سلسله درسهایی از قرآن – سوره شوری - قسمت بیست
«سوره شوری» تبیین مبانی «عدالتمحور» و «شوریمحور» اسلام قرآنی، در بستر جنبش رهائیبخش پیامبر اسلام بر پایه «وحی نبوی»
«وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَینَکمُ»، «وَ أَمْرُهُمْ شُوریٰ بَینَهُمْ»
أُمَّةً: از ماده «ام – یام» گرفته شدهاست که بهمعنای «قصد» است و جماعت یا جامعه دلالت بر مردمی میکند که دارای یک قصد و روش باشند. بنابراین امت بر هر جماعتی اطلاق نمیشود بلکه تنها بر جماعتی اطلاق میشود که افراد آن دارای یک مقصد و یک هدف باشند و این مقصد واحد رابطه واحدی میان افراد باشد و لذا در قرآن این کلمه برای یک فرد هم به کار برده شده: «إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ... - ابراهیم امتی بود عبادتگر برای خدا» (سوره نحل – آیه 120).
بَغْی: انحراف و سرپیچی از حق و عدالت در جامعه و ستم پیشگی میباشد.
بَعَثَ: انگیختن از خواب و بیخبری است.
نَّبِی: بهمعنای کسی است که وحی نبوی نزد اوست.
کِتَابَ: صیغه فعال از ماده «ک – ت – ب» است و کتاب هر چند برحسب اطلاق متعارفاش مستلزم نوشتن با قلم بر روی کاغذ است ولی هر بیان و بلکه هر معنای غیر قابل نقض را هم کتابخواندهاند و لذا در همین رابطه است که قرآن، خود قرآن را هم کتاب میخواند. «کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیکَ مُبَارَکٌ...» (سوره ص - آیه 29).
باری، آنچه از آیه فوق برای ما قابل فهم است اینکه:
1 - این آیه «به تبیین فلسفه نبوت و یا هدف بعثت انبیاء الهی میپردازد.»
2 - این آیه تأکید میورزد که «جامعه بشری در فرایند اولیه بدوی خویش، صورت امت واحده داشتهاند و اختلافی در میان آنها وجود نداشتهاست.»
3 - این آیه تأکید میورزد که «پس از ایجاد اختلاف در امت واحده اولیه بشری بود که پیامبران الهی مبعوث شدند و لهذا تا زمانی که جامعه بشری صورت امت واحده داشته است، پیامبری الهی وجود نداشتهاست و اصلاً امت واحده بدوی نیاز به بعثت انبیاء الهی نداشتهاست.»
4 - این آیه در خصوص «اختلاف در جامعه بشری بر دو نوع اختلاف تأکید میکند، یکی اختلاف طبیعی که قبل از بعثت انبیاء الهی در امت واحده بشری بهصورت جبری شکل گرفته است و همین اختلاف بسترساز بعثت انبیاء الهی شدهاست، اختلاف دومی که در آیه فوق بر آن تأکید میورزد اشاره به آن اختلافی است که پس از بعثت پیامبران و در غیبت آن پیامبران توسط متولیان دین یا روحانیت وابسته به آن دین در جامعه بشری بهعلت منفعتطلبی و ستیزه جویی به وجود آمده است.»
بدونتردید «از نظر قرآن این اختلاف دوم خطرناکتر از اختلاف اول بوده است» چراکه از نظر قرآن، «اختلاف اول موتور حرکت تکاملی جامعه بوده است، اما اختلاف دوم عامل انحطاط جوامع بشری شدهاست» پس بهبیاندیگر، «در آیه فوق اختلافات در جامعه بشری گذشته به دو دسته تقسیم میکند، یکی اختلافات جبری و غریزی مولود دیالکتیک طبیعی و اجتماعی بشر گذشته و دیگری اختلافاتی است که توسط روحانیت وابسته به دین پیامبران الهی (که منشأ ستمگری و طغیان روحانیت یا متولیان دین بعد از پیامبران بوده است) میباشد.»
5 - آیه فوق که «تفصیل تاریخ اجتماعی بشریت بیان میکند، نشانمیدهد که نوع انسان و اجتماعی که فعلاً نسلاش در روی زمین زندگی میکند مولود و سنتز پروسه تکامل طبیعی و اجتماعی گذشته بوده است و هرگز در پروسه تکوین خود صورتی مستقل و منفک از پروسه تکامل وجود آن هم بهشکل دفعی نداشتهاست.»
6 - آیه فوق نشانمیدهد که «اختلافات اولیهای که بسترساز فلسفه نبوت و یا فلسفه بعثت انبیاء الهی در امت واحده اولیه شدهاست، ریشه اجتماعی داشته است نه ریشه فردی هر چند که در پروسه آن اختلافات دارای ریشه اجتماعی خود باعث رشد اختلافات فردی بین افراد جامعه هم شدهاست». البته در خصوص اختلافات دوم یا اختلافاتی که در دین توسط متولیان دینی یا روحانیت ادیان و مذاهب در فرایند پسا وفات و غیبت انبیاء به وجود آمده است، باز هم این اختلافات دوم منشأ فردی نداشته بلکه منشأ گروهی توسط روحانیت متولیان آن دین داشته است. آن چنانکه همین موضوع قرآن در آیه 19 سوره یونس بر آن تأکید مینماید:
«وَمَا کَانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَلَوْلَا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ لَقُضِی بَینَهُمْ فی ما فِیهِ یخْتَلِفُونَ - مردم در آغاز بهجز یک امت واحد نبودند ولی بعداً اختلاف در آنها تکوین پیدا کرده است و اگر قضائی از پیش از ناحیه پروردگار تو رانده نشده بود میان آنان در آنچه اختلاف میکردند حکم میشد»
در آیات 118- 119 سوره هود میگوید:
«... وَلَا یزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ - إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَلِذَلِکَ خَلَقَهُمْ... - انسانها لایزال در اختلافاند مگر کسانی که پروردگارت به آنها رحم کرده باشد و برای همین هم خلقشان کرده است»
7 - بیان: «... وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلَّا الَّذِینَ أُوتُوهُ... بَغْیا بَینَهُمْ...» در آیه فوق نشان دهنده آن است که «اختلافات دوم یا اختلاف در دین و یا توسط دین در جامعه بشری تنها از ناحیه متولیان روحانیت دین بوده است و انگیزه آنها از اختلافات طغیان و بغی بوده است.
8 - بیان: «...وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلَّا الَّذِینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَینَاتُ بَغْیا بَینَهُمْ فَهَدَی اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ یهْدِی مَنْ یشَاءُ إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ» (سوره بقره – آیه 213 ) در آیه فوق نشان دهنده آن است که «رشد فکری و آگاهی جامعه بشری پس از اختلاف گمراه کننده توسط ایمان به کتاب و وحی نبوی بود که عامل هدایت آنها شدهاست.»
باری، حال با عنایت به تفسیر آیه 213 سوره بقره و پیوند محوری و موضوعی بین آیه 213 بقره با آیات 8 و 9 و 10 سوره شوری آنچه که میتوانیم در تفسیر آیات 7 تا 12 سوره شوری بهصورت محوری در اینجا مطرح کنیم اینکه:
الف - در 7 آیه فوق سوره شوری «قرآن بهدنبال تبیین فلسفه نبوت پیامبران الهی و در رأس آنها پیامبر اسلام میباشد.»
ب - علت و دلیل اینکه در آیه 7 سوره شوری («وَکَذَلِکَ أَوْحَینَا إِلَیکَ قُرْآنًا عرب یا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَی وَمَنْ حَوْلَهَا...») «غرض از نازل کردن قرآن انذار عرب زبانان میداند»، این است که آن چنانکه قبلاً هم در تفسیر این سوره مطرح کردیم این آیه در فرایند حرکت مکی پیامبر اسلام نازل شدهاست، یعنی در شرایطی که این حرکت مراحل اولیه تکوین خود را طی میکرده است و مسلمانان محصور در مکه و در چنگال صاحبان قدرت حاکم به سر میبردند طبیعی است که آن چنانکه قرآن در آیه 214 سوره شعراء («وَأَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ - ای پیامبر فامیل خودت را انذار بده») مطرح میکند، مخاطب این آیه حداکثر میتوانست عرب زبانان عربستان باشد.
پر پیداست که «اگر قرآن و پیامبر اسلام از همان آغاز تکوین حرکتشان شعار جهانی و تاریخی بودن حرکت خودشان را مطرح میکردند توسط این چپ روی حرکت آنها بدونتردید در نطفه نابود میشد» بنابراین باید توجه داشته باشیم که هرگز «بین آیه 7 سوره شوری که میگوید غرض از نازل کردن قرآن انذار عربزبانها میباشد با آیه 87 سوره ص («إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ») که میگوید قرآن ذکری و انذاری است برای همه بشریت تناقضی وجود ندارد، چراکه دعوت پیامبر اسلام در جهانی شدن تدریجی و مرحله به مرحله و پروسسی بوده است، نه دفعی و یکبارگی.»
همچنین در این رابطه لازم است که توجه داشته باشیم که آن چنانکه قبلاً هم به اشاره مطرح کردیم، قرآن یا وحی نبوی پیامبر اسلام (برعکس وحی نبوی پیامبران الهی ماقبل پیامبر اسلام که همگی آنها بهصورت دفعی و خارج از مبارزه اجتماعی و انسانی و سیاسی آنها شکلگرفتهاند) بهصورت مشخص در بستر مبارزه روزمره پیامبر اسلام و در عرصههای مختلف تجربه فردی و انسانی و اجتماعی و تاریخی مادیت پیدا کرده است. بهطوریکه در این رابطه باید داوری کنیم که «در میان پیامبران الهی، پیامبر اسلام تنها پیامبری است که در تاریخ زندگی و مبارزه کرده است، دیگر پیامبران الهی همگی خارج از تاریخ زندگی کردهاند و زندگی و حیات پیامبرانه آنها صورت اساطیری دارند نه صورت تاریخی.»
ادامه دارد