«استراتژی اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران» (چه در فاز سازمانی و عمودی آرمان مستضعفین و چه در فاز افقی یا جنبشی نشر مستضعفین) در بوته پراکسیس سیاسی، اجتماعی و تشکیلاتی کنش‌گران جنبش پیشگامان، چه دستاوردی به همراه داشته است؟ - قسمت نوزده

 

9 – نکته محوری و ثابتی که از اولین شماره آرمان مستضعفین ایران (در اردیبهشت سال 58 یعنی دو ماه بعد از انقلاب 57) به عنوان ارگان عقیدتی – سیاسی فاز عمودی و یا سازمانی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران تا شماره 154 نشر مستضعفین ایران (درست 43 سال بعد از اولین شماره آرمان مستضعفین ایران، در اردیبهشت 1401) به عنوان ارگان جنبشی - عقیدتی – سیاسی فاز جنبشی و افقی جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، برای ما مطرح بوده است، اینکه جنبش پیشگامان مستضعفین ایران از آغاز تکوین هسته اولیه رژیم مطلقه فقاهتی (در چارچوب گفتمان ارتجاعی و استبدادساز ولایت فقیه خمینی) الی الان، پیوسته بر این باور بوده است که اگرچه «اعمال دیکتاتوری مطلقه فقاهتی حاکم در طول 43 سال گذشته در چارچوب گفتمان دگماتیست و ارتجاعی ولایت فقیه و تشخیص مصلحت خمینی و حول شعار اوجب الواجبات حفظ نظام جمهوری اسلام مادیت پیدا کرده است» و اگرچه این «دیکتاتوری مطلقه فقاهتی در طول 43 سال گذشته به صورت دیکتاتوری توتالیتری و فاشیستی بر جامعه نگون‌بخت ایران تا به امروز جاری و ساری بوده است و تا کنون ماندگار هم شده است»، ولی در این رابطه پیوسته ما بر این باور بوده‌ایم که «هرگز نباید در تحلیل مشخص از رژیم مطلقه فقاهتی حاکم، با مطلق کردن جوهر فاشیستی و توتالیتری این رژیم ارتجاعی، از جوهر استثمارگرایانه و استحمارگرایانه این رژیم نابهنگام تاریخی که ریشه در سرمایه‌داری رانتی و نفتی و وابسته حاکم و ریشه در مذهب سنتی تاریخ اسلام فقاهتی و اسلام روایتی حوزه‌های دگماتیستی فقهی دارد، غافل بشویم». به بیان دیگر برای ارائه تحلیل مشخص از رژیم مطلقه فقاهتی حاکم لازم است که به صورت دو مؤلفه‌ای عمل بکنیم که عبارتند از:

الف – جایگاه تاریخی هسته اولیه تکوین رژیم که همان روحانیت دگماتیست و اسلام دگماتیستی فقاهتی و روایتی حوزه‌های فقهی.

ب - پیوند روحانیت و اسلام دگماتیست فقاهتی و روایتی (در طول بیش از هزار سال گذشته با طبقه حاکم، در اشکال مختلف آن از زمین‌داران تا بورژوازی کلاسیک بازار و امروز) با بورژوازی بزرگ پادگانی تحت هژمونی سپاه و بسیج در مناسبات سرمایه‌داری رانتی – نفتی و وابسته حاکم.

اگر بپذیریم که بدون تحلیل مشخص از رژیم مطلقه فقاهتی حاکم، دستیابی به تاکتیک و استراتژی و برنامه سلبی و ایجابی برای ما امکان‌پذیر نمی‌باشد و اگر بپذیریم که بزرگترین بحران و خلائی که در طول 43 سال گذشته عمر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم باعث شده تا جریان‌های جامعه سیاسی داخل و خارج از کشور از راست راست تا چپ چپ نتوانند به استراتژی و تاکتیک در راستای اصلاح انقلابی یا انقلاب اصلاحی به خصوص در مؤلفه ساختاری سیاسی حاکم مطلقه فقاهتی دست پیدا کنند و نتوانسته‌اند در طول 43 سال گذشته توازن قوا در عرصه میدانی به سود و بر علیه رژیم مطلقه فقاهتی حاکم تغییر بدهند و نتوانسته‌اند به آلترناتیو همگانی در برابر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم دست پیدا کنند و نتوانسته‌اند به هم‌گرائی درونی در راستای اصلاح انقلابی رژیم مطلقه فقاهتی برسند و نتوانسته‌اند از پائین با جنبش‌های خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر و مستقل تکوین یافته از پائین پیوند پیدا کنند و نتوانسته‌اند به کسب هژمونی گفتمانی در جامعه ایران در برابر گفتمان ارتجاعی رژیم مطلقه فقاهتی دست پیدا کنند و نتوانسته‌اند موجودیت و مشروعیت و مقبولیت رژیم مطلقه فقاهتی حاکم را در بستر فرهنگی و مذهبی و تاریخی به چالش بکشند و نتوانسته‌اند راهبری (نه رهبری) خود در راستای اعتلای جنبش‌های دینامیک داخلی نهادینه بکنند و نتوانسته‌اند خندق عظیم آگاهی بین خودشان و جامعه بزرگ ایران را پر کنند و نتوانسته‌اند آگاهی‌های مترقیانه و غیر مترقیانه خودشان را در وجدان جامعه ایران نهادینه بکنند و نتوانسته‌اند ارتجاعی و دگماتیستی بودن اسلام فقاهتی و روایتی و زیارتی و ولایتی و صوفیانه اشعری‌گری، در جامعه ایران از پائین نهادینه فرهنگی نمایند، «بدون تردید علت و دلیل این همه نتوانستن‌ها ریشه در همان نداشتن تحلیل مشخص علمی و صحیح از جایگاه تاریخی و اجتماعی و سیاسی و طبقاتی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم دارد.»

پر واضح است که در راستای دستیابی به این تحلیل مشخص و علمی و تاریخی و طبقاتی و اجتماعی و فرهنگی از رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بوده است که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران از آغاز تا کنون (از خرداد 1355 الی الان) پیوسته و علی الدوام بر این باور بوده‌ایم که:

اولاً به لحاظ تاریخی و اجتماعی و طبقاتی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم غیر از رژیم کودتائی و مستبد پهلوی می‌باشد و لذا اگر بخواهیم تنها در چارچوب رویکرد طبقاتی کلاسیک مارکسیستی مانند رژیم کودتائی و مستبد پهلوی به تحلیل این رژیم هم بپردازیم سورنا از دهان گشادش نواختن می‌باشد؛ که برای فهم این مهم کافی است که عنایت داشته باشیم که نه تنها در 43 سال گذشته بلکه حتی در شرایط فعلی پس از 43 سال عمر رژیم مطلقه فقاهتی حاکم، بین جریان‌های مارکسیستی خارج‌نشین حتی دو جریان را نمی‌توان پیدا کرد که بتوانند تحلیل مشترکی در باب رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بدهند.

ثانیاً به همین دلیل بوده است که جنبش پیشگامان مستضعفین ایران از فرایند اول برونی خود تاکنون (از اردیبهشت 58 الی الان) در راستای تحلیل مشخص از رژیم مطلقه فقاهتی حاکم معتقد بوده است که «بدون فهم جایگاه تاریخی و طبقاتی و اجتماعی اسلام دگماتیست فقاهتی حوزه‌های فقاهتی نه تنها نمی‌توانیم جوهر ارتجاعی گفتمان دگماتیست ولایت فقیه خمینی را درک کنیم و نه تنها نمی‌توانیم جوهر تقلیدگرایانه و تعبدگرایانه و تکلیف‌گرایانه رویکرد بخش عظیمی از اعماق جامعه بزرگ ایران را درک کنیم و نه تنها نمی‌توانیم مبنای آسمانی دست‌ساز و خودساخته مشروعیت رژیم مطلقه فقاهتی حاکم را فهم کنیم و نه تنها نمی‌توانیم جوهر باورهای تاریخی و سنتی و مذهبی توده وسیعی از جامعه بزرگ ایران را فهم نمائیم و نه تنها نمی‌توانیم به بحران فرهنگی – طبقاتی در جامعه ایران در فرایند پسا استقرار سرمایه‌داری وابسته و رانتی و نفتی و حکومتی در کشور ایران از سال‌های 41 -42 الی الان توسط رفرم ارضی شاه – کندی پی ببریم، از همه مهمتر اینکه نخواهیم توانست، رمز و کلید دستیابی به اصلاح انقلابی و یا انقلاب اصلاحی فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی ایران به دست بیاوریم.»

ثالثاً جنبش پیشگامان مستضعفین ایران از فرایند برونی تا کنون (از اردیبهشت 58 الی الان) «در تحلیل مشخص از رژیم مطلقه فقاهتی حاکم، این رژیم را به لحاظ تاریخی – اجتماعی یک رژیم نابهنگام تحلیل می‌کرده است که به لحاظ روبنائی و فرهنگی و مذهبی آنچنان این رژیم رویکرد دگماتیستی و متحجرانه و ارتجاعی و فقاهتی خودش را مطلق کرده است که حتی رویکرد طبقاتی این رژیم هم تحت تأثیر همین رویکرد ارتجاعی نظری و فقاهتی می‌باشد که برای فهم این مهم تنها کافی است که موضع ارتجاعی و متحجرانه رژیم مطلقه فقاهتی در چارچوب اسلام دگماتیست فقاهتی هزار ساله حوزه‌های فقهی در خصوص حقوق زن در قرن بیستم و بیست و یکم مورد بازشناسی قرار بدهیم تا به عمق فاجعه در این رابطه پی ببریم.»

باری، در یک جمع‌بندی کپسولی در این رابطه می‌توانیم بگوئیم که در رویکرد جنبش پیشگامان مستضعفین ایران، «در فرایند برونی (از اردیبهشت 58 الی الان) مقابله با دیکتاتوری حاکم بر جامعه ایران چه در لباس شاه و چه در لباس شیخ باشد، باید قبل از همه این به چالش کشیدن دیکتاتوری در چارچوب به چالش کشیدن سرمایه‌داری رانتی و نفتی و وابسته و به چالش کشیدن ذهنیت تاریخی و سنتی و مذهبی تکلیف‌محور و تعبدگرا و تقلیدگرا آن هم به صورت دو مؤلفه‌ای سلبی و ایجابی صورت بگیرد»؛ بنابراین، در باور کنش‌گران جنبش پیشگامان مستضعفین ایران تنها در این صورت است که «می‌توانیم به صورت سلبی و ایجابی مناسبات استثمارگرایانه و استحمارگرایانه و استبدادگرایانه در جامعه ایران را چه در شکل شاه و چه در شکل شیخ به چالش بکشیم»؛ و تنها در این صورت است که «می‌توانیم بر جنبش‌های خودجوش و خودسازمانده و دینامیک و تکوین یافته از پائین به عنوان تنها نیروی عمل و تغییرساز جامعه تکیه بکنیم»؛ و باز از این مسیر است که می‌توانیم «مناسبات زر و زور و تزویر حاکم توسط دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای (توزیع دموکراتیک و عادلانه و اجتماعی قدرت اقتصادی و قدرت سیاسی و قدرت اطلاعاتی) به چالش سلبی و ایجابی بکشیم».

ادامه دارد