Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4

سخنی با خوانندگان نشر مستضعفین

رسانه و اقدام سازمان‏گری حزبی نه اقدام سازماندهی حزب

تعریف رسانه:

اولا منظور ما از کاربرد اصطلاح رسانه در اینجا عبارت است از کلیه وسایل یا ابزار یا افراد یا نهاد یا مکانیزیم‌هائی است که بشر در عرصه حیات تاریخی خود جهت انتقال اطلاعات، از طبقه‌ای از جامعه به طبقه دیگر یا از بخشی از جامعه بشری به بخش دیگر به کار گرفته است، که طبیعتا با این تعریف از رسانه دیگر رسانه به صورت یک اصطلاح مجرد و ذهنی و نظری نمی‌باشد بلکه یک پدیده تاریخی است که به موازات رشد جامعه بشری و پیچیده شدن روابط اجتماعی او، پدیده رسانه هم به موازات آن تغییر و تکامل پیدا کرده است.

دومین موضوعی که با چنین تعریفی از رسانه برای ما مطرح می‌شود انحصاری و طبقاتی بودن پدیده رسانه در پروسه تاریخ بشر بوده است، بدین صورت که رسانه از آغاز تاریخ بشری به علت طبقاتی بودن ماهیت تاریخ بشری، سر پل انتقال معرفت از بالائی‌های جامعه به طرف پائینی‌های جامعه، جهت مقبولیت و مشروعیت بخشیدن حاکمیت خود بر توده‌ها بوده است.

سومین موضوعی که بر پایه این تعریف از رسانه برای ما مطرح می‌شود نقش منفی فونکسیون رسانه در پروسه دراز تاریخ بشریت بوده است که به جز مقطع کوچکی از تاریخ بشر (یعنی از نیمه قرن نوزده تاکنون، یعنی حدود 150 سال که رسانه توانسته است از انحصار طبقه حاکم خارج گردد و تا اندازه‌ای با طبقه محکوم و محروم هم همسفره شود) مابقی همه نوکر حلقه به گوش طبقه حاکم بوده‌اند.

چهارمین موضوعی که بر پایه این تعریف از رسانه برای ما مطرح می‌گردد تنوع صور و اشکال و مکانیزم‌های رسانه در تاریخ می‌باشد. به طوری که بر این مبنا از روحانیت مذاهب تا معجزه پیامبران و ساحران دربار و منابر مداحان عصر قدیم تا کتاب و روزنامه و رادیو و تلویزیون و اینترنت و... عصر جدید، همه در کانتکس این تعریف از رسانه قرار می‌گیرد.

 

موضوع رسانه:

با عنایت به تعریفی که از رسانه کردیم رسانه‌ها در عرصه تاریخ بشر به عنوان نهاد اصلی جامعه بشری یعنی نیروهای باوراننده جامعه مطرح بوده و هستند و از آنجائی که نیروهای باوراننده جامعه در برابر دو نیروی دیگر جامعه بشری یعنی نیروهای وادارنده (نظام سیاسی جامعه) و نیروهای داوراننده (نظام حقوقی جامعه) نقش کلیدی و اساسی دارند، می‌توان به جایگاه اجتماعی - تاریخی نقش نیروهای باوراننده جامعه پی ببریم. بنابراین رسانه‌ها عبارتند از نیروهای باوراننده جامعه که بر پایه این عمل خود می‌کوشند یا از باورهای موجود توده‌های جامعه پاسداری کنند (کنسرواتیسم و فاندیمانتالیسم و محافظه کاری یا سنت گرائی - رسانه‌های محافظه کار) یا باورهای موجود مردم را تغییری به عقب و گذشته دهند (ارتجاع یا ری‌اکشنیزیشن - رسانه‌های ارتجاعی) یا باورهای موجود مردم را تغییری به جلو دهند (انقلاب یا رولوشیون - رسانه‌های انقلابی). حال در هر سه نوع رسانه‌های فوق (رسانه‌های محافظه کارانه و رسانه‌های ارتجاعی و رسانه‌های انقلابی) آنچه وجه مشترک تمامی رسانه‌های سه گانه فوق را تشکیل می‌دهد و موضوع رسانه‌ها از آغاز تاریخ بشر تاکنون می‌باشد، باور مردم است، که رسانه‌ها در عرصه تاریخی جامعه بشری سعی بر نگهداری یا تغییر و یا تحول آن را به عهده دارند. پس موضوع رسانه عبارت است از باور توده‌ها که رسانه‌ها از سه زاویه با آن برخورد می‌کنند، ارتجاعی یا انقلابی یا محافظه کارانه.

 

رسالت رسانه:

با توجه به سه آیتمی که فوقاَ مطرح شد، یعنی تعریف رسانه و موضوع رسانه و انواع رسانه، می‌توانیم رسالت رسانه را هم در همین راستا تبیین نمائیم که در این رابطه رسالت رسانه در کادر انواع سه گانه رسانه (یعنی رسانه انقلابی و رسانه ارتجاعی و رسانه محافظه کار) تعریف می‌شود که به سه صورت:

الف - رسالت پیش برنده باورهای جامعه

ب - رسالت پس برنده باورهای جامعه

ج - رسالت نگهدارنده باورهای جامعه، مطرح می‌شود.

به عبارت دیگر در رسانه انقلابی رسالت رسانه‌ها انتقال باور مردم از صورت موجود به طرف وضع مطلوب می‌باشد، برعکس رسانه‌های ارتجاعی که رسالت آن‌ها انتقال باور مردم از وضعیت موجود به شکل سابق می‌باشد و برعکس رسانه‌های پاسیفیسم یا محافظه کارانه که رسالت آن‌ها حفظ باورهای مردم در وضعیت فعلی، بدون هیچ گونه اعتلا و انحطاط می‌باشد.

 

اقسام رسانه:

اقسام رسانه بر مبنای ماهیت و جوهر موضوع رسانه که باورهای مردم می‌باشد تعریف می‌شود، که در این رابطه با توجه به اینکه باورهای مردم در پروسه تاریخی بشر به چهار صورت:

1 - باورهای مذهبی - فرهنگی

2 - باورهای سیاسی - اجتماعی

3 - باورهای سنتی - تاریخی

4 - باورهای اقتصادی – طبقاتی، شکل گرفته است.

اقسام چهارگانه رسانه عبارتند از:

1 - رسانه‌های فرهنگی - مذهبی

2 - رسانه‌های سیاسی - اجتماعی

3 - رسانه سنتی - تاریخی

4 - رسانه صنفی - طبقاتی

البته در مرزبندی اقسام فوق رسانه‌ها دیوار چین وجود ندارد، چراکه ممکن است رسانه برحسب شرایط اجتماعی - تاریخی خود، گاهاَ یکی از اقسام فوق را برای تبیین پَتِرن کار خود انتخاب کنند یا دو تا یا حتی چهار قسم باورهای مردم را به چالش گیرند که اشکالی در این رابطه مطرح نمی‌باشند.

 

اشکال رسانه:

مقصود از اشکال رسانه در اینجا قالب‌ها یا مکانیزم‌های عملی بوده است که رسانه‌ها جهت انجام رسالت خود که تغییر باورهای مردم می‌باشد، به کار می‌گرفته‌اند. اشکال رسانه برعکس انواع رسانه و اقسام رسانه، ریشه در شرایط تاریخی تکامل جامعه بشری در بستر رشد ابزار تولید داشته است که در یک تقسیم بندی کلی با توجه به قیاس تکامل ابزاری جامعه بشری در عرصه مناسبات سرمایه‌داری و ماشینیسم و مدرنیته با مناسبات ماقبل سرمایه‌داری، می‌توانیم اشکال رسانه را به دو شکل رسانه ماقبل سرمایه‌داری و رسانه مابعد سرمایه‌داری تقسیم کنیم، که هر کدام از این دو شکل رسانه، دارای مشخصات خاص خود می‌باشند که عبارتند از:

1 - مشخصات شکل رسانه در نظام‌های ماقبل سرمایه‌داری:

اولا صورت انسانی داشته.

در ثانی صورت مذهبی داشته است.

در ثالث - دارای نظام و تشکیلات سنتی - روحانی بوده است. به عبارت دیگر در نظام‌های ماقبل سرمایه‌داری انحصاراَ رسانه تحت لوای مذهب حال یا مذهب شرک یا مذهب توحید عمل می‌کرده است و شکل گیری نهاد روحانیت تقریبا در همه مذاهب بشری و الهی مشخصا در همین رابطه بوده است و پیوند تاریخی نهاد روحانیت با دو قطب سیاسی و اقتصادی یا زر و زور طبقه حاکمه در همین راستا تبیین می‌گردد.

2 - مشخصات شکل رسانه در نظام سرمایه‌داری:

اولا صورت فراگیر و جمعی داشته است.

ثانیا به صورت مکانیزه و ماشینی انجام گرفته است.

ثالثا در واکنش عکس‏العملی که نسبت به رسانه ماقبل سرمایه‌داری به خصوص اسکولاستیک داشته است بیشتر چهره لائیک به خود گرفته تا مثل سابق مذهبی.

رابعا برعکس دوران ماقبل سرمایه‌داری که سمت گیری رسانه‌ها تغییر باورهای مردم بر مبنای منافع طبقه حاکم بوده است، بعد از انقلاب کبیر فرانسه در سال 1789 که سر آغاز حاکمیت سیاسی سرمایه‌داری و طبقه بورژوازی می‌باشد، اصطلاح منافع توده‌ها و مردم وارد کانتکس ادبیات رسانه‌ای بشر گردید که رسانه‌ها کوشیدند در این رابطه در برابر منافع طبقه حاکمه که بورژوازی بود، از منافع طبقه محکوم که کارگران بودند هم نامی به میان آورند، که اوج اعتلای طرح منافع توده‌ها بازگشت پیدا می‌کند به نیمه دوم قرن نوزدهم که به خاطر رشد مبارزات کارگری درجگان سرمایه‌داری ادبیات پرولتری موضوع کار رسانه‌ای قرار گرفت.

 

مراحل رسانه:

مقصود از مراحل رسانه در اینجا فرآیندهایی است که بشر در پروسه استکمالی تاریخ رسانه از آغاز تاریخ بشر تاکنون طی کرده است که به طور مشخص بشر در این رابطه، پنج مرحله را پشت سر گذارده است که عبارتند از:

مرحله اول - مرحله کلامی

مرحله دوم - مرحله سطری

مرحله سوم - مرحله صدائی

مرحله چهارم - مرحله نمایشی

مرحله پنجم - مرحله اینترنتی می‌باشد.

هر کدام از این مراحل رسانه از خودویژگی‌های تاریخی - تکنولوژیکی خویش برخوردار بوده است. مثلا در مرحله کلامی که بازگشت پیدا می‌کند به مرحله آغازین تاریخ بشر، مرحله قبل از کتابت، رسانه فقط در بستر کلام فردی افراد مرسل به انجام می‌رسیده است. در صورتی که پس از پیدایش خط و کتابت باعث گردید تا رسانه وارد یک تحول کیفی در تاریخ خود گردد و نوشتن از نامه و کتاب ماقبل سرمایه‌داری تا روزنامه و بروشور و... سرمایه‌داری وارد عرصه رسانه گردد. البته اختراع صنعت کاغذ و چاپ به عنوان کاتالیزور در این مرحله، نباید از نظر دور داشت. مقصود از مرحله صدا در پروسه استکمالی رسانه اختراع رادیو در عصر سرمایه‌داری بود که سیگنال‌های صوتی را در اختیار رسانه قرارداد که با آن پروسه تکاملی، رسانه وارد یک مرحله کیفی نوینی گردید که عبارت بود از جهانی شدن عرصه رسانه - در مرحله نمایشی، که مقصود در اینجا سینما و تئاتر و به خصوص تلویزیون می‌باشد و مختص نظام سرمایه‌داری است، رسانه با یک جهش کیفی نوینی روبرو گردید که تقریبا با تمامی مراحل ماقبل خود برابری می‌کرد. چراکه برای تغییر باورهای مردم توانست از چشم و گوش و احساس و عواطف توده‌ها و... را به کار گیرد و ره صد ساله گذشته را یک شبه طی کند. البته پیوند هنر و مذهب با رسانه در این مرحله و مراحل قبل را نباید از نظر دور داشت و بالاخره آخرین مرحله از فرآیندهای پروسه استکمالی رسانه، مرحله اینترنتی می‌باشد که سرزمین‌های جدیدی در برای رسانه فتح کرد و باعث شد تا تمامی مراحل گذشته پروسه استکمالی رسانه اعم از مراحل کلامی، سطری، نمایشی و صدائی را در خود جمع کند و جهان را به صورت دهکده‌ای مورد تاخت و تاز خود قرار دهد.

 

ایدئولوژی رسانه:

از آنجائیکه رسالت رسانه تغییر باورهای مردمی می‌باشد با توجه به اینکه در پروسه تغییر باورهای مردمی قطعا باورهائی باید باشند که بتواند جایگزین باورهای قبلی گردند، لذا نیاز رسانه به ایدئولوژی یک نیاز تنگاتنگ و وجودی می‌باشد که بدون آن امکان حیات رسانه وجود ندارد. چرا که در عرصه ایدئولوژی است که رسانه می‌آموزد که چه ارزش‌ها یا چه باورهائی باید از مردم بگیرد و چه ارزش‌ها یا چه باورهائی باید جایگزین باور قبلی مردم گردد. اینجا است که پیوند رسانه با طبقه و حزب و مذهب مطرح می‌شود. چرا که رسانه به مرحله‌ای می‌رسد که نمی‌تواند مستقل حرکت کند. با عنایت به اینکه آنچنانکه قبلا هم مطرح کردیم باورهای مردم یا مذهبی یا طبقاتی یا سنتی هستند، طبیعتا باورهای جایگزینی توسط ایدئولوژی باید در کادر ایدئولوژی‌های ملی یا ایدئولوژی‌های طبقاتی یا ایدئولوژی‌های انسانی باید شکل گیرد.

 

استراتژی رسانه:

عبارت است از روش‌هائی که رسانه بر می‌گزیند تا توسط آن بتواند باورهای گذشته توده‌ها را نفی کند و باورهای جدید اخذ کرده از ایدئولوژی رسانه جایگزین آن کند که در این راستا استراتژی یا روش‌های که برای تغییر باور مردم به کار گرفته شده است در یک تقسیم بندی کلی به دو نوع «استراتژی تحمیلی» و «استراتژی انتخابی» تقسیم می‌شود که در استراتژی تحمیلی توسط قدرت حاکم و سرنیزه، باورهای قبلی مردم را، از مردم می‌گیرند و توسط سرنیزه، باورهای جدیدی بر مردم تحمیل می‌کنند. همان استراتژی که استالین در کشورهای شوروی سابق به کار برد یا حکومت صفویه در تضاد با دولت عثمانی پس از شکست چالدران کوشید با جایگزین کردند باورهای تشیع دولتی به جای باورهای تسنن مردمی قبلی، حکومت خود را تثبیت نماید. البته نباید در همین جا این نکته را از نظر دور داشت که رسانه‌های جدید سرمایه‌داری به صورت شبانه و روز در حال ساختن باورهای جدید برای مردم می‌باشند که اگر چه مکانیزم تحمیلی آن به شکل سرنیزه‌ای استالین و صفوی نمی‌باشد ولی باز به صورت غیر مستقیم حالت تحمیلی بر توده‌ها دارد. در استراتژی نوع دوم یعنی استراتژی انتخابی، توده‌ها ابتدا به باورهای جدید اعتقاد پیدا می‌کنند و سپس در کادر خودآگاهی اعتقادی به باورهای جدید توسط خودآگاهی اجتماعی، باورهای گذشته را نفی می‌کنند.

اقدام عملی سازمان‏گرایانه توده‌ای، استراتژی از نوع دوم می‌باشد که رسانه‌ی حزبی می‌کوشند بر طبق ایدئولوژی رسانه حزبی، ارزش‌ها یا باورهای جدیدی برای مردم مطرح کند و پس از اعتقاد مردم به این باورهای جدید، توسط خودآگاهی اعتقادی با ایجاد خودآگاهی اجتماعی توسط همان مردم، باورهای جدید را جانشین باورهای قبلی سازد. واضح است که در این استراتژی برای اینکه رسانه بتواند در انتقال باور به مردم موفق گردد باید بتواند باوری از جنس همان باورهای که ضرورت تاریخی نیاز به آن باورها برای آن مردم ایجاد کرده است، توسط رسانه‌های حزبی برای مردم تولید کنند نه هر باوری که زمینه تاریخی ندارد. برای مثال علت گرایش توده‌های ایران به شیعه به خاطر ایجاد دو باور ضد نژادپرستانه علیه امویان و ضد طبقاتی علیه ساسانیان که توسط شیعه در کادر دو شعار امامت و عدالت ایجاد شده بود، شکل گرفت.

 

اصول مقدماتی یا پیش فرض استراتژی رسانه و اقدام عملی سازمان‏گرایانه حزبی

اصل اول - اعتقاد به این که هر زمان که توانستیم اعتماد توده‌ها را با ایجاد باور جدید، جذب خود کنیم، می‌توانیم داوری توده‌ها را به کف آوریم که این حقیقت بزرگ در جامعه ما در انقلاب فقاهتی 57 به نیکی تجربه کردیم. چرا که جریانی که در این انقلاب توانست هژمونی توده‌ها را به کف آورد و عکس‏شان توسط توده‌ها در ماه قرار گیرد همان‌هائی بودند که توانسته بودند در عرض 400 سال (از صفویه تا پهلوی) باور توده‌های ما را بر پایه اسلام فقاهتی و سنت‌های متحجر تاریخی - اجتماعی - مذهبی در پنجه خود نگه دارند و به قول شریعتی در کارخانه پتروشیمی ارتجاعی خود خون را بدل به تریاق کنند.

اصل دوم - موضوع رسانه باور توده‌ها است و کار رسانه و هدف رسانه در هر مقطعی تغییر باور توده‌ها است و لذا تا زمانی که ما به جایگاه باور توده‌ها در عرصه دینامیسم تاریخ پی نبریم، نمی‌توانیم به منزلت و جایگاه رسانه واقف شویم. مولوی در دفتر اول مثنوی – در باب نقش رسانه و باور توده‌ها سخن عمیقی مطرح می‌کند.

این زبان چون سنگ و هم آهن وشست / وآنچ بجهد از زبان چون آتشست

سنگ و آهن را مزن بر هم گزاف / گه ز روی نقل و گه از روی لاف

زانک تاریکست و هر سو پنبه‌زار / درمیان پنبه چون باشد شرار

ظالم آن قومی که چشمان دوختند / زان سخن‌ها عالمی را سوختند

عالمی را یک سخن ویران کند / روبهان مرده را شیران کند

 

مولانا در ابیات فوق نقش رسانه و توده‌ها در تمثیل زیبای زبان و دهان یا فم مطرح می‌کند و رسالت زبان یا رسانه را در بیت آخر به نمایش می‌گذارد، که جامعه‌ای را یک سخن یا یک پیام ویران می‌کند چرا که روبهان خاموش را توسط آگاهی به شیران بادیه بدل می‌سازد. قرآن نقش رسانه در حرکت توده‌ها را فقط در داستان مبارزه موسی با فرعون مطرح می‌کند.

سوره النازعات – آیات 15 تا 26 - «هَلْ أتَاک حَدِیثُ مُوسَی - ای محمد آیا بر تو آمد ماجرای مبارزه موسی إِذْ نَادَاهُ رَبُّهُ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًی – آن زمانی که پروردگارش در وادی مقدس طوی بر موسی بانگ زد که ذْهَبْ إِلَی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَی - ای موسی مبارزه‌ات را با نبرد با فرعون شروع کن چرا که او بر توده‌ها طغیان کرده - فَقُلْ هَل لَّک إِلَی آن تَزَکی - در برخورد با فرعون اول از دعوت به تزکیه و اصلاحات شروع کن وَأَهْدِیک إِلَی رَبِّک فَتَخْشَی - و به فرعون اعلام کن آیا می‌خواهی تو را جهت خشوع و دوری از سرکش‌ات به توحید بخوانم فَأَرَاهُ الْآیةَ الْکبْرَی - پیام نجات بخش و آگاهی‌بخش خود را بر او عرضه کن فَکذَّبَ وَعَصَی - پس چون موسی پیام نجات بخش خود را بر فرعون عرضه کرد، فرعون اول پیام آگاهی‌بخش موسی را تکذیب کرد و سپس بر موسی عصیان کرد ثُمَّ أَدْبَرَ یسْعَی - پس از اینکه فرعون بر دعوت موسی پشت کرد بیکار ننشست بلکه با موسی وارد کارزار شد فَحَشَرَ فَنَادَی - فرعون در مبارزه با موسی ابتدا توسط رسانه‌های خود توده‌ها را جمع کرد.»

سوره غافر یا مومن – آیه 26 - «وَقَالَ مُوسَی إِنِّی عُذْتُ به ربی وَرَبِّکم مِّن کلِّ مُتَکبِّرٍ لَّا یؤْمِنُ به یوم الْحِسَابِ وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِی أَقْتُلْ مُوسَی - فرعون از مردم خواست تا به او اجازه جنگ و نبرد کشتن موسی بدهند و سپس به مردم گفت وَلْیدْعُ رَبَّهُ إِنِّی أَخَافُ آن یبَدِّلَ دِینَکمْ أَوْ آن یظْهِرَ فِی الْأَرْضِ الْفَسَادَ - من می‌ترسم که موسی باورهای شما را تغییر دهد و با تغییر باورهای شما موسی در زمین فساد کند.»

سوره النازعات – آیه 24 - «فَقَالَ أَنَا رَبُّکمُ الْأَعْلَی - پس فرعون هدف و استراتژی خود را به توده‌ها اعلام کرد و آن اینکه منم پروردگار بزرگ شما.»

 

اصل ضرورت رسانه‌ها در استراتژی اقدام عملی سازمان‏گرایانه حزبی:

حال که توانستیم تا اندازه‌ای به جایگاه منفی و مثبت رسانه در حرکت اجتماعی واقف شویم و هدف رسانه‌ها در شکل مثبت و منفی آن که عبارت است از تغییر مثبت یا منفی باورهای توده‌ها را بشناسیم، می‌توانیم به بررسی موضوع ضرورت رسانه‌ها در استراتژی اقدام عملی سازمان‏گرایانه حزبی بپردازیم. چرا که موضوع هر دو عنوان فوق مشترک است یعنی آنچنانکه هدف رسانه‌ها در شکل مثبت آن تغییر باورهای تاریخی - سنتی - مذهبی - فرهنگی توده‌ها می‌باشد، اقدام عملی سازمان‏گرایانه حزبی هم دارای همین هدف می‌باشد چرا که آنچنانکه در تعریف اقدام عملی سازمان‏گرایانه حزبی گفتیم اقدام سازمان‏گرایانه حزبی غیر از سازماندهی حزبی است، در اقدام سازمان‏گرایانه حزبی ماهیت کار ما جوهره جنبشی دارد نه سازماندهی که این منظور آنچنانکه قبلا مطرح کردیم با تاسی از پترن یا الگوی ژان ژاک روسو که می‌گفت: «به مردم راه نشان ندهید نگاه یا دیدن بیاموزید، خود راه خواهند یافت» حاصل می‌شود.

پس موضوع اقدام سازمان‏گرایانه حزبی سازماندهی توده‌های نیست بلکه آموزش دیدن نوین است به توده‌ها، در مرحله دوم پس از تحقق مرحله اول یعنی آموزش دیدن به توده‌هاست که ما می‌توانیم جنبش اجتماعی حاصل این دیدن یا حاصل این استحاله خودآگاهی اعتقادی به خودآگاهی اجتماعی به سازماندهی حزبی بپردازیم. پس سازماندهی حزبی باید در بستر سازمان‏گرایانه حزبی صورت گیرد نه بالعکس. به عبارت دیگر ما با سازماندهی حزبی هرگز نمی‌توانیم حرکت سازمان‏گرایانه حزبی در جامعه ایجاد کنیم، ولی تنها توسط اقدام سازمان‏گرایانه حزبی است که می‌توانیم سازماندهی حزبی انجام دهیم و شاید عدم درک این فرمول تقدم و تاخر حرکت سازمان‏گرایانه حزبی و حرکت سازماندهی حزبی یکی از استراتژیک‌ترین عوامل بحران تاریخی جنبش کشور ما باشد. چرا که هر وقت صحبت از حزب کردیم فورا در پس آن دنبال سازماندهی بودیم نه دنبال سازمان گری. بدون اینکه بدانیم که بین عمل سازمان‏گری با عمل سازماندهی از فرش تا عرش اختلاف است و شاید یکی از دلایل این مساله هم در این باشد که نقد نگری و حال طلبی ما دلیل این گرایش و فرصت سوزی بوده باشد. چرا که برخلاف عمل سازماندهی که ثمر کار را می‌توانیم به سرعت ببینیم در عمل سازمان‏گری گاها تا دو نسل باید کار کنیم تا به مرحله سازماندهی برسیم و همین موضوع از نگاه شریعتی فرق انقلاب مشروطیت ما با انقلاب کبیر فرانسه را تشکیل می‌دهد. چرا که از نظر شریعتی علت اینکه انقلاب مشروطیت ما با دو تا عطسه شاه و خان‌ها از بین رفت، ولی انقلاب کبیر فرانسه روز به روز بارورتر می‌شود، در این حقیقت نهفته است که انقلاب مشروطیت و انقلاب فقاهتی 57 با چند تا فتوی شکل گرفت، اما انقلاب کبیر فرانسه با صد سال کار سازمان‏گری به انجام رسید. حال که توانستیم به تفاوت عمیق میان حرکت سازمان‏گری حزبی و حرکت سازماندهی حزبی پی ببریم، می‌توانیم به این اصل رکین حزبی برسیم که:

«تا زمانی که ما صاحب حرکت سازمان‏گری حزبی در جامعه نباشیم عمل یا شعار سازماندهی حزبی یک حرکت انحرافی و یک شعار اپورتونیستی می‌باشد و به این حقیقت نیز رسیدیم که به لحاظ آسیب شناسی علت عمده انحراف تاریخی مبارزات توده‌ها یا پیشتازان ما، عدم درک و مرزبندی همین دو مقوله حرکت سازمان‏گرایانه و سازماندهی بوده است و نیز به این اصل هم رسیدیم که جوهره حرکت سازماندهی کسب قطب‌های سیاسی - اقتصادی - معرفتی که پایه‌های تکوین سوسیالیسم می‌باشد، است

جوهره حرکت سازمان‏گرایانه حزبی تغییر باورهای تاریخی - سنتی - مذهبی توده‌ها می‌باشد، یا به عبارت دیگر تغییر دیدن و نگاه مردم می‌باشد. حال می‌توانیم به بررسی اصل ضرورت رسانه در نقش مثبت آن بپردازیم چرا که رسانه در حرکت سازمان‏گرایانه دارای رسالتی است که با رسالت رسانه در حرکت سازماندهی کاملا متفاوت می‌باشد. در حرکت سازمان گرایانه، رسالت رسانه‌ها تغییر باور و آموزش دید است، اما در حرکت سازماندهی حزبی رسالت رسانه‌ها ارائه مکانیزم‌های انتقال قدرت و ثروت و معرفت از حاکمیت به توده‌ها است. البته شاید بد نباشد که در همین جا به یک نکته مهم دیگر هم اشاره کنیم و آن اینکه اگر بخواهیم از دیدگاه آسیب شناسی همین موضوع تفاوت حرکت سازمان‏گری با حرکت سازماندهی حزبی در شرایط فعلی بیشتر زیر ذره بین تاریخ قرار دهیم، یکی از عوامل مهم تاخر حرکت سازمان‏گری حزبی بر حرکت سازماندهی حزبی در جامعه ما رشد و گسترش فرهنگ چریکی از آغاز دهه چهل تاکنون در ایران بوده است، با عنایت به اینکه پایه استراتژی چریکی و ارتش خلقی بر اساس:

هر چه زودتر به قدرت رسیدن.

هر چه سریع‌تر دولت را سرنگون کردند.

هر چه بیشتر تشکیلات را مخفی کردن.

هر چه بیشتر تشکیلات و سازماندهی خویش را جانشین بسیج مردمی کردند.

هر چه بیشتر پتانسیل نظامی - فیزیکی - تشکیلاتی خود را جانشین ماشین دولت ساختند و... می‌باشد.

لذا با چنین نگرش و دید، خود به خود تمامی هم و غم چریک به سمت سازماندهی می‌رود، چرا که چریک اصلا نیازی به سازمان‏گری حزبی ندارد و اگر هم در بعضی شرایط شعار آن را سر می‌دهد تنها به خاطر بن بست مالی و فراهم کردن بستر تغذیه مالی از توده‌هاست. طبیعی است که از اوایل دهه چهل که به طور مشخص جریان‌های چریکی در جامعه رو به گسترش نهاد فرهنگ چریکی هم در جامعه ما نهادینه گردید که با نهادینه گشتن فرهنگ چریکی -اگرچه جریان‌های چریکی در نیمه اول دهه شصت سرکوب شدند، ولی فرهنگ نهادینه آن‌ها از بین نرفت و روز به روز در فقدان چریک ستبرتر شد. به طوری که دیدیم پس از پیروزی انقلاب فقاهتی سال 57 دوباره همین حرکت‌های چریکی مثل قارچ از در و دیوار جامعه ما شروع به رستن کرد و با رفتن خود، تمامی دستاورد قیام 57 مردم ما را تحویل حاکمیت دادند و رفتند و یک حاکمیت که جز سرنیزه هیچ نمی‌فهمید، تحویل جامعه دادند و کشور را ترک کردند. آنچه در پروسه چریک گرائی جامعه ما از اوایل دهه 40 تاکنون حائز اهمیت است، اینکه آفت فرهنگ چریکی در جامعه ما بیشتر از آفت عمل چریکی بوده است به عبارت دیگر پروسه چریک گرائی در جامعه ما دو تا فونکسیون داشته است:

اول - فونکسیون عملی

دوم - فونکسیون فرهنگی

که در این رابطه باید بگوئیم که فونکسیون فرهنگی چریکی در جامعه ما خطری به مراتب بیشتر از فونکسیون عملی چریکی داشته است و در همین رابطه برخورد با فونکسیون فرهنگ چریکی مشکل‌تر و سخت‌تر از برخورد با فونکسیون عملی چریکی می‌باشد، که از مهم‌ترین اثرات فونکسیون فرهنگ چریکی همین تقدّم حرکت سازماندهی حزبی بر حرکت سازمان‏گرایانه حزبی می‌باشد که اگر بگوئیم بزرگ‌ترین معجزه فرهنگی - عملی شریعتی شکستن این تابوی فرهنگ چریکی بوده است، سخنی به گزاف نگفته‌ایم. البته باید در همین جا به این مساله هم اشاره‌ای داشته باشیم که یکی از قتیل های همین پروسه چریک گرائی در جامعه ما خود شریعتی است که آتش آن به صورت حرکت‌های زیگزاگی در مراحل مختلف حرکت او برای ما هویدا است. از کنفرانس عاشورا تا نامه‌های به جا مانده از او در خارج کشور - ولی به هر حال با همه این مسائل نخستین ابراهیم خلیل عاصی بر فونکسیون عملی و فرهنگی چریکی باز خود شریعتی می‌باشد - که به علت عدم تحقق علمی حرکت سازمان‏گرایانه حزبی او به حرکت سازماندهی حزبی او، این حرکت او عقیم ماند و بستری شد تا میوه چینان غاصب از این درخت شریعتی در جهت منافع خود میوه بچیند.

 

فونکسیون‌های رسانه:

آنچه تا اینجا ما در رابطه با موضوع رسانه آموختیم عبارت است:

اولا - سمت گیری رسانه بود که به طور مشخص گفتیم که ما با دو نوع رسانه روبرو هستیم یکی رسانه مثبت دوم رسانه منفی، که در رابطه با رسانه منفی گفتیم رسانه که در دست طبقه حاکم بوده و است که توسط آن سعی می‌کنند تا بستر مشروعیت و مقبولیت توده‌ای خود را فراهم سازند

دوما - رسانه مثبت تعریف کردیم و گفتیم نقش مثبت رسانه عبارت است از رسانه‌ای که در خدمت ایجاد خودآگاهی اعتقادی - اجتماعی توده‌ها باشد و به موضوع رسانه پرداختیم که در این رابطه گفتیم که موضوع رسانه در دو نوع رسانه مثبت و منفی صورتی یکسان دارد و آن هم عبارت است از تغییر باورهای مردم.

سوما - به بررسی مضمون رسانه مثبت پرداختیم که در این رابطه به دو نوع رسانه اشاره کردیم، یکی رسانه در خدمت حرکت سازمان‏گرایانه بود، دوم رسانه در خدمت حرکت سازماندهی، و مطرح کردیم که هر دو نوع رسانه ماهیت مثبتی دارد؛ لذا در همین رابطه بود که به اصل فونکسیون در رابطه با رسانه رسیدیم که گفتیم که بر پایه اینکه رسانه در خدمت حرکت سازمان‏گری حزبی باشد یا در خدمت حرکت سازماندهی حزبی دو نوع فونکسیون مختلف از خود ایجاد می‌کند، که یکی از آن‌ها مضمون آگاهی‌بخشی دارد و دیگری مضمون توانائی بخش دارد. به عبارت دیگر رسانه در عرصه استراتژی سازمان‏گری حزبی مضمونی آگاهی‌بخش دارد، چرا که رسالتش در این مرحله آنچنانکه فوقا مطرح شد تغییر نگاه و دید مردم است، در صورتی که رسانه در عرصه استراتژی سازماندهی حزبی جنبه ابزار و وسیله دارد و شاید بهتر باشد که اینطور بیان کنیم که رسانه در عرصه استراتژی سازمان‏گری حزبی ماهیت استراتژی دارد، در صورتی که رسانه در عرصه استراتژی سازماندهی حزبی ماهیتی تاکتیکی به خود می‌گیرد. در حرکت سازمان‏گری حزبی هدف رسانه تغییر باور مردم جهت ایجاد خودآگاهی اعتقادی در مردم می‌باشد، در صورتی که در حرکت سازماندهی حزبی هدف رسانه ایجاد بسترهای ذهنی در جامعه جهت آلترناتیو کردن حزب در برابر حاکمیت می‌باشد.

 

پیام رسانه:

پیام رسانه در حرکت چریکی و ارتش خلقی و حرکت سازماندهی حزبی بر پایه افشای حاکمیت و آلترناتیو ساختن یا آلترناتیو جلوه دادن چریک و ارتش و حزب می‌باشد، در حرکت سازمان‏گری حزبی پیام رسانه عبارت است از اعتلای خواسته توده‌ها -فراهم کردن بیشتر بستر وحدت درون خلقی همراه با تزریق آگاهی‌های اجتماعی - سیاسی - مذهبی - طبقاتی به درون جنبش یا طبقه یا قوم و ملت می‌باشد و به همین دلیل است که اگر رسانه در حرکت سازمان‏گری حزبی جایگاه واقعی خود را پیدا کند، خود هم فکر است و هم عمل، هم استراتژی است هم تاکتیک، هم سازمان‏گری و هم سازماندهی.

 

رسانه - جنبش - طبقه پیشگام:

رسانه در عرصه استراتژی سازمان‏گری حزبی چون وظیفه‌اش «تزریق آگاهی از پیشگام به مردم می‌باشد،» لذا طرح آگاهی به صورت مجرد و عام توسط رسانه می‌تواند برای جنبش و طبقه و پیشگام صورتی واحد داشته باشد. ولی اینچنین آگاهی که صورتی مجرد و عام دارد نه تنها نمی‌تواند باعث حرکت و سازمان‏گری طبقه یا جنبش یا پیشگام شود بلکه بالعکس، باعث پاسیفیسم و سکتاریسم روزمرگان سه بخش مطرح شده فوق می‌گردد. برای اینکه رسانه بتواند در عرصه حرکت سازمان‏گری حزبی باعث ارتباط و اعتلا و انسجام درون خلقی گردد باید آگاهی تزریق شده توسط رسانه صورتی خاص و مشخص و کنکرت داشته باشد و از کلی گوئی و مجرد اندیشی پرهیز کند. تزریق آگاهی خاص کنکرت و واقعی است که در عرصه استراتژی سازمان‏گرایانه می‌تواند زمینه پیوند پیشگام و مردم یا پیشگام و جنبش یا پیشگام و طبقه را فراهم سازد و همین جا است که ما به رمز سه شعار استراتژیک شریعتی در عرصه حرکت سازمان‏گری حزبی پی می‌بریم. آنجا که می‌گوید:

1 - «من عرفان را حتی در شکل متعالی آن مثل عرفان مولانا برای جامعه مضر می‌دانم.»

2 – «فلاسفه پفیوزان تاریخ اند.»

3 - «آنچنانکه مصدق تز اقتصاد منهای نفت داد من تز اسلام منهای روحانیت می‌دهم.»

 

چرا که آنچه وجه مشترک مضمون سه شعار استراتژیک فوق شریعتی می‌باشد، نفی مجرد اندیشی، کلی گوئی، فرد نگری سه شعار فوق می‌باشد. چرا که در شعار اول «نفی عرفان نسبت به اجتماع به خاطر فردگرائی - جبرگرائی جامعه گریزی عرفا است» و یا در شعار دوم یعنی «نفی فلاسفه و فلسفه در معنی رایج آن که فقط قدرت تفسیر جهان را داشت بدون ادعای هیچ گونه توان تغییری در جامعه که دلیل آن کلی بافی - مجرد اندیشی و عام نگری فلاسفه می‌باشد که به جای تکیه بر شعار تغییر جهان فقط بر شعار تفسیر جهان تکیه می‌کردند» و یا در شعار سوم «نفی روحانیت به خاطر فقه گرائی روحانیت می‌باشد که همین فقه گرائی روحانیت عامل بسی تاثیرات یا فونکسیون های دیگر مثل زن ستیزی یا رشد خشونت و قشری‏گری و پزیتیویسم و عبوسی در جامعه می‌گردد.»

بنابراین اگر رسانه در حرکت سازمان‏گری حزبی نتواند باعث پیوند پیشگام با طبقه و جنبش شود نقص از رسانه نیست بلکه بالعکس، ضعف در پیام رسانه دارد که به جای آگاهی مشخص کنکرت و واقعی به آگاهی مجرد و کلی و عام تکیه کرده است که این موضوع عامل فرار طبقه و جنبش از پیشگام می‌گردد. یعنی به موازات فاصله گرفتن آگاهی از طبقه و جنبش، پیشگام از طبقه و جنبش فاصله می‌گیرد.

 

رسانه در بستر مبارزه طبقاتی:

رسانه در بستر زمان به صورت یک مقوله تاریخی عرض اندام کرده است، منظور از مقوله تاریخی یعنی اینکه رسانه به موازات حرکت زمان و رشد و توسعه ابزار و شکل تولید تغییر کرده است، هم به لحاظ قالب و هم به لحاظ محتوی. در جوامع ماقبل سرمایه‌داری رسانه شکلی ساده ای داشته است و بیشتر به صورت سفیری یا فردی انسانی به صورت وعظ و خطابه صورت می‌گرفته است، اما با شکل گیری نظام سرمایه‌داری و پیدایش ماشین و تکنولوژی به همان میزان که جوامع صورتی پیچیده به خود گرفت رسانه وارد دوره جدیدی گردید و رسانه از صورت انسانی فردی به صورت رسانه ابزاری در آمد که به موازات پیدایش رسانه ابزاری به صورت جهشی تنوع ابزاری رسانه به وجود آمد.

 

والسلام