نشر مستضعفین دو ساله شد

 

سومین جشن تولد این کودک نو پای دو ساله بر تمامی ره پویان و ره جویان و رهنوردان و راه سازان راه انسان و اسلام و ایران مبارک باد

دو سال پیش در 29خرداد ماه 88 در شرایطی این نوزاد پا به عرصه وجود گذاشت که بهار جنبش اجتماعی ایران پس از سی سال رکود زمستانی با رفتن ننه سرمای تسلیم و انقیاد و خمودی توده‌های این مرز و بوم، همراه با آمدن عمو نوروز خودآگاهی اجتماعی و سیاسی توده‌های ایران که باعث اعتلای سونامی جنبش اجتماعی ایران در مسیل تاریخی صد ساله گذشته خود، در استمرار جنبش اجتماعی تنباکو و مشروطیت اول و مشروطیت دوم و نهضت مقاومت ملی و 15 خرداد 42 و جنبش اجتماعی 22 خرداد 57 به راه افتاده بود و حضور حاضر این ناصرین راه رهائی و آزادی و انسان مرسلات عرفی گشتند که عاصفات عصف را دعوت به ناشرات نشر مستضعفین ایران کردند، و بدین ترتیب بود که نشر مستضعفین در 29 خرداد 88 روز میعاد با خلق بپا خواسته ایران و روز میعاد با شریعتی، چراغ راه آگاهی و آزادی و انسان و کشتی نجات مستضعفین به استضعاف کشیده شده زر و زور و تزویر یا استبداد و استثمار و استحمار یا تیغ و طلا و تسبیح یا ملاء و مترف و رهبان یا فرعون و قارون و بلعم از مادری با 34 سال رنج و تلاش و زیستن و سوختن و ساختن و شدن همراه با درد پیوسته زایمان کشیدن متولد گردید.

دو سال پیش در 29 خرداد 88 که جنبش اجتماعی خلق ایران با شعار دمکراتیک و آزادی خواهانه خود نظام توتالی‌تر ولایت مطلقه فقاهتی حاکم بر ایران را به چالش کشیده بود و با به صحنه آمدن تمامی نیروهای دمکراتیک از دانشجویان و دانش آموزان و معلمان و کارمندان و زنان گرفته تا طبقه کارگران و زحمت کشان قشر متوسط شهری و... وظایف دمکراتیک فوری به جای وظایف سوسیالیستی در دستور کار تمامی پیشگامان راه رهائی این کشور قرار داده بود نوزادی متولد گردید که بر پایه وظایف دمکراتیک فوری به جای وظایف سوسیالیستی و با مخاطب قرار دادن نیروهای دمکراتیک حاضر در صحنه (از زنان ایران گرفته تا دانشجو و دانش آموز و کارمند و معلم و در نوک پیکان آن‌ها طبقه کارگر ایران و زحمت کشان شهر و روستا) در بستر جنبش دمکراتیک ایران مسیر اعتلای آن را تبین نمود.

دو سال پیش در 29 خرداد 88 یعنی در آن زمانی که توده‌های ایران با عصیان بر علیه کودتای انتخاباتی 22 خرداد ماه 88حاکمیت مطلقه فقاهتی ایران استبداد را به چالش کشیده بودند و نیروهای دمکراتیک ایران یک صف و یک صدا با عصیان بر علیه نظام تکلیف آزادی و دمکراسی را فریاد می‌زدند و آزادی و انتخابات و تعیین سرنوشت سیاسی را برای اولین بار در تاریخ مبارزه دمکراتیک خلق ایران که از مشروطیت شروع شده بود حق مسلم خود می‌دانستند (نه هبه ائی عطا شده از سردمداران زر و زور و تزویر) نوزادی پا به عرصه وجود گذاشت که در راستای وظایف دمکراتیک فوری خود و با مخاطب قراردادن نیروهای دمکراتیک حاضر در صحنه (از زنان و دانشجویان و کارگران و زحمت کشان شهری و کارمندان و دانش آموزان گرفته تا تمامی نیروهای سیاسی پیشگام و روشنفکران آزادیخواه بر پایه استراتژی خودآگاهی بخش خود با تکیه بر خودآگاهی سه گانه که شامل:

الف - خودآگاهی اعتقادی
ب - خودآگاهی اجتماعی
ج - خودآگاهی سیاسی

و همراه با عمده کردن مؤلفه خودآگاهی اعتقادی زیر شعار نجات اسلام قبل از مسلمین در بستر پراکسیس جنبش اجتماعی خلق ایران) استراتژی اقدام عملی سازمان گرایانه توده ائی را که در بستر اعتلای سه جنبش اجتماعی به رهبری قشر گسترده زحمت کشان متوسط شهری و جنبش دمکراتیک خلق ایران که در کانتکس سه جنبش:

1-     دمکراتیک که شامل جنبش دانشجوئی و دانش آموزی و معلمان و جنبش زنان
2-     جنبش سیاسی نیروهای پیشگام
3-     و جنبش سوسیالیستی

که به رهبری طبقه کارگر ایران حاصل می‌شود در دستور کار خود قرار داد.

دو سال پیش در 29 خرداد 88 نوزادی از مادر 34 ساله متولد گردید که معتقد بود که از آنجائیکه جامعه ایران یک جامعه مذهبی می‌باشد (آنچنانکه هگل می‌گوید در یک جامعه مذهبی هر رفرمی و اصلاحاتی و انقلابی باید از کانال مذهبی عبور کند) در راستای دستیابی به این مقصود بر پایه عمده کردن خودآگاهی اعتقادی (که خود جاده صاف کن خودآگاهی اجتماعی و خودآگاهی سیاسی در جامعه ایران است) در کانتکس شعار نجات اسلام قبل از مسلمین (توسط تبین مبانی فلسفی اسلام و تفسیر مبانی فکری قرآن و تشریح کاراکتر و تیپ لوژی شخصیت‌های تاریخی اسلام که در راس آن‌ها پیامبر اسلام و علی ابن ابیطالب و ابوذر و... قرار داشتند و تحلیل انواع اسلام شناسی در بستر تاریخ بعد از محمد و تدوین اندیشه شریعتی و اقبال - آبشخورهای فکری خودش در این زمان - و تالیف تئوری سوسیالیسم کنکریت علمی - اسلامی برای اولین در ایران و اسلام) گام برداشت.

دو سال پیش در 29 خرداد 88 از مادری که از 34 سال پیش که گفتمان چریک گرائی مدرن و چریک گرائی سنتی نقل و نبات هر مجلسی شده بود و استراتژی تحزب گرایانه بر پایه اقدام عملی سازمان گرایانه توده ائی به علت فرصت طلبی‌های تاریخی جریان‌های حزبی غیر مذهبی که از بعد از شهریور 20 در ایران جاری و ساری گشته بودند در محاق اجتماعی و تاریخی قرار گرفته بود در زمانی که جنبش خودآگاهی بخش شریعتی به علت تعطیلی ارشاد و حبس و حصار شریعتی به بن بست رسیده بود و شرایط برای حضور اغیار میوه چین غاصب فراهم می‌شد و اندیشه اسلام در غیاب شریعتی و ارشاد باز در زندان فقه فقاهت و حوزه و ارتجاع گرفتار آمده بود و بورژوازی در لباس مدرنیته در لوای به چالش کشیدن سنت‌های منجمد گذشته تمامی ارزش‌های مذهبی و تاریخی این مرز بوم را نفی می‌کرد و استبداد و اختناق استخوان سوز سیاسی نظام پهلوی مانند یک بختک بر کل جامعه ایران افتاده بود و تمامی جنبش‌های سه گانه ایران اعم از جنبش سیاسی و جنبش اجتماعی و جنبش سوسیالیستی دوران رکود و محاق خود را سپری می‌کردند پرچم به زمین افتاده استراتژی تحزب گرایانه اقدام عملی سازمان گرایانه شریعتی را یک تنه با حداقل بضاعت تشکیلاتی بر دوش گرفت و تک سوارانه در دوران سی ساله غاسق واقب و حاکمیت مطلقه فقاهتی این پرچم را در میان اتش و خون و زندان و شکنجه و دربدری و آواره گی دست به دست چرخانید تا آن را از شر نفاتات فی العقد در امان نگه دارد فرزندی به دنیا آمد که به خاطر اینکه از همان اوان جامعه ایران را یک جامعه مذهبی ارزیابی می‌کرد که مذهب فقاهتی منجمد حوزه در کانتکس یک اسلام منجمد و پوزیتویستی و قشری و استبداد پرور فقهی ایمان مردم آن شده بود - مطابق آنچه کارل مارکس در کتاب ایدولوژی آلمانی می‌گوید - بزرگ‌ترین نقد جامعه ایران را نقد مذهبی اعلام کرد و بر پایه نقد مذهبی اسلام فقاهتی حاکم بر ایران بود که پرچم خودآگاهی اعتقادی در بستر یک انقلاب تئوریک و نظری در بستر پراکسیس اجتماعی ایران به انجام می‌رسید به احتزاز در آورد و پیشاپیش جنبش اجتماعی 22 خرداد 88 با دست هائی ضعیف ولی پاهائی نیرومند و اندیشه‌ای بالان به راه افتاد تا شعار سازمان گرایانه حزبی (که برعکس سازماندهی تشکیلاتی که از دل حزب می‌گذرد) از دل جنبش‌های اجتماعی و جنبش‌های دمکراتیک و جنبش‌های سوسیالیستی عبور دهد و بر پایه خودآگاهی اعتقادی در جامعه ایران ایجاد خودآگاهی سیاسی و اجتماعی کند و توسط مرکب خودآگاهی اعتقادی اتش خودآگاهی طبقاتی و سوسیالیستی و خودآگاهی دمکراتیک در جان نیروهای سوسیالیستی و نیروهای دمکراتیک شعله ور نماید تا توسط آن در نگاه و احساس و اندیشه توده‌های به استضعاف کشیده ایران انقلابی طراز نوین به وجود آورد تا با اعتلای خواسته‌های سیاسی و دموکراتیک و سوسیالیستی مردم ایران شرایط را برای یک جامعه به آزادی رسیده که بر فوندانسیون اجتماعی شدن قدرت در سه شکل آن:

1-     اجتماعی شدن ثروت
2-     اجتماعی شدن سیاست
3-     اجتماعی شدن معرفت

استوار می‌باشد، هموار سازد .

دو سال پیش در 29 خرداد 88 همزمان با به لرزه افتادن پایه‌های قدرت نظام مطلقه فقاهتی حاکم بر مردم ایران توسط مبارزه حق طلبانه و آزادی خواهانه و رهائی بخش خلق در بند ایران در عصری که سرنیزه لباس فقاهت بر تن کرده بود و استبداد شعار شریعت سر می‌داد و شکنجه گاه‌های اوین و کهریزک تابلو مذهب برخود حمل می‌کردند و آزادی جامعه ایرانی در مسلخ فقاهت به صلیب کشیده شده بود و عدالت اجتماعی مردم ایران توسط منجنیق اسلام فقاهتی در آتش شرک بورژوازی ایران و بورژوازی جهانی به آتش کشیده بودند و طبقه کارگر ایران را در حصار مبارزه صنفی زمین گیر کرده بودند و اسلام محمد را وجه المعامله یا وجه المصالحه حاکمیت اسلام استبداد پرور و زورمدارا و قدرت طلب و زر پرست و زهد فروش و ریاکار و تزویرگر و زن ستیز و تمامیت خواه و دنیا پرست و گذشته گرای فقاهتی حوزه کرده بودند از مادری 34 ساله کودکی زائیده شد که پرچم به زمین افتاده اجتهاد در اصول علامه اقبال لاهوری در راستای ایجاد خودآگاهی اعتقادی و تحقق شعار نجات اسلام قبل از مسلمین که توسط شعار اجتهاد در فروع حوزه‌های به گل نشسته فقهی فراموش شده بود در جامعه ایران و دنیای اسلام و مسلمانی به اهتزاز در آورد که بر پایه این شعار علامه اقبال لاهوری اعلام کرد که برای نجات اسلام محمد و اسلام قرآن از حصار اسلام حوزه و فقاهت و زنگار فقاهتی که در طول 1000 سال بر اسلام وحی نشسته است تنها یک راه برای مسلمین باقی مانده است و آن اینکه با اصل فرقانی اجتهاد در اصول علامه اقبال لاهوری به جان تمامی اصول و فروع به ارث رسیده از وحی محمد بیافتیم تا توسط آن علاوه بر اینکه بتوانیم شرایط زندگی کردن در این جهان و عصر و زمان برای دین محمد فراهم کنیم سره‌ها را از ناسره باز شناسیم.

دو سال پیش در 29 خرداد 88 از مادری 34 ساله کودکی متولد گردید که با اعلام شرایط جامعه ایران در مرحله دمکراتیک و نفی تمامی جریان هائی که به صورت سکتاریستی شعار سوسیالیستی سر می‌دادند و توسط آن طبقه کارگر ایران را در محاق جنبش اجتماعی قرار داده بودند وظایف دمکراتیکی که در راس آن‌ها آزادی بیان و آزادی قلم و آزادی مطبوعات و آزادی تشکلات صنفی و سیاسی و اجتماعی و آزادی عقیده می‌باشد( البته نه در شکل لیبرالیستی و بورژوا مابانه آن بلکه در راستای سوسیالیستی‌اش) در دستور کار خود قرار داد و بر پایه اعتقاد به مرحله دمکراتیک و تکیه بر وظایف دمکراتیک به جای وظایف سوسیالیستی با تکیه بر نیروهای دمکراتیک در کنار طبقه کارگر علاوه بر اینکه طبقه کارگر ایران را از حصار سکتاریستی نجات داد معتقد به جایگزینی موقت وظایف دمکراتیک به جای وظایف سوسیالیستی طبقه کارگر ایران گردید تا توسط آن طبقه کارگر ایران بتواند پیشاپیش جنبش دمکراتیک و اجتماعی ایران (مانند 18 شهریور ماه سال 57 که با بستن شیرهای نفت توسط کارگران صنعت نفت ایران حکومت شاه را رفتنی کردند) شرایط پیروزی جنبش اجتماعی و دمکراتیک ایران را فراهم کنند.

دو سال پیش در 29 خرداد سال 88 از مادری 34 ساله کودکی متولد گردید که در عرصه خود آگاهی اعتقادی و شعار نجات اسلام قبل از مسلمین خود و شعار اجتهاد در اصول اقبال شعار بازسازی تفکر دینی اقبال را برپایه پنج زبان( الف -زبان قرآنی ب- زبان فلسفی ج - زبان عرفانی د - زبان سیاسی ه - زبان علمی) در کانتکس تئوریزه کردن توسط تبین قرآنی و عرفانی و فلسفی و علمی همه مبانی اندیشه دینی در اسلام محمدی استوار گردانید.

دو سال پیش در 29 خرداد 88 از مادری 34 ساله کودکی زائیده شد که در عرصه استراتژی ابتدا شعار حزب غیر از تحزب است سر داد و در لوای این شعار حزب را یک نهاد یا ساختار نامید در صورتیکه تحزب گرائی را یک پروسس خواند که در راستای آن حزب را بر پایه تشکیلات معنی کرد در صورتی که تحزب را بر پایه اقدام عملی سازمان گرایانه توده ائی تعریف نمود که امکان انجام آن تنها در بستر جنبش‌های سه گانه اجتماعی و دمکراتیک و سوسیالیستی وجود دارد یعنی در عرصه استراتژی اقدام عملی سازمان گرایانه حزبی جنبش را جانشین تشکیلات کرد تا توسط آن بتواند عرصه عملی جنبش‌های اجتماعی و دمکراتیک و سوسیالیستی را جولانگاه پراکسیس خود برای انجام سازمان گری جنبش‌ها بکند و بدین ترتیب بود که از نگاه این کودک دو ساله اگر رابطه جنبش و تحزب جانشین رابطه تشکیلات و حزب نشود و اصل تشکیلات در بستر جنبش معنی نگردد و تشکیلات در عرصه حزب معنی بشود نه تنها حزب به عنوان یک نهاد در خواهد آمد و تشکیلات در عرصه آن به صورت یک قدرت عرضه اندام خواهد کرد بلکه مهم‌تر از آن دیگر چنین حزبی جز در خدمت کسب قدرت حاکم فونکسیونی نخواهد داشت و چنین حزبی با چنین تشکیلاتی با استراتژی تحزب گرای سازمان گر توده ائی از فرش تا عرش با حزب فوق متفاوت خواهد بود چراکه در استراتژی تحزب گرای سازمان گر توده ائی:

اولا تشکیلات به جای حزب در بستر جنبش به انجام می‌رسد.
در ثانی حزب در خدمت سازمان گری جنبش‌های سه گانه است نه در خدمت کسب قدرت حاکم بهر طریق.
در ثالث تحزب به صورت یک پروسس در می‌آید نه مانند حزب که یک نهاد در خدمت یقه سفیدهای حاکم می‌باشد.

آنچنانکه در رابطه با اصل شورای همین رابطه برقرار می‌باشد یعنی تا زمانیکه اصل شورا مانند حزب صورت نهادی و ساختاری و تشکیلاتی داشته باشد از نگاه این کودک دو ساله حرکتی مردود و عوام فریبانه می‌باشد ولی اگر اصل شورا مانند اصل تحزب گرائی به صورت یک پروسس یا نظام در خدمت اقدام عملی سازمان گرایانه توده ائی باشد در آن صورت اصل شورا مانند اصل تحزب گرائی مثبت و مترقی خواهد بود .

دو سال پیش در 29 خرداد ماه سال 88 در کوران اعتلای جنبش اجتماعی 22 خرداد ماه 88 از مادری 34 ساله کودکی به دنیا آمد که با طرح شعار در دستور قراردادن وظایف دمکراتیک به جای وظایف سوسیالیستی و مخاطب قرار دادن تمامی نیروهای دمکراتیکی که وظایف دمکراتیک را در دستور کار خود قرار می‌دهند از طبقه کارگر ایران گرفته تا زنان ایران و دانشجویان و دانش آموزان و معلمان و کارمندان و قشر زحمت کش شهری به جنگ گفتمان اپورتونیستی لیبرال دمکراسی رفت که می‌کوشیدند باطرح اندیشه‌های لیبرالیستی در لباس مذهب و حتی اندیشه شریعتی اندیشه‌های دمکراتیک و سوسیالیستی را به مسلخ تاریخ روانه کنند تا خود زیر لوای شعارهای جهانی لیبرالیستی در عرصه‌های لیبرالیسم سیاسی و اقتصادی و معرفتی و اخلاقی و اجتماعی پایان دوران مرحله و وظایف دمکراتیک و سوسیالیستی را اعلام کنند.

دو سال پیش در 29 خرداد 88 از مادری 34 ساله کودکی متولد گردید که با اعلام مرحله و وظایف دمکراتیک به جای گفتمان لیبرالیستی در راستای مرحله سوسیالیستی خطر استراتژیک گفتمان چریک گرائی مدرن در ایران که مانند اتش زیر خاکستر آینده جنبش دمکراتیکی و سوسیالیستی ایران را تهدید می‌کرد برای اولین بار مطرح کرد چراکه برپایه تجربه پراتیک صد ساله ائی که جنبش اجتماعی و جنبش سیاسی و جنبش دمکراتیک و جنبش سوسیالیستی ایران دارد تنها عاملی که پیوسته این جنبش‌ها را تهدید می‌کرده است و تا مرز نابودی پیش برده است آنتاگونیست بوده است که آنچنانکه در جنبش‌های دمکراتیک کشورهای عربی مشاهده کردیم بزرگ‌ترین عامل تهدید کننده این جنبش‌ها آنتاگونیست می‌باشد که از طرفی شرایط جهت سرکوب فراهم می‌کند و از طرف دیگر به علت اینکه هزینه مبارزه را بالا می‌برد زمینه سکتاریسم و بی تفاوتی بخش بزرگی از نیروهای دمکراتیک را فراهم می‌کند البته بزرگ‌ترین عامل پیدایش آنتاگونیست در عرصه مبارزه دمکراتیک و سوسیالیستی توده ائی چریک گرائی مدرن و چریک گرائی سنتی می‌باشد که حیات تاریخی‌اش در گرو آنتاگونیست است و هرگز نمی‌تواند در بستر مبارزه دمکراتیک وجود و هژمونی خود را تثبیت نماید و از آنجائیکه در جامعه ما هم به صورت بالقوه و هم به صورت بالفعل چریک گرائی مدرن و سنتی دارای پتانسیل تشکیلاتی و نظری می‌باشند بنابراین در برابر افت‌های گفتمان اپورتونیست لیبرال دمکراسی در شرایط فعلی و آینده باز آنچه جنبش دمکراتیک و سوسیالیستی را تهدید می‌کند همین جنبش چریک گرائی مدرن و سنتی است که در هر زمانی بر اثر خود ویژگی‌های تاریخی جامعه ما شرایط عینی و ذهنی جهت رشد و اعتلای و فراگیری آن مهیا می‌باشد البته نشر مستضعفین در مدت دو سال عمر خود تنها جریانی است که تا کنون توانست به صورت تئوریک با این افت تاریخی برخورد کند.

دو سال پیش در 29 خرداد 88 از مادری 34 ساله کودکی زائیده شد که مخاطب خود را بر مبنای وظایف تعیین می‌کرد نه وظایف بر مبنای مخاطب چراکه از دیدگاه نشر مستضعفین اگر بر پایه مخاطب خود بخواهیم به تعیین وظایف بپردازیم یک امر پوپولیستی می‌باشد که افتی است که مدت هزار سال است که دامن روحانیت شیعه و سنی گرفته است و آن‌ها را زمین گیر کرده است چراکه که بزرگ‌ترین افت روحانیت که در تمامی مذاهب وجود دارد آن است که برای کسب معیشت دنیائی خویش راهی جز حرکت کردن در راستای منافع مخاطبین از پیش تعیین شده خود ندارد و در این رابطه است که در تشکیلات روحانیت مذاهب از جمله روحانیت شیعه و سنی برای کسب معیشت دنیا روحانیت اول مخاطب پاسخگوی این نیاز خود را مشخص می‌کند و بعد توسط تشکیلات سنتی یا سیاسی فقهی خود به تعیین وظایف خود می‌پردازد و همین موضوع دلیل پیدایش افت پوپولیسم در آن‌ها می‏گردد اما در اندیشه نشر مستضعفین مخاطب باید پس از تعیین وظایف صورت گیرد بنابراین از دیدگاه نشر مستضعفین اول باید به تعیین مرحله بپردازیم و سپس بر پایه تعیین مرحله به تعیین وظایف اقدام کنیم و پس از تعیین وظایف باید به تعیین نیرو که مشخص کننده مخاطب می‌باشد اقدام نمائیم ولی اگر به جای این پروسه ما ابتدا به تعیین مخاطب بپردازیم و سپس بر پایه مخاطب تعیین شده به تعیین وظایف اقدام کنیم در آن صورت برای ما راهی باقی نمی‌ماند جز اینکه جهت حفظ و جذب و پیوند با این مخاطب از منافع این مخاطب حمایت کنیم که این عمل حاصلی جز پوپولیسم نخواهد داشت برپایه این نگرش نشر مستضعفین با مخاطب است که موضوع پیوند با مخاطب به جای اینکه از طریق نشر با مخاطب تبین گردد این پیوند از طریق مخاطب با نشر تبین می‌شود یعنی زمانیکه ما توانستیم به صورت علمی وظایف تاریخی خودمان را در این زمان به صورت شعار و برنامه مشخص کنیم و در کانتکس این شعار و بر نامه حرکت نمائیم رفته رفته مخاطب ما شکل می‌گیرد در این صورت عامل پیوند ما با مخاطبین وظایف و برنامه می‌باشد نه منافع و خواسته مخاطب و بدین ترتیب است که اگر بخواهیم بر پایه وظایف به تعیین و دسته بندی مخاطبین بپردازیم مخاطبین به چهار دسته تقسیم می‌شوند:

  1. مخاطبین دمکراتیک
  2. مخاطبین سوسیالیستی
  3. مخاطبین پوپولیستی
  4. مخاطبین پوزیتویستی

که مخاطبین دمکراتیک مشمول نیرو‏هائی اجتماعی می‌شود که حیات و حرکت اجتماعی و سیاسی و اقتصادی خودشان را در مادّیت پیدا کردن این وظایف می‌دانند مانند دانشجویان و زنان و دانش آموزان و کارمندان و حتی کارگران که در مرحله ائی از حرکتشان مجبورند برای نیل به خواسته‌های سوسیالیستی شان در جهت تحقق این خواسته‌ها تلاش کنند و در این رابطه است که خود طبقه کارگر در این مرحله به عنوان نیروی دمکراتیک در کنار نیروهای دیگر مطرح می‌شود و اما مخاطبین سوسیالیستی مشمول آن نیروهای از جامعه می‌شود که حیات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی آن‌ها در گرو تحقق این وظایف است که در راس آن‌ها طبقه کارگر و زحمت کشان شهر و روستا می‌باشد و به همین ترتیب مخاطبین پوپولیسم اشاره به آن دسته از مخاطبینی است که اگرچه از نظر تاریخی دارای آن موقعیت تاریخی نمی‌باشند ولی به علت کثرت کمی جمعیتی که در جامعه دارند باعث شده تا مورد توجه نیروهای هژمونی طلب قرار گیرند و بالاخره در خصوص مخاطبین پوزیتویستی اشاره به آن دسته از مخاطبینی است که به علت اعتقادات قشری خود شرایط جهت جلب آن‌ها توسط مدعیان متولی اعتقادات قشری فراهم کند.

دو سال پیش در 29 خرداد 88 از مادری 34 ساله کودکی زائیده شد که بر پایه تثلیث خودآگاهی اعتقادی و خودآگاهی اجتماعی و خودآگاهی سیاسی در راستای پیوند با مخاطبین بر پایه تثلیث پیوند تئوریک و پیوند تشکیلاتی و پیوند ابزاری معتقد به عمده بودن پیوند تئوریک در کانتکس خودآگاهی اعتقادی جهت انجام خودآگاهی اجتماعی و سیاسی بود چراکه در کادر استحاله تئوری به خودآگاهی اعتقادی و تحول خودآگاهی اعتقادی به خودآگاهی سیاسی و اجتماعی خود به خود پیوند ارگانیکی بین پیشگام و مخاطب به وجود می‌آید که در این رابطه تشکیلات و ابزار اعم از سایت یا صدا و سیما و یا کتاب و... همه در خدمت انتقال این آگاهی اعتقادی به جامعه هستند در عرصه استحاله این آگاهی اعتقادی به خودآگاهی اجتماعی و سیاسی است که با تحول در تثلیث نگاه و احساس و اندیشه مخاطب انجام پیوند ارگانیک بین پیشگام و مخاطب ممکن می‌شود.

دو سال پیش در 29 خرداد 88 از مادری 34 ساله کودکی به دنیا آمد که در راستای تثلیث استحاله خودآگاهی اعتقادی به خودآگاهی اجتماعی و خودآگاهی سیاسی چگونگی استحاله خط فکری به خط حرکتی را تبین کرد چراکه بر مبنای این نگرش زمانیکه تئوری یا اندیشه یا خط فکری توانست در عرصه پراکسیس سیاسی اجتماعی وارد خودآگاهی جامعه بگردد و توسط آن بدل به خودآگاهی اجتماعی و خودآگاهی سیاسی بشود طبیعی است که در آن صورت با شکل گیری خودآگاهی اعتقادی و خودآگاهی اجتماعی و خودآگاهی سیاسی خود به خود خط فکری به خط حرکتی بدل می‌گردد یعنی عامل حرکت اجتماع خودآگاهی می‌باشد و تا زمانیکه آگاهی وارد اندیشه و احساس طبقه و جامعه و قشر و... نگردد خودآگاهی حاصل نمی‌شود و به مجرد اینکه آگاهی‌های چهارگانه:

1-     اعتقادی
2-     طبقاتی
3-     سیاسی
4-     اجتماعی

توانست از کانال آگاهی مذهبی در یک جامعه مذهبی وارد احساس و اندیشه افراد آن جامعه بشود جنبش و حرکت و خط حرکتی تحقق خارجی پیدا می‌کند البته پر واضح است که در یک جامعه مذهبی با یک جامعه سکولار و لائیک مکانیزم تکوین خودآگاهی در جامعه متفاوت می‌باشد چراکه در یک جامعه سکولار مثل جامعه هلند یا آلمان یا فرانسه برای انتقال آگاهی به احساس و اندیشه جامعه و طبقه نباید از طریق آگاهی اعتقادی یا آگاهی مذهبی اقدام به چنین امری بکنیم در آنجا کافی است از طریق آگاهی سیاسی یا حتی آگاهی علمی ما آگاهی‌های طبقاتی و اجتماعی و... وارد احساس و اندیشه جامعه بکنیم اما در یک جامعه مذهبی مثل ایران ما مجبوریم از طریق آگاهی مذهبی آگاهی اجتماعی و سیاسی و حتی آگاهی طبقاتی وارد احساس و اندیشه جامعه و طبقه بکنیم و اینجا است که به عظمت این حرف پی می‌بریم که اسلام تطبیقی یعنی با زبان مذهب در عرصه اجتهاد در اصول حرف زمان و عصر را زدن و اسلام انطباقی یعنی با زبان زمان حرف مذهب را زدن و اسلام دگماتیسم فقاهتی حوزه یعنی با زبان فقه حرف مذهب را زدن این است که ما در اسلام انطباقی بازرگان در مطهرات همین فقه حوزه را می‌بینیم که توسط بازرگان با زبان علم سیانس حرف فقاهت را می‌زند اما در اسلام تطبیقی اقبال و شریعتی ما ابتدا یک اسلام متحول یافته‌ای می‌بینم که می‌تواند در عصر حاضر پاسخ نو به سوال‌های نو بدهد نه پاسخ کهنه به سوال‌های نو. پس هنگامیکه اسلام تطبیقی عبارت باشد از با زبان مذهب پاسخگوی سوال‌های عصر و زمان بودن طبیعی است که در این رابطه آنچه مذهب را به حرف در می‌آورد سوال‌های عصر است و بدین ترتیب است که آگاهی مذهبی و اعتقادی در جامعه مذهبی ما می‌تواند به عنوان سر پل انتقال آگاهی‌های طبقاتی و اجتماعی و سیاسی به متن جامعه یا احساس و اندیشه طبقه بگردد که حاصل همه این‌ها شکل گیری خودآگاهی اعتقادی و اجتماعی و سیاسی و طبقاتی در جامعه می‌شود و بدین ترتیب است که خط حرکتی از خط فکری یا عمل از تئوری حاصل می‌شود و طبیعی است که تا زمانیکه یک اندیشه یا یک فکر یا یک خط فکری نتواند وارد احساس و اندیشه جامعه یا طبقه بگردد آن اندیشه به صورت ذهنی و نظری باقی خواهد ماند و تحولی از آن حاصل نخواهد شد پس اگر دیدیم که یک اندیشه در فرایند نظری خود باقی ماند و بدل به حرکت و تحول نشد باید یقین کنیم که آن اندیشه نتوانسته است به متن احساس و اندیشه و آگاهی جامعه و طبقه انتقال پیدا کند همه وظایف و بر نامه‌ها و تئوری‌ها از زمانی کار ساز است که ما بتوانیم توسط ابزارهای ارتباط جمعی یا ارتباط تشکیلاتی و غیره به احساس و اندیشه توده‌ها منتقل کنیم.

دو سال پیش در 29 خرداد 88 از مادری 34 ساله کودکی زائیده شد که در سرلوحه حرکت خود به تفکیک پراکسیس از پراگماتیسم پرداخت و پراکسیس را در عرصه محک و ارزیابی تئوری اینچنین تعریف کرد که یک فکر از زمانی که به عمل در می‌آید قابل ارزش گذاری است و تا زمانیکه به عمل در نیآمده است هیچگونه قابلیت ارزش گذاری ندارد در صورتیکه پراگماتیسم عبارت است از اینکه یک اندیشه در عرصه عمل چقدر می‌تواند تولید نفع و سود بکند و بر این پایه بود که نشر مستضعفین در مدت 36 سال گذشته پیوسته بر طبل پراکسیس هم به عنوان معیار شناخت و هم به عنوان منبع شناخت (در عرصه پراکسیس نظری و پراکسیس اجتماعی و پراکسیس طبقاتی و پراکسیس سیاسی) تکیه کرده است در صورتی که از نظر نشر مستضعفین پراگماتیسم ویلیام جیمز آمریکائی یک مقوله صد در صد بورژوازی و منفعت طلبانه می‌باشد که هیچگونه فونکسیون ارزشی در عرصه واقعیت نخواهد داشت.

دو سال پیش در 29 خرداد 88 از مادری 34 ساله کودکی به دنیا آمد که در عرصه پروسه انتقال آگاهی‌های اعتقادی و اجتماعی و سیاسی و طبقاتی به احساس و اندیشه و نگاه توده‌ها معتقد به فرایند هائی سه گانه ائی بود که عبارت بودند از:

1-     ترویج
2-     تبلیغ
3-     تهییج

که تکیه بر هریک از این فرایندهای سه گانه در بستر تکوین و اعتلا و بالاخره وضعیت مسیر بین جنبش‌های سه گانه اجتماعی و سیاسی و طبقاتی در دو مرحله دمکراتیک و سوسیالیستی باید به انجام برسد و تا زمانیکه جنبش‌های مختلف اجتماعی و سیاسی و دمکراتیک و سوسیالیستی در مسیر اعتلا بخش خود نتوانسته اند مراحل سه گانه تکوین و اعتلا و وضعیت طی کنند نباید به صورت مکانیکی به طرح فرایندهای سه گانه ترویج و تبلیغ و تهییج بپردازیم از نظر نشر مستضعفین در مرحله تکوین جنبش‌ها باید بر فرایند ترویجی تکیه کنیم که مکانیزم مرحله ترویج عبارت است از تبین تئوری‌های عقیدتی و سیاسی و طبقاتی و اجتماعی در مرحله اعتلای جنبش برای انتقال این تئوری‌های باید بر فرایند تبلیغی تکیه کنیم و تمامی ابزارهای تبلیغی در عرصه‌های گفتاری و نوشتاری و سیمائی بکار گیریم تا این آگاهی تدوین شده در فرایند ترویجی بتواند وارد احساس و اندیشه جامعه و طبقه گردد تا با شکل گیری خودآگاهی اعتقادی و سیاسی و اجتماعی بتواند خط فکری بدل به خط حرکتی شود اما در مرحله تهییج تمامی تئوری‌های تدوین شده باید به صورت برنامه‌های عام و خاص و مشخص در جهت هدایتگری نهائی جنبش‌های فوق در آید پس از نظر نشر مستضعفین بدون فرایند ترویجی هر گز نباید اقدام به فرایند تبلیغی و تهییجی کرد آنچنانکه این مصیبت باعث شده که در تاریخ ما به قول شریعتی مشروطیت با باد بیاید و با برق برود و بدین ترتیب است که از نگاه نشر مستضعفین هرگز نباید در انجام این فرایندها عجله بکنیم حتی اگر برای انجام هر مرحله آن نیاز به سه نسل کار کردن باشد باید تن به انجام آن بدهیم .

دو سال پیش در 29 خرداد 88 در خلال اعتلای جنبش اجتماعی 22 خرداد از مادری 34 ساله نوزادی متولد شد که خود پاسخی تاریخی به این سوال سترگ بود: چرا جنبش‌های دمکراتیک در غرب به پیروزی و آزادی رسیدند اما جنبش‌های دمکراتیک در ایران و کشورهای درجه سوم امریکای لاتین و آفریقا و آسیا نتوانسته اند به آزادی و پیروزی برسند؟ آنچه نشر مستضعفین با حیات دو ساله خود توانسته است به این سوال تاریخی یک پاسخ تاریخی بدهد اینکه علت اینکه جنبش‌های دمکراتیک ایران و کشورهای درجه سوم تاکنون نتوانسته است به پیروزی برسند هم ریشه عینی داشته و هم ریشه ذهنی ریشه عینی این عدم موفقیت جنبش‌های دموکراتیک در ضعف ساختاری و مناسبات عقب مانده تاریخی و به خصوص عدم تکوین سرمایه داری ساختی در اینگونه جوامع می‌باشد در صورتیکه ریشه ذهنی این عدم موفقیت جنبش‌های دموکراتیک در کشور ما و دیگر کشورهای درجه سوم آمریکا و آفریقا و آسیا از نظر نشر مستضعفین بازگشت پیدا می‌کند به عدم انجام فرایندهای خودآگاهی بخش اجتماعی و طبقاتی و سیاسی آنچنانکه در غرب اتفاق افتاد.

دو سال پیش در 29 خرداد 88 در روز میعاد با شریعتی از مادری 34 ساله کودکی پا به عرصه وجود گذاشت که در رابطه با تحول اجتماعی و طبقاتی و پیدا کردن مخاطب و پیوند با مخاطب بر عکس گذشتگان معتقد به طرحی نو و پلان و نقشه جدیدی بود که با گذشتگان تفاوت داشت نشر مستضعفین از همان آغاز ظهور خود نه در پیدا کردن مخاطبین خود معتقد به ایده گذشتگان بود و نه در استمرار پیوند با مخاطبین معتقد به ایده گذشتگان بود ه است چراکه تنها ایده ائی که تا زمان ظهور نشر مستضعفین بر اندیشه پیشگامان توده جهت یافتن مخاطبین وجود داشت ایده تشکیلاتی و نهادی و حزبی و چریک گرائی بود که مطابق آن پیشگام برای پیدا کردن مخاطبین خود باید به صورت نظری و عملی به سراغ

مخاطب برود و در آنجا مخاطب خود را تعریف کند و پس از دست یابی به مخاطب خود جهت استمرار پیوند خود با مخاطب تنها راهی که برای او وجود دارد اینکه پاسخگوی سوال‌های او باشد و تا زمانیکه پیشگام توانست به سوال‌های مخاطب خود پاسخ دهد می‌تواند پیوند خود را با مخاطب حفظ کند از زمانیکه پیشگام نتوانست به سوال‌های مخاطب خود پاسخ دهد رابطه و پیوند او با مخاطب قطع می‌گردد طرح نوئی که نشر مستضعفین با ظهور خود در این عرصه ایجاد کرد عبارت بود از اینکه نه در عرصه پیدا کردن مخاطب ما باید به سراغ مخاطب برویم چراکه بنابراین مبنا ما گرفتار پوپولیسم و آفت‌های متعاقب آن می‌شویم بلکه بالعکس برای پیدا کردن مخاطب ما باید با مشخص کردن مرحله حرکت و تعیین وظایف مربوط به مرحله حرکت و تکیه بر پروژه خودآگاهی ساز سه گانه در بستر فرایندهای سه گانه پروسه حرکت که فوقاً شرح اش رفت به آزاد کردن انرژی‌های اجتماعی و سیاسی و طبقاتی بپردازیم که از بعد از ریزش نیروها و آزادی شدن انرژی‌ها رفته رفته مخاطب ما مشخص می‌گردد برعکس شکل اول در اندیشه نشر مستضعفین در این مرحله این مخاطب است که به طرف پیشگام می‌آید و از پیشگام برنامه و هدایت طلب می‌کند و با جنبش‌های مختلف دمکراتیک و سوسیالیستی خود پیشگام را دعوت به سازمان گری می‌نماید و تحزب گرائی در عرصه سازمان گری جنبش خود به عنوان راه حل پیوند پیشگام با خود می‌داند و اما در رابطه با موضوع دوم یعنی چگونگی استمرار پیوند بین مخاطب و پیشگام نشر مستضعفین برعکس نظریه قبل که معتقد بود که تنها راه استمرار بین مخاطب و پیشگام پاسخگوئی به سوالات مخاطب می‌باشد نه تنها معتقد به پاسخگوئی نیست بلکه بالعکس برای استمرار پیوند با مخاطب در عرصه پروسس خودآگاهی بخش معتقد به سوال دار کردن مخاطب است از نظر نشر مستضعفین آنچه طبقه و جامعه را به حرکت وا می‏دارد و آن‏ها را آگاه و خودآگاه می‌کند پاسخ‌های بزرگ به سوال‌های کوچک نیست بلکه ایجاد سوال‌های بزرگ در اندیشه و نگاه و احساس جامعه و طبقه است و با ایجاد این سوال‌های بزرگ است که نگاه و احساس و اندیشه جامعه و طبقه و حتی فرد را شکوفا می‌کند و او را به رفتن جهت یافتن پاسخ وا می‌دارد البته این پروژه پیشگام از نظر نشر مستضعفین تناقضی با برنامه و تئوری و آگاهانه رفتن مخاطب ندارد چراکه از نظر نشر مستضعفین توده‌ها هم در مرحله اول حرکت خود که حرکت نفی ائی می‌باشد و هم در مرحله دوم فرایند حرکت خود که حرکت اثباتی می‌باشند باید از پیش بدانند که چه نمی‌خواهند و چه می‌خواهند چراکه بزرگ‌ترین آفتی که جنبش‌های اجتماعی و دمکراتیک و سوسیالیستی ما در گذشته فرا گرفته بود و باعث به گل نشستن این جنبش‌ها شده همین افت بوده که پیوسته در گذشته در بستر حرکت و تغییر توده‌های ما می‌دانستند که چه نمی‌خواهند اما نمی‌دانستند چه می‌خواهند در نتیجه این افت باعث شده تا توده‌های در عرصه مبارزه دمکراتیک خود در مرحله تخریب آگاهانه عمل کنند ولی در مرحله آلترناتیو سازی به علت اینکه از قبل نمی‌دانستند که چه می‌خواهند بدون طرح و برنامه و نقشه سازندگی وارد کارزار می‌شدند و به صورت عمله آماتور استبدادی جدید را جایگزین استبداد گذشته می‌کردند که این استبداد جدید به علت اینکه لباس فقه امامت و شریعت و دیانت به تن داشت بسیار سفاک تر از استبداد قبلی که لائیک بود، از آب در می‌آمد.

دو سال پیش در 29 خرداد سال 88 از مادری 34 ساله نوزادی متولد شد که با پاپی یولار کردن تئوری‌های کلاسیک در عرصه سوسیالیسم و قرآن و مبانی فلسفی و مبانی غامض عرفانی و مبانی پیچیده علمی در طول دو سال گذشته توانست این مفاهیم غامض علمی و فلسفی و عرفانی و سیاسی در کانتکس دیسکورس مذهبی و اسلامی و قرآنی برای فهم جامعه و طبقه عرضه کند البته در دایره پایی یولار کردن آن اندیشه نشر مستضعفین هرگز مضمون اندیشه‌های سترگ قرآنی و علمی و فلسفی و عرفانی در پای ساده کردن آن‌ها قربانی نکرده است بلکه بالعکس آنجا که در برابر ساده کردن و قربانی کردن مضمون قرار داشته است مضمون با آن لفظ غامض انتخاب کرده که شاید انتقاد بعضی از خوانندگان هم در این رابطه به این دلیل بوده باشد. از نظر نشر مستضعفین سازماندهی با سازمان گری متفاوت می‌باشد چراکه سازماندهی در بستر تشکیلات به انجام می‌رسد در صورتیکه سازمان گری در عرصه جنبش تحقق خارجی پیدا می‌کند به این دلیل است که نشر مستضعفین در طول دو سال گذشته حرکت خود دنبال حرکت اعتلا بخش جنبش‌های اجتماعی و دمکراتیک و سوسیالیستی جامعه بوده است نه دنبال تشکیلات و سازماندهی و حزب و همین مرز از مو باریک‌تر و از شمشیر تیز تر بین اندیشه چریک گرائی و اندیشه حزب گرائی گذشته با اندیشه تحزب گرائی شریعتی و نشر مستضعفین می‌باشد چراکه کسی که این فاصله ظریف را فهم نکند نه تشکیلات فهمیده و نه چریک گرائی درک کرده و نه حزب سازمانده می‌فهمد البته این دیدگاه نشر مستضعفین نباید تداعی کننده این موضوعی باشد که نشر با تشکیلات و سازماندهی و حزب مخالف است نه موضوع مخالفت و موافقت نیست بلکه بالعکس موضوع قالب و مضمون است چراکه نشر بر عکس دیدگاه چریک گرائی مدرن و حزب گرائی سنتی ایران سازماندهی برای تشکیلات و تشکیلات برای قدرت نمی‌خواهد بلکه بالعکس، آنچه نشر از استراتژی تحزب گرایانه یا سازمان گرایانه شریعتی فهم می‌کند عبارت از اینکه اولا سازماندهی به جای اینکه در عرصه تشکیلات در خدمت کسب قدرت در آید باید در خدمت سازمان گری جنبش‌های اجتماعی و دمکراتیک و سوسیالیستی جامعه باشد در ثانی تا زمانیکه تشکیلات و سازماندهی و حزب در خدمت اعتلای جنبش در نیاید مثبت نیستند و از زمانیکه جنبش در خدمت احزاب در آید و تشکیلات در احزاب در خدمت کسب کرسی‌های قدرت باشد امری منفی و غلط می‌باشد. بنابراین اصول مانیفست دیدگاه استراتژی نشر مستضعفین عبارتند از:

1-     تقدم ارزشی و تکوینی خودآگاهی اعتقادی بر خودآگاهی سیاسی و اجتماعی.

2-     در یک جامعه مذهبی خودآگاهی اجتماعی و خودآگاهی سیاسی باید توسط خودآگاهی اعتقادی حاصل شود.

3-     در جامعه ما خودآگاهی اعتقادی از طریق اجتهاد در اصول و نجات اسلام قرآنی و اسلام محمدی از اسلام فقاهتی حوزه حاصل می‌شود.

4-     تا زمانیکه اصل اجتهاد گرفتار شده از زندان فروعات فقاهتی حوزه به عرصه اصول در نیاوریم امکان کسب اسلام تطبیقی وجود ندارد.

5-     غیر از دوران 23 ساله محمد که دوران اسلام و حی حقیقی بوده از بعد از مرگ محمد در سال 11 هجری تاکنون دیگر ما با اسلام ناب روبرو نیستیم بلکه آنچه به عنوان اسلام به ما رسیده اسلام تاریخی می‌باشد که پیوسته با حرکت و فرایندهای تاریخی در طول چهارده قرن گذشته رشد و تکامل پیدا کرده است.

6-     اسلام شناسی ما هم یک اسلام شناسی تاریخی می‌باشد که بر پایه اجتهاد تطبیقی بین اسلام محمد و اسلام قرآن با زمان و عصر حاضر حاصل می‌شود.

7-     قرآن کتابی است که در طول چهارده قرن گذشته از نظر قالب و محتوی بدون تغییر و دستکاری و تحریف به ما رسیده است برای شناخت اسلام تطبیقی در این عصر راهی جز تفسیر و شناخت این قرآن بر پایه حرکت و جامعه محمد برای ما وجود ندارد به همین دلیل است که در این رابطه نشر مستضعفین در طول دو سال گذشته بی وقفه تلاش می‌کند.

8-     تشکیلات برای جنبش می‌خواهیم نه جنبش برای تشکیلات.

9-     تشکیلات بر پایه سازماندهی حاصل می‌شود در صورتیکه جنبش بر پایه سازمان گری اعتلا پیدا می‌کند تفاوت سازماندهی و سازمان گری از نظر نشر مستضعفین تفاوت حرکت در بستر نهاد یا انستیتاسیون با حرکت در بستر موومان و جنبش‌های مختلف سه گانه می‌باشد.

10-حزب با تحزب گرائی فرق می‌کند حزب نهادی می‌باشد در جهت کسب کرسی‌های قدرت در صورتی که تحزب گرائی در راستای سازمان گری جنبش‌های سه گانه جامعه می‌باشد.

11-موضوع جنبش اجتماعی از نظر نشر مستضعفین تمامی اقشار جامعه منهای بورژوازی در اشکال مختلف آن و نمایندگان سیاسی این طبقه می‌باشد که در ایران در شرایط فعلی ضد انقلاب هستند و پای و دست آن را باید در جنبش‌های سه گانه در هر شکلی که ظهور کنند قطع کرد.

12-موضوع جنبش‌های دمکراتیک در ایران عبارتند از دانشجو و دانش آموز و معلم و کارمند و زن و کارگر و زحمت کشان متوسط شهر و روستا و حاشیه نشینان تولید.

13-موضوع جنبش سوسیالیستی عبارتند از طبقه کارگر و اقشار زحمت کش و غیر مرفه شهر و روستا.

14-بزرگ‌ترین نقد قدرت در جامعه مذهبی از کانال نقد مذهب در جامعه می‌گذرد.

15-شعار نجات اسلام قبل از مسلمین از دیدگاه نشر مستضعفین اینچنین تفسیر می‌شود که تا زمانیکه اسلام بر پایه دینامیسم درونی خود نتواند ایجاد خودآگاهی اعتقادی در جامعه ایران بکند امکان ایجاد خودآگاهی اجتماعی و سیاسی و طبقاتی حتی اگر هم وجود داشته باشد امری انحرافی و اشتباه می‌باشد.

16-برحسب نوع مرحله حرکت مخاطب حرکت متفاوت می‌باشد مخاطب در مرحله دمکراتیک با مخاطب در مرحله سوسیالیسم متفاوت هستند.

17-در کانتکس وظایف دمکراتیک اگر سمت گیری سوسیالیستی در نظر گرفته شود خود جنبش دمکراتیک می‌تواند در راستای منافع سیاسی و اقتصادی طبقه کارگر مفید به فایده و دارای فونکسیون مثبت شود از این مرحله است که کارگران و طبقه کارگر و اقشار زحمت کش شهر و روستا جزو نیروهای دمکراتیک در کنار دانشجو و دانش آموز و معلم و کارمند و زن قرار می‌گیرد.

18-علت اینکه نشر مستضعفین در طول دو سال گذشته اینهمه بر اندیشه شریعتی تکیه می‌کند به چند دلیل می‌باشد که عبارتند از اولا: آبشخور اندیشه نشر مستضعفین بیش از اندیشه اقبال اندیشه شریعتی است گرچه اندیشه اقبال تکمیل کننده اندیشه شریعتی برای نشر مستضعفین می‌باشد. در ثانی اندیشه شریعتی در این شرایط از طرف ارتجاع مذهبی و لیبرالیسم مذهبی دچار کج فهمی شده است و این کج فهمی باعث گردیده تا ما این اندیشه را بد بفهمیم. ثالثا خود اندیشه شریعتی بهترین زبانی است که ما در لوای آن هنوز هم می‌توانیم، ایده و آرمان و اندیشه خودمان تعلیم دهیم. بنابراین بنا به این دلایل است که ما بیش از هر تفکری بر تدوین و تبین و تبلیغ اندیشه شریعتی می‌پردازیم.

19-حد و مرز زمانی و مرحله بندی کار فکری و نظری از نظر نشر مستضعفین بر پایه شاخص خودآگاهی اعتقادی و اجتماعی و سیاسی جامعه ایران مشخص می‌شود یعنی تا زمانیکه کار نظری و تئوریک ما در جامعه ایران دارای فونکسیون مثبت باشد ما به کار فکری و نظری خود ادامه می‌دهیم و از زمانیکه دریابیم که دیگر در جامعه ایران به علت اعتلای جنبش کار نظری و تئوریک ما دارای فونکسیون مثبت نیست در آن صورت تغییر آیتم‌ها در دستور کار ما قرار خواهد گرفت.

 

سلام بر نشر مستضعفین این کودک دو ساله
سلام بر مادر 34 ساله این کودک دو ساله
مبارک باد سومین جشن تولد این کودک دو ساله
سلام بر حرکت سازمان گرایانه توده ائی ملت ایران
سلام بر حرکت تحزب گرایانه توده ائی ایران
سلام بر جنبش اجتماعی و جنبش دمکراتیک و جنبش سوسیالیستی ملت ایران
سلام بر آزادی و عدالت و انسان
سلام بر خودآگاهی اعتقادی و اجتماعی و سیاسی مردم ایران
سلام بر اندیشه شریعتی آبشخور فکری ما
سلام بر اقبال لاهوری تکمیل کننده اندیشه شریعتی
پیش به سوی هرچه بارور کردن راه نشر مستضعفین توسط انتقادهای سازنده
پیش به سوی دست یابی به اسلام تطبیقی
پیش به سوی سازمان گری در جهت اعتلای جنبش‌های اجتماعی و دمکراتیک و سوسیالیستی مردم ایران
سلام بر آگاهی
سلام بر آزادی
سلام بر عدالت

 

والسلام