سی و چهارمین سال فراق معلم کبیرمان شریعتی
میعاد با شریعتی
34 سال از فراق مردی میگذرد که نخستین منادی سوسیالیسم علمی در جهان اسلام و مسلمانان بود، 34 سال از فراق معلمی میگذرد که نخستین نقادی بود که در جهان اسلام با شعار نفی زر و زور و تزویر هم زمان سه مؤلفه قدرت و سنت و مدرنیته را با آتش آگاهی به نقد کشید.
34 سال از جدائی منادی رهائی بخشی در جهان اسلام میگذرد که با توتم قلم، همراه با آتش خودآگاهی بخش پرومته، تمامی خداوندان زر و زور و تزویر زمین و زمان، در سرزمین جنبشهای عدالت خواهانه سوسیالیستی و آزادی خواهانه دمکراتیک و استقلال طلبانه رهائی بخش، به رمی جمره ثلاثه ابراهیم خلیل گرفت.
34 سال پیش رائدی از ما جدا شد که:
شعار رهائی بخشاش: "نان - آزادی – فرهنگ" بود.
و شعار دمکراتیکااا ش: "آزادی - آگاهی – برابری" بود.
و شعار تاریخ سازش: "آگاهی و آزادی و قدرت" بود.
و شعار انسان سازش: "حقیقت، خیر و زیبائی" بود.
و شعار خودآگاهی بخش اعتقادیاش: "نجات اسلام قبل از مسلمین" بود.
و شعار ضد لیبرالیستی اش: "نانت من میخورم حرفت را خودت بزن".
و شعار ضد فاشیستیاش: "نانت من میخورم و حرفت را هم من میزنم".
و شعار ضد سوسیالیست دولتی قرن بیستمش: "نانت خودت بخور حرفت را من میزنم".
و شعار ضد فقاهتی اش: "اسلام منهای روحانیت" بر پایه اقتصاد بدون نفت مصدق.
و شعار اقدام عملی سازمان گرایانه حزبیاش: "آرمان - نظریه – برنامه".
و شعار ضد تصوف گرایانه عرفانیاش: "عبادت - کار – مبارزه".
و شعار ضد فیلسوفان فلسفیاش: "فلاسفه پفیوزان تاریخند".
و شعار ضد درون گرایانه و دنیا ستیزانه و جبر خواهانه و اشعری گری مولویاش: "من اندیشه مولوی را به حال جامعه مضرر میدانم".
و شعار ضد مدرنیتهاش: "ملیت - عقلانیت – اخلاق".
و شعار تشکیلات سازش "صداقت - صراحت - صمیمیت".
و شعار ضد سرمایه داریاش: "برابری - آزادی – عرفان".
و شعار استراتژی خودآگاهی بخشش: "آگاهی - حرکت – تغییر".
و شعار ضد استعماریاش: "دزدی - غارت – غصب".
و شعار ضد ساینتیستی اش: "رنج - علم – شرف".
و شعار سوسیالیستی خواهانه اش: "عدالت - انسانیت – پرستش" و یا "سوسیالیسم - اگزیستانسیالیسم و عشق".
و شعار نجات بخش اسلامیاش: "توحید فلسفی - توحید اجتماعی - توحید تاریخی - توحید اخلاقی".
و شعار ضد سوسیالیستهای ارتدکسیاش: "ایدئولوژی ملی - ایدئولوژی طبقاتی - ایدئولوژی اومانیستی".
و شعار ضد ماتریالیستی اش: "عرفان - مذهب – هنر".
و شعار نجات بخش اجتماعیاش: "کتاب - ترازو – آهن".
و شعار سنت ستیز اجتماعیاش: "شور - شعور – شرف".
و شعار حرکت افرین اسلامش: "اجتهاد - هجرت - امر به معروف".
و شعار خودآگاهی بخش اعتقادیاش: "در پاسخ به از کجا آغاز کنیم؟ از مذهب آغاز کنیم".
و شعار تکیه بر مبارزه دمکراتیکش: "کاسترو میگوید: تا کوچکترین امکانی برای کار و تحقق آرمانتان در شرایط علنی و قانونی دارید از دست زدن به فعالیتهای مخفی و غیر قانونی و تند خودداری کنید".
و شعار ضد سرمایه داریاش: "انسان امروز از دو چیز رنج میبرد الف - رنج اقتصادی ب - رنج هستی. رنج اقتصادی را میتوان با برابری عمومی و عدم تبعیض طبقاتی حل کرد اما رنج هستی را میتوان با اعتقاد به معنی حقیقی فلسفه از میان بر داریم".
و شعار اخلاق ساز و خودساز فردیاش: "من همواره از سه تا ت - تملق - ترس – تلون، بیزار بودهام و به جای این سه ت، سه تا ص بر گزیدهام: "صداقت - صراحت – صمیمیت".
و شعار ضد ارتجاعیاش: "شکست انقلاب مشروطیت در عدم سرکوب مرتجعین و بزرگداشت آنها بود که به قول مرحوم کسروی از باغشاه بیرون آمدند و در بهارستان جا گرفتند".
و شعار نقادانه مدرنیتهاش: "زندگی بر سه اصل استوار است: حقیقت - خیر – زیبائی، حقیقت به وسیله علم، خیر به وسیله اخلاق و زیبائی به وسیله هنر و مذهب تحقق پیدا میکند".
و شعار نقادانه سنتیاش: "من از همین موقع معتقد شدم که کار سیاسی و مبارزه سیاسی و تشکیلات سیاسی هر چه باشد فایده ائی نخواهد داشت مگر اینکه قبلا در جامعه و طرز تفکر جامعه و فرهنگ و مذهب توده مردم منحط و سنتی قرون وسطائی یک نهضت فکری و رنسانس در سطح عموم به وجود آید و این بود که دعوت برخی از طرفداران جبهه ملی را که گاه از تهران میآمدند و یا در مشهد بودند برای تشکیل یک سازمان سیاسی رد کردم".
و شعار دفاع از جنبش خودآگاهی بخش اعتقادیاش: "همه نهضتهای سیاسی و انقلابات اجتماعی اروپا و آسیا را اگر نگاه کنیم این اصل را به صورت قانون علمی مییابیم که هیچ نهضت اجتماعی نبوده که بیش از یک قرن پیش از موفقیت آن یک نهضت فکری و هنری و ادبی و مذهبی و یک رنسانس اجتماعی مترقی نداشته باشد و نمونه عکس آن مشروطه خود ما که چون پشتوانه ایدئولوژیک و سابقه نهضت اجتماعی نداشت با اینکه در سطح سیاسی موفق هم شد اما در سطح اجتماعی و طبقاتی و مذهبی و اقتصادی جامعه ایران را تکان نداد".
و شعار ضد تسلیم طلبانه و ظلم ستیزانه اش: "شهادت دعوتی است به همه عصرها و به همه نسلها که اگر میتوانی بمیران و اگر نمیتوانی بمیر".
و شعار ضد اسلام فقاهتی مقلدانه حوزه فقاهتی اش: "تا مردم به آگاهی نرسیدهاند و خود صاحب شخصیت انسانی و تشخیص طبقاتی و اجتماعی روشنی نشده اند و از مرحله تقلید و تبعیت از شخصیتهای مذهبی و علمی خود که جنبه فتوائی و مقتدائی دارد به مرحله ائی از رشد اجتماعی و سیاسی ارتقاء نیافته اند که در آن رهبرانند که تابع اراده و خط مشی آگاهانه انان اند تحول تاریخی در ایران اتفاق نخواهد افتاد". مجموعه آثار جلد چهارم - صفحه 94
و شعار استراتژی جنبش آگاهی بخشاش: "تا متن مردم بیدار نشده باشد و وجدان آگاه اجتماعی نیافته باشند هر مکتبی و هر نهضتی عقیم و مجرد خواهد ماند". مجموعه آثار جلد چهارم - صفحه 89
و شعار جنبش گرا و مردم گرا و سازمان گرا و حزب گرایش: "مردم زمینه اصلی کار اجتماعی و مخاطب اصلی پیام روشنفکران هر جامعه میباشند". مجموعه آثار جلد چهارم - صفحه 48
و شعار سوسیالیست ساز بر پایه دیالکتیکاش: "وقتی دیالکتیک به حرکت در میآید و جامعه را در مسیر تاریخ به حرکت میاندازد که وارد خودآگاهی و وجدان جامعه بشود یعنی از میان جامعه به درون خودآگاهی جامعه بیاید" - مجموعه آثار جلد هیجدهم - صفحه 147
و شعار نقادانه روشنفکری اش: "روشنفکر وجود ندارد کسی نمیتواند بگوید من روشنفکرم زیرا این جمله مبهم است و ممکن است غلط باشد باید دید این آقا در کجا و در چه زمانی و مکانی و جایگاه اجتماعی و در چه مرحله ائی از تاریخ روشنفکر است" - مجموعه آثار جلد 20- صفحه 465
و شعار حمایت او از تقدم جنبش اعتقادی بر جنبش اجتماعی و سیاسی و طبقاتی: "همه جا در طول تاریخ میبینیم که هر جا حرکت و سازندگی وجود داشته پشتش یک بینش و یک آگاهی فکری و یک فرهنگ اعتقادی بیدار کننده و روشنگر و همچنین یک توجیه انتقادی از حرف و از عمل وجود دارد این یک چیز جبری مسلم و بدون استثناء است، بدون استثناء" مجموعه آثار جلد 17- صفحه 163
"انقلابی شدن بیش از هر چیز مستلزم یک انقلاب ذهنی یک انقلاب در شیوه تفکر انسان است". مجموعه آثار جلد دوم - صفحه 167
"وقتی ملتی به تفکر آغاز کرد هیچ قدرتی پیروزی او را نمیتواند سد کند". مجموعه آثار جلد هیجدهم - صفحه 135
"عادت کردن به تفکر بزرگترین نیاز جامعه ما است برای اینکه وقتی هر کار دیگر اجتماعی یا فرهنگی یا اقتصادی یا حتی سیاسی یا مذهبی و اعتقادی و اخلاقی ارزش دارد و امکان دارد و وقتی ممکن است به نتیجه عملی برسد که اصلا یک ملتی عادت به تفکر کرده باشد و اندیشیدن را بیاموزد و بداند". مجموعه آثار جلد 18 - صفحه 4
"جامعههای بدون ریشه و بدون آمادگی و بدون تغییر اندیشیدن و تغییر تفکر و بدون سوار کردن تمدن بر پایهها و ریشهها و عمق خاک فرهنگی و تاریخی و قومی خودشان نه تنها دارای تمدن نمیشوند بلکه شانس تمدن داشتن را هم از دست میدهند" - مجموعه آثار جلد - 20صفحه 88
و شعار حمایتش از خودآگاهی اعتقادی به عنوان سر پل انتقال خودآگاهی طبقاتی و خودآگاهی اجتماعی و خودآگاهی سیاسی به متن جامعه: "نهضت فکری و ایمان و یافتن جهت و هدف مشترک معجزه میکند یک جامعه منحط را نمیتوان با نصیحت و موضوع انشاء و اخلاق و موعظه معمولی پدر و مادر تغییر داد بلکه با یک خیزش فکری و آگاهی و ایجاد گرمای ایمان و احساس تعهد و یافتن هدف مشترک در همه گروهها و قشرهای مختلف است که چنین معجزه ائی صورت میگیرد که مثل هر معجزه ائی سریع و غیر قابل پیش بینی و غیر قابل تصور است".
"تجربههای انقلابی و فکری و اصلاحی نشان داده است که در جامعه ائی فاسد که هر نوع فسادی در عمق جان و استخوانش ریشه کرده است و همه روشنفکران ظاهر بین از آینده ملت و سرزمین نا امید بودهاند ناگهان با یک جوشش اعتقادی و فکری آگاهانه همه پلیدیها پاک شده است و مردم همه از لباسهای چرکین در آمدهاند". مجموعه آثار جلد 16 - صفحه 200
و شعار حمایتش از پرورش نیروهای پیشگام در استراتژی اقدام عملی سازمان گرایانه حزبی: "آدم بی سواد سیاستش قیل و قال های بی ریشه است و خدمتش پوچ و حقیر و زندگیاش و لذتش گند و سطحی و عامیانه و بی ارزش - ارزش و عمق و اصالت هر کاری به میزان خودآگاهی رشد شخصیت و سرمایه و غنای فرهنگ و فکر آدمی وابسته است".
"باید فرهنگ داشت ذخایر فکر بشری را به چنگ آورد با آنچه نبوغها و تمدنهای بزرگ انسانی نوع انسان ساختهاند آشنائی یافت بعد هر کاری که میخواهی بکن و هر حرفی که خواهی داشت بزن میباشد" - مجموعه آثار جلد یک - صفحه 92
34 سال از تنها گذاشتن مان توسط مربی ائی میگذرد که برای او مبارزه سازمان گرایانه حزبی صورتی دراز مدت و چند نسلی داشت.
مجموعه آثار جلد بیست - صفحه 498 "در راه حلهای اجتماعی نباید به کوتاهترین راه حل اندیشید بلکه باید به درستترین راه فکر کرد همه این روشنفکر ها به خاطر این به هیچ نتیجهای نرسیدهاند که میخواسته اند چند تا راه کشف کنند و بعد به نتیجه برسند و وقتی دیدند به نتیجه نمیرسند مایوس میشدند میرفتند شعر نو میگفتند و... ما باید به درستترین راه توجه کنیم اگر میخواهیم کارهای سطحی انجام بدهیم انها کارهائی است که هزار مرتبه انجام شده و دو مرتبه برگشتهایم به نقطه اول".
" در این کار باید بهترین و منطقیترین طریقه را انتخاب کنیم نه نزدیکترین طریقه را برای اینکه احتمالا نزدیکترین طریقه منطقیترین طریقه نیست".
"مسئله این است که ما باید بیشتر فداکاری بکنیم و کمتر توقع داشته باشیم بر خلاف امروز که روشنفکر بیشتر توقع دارد و کمتر فداکاری من ترجیح میدهم دو نسل و یا نسل کار بکنیم و بعد به نتیجه برسیم اما اگر بخواهیم در عرض 10سال به نتیجه برسیم باز بر میگردیم به 100سال عقبتر همیشه یک تجربه عجیب در تمام آفریقا و آسیا شده کسانی که به سرعت به نتیجه رسیدهاند بعد امتیازات قبل از انقلابشان را هم از دست دادهاند من همه انقلابات زودرس را نفی میکنم".
مجموعه آثار جلد بیست - صفحه 500 "من هیچوقت دستپاچه نیستم که زودتر به نتیجه برسم فقط مضطرب هستم که راه رسیدن به نتیجه را درست انتخاب نکرده باشم".
مجموعه آثار جلد بیستم - صفحه 525 "البته این شیوه درازمدت مبارزه غالبا این عیب را پیدا میکند که در طی این مدت طولانی عوامل منفی و قدرتهای ارتجاعی و دستهای دشمنان داخلی و خارجی جنبش را از مسیر خود منحرف میسازند و یا آن را متوقف مینمایند و حتی نابود میکنند".
34سال پیش مردی و معلمی و مرادی و رائدی ما را ترک کرد که، به جنبش خودآگاهی بخش اعتقادی به عنوان زیربنای تمامی جنبشهای طبقاتی و اجتماعی و سیاسی و دمکراتیک و سوسیالیستی میاندیشید.
مجموعه آثار جلد 17 صفحه 166 "وقتی مشروطه را با انقلاب کبیر فرانسه مقایسه کنید در مقایسه با آنچه که از آن کپیه کردهاند یکی به آن شکل در میآید و یکی به این شکل این است که میبینیم مشروطه با چند تا فرمان شروع میشود در صورتی که انقلاب کبیر فرانسه با یک قرن اندیشیدن تفکر بینش تازه و حرکت فکری مترقی و آگاه و روشنگرانه شروع میشود".
34 سال پیش آموزگاری از دست دادیم که استراتژی سازمان گرایانه حزبیاش از عرصه جنبشهای سه گانه دمکراتیک و سوسیالیستی و اجتماعی برپایه خودآگاهی طبقاتی و خودآگاهی اجتماعی و خودآگاهی انسانی میگذشت.
مجموعه آثار جلد 12 - صفحه 228 "در موقعی که مشروطیت عملی شد قوانین بلژیک را ترجمه کردن و به جای سنتهای استبدادی و بومی برای ایران بکار بردند در حالی که مردم ایران به آن حد از تکامل و خودآگاهی نرسیده بودند در نتیجه این گونه قوانین حروف مردهای شدند که از کفن سپید کتابچهها پا بیرون نگذاشتند و فقط بدرد مطالعه افراد محقق میخورند نه به درد مردم بدون خودآگاهی متن مردم هر راه حلی در حوزههای علمی و زوایای کتابخانهها و گوشههای کافههای روشنفکری خواهند ماند".
34 سال پیش راه ساز بزرگی ما را رها کرد و رفت که مبارزه دمکراتیک در عرصه جنبشهای اجتماعی و دمکراتیک و سوسیالیست مانند مبارزه سوسیالیستی به صورتی درازمدت و در کانتکس همان مبارزه خودآگاهی بخش اعتقادی و اجتماعی و سیاسی و طبقاتی و انسانی تبین میکرد.
"بگفته چه گوارا آزادی بیش از همه از دست کسانی ضربه میخورد و ضربه ائی شکننده که برای نیل بدان کوتاهترین راه را انتخاب میکنند و سریعترین مرکب را سرنوشت بسیاری از کشورهائی که اکنون در آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین در چنگال استبداد و حکومت غاصب بیش از پیش رنج میبرند و به خفقان دچار شده اندو یوغ استعمار بیگانه بیرحمانه تر بر سرشان افتاده و زنجیر محکومیت در بند خارجی حلقومشان را تنگتر از پیش میفشرد گواه صادقی است که نسل آزادیخواه دست به مبارزه نابهنگام و ناهنجار زدهاند و پیش از آنکه شرایط انقلاب فراهم شود شعارهای تند انقلابی دادهاند و در نتیجه تنها چیزی که به دست آوردهاند این بوده است که حکومتها را بیدار تر کردهاند و در نتیجه امروز از آزادیهای نسبی اندکی که پیش از این داشتند نیز محروم شدهاند و حتی از گفتن و نوشتن ممنوع گشتهاند و نه تنها به آزادی دست پیدا نکرده اند بلکه حتی نام آزادی را نمیتوانند بر زبان بیاورند و حتی یاد آزادی و غم آزادی و اندیشیدن به آزادی در خلوت و کنج خانه برایشان جرم است". مجموعه آثار جلد 33 - صفحه 136
34 سال پیش مصباح هدایتی خاموش گردید که در عرصه مبارزه رهائی بخش و دموکراتیک و سوسیالیستی که بر پایه خودآگاهی اعتقادی و خودآگاهی اجتماعی و خودآگاهی طبقاتی و خودآگاهی سیاسی استوار میباشد در تکوین این خودآگاهیها بین کار فکری و کار عملی دیوار چین بر قرار نمیکرد بلکه بالعکس در پیوند با یکدیگر آنها را مطالعه میکرد.
مجموعه آثار جلد یک - صفحه 213 "نمیخواهم به صورت کلاسیک در یک نهضت دو مرحله کا ر فکری و کار اجتماعی را یا ایدئولوژی و عمل را از هم تفکیک کنم این دو به هم در آمیختهاند و این آمیختگی از مشخصات بینش اسلامی است در مذهب ما یک جوان درست در همان سالی که به تکلیف میرسد توحید و معاد و نماز همراه امر به معروف و نهی از منکر و جهاد برایش وظیفه میشود این عبارت عمیق که گوئی تجربه عملی و انقلابی تمامی نهضتهای تاریخ را با خود دارد از علی است که: من الایمان یستدل بالعمل و من العمل یستدل بالایمان اما میخواهم بگویم تکیه گاهها فرق میکند و نباید فراموش کنیم که دوران بیست و سه ساله بعثت به دو دوران سیزده و ده ساله تقسیم شده است "
34 سال پیش کشتی نجاتی ما را در اقیانوس پر تلاطم تحولات تاریخی - اجتماعی ایران رها کرد و رفت که مانند پیامبر اسلام معتقد به تقدم خودآگاهی اعتقادی برای نجات اسلام قبل از مسلمین بر پایه دوران مکیه محمد بود.
مجموعه آثار جلد 10 صفحه 224 "اگر ما اسلام را نجات ندهیم و فقط مسلمین را نجات دهیم یعنی فقط آزاد سازی سیاسی اجتماعی بکنیم دو به اره خودش را باز تولید خواهد کرد".
34 سال پیش در کوران آوارگی سینای تاریخ ایران زمین موسائی را از دست دادیم که رسالت پیشگام و حزب مستضعفین را تنها در خودآگاهی بخشیدن اعتقادی و اجتماعی و سیاسی و طبقاتی در بستر عمل و نظر میدانست. روسو میگوید: "برای مردم راه نشان ندهید و تعیین تکلیف نکنید فقط به آنها بینائی ببخشید خود راهها را به درستی خواهند یافت و تکلیفشان را خواهند شناخت".
"رسالت پیشگام در یک کلمه عبارت است از وارد کردن واقعیتهای ناهنجار موجود در بطن جامعه و زمان به احساس و آگاهی تودهها".
"علت نا کامی انقلاب مشروطه ما جز این نبود که رهبران بی آنکه به مردم آگاهی اجتماعی و بینائی سیاسی بدهند به هدایت خلق و راه حل نهائی پرداختند و دیدیم که ثمره تحمیل انقلاب بر جامعه ائی که به آگاهی نرسیده و فرهنگ انقلابی ندارند جز مجموعه ائی از شعارهای مترقی اما ناکام نخواهد بود". مجموعه آثار جلد چهارم
34 سال پیش فانوس هدایتی را از دست دادیم که به مبارزه اجتماعی و مبارزه طبقاتی و مبارزه سیاسی خلقها به صورت عام و کلی و کلاسیک نگاه نمیکرد بلکه به صورت کنکریت به آن مینگریست.
مجموعه آثار جلد چهار - صفحه 56 "بقول گورویچ جامعه وجود ندارد جامعهها وجود دارد".
مجموعه آثار جلد هفتم - صفحه 114 "روشنفکر نسبی است روشنفکر مرحله ائی است استراتژی ثابت فراتاریخی نداریم".
مجموعه آثار جلد بیستم - صفحه 465 "روشنفکر وجود ندارد کسی نمیتواند بگوید من روشنفکرم زیرا این جمله مبهم است و ممکن است غلط باشد باید دید این آقا در کجا و در چه زمانی و جایگاه اجتماعی و در چه مرحله ائی از تاریخ روشنفکر است".
34 سال پیش اندیشمند بزرگی را از دست دادیم که معتقد بود که آنچنانکه ما نمیتوانیم دارای پیشگام عام کلی فرازمانی و فراتاریخی برای همه جوامع قائل باشیم نمیتوانیم به یک تئوری عام کلی فرازمانی و فراتاریخی برای تمامی مراحل مبارزه خلقها قائل بشویم بلکه بالعکس برای هر مقطع تاریخی از مبارزه باید به تئوری و ایدئولوژی خاص آن اعتقاد داشته باشیم.
مجموعه آثار جلد چهارم "در دوره مبارزه ضد استعماری باید ایدئولوژی ملی باشد در مبارزه طبقاتی باید ایدئولوژی طبقاتی باشد و در مبارزه اومانیستی ایدئولوژی باید اومانیستی باشد".
34 سال قبل در کوران اعتلای جنبش اجتماعی خلق ما متفکری خاموش گردید که اگرچه در عرصه استراتژی اقدام عملی سازمان گرایانه حزبی خود بر خودآگاهی اعتقادی به عنوان سر پل انتقال خودآگاهی طبقاتی و خودآگاهی اجتماعی و خودآگاهی سیاسی به متن تودهها معتقد بود ولی هرگز بر خودآگاهی اعتقادی که از نظر او بر پایه نجات اسلام قبل از مسلمین تحقق پیدا میکرد یک تکیه مجرد ذهنی نمیکرد بلکه آن را در پیوند دیالکتیکی با عمل اجتماعی یا پراکسیس تبین مینمود.
مجموعه آثار جلد هفتم - صفحه 24 "فکر و عمل دو مرحله پشت سر هم و مقدم و موخر نیست و میان این دو رابطه علیّت یک جانبه بر قرار نیست بلکه میان این دو رابطه علیّت متقابل و دو جانبه وجود دارد که به طور مداوم در تاثیر و تاثر از یکدیگرند چنانکه یکی از برجستهترین متفکران اجتماعی قرن ما بیان کرده است میان عقیده و عمل یک رابطه دیالکتیکی وجود دارد".
34 سال پیش شمعی خاموش گردید که هم شمع بود (علی شریعتی مزینانی) و هم چون شمع به جمع روشنائی بخشید و خودش تنها سوخت و هم چون شمع در دل شبهای تاریک تاریخ ما سوخت و با سوختن پیوسته خود قطره قطره آب گشت ولی تمامی پیام سوختنش در دل شبهای تاریک تاریخ ما فقط و فقط این جمله بود که در جامعه ایران هر کس که مشتاق حرکت یا اصلاح یا انقلاب یا رفرم میباشد یک راه بیشتر ندارد و آن عبور از کانال و تونل مذهبی و اسلام بر پایه خودآگاهی اعتقادی در کانتکس نجات اسلام قبل از مسلمین و سر پل انتقال قرارداد ن خودآگاهی اعتقادی شیعه علوی و اسلام محمدی توسط انتقال دیگر خودآگاهیهای طبقاتی و اجتماعی و انسانی و سیاسی.
مجموعه آثار جلد 33 - صفحه 1032 "من معتقدم که باید از طریق دین در وجدان فردی و اجتماعی یک جامعه مذهبی حلول کرد و او را بیدار کرد با او زبان و احساس مشترک یافت و حرف زد این تنها راه ممکن است و تجربههای بسیار آن را ثابت کرده است مبارزه با مذهب تنها نتیجه ائی که داشته است اسارت بیشتر مردم در چنگ دسیسهها سرمایه داری غرب بوده است یک مذهبی که مذهبش را از او میگیرند چه میشود؟ یک روشنگر؟ هرگز! یک مصرف کننده کالاهای اروپائی و هیچ یک موجود رام و بی تعصب در برابر هجوم غرب و این نیز تجربه شده است و بسیار".
مجموعه آثار جلد 20 - صفحه 284 "...این روشنفکر به وسیله مبارزه با مذهب در جامعه اسلامی توده را از قطب روشنفکری میهراساند و میرمند و او برای فرار از دست روشنفکر ضد مذهبی به عوامل ارتجاعی و انحرافی و استعماری که به ظاهر حامی مذهبند پناه میبرد و به این شکل رابطه مردم با روشنفکر قطع میشود و روشنفکر تنها میماند".
مجموعه آثار جلد 20 - صفحه 285 "روشنفکر باید از تقلید و سطحی نگریستن مسائل بر حذر باشد و پی ببرد که این نقش منحط مذهبی که اکنون در میان توده وجود دارد به مذهب و فرهنگ حقیقی اسلامی که زیر بنای عقاید جامعهاش را میسازد ارتباطی ندارد و تجربه ضد مذهبی مسیحیت قرون وسطی را نمیتوان به گذشته و حال اسلام تعمیم داد روشنفکر جامعه ایران جبراً لازم است که اسلام شناس باشد".
مجموعه آثار جلد 20 - صفحه 283 "روشنفکر نیز باید در عمق وجدان توده خودش حضور پیدا کند بنابراین روشنفکر ما باید بفهمد که روح غالب بر فرهنگش روح اسلامی است و اسلام است که تاریخ و حوادث و زیر بنای اخلاقی و حساسیت های جامعهاش را ساخته است و اگر به این واقعیت پی نبرد در جو مصنوعی و حدود خودش گرفتار میگردد".
مجموعه آثار جلد 1 - صفحه 125 "مبارزه روشنفکران علیه مذهب در جامعههای اسلامی بزرگترین خدمت را به عمال جنایت و ارتجاع و دشمنان فریبنده مردم کرده است زیرا با مخالفت اینان توده مردم مذهبی دست از دین بر نمیدارند ولی کسانی که خود را پاسدار دین و وضع خود را منطبق با دین معرفی میکنند زیر پایشان محکمتر میشود و در حمله به نهضت روشنفکری و عدالتخواهی و آزادی قوی دستتر میشوند! روشنفکر جامعه ما باید این دو اصل را بداند که اولا جامعه ما اسلامی است و ثانیا اسلام یک حماسه اجتماعی و متحرک است اگر یک متفکر بتواند نهضت خود را برای بیداری و آگاهی و رشد اجتماعی و فرهنگی تودههای ما بر این پایه استوار کند موفقیتش حتمی و سریع است ."
34 سال پیش در چنین زمانی میهمان مسجد مهمان کش جامعه سنتی ما در شرایطی خاموش گردید که آتشی که او پرومته وار از خدایان آسمان برای بشر زمینی ایران زمین دزدیده بود بر هیمههای خشک خلق ما موثر واقع شده بود و آنچنان آن آتش کوچک پرومته ما در انبوه هیمههای فروزان خلق شعله ور گردیده بود که دیگر هیچ دیکتاتوری را یارای خاموش کردن آن نبود اما آنچه که در این رابطه نباید فراموش کنیم اینکه آن آتش پرومته شریعتی از کلمه و ابلاغ و پیام حاصل شده بود نه از سلاح و چریک و گلوله.
مجموعه آثار جلد یک - صفحه 62 "اما نباید مثل نیمه روشنفکرانی که از کلمات فقط صدای حروفش را میشنوند و سپس حوصلهشان سر میرود و فریاد میزنند حرف بس است باید عمل کرد! متوجه نبود که حرف داریم و حرف حرفی داریم که حرف است و حرف هم میماند حرفی داریم که عمل میزاید و حرکت میآفریند و بیداری میدهد و رسواگری میکند و حرفی داریم که خود زدنش عمل است و نیز حرفی داریم که عمل وسیلهای است برای زدن آن! یعنی حرف هدف عمل است و عمل مقدمه و وسیله حرف!".
مجموعه آثار جلد یک – صفحه 63 "حقیقت را با گلوله کلمات آتشین بر سپاه سیاه دشمن شلیک کردن خفتهها را بیدار کردن و... مگر پیامبران که تاریخها را دگرگون کردهاند و زمانها را خلق و تمدنها را بنیاد جز پیام را ابلاغ کردهاند؟ ...کار روشنفکر هم همین است: ابلاغ پیام".
سلام بر شریعتی
سلام بر معلم کبیر آگاهی و آزادی و پیام
سلام بر شریعتی پرومته آگاهی بخش خلق در زنجیر استحمار و استبداد و استثمار ایران زمین
سلام بر شریعتی مصباح هدایت و سفینه نجات
سلام بر شریعتی فریادی در سکوت و جرقه ائی در ظلمت مبارزات خلق محروم ایران زمین
سلام بر شریعتی حلقه ائی از زنجیر نهضت تسلسلی ابراهیم خلیل
سلام بر شریعتی مهاجر آواره سینای تاریخ قبطیان زر و زور و تزویر ایران زمین
سلام بر شریعتی وارث آتش جبل نوری که 1400 سال است بر بشریت مشتعل گشته است
سلام بر شریعتی مصلوب صلیب اسلام فقاهت
سلام بر شریعتی قتیل قابیل زر و زور و تزویر
سلام بر شریعتی وارث ابراهیم و محمد
سلام بر شریعتی پیام آور آگاهی و آزادی و قدرت
سلام بر شریعتی آگاهی مظلوم و اسلام حق
سلام بر شریعتی کلمه آگاهی
سلام بر شریعتی کلمه آزادی
سلام بر شریعتی کلمه برابری
سلام بر شریعتی فریاد خاموش
سلام بر شریعتی انسانیت مظلوم
سلام بر شریعتی فرقان ظلمت سوز
سلام بر شریعتی نور نور نور نور
سلام بر شریعتی آب آب آب آب
سلام بر شریعتی شاگرد مصدق
سلام بر شریعتی پیرو ابوذر
سلام بر شریعتی خندق باطل سوز
و آخرین سلام به آرامگاه ساکت و خاموش گوشه زینبیه که به اندازه تمامی تاریخ، فریاد و خروش است
والسلام