سلسله درس‌هایی از قرآن – سوره شوری – قسمت بیست و هشت

 

«سوره شوری» تبیین مبانی «عدالت‌محور» و «شوری‌محور» اسلام قرآنی، در بستر جنبش رهائیبخش پیامبر اسلام بر پایه «وحی نبوی»

«وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَینَکمُ»، «وَ أَمْرُهُمْ شُوریٰ بَینَهُمْ»

 

باری، در 10 آیه فصل چهارم سوره شوری (از آیه 17 تا آیه 26) قرآن در ادامه فصل سوم سوره شوری (چهار آیه از آیه 13 تا آیه 16) به «ادامه تبیین دین می‌پردازد» آنچنانکه فوقا هم در خصوص تبیین دین در قرآن مطرح کردیم با عنایت به اینکه از نظر قرآن:

اولاً دین در دیسکورس انبیاء الهی از زمانی مادیت پیدا می‌کند که وحی نبوی از عرصه تجریه دینی انبیاء وارد جامعه و زمان و تاریخ بشود.

ثانیاً دین در دیسکورس انبیاء الهی و قرآن تنها یک دین است نه ادیان.

ثالثاً دین در دستگاه انبیاء الهی با شرایع و وحی نبوی تفاوت دارد.

رابعاً دین در رویکرد انبیاء الهی حاصل وجه مشترک وحی نبوی انبیاء الهی می‌باشد.

خامسا حاصل مشترک وحی نبوی انبیاء الهی همان اصول دینی می‌باشد که عبارت است از توحید و نبوت و معاد.

سادساً اگرچه دین در ادبیات پیامبران الهی یکی است و آن هم وجه مشترک وحی نبوی آنهاست و وجه مشترک وحی نبوی آنها هم اصول سه گانه توحید و نبوت و معاد می‌باشد، نکته‌ای که در این رابطه باید عنایت داشته باشیم اینکه آنچنانکه «خود وحی نبوی در پیامران الهی از آغاز تا خاتم صورت پروسسی در حال تکامل داشته است، در نتیجه همین پروسس رو به تکامل وحی نبوی پیامبران باعث گردیده تا وحی نبوی پیامبر اسلام یعنی قرآن در نوک پیکان تکامل وحی نبوی تمامی پیامبران الهی قرار بگیرد.»

البته از اینجاست که همین تکامل وحی نبوی پیامبر اسلام و قرآن باعث گردیده است که آنچنانکه قرآن در آیه 19 سوره آل عمران مطرح می‌کند: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ و ما اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیا بَینَهُمْ... - به‌درستی که دین نزد خدا تنها اسلام است، ولی اهل کتاب در آن اختلاف کردند با اینکه علم به آن داشتند، ولی به‌خاطر دشمنی با یکدیگر این اختلاف را در دین واحد خدا راه دادند» (سوره آل عمران – آیه 19) و با اینکه در فصل سوم سوره شوری (در آیه 13) قرآن در خصوص دین مشترک میان پیامبران اولوالعزم نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و پیامبر اسلام می‌گوید: «شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ مَا وَصَّی بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَینَا إِلَیکَ وَمَا وَصَّینَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَی وَعِیسَی أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا... - (خداوند) برای شما از دین همان را تشریع کرد که نوح را بدان توصیه فرمود و آنچه ما به تو وحی کردیم و به ابراهیم و موسی و عیسی توصیه نمودیم مشترکا این بود که دین را به پا دارید و در آن تفرقه نیندازید» (سوره شوری - آیه 13).

بنابراین «تبیین اصول سه گانه دین یعنی توحید و نبوت و معاد در قرآن به‌صورت کامل‌تر از وحی نبوی پیامبران ماقبل پیامبر اسلام صورت گرفته است» تا آنجا که می‌توان در خصوص «تبیین معاد در قرآن به‌خصوص در آیات تنزیلی فرایند مکی صدها برابر بیش از تمامی وحی نبوی ماقبل پیامبر اسلام صورت گرفته است». مع‌هذا در این رابطه است که در فصل چهارم سوره شوری (ده آیه این سوره از آیه 17 تا آیه 26) «تنها به تبیین معاد پرداخته‌است» که در تفسیر این ده آیه فصل چهارم سوره شوری می‌توانم بگوییم که:

اولاً در آیه 17 «وحی را به‌صورت دو مؤلفه‌ای نزول کتاب و میزان تعریف کرده است» که آنچنانکه قبلاً در سلسله درس‌های قرآن در تفسیر سوره حدید (در نشر مستضعفین ایران) مطرح کردیم «میزان در اینجا به‌عنوان عدالت می‌باشد که در کنار کتاب به‌عنوان «آگاهی» قرار می‌گیرد «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَینَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ - ما فرستادگان خود را با آیات روشن فرستادیم و با آنان کتاب و میزان نازل کردیم تا خود توده‌ها قیام به قسط بکنند» (سوره حدید – آیه 25).

به هر حال «مراد از کتاب در آیه 17 سوره شوری همان دین می‌باشد که این دین در عرصه زیربنا و زیرساختی خود بر اصول سه گانه توحید و نبوت و معاد استوار است» و در عرصه روبنایی دین آنچنانکه در آیه 15 سوره شوری مطرح شده‌است «این ایدئولوژی یا روبنای دین بر 10 پایه استوار می‌باشد» که مهم‌ترین آن‌ها در این 10 پایه «اصل عدالت و برپایی قسط توسط توده‌ها یا همان ایجاد برابری و مساوات برای همه مردم می‌باشد.»

لهذا در همین رابطه است که در آیه 13 سوره شوری از ترکیب «أَقِیمُوا الدِّینَ» استفاده می‌کند یعنی «بر پا کردن دین» که بی‌شک این بر پا کردن دین در جامعه آنچنانکه در آیه 25 سوره حدید مطرح می‌کند «تنها با بر پا کردن قسط و عدل یا برابری و مساوات در جامعه ممکن می‌باشد» و «بدون‌تردید بدون برپایی قسط و عدل در جامعه امکان بر پا کردن دین در جامعه وجود ندارد» لهذا در همین رابطه است که قرآن در آیه 15 سوره شوری می‌گوید: «وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَینَکُمُ - و مأمور شده‌ام بین شما عدالت بر قرار کنم.»

ثانیاً در همان آیه اول فصل چهارم سوره شوری (آیه 17 این سوره) بلافاصله بعد از اینکه دین با کتاب و میزان تعریف می‌کند در راستای تبیین این دین به موضوع قیامت و معاد می‌پردازد و می‌گوید: « وَمَا یدْرِیکَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِیبٌ - ای پیامبر اسلام توچه می‌دانی شاید آمدن قیامت نزدیک باشد.»

ثالثاً در آیات 18 الی 22 سوره شوری «قرآن کاملاً به قیامت و معاد می‌پردازد و رابطه انسان‌ها در معاد را مورد بازشناسی قرار می‌دهد.»

رابعاً در آیه 23 سوره شورا قرآن بر عمل صالح در دنیا به‌عنوان توشه اصلی در قیامت تکیه می‌کند و در خصوص عمل صالح پیامبر اسلام در دنیا به او امر می‌کند که بگو «من از شما در برابر رسالتم مزدی طلب نمی‌کنم به‌جز مودت نسبت به قرباء.»

خامسا در آیه 24 سوره شوری قرآن به پیامبر اسلام آموزش می‌دهد که اگر ضالین و ظالمین در برابر ادعای تو گفتند که «تو افتری بر خداوند می‌بندی»، تو به آنها بگو که «اگر من به خدا دروغ ببندم خدا مهر بر دلم می‌زند و بالاخره باطل را از بین می‌برد و حق را جایگزین آن می‌کند.»

سادساً در آیات 25 و 26 پایانی فصل چهارم سوره شوری قرآن در خصوص تبیین معاد و قیامت و پیوند آن با دنیا دو موضوع محوری را مطرح می‌کند:

یکی اینکه می‌گوید «خدا توبه را از بندگانش می‌پذیرد.»

دیگر اینکه می‌گوید «خدا دعای کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام بدهند مستجاب می‌کند.»

آیات 27 تا 50 سوره شوری:

«وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ وَلَکِنْ ینَزِّلُ بِقَدَرٍ مَا یشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ - وَهُوَ الَّذِی ینَزِّلُ الْغَیثَ مِنْ بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَینْشُرُ رَحْمَتَهُ وَهُوَ الْوَلِی الْحَمِیدُ - وَمِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِیهِمَا مِنْ دَابَّةٍ وَهُوَ عَلَی جَمْعِهِمْ إِذَا یشَاءُ قَدِیرٌ - وَمَا أَصَابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیدِیکُمْ وَیعْفُو عَنْ کَثِیرٍ - وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ وَمَا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِی وَلَا نَصِیرٍ - وَمِنْ آیاتِهِ الْجَوَارِ فِی الْبَحْرِ کَالْأَعْلَامِ - إِنْ یشَأْ یسْکِنِ الرِّیحَ فَیظْلَلْنَ رَوَاکِدَ عَلَی ظَهْرِهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ - أَوْ یوبِقْهُنَّ بِمَا کَسَبُوا وَیعْفُ عَنْ کَثِیرٍ - وَیعْلَمَ الَّذِینَ یجَادِلُونَ فِی آیاتِنَا مَا لَهُمْ مِنْ مَحِیصٍ - فَمَا أُوتِیتُمْ مِنْ شَیءٍ فَمَتَاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَیرٌ وَأَبْقَی لِلَّذِینَ آمَنُوا وَعَلَی رَبِّهِمْ یتَوَکَّلُونَ - وَالَّذِینَ یجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ یغْفِرُونَ - وَالَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَی بَینَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینْفِقُونَ - وَالَّذِینَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْی هُمْ ینْتَصِرُونَ - وَجَزَاءُ سَیئَةٍ سَیئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ إِنَّهُ لَا یحِبُّ الظَّالِمِینَ - وَلَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولَئِکَ مَا عَلَیهِمْ مِنْ سَبِیلٍ - إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَی الَّذِینَ یظْلِمُونَ النَّاسَ وَیبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ أُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ - وَلَمَنْ صَبَرَ وَغَفَرَ إِنَّ ذَلِکَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ - وَمَنْ یضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ وَلِی مِنْ بَعْدِهِ وَتَرَی الظَّالِمِینَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ یقُولُونَ هَلْ إِلَی مَرَدٍّ مِنْ سَبِیلٍ - وَتَرَاهُمْ یعْرَضُونَ عَلَیهَا خَاشِعِینَ مِنَ الذُّلِّ ینْظُرُونَ مِنْ طَرْفٍ خَفِی وَقَالَ الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ الْخَاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَأَهْلِیهِمْ یوْمَ الْقِیامَةِ أَلَا إِنَّ الظَّالِمِینَ فِی عَذَابٍ مُقِیمٍ - وَمَا کَانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِیاءَ ینْصُرُونَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَنْ یضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ سَبِیلٍ - اسْتَجِیبُوا لِرَبِّکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یأْتِی یوْمٌ لَا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ مَا لَکُمْ مِنْ مَلْجَإٍ یوْمَئِذٍ وَمَا لَکُمْ مِنْ نَکِیرٍ - فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیهِمْ حَفِیظًا إِنْ عَلَیکَ إِلَّا الْبَلَاغُ وَإِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِهَا وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَیئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیدِیهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسَانَ کَفُورٌ - لِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یخْلُقُ مَا یشَاءُ یهَبُ لِمَنْ یشَاءُ إِنَاثًا وَیهَبُ لِمَنْ یشَاءُ الذُّکُورَ - أَوْ یزَوِّجُهُمْ ذُکْرَانًا وَإِنَاثًا وَیجْعَلُ مَنْ یشَاءُ عَقِیمًا إِنَّهُ عَلِیمٌ قَدِیرٌ»

ادامه دارد