سوره کافرون اعلام مرامنامه فلسفی، سیاسی، اقتصادی محمد– بخش سوم
وحی آموزشی یا وحی ترویجی: که اساس وحی محمد در مرحله تاسیس نهضت یعنی 13 سال مکّی تشکیل می داد بر سه اصل استوار بود که عبارتند از:
اول - اصل توحید
دوم - اصل معاد
سوم - اصل عمل الصالح
( إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَادُواْ وَالصَّابِؤُونَ وَالنَّصَارَى مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وعَمِلَ صَالِحًا فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ – سوره المائده - آیه 69
تبین سه اصل فوق قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ - اللَّهُ الصَّمَدُ - لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ - وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ – سوره الاخلاص – آیات 1 تا 4
ترویج - توحید یا وَالْعَصْرِ - إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ - إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ – سوره العصر – آیات 1 تا 3
ترویج عمل صالح مَا الْقَارِعَةُ - وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْقَارِعَةُ - يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ - وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ - فَأَمَّا مَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ - فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ - وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ - فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ - وَمَا أَدْرَاكَ مَا هِيَهْ – سوره القارعه – آیات 1 تا 10 - ترویج معاد و در همین راستا تمامی آیات و سوری که در حرکت مکی بر محمد نازل شد می تواند تبین کرد چرا که مرحله اول حرکت محمد مرحله ترویجی بود که محمد بر پایه سه اصل توحید و معاد و عمل الصالح سعی میکرد به انجام آن بپردازد )
وحی سازمانگری یا وحی تبلیغی و تهییجی: که محمد از اواخر دوران مکّی با تکیه بر سه اصل اول: اصل مهاجرت اصل دوم: اصل امر به معروف و نهی از منکر اصل سوم: اصل جهاد به انجام آن پرداخت
( إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أُوْلَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ - سوره البقره - آیه 218
تبلیغ پراتیک هجرت فَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَأُخْرِجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَأُوذُواْ فِي سَبِيلِي – سوره آل عمران – آیه 195
تکیه بر پراتیک هجرت - كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ ... - آل عمران – آیه 110
تبلیغ پراتیک سازمانگر امر به معروف و نهی از منکر - وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ – سوره آل عمران – آیه 104
تبلیغ پراتیک امر به معروف و نهی از منکر أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ – سوره حج – آیه 39
اولین آیه جهاد که در مدینه بر محمد نازل شد - تهییج به جهاد - وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا - سوره النساء - آیه 75 - تهییج به جهاد )
وحی برنامه ای: که بر سه اصل اول اصل کتاب یا آگاهی دوم اصل حق یا انس آن و سوم اصل عدالت یا ترازو استوار می باشد
( لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ - سوره الحدید - آیه 25
تکیه بر اصل و کتاب و آگاهی در وحی برنامه ای - وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ – سوره الاعراف – آیه 181
تکیه بر دو اصل حق و عدالت - وَضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً رَّجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَبْكَمُ لاَ يَقْدِرُ عَلَىَ شَيْءٍ وَهُوَ كَلٌّ عَلَى مَوْلاهُ أَيْنَمَا يُوَجِّههُّ لاَ يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَمَن يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ - سوره النحل - آیه 76 - تبین فلسفی عدل به عنوان زیر بنای وحی برنامه ای )
حال با توجه به مطالب مطرح شده فوق می توانیم به بررسی و تفسیر سوره کافرون بپردازیم آنچه در یک برخورد اجمالی در رابطه با سوره کافرون می توانیم مطرح کنیم عبارت است از:
سوره کافرون یک سوره صد در صد مکی می باشد.
تمامی 6 آیه سوره کافرون یک دست می باشد یعنی در خصوص شرح موضوع واحدی هستند.
سوره کافرون در شرایط تاریخی از نهضت محمد نازل شده است که محمد توسط این سوره بطور مشخص اقدام به صف بندی اجتماعی در جامعه یکدست مکه می کند.
سوره کافرون مرحله جدیدی در استراتژی مکی نهضت محمد می باشد چراکه برای اولین بار نهضت محمد از موضع دفاعی خارج شده و در موضع تهاجم ایدولوژیک قرار می گیرد.
در سوره کافرون برای اولین بار محمد در حرکت مکی خود صف مقابل را با ترم کافر یاد می کند که با توجه به مضمون اصطلاحی این ترم در برابر ترم های دیگر مثل مشرک، منکر، مکذب و ... تنها اصطلاحی است که هم دارای مضمون سیاسی است و هم مضمون فلسفی و هم مضمون اقتصادی و طبقاتی و هم مضمون اخلاقی و هم مضمون تاریخی و اجتماعی است.
قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ - لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ - وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ - وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ - وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ - لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ – سوره کافرون – آیات 1 تا 6 - بگو هان ای گروه کافران - من نمی پرستم آنچه را که شما می پرستید - و شما هم نخواهید پرستید آنچه را که من می پرستم - من برای همیشه نخواهم پرستید آنچه را شما می پرستید - و شما هم نخواهید پرستید آنچه را من می پرستم - دین شما برای خودتان و دین من هم برای خودم.
کفر و کافر در قرآن: کفر از جهت لغت به معنای پوشیدن یا پوشاندن است. کشاورز و شب را کافر می گویند چون زمین یا فضا را می پوشاند و لذا در همین رابطه است که قرآن کشاورز را از آن جهت کافر می نامد که کار کشاورز پوشانیدن بذر توسط خاک می باشد چراکه تا زمانی که کشاورز بذر را زیر خاک پنهان نکند عملیات کشاورزی آغاز نمی شود با توجه به این فونکسیون عمل کشاورز است که قرآن در سوره حدید - آیه 20 با بیان: ... كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَامًا ... - مانند بارانی است که کفار از روئیدن گیاهان اش به شگفت در آیند و گیاهان به منتهای درجه رشد برسند در آن هنگام به زردی گرائیده خشک می شوند کشاورز را کفار می نامد و علت اینکه قرآن در صف بندی اجتماعی و اعتقادی و سیاسی و تاریخی و طبقاتی صف مقابل حرکت انبیا را کفار می نامد بخاطر این است که آنها در یک کلام پوشاننده حق هستند حال این حق یا حق در طبیعت است که هم آن آیات طبیعی می باشد.
سوره انبیاء - آیه 30 - أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا ... - آیا ندیدند آنان که کفر ورزیدند که آسمانها و زمین بسته بود پس بشکافتیم و از آب آن همه چیز را زنده کردیم و یا این حق مسیر تکامل جبری تاریخ و اجتماعی می باشد.
سوره النحل - آیه 88 - الَّذِينَ كَفَرُواْ وَصَدُّواْ عَن سَبِيلِ اللّهِ ... – آنان که کفر ورزیدند و سد سبیل الله شدند و یا این حق ایمان قلبی آنها بوده است.
سوره النساء - آیه 137 - إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ ثُمَّ كَفَرُواْ ... – آنان که ایمان آوردند و بعد کفر ورزیدند و یا این حق پیام انبیاء بوده است.
سوره الانعام - آیه 25 - َ... یقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَآ إِلاَّ أَسَاطِيرُ الأَوَّلِينَ – آنان که کفر ورزیدند در برابر پیام انبیا گفتند این پیام چیزی نیست الا اساطیر گذشته و کافرون یا کافر اجتماعی هستند.
سوره هود – آیه 27 - فَقَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قِوْمِهِ ... - صاحب آن قدرت قوم گفتند یا کافر فلسفی هستند.
سوره الرعد - آیه 5 - ... أُوْلَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِرَبِّهِمْ ... – آنان که نسبت به پروردگارشان کافر شدند.
سوره البقره آیه 28 - كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنتُمْ أَمْوَاتاً فَأَحْيَاكُمْ ... - چگونه به الله کفر می ورزند درصورتیکه مرده بودند و ما آنها را زنده کردیم یا کفر سیاسی است.
سوره البقره - آیه 256 - ... فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ ... - پس کسی که کافر شود به طاغوت ایمان آورد نه الله ، یا کفر تاریخی است.
سوره آل عمران - آیه 21 - إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الِّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ – آنان که کفر ورزیدن به آیات خدا هم آن کسانی هستند که انبیا را به ناحق می کشند و باز اینها همان کسانی هستند که در تاریخ آنهائی که بخاطر عدل و قسط از میان مردم قیام می کنند، می کشند.
ماحصل اینکه کفر و کافر و کافرون که در این سوره جهت صف بندی نیروی مقابل حرکت محمد مطرح شده است دلالت بر یک صف بندی عام ابژکتیوی - اجتماعی - طبقاتی - سیاسی - تاریخی در جامعه مکه می کند ( نه یک صف بندی فردی - سوبژکتیوی – فکری - فقهی ) که در هر مقطع تاریخی و اجتماعی در برابر حرکت انبیا و قائمین بالقسط من الناس قیام می کنند و می کوشند تا جلو پیشرفت جامعه و تاریخ و آگاهی توده ها را بگیرند و جامعه را در بودن خود نگه دارند تا توسط آن بتوانند از هویت و اتوریته و پرستیژ اجتماعی و طبقاتی و مالی و سیاسی و نژادی خود پاسداری کنند اینجا است که شاید ترم کافرون برای اعلام صفبندی اجتماعی - طبقاتی - تاریخی - سیاسی مقابل حرکت عدالت خواهانه انبیا و قائمین بالقسط من الناس کامل ترین ترمی باشد که محمد می توانست بکار گیرد و به این صف بندی بوجود آمده در مکه پس از طلوع نهضت محمد ریشه و پایه تاریخی بدهد چراکه از دیدگاه قرآن:
اولا - صف بندی کافران در برابر حقیقت حرکت انبیا فقط مختص به محمد و شهر مکه نمی باشد بلکه آنچنانکه قرآن در شرح تبیینی حرکت انبیاء مطرح می کند از آغاز نهضت عدالت خواهانه انبیا که سر سلسله جنب آن به ابراهیم خلیل می رسد تا کنون تمامی صف مقابلی که در برابر این حرکت عدالت خواهانه قد علم میکردند کفار و کافرون نامیده میشوند.
( البته در این راستا بزرگترین آفتی که بعد از محمد توسط فقهای قوم دامن دیسکورس محمد را گرفت این بود که ترم های تاریخی - طبقاتی - اجتماعی - سیاسی محمد را از کانتکس تاریخی - اجتماعی - سیاسی خارج کردند و آنرا در کانتکس فقهی -کلامی محصور و محدود کردند و توسط آن نهضت ایدولوژیک محمد را از درون پوک کردند. یکی از آن ترم ها که در حصار فقهی نابود شد همین ترم کافرون است که در اسلام فقاهتی که از قرن چهارم و پنجم بعد از محمد در اسلام شکل گرفت ترم کافرون را از مضمون و محتوای واقعی خود که هم آن محتوای تاریخی - اجتماعی - ابژکتیو - طبقاتی - سیاسی خارج کردند و آنرا در محدوده فردی - فکری - سوبژکتیوی در آوردند که حاصل آن بقول معلم کبیر شریعتی آن شد که کافرون در کارخانه پتروشیمی ارتجاع و فقاهت از صورت خون بصورت تریاق در آید و دستاویزی جهت انگیزاسیون و قتل عام قرون وسطائی اسلام فقاهتی گردد و طبیعی است که در چنین وضعیتی ما وقتی اصطلاح کافرون را مطرح می کنیم بجای اینکه صف بندی سیاسی - طبقاتی جنگ بدر پر شکوه ترین جنگ طبقاتی محمد تداعی کند، دادگاههای قرون وسطائی سال 60 تا 68 رژیم فقاهتی را تداعی کند که تحت عنوان کفر و کافر و کافرون فقهی جهت حفظ منافع حکومتی خود به نسل کشی های سیاسی پرداختند ).
ثانیا - آنچنانکه در پای آن سوره کافرون مشاهده کردیم بزرگترین مشخصه ای که پیامبر برای کافرون بکار برد اصطلاح دین بود که با بیان لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ آنچنانکه نهضت ایدولوژیک خود در مکه را دین نامید فونکسیون عکس العملی آنها در برابر نهضت محمد هم دین نامید و این موضوع شاه کلید تفسیر و فهم سوره کافرون است و بهمین خاطر هم ما نام سوره کافرون را اعلام مرامنامه فلسفی - سیاسی - طبقاتی - اجتماعی - تاریخی محمد گذاشتیم چراکه آنچه که طرح شعار انتهائی این سوره که لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ – سوره کافرون – آیه 6 - می باشد میرساند عبارت از این حقیقت است که مضمون حرکت عکس العملی کفار در برابر نهضت عدالت خواهانه محمد اعتقادی می باشد و برای فهم جایگاه این موضوع کافی است که سری به حرکتهای عکس العملی طبقات حاکمه در برابر انبیاء ماقبل محمد بزنیم که در تمامی آنها مضمون نهضت خود را اعتقادی مطرح میکردند چنانکه در حرکت عدالت خواهانه موسی و واکنش فرعون دیدیم که فرعون در مقابله با حرکت موسی گفت: سوره غافر - آیه 26 - ... إِنِّي أَخَافُ أَن يُبَدِّلَ دِينَكُمْ ... - من بیم آن دارم که موسی دین شما را تغییر دهد و یا در داستان ابراهیم خلیل که سر سلسله جنبان نهضت عدالت خواهانه انبیا و بشر می باشد اولین کاری که ابراهیم کرد قبل از هر برخوردی با نظام نمرودی رفت به بت خانه بابل و با تبر به جان بت های آن بت خانه که بزرگترین بت خانه تاریخ بود افتاد چرا؟ برای پاسخ به این چرا باید نخست به این حقیقت واقف شویم که مقابله تمامی انبیاء و سردمدار آن نهضت های عدالت خواهانه بشر در مرحله نخست که اساس حرکت آنها را تشکیل می داده است مقابله کردن با نظام های اعتقادی موجود بر آن جامعه بوده است و این مقابله کردن با نظامهای اعتقادی را سنگ زیر بنای تمامی نهضت و حرکت خود می دانستند بنابراین مقابله کردند ابراهیم با بت ها ی بتخانه بابل و شکستن آنها یا مقابله کردن محمد با بت های درون خانه کعبه و خالی کردن خانه کعبه از وجود این بت ها به این خلاصه نمی شود که بگوئیم عظمت ابراهیم و محمد در این بود که چند بت سنگی و چوبی را شکستند و بجای آن برای مردم خدای عالمیان نشاند. ا اینکار که اینقدر عظمت ندارد که تنها از دستان ابراهیم و محمد براید و یک فونکسیون اجتماعی - تاریخی برای بشریت به همراه آورد ابراهیم و محمد با شکستن این بتها چکار کردند که باعث گردید تا بشریت را در مسیر حرکت عدالت خواهانه خود در سر فصل های نوینی از رفتن قرار دهند برای پاسخ به این سوال باید بگوئیم که مقابله ابراهیم و محمد با بت و بتخانه مقابله کردن با یک نظام اعتقادی بود و بت و بتخانه چند تا چوب و سنگ قابل پرستش برای مردم نبودند که ابراهیم و محمد بخواهند با تخریب آنها جهت عبادت مردم از بت به خدا تغییر دهند بلکه بالعکس بت و بت خانه نمایش نظام عقیدتی بود که اصحاب قدرت حاکم برگرده توده ها جهت توجیه وجودی حاکمیت غاصب خود بر توده ها می کوشیدند توسط این نظام اعتقادی به حاکمیت غاصبانه خود پایه جبری و خدائی و وجودی بدهند تا توسط آن با مشروع جلوه دادن حاکمیت خود در وجد آن توده ها مقبولیت و دوام حاکمیت خود را به انجام برساند طبیعی است که در این چنین صورتی پرستش بت ها توسط توده ها پرستش چند سنگ و چوب نیست بلکه تسلیم شدن در برابر نظام لایتغییری است که در عرصه نظام طبقاتی و تبعیض اجتماعی و حاکمیت سیاسی صاحبان قدرت به آنها هویت تاریخی و وجودی و مشروعیت می بخشد و بعنوان پاسداری نامرئی از این دستگاه خلافت غاصب حفاظت می کند در این راستا است که امثال ابوسفیان و نمرود و اکرم و ابوجهل و ابولهب و امه ابن خلف و ... غیره که اینهمه برای بت ها گریه می کنند گریه آنها و علم مخالفت آنها در جنگ بدر و احد به حمایت از بت ها و ... غیره بخاطر چند سنگ و چوب نیست چراکه خود این سردمداران کفر بهتر از محمد و ابراهیم می دانند که این بت های سنگ و چوبی نه تنها ارزش دفاع کردن را ندارند بلکه ارزش نام بردن از آنها وجود نخواهد داشت و علت دفاع آنها از این سنگ و چوب تنها بخاطر این است که با این سنگ و چوب ها یک نظام اعتقادی برای توده ها ساخته اند که توسط آن توده ها به حاکمیت آنها مشروعیت میدهند و آنها تحت ظل این نظام اعتقادی در برابر صاحبان قدرت تسلیم هستند و حاکمیت آنها را حق جلوه میدهند این است که تا زمانیکه با این نظام اعتقادی مردم برخورد نشود امکان هیچگونه تحولی و حرکتی از جانب توده ها جهت حمایت از حرکت عدالت خواهانه نخواهد رفت. البته در هر مرحله تاریخی تکوین نظام اعتقادی توسط حاکمیت غاصب برای توده ها به شکلی است ( گاهی بشکل بت این نظام اعتقادی ساخته میشود و زمانی دیگر توسط پیراهن عثمان و انگشتان وائله و گوساله سامری و نیروهای غیبی و ماورائی و گاهی حتی با چند قبر آنچنانکه در زمان شاه عباس صفوی دیدیم که چگونه جلادی که عدالت خواهان را توسط شکنجه گران آدم خوار خود نابود می کرد، برای ساختن نظام اعتقادی برای مردم ایران ، پیاده با پای برهنه به زیارت قبور می رفت تا با آن نظام اعتقادی بسازد که از یکطرف بتواند با دشمن قوی خود امپراطوری عثمانی مقابله کند و از طرف دیگر بتواند حاکمیت غاصبانه خود را بر توده ها مشروعیت بخشد و غیره ) ولی این ساختارها اگرچه از نظر ظاهر با هم متفاوت می باشد ولی هدف همه آنها از آغاز تا کنون مشترک می باشد و آن باوراندن حاکمیت خود بر توده ها توسط آن نظام اعتقادی است که اعتقاد توده ها به این نظامهای اعتقادی باعث تسلیم اعتقادی آنها به حاکمیت قدرتهای غاصب می شوند.
پس ماحصل آنچه تا اینجا گفته شد عبارت می باشد از:
سوره کافرون اعلام یک صف بندی جدید توسط محمد در مکه می باشد.
این صف بندی دارای مضمون طبقاتی - سیاسی - اجتماعی - نژادی است.
صف مقابل نهضت عدالت خواهانه محمد که همان حاکمیت غاصب می باشند دارای یک نظام طبقاتی نظام سیاسی و نظام اجتماعی در مکه می باشند که توسط آن توده های مکه را به استثمار و استعباد و استحمار می کشند.
این نظام طبقاتی حاکم بر مکه برای توجیه شرعی حاکمیت خود بر توده ها اقدام به ایجاد یک نظام اعتقادی کرده اند که توسط این نظام اعتقادی حاکمیت غاصبانه خود را بر توده ها تبیین شرعی - مذهبی - تاریخی و وجودی می کند تا توسط آن توده ها تسلیم این حاکمیت غاصب شوند.
این نظام اعتقادی توجیه کننده نظام طبقاتی در سوره کافرون در بیان محمد، دین یا مذهب نامیده شده است که توسط آن حاکمیت خود را بر توده ها شرعی و جبری و خدائی می کنند.
تمامی سردمدار آن نهضت عدالت خواهانه بشر که سر سلسله جنب آن ابراهیم خلیل بوده است جهت مقابله کردن با نظام تبعیضی و طبقاتی موجود و حاکم راهی جز این نداشته اند که ابتدا با این نظام اعتقادی در بیافتند تا با ویران کردن این نظام اعتقادی مشروعیت حاکمیت غاصب را در نگاه مردم به زیر سوال ببرند و توده ها را آماده قیام بر علیه نظام غاصب بکنند.
مقابله با بت و بتخانه توسط سردمداران نهضت عدالت خواهانه بشر از ابراهیم تا محمد مقابله با سنگ و چوب نبوده بلکه مقابله با آن نظام اعتقادی بوده است که صاحب آن قدرت توسط آن بت ها برای توده ها بوجود آورده بودند.
طرح ترم کافرون در سوره کافرون توسط محمد اشاره به کلیت نظام فلسفی سیاسی طبقاتی تاریخی اعتقادی حکومت غاصب می کند که توسط انحصار قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت اعتقادی مردم بر مردم خدائی میکردند.
طرح و تکرار عبودیت در شکل اثبات و نفی آن در این سوره که با شعار لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ در پایان سوره مشخص تر میشود دلالت بر تکیه عمده محمد در جهت نفی دستگاه اعتقادی موجود در جامعه مکه می کند که با نفی آن باعث آزاد شدن انرژی های به حصار کشیده شده توده ها می شود.
ادامه دارد