اصول اسلام شناسی علی – بخش آخر

 

پس آنچه تا اینجا از تعریف اسلام از نگاه امام علی آموختیم عبارت از اینکه:

  1. از نظر امام علی اسلام یعنی عمل صالح.
  2. عمل صالح در دیسکورس قرآن و نهج البلاغه غیر از عمل حسنه است.
  3. تعریف عمل صالح عبارت از هرگونه عملی که جامعه را به سوی شدن و تکامل پیش می‌برد.
  4. تعریف عمل حسنه عبارت است از هرگونه عملی که فرد یا جامعه را در بودن خود نگه می‌دارد.
  5. از آنجائیکه موضوع عمل صالح، شدن جامعه است. لذا با عنایت به اینکه شدن هر جامعه‏ائی برحسب شرایط اقلیمی و جغرافیائی و فرهنگی و تاریخی و عصری و نسلی متفاوت می‌باشد در این رابطه ما یک عامل صالح کلی و عام و مجرد نداریم بلکه عمل‌های صالحه مختلف داریم.
  6. با عنایت به اینکه موضوع عمل صالح جامعه انسانی می‌باشد و از آنجائیکه ظرف شدن جامعه انسانی که موضوع عمل صالح است به اندازه همه جوامع تاریخ متفاوت می‌باشد لذا در این رابطه ظرف عمل صالح یک ظرف تاریخی می‌گردد.
  7. از نظر قرآن ما ادیان نداریم بلکه تنها یک دین داریم که نامش اسلام می‌باشد که این دین از ابراهیم خلیل شروع می‌شود و تا موسی و عیسی ادامه پیدا می‌کند و به محمد می‌رسد و از محمد تا همیشه زمان ادامه می‌یابد.
  8. از نظر گورویچ ما جامعه نداریم بلکه جامعه‌ها داریم.
  9. به موازات اینکه ما اسلام را مانند امام علی عمل صالح تعریف کردیم و از آن زمانی که فهمیدیم که عمل صالح در دیسکورس قرآن و نهج البلاغه در جوامع مختلف بشری به لحاظ طولی و عرضی متفاوت می‌باشد پس در هر شرایط زمانی و تاریخی ما باید یک تعریف مشخص از عمل صالح و در نتیجه از اسلام ارائه بدهیم.

10. بدین ترتیب است که انواع اسلام جانشین اسلام واحد می‌گردد یا به عبارت دیگر اسلام شناسی جانشین اسلام می‌شود و یا انواع اسلام شناسی های تاریخی به وجود می‏آیند.

11. بنابراین به موازات تاریخی شدن عمل صالح و در نتیجه به موازات تاریخی شدن اسلام انواع اسلام شناسی‏ها جایگزین اسلام می‌شود.

12. با تاریخی شدن عمل صالح و اسلام و جایگزین شدن انواع اسلام شناسی ها بجای اسلام برای تعریف اسلام در هر شرایط تاریخی و اجتماعی باید قبل از اینکه اسلام را تعریف کنیم عمل صالح آن زمان و آن جامعه را تعریف کنیم و بر حسب نوع تعریفی که ما از عمل صالح می‌کنیم اسلام مورد نظر ما تعریف می‌شود.

13. پس از نظر امام علی هم عمل صالح یک مقوله تاریخی است و هم اسلام یک مقوله تاریخی می‌باشد.

حال با توجه به مؤلفه های فوق می‌توانیم به سوال فوق پاسخ دهیم که درد 25 ساله علی که خار در چشم و خاشاک در گلو در حال رویت غارت میراثش توسط اصحاب سقیفه بود، این میراث علی خلافت نبود، این میراث علی حکومت وصایتی رسیده از جانب پیامبر به او نبود، این میراث علی غصب فدک نبود، این میراث غصب کاندیداتوری او توسط پیامبر در غدیر غم نبود، این میراث علی قرآن مدون شده و بدون تحریف توسط عثمان نبود، بلکه میراث علی جامعه‏ائی بود که آنچنانکه شاه ولی الله دهلوی به نقل از اقبال در بازسازی فکر دینی (ترجمه احمد آرام - صفحه 196) می‌گوید ایجاد یک جامعه نمونه برای آینده بشریت بود. تا در آینده مسلمانان بتوانند برپایه این الگو جامعه خود را مطابق شرایط زمان و دوران بسازند. بعد از رحلت پیامبر در طول آن 25 سال نه تنها قرآن دچار تحریف نشد بلکه قرآن درون ذهن‌ها توسط عثمان کتبی هم گردید و نه تنها خلافت پیامبر ضعیف نشد بلکه آنچنان گستردگی جغرافیائی پیدا کرد که دو امپراطور بزرگ جهانی را هم تسلیم خود کرده بود و نه تنها گروندگان به اسلام کم نشدند بلکه بالعکس تا اقصی نقاط افریقا و آسیا اسلام گسترش پیدا کرده بود و نه تنها ظاهر قرآن تحقیر نشده بلکه بالعکس بعد از پیامبر تجلیل از قرآن بیشتر شد (و تا آنجا پیش رفتند که در زمان عثمان برای اولین بار قرآن شفاهی عصر پیامبر را از ذهن‌ها بیرون آوردند و به صورت نوشته در آوردند که این عمل کار کمی در حق قرآن نبود. چرا که با مکتوب شدن قرآن توسط عثمان قرآن توانست حیات متزلزل مرحله ذهنی و شفاهی خود را ترک گوید و وارد مرحله کتبی گردد. که یک حیات ابدی بود آنچنانکه بعد از پیامبر اسلام جغرافیای اسلام در زمان شیخین برای اولین بار به خارج از محدوده عربستان توسعه پیدا کرد و شیخین و در راس آنها عمر توانست حتی امپراطوری های جهانی ایران و روم را هم وادار به تسلیم بکند.

بعد از پیامبر، اسلام که در زمان محمد دوران مرحله تاسیسی خودش را طی می‌کرد وارد مرحله استقرار ی و تثبیت شد که این استحاله‌های سه گانه کم پیروزی و موفقیت برای اسلام نبود. پس با همه این احوال چه چیزی بعد از محمد توسط اصحاب سقیفه دچار انحطاط و انحراف و سقوط گردید. در یک کلام جامعه محمد و مدینه النبی اسلام بود که به علت کشور گشائی های بی در پیکر شیخین و به علت عدم توانائی اصحاب سقیفه در جهت مدیریت انسانی و مدیریت اجتماعی و مدیریت اقتصادی و مدیریت سیاسی جامعه محمد و به علت سرازیر شدن غنایم بی حد و حصر جنگی به مدینه محمد و به علت میل و حرکت شیخین در جهت زنده کردن بافت‌های طبقاتی و قومی و قبیله گی و نژادی باعث شد تا راه محمد و اسلام محمد که در مدینه محمد تبلور پیدا می‌کرد به بیراهه بیافتد و همین جایگزینی بیراهه بجای راه عامل انحراف و فساد و به قول امام علی عامل سقوط و انحراف مدینه محمد گردید.

علی خوب می‌داند که تمام عظمت اسلام در جامعه سازی اسلام است.

علی خوب می‌داند که با جامعه سازی اسلام است که اسلام دین سیاسی و اجتماعی می‌شود.

علی خوب می‌داند که اگر جامعه سازی اسلام تعطیل گردد اسلام دین تصوف اشعری گری عقل ستیز و اراده ستیز و جامعه ستیز و زن ستیز و دنیا ستیز و آزادی ستیز می‌شود.

علی خوب می داند که اگر جامعه سازی اسلام تعطیل بشود اسلام می‌شود دین فقاهتی دگماتیسم انسان ستیز و دموکراسی ستیز و عدالت ستیز و زن ستیز و معرفت ستیز و خودآگاهی ستیز و تاریخ ستیز و جامعه ستیز.

علی خوب می‌داند که اگر جامعه سازی و مدینه النبی محمد تعطیل بشود. اسلام فیلسوفانه ارسطوئی یا افلاطونی ذهن گرا و تخیلی و استاتیک و جبرگرا و طبقاتی و... بر تاریخ اسلام حاکم خواهد شد.

علی خوب می‌داند که تنها با اسلام جامعه ساز است که می‌توان جامعه سیاسی و مسلمان سیاسی و انسان سیاسی بسازد علی خوب می‌داند که بر پایه جامعه ساز بودن اسلام است که می‌توان مسلمان سیاسی ساخت و هرگز با مسلمان آخرت گرای و صوفی منش نمی‌توان انسان مومن و مسئولیت پذیر جامعه ساز پرورش داد.

بنابراین در این رابطه است که تبلور اسلام برای علی جامعه محمد است نه قرآن بر سرنیزه عمروعاص و معاویه که تنها فونکسیون آن استحمار توده‌ها است و به دستور علی باید لگدکوب شود.

علی خوب می‌داند برای اینکه قرآن آنچنانکه اقبال لاهوری می‌گوید، بتواند (نقش قرآن چونکه در عالم نشست / نقش‌های پاپ و کاهن را شکست
فاش گویم آنچه در دل مضمر است / این کتابی نیست چیز دیگر است
چونکه در جان رفت جان دیگر شود / جان چو دیگر شد جهان دیگر شود
با مسلمان گفت جان در کف بنه /هرچه از حاجت فزون داری بنه) رسالت انسان سازی داشته باشد باید این اسلام جامعه ساز باشد.

علی خوب می‌داند برای اینکه قرآن آنچنانکه مولانا می‌گوید:

(زآنکه از قرآن بسی گمراه شدند / زین رسن قومی درون چه شدند
مررسن را نیست جرمی‌ ای عنود / چون تو را سودای سر بالا نبود) عامل گمراهی جامعه و فرد نشود و سودای سر بالا داشتن که رمز فهم و جذب هدایت قرآن است حاصل شود. باید اسلام جامعه ساز جایگزین اسلام جامعه گریز گردد.

علی خوب می‌داند که مدینه النبی و جامعه سازی اسلام و محمد و قرآن رمز تمامی موفقیت‌های پیامبر اسلام و وجه تمایز رسالت پیامبر از دیگر پیامبران بوده است. به این دلیل است که برای علی تبلور اسلام همان جامعه یا جامعه سازی محمد است به این دلیل است که علی کشور‏گشائی های بی در پیکر اصحاب سقیفه را در نهایت به ضرر و زیان اسلام و جامعه محمد تحلیل می‌کرد. به این دلیل است که علی در دوران 25 سال سکوت خود رسما و علنا از جنبش ضد طبقاتی ابوذر با تمامی وجود حمایت می‌کند و در بیانیه‏ائی که در زمان تبعید ابوذر به ربذه در زمان عثمان ایراد کرد. خطوط این حمایت خود را به نمایش گذاشت. نهج البلاغه - دکتر جعفر شهیدی - کلام 130- صفحه 128 - "يَا أَبَاذَرٍّ إِنَّكَ غَضِبْتَ لِلَّهِ فَارْجُ مَنْ غَضِبْتَ لَهُ إِنَّ اَلْقَوْمَ خَافُوكَ عَلَى دُنْيَاهُمْ وَ خِفْتَهُمْ عَلَى دِينِكَ فَاتْرُكْ فِي أَيْدِيهِمْ مَا خَافُوكَ عَلَيْهِ وَ اُهْرُبْ مِنْهُمْ بِمَا خِفْتَهُمْ عَلَيْهِ فَمَا أَحْوَجَهُمْ إِلَى مَا مَنَعْتَهُمْ وَ مَا أَغْنَاكَ عَمَّا مَنَعُوكَ وَ سَتَعْلَمُ مَنِ اَلرَّابِحُ غَداً وَ اَلْأَكْثَرُ حُسَّداً وَ لَوْ أَنَّ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرَضِينَ كَانَتَا عَلَى عَبْدٍ رَتْقاً ثُمَّ اِتَّقَى اَللَّهَ لَجَعَلَ اَللَّهُ لَهُ مِنْهُمَا مَخْرَجاً لاَ يُونِسَنَّكَ إِلاَّ اَلْحَقُّ وَ لاَ يُوحِشَنَّكَ إِلاَّ اَلْبَاطِلُ فَلَوْ قَبِلْتَ دُنْيَاهُمْ لَأَحَبُّوكَ وَ لَوْ قَرَضْتَ مِنْهَا لَأَمِنُوكَ - ای اباذر! تو به خاطر خدا با این حکومت به خشم افتادی - پس به خدایت امیدوار باش که پیروز خواهی شد - این حکومت از تو به خاطر حکومت شان ترسیدند و تو را تبعید کردند - ولی تو به خاطر ایمان و مسئولیت خودت با این‌ها مبارزه کردی - بگذار این حکومت موقت دنیا در دست آنها باشد و تو ایمان و مسئولیت خودت را از این‌ها نگه دار و به تبعید گاهت برو (چرا که با تبعید و زندان و اعتراف گیری رادیو و تلویزیون و شکنجه و کهریزک و اوین و گوهردشت و تجاوز و ربذه و مرج العذرا و... می‌خواهند ایمان تو را در هم بشکنند) - چقدر این حکومت‌ها ی فاسد به این حکومت و سرنیزه برای استمرار حیاتشان نیازمندند - و چقدر تو ای اباذر نسبت به قدرت و حکومت بی نیازی (چرا که مبارزه تو با حکومت به خاطر مسئولیت و ایمان است در صورتیکه مبارزه حکومت با تو به خاطر قدرت طلبی و حکومت خواهی است) - به زودی خواهی فهمید که در این مبارزه تو پیروزی و این‌ها شکست خوردگان خواهند بود - اگر این نظام‌های فاسد و اتوکراتیک و توتالی‌تر و مستبد و فقاهتی درهای آسمان و زمین را با سر نیزه بر تو ببندند خداوند این مومنان را از راههائی که خود می‌داند مدد می‌رساند و آنها را پیروز خواهد کرد - ای اباذر در سراسر زندگی‌ات تنها مونس تو حق بوده است و تنها دشمن تو باطل بوده است - ای اباذر اگر تو حکومت آنها را تائید می‌کردی و ایمان و مسئولیتت را به آنها می‌فروختی ترا دوست می‌داشتند - و اگر پستی از قدرت اقتصادی و سیاسی و اجتماعی آنها (حتی در حد امامت نماز جمعه) قبول می‌کردی. به تو اعتماد پیدا می‌کردند و تو را به جای ربذه در امان خود قرار می‌دانند - (سید رضی می‌گوید اگر لَأَمِنُوكَ با تشدید خوانده شود معنا بدین صورت است که: ترا در امان خود قرار می‌دادند) در نفی حکومت عثمان به جای طرح مسائل اعتقادی فقط بر انحرافات سیاسی و انسانی آنها تکیه می‌کند.

3 - اسلام شناسی با نگاه علی: نهج البلاغه - دکتر جعفر شهیدی - خطبه 106- صفحه 98:

الف - اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي شَرَعَ اَلْإِسْلاَمَ - حمد از آن خدائی که اسلام را راه کرد (بنابراین نخستین مشخصه اسلام شناسی علی اینکه اسلام راه است نه هدف. فحوای و عمق این مشخصه اول اسلام شناسی علی زمانی برای ما بیشتر فهمیده می‌شود که بدانیم که فونکسیون تمامی اسلام شناسی‏هائی که بعد از پیامبر تا کنون به صورت انحرافی جهان اسلام را در هم نوردیده است بازگشت پیدا می‌کند به اینکه همه آنها اسلام را از صورت راه در آوردند و صورت هدف به آن بخشیدن از اسلام دگماتیسم فقاهتی گرفته که با عمده کردن فقه قرآن و اسلام آن فقه را از گردونه جامعه و تاریخ و عصری شدن خارج کردند و صورت هدف شدن به آن بخشیدند. که این موضوع عاملی گردید تا اسلام فقاهتی به صورت یک اپیدمی در طول مدت 1000 سال گذشته کشتی اسلام و جامعه اسلامی را به گل بنشاند . آنچنانکه ابن خلدون و امام محمد غزالی و علامه اقبال لاهوری می‌گویند. تمامی ابعاد اخلاقی و اجتماعی و سیاسی و تاریخی و اعتقادی اسلام و قرآن را در پای معبد فقه هدف شده ذبح شرعی کنند. که حاصل نهائی این ذبح غول مهیب حکومت مطلقه فقاهتی می‌باشد که مدت 33 سال است ایران را بدل به بیابان سوخته انسانی و اجتماعی و سیاسی و اخلاقی و فرهنگی کرده‌اند می‌باشد).

ب - فَسَهَّلَ شَرَائِعَهُ لِمَنْ وَرَدَهُ - این راه را برای وارد شوندگان به آن آسان ساخت (دومین مشخصه اسلام شناسی علی به پیروی از معلم بزرگوارش پیامبر اسلام که فرمود: بعثت علی شریعته سهله - من مبعوث شدم برای اسلام و شریعت آسان - راهی که اسلام علی معرف آن است نه تنها راه است و هدف نیست بلکه راهی است آسان که هر کس که بخواهد وارد آن بشود به آسانی می‌تواند این راه را بپیماید - برای درک این مشخصه دوم اسلام شناسی علی کافی است که که به فونکسیون تخصصی کردن اسلام در عرصه اسلام فقاهتی یا اسلام تصوفی یا اسلام فلسفی یا اسلام کلامی و... کمی نظر بیاندازیم تا این حقیقت به وضوح برای ما روشن شود که به موازات ورود تخصص‌های خارج از اسلام به اسلام و فنی و پیچیده کردن اسلام هر چند توانستند به لحاظ فرهنگی اسلام را فربه‌تر کنند اما به لحاظ تحرک و پتانسیل رفتن اسلام را سنگین کردند و با سنگین شدن اسلام بود که اسلام تکنیکی جانشین اسلام محمدی گردید که این اسلام تکنیکی به صورت هدف فقهی یا هدف فلسفی یا هدف کلامی یا هدف تصوفی در آمد که حاصل همه آنها به گل نشستند کشتی اسلام بود برای همین هم بود که محمد عبده در ادامه راه سیدجمال وقتی که حرکت خود را از شمال آفریقا آغاز کرد نخستین آسیب شناسی که از اسلام کرد این بود که فریاد بر آورد که این اسلام سنگین شده و این اسلام سنگین شده با فقه و فلسفه و تصوف و کلام و... نمی‌تواند به عنوان یک راه نجات بخش جامعه مسلمانان در این زمان بشود محمد عبده معتقد بود که برای نجات اسلام به گل نشسته باید اول این اسلام را سبک و آسان بکنیم و در ادامه این کشف محمد عبده بود که در زمانیکه در لبنان تبعید بود به صورت تصادفی با نهج البلاغه علی برخورد کرد و پس از مطالعه نهج البلاغه در زمانیکه حتی شیعیان علی از نهج البلاغه علی کوچکترین آگاهی فکری و فرهنگی نداشتند محمد عبده با شرح نهج البلاغه این کتاب را به عنوان متد نجات اسلام و مسلمین شناخت و راه سبک کردن اسلام گذار اسلام از کانال نهج البلاغه دانست و بدین ترتیب بود که عبده از راه اول تجویزش جهت نجات اسلام و سبک کردن اسلام که او مانند مهندس مهدی بازرگان جوان بر راه انطباق علمی اعتقاد می‌ورزید فاصله گرفت و طریقه نجات تطبیقی بر پایه نهج البلاغه را انتخاب کرد و بدین ترتیب بود که جهان اسلام و بعد از آن جهان شیعه با اسلام شناسی علی در نهج البلاغه آشنا شدند).

ج - وَ أَعَزَّ أَرْكَانَهُ عَلَى مَنْ غَالَبَهُ - اما ارکان این اسلام شریعه سهله آنچنان محکم است که هیچ مذهبی و مکتبی را تا ابد یارای چیره گی بر آن ندارد - سوالی که در اینجا مطرح می‌شود اینکه ارکان اسلام شناسی علی که عامل بر تری اسلام علی بر تمامی مکتب‌ها و مذهب‌ها تا ابد می‌شود کدام است؟ بر ای پاسخ به این سوال باید به آنچه فوقاً در این رابطه مطرح کردیم نگاهی گذرا بیاندازیم بطوری که مطرح شد ارکان اسلام شناسی علی عبارتند از:

1 - اعتقاد به اجتماع سازی اسلام
2 - عدالت پروری و ضد طبقاتی بودن اسلام
3 - انسانیت پروری اسلام
4 - ظلم ستیز بودن اسلام
5 - اخلاق گرائی اسلام
6 - جهان بینی خدا محوری اسلام و...

این‌ها ارکان اسلام شناسی امام علی است و به همین دلیل از زمانی که در سال 36 امر خلافت مسلمین را قبول کرد در کانتکس خطبه‌ها و نامه و سخنرانی‌هایش کوشید در برخورد با خاص و عام این اصول را مطرح کند و در انجام آن پای بفشارد. مثلا:

  • در خطبه اول بعد از خلافتش (خطبه 16 نهج البلاغه) رکن تقدم جامعه سازی در راستای فرد سازی مطرح کرد.
  • در خطبه دوم بعد از خلافتش (که خطبه 15- نهج البلاغه می‌باشد) وَ اَللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ اَلنِّسَاءُ وَ... رکن عدالت پروری اسلام را مطرح کرد.
  • در کلام "لاَ تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اَللَّهُ حُرّاً" - هرگز بنده دیگران مباش چون خداوند ترا آزاد قرارداده است – نامه 31 – نهج البلاغه – صبحی صالح" رکن آزادی خواهی و حریت پروری اسلام را مطرح می‌کند.
  • در کلام "أَشْرَفُ اَلْغِنَى تَرْكُ اَلْمُنَى - شریف‌ترین ثروت‌ها ترک تمنیات و خواسته‌ها و تمایلات درونی است" رکن اخلاق محوری اسلام را مطرح می‌کند.
  • و در نامه 45 به عثمان بن حنیف نماینده‌اش در بصره: عثمان ابن حنیف شنیده‌ام به مجلسی پا نهاده‏ائی که در آن توانگران را خوانده و ناتوانان رانده شده بودند به هنگام پذیرائی غذاهای رنگارنگ برای تو آورده‏اند و ظرف‌های گوناگون نزد تو چیده‌اند اگر می‌خواهی با من کار کنی دست از این روش بکش و گرنه استعفا بده" رکن ساده زیستی و مردم گرائی اسلام را مطرح می‌کند.
  • و در کلام "وَ اَللَّهِ لَوْ أُعْطِيتُ اَلْأَقَالِيمَ اَلسَّبْعَةَ و... به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را با هر چه آسمان هایشان دارند به من بدهند که بر خدا در مورد مورچه‏ائی عصیان و رزم و پوست جوئی را که مورچه به آشیانه خود می‌برد از او بگیرم هرگز نخواهم کرد – خطبه 215 – نهج البلاغه – فیض الاسلام" رکن ظلم ستیزی اسلام را مطرح می‌کند.
  • و در حکمت 237 نهج البلاغه – صبحی صالح: "إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اَللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ اَلتُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اَللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ اَلْعَبِيدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اَللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ اَلْأَحْرَارِ- گروهی خداوند را به خاطر پاداش آخرت می‌پرستند این نوع عبادت را عبادت تجار می‌نامند و گروهی خداوند را به خاطر ترس از عقوبت آخرت پرستش می‌کنند این نوع عبادت را عبادت بردگان می‌نامند و گروهی خداوند را به خاطر خود خداوند پرستش می‌کنند این نوع عبادت را عبادت آزادگان می‌نامند" رکن رهائی انسان در اسلام را مطرح می‌کند.
  • و در خطبه 27 نهج البلاغه که همان خطبه جهاد می‌باشد رکن جامعه سازی و مبارزه را مطرح می‌کند.
  • و در فرمان مالک اشتر با بیان "الناس صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي اَلدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي اَلْخَلْقِ - مردم جامعه بیرون از دو صنف نیستند یا برادر دینی تو هستند یا نظیر و همتای تو در خلقت می‌باشند"، رکن انسان گرائی اسلام را مطرح می‌کند.

سلام بر علی معلم اخلاق - سلام بر علی معلم انسانیت - سلام بر علی معلم حریت - سلام بر علی قرآن ناطق - سلام بر علی عدالت مظلوم - سلام بر علی آگاهی مسئول - سلام بر علی فریاد خاموش ربذه - سلام بر علی طوفان کوبنده خیبر - سلام بر علی آموزگار بزرگ وحدت - سلام بر علی اراده مجسم ایمان - سلام بر علی موسی سرزمین هجرت - سلام بر علی فریاد احد، احد بلال محمد - سلام بر علی همسر مسئول فاطمه - سلام بر علی پدر متعهد حسنین - سلام بر علی مرغ حق چاه‌های ینبع - سلام بر علی اتش فشان شجاعت و مدیریت و رهبری احد - سلام بر علی بازوی محمد در خندق - سلام بر علی شجاعت حمزه در بدر - سلام بر علی صبر یعقوب بر اسلام - سلام بر علی شکسته دل خسته دردمند جمل - سلام بر علی مظلوم حکمیت صفین - سلام بر علی معجزه انسانی محمد - سلام بر علی حریت مظلوم در کربلا - سلام بر علی مسیح مصلوب در مرج العذرا

سلام بر علی فریاد خاموش در کهریزک - سلام بر علی انسانیت مصلوب در اوین - سلام بر علی بلال مجروح در گوهردشت - سلام بر علی قطره خون 30 خرداد 88 در سنگفرش آزادی - سلام بر علی حلاج بر سردار فتوای فقاهت تابستان 67 - سلام بر علی قتیل عاشورای 88 - سلام بر علی رسوا کننده اسلام فقاهت - سلام بر علی نفی کننده اسلام دگماتیسم تصوف اشعری گری

سلام بر علی فرزند توحید و کعبه و اسلام - سلام بر علی تعریف کننده ایمان و اخلاص و مروت - سلام بر علی اسلام مجسم - سلام بر علی اخلاق محمد - سلام بر علی عدالت ناطق - سلام بر علی حریت ناطق - سلام بر علی انسانیت ناطق - سلام بر علی دادگاه سفاهت خوارج - سلام بر علی سیاست جنایت قاسط - سلام بر علی قاضی خیانت ناکث - سلام بر علی پرومته آتش حرای جبل النور محمد - سلام بر علی شهید محراب عدالت - سلام بر علی ققنوس خاکستر شریعت - سلام بر علی آموزگار بزرگ طریقت - سلام بر علی معمار بزرگ حقیقت - سلام بر علی فرقان مجسم خندق - سلام بر علی شاگرد بزرگ مکتب وحی محمد - سلام بر علی عرفان معراج محمد - سلام بر علی - سلام بر علی

 

والسلام