیامبر اسلام پیوسته با بیان.

«الشرک اخفی فی امتی ... - شرک در امت من از حرکت مورچه بر سنگ‌های سیاه کوه صفا در شب تاریک مخفی‌تر می‌باشد» با این واسطه سازی‌های بین خداوند و توده‌ها مقابله می‌کرد. اما با همه این‌ها بزرگ‌ترین آسیبی که با وفات پیامبر جهان اسلام و تاریخ مسلمانان بعد از وفات پیامبر اسلام تا امروز گرفتار آن شده است همین بت‌سازی و بت تراشی و واسطه سازی بین توده‌ها و خداوند توسط اصحاب قدرت سه گانه «زر و زور و تزویر» بوده است، چراکه با وفات پیامبر اسلام واسطه سازان بین خدا و خلق دوباره سر از دخمه‌های خود برآوردند تا با تقسیم توده‌ها به روحانی و جسمانی دکانی برای خود دست و پا نمایند آنچنانکه امروز در جامعه خودمان این آتش بت‌سازی و بت‌تراشی و واسطه سازی هر روز شعله ورتر می‌شود.

سادسا در آیه فوق با بیان «فَلْیسْتَجِیبُوا لِی» اجابت دعای بندگان را از طرف خداوند به صورت بی واسطه و با فعل مضارع مطرح می‌کند نه با فعل ماضی تا باز بر استمرار رابطه بی واسطه بین خدا و خلق برای همیشه تاریخ تاکیدی مجدد نماید.

سابعا در این آیه با بیان «إِذَا دَعَانِ» وعده اجابت دعای بی واسطه بندگان را مشروط به دعا و خواندن خداوند از طرف بندگان می‌داند که این امر دلالت می‌کند که در صورتی که دعا بدون واسطه بین خدا و خلق توسط خلق انجام بگیرد بدون هیچ شرطی و قیدی برای همیشه و برای همه انسان‌ها مستجاب می‌شود زیرا انسان‌ها در هر چه که با هم اختلاف داشته باشند در اینکه بنده خداوند و مخلوق خالق هستند مشترکند، همان امری که امام علی در نامه مالک اشتر بر آن تکیه کرد:

«وَ أَشْعِرْ قَلْبَکَ اَلرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ وَ اَلْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اَللُّطْفَ بِهِمْ وَ لاَ تَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعاً ضَارِیاً تَغْتَنِمُ أَکْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی اَلدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی اَلْخَلْقِ...- مالک با همگان دوستی و مهربانی کن نکند مانند یک حیوان درنده برای کسب قدرت و سرکوب توده‌ها به جان مردم محروم از قدرت بیافتی چراکه مردم دو دسته‌اند یا در خلقت با تو شریکند یا در ایمان و عقیده» (نهج البلاغه صبحی الصالح - نامه 53 - ص 427 - س 15).

در همین رابطه است که قرآن در آیه 60 سوره غافر با بیان «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ...- من را بخوانید تا دعای شما را اجابت کنم»

و باز در همین رابطه در آیه 24 سوره انفال می‌فرماید:

«أَنَّ اللَّهَ یحُولُ بَینَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ...- جایگاه خداوند در هر کس بین او و قلبش قرار دارد» هر گونه خدای برونی که بسترساز واسطه سازی و بت‌سازی و بت‌تراشی و شفیع سازی برای صاحبان قدرت می‌شود، نفی می‌کند و باز در رابطه با تاکید نفی واسطه‌های بین خدا و خلق است که در آیه 77 سوره فرقان می‌فرماید:

«قُلْ مَا یعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ...- ای پیامبر به مردم بگو که اگر دعا مستقیما از طرف شما نباشد پروردگار من به دعای واسطه‌ها اعتنائی نمی‌کند» و در همین رابطه در آیه 14 سوره مومن می‌فرماید:

«فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ...- خلوص دین و ایمان خود را با دعای بی واسطه از خداوند به نمایش بگذارید.»

 ماحصل آنچه که تا اینجا مطرح کردیم اینکه:

1 - وجه مشترک و گوهر بعثت همه انبیاء ابراهیمی از ابراهیم خلیل تا پیامبر اسلام مبارزه با بت‌پرستی و شرک در کانتکس جهان‌بینی توحیدی می‌باشد.

2 - مبارزه پیامبران ابراهیمی با بت‌پرستی، مخالفت با سنگ و چوب و مجسمه مورد علاقه مردم نبوده و نیست بلکه بالعکس مبارزه با واسطه‌های بین خلق و خداوند بوده است که توسط آن در طول تاریخ بشر، بت‌سازان و بت‌تراشان و واسطه سازان صاحب قدرت سه گانه «زر و زور و تزویر» تلاش کرده‌اند و می‌کنند و خواهند کرد تا بدین وسیله به استثمار و استحمار و استعباد توده‌ها بپردازند.

3 - تفاوت خدای پیامبران ابراهیمی با خدای تصوف هند شرقی و بودا و غیره در این است که خدای پیامبران ابراهیمی یک خدای پرسونال می‌باشد با اینکه «فِیهِ لَیسَ کَمِثْلِهِ شَیءٌ...» (آیه 11 - سوره شوری) تکیه داشتند اما دلیل تکیه آن‌ها بر خداوند پرسونال این بوده تا توسط آن شرایط عبادت بی واسطه بین بندگان و خداوند فراهم کنند، زیرا تنها دلیلی که باعث گرایش توده‌ها به واسطه‌های بین خدا و خلق - که همان بت‌پرستی و شرک می‌باشد - در طول تاریخ بشر از گذشته تا پایان تاریخ بشر می‌شود اینکه توده‌ها به علت باور غلط تلقینی از بالائی‌های قدرت تحمل و توان رویاروئی با بی نهایت ندارند، لذا به علت این ضعف توده‌ها است که آن‌ها اقدام به واسطه تراشی بین توده‌ها و خداوند می‌کنند تا توسط آن واسطه‌ها بتوانند حاکمیت خود بر توده‌ها را توجیه دینی و مذهبی بکنند.

لذا از این مرحله بوده است که بت‌تراشی و بت‌سازی و واسطه سازی بین خدا و خلق هدف مبارزه ضد شرک و ضد کفر پیامبران ابراهیمی شده است و به همین دلیل است که پیامبران ابراهیمی و در رأس آن‌ها پیامبر اسلام با پرسونال کردن خداوند تلاش می‌کردند تا بتوانند آن بی نهایت را در برابر مردم به صورت محدود درآورند تا شرایط برای عبادت بی واسطه توده‌ها با خداوند فراهم سازند و بدین ترتیب بود که انبیاء ابراهیمی توسط خدای پرسونال به جنگ بت‌پرستی و نفی واسطه‌های بین خدا و خلق می‌رفتند و مستقیما دست انسان‌ها را در دستان خداوند قرار دادند تا دست واسطه سازان را قطع کنند و به انسان‌ها بیاموزند که تنها با پرستش بی واسطه خداوند است که می‌توانید به مبارزه با بت‌سازان و بت‌تراشان و واسطه سازان بین خدا و خلق بپردازید.

اما به علت غیر پرسونال بودن خدای تصوف هند شرقی و بودا از آنجائیکه این خدای غیر پرسونال با هیمنه بی نهایت در برابر انسان‌ها ظاهر می‌شود، به علت اینکه توده‌ها توان دیدن بدون عینک و مستقیم خورشید و بی نهایت ندارند، جهت دیدن خورشید مجبور می‌شوند تا بر چشمان خود عینک بگذارند یعنی با واسطه به تماشای خورشید بپردازند که این امر باعث گردیده تا در میان پیروان این نحله بت‌پرستی یا واسطه سازی بین خود و خدا تکوین پیدا کند و باز به همین دلیل است که اصلا کلمه بت همان اسم بودا بوده است که وارد فرهنگ مسلمین شده است چراکه در نحله بودیسم پرستش بودا همیشه توسط مجسمه بودا به عنوان واسطه با بی نهایت انجام می‌شود و وجود مجسمه‌های بودا در افغانستان که بسیاری از آن‌ها توسط جزمیت طالبان نابود شدند دلالت بر همین امر می‌کند.

4 - آنچنانکه در قرآن به صراحت مطرح شده است هرگز مشرکین ادعا نکردند که این بت‌های مورد پرستش آن‌ها خداوند است بلکه بالعکس آن‌ها را واسطه‌های بین خود و خداوند می‌دانستند که نزد خداوند از آن‌ها شفاعت می‌کند و گرنه تمامی بت‌پرستان طبق نص صریح قرآن به خداوند خالق آسمان و زمین اعتقاد داشتند.

5 – بزرگ‌ترین هدف بعثت پیامبر اسلام که در سر لوحه اهداف بعثت او قرار دارد مبارزه با نفی واسطه سازی و واسطه گری بین خلق و خالق بوده است، چراکه از نگاه پیامبر اسلام شرک یا بت‌پرستی چیزی نیست جز همین واسطه سازی بین خلق و خالق. به همین دلیل پیامبر در کانتکس شعار «لا اله الا الله» که برای مدت سه سال تنها شعار تبلیغی و ترویجی و تهییجی او بود و این شعار نمایش دهنده توحید فلسفی، توحید اجتماعی، توحید انسانی، توحید اخلاقی و توحید تاریخی پیامبر اسلام است، در طول 23 سال بعثت مکی و مدنی خود همیشه از شعار «لا» شروع می‌کرد که دلالت بر نفی داشت که این نفی مبارزه با همین واسطه‌های بین خداوند و خلق است.

بنابراین اگر مانند علامه محمد اقبال لاهوری بعثت پیامبر اسلام را به دو فاز «لا» ئی و «الا» ئی یا «نفی» ائی و «اثباتی» تقسیم کنیم، بعثت «نفی‌ائی» پیامبر اسلام به لحاظ زمانی بر بعثت «اثباتی» او اولویت داشته است که ستون خیمه بعثت «نفی» ائی یا بعثت «لا» ئی پیامبر اسلام مانند اسلاف ابراهیمی خود در چارچوب مبارزه با بت‌سازی و بت‌تراشی و واسطه سازی یا مبارزه با شرک تعریف می‌شده است، یعنی مانیفست پیامبر اسلام در این فرایند مبارزه با واسطه سازی یا واسطه تراشی یا واسطه گری بین خالق و خلق بوده است البته پیامبر اسلام این فرایند مبارزه را در چارچوب همان مبارزه اثباتی توحید به انجام می‌رسانده است.

6 – گرچه پیامبر اسلام در آغاز بعثتش آسیب و بیماری بت‌پرستی به صورت مجسمه پرستی یا واسطه تراشی مجسمه‌ها سنگی یا گلی یا خرمائی و یا اشکال دیگر بین خدا و خلق به صورت مصداق عینی بت‌پرستی در جغرافیای بادیه نشین عربستان تعریف می‌کرد و به همین دلیل در مبارزه با بت‌پرستی در این مرحله نوک پیکان حمله خود را بر نابودی این بت‌ها قرار داده بود و منهای شکستن بت‌های درون کعبه بعد از فتح مکه که توسط بلال و امام علی یا غیره انجام گرفت، در عرصه نابودی بت‌های قبائل عربستان خود سردمداران آن قبائل را مجبور و موظف می‌کرد تا با دستان خودشان آن بت‌ها را بشکنند اما به موازات پیروزی پیامبر اسلام بر این مرحله از بت‌پرستی قبائل عرب، مرحله دوم مبارزه با بت‌پرستی قرآن و اسلام تاریخی دیگر محدود به مشرکین ماقبل اسلام عربستان نشد بلکه بالعکس آنچنانکه در آیه 213 سوره بقره مشاهده کردیم در این مرحله مبارزه با بت‌پرستی به عرصه درون اسلام و مسلمان برگشت که پیامبر اسلام بزرگ‌ترین خطر اسلام را بعد از وفاتش تا پایان تاریخ، همین بت‌سازی و بت‌تراشی نوع دوم اعلام می‌کرد و لذا شرک و بت‌پرستی در تعریف نهائی و آخرین پیامبر اسلام، در بین امت خود او مانند حرکت مورچه بر روی سنگ سیاه در شب تاریک ظلمانی مخفی خواهد ماند.

7 - علت اینکه پیامبر اسلام هدف اصلی بعثت خودش را مبارزه با بت‌سازی و بت‌تراشی و واسطه سازی یا واسطه جوئی یا واسطه تراشی بین خدا و خلق در چارچوب توحید تعریف کرد این بود که ریشه تمامی فسادهای سیاسی و فرهنگی و اقتصادی از نظر پیامبر اسلام در همین واسطه سازی و واسطه تراشی و واسطه گری بین خدا و خلق می‌باشد.

8 - بنابراین تا زمانی که این واسطه‌های بین خدا و خلق در اشکال مختلف آن در طول تاریخ بشر تا پایان تاریخ انسان از بین نرود، امکان تحقق عدالت و آزادی وجود نخواهد داشت.

9 - از نظر قرآن و پیامبر اسلام، تنها واسطه و رابطه بین خدا و خلق دعا می‌باشد که خود این دعا کشف بزرگ پیامبران ابراهیمی و در رأس آن‌ها پیامبر اسلام می‌باشد و غیر از دعا هیچ مکانیزمی بین خدا و خلق وجود ندارد. البته آنچنانکه مولوی می‌گوید:

این دعا هم بخشش و تعلیم توست / ورنه در گلخن گلستان از چه رست

هم دعا از تو اجابت هم زتو /ایمنی از تو مهابت هم زتو

بنابراین نباید فراموش کنیم که دعا از نظر قرآن زمانی ارزش دارد و اجابت می‌شود که به صورت مستقیم و بی واسطه بین خدا و خلق توسط بندگان انجام گیرد.

10 - هر گونه واسطه سازی بین خدا و خلق بت‌پرستی و شرک می‌باشد که باید با آن مبارزه کرد.

11 – از تمایزهای عمده بین جهان‌بینی شرک و بت‌پرستی با جهان‌بینی توحیدی در این است که بت‌پرستی عامل و بسترساز تکوین جزمیت در خداپرستی می‌شود، در صورتی که توحید و خدای بی واسطه به علت اینکه بی نهایت به صورت مستقیم از طرف بندگان مورد پرستش قرار می‌گیرد این امر باعث می‌شود که در جهان‌بینی توحیدی خداپرستی با خود خداوند متفاوت باشد، زیرا خداپرستی یک نوع شناخت و فهم از خداوند توسط بشر می‌باشد که قطعا یک امر بشری است و همین بشری بودن خداپرستی در جهان‌بینی توحید باعث می‌گردد که دائما این خداشناسی توسط رشد فهم و شناخت بشری دچار تحول و تغییر و تکامل بشود.

بیزارم از آن کهنه خدائی که تو داری /هر لحظه مرا تازه خدای دگر هستی

برعکس خداپرستی در چارچوب بت‌پرستی از آنجائیکه این خداپرستی از کانال بت‌ها و واسطه‌ها می‌گذرد یک خداپرستی جزمی و ساکن و تغییرناپذیر و مقدس و غیر بشری می‌باشد، خداپرستی توحیدی یک امر بشری و سیال می‌باشد که به اندازه تعداد بشر از آغاز تا کنون انواع خداپرستی تکوین پیدا کرده است.

ادامه دارد