سرمقاله

خیزش سراسری مطالباتی پرستاران و کادر درمان ایران، آیا در این شرایط میتواند بسترساز پایان دادن رکود دو ساله جنبشی و خیزشی و همبستگی نهادهای صنفی و مدنی و سیاسی بشود؟

 

دو سال است که از سرکوب هولناک ابر خیزش ملی 1401 می‌گذرد، در این دو سال هیچ‌گونه خیزش و جنبش فراگیر کشوری در سطح جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران نداشته‌ایم. یادمان باشد که ابر خیزش ملی ضد استبدادی 1401 نخستین حرکت فراگیر جامعه بزرگ و رنگین کمان ایران (بر علیه رژیم مطلقه فقاهتی حاکم) از بعد از فضای رکود دو ساله کرونایی بوده است که «خود این فضای کرونایی رکودی فراگیر بر حرکت‌های اجتماعی صنفی و مدنی و سیاسی بر علیه رژیم مطلقه فقاهتی داشته است.»

پر واضح است که اگر چه ابر خیزش ملی ضد استبدادی 1401 حرکتی فراگیر و سراسری اجتماعی بر علیه رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بود، ولی نباید فراموش کنیم که بالاخره ابرحرکت اعتراض ملی ضد استبدادی 1401 «یک حرکت بدون مقدمه و بالبداهه نبوده است، بلکه برعکس زاییده حرکت‌های خیزشی و جنبشی مطالباتی کارگران و معلمان و باز نشستگان بوده است که با انفجار انبار عظیم مطالبات عظیم پرداخت‌نشده سال‌های دراز کرونایی از 26 شهریور 1401 توسط استارت قتل حکومتی مهسا امینی، خیزش ملی 1401 سیل‌آسا به حرکت درآمدند.»

بنابراین، «بدون شک لازمه به حرکت در آمدن خیزش سیاسی و مطالباتی مردم ایران در گرو آن است که ابتدا موتور آن قبل از استارت آماده شود و بدون شک آن چنانکه خیزش‌های ملی دی‌ماه 96 و آبان‌ماه 98 و 1401 نشان دادند موتور اولیه این خیزش‌های ملی جنبش و خیزش‌های مطالباتی سراسری هستند». فراموش نکنیم که در سال 96 «هشت سال بعد از طولانی‌ترین رکود در تاریخ سیاسی حرکت‌های جنبشی و خیزشی بر علیه رژیم مطلقه فقاهتی حاکم (که بعد از سرکوب هولناک جنبش سبز در سال 88 توسط دستگاه‌های چند لایه‌ای سرکوب‌گر حزب پادگانی خامنه‌ای انجام گرفت) قبل از خیزش ملی دی‌ماه 96 نخستین جنبش سراسری که توانست رکود 8 ساله پسا سرکوب جنبش سبز را در هم بشکند، جنبش مالباختگان بود که اگرچه در آغاز صورت مطالباتی صرف داشت، اما در حداقل زمان صورت سیاسی پیدا کرد، و حتی خامنه‌ای و دولت روحانی توسط کنش‌گران جنبش مالباختگان به چالش کشیده شدند و چالش آنها تا آنجا بالا گرفت که شورای امنیت کشور وارد تصمیم گیری شدند و طبق دستور خامنه‌ای سرانجام تصمیم گرفتند که با مبلغ 30 هزار میلیارد تومان چاپ اسکناس مطالبات مالباختگان را پرداخت کنند.»

البته اگرچه جنبش مالباختگان با 30 هزار میلیارد تومان چاپ اسکناس از جیب ملت غارت شده خاموش شد، ولی بدون‌تردید «جنبش مالباختگان توانست طلسم رکود 8 ساله پسا جنبش سبز را بشکند». مع‌الوصف، بدین‌ترتیب بود که از بعد از خاموش شدن جنبش مالباختگان، جنبش‌های مختلف صنفی مطالبه‌محور از کارگران تا معلمان و بازنشستگان به راه افتادند که البته همه این قله کوه یخی بود که از دور اقیانوس سر بیرون کشیده‌بود. لهذا، از اینجا بود که بدنه این کوه یخ بالاخره «برای اولین بار به‌صورت خیزش ملی دی‌ماه 96 سر برآورد و برای مدت 9 روز ده‌ها شهر کوچک و بزرگ کشور توسط کنش‌گران این خیزش ملی به آتش کشیده شدند». البته خیزش ملی دی‌ماه 96 اگر چه پس از 9 روز توسط دستگاه چند لایه‌ای حزب پادگانی خامنه‌ای سرکوب شد، ولی با سرکوب آن جنبش‌ها مطالباتی از کارگران تا معلمان و دانشجویان و بازنشستگان به راه خود ادامه دادند، ولی فشار فقر و گرسنگی و تورم و گرانی و بحران‌های تو در توی آپارتایدی جنسیتی و قومیتی و مذهبی همچنان در حال دپو شدن بودند تا اینکه در آبان‌ماه 98 توسط «استارت گران شدن یکبارگی 300 درصدی قیمت سوخت، این انبار عظیم منفجر گردید» و در مدت 5 روز بیش از 100 شهر بزرگ و کوچک کشور را در برگرفت، و آن‌چنان این آتش خیزش ملی آبان‌ماه 98 حریق گسترده‌ای بود که برعکس خیزش دی‌ماه 96، خامنه‌ای تصمیم گرفت برای اولین بار به‌صورت عریان جهت سرکوب وارد میدان بشود. سرکوب هولناک خیزش ملی آبان‌ماه ،98 هرگز و هرگز «نتوانست مانند سرکوب 88 جنبش سبز جامعه بزرگ ایران را به رکود بکشاند». ولی اگر چه با ترور قاسم سلیمانی توسط ارتش آمریکا حزب پادگانی خامنه‌ای تلاش کرد که از مراسم تشییع جنازه او جهت سرکوب جنبش‌ها استفاده نماید، ولی با سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی توسط دو موشک سپاه بسترها جهت شعله‌ور شدن جنبش دانشجویی فراهم گردید، که متأسفانه با شیوع ویروس کشنده کرونا جامعه بزرگ ایران برای دو سال در رکود فرو رفت.

در سال 1401 با جنبش بازنشستگان و کارگران پس از دو سال «رکود شکسته شد و شرایط برای ابر خیزش ملی 1401 فراهم گردید» که از 26 شهریور 1401 با قتل حکومتی مهسا امینی، استارت خیزش 1401 زده شد که مدت 5 ماه ادامه داشت و بالاخره توسط حزب پادگانی خامنه‌ای به‌طرز هولناکی سرکوب شد. ابر خیزش ملی 1401 از اسفند 1401 پس از سرکوب هولناک رژیم مطلقه فقاهتی حاکم «وارد رکود شد و در مدت 18 ماه گذشته هیچ‌گونه حرکت اجتماعی فراگیر و سراسری نداشتیم». هر چند «حرکت‌های موردی بازنشستگان و کارگران در این مدت وجود داشته است، ولی هیچ‌کدام از اینها صورت فراگیر سراسری نداشته‌اند»، یک نمونه از این جنبش‌های موردی و محدود «میزان اندک مشارکت در یکشنبه‌های اعتراضی بازنشستگان تأمین اجتماعی در تهران است» که بر اساس برآوردهای آمار بیش از نیم میلیون بازنشسته تأمین اجتماعی در تهران زندگی می‌کنند، اما در بهترین حالت «کمتر از صد (100) نفر در تجمعات اعتراض هفتگی شرکت می‌کنند» و همین امر باعث گردیده که با وجود برگزاری صدها حرکت اعتراضی «هنوز صدای فریاد اعتراض بر حق بازنشستگان مطالبه‌گر در خصوص همسان‌سازی حقوق‌شان به جایی نرسیده‌است.»

لازم به ذکر است که «برای جنبش‌های مطالباتی بزرگی تعداد شرکت کنندگان در رسیدن به مطالبات خود اهمیت فراوان دارد» معنای دیگر این حرف آن است که «اعتراض و نفرین و ناسزاگویی به مدیران فاسد و رانتی در فضای مجازی هر قدر هم گسترده باشد، تا زمانی که این اعتراضات در عرصه میدانی مادیت پیدا نکند، راهی به ده نمی‌برد.»

باری، در این شرایط حساس بود که با مرگ «پروانه ماندنی» پرستار زحمتکش بیمارستان شهر سپیدان استان فارس که در پی تقبل مسئولیت همراهی با سه بیمار جهت انتقال به بیمارستان شیراز در تاریخ 9 مرداد 1401 جان داد، مرگ اسفناک این انسان زحمتکش (مانند قتل حکومتی مهسا امینی) «بدل به جرقه‌ای شد، جهت استار ت شعله‌ور شدن خشم و اعتراض فرو خفته چندین ساله جامعه پرستاران ایران» مع‌هذا، بدین‌ترتیب بود که موج اعتراض و اعتصاب پرستاران در اندک مدتی در بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ اعم از شیراز، فسا، جهرم، داراب، کرج، اصفهان، تبریز، رشت، اهواز، کرمانشاه، مریوان، دهدشت، کهگیلویه و بویر احمد، اراک، بوشهر، زنجان، خراسان‌رضوی، و تهران و جاهای دیگر به‌صورت میدانی به این اعتراض‌ها و اعتصاب‌ها پیوستند. بدون‌تردید این اولین بار است در طول ده‌ها سال گذشته که جامعه پرستاران ایران در این ابعاد سراسری و گسترده بدون ترس از تهدیدات امنیتی و اخراج به‌شکل همزمان دست از کار کشیده و به اعتراض و اعتصاب می‌پردازند. یادمان باشد که در شرایطی که گرانی و تورم روز به‌روز رو به افزایش است و «هزینه سبد معیشت یک خانوار از 32 میلیون تومان گذشته‌است، میانگین حقوق ماهانه پرستاران 12 تا 13 میلیون تومان می‌باشد». البته هستند پرستاران طرحی و شرکتی که با حقوق 5 میلیون تومانی یعنی 6 مرتبه زیر خط‌فقر مجبور به کار طاقت فرسای پرستاری می‌باشند.

قابل‌ذکر است که «قانون تعرفه‌گذار خدمات در سال 1386 با 190 رأی موافق در مجلس رژیم مطلقه فقاهتی به تصویب رسیده، اکنون پس از سپری شدن 14 سال از تصویب اجرای قانون تعرفه‌گذار خدمات پرستاری می‌گذرد، اما کارگزاران رژیم مطلقه فقاهتی حاکم بهانه اجرا نکردن این قانون را نبود منابع مالی عنوان می‌کنند، و لذا هنوز قانون تعرفه‌گذار خدمات پرستاران به اجرا در نیامده‌است». برای فهم فداکاری جامعه پرستاری ایران کافی است که بدانیم که معاون پرستاری وزیر بهداشت دولت روحانی در روز 9 اسفند 1399 «از ابتلای 62 هزار پرستار به بیماری کرونا و جان باختن 100 نفر از آنها خبر داد.»

باری، در ادامه همین حرکت اعتراضی و اعتصابی جامعه پرستاران است که روز چهارشنبه 31 مرداد 1403 پرستاران تهران و تعداد دیگری از شهرهای ایران دور جدیدی اعتصابات و اعتراضات را آغاز کردند. قبل از آن شورای سازماندهی پرستاران کلیه پرستاران و کادر درمان و همه نیروهای رسمی و قراردادی و شرکتی و طراحی و فوریت‌های پزشکی را به شرکت متحدانه در تجمعات 17 شهریور فراخواندند. بنابراین پیرو این فراخوان بود که روز چهار شنبه 31 مرداد از ساعت 9 صبح پرستاران تهران مقابل مجلس و در مراکز استان‌ها مقابل استانداری و در سایر شهرها مقابل فرمانداری تظاهرات گسترده‌ای را به‌جای آوردند. در این تظاهرات خانواده پرستاران نیز پرستاران را همراهی می‌کردند. بدن تردید حضور خانواده‌ها در تجمعات پرستاران یک فاکتور بزرگ در تقویت این اعتراضات است. حاصل مطالب فوق اینکه:

1 - پرستاران ایران طی روزهای گذشته در اعتراض به وضعیت معیشتی و شغلی دست به اعتراض زدند.

2 - این اعتراض و اعتصابات از شیراز آغاز شده‌است و به سراسر کشور گسترش پیدا کرده است.

3 - این اعتراض و اعتصابات جامعه پرستاران و کادر درمان نشان از آن است که این قشر زحمتکش از تبعیض به ستوه آمده و اراده کرده که حق خود را با توسل به حرکت جمعی از حاکمیت بگیرد.

4 - پرستاران خواهان:

الف – امنیت شغلی.

ب - معافیت از اضافه‌کاری اجباری که موجب فرسودگی شغلی گشته‌است.

ج – تبدیل وضعیت استخدامی.

د - مانع از بیکاری و اخراج از شغل خود.

ه – اجرا شدن فوق العاده خالص.

و - پرداخت معوقه مطالبات خود.

ز - تحقق مطالبات صنفی و معیشتی.

ح – بازگشت به کار نیروهای طراحی دوران کرونا.

ط – حذف اضافه‌کاری اجباری هستند، بنابراین «مطالبات و خواسته‌های جامعه پرستاری و کادر درمان صرفاً پرداخت معوقات نیست. پرستاران و کادر درمان خواستار بهبود معیشت خود هستند. بهبود و معیشت و رفاه از طریق قرار گرفتن فوق العاده خاص در احکام با ضریب مناسب، اصلاح تعرفه‌گذار خدمات می‌شود.»

ط - نخستین مطالبه پرستاران و کادر درمان «اجرای عادلانه نظام تعرفه بندی خدمات پزشکی است، که اجرای درست آن باعث افزایش درآمد پرستاران و کادر درمان می‌شود.»

5 - ریشه همه مشکلات جامعه پرستاران و کادر درمان «کالاسازی» گسترده در عرصه اجتماعی به‌ویژه در حوزه بهداشت و آموزش است.

6 - در عصر شنبه 27 مرداد 1403 شورای امنیت رژیم تشکیل جلسه داد و از وزارت بهداشت خواست که طی سه روز آینده جمع‌بندی مشکلات جامعه پرستاری و کادر درمان را به‌همراه راه حل‌های آن به دبیرخانه شورای امنیت کشور ارائه دهند. علی ایحال، آنچه در طول یک ماهی که از جلسه شورای امنیت رژیم مطلقه فقاهتی حاکم می‌گذرد، چنین برداشت می‌شود که «رژیم مطلقه فقاهتی در تحلیل نهایی در برخورد با مطالبات پرستاران و کادر درمان در این شرایط به‌دنبال سرکوب و مشت آهنین است، نه پاسخ به مطالبات آنان.»

7 - پرستاران و نیروهای درمانی در حالی این چند هفته دست به اعتصاب و اعتراض زده‌اند که از زمان شیوع ویروس کووید 19 بیشترین فشار و سختی‌ها را تحمل کرده‌اند، و بسیاری در این مسیر جان خود را از دست داده‌اند، حاکمیت در آن زمان به آنها وعده داده‌بود که با تأمین کمبود نیرو و افزایش دستمزد سعی دارد از آنها دل‌جویی داشته‌باشد. ولی امروز با گذشت بیش از چهار سال از وعده‌های آنها نه‌تنها کادر درمان و جامعه پرستاران به هیچ‌کدام از مطالبات خود دست نیافته‌اند، بلکه مشکل آنها هم افزون شده‌است.

8 - عدم تحقق وعده‌ها باعث گردیده که عده زیادی از این گروه مجبور به مهاجرت و فرار از کشور بشوند.

9 - اعتصاب پرستاران که از 9 مرداد 1403 پس از مرگ پروانه ماندنی پرستار زحمتکش شهر سپیدان استان فارس شروع شد، به «سرعت به اعتصاب و تظاهرات سراسری بدل گردیده‌است.»

10 - فشار کار شیفت‌های موظف و اضافه‌کاری تحمیلی در ازاء دستمزد ناچیز پرستاران و کادر درمان را به تنگ آورده‌است.

11 - بحران‌ها و مشکلات روحی جامعه پرستار و کادر درمان را می‌توان از بروز پدیده دهشتناک جدید خودکشی کادر درمانی و پرستاران فهمید و به فشار کاری آنها پی برد.

12 - جامعه پرستاران و کادر درمان اکنون جهت نشان دادن اعتراض خود به شرایط موجود و به مسئولان رژیم مطلقه فقاهتی حاکم «با اتکا به اصل 27 قانون اساسی رژیم مطلقه فقاهتی حاکم است، تا در تجمعات اعتراضی صنفی مسالمت‌آمیز خواسته خود را مطرح کنند.»

13 - موج تجمعات اعتراضی و اعتصابی پرستاران و کادر درمان در بیش از ده‌ها شهر و مناطق مختلف به‌طرز بی‌سابقه‌ای گسترش یافته و همچنان در جریان است. بخشی بزرگی از پرستاران و کادر درمان «زنان تشکیل می‌دهند که همچون سایر عرصه‌ها همزمان دچار ستم استثمار مضاعف می‌باشند که بیشترین هدف اخراج سازی و قراردادی بودن نیروهای شرکتی و نیروهای طراحی به‌ویژه در مرکز درمان می‌باشند.»

14 - تا تاریخ 2 شهریور 1403، دو تن از پرستاران و کادر درمان معترض در اراک و چند نفر در بیمارستان مسیح دانشوری تهران دستگیر شده‌اند.

15 - تنها «جمعیت پرستاران کشور دویست پنجاه‌هزار نفر می‌باشد.»

16 - شعارهای حرکت اعتراضی و اعتصابی پرستاران در چند هفته گذشته عبارتند از:

«تشکل، تحصن، اعتصاب، این راه ادامه دارد»، «اضافه‌کاری مفتی نمی‌خواهیم ،نمی‌خواهیم»، «نترسید، نترسید، ما همه با هم هستیم»، «پرستار داد بزن، حقتو فریاد بزن»، «تا وقتی حقمون نگریم، شیفتامونو نمی‌ریم»، «یه اختلاس کم بشه، حق ما داده میشه»، «فکر نکنید یه روزه، وعده ما هرروزه»، «وعده زیاد شنیدیم، جواب هم ندیدیم»، «ما که نماد صبریم، صبرمون به سررسیده»، «وعده وعید کافیه، سفره ما خالیه»، «تعرفه ما کجاست، توی جیب شماهاست»، «پرستار می‌میمرد، ذلت نمی‌پذیرد»، «با کرونا جنگدیم، حمایتی ندیدیم»

17 - درآمد پزشکان بین 50 تا 100 برابر درآمد پرستاران است، همچنان که در استاندارد جهانی هر 4 بیمار یک پرستار باید از بیماران مراقبت نمایند اما در کشور ایران هر 12 بیمار یک پرستار دارد، و این در حالی است که که 60 هزار فارغ‌التحصیل پرستار بیکار در کشور وجود دارد.

18 - روزنامه جهان صنعت به نقل از مسعود چمن زاده نوشت: «دریافت هر ساعت اضافه‌کاری پرستاران 20 هزار تومان است، البته پرستاران تازه‌کار ساعتی 17 هزار تومان می‌گیرند، و این در حالی است که این مبلغ پول یک بستنی چوبی یا پفک نمک نمی‌شود». در تاریخ 1/06/1403، محمد شریفی مقدم دبیرکل خانه پرستار در گفت و گو با روزنامه شرق به مشکلات عمده پرستاران اشاره کرد و گفت: «اول اینکه در ایران با کمبود پرستار مواجه هستیم. در دنیا یک نرمی برای پرستاری وجود دارد، مثلاً در اروپا به‌ازای هر هزار نفر، 10 پرستار هست، در بعضی جاها این تعداد به 12 نفر هم می‌رسد اما در کشور ما این رقم به 6/1 تا 7/1 پرستار به‌ازای هر هزار نفر از جمعیت ایران است، یعنی پرستاران در ایران نصف حداقل استاندارد جهانی هستند. بنابراین، مردم ایران هم نصف خدماتی را که باید دریافت کنند نمی‌گیرند. پرستاران که جزء قشری هستند که باید بالاترین حقوق را دریافت کنند، چرا که این شغل سخت، پر خطر و پر مسئولیت و پر استرس است. برای همین است که دولت‌های مختلف در دنیا نگاه ویژه‌ای به این شغل دارند، تا به طرق مختلف بتوانند از سختی این شغل کم کنند. انگیزاننده‌های مالی و حقوقی یکی از همین شیوه هاست. مثلاً پرستاران در اروپا حدود سه تا چهار هزار یورو حقوق می‌گیرند، یا در آمریکا به‌طور متوسط حدود پنج‌هزار دلار دریافتی دارند. در عین حال تعداد پرستاران هم به قاعده است و فشار روی آنها به نسبت کشور ما کمتر است. اختلاف حقوق پزشک و پرستاران حدود دو تا سه برابر در تمام دنیاست، اما در ایران این اختلاف تا صد برابر می‌رسد. طبق آمار بیش از 30 در صد پرستاران خشونت پزشکی در محیط کار تجربه کرده‌اند. خیلی مواقع مشکلاتی در اورژانس وجود دارد، که اصلاً ربطی به پرستار ندارد، مثلاً ویلچر نیست یا پزشک هنوز نیامده‌است. چون در این مواقع در دسترس‌ترین فرد پرستار است به او حمله می‌کنند. پرستاران بیشتر از سایر کارکنان درمان در معرض تهاجم همراهان بیمار هستند». همچنین شریفی مقدم دبیرکل خانه پرستار به خبر آنلاین گفته است که: «خیلی از پرستاران به شغل آزاد رو می‌آورند و می‌گویند: «راحت شدم از پرستاری» بدترین کاری که پرستاران انجام می‌دهند «رانندگی در اسنپ است که دو برابر پرستاری درآمد دارد» پرستارانی هستند که به‌دنبال کارهای دیگری رفته‌اند، مثلاً به کارهای بیمه، آموزش پرورش، شهرداری. عده‌ای از پرستاران هم ترجیح داده‌اند خانه نشین شوند. پرستار می‌گوید: «در یک شیفت اضافه‌کاری به من 140 هزار تومان می‌دهند، که پول ایاب و ذهاب من هم نمی‌شود. الان هر ساعت عادی اضافه‌کاری پرستاری 20 هزار تومان می‌دهند، من می‌خواستم از محلی به منزل بروم 180 هزار تومان کرایه اسنپ دادم. پرستار در یک ماه 12 میلیون تومان می‌گیرد. خانمی که یک فرزند دارد، ماهانه 10 میلیون تومان باید هزینه مهد کودک فرزندش بدهد. برایش به‌صرفه‌تر است که در خانه بنشیند و کاری نکند». وی ادامه‌داد: «اگر قانون تعرفه‌گذار خدمات پرستاری به‌درستی اجرا و محاسبات آن مانند بقیه گروه‌ها انجام می‌شد، حداقل معادل یک حقوق به دریافتی آنها اضافه می‌شود.»

«موضوع دومی که جزو مطالبات پرستاران است، اجرای درست «قانون ارتقای بهره‌وری است که مصوب سال 1388 است»، هدف از تصویب این قانون این است که مدت زمان حضور پرستار در محیط کار کم شود. بر این اساس سنوات، شیفت و سختی کار در نظر گرفته‌شده، و ضریب 5/1 برابر شیفت شب و روزهای تعطیل گذاشته شده، تا به‌جای اینکه پرستار در هفته 44 ساعت کار کند، مثلاً 32 ساعت کار کند. اما این قانون به‌علت کمبود پرستار عملاً به جایی رسید که نه‌تنها از ساعت کار پرستار کم نشده، بلکه سیستم اضافه‌کاری اجباری را نیز به پرستار تحمیل کرده‌اند که خلاف قانون است و عملاً اجرای این قانون بی‌اثر شده‌است» او اضافه‌کرد که «سومین قانون، قانون مشاغل سخت و زیان آور است که در سال 1368 تصویب شده و بعد در سال 88 در این قانون ارتقای بهره‌وری هم بر آن تأکید شده‌است»، بر اساس این قانون پرستاران در بخش خصوصی با 20 سال کار و 30 روز حقوق یعنی با 10 سال بخشودگی و در بخش دولتی با 25 سال کار و 5 سال بخشودگی یعنی 30 روز حقوق باید بازنشسته شوند. قانون کاملاً در این زمینه صراحت دارد و در قانون کار هم برای بخش خصوصی تأکید شده‌است. مساله بعدی پرستاران «موضوع اضافه‌کاری اجباری است». بر اساس قانون اگر قرار باشد کارفرما یعنی بیمارستان به پرستار اضافه‌کاری بدهد، باید هم کارفرما و هم بیمارستان توافق داشته‌باشند. اما بر خلاف نظر پرستار اضافه‌کاری اجباری می‌دهند که با شکایت پرستاران، دیوان عدالت اداری رأی صادر کرده که این کار خلاف است. مساله مهمتر این است که به‌ازای این اضافه‌کاری اجباری، ساعتی 20 هزار تومان به پرستار دادمی شود، یعنی به‌ازای یک شیفت 7 ساعته به پرستار 140 هزار تومان بابت اضافه‌کار داده‌می‌شود، که پول رفت و آمد او هم نمی‌شود. خواسته دیگر پرستاران «اجرای فوق العاده خاص با ضریب مناسب است که در بسیاری از دستگاه‌ها با ضرایب متفاوت از یک تا 3 اجرا شده‌است.»

وزارت بهداشت آخرین دستگاهی بوده که امسال فوق العاده خاص را اجرا کرد، آن هم با ضریب 4 دهم که مورد اعتراض پرستاران است. «این 5 مورد، پنج خواسته اصلی پرستاران است که همه قانونی است و قانون‌گذار این موارد را تصویب کرده که به‌عنوان اقدامات انگیزاننده برای پرستار می‌باشد، تا این شغل سخت و زیان آور برای پرستاران جذابیت پیدا کند». مهم‌ترین این خواسته‌ها، «اجرای درست تعرفه‌گذاری است» اگر می‌گوییم تعرفه‌گذاری به‌روش فی فور سرویس اجرا شود، منظورمان این نیست که صرفاً به این روش اجرا شود، اگر می‌گویند این روش منسوخ است، کل آن را برای همه گروه‌ها از جمله پزشکان جمع کنند، زمانی که در سال 76 فی فور سرویس را برای پزشکان اجرا کردند، نه خانه پرستار بوده، و نه سازمان نظام پرستاری بوده است. اما اکنون می‌گوییم، اگر تعرفه‌گذاری با همان فرمولی که برای پزشکان اجرا می‌شود، برای پرستاران هم اجرا شود، «کارانه پرستاران، حداقل معادل حقوق آنها می‌شود». اگر این روش منسوخ است برای پزشکان هم اجرا نشود، چرا باید هر ماه صد میلیون تومان به جیب یک قشر خاص برود. در مورد قانون تعرفه‌گذاری در 10 سال گذشته چندین بار اعلام کرده و جشن گرفته‌اند، و وعده و وعید دادند. در سال‌های گذشته هم پرستاران تجمع و اعتراض کرده‌اند، «و با توجیهاتی که انجام دادند، اعتماد پرستاران از بین رفته‌است. بی‌توجهی مسئولان دولت به خواسته‌های پرستاران باعث شده که اثر بخشی تشکل‌های پرستاری نیز کم شود، و کار به جایی رسیده که وقتی با پرستاران صحبت می‌کنیم، می‌گویند شما درد ما را نمی‌فهمید». هیچ‌کدام از این قوانین بر زمین مانده کارگر، قانون جدید نمی‌خواهد، اگر «بودجه نیست، چطور یک پزشک چند صد میلیون تومان در ماه درآمد دارد، اما یک پرستار برای سه میلیون تومان کارانه باید اعتراض کند». در کجای دنیا فاصله درآمدی پزشک و پرستار مانند ایران است، اختلاف درآمد را کم کنید، چرا برای یک گروه خاص بودجه هست، اما برای پرستاران نیست. آیا اشکالی دارد که درآمد چند صد میلیون تومانی این پزشکان را کم کنند، و به کارانه پرستاران اضافه کنند. تا این فاصله کم شود؟ اینکه اکنون در شورای امنیت کشور برای پرستاران جلسه می‌گذارند، معنایش این است که صدای پرستاران را شنیده‌اند، مثلاً آیا نمی‌توانند «ضریب فوق العاده خاص پرستاران را از 4 دهم (کمتر از نیم) به یک ارتقا بدهند، می‌توانند و انتظار پرستاران هم همین است که به خواسته‌های آنها توجه شود». سالانه بیش از 3 هزار پرستار از ایران مهاجرت می‌کنند. پرستاران در بدو ورود به کشورهای اروپایی ماهانه 4 هزار دلار معادل 200 میلیون تومان ما حقوق دریافت می‌کنند، و بعد از چند ماه حقوق‌شان به 7 تا 8 هزار دلار معادل ماهانه 500 میلیون تومان افزایش پیدا می‌کند و این در حالی است که پرستاران (که در کشور ما حقوق اداره کار یعنی) ماهانه 8 تا 10 میلیون تومان معادل 200 دلار بیشتر دریافت نمی‌کنند.

یکی از پرستاران «طرح» بیمارستان چمران شیراز در باره واکنش مسئولان این استان می‌گوید: «جلساتی که اکنون در استانداری برگزار می‌شود، ظاهراً خروجی موفقی ندارد و آن‌طور که مطلع هستم، از طرف مسئولان وزارتخانه گفته‌شده: «به‌دلیل جابه‌جایی دولت، نمی‌توان دست به اقدام خاصی زد». بنابراین اعتصاب تا به این جای کار همچنان پا بر جاست. از طرف دیگر ماجرا که نظام پرستاری و نهاد صنفی است در یک دعوای صنفی گیر افتاده‌است. امری که مشخص است، این است که بیمارانی از استان‌های جنوبی مانند کرمان و سیستان و بلوچستان و خوزستان برای درمان به شیراز می‌آیند. امروز بیمار سرطانی برای دریافت دارو و درمان مراجعه کرده بود اما پذیرش نشد، چرا که پرستاری نیست تا بیمار بگیرد. واکنش دانشگاه علوم پزشکی شیراز به ماجرا هم جالب است. این دانشگاه، «فراخوان جذب نیرو از سایر شهرها و کلان‌شهر ها صادر می‌کند. بسیج جامعه پزشکی هم به نیروهای جهادی فراخوان داده است، که برای جبران اعتصابات به بیمارستان‌های دولتی شیراز مراجعه کنند» و امروز در بیمارستان خودمان دیدم که به «بیماربر» روپوش داده‌بودند و در قالب کمک بر پرستار در بخش در حال فعالیت هستند. به پرستاران جدیدی که می‌خواهند جایگزین کنند، گفته شده که ساعتی 100 الی 200 تومان با شما حساب می‌شود. این در حالی است که ما «از آبان‌ماه معوقه داریم»، و سیستم در حال لجبازی با ماست. همچنین تهدید می‌کنند که اگر حضور پیدا نکنیم، غیبت رد می‌شود، و حتی می‌توانند طبق آیین نامه حقوق هم پرداخت نکنند. «یکی از مسائل جدی ما پایه حقوق‌مان است که نسبت به سایر ارگان‌ها بسیار پایین است». در شیراز چه نیروی با سابقه و چه نیروی طرحی پایه حقوق‌اش 1 تا 15 هزار تومان است، همچنین اضافه‌کاری بیمارستان‌های دولتی در کل کشور نهایتاً 23 هزار تومان است، در صورتی که در همین بیمارستان‌های خصوصی شیراز اضافه‌کار رقمی بین 80 تا 100 هزار تومان است. این رقم البته بستگی به وزارتخانه دارد، ولی به هر حال در شهرهای مختلف متفاوت است. مسئله تعرفه‌گذاری است. یک قانون سال 86 در مجلس تصویب شد تا سال‌های پیش اجرا نمی‌شد، در نهایت در دولت دوازدهم اجرا شد. منتها اصلاً مشخص نیست بر اساس چه معیاری تعرفه‌گذاری ها داده‌می‌شود. تعرفه‌ها بر اساس تعداد بیمار است؟ اصلاً شفاف نیست تعرفه‌گذاری‌ها چگونه است؟ البته همین اضافه‌کار نیز وضعیت مشخصی ندارد. ما که طرحی هستیم تا 270 ساعت اضافه‌کار هم داریم. اما مشخص نیست باز هم فرمول اضافه‌کاری چگونه محاسبه می‌شود، و رقم دریافتی ماهی که اضافه‌کار انجام می‌دهیم در ماه دیگر معلوم نیست. دانشگاه علوم پزشکی شیراز «پول معوقه‌های پرستاری را به‌موقع پرداخت نمی‌کند». همچنین از سوی دیگر در بیمارستان‌های دولتی شیراز مانند بیمارستان نمازی «هر پرستار حداقل 2 تا 3 نفر کاور می‌کند» و حجم پرستاران بسیار بالاست. نه‌تنها نظام پرستاری با پرستاران معترض همراهی نمی‌کند، ساختار وزارتخانه نیز به مطالبات گوش نمی‌دهند. متأسفانه بی‌توجهی مسئولان دانشگاه علوم پزشکی و وزارتخانه به مطالبات، باعث شده‌است که پرستاران بیمارستان‌های دولتی دیگر علاقه‌ای به بازگشت به کار ندارند. پرستاران مطالبه‌گر، این مسئله را مطرح کرده‌اند که «لااقل معوقات پرداخت‌نشده، پرداخت شود، تا برای ما یک دل‌گرمی ایجاد شود». اما به همین موضوع هم توجهی نشده است. یکی از ارقام عجیب واریزی از سمت علوم پزشکی شیراز «حق مسکن است» در علوم پزشکی شیراز نفری 120 هزار تومان حق مسکن برای ما واریز می‌کنند. بارها معترض شده‌ایم، «همین اضافه‌کاری مالیات آن به‌روز کسر می‌شود، اما واریزی با اختلاف 7 الی 8 ماه طول می‌کشد». پرسنل شرکتی هم وضعیتی به‌مراتب بدتر از ما دارند. پایه حقوق‌هایشان 7 میلیون تومان و دریافتی شان بسیار کمتر است. همچنین تعدادی دیگر هم نیروهای پیمانی هستند که مدت‌ها پیش به این افراد قول استخدام داده شده، اما عملی نشده است.»

محمدرضا سقانیان‌فر نیز یکی دیگر از فعالان صنفی پرستاری است که «به شیوه اعتراض برای دستیابی به مطالبات پرستاران شیراز منتقد است». او می‌گوید: «من یکی از منتقدان این روش هستم. ما قرار نیست تحت هر عنوانی، سلامت مردم را گروکش مطالبات صنفی‌مان بکنیم. این روش را من اصلاً قبول ندارم». برخی می‌گویند که «نه، ما همه راه‌ها را رفته‌ایم». اما من این را رد می‌کنم. پیشنهاد دادم و درخواست کردم که دبیرکل خانه پرستار شفاف کند که کدام راه قانونی برای اصلاح تعرفه‌گذاری پیش گرفته شود؟ از همه گذشته، مساله معوقات نه‌تنها در بیمارستان‌ها، بلکه در کل علوم پزشکی مطرح است. اما آیا می‌توان واکسن نوزادان را تعطیل کرد؟ آیا می‌توان بازرسی‌ها را تعطیل کرد؟ تحت هیچ‌عنوانی این روش صحیح نیست. ما باید دقت کنیم که قسمت عمده پول دانشگاه‌ها از طرف سازمان‌های بیمه‌گر دریافت می‌شود، اگر این بیمه‌ها بی‌تأخیر تسویه کنند، طبیعتاً دانشگاه نیز معوقات پرسنل‌اش را با تأخیر پرداخت نمی‌کند. چرخه وجود دارد. در اینجا هم همین اتفاق افتاده‌است و سازمان‌های بیمه‌گر با تأخیر معوقات را پرداخت کرده‌اند. با این تحصن‌ها بخش‌هایی دچار اختلال می‌شوند، که بیماران شرایط خاص دارند. مثلاً بیماران بخش آی سی، آی سی یوی نوزادان یا بخش شیمی‌درمانی، آن وقت شما دست به کاری می‌زنید که بیمارستان مجبور می‌شود بخش شیمی درمانی بزرگسالان را تعطیل کند، چرا که کسی نیست درمان را پوشش دهد. بیماران باید کجا بروند؟ چه می‌شود؟ بیمار سرطانی فرایند درمانی منظمی باید داشته‌باشد . اگر در فرایند درمان اختلال ایجاد شود، انگار که کاری از اساس شکل نگرفته‌است و حتی احتمال دارد که بیماری عود کند. بیماری که نوبت عمل داشته‌باشد، باید کجا برود؟ کسی اتاق عمل را پوشش نمی‌دهد. این کارها تحت هیچ‌عنوانی و با هیچ بهانه‌ای، کار منطقی و انسانی در قبال بیمار نیست. و به نظرم می‌توانستند کار را از مجاری قانونی راحت پیگیری کنند. پرستاران پتانسیل پیگیری از سوی سازمان نظام پرستاری را هم دارند. یعنی کار قابلیت پیگیری از چارچوب قانونی را داشت.»

باری، در حالی که کارانه 100 تا 300 هزار تومان و اضافه‌کاری اجباری پرستاران مشمول مالیات 10 درصدی می‌شود، «کارانه میلیونی پزشکان معاف از مالیات است». شورای هماهنگی اعتراضات پرستاران روز جمعه 26 مرداد، طی اطلاعیه‌ای تحت نام پاسخ به مهلت سه ماهه به تلاش‌های وزارت بهداشت و سازمان پرستاری رژیم، برای پایان دادن به اعتصاب و اعتراضات پرستاران «اعلام کرده است، ما از این وعده‌ها زیاد شنیده‌ایم، بسیاری از مطالبات ما قابل پیگیری فوری است، و احتیاجی به فرصت سه ماهه ندارد». شورای هماهنگی اعتراضات پرستاران بر ادامه مبارزات خود تا تحقق مطالبات‌شان تأکید کرده و اعلام کرده‌اند «اتحاد، و اعتراض سراسری، رمز پیروزی ماست.»

تعداد زیادی از تشکل‌های فرهنگیان و کارگران با صدور بیانیه و اطلاعیه‌هایی از اعتصاب و اعتراضات پرستاران حمایت کرده‌اند. از جمله شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران، سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی و حومه تهران، تشکل اتحاد بازنشستگان اعلام‌کردند مطالبات و خواسته‌های پرستاران «مشابه اعتراض معلمان و کارگران و بازنشستگان می‌باشد»، که همه اینها:

اولاً خواهان دستمزد عادلانه هستند.

ثانیاً مطالبه امنیت شغلی دارند.

ثالثاً تلاش بر تبدیل وضعیت استخدامی دارند.

بنابراین امروز پرستاران، معلمان، بازنشستگان، کارگران و زحمت‌کشان با یکدیگر هم سرنوشت هستند، بنابراین از اینجاست که پرستاران به عدم تحقق مطالبات محقق نشده معترف هستند و خواهان امنیت شغلی، معافیت از اضافه‌کاری اجباری که موجب فرسودگی شغلی می‌شود، هستند، و خواهان تبدیل وضعیت استخدامی خود هستند و مخالف بی‌ثباتی و بیکاری تحمیل شده هستند، پرستاران امروز گفتمان مهمی تحت‌عنوان «پرستار، همراه بیمار، اتحاد اتحاد» دارند.

جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در کنار کلیه پرستاران و کادر درمان و خانواده آنها، از همه مردم معترض و همه معلمان و بازنشستگان و دانشجویان و کارگران و زنان و دادخواهان و کلیه هنرمندان و نویسندگان می‌خواهند که از «مطالبات به‌حق پرستاران و کادر درمانی حمایت نمایند.»

پایان

  • آگاهی
  • آزادی
  • برابری