درس‌هائی از تاریخ – قسمت سی و سه

علل و دلایل شکست «استراتژی پیشاهنگی» در یک قرن گذشته حیات جنبش سیاسی ایران

 

بنابراین رابطه است که در هیرارشی فوق ما کانون نشر حقایق استاد محمد تقی شریعتی جزء جنبش‌های نظری پیشگام قرار دادیم، در صورتی که نهضت سوسیالیستی تقی ارانی و 53 نفر در دوران حکومت توتالیتر و کودتائی پهلوی اول جزء جنبش‌های نظری پیشاهنگ به حساب می‌آیند و جنبش معلم کبیرمان شریعتی در سال‌های 47 تا 51 به علت اینکه منهای جوهر اصلاح دینی که بسترساز اصلاح اجتماعی و اصلاح سیاسی در جامعه ایران می‌باشد، اندیشه شریعتی از جوهر ضد استبدادی و ضد استثماری و ضد استحماری و ضد استعماری و ضد امپریالیستی در دو مؤلفه سلبی و ایجابی برخوردار بود و همین جوهر چند مؤلفه‌ای فوق اندیشه‌های شریعتی در سال‌های 47 تا 51 که شریعتی تمام قد (در چارچوب حرکت حسینیه ارشاد) از یکطرف وارد مبارزه ایدئولوژیکی آلترناتیوی با «استراتژی پیشاهنگی» (که به عنوان گفتمان مسلط جامعه ایران از نیمه دوم دهه 40 تا پایان نیمه اول دهه 50 درآمده بود) شد و از طرف دیگر در عرصه تئوریک وارد مبارزه آلترناتیوی با نظام استثمارگرانه سرمایه‌داری داخلی و سرمایه‌داری جهانی شد.

همچنین در عرصه تدوین اسلام تطبیقی در چارچوب مبارزه ضد استحماری وارد مبارزه تمام عیار آلترناتیوی با اسلام فقاهتی دگماتیست هزار ساله حوزه فقاهتی و متولیان آن روحانیت حوزه‌های فقاهتی از صدر تا ذیل شد و در عرصه سیاسی علاوه بر مبارزه ضد استبدادی با جوهر دموکراتیک و آزادی‌خواهانه در ادامه راه مصدق با رژیم کودتاتی و توتالیتر پهلوی، توسط حمایت همه جانبه از جنبش آزادی‌بخش خلق مظلوم فلسطین و مبارزه همه جانبه سیاسی با رژیم متجاوز و نژادپرست و ضد انسانی و اشغال‌گر اسرائیل مبارزه ضد امپریالیستی خودش را در کادر مبارزه ضد اسرائیلی و ضد صهیونیستی به انجام رسانید. لذا در این رابطه بود که در هیرارشی فوق حرکت شریعتی در پنج سال (47 تا 51) حضورش در رهبری حرکت حسینیه ارشاد به عنوان جنبش عملی و نظری پیشگام مطرح کردیم.

البته در چارچوب این رویکرد به جنبش ارشاد شریعتی است که حرکت سازمان رزمندگان پیشگام مستضعفین ایران در سال‌های 58 تا 88 و در ادامه آن جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در سال‌های 88 الی الان، از آنجائیکه ادامه دهندگان جنبش نظری و عملی پیشگام شریعتی و حضرت مولانا علامه محمد اقبال لاهوری می‌باشند، به عنوان پیروان استراتژی پیشگامی در عرصه نظری و عملی در هیرارشی فوق مطرح ساختیم.

پر پیداست که برای تبیین هیرارشی لایه‌های سه گانه هرم استراتژی تاریخ 150 ساله گذشته حرکت تحول‌خواهانه مردم ایران در هر مقطع تاریخی، از فرایندهای مختلف مبارزاتی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران می‌بایست هر سه مؤلفه استراتژی «پیشروئی» و «پیشاهنگی» و «پیشگامی» در پیوند با یکدیگر مورد آنالیز و مطالعه قرار گیرند، چراکه در هیچ زمانی از فرایندهای تاریخی مبارزات اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران در طول 150 سال گذشته حرکت تحول‌خواهانه جامعه ایران استراتژی‌های سه گانه «پیشروئی» و «پیشگامی» و «پیشاهنگی» به صورت منفرد عمل نکرده است و تنها تک سوار میدان نبوده‌اند. هر چند که در فرایندهای مختلف مبارزاتی اردوگاه بزرگ مستضعفین ایران (در 150 سال گذشته حرکت تحول‌خواهانه جامعه ایران) یکی از این سه مؤلفه‌های استراتژی نقش محوری داشته است و جنبه گفتمان مسلط بر جامعه ایران پیدا کرده است، ولی با این همه «گفتمان مسلط بودن» یکی از این مؤلفه‌های استراتژی سه گانه، به معنای غیبت دو مؤلفه دیگر استراتژی نبوده است، بطوریکه در این رابطه اگر بخواهیم بر حسب استراتژی مسلط به آرایش هرم مبارزاتی مردم ایران در 150 سال گذشته بپردازیم، باید بگوئیم که در «فاز اول زمانی» (150 سال گذشته عمر حرکت تحول‌خواهانه جامعه ایران) این پروسس یعنی در قرن نوزدهم در مرحله «پیشاانقلاب مشروطیت» این استراتژی «فرهنگی پیشروئی» در دو شاخه «سکولارها» و «مذهبی سیدجمال» بوده است که به عنوان گفتمان مسلط این هرم استراتژی سه گانه عمل کرده است؛ اما به موازات اینکه گفتمان نظری فوق توانست (در مرحله پیشاانقلاب مشروطیت) در عرصه جامعه استبدادزده و تصوف‌زده و سنت‌زده و فقه‌زده و انحطاط‌زده (تمدنی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و مذهبی ایران) ایجاد «سنتز عملی» بکند (که جنبش‌های اجتماعی تنباکو و در نهایت مشروطیت به عنوان سنتز عملی مولود همان گفتمان استراتژی نظری و فرهنگی قرن نوزدهم بوده است) همین امر باعث گردید تا در فاز اول این پروسس «استراتژی پیشروئی» بر «استراتژی پیشاهنگی» و «استراتژی پیشگامی» تقدم فونکسیونی و عملکردی پیدا نماید.

لذا در این رابطه است که حتی شعار «انحطاط‌زدائی» سیدجمال در قرن نوزدهم (در لوای «لشکر جرار» و «سلاطین جبار» و «روحانیت جلیل القدر» در این چارچوب) یک شعار و حرکت نظری – فرهنگی «استراتژی پیشرو» بوده است، برعکس شعار «بازسازی عملی و نظری اسلام و مسلمین» علامه محمد اقبال لاهوری توسط «اجتهاد در اصول و فروع» (قرآن و اسلام و کلام و فقه و فلسفه و عرفان و غیره) و شعار «نجات اسلام قبل از مسلمین» یا شعار «اسلام منهای روحانیت» یا شعار «مبارزه با زر و زور و تزویر» معلم کبیرمان شریعتی که در این چارچوب یک شعار و حرکت نظری – فرهنگی «استراتژی پیشگام» می‌باشد و همین تفاوت جوهری بین حرکت نظری – فرهنگی سیدجمال با حرکت نظری - فرهنگی معلم کبیرمان اقبال و شریعتی بوده است که باعث گردیده است تا «سنتز عملی و عینی» حرکت نظری – فرهنگی سیدجمال جنبش‌های پیشرو در جوامع مسلمین بشود، در صورتی که «سنتز عینی – عملی» حرکت نظری – فرهنگی محمد اقبال لاهوری و شریعتی جنبش‌های پیشگام بوده است.

به همین دلیل، سنتز جنبش‌های اجتماعی در انقلاب اول مشروطیت که صورتی غیر قهرآمیز و غیر آلترناتیو با کل نظام توتالیتر قاجار داشت و تنها به دنبال «اصلاحات» یا «رفرم» در درون نظام دسپاتیزم قاجار به دست خود حاکمین جبار و حمایت استعمار خارجی بودند، در فرایند دوم انقلاب مشروطیت به صورت جنبش مسلحانه ستارخان و باقرخان درآمد که علاوه بر اینکه برعکس فرایند اول مشروطیت، در فرایند دوم مبارزه صورت آنتاگونیستی داشت، در عرصه «تغییر» معتقد به سرنگونی دیکتاتوری و استبداد صغیر محمدعلی شاه قاجار بودند (که از بعد از به توپ بستن مجلس و حمایت مشروعه‌خواهان تحت هژمونی شیخ فضل الله نوری توانسته بودند انقلاب اول مشروطه را به شکست بکشانند) هر چند که به علت دخالت خارجی دول استعماری دو قدرت روس و انگلیس هر دو فرایند انقلاب مشروطیت اول و دوم به شکست منتهی گردید و هر دو فرایند انقلاب مشروطیت دارای مضمون و جوهر متفاوتی بودند، با همه این احوال گفتمان مسلط در عرصه استراتژی (در دو فرایند انقلاب مشروطیت) «گفتمان پیشرو» بوده است نه «گفتمان پیشاهنگ» یا «گفتمان پیشگام»، اما شکست ستارخان و باقرخان و جنبش مسلحانه آذربایجان و ایل بختیاری در فرایند دوم مشروطیت که منجر به شکست انقلاب مشروطیت گردید و به موازات آن وقوع جنگ بین‌الملل اول (از سال 1914) و وقوع دو انقلاب بسیار مهم در روسیه (انقلاب دموکراتیک فوریه 1917 و انقلاب سوسیالیستی 25 اکتبر 1917) همراه با ظهور و مسلط شدن گفتمان استراتژی حزب – دولت و حزب طراز نوین پیشاهنگی لنین (به خصوص از بعد از شکست انترناسیونالیست دوم و ظهور انترناسیونالیست سوم تحت هدایت‌گری لنین) و خروج مارکسیست برای اولین بار از لای کتاب‌های کلاسیک توسط لنین و ورود مارکسیست به عرصه اجتماعی و تاریخی و سیاسی باعث گردید تا برای اولین بار «استراتژی پیشاهنگی» (توسط تز حزب طراز نوین پیشاهنگی و استراتژی حزب - دولت و نیابت حزب پیشاهنگ به جای طبقه کار لنین) در روسیه و جهان، اعم از کشورهای پیرامونی و کشورهای متروپل متولد گردد؛ که همین ظهور «استراتژی پیشاهنگی» (در اتحاد جماهیر شوروی تازه تأسیس و جهان توسط لنین) بی‌تأثیر در داخل ایران (در شرایط بعد از شکست انقلاب مشروطیت و شرایط جنگ بین‌الملل اول و شرایط شکست «استراتژی پیشرو» در عرصه نظری – عملی) نبود.

در نتیجه همین عوامل باعث گردید تا برای اولین بار در دهه آخر قرن سیزدهم هجری یعنی دهه قبل از کودتای سیدضیاء – رضاخان، امپریالیسم انگلیس در ایران (در سال 1299) در داخل ایران برای اولین بار در تاریخ حرکت تحول‌خواهانه مردم ایران، «استراتژی پیشاهنگی» ظهور کند که البته ظهور «استراتژی پیشاهنگی» در ایران با ظهور «استراتژی پیشاهنگی» در روسیه توسط لنین در شکل و صورت‌بندی متفاوت بودند، چراکه ظهور «استراتژی پیشاهنگی» در ایران (در دهه آخر قرن سیزدهم هجری و در دهه قبل از کودتای انگلیسی رضاخان – سیدضیاء در سال 1299):

اولاً برعکس «استراتژی پیشاهنگی» لنین صورت «منطقه‌ای» داشت نه «ملی»، آنچنانکه در روسیه 1917 توسط شعار «صلح، نان، آزادی» لنین اتفاق افتاد.

ثانیاً برعکس «استراتژی پیشاهنگی» لنین، «استراتژی پیشاهنگی» فوق منطقه‌ای (کوچک‌خان در گیلان و شیخ محمد خیابانی در آذربایجان و کلنل پسیان در خراسان) در ایران، از یک عقبه تشکیلاتی تحزب‌گرایانه پیشاهنگی برخوردار نبودند و به دلیل همین ابتری در عرصه «استراتژی پیشاهنگی» بود که مانع از آن شد تا (مانند روسیه) «استراتژی پیشاهنگی» کوچک‌خان و شیخ محمد خیابانی و کلنل پسیان «ملی و فرامنطقه‌ای» بشود و همین ضعف استراتژیک بود که باعث گردید تا «استراتژی پیشاهنگی» در جامعه ایران سترون گردد؛ و شرایط برای سرکوب این جنبش‌های سه گانه منطقه‌ای پیشاهنگ ایران توسط رضاخان فراهم گردد.

جالب توجه است که در فرایند سوم «استراتژی پیشاهنگی» در ایران (از نیمه دوم دهه چهل تا پایان نیمه اول دهه 50 که «استراتژی پیشاهنگی» در ایران به عنوان گفتمان مسلط با تاسی از کشورهای آمریکای لاتین صورت چریک‌گرائی مدرن پیدا کرده بود) باز به علت اینکه (این فرایند سوم از «استراتژی پیشاهنگی» در ایران) از عقبه تحزب‌گرایانه برخوردار نبود، این خلاء به شدت شرایط جهت سرکوب آنها توسط ساواک رژیم کودتایی پهلوی فراهم کرد. آنچنانکه دیدیم که از بعد از ضربه حمید اشرف از رهبری فدائیان خلق و ضربه بهرام آرام از رهبری مجاهدین خلق مارکسیست شده (در دی ماه 55) شرایط برای نابودی کامل استراتژی چریک‌گرائی در داخل ایران فراهم کرد.

قابل ذکر است که در مرحله پیشاانقلاب ضد استبدادی 57 مردم ایران آنچنانکه «استراتژی پیشروئی» توانست از سه فرایند نظری – عملی:

1 – اجتماعی.

2 – مسلحانه.

3 - پارلمانتاریستی (ملی کردن صنعت ایران دکتر محمد مصدق) عبور کند و «استراتژی پیشاهنگی» در ایران توانست از سه فرایند:

1 - منطقه‌ای (در دهه قبل از کودتای رضاخان).

2 - تحزب‌گرایانه حزب توده (در دهه 20).

3 - چریک‌گرائی یا ارتش خلقی (دهه بین 40 و 50) عبور کند، به علت شکست و بن بست جنبش ارشاد شریعتی (از بعد از تعطیلی حسینیه ارشاد و دستگیری شریعتی) برعکس دو «استراتژی پیشروئی و پیشاهنگی»، «استراتژی پیشگامی نظری و عملی» نتوانست به جز فرایند جنبشی ارشاد شریعتی در مرحله پیشاانقلاب ضد استبدادی 57 فرایندهای اعتلابخش و سازمان‌گرایانه جنبشی بعدی خود را طی نماید و همین امر باعث گردید تا شرایط جهت یارگیری و سربازگیری سردمداران از راه رسیده و موج‌سوار فقاهتی از نیروی آزاد کرده سیاسی شریعتی فراهم کند.

بنابراین ماحصل آنچه که می‌توان تا اینجا از تحلیل فوق فهم کرد اینکه هر چند استراتژی پیشروئی نظری و عملی در عرصه حرکت تحول‌خواهانه مردم ایران به صورت مشخص از بعد از رنسانس اروپا و انقلاب کبیر فرانسه و ظهور مدرنیته و مدرنیزاسیون در کشورهای متروپل و کشورهای پیرامونی و ظهور سرمایه‌داری جهانی در اشکال مختلف سرمایه‌داری تجاری، سرمایه‌داری صنعتی، امپریالیسم جهانی و لیبرال سرمایه‌داری و بالاخره نئولیبرال سرمایه‌داری و به ویژه از بعد از شکست ایران در جنگ‌های با روسیه در دوران فتحعلی خان قاجار در نیمه اول قرن نوزدهم معنی پیدا کرده است و در این رابطه «استراتژی پیشروئی» در اشکال مختلف:

الف – نهضت فرهنگی روشنفکران نیمه دوم قرن نوزدهم.

ب - نهضت انحطاط‌زدائی سیدجمال.

ج - جنبش اجتماعی تنباکو.

د - جنبش اجتماعی مشروطیت اول.

ه – جنبش ضد استبدادی مسلحانه مشروطیت دوم تحت هژمونی ستارخان و باقرخان.

ز – جنبش ملی کردن صنعت نفت ایران توسط دکتر محمد مصدق، مادیت تاریخی و اجتماعی پیدا کرده است.

ادامه دارد