مبانی تئوریک سوسیالیسم – بخش 24

 

اصول مقدماتی و ارکان و مشخصه و تعریف سوسیالیسم علمی

 

ب - رکن دوم از ارکان سوسیالیسم علمی که جهت تحقق سوسیالیسم علمی باید به آن تکيه کنيم ، اصل وحدت است. اصل وحدت در عرصه سوسیالیسم علمی تبیین کننده رابطه “من” و “ما” است. به عبارت دیگر در عرصه رکن وحدت باید به این سوال پاسخ دهیم که چگونه “من” به “ما” استحاله پیدا می کند؟ چراکه تا زمانی که “ما” در جامعه سوسیالیستی حاصل نشود امکان تحقق سوسیالیسم علمی به هر شکلی محال خواهد بود.

از نظر تمامی تئوریسین‌های سوسیالیسم علمی، بزرگترین فاجعه‌ی که در تاریخ بشر اتفاق افتاده است این که، “ما”ی اولیه جامعه بشری بدل به “من” گردید و پیدایش “من” و جایگزینی “من” به جای “ما”ی اولیه بشر بوده که باعث گردید تمامی جنایت‌ها و فسادها در جامعه بشری بوجود بیاید و راه نجات بشر هم فقط در این می‌باشد که دوباره ما بتوانیم این “من”های بشری را توسط سوسیالیسم بدل به “ما” بکنیم؛ و اما اینکه چگونه این “من”ها را می‌توان بدل به “ما” کرد، باز برحسب دیدگاه‌های مختلف نظریه پردازان سوسیالیسم علمی نظرات متفاوتی مطرح شده است. اما آنچه نظریه غالب تئوریسین‌های علمی در این رابطه را تشکیل می‌دهد عبارت می‌باشد از اینکه عاملی که باعث گردید تا “ما”ی اولیه بشر بدل به “من” بشود مالکیت خصوصی بر ابزار تولید بود. لذا تا زمانی که ما توسط سوسیالیسم این مالکیت فردی بر ابزار تولید را بدل به مالکیت اجتماعی نکنیم این “من”ها از میان نمی‌رود و تا زمانی که “ما”ی اجتماعی تحقق پیدا نکند امکان تحقق سوسیالیسم علمی نمی‌باشد.

از نظر معلم کبیرمان شریعتی در اسلام و قرآن و پراکسیس محمد، عاملی که جهت تبدیل “من” به “ما” در نظر گرفته شده است مراسم و مناسک حج است که توسط آن مسلمان باید در این مناسک تمرین “ما” سازی از “من”های فردی بکنند و اعمال و مناسک حج از آغاز احرام تا پایان قربانی در منا چه در عرصه احرام، چه در مرحله طواف، چه در مرحله سعی، چه در مرحله عرفات و مشعر و منا همه و همه اسلام می‌خواهد پراتیک اجتماعی “ما” سازی از “من” را به مسلمانان آموزش دهد. چراکه بر خلاف عرفا که به تاسی از عرفان شرق آسیا مخصوصا بودا معتقد به کشتن نفس بودند (ای شهان کشتیم ما خصم برون / ماند خصمی زان بدتر در اندرون) اسلام معتقد به کشتن نفس بر پایه ریاضت بودائی نیست بلکه بالعکس، معتقد به تعالی بخشیدن نفس در عرصه پراکسیس می‌باشد. که پراکسیس حج آموزشی در این رابطه می‌باشد. به هر حال تا زمانی که نتوانیم از “من”های درون جامعه “ما” بسازیم امکان تحقق سوسیالیسم علمی وجود نخواهد داشت بزرگترین و سخت‌ترین مرحله پروسه سوسیالیسم علمی همین ساختن “ما” و تبدیل کردن “من”ها به “ما” می‌باشد.

 

1.    مشخصه سوسیالیسم علمی:

پس از اینکه اصول مقدماتی سوسیالیسم علمی را شناختیم و به ارکان سوسیالیسم علمی هم واقف گشتیم نوبت به مشخصه سوسیالیسم علمی می‌رسد، که در این بخش باید به وجه تمایز مناسبات سوسیالیسم علمی با دیگر مناسبات بپردازیم. یعنی در بخش مشخصات سوسیالیسم علمی باید به این سوال پاسخ دهیم که چه تمایزی بین مناسبات سوسیالیسم علمی با مناسبات ماقبل آن وجود دارد که باعث می‌گردد تا سوسیالیسم علمی از آن‌ها برتر گردد؟ آنچه وجه تمایزمناسبات سوسیالیسم علمی از دیگر مناسبات می‌باشد عبارت است از:

الف - تولید برای مصرف نه تولید برای بازار. به عبارت دیگر تولید بر مبنای ارزش مصرفی نه تولید بر پایه ارزش مبادله.

ب - دومین مشخصه سوسیالیسم نفی استثمار در جامعه سوسیالیستی در هر شکل و صورت آن، هم استثمار فرد از فرد و هم استثمار طبقه از طبقه و هم استثمار ملت از ملت در جامعه سوسیالیستی باید از بین برود.

ج - سومین مشخصه جامعه سوسیالیستی شکل گیری “ما”ی اجتماعی در عرصه تولید و توزیع و مصرف توسط نفی “من”های ایجاد شده به وسیله مالکیت خصوصی در جامعه.

ابوحامد امام محمد غزالی در خصوص رابطه اسلام و سوسیالیست یا به اصطلاح او اشتراکی، معتقد است که از نظر اسلام مسلمانان باید به صورت اشتراکی زندگی کنند و در ثروت و سرمایه های جامعه همه مردم به صورت اشتراکی بهره‌مند گردند، نه به صورت فردی. نه اینکه در یک جامعه اسلامی یک طبقه از جامعه به علت برخورداری توان استفاده از سرمایه های جامعه به صورت خصوصی داشته باشد اما یک بخش بزرگی دیگر از جامعه به علت عدم برخورداری نه تنها توان استفاده از سرمایه اجتماعی نداشته باشد بلکه بالعکس حتی خود او را و نیروی کار او را آن بخش برخوردار به استثمار بکشاند.

از نظر امام محمد غزالی چنین جامعه ائی جامعه اسلامی نمی‌باشد. او معتقد است که نظر اسلام این است که در یک جامعه تمامی افراد جامعه از سرمایه موجود جامعه به صورت اشتراکی استفاده کنند. به عبارت دیگر از نظر غزالی اسلام نمی‌خواهد سوسیالیسم را مانند پل پوت بر جامعه تحمیل نماید، بلکه بالعکس اسلام معتقد است که جامعه انسانی و اسلامی باید به درجه ائی از رشد و تکامل برسد که بتواند سوسیالیسم را انتخاب کند.

به عبارت دیگر از نظر غزالی سوسیالیسم اسلامی جنبه اجباری ندارد بلکه جنبه اختیاری دارد. بنابراین یکی از مشخصه های سوسیالیسم علمی آن است که “من”های طبقاتی و “من”های نژادی و “من”های مذهبی و قومی و قبیله ائی در جامعه از بین می‌رود و “ما”ی انسانی جانشین آن می‌گردد.

به عبارت دیگر تنها در عرصه سوسیالیسم است که امکان تحقق “ما”ی انسانی وجود دارد چرا که تا زمانی که “من” طبقاتی و “من” نژادی و “من” مذهبی و قومی و قبیله ائی در جامعه از بین نرود “ما”ی اجتماعی که همان انسان و انسانیت است تحقق پیدا نمی‌کند، لذا تنها در جامعه سوسیالیستی است که مولانا جلال الدین بلخی می‌تواند گم شده خود را که “ما”ی انسانی است پیدا کند.

 

دیوان شمس غزل 441 صفحه 203 سطر 14 به بعد

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر / کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

گفتند یافت می نشود جسته‌ایم ما / گفت آنک یافت می نشود آنم آرزوست

 

دومین مشخصه جامعه سوسیالیستی اینکه بر خلاف مناسبات سرمایه داری که در آن تولید برای بازار انجام می‌گیرد و انسان در آن نظام فقط بدل به حیوان مصرف کننده می‌گردد که فقط باید در او نیاز مصرف کالای سرمایه داری ایجاد کرد. در جامعه سوسیالیستی به خاطر اینکه جامعه و انسان جای بازار سرمایه داری می‌گیرد در نتیجه ارزش مصرفی جانشین ارزش مبادله سرمایه داری می گرد، یعنی در جامعه سوسیالیستی تولید برای پاسخگوئی به نیاز مصرف کننده تولید می‌شود نه تولید برای کسب هر چه بیشتر سود سرمایه داری و بر پایه این مشخصه نظام سوسیالیستی است که مشخصه سوم نظام سوسیالیستی نیز تحقق پیدا می‌کند و آن عبارت است از نفی استثمار در هر شکلش می‌باشد. زیرا زمانی که مالکیت بر ابزار تولید از فرد و طبقه گرفته شد و در خدمت جامعه در آمد و ارزش مبادله جای خود را به ارزش مصرفی داد و “من”های طبقاتی و نژادی و مذهبی و قومی و قبیله ائی در جامعه از بین رفت دیگر جائی برای استثمار باقی نمی‌ماند یعنی خود به خود مشخصه سوم سوسیالیسم که نفی استثمار در تمامی اشکال آن می‌باشد تحقق پیدا می‌کند.

 

2.    تعریف سوسیالیسم علمی:

آنچنانکه در بخش اصول مقدماتی سوسیالیسم علمی و بخش ارکان سوسیالیسم علمی و بخش مشخصه سوسیالیسم علمی مشاهده کردید بین نظریه پردازان سوسیالیسم علمی وحدت نظری وجود ندارد، ولی آنچه ما در این رابطه مطرح کردیم بر پایه یک جمعبندی کلی از نظریه پردازان سوسیالیسم علمی در این رابطه می‌باشد. در رابطه با تعریف سوسیالیسم علمی هم باز همین تنوع دیدگاه در بین نظریه پردازان سوسیالیسم علمی وجود دارد. عده ائی که کارل مارکس نیز جزو آنها می‌باشد سوسیالیسم علمی را بر پایه مالکیت اجتماعی بر ابزار تولید و نفی مالکیت خصوصی تعریف می‌کنند، جمعی دیگر نظر به اینکه علت العلل تمامی فسادهای اجتماعی انسان را “استثمار” می‌دانند؛ لذا سوسیالیسم علمی را بر پایه نفی استثمار تعریف می‌کنند و حتی بعضی سوسیالیسم علمی را بر پایه انسان و آزادی انسانی معنی می‌کنند و معتقدند که سوسیالیسم یعنی آزادی و احترام به شخصیت انسان از آن جهت که انسان است. بدون توجه به وجه طبقاتی یا وجه نژادی یا وجه مذهبی، جمعی دیگر سوسیالیسم را شکلی از نظام زندگی می‌دانند که در آن نظام زندگی به صورت جمعی می‌باشد نه فردی، یعنی زندگی شرکتی باشد نه اشتراکی. عده ائی دیگر سوسیالیسم را بر پایه رابطه بین “من” و “ما” مطرح می‌کنند و معتقدند که سوسیالیسم عبارت است از نظام اجتماعی که در آن “من”ها تبدیل به “ما” می‌شود. با همه این‌ها آنچه به نظر ما کامل‌ترین تعریف از سوسیالیسم علمی را تشکیل می‌دهد عبارت از اینکه: “سوسیالیسم علمی عبارت است از اجتماعی شدن تولید و توزیع و مصرف” که در این تعریف تقریبا تمامی آن تعریف فوق نهفته است. چراکه تا زمانی که تولید اجتماعی نشود امکان اجتماعی شدن تولید و تحقق سوسیالیسم علمی وجود ندارد و شرط تولید اجتماعی فقط اختراع ماشین و صنعت است. چراکه تنها ماشین است که می‌تواند تولید را به صورت اجتماعی در آورد و صنعت و ماشین هم فقط مولود سرمایه داری صنعتی می‌باشد. همچنین تا زمانی که “ما”ی اجتماعی تحقق پیدا نکند امکان تحقق اجتماعی شدن تولید که همان سوسیالیسم علمی می‌باشد وجود نخواهد داشت و به همین ترتیب با اجتماعی شدن تولید در عرصه تولید اجتماعی، قطعا و جبرا مالکیت خصوصی بر ابزار تولید از بین می‌رود. علی ایحاله از نظر ما کامل‌ترین تعریف از سوسیالیسم علمی همان تعریف اجتماعی شدن تولید و توزیع و مصرف می‌باشد. نکته ای که بد نیست در همین جا مطرح کنیم اینکه جایگاه ترم علمی در کنار سوسیالیسم در اینجا علاوه بر اینکه باعث می‌گردد تا سوسیالیسم علمی را از اشکال دیگر سوسیالیسم که سوسیالیسم اخلاقی و سوسیالیسم تخیلی و... می‌باشد جدا سازد. آنچنانکه قبلا در همین سلسله بحث‌ها مطرح کردیم آنچه ترم علمی در اینجا دلالت بر آن می‌کند عبارت است از اینکه زمانی که ما می گوئیم سوسیالیسم علمی مقصودمان از این ترم آن خواهد بود که سوسیالیسمی که منظور ما را تشکیل می‌دهد:

اولا یک محصول تاریخی می‌باشد که در یک شرایط مشخص تاریخی قابل مادیت پیدا کردن می‌باشد نه در هر شرایطی آنچنانکه طرفداران سوسیالیست‌های اخلاقی معتقد بود.

در ثانی این سوسیالیسم یک سوسیالیستی که قانونمند و علمی می‌باشد یعنی هم اقتصادش یک اقتصاد علمی است، نه تخیلی و هم سیاستش و تشکیلاتش و هم...

 

ادامه دارد