سلسله درس‌هائی از قرآن – سوره شوری – قسمت یازده

 

«سوره شوری» تبیین مبانی «عدالت‌محور» و «شوری‌محور» اسلام قرآنی، در بستر جنبش رهائی‏بخش پیامبر اسلام بر پایه «وحی نبوی»

«وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَینَکمُ»، «وَ أَمْرُهُمْ شُوریٰ بَینَهُمْ»

 

علی ایحال در این رابطه است که در تفسیر سوره شوری باید عنایت داشته باشیم که اگر چه سوره شوری (شور) از سور مکی قرآن می‌باشد که در دوره 13 ساله فرایند مکی پیامبر اسلام بر پیامبر اسلام نازل شده است، ولی هرگز نباید تردید کنیم که «این سوره در فرایند اعتلای حرکت بازسازی تطبیقی کلامی پیامبر اسلام در جامعه شرک‌زده جاهلیت مکه و عربستان نازل شده است» و بی‌شک «در زمان نزول آیات سوره شوری در مکه جامعه محدود مسلمانان به این رشد وجودی و ذهنی و نظری رسیده بودند که بتوانند خداوند "...لَیسَ کمِثْلِهِ شَیءٌ..." را در عرصه بازسازی کلامی خود فهم کنند» و همچنین در چارچوب خدای «...لَیسَ کمِثْلِهِ شَیءٌ...» بتوانند مبارزه ضد بت‌پرستی، ضد شرک اجتماعی، ضد شرک سیاسی و ضد شرک انسانی خود را به صورت سلبی و ایجابی تعریف بکنند»

 برای فهم این مهم کافی است که به پروسه خداشناسی ابراهیم خلیل در عرصه مبارزه سلبی و ایجابی با شرک چهار مؤلفه‌ای (شرک در جهان، شرک در جامعه، شرک در قدرت سیاسی حاکم و شرک اقتصادی حاکم) عنایت کنیم:

«وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ لِأَبِیهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّی أَرَاکَ وَقَوْمَکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ - وَکَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِیکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ - فَلَمَّا جَنَّ عَلَیهِ اللَّیلُ رَأَی کَوْکَبًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِینَ - فَلَمَّا رَأَی الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ یهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ - فَلَمَّا رَأَی الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّی هَذَا أَکْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ یا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ - إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِی لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ - (ای پیامبر اسلام) به یاد آور وقتی را که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بت‌هایی را خدایان خود می‌گیری؟ من ترا و قوم ترا در گمراهی آشکار می‌بینم - و این چنین است که ما (خداوند) به ابراهیم ملکوت آسمان‌ها و زمین را نشان می‌دهیم برای اینکه او از یقین کنندگان گردد - پس همین که شب شد (ابراهیم) ستاره‌ای دید، او گفت: این (ستاره) پروردگار من است، سپس همین که (آن ستاره) غروب کرد (ابراهیم) گفت: من غروب کنندگان را دوست ندارم. پس از آن، وقتی‌که (ابراهیم) ماه را دید که طلوع کرد گفت: این (ماه) پروردگار من است، سپس ماه که غروب کرد (ابراهیم) گفت: اگر پروردگار من، مرا هدایت نکند از گروه گمراهان خواهم بود. پس از آنکه (ابراهیم) خورشید را دید که طلوع کرد، او گفت، این پروردگار من است این بزرگ‌تر است پس آنگاه که خورشید نیز غروب کرد، او گفت: ای قوم، من از آنچه شریک خدا قرار می‌دهید بیزارم. من رو آوردم به کسی که آسمان‌ها و زمین را آفریده‌است، در حالی که از مشرکان نیستم» (سوره انعام – آیات 74 تا 79).

آنچه که از آیات فوق برای ما قابل فهم است اینکه:

اولاً ابراهیم خلیل در پروسه آموزش توحیدی جامعه و مردم، «بر توحید کلامی تکیه محوری داشته است» و به‌دنبال آن بوده است تا توسط «توحید کلامی در اذهان و ایمان و اعتقاد مردم جامعه خودش شرایط برای شرک‌زدایی اجتماعی و سیاسی و تاریخی و انسانی (در جامعه خودش از پایین بر پایه اولویت شرک‌زدایی فرهنگی و اجتماعی) فراهم نماید». لازم به ذکر است که معلم کبیرمان اقبال لاهوری در کتاب گران‌سنگ بازسازی فکر دینی در اسلام خود که مانیفست همه اندیشه‌های او می‌باشد، «با تاسی از ابراهیم خلیل و قرآن و پیامبر اسلام (در راستای بازسازی عملی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی جوامع مسلمین در فرایند پسا جنگ اول جهانی و نیمه اول قرن بیستم) بر اولویت بازسازی نظری (با شعار نجات اسلام قبل از مسلمین) تکیه کرده است» و در راستای بازسازی نظری بر پایه بازسازی تطبیقی اسلام (توسط شعار نجات اسلام قبل از مسلمین) اسلام بوده است که در تدوین کتاب بازسازی فکر دینی در اسلام، «او ابتدا بر بازسازی کلامی اسلام تاریخی تکیه کرده است» و بر این باور بوده است که «بدون بازسازی کلامی، امکان بازسازی نظری اسلام تاریخی انحطاط زده موجود آن هم به‌شکل تطبیقی وجود ندارد.»

از اینجاست که او در چهار فصل (از هفت فصل) آغازین کتاب بازسازی فکر دینی در اسلام، به‌دنبال بازسازی کلامی اسلام انحطاط زده تاریخی می‌باشد و در راستای بازسازی کلامی اسلام تاریخی (در چهار فصل از کتاب بازسازی فکر دینی در اسلام) است که «به‌خصوص در دو فصل دوم و سوم کتاب بازسازی فکر دینی در اسلام (فصل محک فلسفی تجربیات تجلیات تجربه دینی و فصل تصور خدا و معنی نیایش) به بازسازی در خداشناسی مسلمانان می‌پردازد.»

ثانیاً ابراهیم خلیل در آیات فوق، «برای بازسازی کلامی مردم جامعه خودش، محور بازسازی کلامی خود را بر بازسازی در خداشناسی و نوع خداپرستی و شرک زدایی ذهن و اعتقاد آنها در خداپرستی می‌گذارد.»

ثالثاً آیات فوق این حقیقت را برای ما روشن می‌سازد که «ابراهیم خلیل مبارزه نظری با شرک زدایی کلامی در بستر واقعیت‌های طبیعی موجود به مردم آموزش می‌داده نه به‌صورت ذهنی مجرد و انتزاعی و با روش فلاسفه یونانی ارسطویی و افلاطونی توسط کلی‌بافی» و البته علت و دلیل این کار توسط ابراهیم خلیل «در آموزش دادن مردم در بستر واقعیت‌های عینی برای آن بوده است که او به‌دنبال آن بوده که در ادامه مبارزه با شرک زدایی کلامی و نظری (در اندیشه و باور و اعتقاد مردم و توده‌های پایینی جامعه) مردم به خودآگاهی رسیده را وارد عرصه شرک زدایی عینی و عملی در جامعه و سیاست و اقتصاد و غیره بکند». طبیعی است که برای انجام این مهم «او می‌بایست از اول با رویکرد واقع‌گرایانه مردم جامعه خودش را پرورش بدهد، نه با رویکرد مجرد انتزاعی ارسطویی و افلاطونی.»

رابعاً طرح موارد فوق توسط ابراهیم خلیل «به‌وسیله طلوع و غروب ستاره و ماه و خورشید و معرفی آنها با زبان خودشان، به‌عنوان پروردگار در راستای آموزش مردم بوده است وگرنه ابراهیم خلیل آن چنانکه در آیه 75 سوره انعام (قبل از طرح این پروسه آموزشی مردم) مطرح کرده است «وَکَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِیکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ» خودش از موقنین و موحدین به پروردگار بوده است». علی ایحال، «او با این متد به‌دنبال آموزش مردم بوده است». البته معنای دیگر این حرف می‌تواند این هم باشد که ابراهیم خلیل، قبلاً و در آغاز، خودش هم مانند طبق این پروسه آموزشی امروز مردم توسط او، در بستر برخورد با واقعیات‌ها به توحید رسیده است و این موضوع زمانی بیشتر می‌تواند مورد توجه ما در تفسیر آیات فوق قرار بگیرد که در آیه اول فوق («وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ لِأَبِیهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّی أَرَاکَ وَقَوْمَکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ» آیه 74 - سوره انعام) قرآن به صراحت تأکید می‌کند که «ابراهیم خلیل در یک خانواده بت‌پرست متولد و بزرگ شده بود و قبل از همه او پروسه شرک زدایی کلامی خودش و مبارزه با بت‌پرستی از خانواده و با پدرش شروع کرده است.

اضافه کنیم که خود این امر نشان دهنده آن می‌باشد که ابراهیم خلیل به‌صورت خودآموز در بستر برخورد با واقعیت‌های موجود توانسته‌است به شرک زدایی کلامی و بازسازی تطبیقی در خداپرستی خودش و توحید نظری و عملی دست پیدا کند و به عالی‌ترین مقام ایمانی خود (که همان یقین می‌باشد) دست پیدا کند.

خامسا آیات فوق به وضوح به ما نشان‌می‌دهد که «انجام آموزش فوق (در راستای شرک زدایی کلامی در باور و اعتقاد مردم) بر پایه واقعیات طبیعی موجود، صورت درازمدت و پرو سه‌ای داشته است، نه در یک شبانه‌روز با نشان دادن ستاره و ماه و خورشید.»

سادساً آیات فوق به‌دنبال ارائه طرح «عالی‌ترین و کامل‌ترین مصداق و پارادایم کیس ایمان و مبارزه سلبی و ایجابی با شرک کلامی و شرک اجتماعی و شرک تاریخی و شرک انسانی یعنی ابراهیم خلیل می‌باشد.»

سابعاً آیات فوق به وضوح نشان دهنده آن می‌باشد که «ابراهیم خلیل از آغاز حرکت پیامبرانه خودش (در جامعه‌ای که مسئول رهایی آن‌ها بوده است) در راستای شرک زدایی سلبی و توحیدگرائی ایجابی و مبارزه اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در کادر مبارزه با بت‌پرستی در همه عرصه‌ها و مؤلفه‌های مختلف آن به انجام رسانده‌است» بنابراین «مبارزه با بت‌پرستی ابراهیم خلیل برای شکستن چند بت و مجسمه نبوده است.» (آن چنانکه جریان ارتجاعی و دگماتیست طالبان افغانستان دنبال می‌کنند).

ثامناً آیات فوق نشان دهنده آن است که ابراهیم خلیل خودش در یک پروسه مبارزه درازمدت توسط پراکسیس باطنی و پراکسیس طبیعی و پراکسیس اجتماعی و یا به‌قول معلم کبیرمان محمد اقبال لاهوری در عرصه یک تجربه دینی نظری و عملی و باطنی و اجتماعی و سیاسی و یا به‌قول معلم کبیرمان شریعتی در کادر سه مؤلفه «عبادت و کار و مبارزه» توانسته‌است به مراحل عالی ایمان و یقین دست پیدا کند، آن هم نه به‌صورت فردی و صوفیانه دنیاگریز و جامعه‌ستیز و اراده ستیز بلکه به‌صورت اجتماعی و تاریخی.

تاسعا آیات فوق این درس و پیام را به ما می‌دهد که «پروسه مبارزه برای شرک زدایی عینی و ذهنی و نظری و عملی و سلبی و ایجابی باید از خانواده و خویشاوندان شروع بشود و در ادامه آن به شرک زدایی سلبی و ایجابی در جامعه و جهان و تاریخ بینجامد که البته قرآن همین موضوع را در خصوص پیامبر اسلام هم مطرح می‌نماید. (... وَأَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ» سوره شعراء –آیه 214).

ادامه دارد

مرتبط با مقاله