سلسله درس‌های بعثت‌شناسی پیامبر اسلام - قسمت 32

بعثت پیامبر اسلام در راستای استقرار عدالت اجتماعی توسط برپائی میزان و ترازوی تاریخی با نفی نظام استثمار انسان از انسان در سایه مبارزه با جوع و خوف حاکم بر توده‌های استثمار شده و چتر سیاسی استبداد و چتر ایدئولوژیک استحمار حافظ این نظام استثمارگرانه

 

ب – میزان یا ترازو یا عدالت اجتماعی بر پایه نفی استثمار و نفی استبداد و نفی استحمار یا نفی خوف اجتماعی و نفی جوع اجتماعی و نفی احبار و رهبان قابل تحقق است:

سوره قریش تنها سوره مکی است که در 5 آیه به صورت مختصر و کپسولی فونکسیون دو تجربه فاز حرائی پیامبر اسلام در جامعه مکی آن روز و همه جوامع بشریت - از بعد از بعثت پیامبر اسلام در صورتی که در جهت تحقق و مادیت و عینیت بخشیدن این دو تجربه نبوی برآیند - تبیین می‌نماید. هر چند اکثریت قریب به اتفاق مفسرین شیعه و سنی و از جمله صاحب «تفسیر المیزان» و صاحب تفسیر «پرتوی از قرآن» تلاش کرده‌اند تا برای تبیین و تعریف و تعیین موضوعی که باعث شده تا در این سوره بر قریش منت بگذارد با پیوند دادن این سوره به سوره فیل و یکی دانستن این دو سوره در قالب یک سوره موضوع دفاع از کعبه و متلاشی شدن اصحاب فیل به عنوان عامل امنیت و الفت و ائتلاف و وحدت و رهائی از گرسنگی قریش مطرح کنند، ولی آنچنانکه صاحب تفسیر المیزان در جلد 20 ترجمه فارسی آن ص 626 - س 3 در ظلل تفسیر آیه اول همین سوره مطرح می‌کند «گرچه این نظریه پیوند بین این سوره و سوره فیل به مشهور در بین شیعه و اهل سنت نسبت داده‌اند و لیکن حق مطلب آن است که دلیلی که بر آن استناد کرده‌اند وحدت را نمی‌رساند

برای فهم موضوع سوره قریش نباید به پیوند بین این سوره با سوره فیل بپردازیم، به هر حال برای فهم این سوره 5 آیه‌ائی مکی برعکس دیدگاه مفسرین قرآن اعم شیعه و سنی ما مجبور نیستیم که این سوره را در کانتکس سوره فیل تفسیر نمائیم چراکه اگر چنین نیازی می‌بود خود پیامبر اسلام که تنظیم کننده سوره‌های قرآن بوده است و به دستور او این سوره به این شکل تفکیک شده است، دو سوره فیل و قریش را یکی می‌کرد. مضافا بر اینکه غیر از دلیل فوق دلیل مهم‌تری که در این رابطه قابل طرح می‌باشد اینکه اصلا موضوع و محتوای دو سوره قریش و فیل کاملا متفاوت می‌باشد بطوریکه در این سوره در آغاز در آیه یک با بیان «لایلاف قریش» با طرح لام در «لایلاف» بدون مقدمه قبلی با شیرجه رفتن بالبداهه به اصل موضوع که جزء سیاق و روش قرآن می‌باشد، می‌خواهد غایت و نتیجه‌ائی را اعلام کند که هم فاعلش برای مخاطبین روشن می‌باشد (که بی شک آن فاعل ربک است که در آیه 3 این سوره با بیان «فلیبعدوا رب هذا البیت» این فاعل را مشخص می‌سازد) و هم مفعول «ایلاف» که گرچه در این سوره به صورت کنکریت و مصداقی از قبیله قریش یاد می‌شود.

اما در آیه 4 و 5 این سوره با بیان «من جوع و من خوف» به جای «من الجوع و من ا لخوف» به صورت نکره به جای معرفه قرآن تلاش می‌کند تا مفعول قریش را تعمیم دهد و لذا موضوع و مخاطب بعثت و دو تجربه توحید و عدالت فاز حرائی پیامبر اسلام را از محدودیت و محصوریت قبیله قریش به همه جوامع پسابعثت تعمیم می‌دهد تا بدان وسیله این اصل را بیان کند که در هر جامعه‌ائی که دو تجربه حرائی پیامبر اسلام یعنی «توحید و عدالت» مادیت پیدا کند فونکسیون اصلی مادیت یافتن این دو اصل عبارتند از ایمن بودن از:

الف – جوع.

ب – خوف، خواهد بود که خود دلالت بر نفی استثمار و نفی استبداد به عنوان یک مقوله جامعه‌شناسی سیاسی از نگاه پیامبر اسلام می‌باشد که آنچنانکه در آیه 112 سوره نحل تبیین شده است از دیدگاه پیامبر اسلام ریشه و عامل اصلی بحران جامعه بشری، استثمار انسان از انسان است که همین استثمار انسان از انسان عامل اصلی ایجاد پدیده جوع یا گرسنگی در جامعه بشریت در پروسه تاریخ شده است.

لذا تا زمانیکه از دیدگاه پیامبر اسلام پدیده شوم استثمار انسان از انسان که از قرن هیجدهم میلادی این پدیده شوم در کانتکس نظام سرمایه‌داری در عرصه جهان بشریت به صورت یک پدیده جهانشمول درآمده است نابود نشود بشریت روی عدالت را نخواهد دید و به همین دلیل است که استثمارگران مدت بیش از 300 سال است که در چارچوب نظام سرمایه‌داری بشریت در کره زمین را از یک طرف گرفتار طبقه برخوردار و مرفه و سیر کرده‌اند - که این طبقه بیش از 10% افراد کره زمین را شامل نمی‌شوند - و از طرف دیگر بیش از 90% افراد کره زمین امروز گرفتار گرسنگی یا جوع مولود پدیده استثمار انسان از انسان در نظام سرمایه‌داری جهانی شده است لذا تا زمانیکه این نظام نابود نشود و نظام دموکراسی سوسیالیستی جایگزین آن نگردد، استثمار انسان از انسان که عامل اصلی پدیده جوع در جهان امروز می‌باشد از بین نمی‌رود.

اما آنچنانکه در سلسله درس‌های تبیین سوسیالیسم در نشر مستضعفین در تفسیر آیه 214 سوره بقره (کان الناس امه واحده... ) مطرح کردیم از دیدگاه پیامبر اسلام به لحاظ تاریخی تکوین پدیده شوم استثمار انسان از انسان که عامل اصلی و از خود بیگانگی همه بدبختی‌های بشر از آغاز تا این زمان می‌باشد در پروسس تکوین تاریخی خود همین پدیده شوم استثمار انسان از انسان مولود پدیده زور می‌باشد که این پدیده زور - که بسترساز تکوین پدیده شوم استثمار انسان از انسان است - در عرصه اجتماعی و تاریخی به صورت خوف بر توده‌های مادیت پیدا می‌کند و لذا در این رابطه است که پیامبر اسلام که هدف رسالت خودش را بر شورانیدن توده‌ها جهت برپائی میزان و ترازو و قسط در جامعه (در آیه 25 سوره حدید) می‌داند، از آنجائیکه از نگاه همین پیامبر برپائی میزان و ترازو و قسط در جامعه بشری - که مخاطب اصلی او در همه زمان‌ها می‌باشد - تحقق پیدا نمی‌کند جز با نفی استثمار انسان از انسان (که آنچنانکه گفته شد در این زمان تنها با نابودی نظام سرمایه‌داری جهانی ممکن می‌باشد)، طبیعی است که این مهم در جامعه تحقق پیدا نمی‌کند مگر اینکه قبل از آن چتر سیاسی و چتر ایدئولوژیک حافظ نظام استثمارگرانه استثمار انسان از انسان از بین برود.

به عبارت دیگر هر چند هدف پیامبر اسلام و هدف دیگر پیامبران ابراهیمی برقراری میزان و ترازو و عدالت در جامعه بشری توسط نفی استثمار انسان از انسان تا پایان تاریخ بشر می‌باشد ولی نکته‌ائی که در این رابطه نباید از نظر دور بداریم اینکه آنچنانکه در تفسیر آیه 214 سوره بقره مشاهده کردیم، پدیده شوم استثمار انسان از انسان به عنوان عامل اصلی همه بدبختی‌های بشر در گذشته و حال و آینده در پروسس تاریخی خود از آغاز تا پایان تثبیت و مشروعیت پیدا نمی‌کند، مگر زمانی که توسط دو چتر ایدئولوژیک و سیاسی محافظت شوند که چتر ایدئولوژیک حافظ استقرار و تثبیت نظام استثمارگرانه انسان از انسان همانی است که قرآن نظام روحانیت در مذهب و دین ابراهیمی تعریف می‌کند.

«یا ایها الذین امنوا آن کثیرا من الاحبار و الرهبان لیا کلون اموال الناس بالباطل و یصدون عن سبیل الله و الذین یکنزون الذهب و الفضه و لا ینفقونها فی سبیل الله فبشرهم به عذاب الیم - ای آنانی که ایمان آوردید بدانید که اکثریت روحانیت رسالتشان خوردن اموال توده‌ها است و با این عمل سد راه تکامل بشریت در مسیر الی الله می‌شوند لذا ای پیامبر به این روحانیون دین ابراهیمی که رسالت کنز مال برای خود تعریف کرده‌اند بشارت عذابی دردناک بده» (آیه 34 - سوره توبه).

با بیان این آیه، روحانیت یا چتر ایدئولوژیک نظام استثمارگرانه انسان از انسان را به چالش می‌کشد و اما در خصوص چتر سیاسی نظام استثمار انسان از انسان که در سوره قریش و آیه 112 سوره نحل از آن با عنوان خوف یاد شده است دلالت بر همان استبداد سیاسی یا قدرت زور می‌کند که از آغاز تکوین تاریخ بشریت که پدیده شوم استثمار انسان از انسان به عنوان عامل اصلی همه بدبختی‌های بشریت به صورت نظام اجتماعی و اقتصادی درآمد، این چتر سیاسی یا زور و قدرت حکومت به عنوان بزرگ‌ترین بسترساز و حفاظ نظام استثمارگرانه استثمار انسان از انسان تجلی کرده است که با سرکوب توده‌های استثمار شده برای طبقه حاکمه استثمارگر، امنیت اقتصادی ایجاد می‌کرده است.

بنابراین در این رابطه است که در سوره قریش الفت جامعه بشری از بعد از بعثت پیامبر اسلام در گرو تحقق و مادیت بخشیدن دو اصل «عدالت و توحید» همان دو تجربه فاز حرائی پیامبر اسلام می‌داند. یعنی تجربه «الله نور السموات و الارض» و در چارچوب آن تجربه دوم اینکه «عالم و سموات و الارض» و جامعه انسان‌ها و خود انسان و تاریخ بشریت همه در کفه‌های عدالت و ترازو و میزان قرار گرفته‌اند و آنچنانکه «الله نور السموات و الارض» می‌باشد، عدالت میزان توزین همه وجود در هستی است تبیین کننده این حقیقت است که آنچنانکه هر چه و هر که از آن نور و از کفه‌های این ترازو که همان «سبیل الله» می‌باشد اگر خارج بشود، نابود خواهد شد و رمز حرکت «سبیل الله» همه وجود از جهان طبیعت تا جهان انسان حرکت در چارچوب آن نور و این ترازو می‌باشد.

لذا در این رابطه است که پیامبر اسلام آنچنانکه از بعد از بعثت خود در مسیر نفی استثمار انسان از انسان یا نفی زر یا نفی جوع کوشید همفاز با آن به نفی زور یا نفی خوف یا نفی استبداد سیاسی که همان چتر سیاسی نظام استثمارگرانه و نفی تزویر یا نفی نظام روحانیت مذاهب ابراهیمی که همان چتر ایدئولوژیک می‌باشد، تلاش کرد و با نفی دو چتر سیاسی استبداد و چتر ایدئولوژیک استحمار است که پیامبر اسلام می‌کوشد تا به نفی نظام استثمار انسان از انسان که عامل جوع در بشریت می‌باشد دست پیدا کند.

 ادامه دارد