چرخه تاریخی اسلام فقاهتی از خوارج تا داعش
خوارج و اسلام فقاهتی:
از بعد از آنکه خوارج در جنگ صفین مقهور دسیسه قرآنهای بر سر نیزه عمروعاص - معاویه شدند، در بستر اسلام تاریخی دو رویکرد متضاد و متخاصم جاری و ساری شد. نخست رویکرد حقیقت گرا بود که پارادایم کیس آن شخص شخیص علی ابن ابی طالب بود که در برابر این دسیسه عمروعاص – معاویه با شعار «ان قرآن الناطق» فرمان لگدکوب کردن قرآنهای بر سر نیزه داد، رویکرد دوم رویکرد قشری گرا و شریعت گرا و فقاهت گرا بود که در جنگ صفین در برابر دسیسه قرآنهای بر سر نیزه معاویه با شعار «إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِلَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ» تسلیم دسیسه معاویه شدند و با خروج بر امام علی، امام انسان و حقیقت و عدالت، اینها اسلام قشریت یا اسلام جزمیت یا اسلام دگماتیسم یا اسلام شریعت یا اسلام فقاهت را نمایندگی کردند.
بدین ترتیب بود که بعد از اینکه اینها حکمیت بر علی تحمیل کردند و ابوموسی اشعری ساده لوح شریعت گرا و فقاهت اندیش را به عنوان نماینده علی - به جای ابن عباس که کاندید امام علی برای حکمیت بود - بر علی تحمیل کردند، از آنجائیکه طبق پیش بینی امام علی در سناریوی از پیش تعیین شده حکمیت بین عمروعاص نماینده معاویه و ابوموسی اشعری نماینده تحمیلی امام علی حکمیت به نفع معاویه و به ضرر علی تمام شد، این گروه به جای خروج بر معاویه، باز هم بر علیه علی خروج کردند و به علی اعلام کردند که قبول حکمیت از جانب تو و ما به معنای نفی حکمیت قرآن و خداوند بوده است و با استناد به آیه 57 سوره انعام که میفرماید:
«إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيرُ الْفَاصِلِينَ - حکم جز از آن خداوند نیست و اوست بهترین جدا سازنده حق از باطل» خود و امام علی را که مجبور به پذیرفتن حکمیت شده بود کافر دانستند، لذا خطاب به امام علی میگفتند که تو با پذیرفتن حکمیت مانند ما کافر شدهائی و باید مانند ما توبه بکنی.
در این رابطه بود که امام علی ضمن رد این ادعای آنها، به آنها فرمود که قبول حکمیت هر چند از جانب شما بر من تحمیل شد ولی فی نفسه گناه و کفر نیست و معنای «إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ» امارت خداوند بر بندگان نیست، به این ترتیب بود که امام علی در برابر خواسته این جریان مقاومت کرد و از بعد از مقاومت امام علی این جریان از مسلمین پیرو امام علی جدا شدند و خود را آماده خروج بر علی کردند. البته قبل از اینکه این جریان به خروج مسلحانه بر علی دست ببرند، ابتدا کوشیدند تا برای خود مانیفست نظری تنظیم کنند که به خاطر همان رویکرد قشریگرایانهائی که داشتند، بهترین بستر تدوین مانیفست نظریشان اسلام فقاهتی و فقه بود، لذا به این ترتیب بود که نخستین اسلام فقاهتی در برابر اسلام عدالتی علی در بستر اسلام تاریخی تکوین پیدا کرد.
اصول اسلام فقاهتی خوارج عبارت بودند از:
الف – انجام هر گونه گناه فقهی چه کبیره باشد و چه صغیره باعث کافر شدن گناهکار میشود.
ب – سزای کافر فقهی مرگ است یعنی به مجرد انجام گناه فقهی فرد کافر میشود و چنین کافری هم باید کشته شود.
ج – هر گونه خلافت و دولتی بر جامعه مسلمین باطل میباشد، چراکه باعث نقض حکومت خداوند بر مردم است.
لذا در این رابطه در 19 رمضان سال 41 هجری اینها جهت مقابله کردن با اصل حکومت بر مسلمین کوشیدند که همزمان سه نفر - امام علی، معاویه و عمروعاص - را ترور کنند که به علت اینکه همان شب عمروعاص جایگزین خود کس دیگری جهت نماز فرستاده بود، کشته نشد و معاویه هم شمشیری که به او زدند به پایش خورد که بعدا مداوا گردید و کشته نشد تنها شمشیر بر امام علی به انجام رسید و باعث ترور و شهادت امام انسان گردید. به همین دلیل بود که خوارج از بعد از اینکه توانستن برای اندیشههای قشری و دگماتیسم خود مبانی فقهی ترتیب دهند شروع به خروج مسلحانه بر مسلمانان پیرو علی کردند و تا آنجا پیش رفتند که حتی زنان حامله پیروان علی را میگرفتند و شکمهای آنها را پاره میکردند و جنین را بیرون میآوردند و میکشتند؛ لذا به این دلیل بود که امام علی تصمیم به برخورد قهرآمیز با آنها گرفت البته امام علی تا زمانیکه آنها دست به سلاح نبرده بودند نه تنها هیچکدام از آنها را دستگیر نکرد، حتی سهم آنها را هم از بیت المال هم قطع نکرد، اما پس از اینکه آنها دست به شمشیر بردند و در جامعه مسلمین نا امنی ایجاد کردند امام دست به شمشیر برد.
به این ترتیب بود که سومین جنگ امام علی که جنگ نهروان بود پس از جنگ جمل ناکثین و جنگ صفین قاسطین تحت عنوان جنگ با مارقین و خوارج در دوران حکومت 5 سالهاش تکوین پیدا کرد، نکاتی که امام علی در برخورد با جریان مارقین یا خوارج در نهج البلاغه مطرح کرده است بسیار قابل تامل است که در اینجا به ذکر دو نمونه آنها میپردازیم:
«لاَ تُقَاتِلُوا اَلْخَوَارِجَ بَعْدِي فَلَيْسَ مَنْ طَلَبَ اَلْحَقَّ فَأَخْطَأَهُ كَمَنْ طَلَبَ اَلْبَاطِلَ فَأَدْرَكَهُ...- بعد از من کسی خوارج را نکشد چرا اینها طالب حق بودند اما اشتباه کردن، برعکس معاویه که طالب باطل بود و آن را کسب کرد» (خطبه 61 ص 94 س 2 نهج البلاغه صبحی الصالح).
«فَإِنْ أَبَيْتُمْ إِلاَّ أَنْ تَزْعُمُوا أَنِّي أَخْطَأْتُ وَ ضَلَلْتُ فَلِمَ تُضَلِّلُونَ عَامَّةَ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ ص بِضَلاَلِي وَ تَأْخُذُونَهُمْ بِخَطَئِي وَ تُكَفِّرُونَهُمْ بِذُنُوبِي سُيُوفُكُمْ عَلَى عَوَاتِقِكُمْ تَضَعُونَهَا مَوَاضِعَ اَلْبُرْءِ وَ اَلسُّقْمِ وَ تَخْلِطُونَ مَنْ أَذْنَبَ بِمَنْ لَمْ يُذْنِبْ... -اگر قبول ندارید جز این تفکر که من خطا کردهام و گمراه شدهام پس چرا همه امت محمد را به سبب گمراهی من گمراه میدانید و آنان را با خطاهای خیالی من و به خاطر گناهان من در نظر کافر میدانید شمشیرهایتان بر دوشتان است و بر مواضع سلیم و مریض هر دو فرود میآورید گناهکار را با کسانی که گناه نکردهاند مختلط میکنید» (خطبه 127 ص 184 س 1 /نهج البلاغه صبحی الصالح).
لذا به این ترتیب بود که نخستین گروه مذهبی فقاهتی و قشری که در عمل معتقد به خشونت و ترور بودند در جهان اسلام پدیدار شدند و تا آنجا صورت فراگیر و گسترده پیدا کردند که حتی قبر امام علی برای مدت نزدیک به یک قرن از نگاه آنان مخفی کردند، چراکه از آنجائیکه معتقد بودند که امام علی کافر شده است خاکسپاری امام علی در قبرستان مسلمین باطل میدانستند و معتقد به نبش قبر امام علی و سوزاندن جنازه آن حضرت بودند. البته انتخاب شب 19 رمضان جهت ترور و کشتن امام علی به آن خاطر بود که میخواستند با کشتن امام علی در شب 19 رمضان که بنا به نظر برخی شب قدر میباشد صواب بیشتری ببرند، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
چرخه تاریخی اسلام فقاهتی بعد از خوارج:
گرچه خوارج از اواخر قرن دوم و اوایل قرن سوم هجری توسط تثبیت حکومت بنیعباس به صورت فیزیکی از بین رفتند اما به دلیل اینکه حذف تاریخی خوارج بر پایه حذف فیزیکی توسط سر نیزه بنیعباس صورت گرفته بود این امر باعث گردید تا حتی پس از حذف فیزیکی خوارج به صورت نظری اندیشه آنها باقی بماند، لذا در این رابطه بود که اندیشه فقاهتی و مطلق کردن بعد فقاهتی در چارچوب بینش قشریگری و جذمیت و دگماتیسم برای مدتها در جامعه مسلمین باقی ماند و در همین رابطه بود که رویکرد جذمیت و قشریگری و دگماتیسم باقی مانده از بینش خوارج، مانند یک سم مهلک به جان اندیشه مسلمانان افتاد ه بود.
البته این اسلام فقاهتی دارای دو مؤلفه نظری و عملی بود به این ترتیب که مؤلفه نظری اسلام فقاهتی در حوزههای فقاهتی شیعه و سنی جاری شد، در صورتی که مؤلفه عملی این اسلام در دست جریانهایی بود که میکوشیدند به قدرت سیاسی بر جامعه دست پیدا کنند. البته نکتهائی که نباید از نظر دور بداریم غلبه اسلام فقاهتی در قرن چهارم و پنجم بر اسلام فلسفی یونانی ابن رشد و ابن سینا و اسلام کلامی اشاعره و معتزله و اسلام صوفیانه غزالی و محی الدین عربی و سنائی و عطار و مولوی بود که این غلبه اسلام فقاهتی آنچنانکه برای اولین بار خطرش از طرف ابوحامد محمد غزالی مطرح شد باعث گردید تا:
الف – دگماتیزم اسلام فقاهتی جایگزین دینامیزم اسلام تاریخی بشود.
ب – آنچنانکه امام محمد غزالی میگفت به خاطر اینکه فقه، علم حقوق بود و علم حقوق یک علم دنیوی میباشد خود به صورت یک ابزار قدرت در خدمت دستگاه حاکمیت در آمد، چراکه حاکمیت برای حکومت بر مردم نیازمند به این ابزار قدرت بود. بدین ترتیب بود که منهای عبادات خود فقه، دگماتیزم حوزه باعث گردید تا اسلام فقاهتی بسترساز تولد اسلام حکومتی بشود زیرا آنچنانکه امام محمد غزالی میگفت فقه بدون قدرت و دنیا و حکومت، سالبه انتفاع به موضوع میباشد به همین دلیل اسلام قدرت و اسلام حکومت و اسلام ولایت مولود تاریخی اسلام فقاهتی بود.
ج – با تولد اسلام حکومتی از دل اسلام فقاهتی، رفته رفته اسلام حکومتی جایگزین اسلام اجتماعی یا اسلام سیاسی پیامبر و قرآن و نهج البلاغه شد.
د - جایگزینی اسلام حکومتی به جای اسلام اجتماعی یا اسلام سیاسی توسط اسلام فقاهتی باعث گردید تا اسلام حکومتی یا اسلام فقاهتی به عنوان اسلام ابزاری به صورت یک سلاح نظری یا یک عقیده هم در دست قدرتهای مسلط حکومت قرار گیرد و هم در دست جریانهای سیاسی اقتدارگرای مغلوب. به همین دلیل جریانهای سیاسی اقتدارگرا آنچنانکه در رابطه با داستان خوارج مشاهده کردیم در بستر نظری اسلام فقاهتی یا اسلام ابزاری به شدت به سمت خشونت و ترور و قدرت گرائی و دسپاتیزم تشکیلاتی جهت گرفتن قدرت حرکت میکردند که این موضوع ما در رابطه با جریانهای سیاسی از خوارج تا اسماعیلیه و تا اخوان المسلمین، فدائیان اسلام، موتلفه، القاعده، داعش و... شاهد آن میباشیم
ه – گرچه دو نحله شیعه و سنی به صورت مشخص از قرن پنجم در تاریخ اسلام تکوین پیدا کردن و تا قبل از آن ما در تاریخ اسلام به صورت مشخص و نهادینه شده اصلا با چنین نحله دو گانه شیعه و سنی روبرو نیستیم، به همین دلیل تکوین این دو مشرب در قرن پنجم باعث گردید تا به علت غلبه اسلام فقاهتی بر دیگر اسلامها موجودیت این دو نحله در بستر اسلام فقاهتی جاری و ساری بشود و گرنه ما نه در اسلام پیامبر و قرآن و نهج البلاغه و نه در اسلام حتی صوفیانه و نه در اسلام فلسفی هرگز با این دو نحله تفکیک شده نهادینه شیعه و سنی روبرو نیستیم و تنها در اسلام فقاهتی - و پس از آن در اسلام روایتی که متاثر از اسلام فقاهتی بودند - است که با داستان دو نحله شیعه و سنی روبرو هستیم.
و - از آنجائیکه خود اسلام روایتی به صورت نهادینه شده از قرن پنجم تکوین پیدا کرده است، چراکه ما منهای کتاب صحیفه سجادیه امام سجاد - که یک کتاب دعا میباشد -نه کتاب روایت و حدیث - هیچگونه کتاب مدونی روایتی از ائمه شیعه نداریم که صد البته این عدم تدوین کتاب حدیث و روایت توسط ائمه شیعه نه به خاطر ترس و امنیت بوده بلکه به خاطر عدم اعتقاد به اسلام روایتی بوده است و این عدم اعتقاد به اسلام روایتی تا آنجا در دیسکورس ائمه شیعه مطرح بوده است که ما در کل نهج البلاغهائی که امروز در دست ما میباشد و کلام و نوشته امام علی بزرگترین همراه و یاور پیامبر اسلام است و تنها کسی است که از سن کودکی در خانه پیامبر بزرگ شده است و اولین مردی است که به پیامبر و اسلام ایمان آورده و قطعا تنها کسی است که بیشترین روایت و حدیث و خاطره از پیامبر اسلام دارد، تنها 9 حدیث از پیامبر به صورت مستقیم توسط امام علی مطرح شده است.
این قلت حدیث پیامبر توسط امام علی نه به خاطر عدم اطلاع امام علی از کلام و سخنان پیامبر بوده است بلکه بالعکس به خاطر حساسیت امام علی جهت جلوگیری از رشد اسلام روایتی بوده است. البته تازه خود نهج البلاغه هم چهار قرن بعد ار امام علی در قرن چهارم توسط سید رضی جمع آوری شده است، در صورتی که خود امام علی به خاطر اینکه مدت 5 سال به عنوان خلیفه مسلمین بود به راحتی میتوانست کتاب سخنان و خطبهها و نامههای خود را (که آنچه که امروز در دست ما است کمتر از نصف آنچه بوده) جمع آوری و مدون کند. بنابراین خود تکوین اسلام روایتی در قرن پنجم مولود اسلام فقاهتی بوده است نه برعکس.
ز – بدین ترتیب اسلام فقاهتی هم عامل تکوین و نهادینه شدن اسلام فرقهائی شیعه و سنی بوده و هم عامل تکوین اسلام حکومتی، اسلام قدرتی، اسلام ابزاری و اسلام ولایتی بوده و هم عامل تکوین اسلام روایتی بوده و هم عامل تکوین اسلام خشونت و ترور و دسپاتیزم و توتالیتر.
ح – البته در رابطه با این مشخصات اسلام فقاهتی هرگز نباید تفاوتی بین اسلام فقاهتی شیعه با اسلام فقاهتی تسنن قائل شد، چراکه هر دو اسلام فقاهتی شیعه و سنی هم اسلام قدرتاند و هم اسلام خشونتاند و هم به دین دولتی اعتقاد دارند و هم به دولت دینی معتقد میباشند.
داعش و القاعده در چرخه اسلام فقاهتی:
اصول مانیفست عملی داعش که برای اولین بار توسط ابومحمد العدنانی سخنگوی داعش اعلام شد عبارتند از:
الف – اقامه حدود الهی.
ب - شکستن صلیبهای مسیحیان.
ج - تخریب مزارها و بارگاههای قبور شیعه.
د - تعیین والیان و قاضیان.
ه - تعیین جزیه برای مسیحیان.
و - گرفتن مالیات و خراج و زکات از مردم مسلمان.
حال با نگاهی هر چند گذرا بر این اصول مانیفست عملی داعش، میتوانیم به آبشخور اولیه این مانیفست اندیشه داعش بپردازیم:
1 - اقامه حدود الهی همان اجرای اسلام فقاهتی توسط دولت فقاهتی میباشد که ابومحمد العدنانی در نوار صوتی خود تحت عنوان وعده الهی با اعلام تشکیل و برقراری خلافت اسلامی از آن سخن گفت که طبق گفته او دولت اسلامی - که مرکب از بزرگان رهبران امیران است - تصمیم گرفته است تا ضمن اعلام خلافت اسلامی خلیفه دولت مسلمانان را نصب کرده و با ابوبکر بغدادی به عنوان خلیفه مسلمانان بیعت کند و بدین ترتیب ابوبکر بغدادی با پذیرش این بیعت، امام و خلیفه مسلمانان در جهان شده است.
پر واضح است که خلافتی که ابومحمد العدنانی در اینجا از آن سخن میگوید همان خلافتی است که در اوایل قرن بیستم پس از جنگ اول جهانی توسط کمال آتاتورک با اعلام انحلال خلافت عثمانی پایان آن اعلام شد. البته باید در همین جا به این نکته اشاره کنیم که این خلافت از زمان بنیامیه پس از صلح امام حسن توسط معاویه در سال 43 هجری تکوین پیدا کرد و پس از بنیامیه توسط بنیعباس این خلافت در جهان اسلام برای مدت 500 سال تثبیت گردید و از بعد از بنیعباس توسط عثمانیان تا قرن چهاردهم ادامه یافت که بالاخره توسط کمال آتاتورک این خلافت پایان یافت. در باب ماهیت خلافت بنیامیه و بنیعباس و عثمانیان اینکه این خلافت یک حکومت فقاهتی بر پایه فقه حکومتی بوده است نه سنت پیامبر و شیخین و امام علی، به همین دلیل بود که دولت صفوی که در قرن دهم پس از شکست چالدران کوشید که جهت ایجاد آلترناتیو شیعی خلافت عثمانی، از خلافت عثمانی کپی برداری کند، لذا در این راستا بود که شاه عباس دستور داد مانیفست فقهی شیعه تحت عنوان جامع عباسی به وسیله فقهای شیعه مدون گردد.
ثانیا حدود الهی داعش همان احکام فقهی است که توسط اسلام فقاهتی تسنن مدون شده است.
ثالثا تخریب صلیب و قبور بزرگان شیعه همگی اجرای فقه وهابی تسنن میباشد.
بنابراین از بعد از انحلال خلافت عثمانی - در آغاز قرن بیستم میلادی - گرچه حکومت مطلقه فقاهتی ایران تحت عنوان اسلام ولایتی نخستین کپی شیعی اسلام فقاهتی و اسلام خلافتی بود که کوشید تا با رنگ و لعاب نظام حکومتی لیبرال سرمایهداری غرب خلافت ولایتی و فقاهتی برای شیعه نهادینه و تثبیت کند، در قرن بیست و یکم پس از صد سال جریان داعش نخستین جریان اهل تسنن میباشد که معتقد به بازسازی نظام فقاهتی و خلافتی بنیعباس و عثمانیان است و به همین دلیل بزرگترین آلترناتیو این جریان فقاهتی، حکومت مطلقه فقاهتی ایران میباشد که تحت هژمونی هلال شیعه میکوشد حاکمیت خودش را از مدیترانه تا خاور دور گسترش دهد و در این رابطه است که امروز چه در سوریه، چه در عراق، چه در لبنان جریان سیاسی داعش تلاش میکند تا به هر شکل شده، این جنگ منطقهائی را از طریق کردستان و خوزستان و سیستان و بلوچستان به داخل ایران بکشاند.
البته از طرف دیگر رژیم مطلقه فقاهتی ایران هم میکوشد توسط صدور فتوای جهاد توسط مراجع حکومتی از سیستانی تا مکارم شیرازی و نوری همدانی جنگ با داعش در سوریه و عراق و لبنان از صورت کشوری و ملی خارج کنند و به صورت جنگ مذهبی شیعه و سنی در آورد، البته فتوای قرضاوی در مقابله با فتوای سیستانی در این رابطه قابل توجه میباشد.
رابعا از آنجائیکه تضاد بین دو جریان فقاهتی القاعده و داعش بر سر اولویت تضاد شیعه و سنی و تضاد مسلمان و مسیحیت به سرکردگی آمریکا و غرب (همان جنگ تمدن هانتینکتون) میباشد، زیرا جریان داعش معتقد به اولویت تضاد شیعه و سنی است در صورتی که جریان القاعده معتقد به الویت تضاد صلیب و هلال میباشد، البته به سردمداری آمریکا است؛ لذا همین امر باعث گردیده تا القاعده هژمونی خودش را در جنگ شیعه و سنی منطقه از دست بدهد و رهبری در دست داعش قرار گیرد، البته همین عمده شدن تضاد شیعه و سنی از طرف داعش باعث شده تا جریان داعش به شدت از طرف مسلمانان سنی کشورهای منطقه به خصوص در عراق و سوریه و لبنان که از طرف شیعه دولتی و فقاهتی تحقیر مذهبی شدهاند و تحت فشار آپارتاید مذهبی میباشند، حمایت شوند.
ماحصل آنچه که گفته شد اینکه:
1 - شروع اسلام فقاهتی به تکوین جریان خوارج در چارچوب جنگ صفین و دسیسه قرآن بر سر نیزه کردن معاویه بر میگردد.
2 - مبانی اسلام فقاهتی خوارج عبارت بودند از:
الف – بطلان اصل حکمیت توسط مسلمانان در اسلام.
ب - حکمیت و حکومت فقط مختص خداوند میباشد نه بشر.
ج – هر گناه فقهی چه کوچک باشد و چه بزرگ باعث کافر شدن فاعل گناه میشود.
د – سزای فقهی کفر معلول گناه قتل ترور و مرگ است.
ه - از آنجائیکه حکمیت شامل حکومت بر مسلمین هم میشود، لذا هر گونه حکومتی به معنای نفی حکمیت خداوند میباشد و باطل است.
و – آنچنانکه در جریان حکمیت صفین، علی با پذیرش موضوع حکمیت کافر شده است و لذا باید به قتل برسد، معاویه و عمروعاص هم کافرند و باید به قتل برسند.
3 - گرچه اسلام فقاهتی با جریان خوارج تکوین پیدا کرد اما جریان خوارج نتوانستند اسلام فقاهتی را نهادینه کنند و لذا به صورت مشخص پروسه نهادینه شدن اسلام فقاهتی به قرن پنجم بر میگردد.
4 - عواملی که باعث نهادینه و برتری اسلام فقاهتی در قرن پنجم شد عبارتند از:
الف - آنچنانکه امام محمد غزالی میگوید، فقه همان علم حقوق میباشد که خود، علم قدرت است و علمی دنیائی میباشد که خود به خود ابزار قدرت است. در نتیجه ابزار حکومت و حامی اسلام حکومتی میباشد که از زمان معاویه و بنیامیه در میان مسلمانان رواج پیدا کرده بود لذا فقه علاوه بر اینکه بهترین بازوی قضائی اسلام حکومتی میباشد خود بهترین حامی اسلام حکومتی نیز است. بنابراین به موازات تکوین و اعتلای اسلام حکومتی که مولود اسلام فقاهتی بود به موازات آن جهت رشد اسلام فقاهتی هم بسترسازی شد.
ب – در قرن پنجم به علت تثبیت بنیعباس، اسلام حکومتی توانست نهادینه بشود همین امر بسترساز توسعه و رشد و نهادینه شدن اسلام فقاهتی در قرن پنجم شد.
ه - نخستین مولود اسلام فقاهتی تکوین و نهادینه شده اسلام فرقهائی شیعه و سنی بود، دومین مولود اسلام فقاهتی، اسلام روایتی بود که بسترساز نظری اسلام فقاهتی شد.
5 - از آنجائیکه اسلام فقاهتی بسترساز و توجیه کننده اسلام قدرتی و اسلام حکومتی بود این امر باعث شد تا اسلام فقاهتی به عنوان اسلام ابزاری هم در دست حاکمین قدرت و هم در دست جریانهای سیاسی مخالف حکومت از اسماعیلیه تا فدائیان اسلام و اخوان مسلمین و القاعده و داعش قرار گیرد.
6 - به موازات قدرت گرفتن اسلام حکومتی و اسلام فقاهتی، اسلام سیاسی و اسلام اجتماعی پیامبر و قرآن و علی از صحنه خارج شد و اسلام حکومتی جایگزین اسلام سیاسی و اسلام اجتماعی شد.
7 - حمایت تمام عیار اسلام حکومتی از اسلام فقاهتی باعث گردید تا در قرن پنجم، اسلام فقاهتی بر تمامی اسلامهای فلسفی، اسلام کلامی، اسلام صوفیانه، اسلام سیاسی و اجتماعی غلبه کند.
8 - گرچه اسلام حکومتی تا قرن دهم در چنگ حاکمین سنی مذهب بود، در قرن دهم به علت شکست چالدران - حکومت صفویه از حکومت عثمانیان - حکومت صفویه جهت نهادینه کردن قدرت شکست خورده خود در برابر عثمانیان، کوشید که از دستگاه حکومت فقاهتی عثمانی کپی برداری کند و به این ترتیب بود که نخستین حکومت فقهی شیعه تکوین پیدا کرد.
8 - از بعد از شکست امپراطوری عثمانی در جنگ اول جهانی، اسلام حکومتی توسط کمال آتاتورک برای بسترسازی مدرنیته پایان یافت و پس از پایان حکومت عثمانیها، رژیم مطلقه فقاهتی نخستین اسلام حکومتی و فقاهتی بود که دوباره تکوین پیدا کرد.
9 - شیعی بودن حکومت مطلقه فقاهتی ایران و غلبه هژمونی این رژیم تحت هلال شیعه بر منطقه باعث گردید تا جریانهای اسلام فقاهتی سنی مذهب، در اشکال مختلف آن از اخوان المسلمین تا القاعده و اسلام حکومتی عربستان و قطر و ترکیه تلاش کنند تا در برابر اسلام حکومتی رژیم مطلقه فقاهتی ایران قد علم کنند و همین امر باعث تشدید تضاد شیعه و سنی در منطقه خاورمیانه گردید.
10 - داعش نماینده جریانی است که معتقد به عمده بودن تضاد شیعه و سنی در منطقه میباشد.
11 - تضاد القاعده و داعش بر سر اولویت تضاد شیعه و سنی یا تضاد هلال و صلیب میباشد که داعش بر طبل عمده بودن تضاد شیعه و سنی میکوبد اما القاعده بر طبل عمده بود تضاد صلیب - هلال.
12 - علت رشد سرطانی داعش در منطقه همین عمده بودن تضاد شیعه و سنیاش میباشد.
13 - سرکوب و نادیده گرفتن حقوق اهل تسنن در کشورهای سوریه و عراق و لبنان و ایران توسط حاکمین شیعه باعث شده تا بستر جهت رشد سرطانی داعش فراهم شود.
14 - پلاتفرم حکومتی اعلام شده از طرف جریان داعش یک پلاتفرم فقاهتی میباشد که هدفش زنده کردن دستگاه خلافت عثمانی و عباسی میباشد.
15 - داعش تحت لوای عمده کردن تضاد شیعه و سنی با توجه به هژمونی رژیم مطلقه فقاهتی بر هلال شیعه باعث گردیده تا رژیم مطلقه فقاهتی در نوک پیکان حمله این رژیم قرار داشته باشد، لذا در این رابطه است که رژیم مطلقه فقاهتی به صورت تمام عیار و مستقیم میکوشد تا در جنگ با داعش پیشتاز و سپر بشود، البته فتوای مراجع دولتی شیعه در این رابطه در راستای تبدیل جنگ کشوری و ملی به جنگ شیعه و سنی میباشد
والسلام