سلسله درسهائی از قرآن – سوره شوری – قسمت بیست و هفت
«سوره شوری» تبیین مبانی «عدالتمحور» و «شوریمحور» اسلام قرآنی، در بستر جنبش رهائیبخش پیامبر اسلام بر پایه «وحی نبوی»
«وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَینَکمُ»، «وَ أَمْرُهُمْ شُوریٰ بَینَهُمْ»
در فصل دوم آیات سوره شوری که 6 آیه میباشد (از آیه 7 تا آیه 12) در ادامه همان فصل اول، ابتدا موضوع عربی بودن قرآن و محدود بودن محیط انذار حرکت پیامبر اسلام (در فرایند مکی آن) به مکه و اطراف آن و سپس به تبیین ریشه تکوین وحی نبوی و ارسال رسل و پیامبران پرداخته شده است و عامل ارسال پیامبران، در عرصه ظهور تضادهای اجتماعی و طبقاتی پروسه تکوین جامعه بشری ارزیابی میکند و به صورت مشخص در فصل دوم اعلام میکند که اگر جامعه بشری موقعیت امه واحد ه بدوی خود را حفظ میکرد دیگر نیاز به ارسال رسل و انبیاء و وحی نبوی برای بشر نبود، چراکه با حفظ امه واحد اولیه دیگر جامعه بشری نمیتوانست رشد بکند و در نتیجه در همان حالت بدوی خود باقی میماند و همین عدم رشد جامعه باعث عدم نیاز به راهبری پیامبران و ارسال انبیاء و استمرار وحی نبوی برای آنها میشد البته در فصل دوم آیات سوره شوری در ادامه بحث تشریحی و تبلیغی وحی نبوی (که در فصل اول آیات سوره شوری کرده بود) در این فصل وارد بحث تبیینی وحی نبوی میشود و برای تبیین امر وحی نبوی، در چارچوب تبیین توحید و خدا به عنوان عامل اتحاد طبیعت و انسان و جامعه و تاریخ و به عنوان منبع وحی نبوی میپردازد و لهذا در راستای تبیین امر توحید بر پایه اصل بنیادین خداوند است که در فصل دوم سوره شوری با بیان اصل «لَيسَ كَمِثْلِهِ شَيءٌ» (مثل خدا هیچ چیزی در جهان نیست) فلسفیترین و کلامیترین تبیین از خداوند میکند که در هیچ جای قرآن چنین تعریفی از خداوند وجود ندارد و خداوند در اوج خداشناسی بشر تعریف مینماید.
باری در فصل سوم سوره شوری که 4 آیه میباشد (از آیه 13 تا آیه 16 ) در ادامه دو فصل گذشته، جایگاه نهادینه شدن وحی نبوی در جامعه مورد تبیین قرار میدهد که وحی نبوی نهادینه شده در جامعه را، قرآن دین تعریف مینماید، بنابراین در این رابطه است که در فصل سوم سوره شوری، قرآن نه تنها بین دین و وحی نبوی فرق میگذارد حتی بین دین و شریعت هم تفاوت میگذارد و در چارچوب تعریف از دین، دین را تنها بر پایه اصول مشترک بین همه وحیهای نبوی انبیاء الهی تعریف مینماید و لذا در این رابطه است که قرآن معتقد است که دین از آغاز تا انجام حرکت انبیاء الهی تنها یک دین میباشد؛ و ادیان در حرکت انبیاء الهی معنا ندارد؛ اما بر عکس، در حرکت انبیاء الهی ما شرایع یا شریعتها داریم و دلیل این امر هم آن است که شرایع بر پایه احکام فقهی وحیهای متفاوت نبوی تعریف میشود اما ادیان آنچنانکه گفتیم تنها بر پایه وجه مشترک همه وحیهای نبوی انبیاء الهی از آغاز تا انجام قابل تعریف میباشد.
پر واضح است که وجه مشترک وحیهای نبوی همه انبیاء الهی همان اصول دین میباشند که عبارتند از:
الف – توحید،
ب – نبوت،
ج – معاد، که البته آنچنانکه فوقا اشاره کردیم، این سه اصل دین در انبیاء الهی که بر پایه نهادینه شدن وحی نبوی در جامعه تشکیل میدهند از زمانی تکوین پیدا میکنند که وحی نبوی از عرصه تجربه دینی پیامبرانه وارد جامعه انسانی برای تغییر انسان و زمان و جامعه و تاریخ بشود، به بیان دیگر تا زمانیکه که وحی نبوی پیامبران الهی در چارچوب تجربه دینی انبیاء الهی محصور باشند و آن وحی نبوی وارد زمان و جامعه و تاریخ نشود هرگز دین به عنوان سنتز جدیدی از وحی نبوی زائیده نمیشود و در آن صورت وحی نبوی مانند مذاب آتشین قبل از آتشفشان میباشد که مواد فلزی و معدنی درون این مذاب آتشین اصلاً قابل تفکیک و شناسا نیستند. مع الوصف، از بعد از خارج شدن مواد مذاب از دهان آتشفشان و سرد شدن مواد است که مواد فلزی و معدنی داخل مذاب نهادینه و قابل شناسی میشوند.
علی ایحال، از اینجا است که باید بگوئیم که دین که همان سه اصل توحید و نبوت و معاد مشترک بین همه ادیان میباشد، از نهادینه شدن مواد آتشین خروجی آتشفشان وحی نبوی حاصل میشود. بیتردید در این رابطه است که باید بگوئیم که تبیین وحی نبوی با تبیین دین و تبیین شرایع در دیسکورس انبیا الهی با هم تفاوت دارند. چرا که در تبیین وحی نبوی آنچنانکه در فصل اول آیات سوره شوری دیدیم تبیین وحی نبوی تنها برپایه تبیین خداوند به عنوان منبع وحی نبوی و خداوند به عنوان عامل اتحاد طبیعت و انسان و جهان و تاریخ قابل انجام میباشد اما تبیین دین تنها بر پایه اصول سه گانه توحید و نبوت و معاد قابل انجام میباشد و تبیین شرایع در حرکت انبیاء الهی تنها بر پایه تبیین احکام فقهی و اخلاقی انبیاء الهی ممکن میباشد.
باری، در این رابطه است که قرآن در سوره شوری در فصل دوم به تبیین وحی نبوی پیامبران الهی در چارچوب تبیین خداوند به عنوان اصل وجود و منبع وحی نبوی پیامبر اسلام میپردازد و در فصل سوم و چهارم سوره شوری قرآن به تبیین دین بر پایه تبیین سه اصل توحید و نبوت و معاد میپردازد که البته در فصل سوم سوره شوری (در 4 آیه 13 تا 16) قرآن در تبیین دین بر مبانی نه گانه ایدئولوژیک دین میپردازد.
توضیح آنکه دین به لحاظ ساختاری اگر چه برسه اصل زیربنائی توحید و نبوت و معاد به عنوان وجه مشترک وحی نبوی همه انبیاء الهی استوار میباشد و اگر چه سه اصل توحید و نبوت و معاد در ساختار دین به عنوان جهانبینی مشترک همه انبیاء الهی قابل تعریف میباشد، ولی لازم است که عنایت داشته باشیم که در چارچوب این جهانبینی مشترک دین در وحیهای نبوی پیامبران «ایدئولوژی یا مبانی عملی دین در وحیهای نبوی پیامبران الهی هم صورت مشترک داشته است» هر چند که به موازات کمال یافتن وحی نبوی در حرکت انبیاء ارکان مشترک زیربنائی اعم از توحید و نبوت و معاد تکامل پیدا کرده است و همراه با آن مبانی مشترک ده گانه ایدئولوژیک دین هم تکامل پیدا کرده است.»
آنچنانکه در آیات چهارگانه فصل سوم سوره شوری مطرح کردیم این مبانی ده گانه مطرح شده در آیه 15 سوره شوری عبارتند از:
1 - استراتژی بر پایه دعوت.
2 - مقاومت در عرصه مبارزه اجتماعی حاصل استراتژی دعوت.
3 - مبارزه با قدرت سه مؤلفهای ظالمانه بالائیهای قدرت اعم از زر و زور و تزویر در بستر استراتژی دعوت.
4 - ایمان به وحی نبوی به عنوان راهنمای عمل در بستر استراتژی دعوت.
5 - تکیه بر هدف برابری و مساوات در جامعه برای همه مردم تحت عنوان برپائی عدالت توسط استراتژی دعوت.
6 - تکیه بر شعار «الله» به عنوان تنها عامل همبستکی و تجمیع مردم بر پایه استراتژی دعوت.
7 - تنها حجت در استراتژی دعوت سه اصل توحید و نبوت و معاد است.
8 – تنها معیا ارزشگذاری و اخلاق، در استراژی دعوت عمل فردی و عمل جمعی است.
9 - در بستر استراتژی دعوت هواهای فردی خود را دنبال نکن.
10 - حرکت و شدن در بستر استراتژی دعوت به سوی الله میباشد.
ادامه دارد