پاسخ به سوال‌های رسیده - سؤال بیستم – قسمت هشت

برای عبور از تندپیچ اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی امروز جامعه ایران «چه راهی پیش روی پیشگامان در بستر استراتژی آگاهی‌بخش» جنبش پیشگامان مستضعفین ایران وجود دارد؟

 

طبیعی است که برای نمونه ما نمی‌توانیم «کنفرانس انطباقی شهادت و پس از شهادت شریعتی خارج از چارچوب حسین وارث آدم تطبیقی شریعتی فهم کنیم». همچنین ما نمی‌توانیم «انتظار مکتب اعتراض انطباقی شریعتی را خارج از فلسفه تاریخی تطبیقی میعاد با ابراهیم او فهم نمائیم» و یا «کنفرانس‌های امت و امامت انطباقی شریعتی را ما نمی‌توانیم خارج از کنفرانس‌های تطبیقی قاسطین و مارقین و ناکثین شریعتی فهم کنیم» و البته این متد خاص فهم اندیشه‌های شریعتی نمی‌باشد چراکه در فهم آیات قرآن هم ما مجبوریم «آیات قرآن را به دو دسته آیات تطبیقی و آیات انطباقی قرآن تقسیم بکنیم (به زبان قرآن آیات قرآن را به آیات محکمات و آیات متشابهات مطرح شده در آیه 7 سوره آل عمران تقسیم بکنیم که آیات محکمات در آیه 7 سوره آل عمران اشاره به همان آیات تطبیقی قرآن می‌باشد و آیات متشابهات قرآن در این آیه اشاره به همان آیات انطباقی قرآن است) برای مثال برای فهم آیات فقهی قرآن که حدود 5/2 درصد از کل آیات قرآن می‌باشند از آنجائیکه بیش از 90% از این 5/2% آیات فقهی قرآن تنها به صورت امضائی از همان عادات و آداب نظام سنتی جامعه قبل از اسلام عربستان با شکل تعدیل شده‌ای استفاده شده است، بنابراین بدین تردید این 5/2 درصد آیات فقهی قرآن جزء آیات انطباقی قرآن می‌باشند که برای فهم آنها آنچنانکه شاه ولی الله دهلوی و اقبال می‌گویند ما باید این 5/2 درصد آیات انطباقی قرآن را در چارچوب آیات تطبیقی قرآن فهم نمائیم.»

«شاه ولی الله تحقیقی در این باره دارد که مطلب را روشن می‌کند و من در اینجا روح نظر او را بیان می‌کنم روش آموزش پیغمبرانه به عقیده شاه ولی الله عبارت از این است که به صورت کلی در شریعتی که به وسیله پیغمبری وضع می‌شود توجه خاصی به عادات و آداب و خصوصیات مردمی که آن پیغمبر بر آنان مبعوث شده است دیده می‌شود. ولی پیغمبری که برای آوردن اصول کلی و جهانگیر فرستاده شده نه می‌تواند اصول گوناگون برای ملت‌های گوناگون وضع کند و نه می‌تواند مردمان را واگذارد که خود برای خویش قواعد رفتار و کردار وضع کنند. روش وی آن است که قوم خاصی را تربیت کند و تعلیم دهد و آن قوم را همچون هسته‌ای برای بنای یک شریعت کلی قرار دهد. با این عمل وی اصولی را که شالوده زندگی اجتماعی را تشکیل می‌دهند برجسته می‌سازند و آنها را با در نظر گرفتن رسم و عادات خاص قومی که بلافاصله در برابر وی قرار دارند در حالات خاص مورد استعمال قرار می‌دهد. احکام دینی که از این راه فراهم می‌شود از لحاظی مخصوص آن قوم است و چون مراعات آنها به خودی خود هدفی نیست نباید منحصراً همانها را عیناً در نسل‌های آینده مورد عمل قرار دهند» (بازسازی فکر دینی در اسلام – فصل ششم – اصل حرکت در ساختمان اسلام – ص 179 – س 5 به بعد).

5 – یکی از آفت‌هایی که حرکت پیشگامان (در بستر استراتژی آگاهی‌بخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران) تهدید می‌نماید «آفت پوپولیسم است» چراکه «پوپولیسم در عرصه حرکت پیشگامان مولود و سنتز مبهم و عام سخن گفتن با توده‌ها توسط پیشگامان می‌باشد» معنای دیگر این حرف آن است که پیشگامان در عرصه استراتژی آگاهی‌بخش خود به خصوص در فرایند ترویجی آن «نباید با گروه‌های مختلف جامعه ایران به صورت مبهم و عام و کلی‌گوئی آگاهی‌بخشی کنند» بلکه آنچنانکه فوقا هم مطرح کردیم پیوسته «باید به صورت مشخص و کنکرت رسالت آگاهی‌بخش خودشان را به انجام برسانند.»

فراموش نکنیم که «فروپاشی نظام بدون آلترناتیو شدن شوراهای خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر تکوین یافته از پائین باعث ظهور فاشیسم و پوپولیسم غارت‌گر و ستیزه‌گر می‌شود». بر این مطلب بیافزائیم که در این شرایط تندپیچ جامعه ایران «فساد ساختاری به همراه انسداد سیاسی در خلاء آلترناتیوی جامعه مدنی جنبشی (خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر تکوین یافته از پائین) در تحلیل نهائی باز خود بسترساز ظهور پوپولیسم و فاشیسم به جای تحول همه جانبه اجتماعی و سیاسی و اقتصادی از پائین به شکل دموکراتیک می‌شود». نکته مهم دیگری که پیشگامان در خصوص عوامل ظهور پوپولیسم در جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران باید به آن توجه داشته باشند اینکه «تقریباً در جامعه ایران هیچکدام از گروهای اجتماعی از کارگران گرفته تا دانشجویان و زنان و غیره یکدست نیستند و همه آنها به صورت لایه لایه می‌باشند». به طوری که در این رابطه حتی تعریف کردن آنها در ذیل یک‌ترم امری غیر ممکن می‌باشد. مثلاً حتی ترم کارگر و یا ترم پرولتایار در این شرایط برای تعریف یک گروه یکدست در جامعه ایران غیر ممکن می‌باشد. بدین خاطر «طرح کلی و عام آنها با ترم واحد در عرصه نظریه‌پردازی خود بسترساز پوپولیسم نظری می‌شود». تمامی اصطلاح‌های عام و کلی مثل کارگر و فرودستان و مستضعفین و زنان و کارمندان و زحمتکشان و غیره به خاطر لایه لایه بودن موضوع مشمول آن ترم‌ها در جامعه امروز ایران «طرح آن‌ها آبستن ظهور پوپولیسم نظری می‌شود» و لذا پیشگامان برای پوپولیسم‌زدائی نظری خود باید پیوسته «در کادر آگاهی‌بخشی کنکرت و مشخص حرکت آگاهی‌بخش خود این شکاف‌های لایه‌ای را پر بکنند.»

6 - پیشگامان در بستر استراتژی آگاهی‌بخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران برای عبور از تندپیچ اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی امروز جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران باید واقف باشند که «امپریالیسم خبری به صورت 24 ساعته توسط بمباران تبلیغاتی در حال ساختن حافظه تاریخی در مردم ایران برای جریان‌ها یا افراد تحت الحمایه خود در خارج و داخل کشور می‌باشند تا به عنوان لاستیک زاپاس در آینده از آنها استفاده نمایند» بدون تردید «در این شرایط سترون کردن عملکرد امپریالیسم خبری بخشی از رسالت پیشگامان در عرصه استراتژی آگاهی‌بخشی‌شان می‌باشد.»

7 - پیشگامان در بستر استراتژی آگاهی‌بخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران لازم است که به دنبال آن باشند که بتوانند توسط انتقال تضادها از متن واقعیت زندگی مردم ایران به احساس و آگاهی توده‌های جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران «نارضایتی‌ها را بدل به کنش‌های اجتماعی – صنفی – مدنی خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر تکوین یافته از پائین بکنند». عنایت داشته باشیم که «جنبش‌های اجتماعی کنش‌های اجتماعی هستند که در یک دوره زمان معین گروه‌های اجتماعی در راستای رسیدن به مطالبات مشخص خودشان شکل می‌دهند» بنابراین پیشگامان می‌توانند خیزش‌ها و جنبش‌های «شخصیت‌محور یا کاریزماتیک (مثل جنبش ضد استبدادی سال 57 مردم ایران تحت هژمونی خمینی) را بدل به جنبش‌های خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر برنامه‌محور بکنند» و می‌توانند «مردم ایران را به عنوان یک فاعل اجتماعی وارد صحنه تاریخ‌ساز ایران بکنند.»

یادمان باشد که «خیزش‌ها عبارتند از کنش‌های اعتراضی خودآنگیخته اتمیزه بدون برنامه که شرایط عینی دارند اما شرایط ذهنی ندارند» و تفاوت آنها با جنبش‌ها در این است که «در خیزش‌ها افراد به صورت تصادفی حول هم جمع می‌شوند اما در جنبش‌ها افراد حول مطالبات مشخص دور هم جمع می‌شوند.»

دوازدهم - پیشگامان در بستر استراتژی آگاهی‌بخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران باید واقف باشند که:

اولاً «امر رهائی» گروه‌های مختلف اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران چه در جبهه بزرگ آزادی‌خواهانه و چه در جبهه برابری‌طلبانه «باید به دست خودشان صورت بگیرد و هیچ نیروئی و جریانی نمی‌تواند از بیرون برای آنها متولی این امر بشود و در صورت ادعای حزب و یا جریانی و یا سازمانی از بالا و از بیرون این یک دروغ بزرگ است.»

ثانیاً پیشگامان تطبیقی (نه پیشگامان انطباقی) «نباید در خانه بنشینند و با شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی صرف قناعت بکنند» بلکه برعکس باید پیوسته در «عرصه میدانی با جنبش‌های اجتماعی پراتیک بکنند و برای آنها راهبر باشند نه رهبر.»

ثالثاً تا زمانیکه «خود پیشگامان اندیشه و برنامه نوئی جهت راهبری (نه رهبری) جنبش‌های اجتماعی ندارند نباید وارد عرصه راهبری آنها بشوند» چرا که خود این جنبش‌های خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر «راه خویش را پیدا می‌کنند» آدرس غلط دادن به آنها در عرصه راهبری یک فاجعه است.

رابعاً در عرصه دستیابی به آگاهی مشخص توسط تکیه بر متن واقعیت عینی گروهای مختلف جامعه ایران پیشگامان باید عنایت داشته باشند که «تکوین این دسته از آگاهی‌های مشخص و کنکرت محصول ذهن در عین نیست بلکه برعکس محصول عین در ذهن می‌باشد». بدون تردید در این رابطه «پراکسیس برای پیشگامان عمل هدفداری است که توسط همین آگاهی‌های مشخص و کنکرت تکوین پیدا می‌کند و باعث راه‌گرائی خردمندانه آنها می‌شود.»

خامسا در باور پیشگامان تطبیقی (نه پیشگامان انطباقی) «کنش‌گران انقلاب سیاسی و انقلاب اجتماعی و انقلاب اقتصادی فقط و فقط خود توده‌ها می‌باشند» و در این رابطه است که «پیشگامان تطبیقی معتقدند که همه توده‌ها باید انقلاب سیاسی بکنند و همه توده‌ها باید انقلاب اجتماعی بکنند و همه توده‌ها باید انقلاب فرهنگی بکنند.»

سادساً دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای در نگاه پیشگامان تطبیقی (نه پیشگامان انطباقی) «یعنی نظام برخاسته از پائین و متکی بر پائینی‌ها و پاسخگو به پائینی‌ها می‌باشد». یادمان باشد که علت شکست دموکراسی 28 ماهه سیاسی دولت مصدق این بود که «مصدق از طریق دموکراسی سیاسی از بالا (نه از پائین توسط جامعه مدنی جنبشی خودجوش و خودسازمانده و خودرهبر) می‌خواست به دموکراسی اجتماعی دست پیدا کند که نتوانست و شکست خورد» و همین شکست باعث آن گردید که حتی همان دموکراسی سیاسی از بالا هم در جریان کودتای 28 مرداد توسط امپریالیسم آمریکا و همدستی با روحانیت حوزه‌های فقاهتی و دربار شاه از دست برود.

سیزدهم - پیشگامان تطبیقی (نه پیشگامان انطباقی) در بستر استراتژی آگاهی‌بخش جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در راستای تحقق دموکراسی سوسیالیستی سه مؤلفه‌ای در جامعه ایران باید واقف باشند که:

الف – جامعه ایران جهت دستیابی به این دموکراسی سه مؤلفه‌ای «نیازمند به فرهنگ دموکراسی‌خواهانه به عنوان شرایط ذهنی این دموکراسی سه مؤلفه‌ای می‌باشد» و قطعاً بدون دستیابی به این فرهنگ دموکراسی‌خواهانه در جامعه بزرگ ایران امکان دستیابی به دموکراسی سه مؤلفه‌ای وجود ندارد.

ب – دموکراسی سه مؤلفه‌ای نیازمند به سه مؤلفه می‌باشد:

1 - فرهنگ دموکراسی‌خواهانه.

2 - نهادهای دموکراسی.

3 - شرایط عینی دموکراسی.

ادامه دارد