Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4

پیش به سوی شناخت جنبش کارگری ایران

11 اردیبهشت اول ماه مه روز جهانی کارگر بر کارگران ایران مبارک باد

1 - چه نیازی به شناخت جنبش کارگری ایران داریم؟

الف - جنبش کارگری در نظام سرمایه‌داری معیار و شاخص جنبش عدالت‌خواهانه بشر می‌باشد.

ب - در میان جنبش‌های سه گانه تاریخ بشریت یعنی «جنبش‌های عدالت‌خواهانه، جنبش‌های رهائی‌بخش یا آزادی طلبانه، جنبش‌های آگاهی‏بخش»، قدیمی‌ترین جنبش بشر بازگشت پیدا می‌کند به جنبش‌های عدالت‌خواهانه. چرا که محوری‌ترین خواسته بشر در عرصه جنبش عدالت‌خواهانه نفی استثمار طبقه از طبقه (استثمار)، یا نفی استثمار طبقه از ملت (استعمار) بوده است، که به خاطر اینکه آغاز تاریخ بشر با استثمار و مبارزه طبقاتی بوده است؛ لذا مبارزه عدالت‌خواهانه بشر در بستر تاریخ به عنوان یک پایه ثابت جنبش تاریخی بشر مطرح بوده است و اگرچه اشکال این جنبش در بستر زمان به موازات تغییر شکل تولید (که شامل روابط تولید، ابزار تولید و بازوی تولید می‌باشد) صورت مختلفی به خود گرفته است، ولی جوهر این جنبش طبقاتی بشر که صورتی ضد استثماری داشته است تغییر نکرده است.

ج - موضوع جنبش عدالت‌خواهانه بشر (مبارزه طبقاتی انسان) از آغاز پیدایش تاریخ تاکنون می‌باشد که با شکل گیری پدیده مالکیت و استثمار فرد از فرد بر مبنای خصلت استخدام طلبی انسان و توسط زور در امت واحد یا جامعه بدوی انسان به پیدایش طبقه و در نتیجه شروع تاریخ بشر انجامید. طبقاتی شدن جامعه اولیه انسان باعث گردید تا جامعه برخوردار غیر طبقاتی اولیه را بَدل به دو طبقه بکند، یکی طبقه حاکم برخوردار و دیگر طبقه محکوم استثمار شده.

د - سلطه که موضوع جنبش رهائی‌بخش یا آزادی طلبانه بشر در عرصه تاریخ مبارزه طبقاتی بشر می‌باشد پدیده‌ای است که در پروسه تکوین تاریخی مبارزه طبقاتی بشر صورتی موخر بر پیدایش مالکیت و طبقه و استثمار داشته است. چرا که اگرچه زور فردی و قدرت استخدام طلبی فردی انسان در آغاز تاریخ بشر باعث پیدایش پدیده مالکیت و استثمار و بهره کشی فرد از فرد شد، ولی این موضوع در عرصه اجتماعی پروسه‌ای کاملا عکس پروسه فرد از فرد داشته است زیرا در پیدایش استثمار در جامعه بدوی و غیر تاریخی بشر به خاطر اینکه استثمار در آغاز جنبه فردی داشته است و به صورت فرد از فرد انجام می‌گرفته است، عامل اولیه آن زور فردی بر مبنای پتانسیل استخدام طلبی بشر بود ولی پس از اینکه استثمار بر پایه این حرکت فردی انسان شکل گرفت با توسعه فیزیکی و افزایش آماری استثمار کنندگان و استثمار شوندگان، افراد بَدل به طبقه شدند که با طبقاتی شدن جامعه که خود موتور محرکه پیدایش تاریخ گردید، مکانیزم پیدایش سلطه در جامعه بر خلاف صورت فردی که تقدم زمانی بر استثمار داشت در جامعه موضوع سلطه طبقه بر طبقه (استبداد یا زور) یا طبقه بر ملت (استعمار) دیگر صورتی موخر بر استثمار پیدا کرد و علت این موضوع در آن بود که طبقه حاکم توسط سلطه بر طبقه یا ملت دیگر سعی می‌کرد تا بستر هر چه بیشتر بهره کشی و استثمار آن طبقه یا آن ملت را فراهم سازد[1]؛ و لذا در همین رابطه بوده است که به خاطر حاکمیت سلطه چه در صورت داخلی آن (استبداد) و چه در صورت خارجی آن (استعمار)، مبارزه عدالت‌خواهانه بشر در بستر تاریخ مبارزه طبقاتی از صورت عریان ضد استثماری و ضد بهره کشی به صورت غیر علنی و در پوشش مبارزات مذهبی یا قومی یا نژادی و... ظاهر شده است که تمامی این اشکال مبارزات اجتماعی از جوهر واحدی برخوردار بودند که آن جوهر واحد مبارزه عدالت‌خواهانه یا ضد استثماری بشر بوده است.

البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که آن زمانی که مبارزه عدالت‌خواهانه بشر از صورت مستقیم به صورت غیر مستقیم درآمد، پوشش‌های قومی - نژادی و مذهبی بر تن مبارزات طبقاتی بشر، گاهاً عامل انحراف تاریخ مبارزه طبقاتی بشر گردید و طبقات حاکم با سوء استفاده از این پوشش‌ها سعی می‌کردند تا با انحراف محتوای پوشش‌های فوق، مبارزه طبقاتی طبقه محکوم را در استخدام طبقه حاکم خود درآورند[2]. پس آنچه تا اینجا مشخص شد عبارت است از اینکه:

اولا: تکوین و پیدایش پدیده استثمار در جامعه ماقبل تاریخ بشری بدواً صورت فردی داشته است بعد اجتماعی شده است.

ثانیا: عامل پیدایش استثمار در مرحله فردی قدرت استخدام طلبی انسان بوده است که به صورت برتری زور فردی مادیت پیدا کرده است.

ثالثا: با پیدایش استثمار در جامعه بی طبقه اولیه، رفته رفته این پدیده رشد فیزیکی و آماری کرد که با رشد کمی این پدیده زمینه پیدایش طبقه در جامعه بی طبقه اولیه گردید، که حاصل آن استحاله جامعه از صورت امت واحد اولیه به جامعه طبقاتی مشتمل بر دو طبقه استثمار کننده و استثمار شونده گردید.

رابعا: با پیدایش طبقه بر مبنای استثمار، جدای از اینکه استثمار صورت اجتماعی پیدا کرد عاملی شد تا جامعه انسان وارد مرحله تاریخی شود که موتور این تاریخ مبارزه طبقاتی بین دو طبقه استثمار کننده و استثمار شونده، بود.

خامسا: طبقاتی شدن جامعه غیر از اینکه باعث پیدایش تاریخ بر مبنای مبارزه طبقاتی شد، پدیده دیگری نیز با خود به همراه آورد که آن پدیده، پدیده سلطه در عرصه جامعه بود که زمینه ساز استثمار اجتماعی بوده است.

سادسا: پدیده سلطه در عرصه اجتماعی در دو شکل سلطه طبقه بر طبقه و سلطه طبقه بر ملت مادیت پیدا کرد که نتیجگان دو مؤلفه‌ای شدن مبارزه طبقاتی بشر بود. مؤلفه اول مبارزه عدالت‌خواهانه بشر بود که مبارزه‌ای بر علیه استثمار طبقه بر طبقه و استثمار طبقه بر ملت بود، مؤلفه دوم مبارزه رهائی‌بخش یا آزادی طلبانه یا آزادی‌بخش انسان بود که زمینه نفی سلطه طبقه بر طبقه یا طبقه بر ملت می‌کرد. طبیعی است که در بستر تاریخی مبارزه عدالت طلبانه بشر که جوهر ضد استثماری داشته است مقدم بر مبارزه رهائی‌بخش یا آزادی طلبانه بشر داشته است، ولی به خاطر اینکه به موازات رشد جامعه بشری مبارزه عدالت‌خواهانه بشر پروسه پیچیده شدن طی کرده است این پروسه پیچیدگی باعث گردید که مبارزه عدالت‌خواهانه انسان تحت تاثیر مبارزه آزادی طلبانه و مبارزه آگاهی‌بخش انسان قرار گیرد، لذا تقدم و تأخر مبارزه عدالت‌خواهانه انسان نسبت به مبارزه آزادی طلبانه و مبارزه آگاهی‌بخش او به خاطر پیچیدگی پروسه مبارزه و تاریخی شدن اصل موضوع مبارزه طبقاتی بوده است و این تغییر آرایش به هیچ وجه در جوهر واحد مبارزات فوق تاریخ بشر که همان مبارزه عدالت طلبانه و ضد استثماری می‌باشد، ایجاد نمی‌کند.

ه - البته جدای از اینکه تاریخی شدن اصل مبارزه طبقاتی باعث شکل گیری مؤلفه‌های سه گانه مبارزه یعنی «مبارزه عدالت طلبانه و آزادی‌خواهانه و آگاهی‌بخش» گردید، خود مبارزه عدالت‌خواهانه بشر اشکال مختلفی به خود گرفت که اشکال جنبش عدالت‌خواهانه بشر در بستر تاریخ مبارزه طبقاتی بر حسب شکل تولید که شامل روابط تولید و ابزار تولید و بازوی تولید می‌باشد، صورت یافته است که در این رابطه می‌توان اشکال جنبش عدالت‌خواهانه بشر در بستر تاریخ را به دو شکل بزرگ تقسیم کرد:

اول - جنبش فردی یا گروهی عدالت‌خواهانه انسان.

دوم - جنبش جهانی یا طبقه‌ای عدالت‌خواهانه بشر می‌باشد که در این راستا می‌توانیم با توجه به خودویژگی‌های روانشناسی طبقاتی دوران سرواژی و فئودالیته یا فئودالیسم را دوران جنبش‌های فردی یا گروهی یا قومی عدالت‌خواهانه بشر بنامیم. چرا که سِرو و رعیت در دوران سرواژی و فئودالیته به خاطر پیوندی که به لحاظ شکل تولید به زمین داشت و به خاطر اینکه بیش از 60% موفقیت اقتصادی و تولیدی او به آسمان پیوند داشته است و به خاطر اینکه ابزار تولید و بازوی تولید در این مرحله تاریخی، صورتی مکانیکی و اولیه داشته است این همه باعث گردیده تا رعیت و سرو، روانشناسی فردی داشته باشد که حاصل این موضوع باعث شد تا جنبش عدالت‌خواهانه سرو و رعیت در بستر مبارزه طبقاتی ضد سرواژی یا ضد ارباب و رعیّتی و ضد فئودالی یا صورت مکانیکی و فردی و گروهی، نه طبقه‌ای داشته باشد یا اگر صورت گسترده و فراگیر داشته است در صورت و پوشش مبارزات مذهبی و قومی و ملی و قبیله‌ای و نژادی تجلی کند که حاصل آن، آنچنانکه گفته شد انحراف مبارزه طبقاتی توده‌ها بوده است. چرا که حاصل آن پوشش‌های مذهبی و قومی و نژادی و... باعث شد که به علت تحریف آن‌ها توسط طبقه حاکم، مبارزه از صورت عینی و ابژکتیویته آن که مبارزه طبقاتی بوده است صورت سوبژکتیویته و ذهنی و موهومی به خود گیرد و مبارزه طبقاتی به خاطر این انحراف برای مدتی تعطیل شود[3].

و- در دوره برده‌داری به خاطر اینکه برده‌داری در عرصه پراتیک اقتصادی بشر، تاریخی به گستردگی همه تاریخ بشر[4] همچون لکه ننگ بر پیشانی تاریخ بشر عرض اندام می‌کرده است، در نتیجه مانند نظام ارباب - رعیتی و سرواژی از مشخصه واحد روانشناسی طبقاتی برخوردار نبوده است. چرا که در نظام‌های مختلف شکل تولید بشر از برده‌داری تا سرمایه‌داری به صورت ابزار تولید و نیروی کار ارزان مورد بهره کشی بوده است و همین امر باعث گردیده تا جنبش عدالت‌خواهانه برده‌ها از قیام اسپارتاکوس تا مبارزات ضد آپارتاید سیاه پوستان آفریقا (به رهبری نلسون ماندلا) و آمریکا در قرن بیستم به لحاظ شکلی صورتی متفاوت داشته باشد و برده‌ها (که در بستر مبارزه طبقاتی از آغاز پیدایش تاریخ که بر شانه مبارزه طبقاتی استوار بوده است تا نیمه دوم قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم که به طوری رسمی و اسمی برده‌داری توسط سرمایه‌داری جهانی اشباع شده ملغی گردید) به سه شکل:

اول - برده اقتصادی

دوم - برده جنگی

سوم - برده نژادی

مبارزات طبقاتی و رهائی‌بخش خود را در اشکال فردی و گروهی و اجتماعی و طبقاتی تغییر داده‌اند و برعکس مبارزات ضد فئودالی و یا ضد ارباب - رعیتی و ضد سرواژی و الغای آن، صورت دفعی و مرحله‌ای داشته است. مبارزه ضد برده‌داری بشر اگرچه در اشکال عدالت‌خواهانه و رهائی‌بخش و آزادی طلبانه و ضد آپارتاید و... انجام گرفته است ولی به خاطر نیاز طبقات حاکم در دوران‌های مختلف به نیروی کار ارزان، این مبارزه نتوانست مانند مبارزه ضد ارباب - رعیتی و ضد سرواژی صورتی ساده داشته باشد که برای درک پیچیدگی مبارزه ضد برده‌داری کافی است امضای تائید برده‌داری جنگی توسط قرآن و محمد را مورد آنالیز قرار دهیم. اگرچه در کشورهای اسلامی و شرق بر خلاف کشورهای غرب و آفریقای غیر شمالی (که مسلمان هستند) همیشه برده‌داری به صورت روابط تولید مطرح بوده است ولی همین مساله که محمد و قرآن نخستین منادی مبارزه آگاهی‌بخش توحیدی کتاب و قلم مرکب و نوشته نتوانست بر علیه این لکه ننگ تاریخ طبقاتی بشریت (البته به صورت برده جنگی آن) حرکت الغائی مقطعی از سر گیرد و بالاخره به صورت مقطعی با بیان قرآن آن را امضاء کند، نشان دهنده پیچیدگی این مبارزه می‌باشد. آنچنانکه در زمان خلیفه دوم عمر، پس از فتح ایران به طوری که تاریخ طبری نقل می‌کند، زمانی که اسیران ایرانی وارد مدینه شدند عمر خلیفه دوم در حضور اسیران ایرانی به مردم عرب نژادپرستانه ترین و بیشرمانه ترین و ضد انسانی‌ترین سخنرانی کرد. آن زمانی که به مردم عرب گفت: «ای ملت عرب به شکرانه پیروزی بر عجم برده‌های عرب خود را رها کنید و برده‌های ایرانی صاحب شوید» و همین دیدگاه بود که پس از قتل عمر به دست برده ایرانی ابولولو که یک مبارز ضد برده‌داری و عدالت‌خواهانه ضد نژادپرستانه بود، فردای مرگ عمر پسر بزرگ عمر، عبدالله جهت انتقام و خونخواهی مرگ پدر در کوچه‌های مدینه به راه افتاد و هر ایرانی برده که پیدا می‌کرد بدون هیچ گونه محاکمه‌ای گردن می‌زد و عثمان همین که توانست در شورای ساختگی عمر گردونه قدرت را به دست بگیرد پس از 24 ساعت حکومت، دستور آزادی عبدالله بن عمر را صادر کرد و شاید یکی از پیچیده‌ترین و پوشیده‌ترین اشکال مبارزات عدالت‌خواهانه علی پس از مرگ عثمان در دوران پنج ساله حکومتش مبارزه ضد برده‌داری و ضد نژادپرستانه او که در کادر درخواست محاکمه عبدالله بن عمر به خاطر قتل عام برده‌های ایرانی که توسط او در لوای شعار خونخواهی مرگ عمر انجام گرفته بود، شد؛ و در همین راستا بود که امام علی با شعار «الحق قدیم لا یبطل عنه شئی» خواستار محاکمه و دستگیری عبدالله بن عمر گردید و همین مساله عامل به هم خوردن رابطه او با عبدالله بن عمر و عدم بیعت عبدالله بن عمر با علی شد و همین شعار عدالت‌خواهانه و ضد نژادپرستانه علی بود که پس از نیل به حکومت عامل گرایش ایرانیان به علی و اهل بیت علی شد. به طوری که حتی امام حسین هم زمانی که از طرف حر فرمانده ابن زیاد در حصر قرار گرفت تقاضای امام حسین (آنچنانکه طبری نقل می‌کند) از حر اجازه حرکت به طرف ایران به جای کوفه بود که حر موافقت نکرد و یا در صلحنامه امام حسن با معاویه یکی از اصولی که از طرف امام حسن گنجانده شده بود، مالیات داراب فارس ایران بود و یا در توطئه ولایتعهدی امام رضا توسط مأمون با سوادترین و پیچیده‌ترین خلیفه بنی عباس که برای جلب اعتماد ایرانیان و مردم خراسان بود. همان خراسانی که ابومسلم خراسانی با 600 هزار جنگجوی خراسانی کاخ خلافت را بر سر بنی امیه نژادپرست ویران کرد و حکومت و خلافت را از آن‌ها گرفت و به بنی عباس داد.

ز - در باب جنبش عدالت‌خواهانه بشر در عصر سرمایه‌داری با توجه به اینکه نظام سرمایه‌داری بر خلاف روابط تولیدی دیگر صورتی سه مرحله‌ای داشته است:

اول- نظام بورژوائی

دوم- نظام کاپیتالیسم

سوم - نظام امپریالیستی

 

2 - جنبش عدالت‌خواهانه و مبارزه ضد طبقاتی و رهائی‌بخش صورت متفاوت داشته است:

  • در نظام بورژوائی به خاطر اینکه طبقه سرمایه‌دار و حاکم، طبقه بورژوازی تجاری می‌باشد بر خلاف نظام کاپیتالیسمی که طبقه حاکم، طبقه بورژوازی تولیدی می‌باشد و بر خلاف نظام امپریالیستی که طبقه حاکم، طبقه بورژوازی مالی که همان بانک‌ها هستند، می‌باشد در این مرحله از نظام سرمایه‌داری به خاطر اینکه سرمایه‌داری از هر چیز می‌کوشد که به عنوان کالا جهت تجارت و سود استفاده کند؛ لذا برده‌های آفریقائی به عنوان یک کالا جهت فروش در بازارهای آمریکای شمالی و اروپا مطرح می‌گردد، لذا مبارزه عدالت‌خواهانه بورژوائی به صورت مبارزه با نظام فئودالیسم و اسکولاستیک قرون وسطی و جنگ با کلیسا مطرح گردید.
  • در مرحله کاپیتالیسم یا سرمایه‌داری صنعتی به خاطر اینکه بزرگ‌ترین ره آورد بورژوازی تولیدی بر خلاف مرحله بورژوائی که دریانوردی و کشف قاره‌ها بود، در مرحله کاپیتالیسم بزرگ‌ترین دست آورد بشر ماشین و انقلاب صنعتی بود که حاصل آن پیدایش یک طبقه تولید کننده محروم بود به نام «پرولتاریا». که این طبقه ماهیت و جایگاهی غیر از طبقه کارگر در مرحله بورژوائی و طبقه رعیت در مرحله فئودالیته یا فئودالیسم در غرب و ارباب - رعیتی در شرق و طبقه سروها یا سرف‌ها و طبقه برده‌داری شده است. چرا که در نظام کاپیتالیستی یا سرمایه‌داری صنعتی، پرولتر در عرصه صنعت و ماشین و کارخانه فقط و فقط به عنوان بازوی تولید به صورت یک برده صنعتی در قبال یک مزد بخور و نمیر برای سرمایه‌دار کار می‌کرد و تمامی ابزار تولید و کالا و همه از آن سرمایه‌دار بوده است و پرولتر کار خود را به صورت کالائی در بازار تولیدی کارخانه در برابر حداقل قیمت و مزد تقدیم بورژوازی می‌کرد و او با خرید این کالا (نیروی کار ارزان) از پرولتر آن کالا را که همان نیروی کار پرولتر بود، در عرصه ماشین و کارخانه استحاله می‌کرد و با ترکیب این کالا (نیروی کار پرولتر) و مواد اولیه ارزان غارت شده از جهان سوم و کشورهای پیرامونی کالای جدیدی با هزاران برابر قیمت کالای اولیه (نیروی کار پرولتر) وارد بازار جهانی می‌کرد و بهمن وار شروع به غارت ارزش اضافی یا سودهای باد آورده می‌کرد. اینجا بود که استثمار و بهره کشی در عصر نظام سرمایه‌داری صنعتی بر خلاف نظام‌های گذشته صورت اگراندیسمان و نجومی پیدا کرد و همین مساله بود که به موازات جهانی شدن نظام تولیدی در عصر سرمایه‌داری صنعتی آنچنانکه مارکس می‌گفت: «سرمایه‌داری همه جهان را بر صورت خویش ساخت» در نتیجه با جهانی شدن طبقه بورژوازی تولیدی جهانی یک طبقه تولید کننده جهانی هم برای اولین بار پا به عرصه وجود گذاشت به نام طبقه پرولتاریای صنعتی که حاصل این دگردیسی طبقاتی جهانی پیدایش دو طبقه جهانی بی وطن به نام طبقه بورژوازی و طبقه پرولتاریا شد. که حاصل آن نبرد طبقاتی جهانی بین دو طبقه استثمار کننده و استثمار شونده بود، که به طور مشخص از نیمه دوم قرن 19 به اوج خود رسید. طبقه‌ای که کار می‌کرد و نمی‌خورد با طبقه‌ای که کار نمی‌کرد اما می‌خورد و به قدری این مبارزه قهرآمیز شد که کالون کشیش اصلاح طلب و پدر پروتستانیسم اروپا اعلام کرد: «برای جلوگیری از حاکمیت پرولتاریا بر جهان و اروپا اگر لازم باشد می‌توان دست به یک کشتاری جهانی پرولتاریا زد» و این نخستین اعلام جنگ جهانی بورژوازی بر علیه طبقه جهانی پرولتاریا بود در لوای مذهب و شریعت. اینجا بود که نیمه دوم قرن نوزدهم تا پیش از پیدایش جنگ امپریالیستی جهانی اول (در سر آغاز قرن بیستم) دوران نبرد پرولتاریا و طبقه بورژوازی می‌باشد و اوج مبارزه کار و سرمایه یعنی مبارزه جهانی طبقاتی بود.
  • در مرحله امپریالیستی که با جهانی شدن تولید سرمایه‌داری و با جهانی شدن بازار مصرف جهانی سرمایه‌داری و پیدایش دو طبقه جهانی پرولتاریا و طبقه بورژوازی جهت از میان بردن رقابت کشنده ماشین سرمایه‌داری که پایه تئوری اقتصاد سرمایه‌داری آدام اسمیت و ریکاردو بود. بر مبنای پیدایش انحصارات همراه با کارتل‌ها و تراست‌ها و تغییر فرمول اقتصادی کالا - پول - کالا (عصر بورژوائی) به پول - کالا - پول (عصر کاپیتالیسم) و از پول - کالا - پول به پول - پول - پول (عصر امپریالیسم) رقابت جهانی امپریالیست‌ها جهت تقسیم بازار جهانی و در نتیجه پیدایش دو جنگ جهانی و نابود شدن میلیون‌ها انسان بیگناه در زیر چرخ نظامی - اقتصادی امپریالیسم جهانی شد.

 

الف - بنابراین شناخت جنبش کارگری (که از نیمه دوم قرن نوزدهم که به طور مشخص بورژوازی تولیدی اروپا که از قرن 18 با انقلاب کبیر فرانسه در سال 1789 میلادی به عنوان یک طبقه انقلابی در برابر طبقه ارتجاعی فئودال‌ها و حاکمیت ارتجاعی اسکولاستیک کلیسا به پیروزی رسید ماهیتی ضد انقلابی در برابر طبقه جهانی تکوین یافته پرولتاریا پیدا کرده بود) شناخت تمام تاریخ مبارزه طبقاتی و حرکت عدالت طلبانه انسان می‌باشد.

ب - شناخت جنبش کارگری لازمه ترسیم استراتژی کوتاه مدت و درازمدت حزب مستضعفین جهت تعیین پروسه اقدام عملی سازمان گرایانه حزبی و تعیین پشتوانه استراتژیک حزب مستضعفین می‌باشد.

ج - شناخت جنبش کارگری در شرایط فعلی تاریخ بشر پی بردن به جوهره ضد استثماری مصداق عینی مستضعفین در شرایط فعلی می‌باشد.

د - شناخت جنبش کارگری در شرایط فعلی لازمه درک ماهیت ضد سرمایه‌داری مبارزه عدالت‌خواهانه می‌باشد.

ه - شناخت جنبش کارگری در شرایط فعلی تبیین کننده استراتژی مبارزه رهائی‌بخش و آزادی طلبانه و اصلاح طلبانه شرایط جامعه با پیوند و مضمون عدالت طلبانه می‌باشد.

 

3 - جنبش جهانی کارگری و اول ماه مه سال 1886 شیکاگو آمریکای شمالی:

الف - پروسه ضد انقلابی شدن بورژوازی انقلابی اروپا و آمریکا به موازات گسترش کمی و کیفی طبقه جهانی پرولتر شکل می‌گرفت.

ب - 82 سال بعد از پیروزی طبقه انقلابی بورژوازی اروپا یعنی انقلاب کبیر فرانسه با تشکیل کمون پاریس در سال 1871 زمانی که سنگفرش‌های خیابان‌های پاریس از خون کارگران گلگون گردید مشخصا پرچم سفید ضد انقلابی بورژوازی به پائین کشیده شد و پرچم قرمز - آبی طبقه انقلابی پرولتاریای اروپائی در عرصه جهانی به احتزاز در آمد.

ج - شکست کمون پاریس مصادف با پیروزی بورژوازی اروپا و شکست پرولتاریای صنعتی نگردید بلکه بالعکس، باعث گسترش تشکیلاتی و تئوریک و مبارزات عینی کارگران در عرصه جهانی شد.

د - پیدایش اتحادیه‌های جهانی یا انترناسیونال‌های کارگری و رشد و پیدایش مکتب‌های سوسیالیستی در نیمه دوم قرن نوزدهم از پرودون گرفته تا سن سیمون و فوریه و بالاخره مارکسیسم علمی، تحت هدایتگری مارکس و انگلس و همچنین رشد اعتصابات و خواسته‌های کارگری و شکوفا شدن مبارزات کارگری در تمامی کشورهای صنعتی همه و همه دال بر رشد مبارزات طبقاتی در نیمه دوم قرن 19 داشت.

ه - رشد سرمایه‌داری در آمریکای شمالی پس از پایان جنگ داخلی آمریکای شمالی و پیروزی بورژوازی تولیدی یا کاپیتالیسم شمال بر نظام زمین‌داری جنوب و لغو نظام برده‌داری در آمریکا مصادف با توسعه همه جانبه سرمایه‌داری صنعتی در آمریکا شد، که حاصل آن رشد غول آسا و کمی طبقه کارگر صنعتی در آمریکا شد که با توجه به ماهیت ضد انقلابی و بهره کشانه سرمایه‌داری استثمار وحشتناک طبقه پرولتاریا آمریکا گردید. همین امر باعث شد که مبارزات طبقاتی تحت رهبری پرولتاریای صنعتی در آمریکا رشد روزافزونی پیدا کند که با توجه به جایگاه شهر شیکاگو به عنوان قطب صنعتی آمریکا در نیمه دوم قرن بیستم مبارزات طبقاتی در این شهر نسبت به ایالت‌ها و شهرهای دیگر آمریکا از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود.

و- در همین راستا بود که در سال 1886 مبارزات کارگران شهر شیکاگو تجلی و نمایش دهنده تمامی مبارزات کارگران آمریکا بود.

ز - در روز شنبه اول ماه مه سال 1886 قرار بود که در ادامه مبارزات و اعتصابات کارگری (که در کل شهرهای صنعتی آمریکای شمالی در جریان بود)، کارگران شیکاگو تظاهرات و میتینگ و سخنرانی در میدان «های مارکت» در قلب شیکاگو در ساعت 8:30 صبح داشته باشند.

ح – به همین خاطر بود که تجمع در ساعت معین در میدان «های مارکت» شیکاگو تشکیل شد و شعارهائی که بر روی پلاکاردهای کارگران نوشته شده بود همگی شعارهای صنفی و خواسته‌های اولیه بود. مثل 8 ساعت کار روزانه یا یک روز تعطیلی در هفته یا جلوگیری از اخراج کارگران یا مزد مساوی برای کار مساوی و... که تجمع در ساعت مقرر یعنی 8:30 صبح با شرکت بیش از 100 هزار نفر پرولتاریای صنعتی انجام گرفت که در آن 11 نفر از رهبران پرولتاریا سخنرانی کردند و از منافع صنفی کارگران دفاع نمودند.

ط - در ساعت 11 صبح پس از آنکه سخنرانی‌ها پایان یافت و جلسه تمام گردید کارگران کوشیدند که به طرف خیابان میشگان در همان شهر شیکاگو راه پیمائی کنند. حدود ساعت 11:30 صبح بود که راه پیمایان در مسیر خیابان میشگان به خیابان نهم رسیدند که به محض رسیدن به اول خیابان نهم، تیراندازی به راه پیمیان از زمین و آسمان از پشت بام‌ها و از خیابان صورت گرفت که حاصل آن کشته شدن ده‌ها کارگر و زخمی شدن صدها نفر و دستگیری صدها تن از کارگران از جمله رهبران کارگران بود.

ی – در 11 نوامبر سال 1887 رهبران کارگران، آلبرت پارسونز و سه رهبر دیگر کارگران توسط بورژوازی و نماینده سیاسی او به دار آویخته شدند.

ک - از سال 1889 سه سال بعد از طرف اتحادیه بین المللی کار، روز اول ماه مه به عنوان روز جهانی کارگران شناخته شد که پیشنهاد فوق در کنگره دوم انترناسیونال پذیرفته شد و لذا در همین رابطه است که مدت 120 سال است که تمامی کارگران جهان در این روز ضمن برپائی جشن و شادی یاد آن شهیدان را گرامی می‌دارند و سعی می‌کنند با شرکت خود در این جشن سراسری، وحدت و یکپارچگی ارتش کار جهانی را در برابر بورژوازی به نمایش گذارند.

ما هم این روز را به تمامی کارگران جهان و به خصوص کارگران ایران تبریک می گوئیم.

 

4 - تاریخ جنبش کارگری ایران :

الف - پروسه تکوین طبقه پرولتاریای صنعتی ایران ریشه در پروسه استحاله ساختار اقتصادی و شکل تولید و روابط تولیدی ایران دارد.

ب - اگرچه پروسه استحاله ساختار اقتصادی و شکل تولید در تاریخ سرمایه‌داری کشور ما مانند اروپا نبوده است، ولی به طور مشخص پروسه تکوین و پیدایش سرمایه‌داری در کشور ما سه دوره مختلف طی کرده است که عبارتند:

اول - مرحله بورژوائی.

دوم - مرحله سرمایه‌داری تولیدی.

سوم - مرحله بورژوازی کمپرادور یا وابسته.

ج - آغاز تاریخ پیدایش مناسبات بورژوائی ایران بازگشت پیدا می‌کند به دوران صفویه[5].

د - دوران صفویه به خاطر اینکه مصادف با قرن 17 اروپا و دوران اعتلای بورژوازی تجاری و کشورگشائی اروپا می‌باشد، قرار گرفتن ایران در مسیر راه ابریشم و راه ادویه و تجارت سودآور کمپانی هند شرقی که بر غارت هندوستان استوار بود، همه باعث گردید تا بورژوازی تجاری جهان خوار اروپا که در راس آن بورژوازی تجاری انگلیس قرار داشت به بورژوازی تجاری تازه به دوران رسیده ایران به چشم سر پل انتقال کالاهای تجاری از هند به اروپا و از اروپا به هند نگاه کند و همین امر بود که نطفه اولیه بورژوازی تجاری کشور ما از آغاز به صورت واسطه‌گی خارجی بسته شد و نیاز بورژوازی تجاری ما را از تولید روستای داخلی قطع کرد و به کالا خارجی پیوند داد. که حاصل آن عدم شکل گیری پروسه تکوین سرمایه ملی و عدم پیوند سرمایه تجاری ما به روستاهای کشور بود که این انحراف ساختاری دلیل اصلی انحراف شکل گیری بورژوازی تولیدی و صنعتی ما بعد از پیدایش نفت در ایران و رفرم اقتصادی 6 بهمن سال 42 پهلوی گردید.

ه - بنابراین پیوند سرمایه تجاری ایران به جای پیوند به اقتصاد کشاورزی به سرمایه تجاری اروپا و انگلیس، اولین انحراف در پروسه تکوین سرمایه‌داری در جامعه ما شد و همین انحراف ساختاری باعث گردید که پروسه پیدایش و رشد سرمایه تجاری در جامعه ما نتواند مانند اروپا زمینه ساز مرحله طبیعی انتقال از بورژوازی تجاری به بورژوازی تولیدی و صنعتی باشد و حاصل آن عدم پیوند بورژوازی صنعتی ما به سرمایه‌های بورژوازی تجاری و عدم پیوند سرمایه‌های تجاری ما به اقتصاد کشاورزی و عدم پیوند شهر و روستا بود. زیرا اگر پروسه پیدایش و شکل گیری و رشد سرمایه‌داری از مرحله بورژوائی تا مرحله سرمایه‌داری صنعتی مانند اروپا شکل می‌گرفت باید آنچنانکه مارکس می‌گوید می‌بایست سرمایه تجاری اولیه ما در دوران صفویه از سر ریز شدن ثروت‌های مازاد کشاورزی روستاهای ما شکل می‌گرفت و پس از تکوین سرمایه تجاری اولیه، همین سرمایه تجاری باید به صورت سرمایه اولیه جهت تکوین بورژوازی تولیدی و صنعتی در ایران می‌شد که چنین نشد. در نتیجه عدم پیوند سرمایه تجاری ما به اقتصاد کشاورزی و عدم پیوند سرمایه بورژوازی صنعتی و تولیدی ما به سرمایه تجاری باعث شد که سرمایه‌داری ایران از یک رشد طبیعی و موزون برخوردار نباشد و بورژوازی ملی نتواند نه در شکل تجاری و نه در شکل تولیدی در ایران به وجود آید.

و - وجود گسل‌های بین سرمایه‌ای فوق باعث گردید تا ناف سرمایه بورژوازی تولیدی ما که بستر پیدایش طبقه پرولتاریای صنعتی ما بوده است، به جای وصل به سرمایه‌های تجاری به تانکرهای نفت و چاه‌های نفت خوزستان وصل باشد. یعنی آنچنانکه پیدایش سرمایه تجاری ما به ورود برادران شرلی و جنگ شاه عباس با پرتغالی‌ها و انتقام شکست شاه اسماعیل در چالدران و سر پل اتصال اروپا با هند وصل بود، تکوین سرمایه بورژوازی صنعتی ما هم به ورود دارسی و چاه‌های نفت خوزستان وصل گردید که حاصل این گسل‌ها بیگانگی اقتصادی شهر و روستا و کشاورزی و تجاری و صنعتی و تجاری و عدم شکل گیری بورژوازی ملی و پیدایش سرمایه‌داری کمپرادور و استحاله دستوری روابط تولید، به جای استحاله سرمایه‌ای و پیوند اقتصاد به دولت‌ها، به جای پیوند اقتصاد ما به طبقه‌ها گردید.

ز - انقلاب مشروطیت ما آنچنانکه در بافت طبقاتی مجلس اول هویدا می‌باشد کشاکش دو طبقه زمین‌دار روستائی و بورژوای تجاری شهری با دولت می‌باشد که بالاخره پس از کشاکش‌های متوالی به تقسیم قدرت تن می‌دهند و این نمایش انقلاب بورژوا - دمکراتیک جامعه ما بود.

ح - قدرت اقتصادی دولت‌ها در کشور ما بر خلاف اروپا، به جای پیوند با طبقه (مثل دوره ساسانی)، قبل از پیوند به چاه‌های نفت به اقتصاد غارت غنیمتی وصل بود. که در این راستا پایه اصلی قدرت دولتی ایل‌ها بودند که در آغاز از بیرون مرزها حمله می‌کردند اما بعدا با تقویت ایل‌های درونی مثل ایل شاهسون در عصر صفوی یا ایل افشاریه در عصر افشاریه و ایل قاجار در عصر قاجاریه و... جای ایل‌های برون مرزی مثل ایل مغول یا ایل سلجوقیه و ایل غز و... گرفتند و سکان اقتصادی همه این‌ها به جای طبقه حاکم شهر و روستا به غارت و غنیمت استوار بود. مثل نادر شاه که تمام کشاورزان روستای ما را جمع می‌کرد و به طرف هند می‌رفت و پس از جنگ‌ها و کشت و کشتار طلاهای کوه نور و دریای نور و... کشور هند را بار می‌کرد و به کلات نادری می‌آورد و چند روزی با آن آشپزخانه حکومت خود را گرم نگه می‌داشت و... که حاصل همه این مکانیزم‌ها دوری دولت از طبقه در کشور ایران و پیدایش اقتصاد دستوری به جای اقتصاد طبیعی بود، که در یک نگاه کلی تکیه گاه دولت‌ها در ایران به جز دوران ساسانی که بر طبقه حاکم یعنی زمین‌داران تکیه داشت در بقیه مراحل یا بر غارت و غنیمت استوار بوده است یا بر چاه‌های نفت و همین موضوع باعث گردید که دولت‌ها هیچ وقت در ایران به عنوان نماینده سیاسی طبقه حاکم ایران نباشد و همین عامل انحراف پروسه اقتصادی جامعه ما بوده است. به خاطر همین عامل بوده است که باعث شد دولت‌های غربی جهت فراهم کردن بستر غارت در این کشور به جای تقویت طبقه‌های حاکم و ساختار اقتصادی، به تقویت و تکوین دولت‌های متمرکز و مقتدر بپردازند که آخرین آن‌ها، رضاخان میرپنج بود که در دوران افول حکومت قاجاریه توسط حکومت انگلیس شکل گرفت.

ط - نطفه اول پرولتاریای صنعتی کشور ما با تاسیس پالایشگاه نفت آبادان در سال 1912 میلادی (1290 شمسی) یعنی پنج سال بعد از انقلاب مشروطیت (13 مرداد 1285 به فرمان مظفرالدین شاه) و 9 سال قبل از کودتای رضاخان و دو سال قبل از جنگ جهانی اول و پیدایش پدیده امپریالیسم مالی - اقتصادی در غرب آغاز می‌گردد.

ی - اگرچه تا قبل از آن بافت کارگری در جامعه اقتصادی کشور ما مانند کارگران چاپ وجود داشته است ولی تولد و تکوین پرولتاریای صنعتی ما بازگشت پیدا می‌کند به صنعت نفت و بعد از آن صنعت شیلات، که این دو پایه عامل شکل گیری طبقه پرولتاریای صنعتی در کشور ما شدند که این زمان دقیقا مصادف با اوج مبارزات تشکیلاتی صنفی -سیاسی طبقه پرولتاریای کشورهای سرمایه‌داری هست. در همین راستا بود که با تشدید فشارهای اقتصادی توسط شرکت نفت انگلیس بر پرولتاریای صنعتی کشور ما نطفه جنبش کارگری از آغاز پیدایش طبقه پرولتاریا به استان خوزستان متصل گردید و باز به همین خاطر بود که نخستین تشکیلات پرولتری ما تحت عنوان شورای مرکزی اتحادیه‌های حرفه‌ای در سال 1299 در زمان وثوق االدوله به رسمیت شناخته شد. این شورا که 30 نفر عضو داشت از نمایندگان 15 اتحادیه تهران که شامل اتحادیه چاپخانه‌ها، اتحادیه نانواها، اتحادیه خبازها، اتحادیه قنادها و اتحادیه بزازها و... شکل گرفت. اگرچه این اتحادیه تا سال 1304 فعالیت علنی داشت و در سال 1304 سال تاج گذاری رضاشاه فعالیت این اتحادیه ممنوع گردید. در مدت چهار سال، فعالیت این شورا فقط جنبه صنفی داشت و تلاش می‌کرد تا با طرح نخستین خواسته‌های صنفی کارگران زمینه پیدایش و تصویب یک قانون کار فراهم سازد که با فشار رضاخان غیر ممکن شد.

ک - تشکیل شورای مرکزی اتحادیه‌های حرفه‌ای که نمایندگان اتحادیه‌های صنفی شهر تهران بود، نخستین تجربه تشکیلاتی کارگران غیر صنعتی بود که به عنوان پشتیبان طبیعی پرولتاریای صنعتی ایران شکل گرفت.

ل - اگرچه فعالیت شورای مرکزی اتحادیه‌های حرفه‌ای مانند فعالیت سندیکای کارگران نفت خوزستان که نخستین تشکیلات صنفی پرولتاریای صنعتی ایران بود نتوانست به سرعت فازهای صنفی - سیاسی را پشت سر بگذارد و وارد اعتصابات کارگری و اعتلای خواسته‌های کارگران گردد، ولی در کادر همان پیشبرد خواسته‌های صنفی که عبارت بود از: «تنظیم و تصویب قانون کار» حتی پس از ممنوع شدن فعالیت علنی توسط رضاخان به فعالیت غیر علنی خود ادامه داد و توانست موفقیت‌هائی به دست آورد و در همین راستا بود که شورای مرکزی اتحادیه‌های حرفه‌ای توانست در سال 1323 یعنی سه سال بعد از تبعید رضاخان، نخستین قانون کار در چهاردهمین دوره مجلس به بحث بگذارد که به خاطر اکثریت ارتجاعی نمایندگان مجلس چهاردهم قانون کار پیشنهادی شورای مرکزی اتحادیه‌های حرفه‌ای رای نیاورد و در سال 1325 در مجلس پانزدهم به خاطر حمایت ملیون تحت رهبری مصدق نخستین قانون کار کشور به تصویب رسید و برای اولین بار کارگران کشور دارای نظام حقوقی شدند که توسط آن می‌توانستند در برابر بورژوازی حاکم به صورت حقوقی - صنفی از منافع خود دفاع کنند. اصول محوری قانون کار مصوبه خرداد ماه سال 1325 عبارت بودند از:

1- هشت ساعت کار روزانه.

2- دو هفته مرخصی در سال با استفاده از حقوق.

3- شش هفته مرخصی زایمان برای زنان کارگر.

4- منع کار برای کودکان زیر 12 سال.

5- تامین بیمه اجتماعی برای کارگران.

6- حداقل حقوق روزانه 40 ریال برای کارگران نفت جنوب و 30 ریال برای کارگران دیگر مناطق ایران.

7- یک روز مرخصی هفتگی و...

م - تشکیل و فعالیت شورای مرکزی اتحادیه‌های حرفه‌ای از سال 1299 تا سال 1325، تصویب نخستین قانون کار و نظام حقوقی کارگران یک موضوع را ثابت کرد و آن اینکه در مرحله اول جنبش کارگری ایران که از سال 1299 تا سال 1325 می‌باشد، اگرچه جنبش پرولتاریای صنعتی نفت جنوب ایران دارای فعالیت صنفی و سیاسی هستند اما نقش هژمونی جنبش کارگری در دست جناح کارگری جنبش کارگری می‌باشد که تحت لوای شورای مرکزی اتحادیه‌های حرفه‌ای (اتحادیه‌های پانزده گانه تهران) فعالیت می‌کردند.

ن - از سال 1325 به بعد[6] مرحله دوم جنبش کارگری که همراه با اعتلای جنبش پرولتاریای صنعتی بود آغاز شد. در همین راستا بود که بزرگ‌ترین سندیکای پرولتاریای صنعتی کشور تحت عنوان «سندیکای کارگران جنوب» در سال 1325 تشکیل شد و در همین سال 1325 بود که «سندیکای کارگران نفت جنوب» به شورای مرکزی اتحادیه‌های حرفه‌ای تهران پیوستند و باز در همین سال است که بزرگ‌ترین اعتصاب کارگران صنعت نفت که بیش از 100 هزار نفر پرولتاریای صنعتی نفت جنوب بر علیه شرکت نفت انگلیس انجام گرفت. دومین مرحله جنبش کارگری ایران که هژمونی آن برعکس مرحله اول (1299 تا 1325 که در دست جناح کارگری جنبش کارگری بود) در دست جناح پرولتری طبقه کارگران قرار گرفت. ولی نکته‌ای که در این مرحله از پروسه جنبش قابل توجه بود اینکه با عنایت به اینکه تشکیلات جنبش پرولتری ایران (برعکس اروپا به خاطر بحران‌های ساختاری که فوقا مطرح گردید) از پتانسیل لازم جهت هدایتگری برخوردار نبود در نتیجه باعث شد تا تشکیلات حزب توده به عنوان جریان چپ که از طرف بلوک شرق قدرت فاتح جنگ دوم جهانی حمایت می‌شد در تشکیلات کارگری نفوذ و دخالت کند و سکان هدایتگری تشکیلات کارگری ایران را در دست گیرد که حاصل آن چپ روی‌های کودکانه‌ای بود که به خصوص در مقابل نهضت مقاومت ملی مصدق مرتکب شد که حاصل همه این‌ها قرار گرفتن جنبش کارگری ایران در خدمت سیاست‌های انحرافی حزب توده ایران بود.

س - ملی شدن صنعت نفت تحت رهبری دکتر محمد مصدق بزرگ‌ترین دستاورد جنبش کارگری در مرحله دوم بود که با حمایت پرولتاریای صنعتی ایران انجام گرفت.

ع – مرحله دوم جنبش کارگری با کودتای 28 مرداد به پایان رسید و جنبش کارگری پس از حاکمیت اختناق حکومت کودتا و متلاشی شدن تشکیلات داخلی حزب توده و سرنگونی حکومت ملی دکتر مصدق تا سال 1342 تحت سلطه رژیم اختناق، مرحله سوم حرکت خود را از سر گذارنید. که در این مرحله جنبش کارگری ایران سعی کرد که از مرحله «در خود» و مرحله برای غیر خارج شود و مرحله «برای خود» را از سر گیرد. که حاصل آن انجام اعتراضات و اعتصابات پراکنده کارگری از اعتصابات کارگران شرکت نفت تا اعتصابات کارگران کوره‌های آجرپزی ورامین و نیروهای خدمات شهری و اتوبوس واحد و... همه در همین راستا بود که در 6 بهمن سال 1342 رژیم کودتا تلاش کرد تا با رفرم 6 ماده‌ای که کارگران را در سود کارخانه‌ها سهیم می‌کرد، حرکت‌های ضد انگیزه‌ای جهت آمبورژوا کردن کارگران با تاسی از سیاست‌های طبقه حاکم بورژوازی غربی فراهم سازد که این سیاست رژیم هم نتوانست جنبش کارگری ایران را خاموش کند، در نتیجه جنبش کارگری در مرحله چهارم حرکت خود که تا سال 57 ادامه داشت به اعتصابات خود (اگرچه پیوسته از طرف رژیم به خشونت کشیده می‌شد) ادامه می‌داد، که از مهم‌ترین این اعتصابات، اعتصاب سه روزه جهان چیت کرج بود که با شرکت 1500 کارگر جهان چیت در اردیبهشت سال 1350 انجام گرفت، اگرچه خواسته کارگران در این اعتصاب جنبه صنفی داشت ولی با حمایت دولت و ژاندارمری (از فاتح مالک کارخانه جهان چیت) این اعتصاب که در روز سوم به راه پیمائی به طرف تهران کشیده شده بود در محل کارونسرای سنگی به خاک و خون کشیده شد و بیش از 100 نفر از کارگران کشته و زخمی شدند.

ف - اعتصابات کارگری در مرحله چهارم اگرچه صورتی ناپیوسته با خواسته‌های صنفی انجام می‌گرفت ولی این جنبش به هر شکل ادامه داشت، تا اینکه در سال 57 پس از شروع نهضت ضد استبدادی مردم ایران جنبش کارگری ایران وارد پنجمین مرحله حرکت خود شد که نتیجگان اولا فراگیر بودن سراسری جنبش کارگری در این مرحله بود به طوری که کارگاه یا کارخانه‌ای در این مرحله پیدا نمی‌کردی که در این مرحله از جنبش شرکت نکرده باشد در ثانی خواسته جنبش در این مرحله برخلاف مراحل قبل، جوهر سیاسی داشت در ثالث رهبری جنبش در این مرحله در دست کارگران صنعت نفت جنوب بود که حاصل آن با پیروزی مبارزات ضد استبدادی 22 بهمن جنبش کارگری مرحله دیگری از مبارزات بر حق خود را پشت سر گذاشت.

 

والسلام



[1] . به عبارت دیگر در بستر مبارزه طبقاتی تاریخ بشر استثمار عامل پیدایش استبداد و استعمار بوده است نه بالعکس زیرا طبقه استثمار کننده توسط استبداد یا سلطه داخلی و استعمار یا سلطه خارجی سعی می‌کرده تا زمینه یا بستر هرچه بیشتر استثمار فراهم کند.

[2] . که برای درک این موضوع کافی است که نقش صفویه در انحراف شیعه و نقش طاهریان و سامانیان و... در انحراف مبارزات قومی و ملی نقش فاشیسم و نازیسم در انحراف مبارزه نژاد پرستانه ملت آلمان و... در این راستا بررسی گردد.

[3] . تبلیغات بنی عباس جهت گسترش فلسفه و حکمت ارسطوئی و سیاست زدائی کردن یا دپلیزه کردن توده‌ها همگی در این راستا قابل توجیه و تفسیر می‌باشد که ماحصل همه این‌ها این شد که جنبش عدالت‏خواهانه طبقه محروم در دوران ارباب - رعیتی و سرواژی نتواند چندان گسترش یابد.

 

[4] . یعنی از آغاز پیدایش طبقه که حدود 6 قرن قبل از میلاد می‌باشد تا نیمه دوم قرن نوزدهم یعنی حدود دو هزار ششصد سال.

[5] . که بورژوازی تجاری ایران به موازات رشد تضاد صفویه با عثمانی و پیوند نظامی صفویه با انگلیس جهت انتقام از شکست چالدران و جنگ شاه عباس با پرتغالی‌ها و دفع پرتغالی‌ها رقیب امپریالیستی انگلیس از جنوب ایران و بالاخره ورود برادران شرلی به عنوان نماینده دولت انگلیس به ایران پروسه پیدایش و رشد خود را از سر گرفت.

[6] . پس از طرح شعار ملی شدن صنعت نفت از طرف دکتر محمد مصدق و سیاسی شدن شرایط اجتماعی و پایان جنگ جهانی دوم و رشد جنبش‌های رهائی‏بخش در عرصه کشورهای تحت سلطه و گسترش صنایع داخلی و رشد فعالیت تشکیلاتی حزب توده.