درس‌هائی از شریعتی – بخش 6

توحید دگماتیسم، توحید انطباقی، توحید تطبیقی

بنابراین بر این اساس ما می‌توانیم فرایندهای پروسه تکوین تاریخ توحید را در سه مرحله تقسیم کنیم که عبارت است:

ا- توحید دگماتیسم
2- توحید انطباقی
3- توحید تطبیقی

توحید دگماتیسم: منظور از توحید دگماتیسم همان توحید کلامی است که اسلام فقاهتی حوزه‌ائی و فلاسفه یونانی زده ارسطوئی و افلاطونی و تصوف کلی نگر و مجرد اندیش و متکلمین ماوراء الطبیعت و غیر تاریخی اندیش و... به آن معتقد بودند و توحید را در کادر باری در شاخه‌های ذات باری و صفات باری و افعال باری خلاصه می‌کردند و حول این سه محور به کلی بافی می‌پرداختند اینکه خدا واحد است و این وحدانیت هم بر ذات خداوند و هم بر صفات خداوند و هم بر افعال خداوند حاکم می‌باشد، اما اینکه این وحدانیت ذاتی و صفاتی و افعالی چه فونکسیونی در طبیعت و انسان و تاریخ و جامعه دارد، موضوعی بود که هرگز به آن پرداخته نشده بود.

توحید انطباقی: توحید انطباقی اگرچه نسبت به توحید دگماتیسم گامی فرا پیش بود (و کاشف این کشف بزرگ باز خود شریعتی بود) چراکه برای اولین بار در عرصه توحید انطباقی بحث توحید از عرصه‌های مجرّدات و کلیات و ذهنیات و... به پائین کشانیده شد و در دائره انسان و زمین پای نهاد. اما از آنجائیکه این ورود به دایره اخلاق و انسان صورت مکانیکی وغیر تاریخی و غیر اجتماعی داشت ما این توحید را توحید انطباقی می‌نامیم. چراکه توحید کلامی به صورت فراتاریخی و مکانیکی توسط شریعتی وارد حوزه انسان شد و بهمین علت بود که توحید انطباقی شریعتی نتوانست جز در محدوده اکادمیک گامی فرا پیش گذارد و فونکسیون عملی و ابژکتیوی داشته باشد. آنچنانکه تبین انطباقی توحید در کتاب راه طی شده بازرگان نتوانست فونکسیون انسانی و اجتماعی و تاریخی داشته باشد و به صورت یک سلسله مجرّدات ذهنی کلی باقی ماند تا سر از توحید دگماتیسم بازرگان پیر در کتاب بعثت انبیا و خداپرستی و معاد بازرگان در آورد. که در آن بازرگان پیر تمامی گذشته انطباق اجتماعی و انسانی حرکت پیامبران و خودش را نفی کرد و هدف بعثت پیامبران را فقط در معاد و خداپرستی دانست و کار این جهانی و اجتماعی و تاریخی و دنیائی را کار غیر پیامبرانه اعلام کرد. این دستاورد توحیدی دگماتیسم بازرگان پیر بزرگترین دستاورد فونکسیونی توحید انطباقی بود. بی شک اگر استحاله تطبیقی شدن توحید شریعتی آنجام نمی‌گرفت و شریعتی با تطبیقی کردن توحید از توحید انطباقی فاصله نمی‌گرفت راهی جز سرنوشت بازرگان پیر برایش باقی نمی‌ماند. آنچه که باعث گردید که توحید انطباقی راه طی شده بازرگان جوان به سرنوشت توحید دگماتیسم بازرگان پیر بیافتد، محصور شدن توحید انطباقی بازرگان بود و عدم سیلان توحید او به عرصه‌های اجتماعی و انسانی و تاریخی بود که موجب گردید توحید انطباقی بازرگان مانند توحید دگماتیسم و کلامی مطهری در باتلاق کلیت و تجرد اندیشی و ذهنی نابود گردد و آنچنانکه توحید کلامی و دگماتیسم مرتضی مطهری سر از فقاهت عدالت ستیز و زن ستیز و آزادی ستیز و انسانیت ستیز و... در آورد توحید انطباقی بازرگان در مرحله بازرگان پیر سر از اسلام سیاست ستیز و دنیا ستیز و عدالت ستیز و... در آورد.

توحید تطبیقی:توحید تطبیقی از مرحله ای برای شریعتی حاصل شد که آنچنانکه فوقاً مطرح کردیم شریعتی موفق به اولین سفر حج خود (بنا به دعوت ارشاد و با هزینه ارشاد) گردید. در این اولین سفر حج شریعتی که بعدا سفر نامه آن به صورت سلسله کنفرانسهای میعاد با ابراهیم در آمد. شریعتی از طریق حج به ابراهیم رسید و از طریق ابراهیم به توحید تاریخی دست پیدا کرد و از طریق توحید تاریخی بود که شریعتی به سوسیالیسم رسید و از طریق سوسیالیسم بود که شریعتی به دیالکتیک و توحید انسانی رسید. توحید اجتماعی برای شریعتی آنچنانکه قبلا مطرح کردیم با از طریق سفرهای بعدی حج شریعتی برای شریعتی حاصل گردید که در تطبیق رمی جمرات سه ستون منا با آیات سوره الناس شریعتی به کشف توحید اجتماعی نائل آمد. در نیمه دوم سال 50 بود که شریعتی پس از نائل شدن به توحید کلامی و توحید اخلاقی و توحید تاریخی و توحید انسانی و توحید اجتماعی توانست در کادر پیوند و مطابقت تمامی این اشکال و فرایندهای توحیدی به بزرگترین مرحله توحید تطبیقی خود دست پیدا کند که آن توحید فلسفی بود. در کادر توحید فلسفی شریعتی توانست کلیت وجود را در زیر عینک توحید به تماشا بنشیند.

شریعتی و اسلام شناسی تطبیقی: در مرحله کشف توحید فلسفی در نیمه دوم سال 50 بود که شریعتی آبستن یک زایش بزرگ تئوریک شد که آن نوزاد اسلام شناسی تطبیقی ارشاد بود که به صورت اسلام شناسی هندسی توسط شریعتی مطرح گردید. این اسلام شناسی هندسی مقدمه‌ائی گردید برای زایش نهائی ترین مرحله تکامل فهم اسلام شریعتی که اسلام شناسی حزبی بود که در کنفرانس شیعه حزب تمام در اواخر بسته شدن ارشاد در آبان ماه سال 51 مطرح گردید.

بنا براین اسلام شناسی تطبیقی و هندسی شریعتی که تقریبا چهار سال بعد از اسلام شناسی انطباقی شریعتی در اسلام شناسی مشهد برای شریعتی حاصل شد. معلول فرایندهای استحاله‌ائی و تکاملی توحید شریعتی از توحید کلامی به توحید اخلاقی و از توحید اخلاقی به توحید تاریخی و از توحید تاریخی به توحید انسانی و از توحید انسانی به توحید اجتماعی و از توحید اجتماعی توسط پیوند همه این فرایندهای توحید ی به توحید فلسفی بوده است. البته ره آورد توحید تطبیقی برای شریعتی فقط به اسلام شناسی تطبیقی هندسی و اسلام شناسی تطبیقی حزبی خلاصه نمی‌شد. بلکه در کنار این دستاوردهای بسیار مهم شریعتی در عرصه پراتیک توحیدی خود که به صورت ابژکتیو و سوبژکتیو آنجام می‌گرفت. دستاوردهای مهم دیگری هم در عرصه تئوری عام و هم در عرصه تئوری خاص و هم در عرصه تئوری مشخص صاحب گردید که مهمترین آنها عبارت می‌باشد از:

الف‌- سوسیالیسم
ب‌- مبارزه طبقاتی
ج‌- رادیکالیسم
د‌- دیالکتیک
ه‌- مستضعفین به عنوان تکیه طبقاتی تاریخی در مصداق‌های مختلف تاریخی آن که در پرسش و پاسخ دانشکده نفت آبادان پس از کنفرانس‌های انسان اسلام برای اولین بار مطرح کرد و کشف مستضعفین به عنوان تنها تکیه طبقاتی حزب مستضعفین و- مبارزه خودآگاهی بخش یا استراتژی اقدام عملی سازمان گرایانه حزبی.
ز- کشف استراتژی تکیه بر خودآگاهی اعتقادی و خودآگاهی اجتماعی و خودآگاهی طبقاتی در کنفرانس استحمار نو و کهنه در دانشگاه فرح سابق.
ح‌- کشف شعار آگاهی و آزادی و عدالت در کنفرانس قاسطین و ناکثین و مارقین.
ی‌- کشف شعار اسلام منهای روحانیت برپایه اقتصاد بدون نفت مصدق
ک‌- کشف جامعه اشتراکی اول و سمت گیری بسوی امت واحد ثانویه
ل -کشف پیوند راه دنیا و راه آخرت یا راه معاش و راه معاد
م‌- کشف استراتژی پروتستانتیسم اسلامی جهت ایجاد خود آگاهی اعتقادی در توده‌های مذهبی جامعه ایرانی
ن‌- کشف نظام و مناسبات سرمایه داری بعنوان بزرگترین مشکل عصر و... همه و همه از دستاوردهای مهم شریعتی در عرصه صیرورت فرایندهای توحیدی او می‌باشد.

این اسلام شناسی شریعتی در قیاس با اسلام شناسی انطباقی اسلام شناسی مشهد شریعتی دارای خطوط مشخصه‌ائی می‌باشد که شرح آن در اینجا خالی از فایده نمی‌باشد:

1- اسلام شناسی انطباقی مشهد شریعتی از یک سلسله آیتم‌های مکانیکی نظری تشکیل شده است که هیچ ارتباط دینامیکی بین آنها وجود ندارد و تنها به درد آموزش آکادمیکی می‌خورد و بکار گیری آن در یک حرکت حزبی و سازمان گرایانه توانائی هدایت گری استراتژیکی و تئوریکی نه در سطح تئوری عام و نه در سطح تئوری خاص و نه در سطح تئوری مشخص نخواهد داشت. در صورتی که اسلام شناسی تطبیقی ارشاد شریعتی به علت اینکه پیوند تئوریک آن هم در سطح تئوری عام آن و هم در سطح تئوری خاص آن و هم در سطح تئوری مشخص آن یک پیوند ساختاری و ارگانیک می‌باشد که از زیربنا تا روبنای آن به شکل مهره‌های تسبیح به هم پیوند خورده‌اند. همین پیوند تئوریک آن باعث می‌گردد تا اسلام شناسی ارشاد شریعتی بتواند به عنوان تئوری هدایت گری در عمل، ما به ازاء استراتژی و عملی در حرکت سازمان گرایانه حزبی از خود داشته باشد.

2- اسلام شناسی انطباقی مشهد شریعتی بعلت پیوند مکانیکی آن و عدم دارا بودن پیوند دینامیکی تاریخی بین اجزاء آن یک اسلام شناسی غیر تاریخی می‌باشد که این غیر تاریخی بودن اسلام شناسی انطباقی مشهد شریعتی باعث شده تا آن اسلام شناسی به صورت یک سلسله کلیات و مجردات که نه تنها زمینی نمی‌باشد بلکه داری دینامیسم تاریخی نمی‌باشد و طبیعتاً دارای فونکسیون اجتماعی و انسانی نمی‌باشد، برعکس اسلام شناسی ارشاد که بعلت تاریخی بودن آن این اسلام شناسی زمینی می‌باشد و چون تاریخی و زمینی است مشخص و کنکرت می‌باشد لذا بر پایه شرایط اجتماعی و مناسبات تاریخی بشر در کادر مبارزه طبقاتی تاریخ حرکت کرده است و همین امر باعث گردید تا انواع اسلام موجود در تاریخ اعم از شیعه و سنی و یا اسلام فقهی و اسلام کلامی و اسلام تصوّفی و اسلام فلسفی و... یا شیعه علوی و شیعه صفوی و یا شیعه سربداریه یا تسنن اموی و تسنن محمد به صورت امر طبیعی در تاریخ مورد مطالعه قرار گیرد و از عینک مبارزه طبقاتی تاریخی این انواع گرایشات و تفکرات از آغاز تاریخ بشر تا کنون مورد مطالعه قرار گیرد. برای شریعتی آنچنان شیعه علی بعنوان یک امر تاریخی یک موضوع طبیعی می‌باشد، تشیع صفوی نیز یک موضوع طبیعی می‌باشد چراکه شرایط مختلف مبارزه طبقاتی تاریخی عامل پیدایش ای اندیشه‌های مختلف تاریخی از نظر شریعتی می‌باشند. در صورتیکه بر پایه اسلام شناسی انطباقی مشهد شریعتی ما نمی‌توانیم این خاک آلود اندیشه ها در مبارزه طبقاتی تاریخی تبین نمائیم بر پایه اسلام شناسی مشهد شریعتی به علت غیر تاریخی بودن امور تاریخی یا حق مطلق‌اند یا باطل مطلق در صورتی که بر پایه اسلام شناسی ارشاد آنچنانکه مولانا در دفتر دوم مثنوی‌- صفحه 337 می‌گوید امر خاک آلود بودن حقایق در بستر تاریخ امری طبیعی می‌باشد و هرگز نباید در امور تاریخی دنبال حق مطلق یا باطل مطلق گشت:

رگ رگ است این آب شیرین آب شور /  در خلائق میرود تا نفخ صور
همچنانک هر کسی در معرفت  /  می‌کند موصوف غیبی را صفت
فلسفی از نوع دیگر کرده شرح  / باحثی مر گفت او را کرده جرح
و آن دگر بر هر دو طعنه میزند  /  و آن دگر از زرق جانی می‌کند
هریک از راه این نشانها زان دهند  /  تا گمان اید که ایشان زان دهند
این حقیقت دان نه حقند این همه  /  نی بکلی گمرهانند این رمه
زآنک بی حق باطلی ناید پدید  /  قلب را احمق ببوی زر خرید
گر نبودی در جهان نقدی روان  /  قلبها را خرج کردن کی توان
تا نباشد راست کی باشد دروغ  /  آن دروغ از راست می‌گیرد فروغ
بر امید راست کژ را می‌خرند  /  زهر در قندی رود آنگه خورند
گر نباشد گندم محبوب نوش  /  چه برد گندم نمای جو فروش
پس مگو کین جمله دمها باطلند  /  باطلان بر بوی حق دام دلند
پس مگو جمله خیالست و ضلال  /  بی حقیقت نیست در عالم خیال
حق شب قدرست در شبها نهان  /  تا کند جان هر شبی را امتحان
نه همه شبها بود قدر ای جوان  /  نی همه شبها بود خالی از آن
در میان دلق پوشان یک فقیر /  امتحان کن وانک حقست آن بگیر
مومن کیس ممیز کو که تا  /  باز داند حیزکان را از فتی
گرنه معیوبات باشد در جهان  /  تاجران باشند جمله ابلهان
پس بود کالا شناسی سخت سهل  /  چونک عیبی نیست چه نا اهل و اهل
ور همه عیبست دانش سود نیست  /  چون همه چوبست اینجا عود نیست
آنک گوید جمله حقند احمقیست  /  وانک گوید جمله باطل او شقیست
تاجران انبیا کردند سود  /  تاجران رنگ و بو کور و کبود
مینماید مار اندر چشم مال  /  هر دو چشم خویش را نیکو بمال
منگر اندر غبطه این بیع و سود  /  بنگر اندر خسر فرعون و ثمود

بنابراین در اسلام شناسی ارشاد بعلت تاریخی بودن این اسلام شناسی علاوه بر اینکه آنچه که در تاریخ اسلام اتفاق افتاده است در کادر مبارزه طبقاتی امری طبیعی می‌باشد همه امور این مکتب به صورت نسبی می‌بیند نه مطلق که از جمله آن می‌توانیم به جامعه اشتراکی و سوسیالیستی نهائی و یا انسان نمونه شریعتی در اسلام شناسی ارشاد اشاره کنیم که بدلیل تاریخی بودن و زمینی بودن و طبیعی بودن همه این امور از نظر شریعتی امر زمینی و طبیعی و نسبی می‌باشند و صورت مطلق ماوراء الطبیعه که در اسلام شناسی مشهد داشته در اسلام شناسی ارشاد وجود ندارد.

3- در اسلام شناسی ارشاد شریعتی هیچ چیز غیر تاریخی نیست از خداشناسی که فهم خدا توسط انسان می‌باشد توسط شریعتی یک امر تاریخی است تا قران شناسی از عاشورا تاریخی تا تشیع از معاویه تاریخی است تا غدیر و انتظار و مهدویت و امامت در اسلام شناسی ارشاد شریعتی همه چیز تاریخی و در نتیجه انسانی و طبیعی می‌باشد. در آنجا سخن از ماوراء الطبیعی نیست حتی معاد شریعتی از طریق این دنیا ساخته می‌شود. سوره النباء آیه 40‌- ...يَوْمَ يَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنتُ تُرَابًا‌- قیامت روزی است که انسان می‌بیند هر آنچه را که از پیش با دستان خویش فرستاده (از دنیا) است و به همین دلیل است که کافران در آن روز می‌گویند ای کاش ما در دنیا بجای بشر بودن خاک می‌بودیم.

وَمَن كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلاً‌- سوره الاسراء‌- آیه 72 کسی که در این دنیا کور باشد در آخرت هم کور خواهد بود و بدتر.

ماحصل اینکه در اسلام شناسی ارشاد که شریعتی در اواخر سال 50 به آن دست پیدا کرد. این اسلام شناسی شریعتی محصول پراتیک نظری و عملی توحید شریعتی بود و از دل توحید شش گانه شریعتی متولد گردید و به این خاطر بود که اسلام شناسی ارشاد دارای دینامیسم ساختاری می‌باشد و صورت تاریخی و نسبی و طبیعی و زمینی و قابل شناخت می‌باشد و در هر زمانی توان تکامل جویی و تطبیق خود را حفظ خواهد کرد و هرگز به ورطه هولناک اسلام شناسی دگماتیسم بازرگان پیر در نخواهد غلتید و پیوسته به صورت طوفان هدایت گر تئوریک پیش خواهد رفت

سلام بر شریعتی
سلام بر آموزگار بزرگ آگاهی و آزادی و عدالت
سلام بر شریعتی مهاجر همیشه سرزمین حقیقت خیر و زیبائی
سلام بر شریعتی پرومته آتش خود آگاهی بخش خلقهای در زنجیر
سلام بر شریعتی عاصی بر تمامی خداوندان زر و زور و تزویر
سلام بر شریعتی موسای آواره سرزمین استحمار و استثمار و استبداد
سلام بر شریعتی ابراهیم بت شکن جهل و جور و جنایت
سلام بر شریعتی پیام آور قلم و کتاب و آگاهی
سلام بر شریعتی مسیح مصلوب فقاهت
سلام بر شریعتی آرش کمانگیر سرزمین تاریخ مستضعفین
سلام بر شریعتی مصداق آزادی
سلام بر شریعتی مجسمه آگاهی
سلام بر شریعتی روشنفکر مظلوم
سلام بر شریعتی حقیقت محبوس
سلام بر شریعتی کافر مصلحت و خود خواهی
سلام بر شریعتی اسوه شعور و شرف و جوانمردی
سلام بر شریعتی قتیل جهل و جمود و نادانی
سلام بر شریعتی پرچمدار نهضت سیدجمال و عبده و اقبال
سلام بر شریعتی علی گونه‌ائی بر تارک عصر ما
آخرین سلام ما به خفته کلبه محقر گوشه زینبیه، که تا ابد، بیداری ما را با مظلومیت تاریخی خویش به دعوت می‌کشد.

والسلام