عاشورا نمایشگاه بزرگ، جهت تبیین عملی اسلام عزتمندانه پیامبر اسلام - قسمت دوم
3 - نمایش اسلام عزتمندانه علی در نمایشگاه بزرگ عاشورا
بنابر آنچه که مطرح شد وجه مشترک تمامی پیشگامان مسلمان در طول بیش از 600 سال گذشته در خصوص راه حل مقابله با انحطاط و عقب ماندگی این است که تمامی آنها از ابن خلدون تا شریعتی معتقدند که تنها راه حل مقابله با انحطاط مسلمانان دستیابی به اسلام عزتمندانه است و لذا تا زمانی که ما نتوانیم به اسلام عزتمندانه دسترسی پیدا کنیم، امکان مقابله با انحطاط مسلمین وجود ندارد و اما در خصوص چگونگی دستیابی به اسلام عزتمندانه، تمامی آنها در مرحله مقابله با سلطه و سیطره اسلام فقاهتی و پس از آن مقابله با اسلام صوفیگرانه و اسلام متکلمانه اشعریگری مشترک میباشند.
بنابراین از نظر همه اینها تا زمانی که ما با سه اسلام فقاهتی و اسلام صوفیگرانه دنیاگریز و اختیارستیز و اسلام کلامی اشعریگری عقل ستیز مبارزه نکنیم امکان دستیابی به اسلام عزتمندانه وجود ندارد. حال که به این حقیقت دست پیدا کردیم که از دیدگاه تمامی پیشگامان ضد انحطاط و ضد عقب ماندگی مسلمانان در طول بیش از 600 سال گذشته دستیابی به اسلام عزتمندانه و مقابله با اسلام ذلیلانه تنها راه مقابله با انحطاط گرائی میباشد، بهتر است که در همین جا به ریشه یابی تاریخی چگونگی تکوین اسلام عزتمندانه و اسلام ذلیلانه بپردازیم چراکه آنچنانکه فوقا مطرح کردیم اولین مرتبه که ما در تاریخ اسلام تاریخی با این دو ترم روبرو شدیم بازگشت پیدا میکند به زمانی که دقیقا پیامبر اسلام فوت کرده بود و امام علی مشغول غسل دادن و کفن و دفن بدن مبارک پیامبر اسلام بود که در چنین شرایط استخوان سوز روحی که آن حضرت قرار داشت یک مرتبه ابوسفیان سر قبیله بنی امیه با داد و فریاد فرا میرسد و جهت تحریک امام علی در چنان شرایط روحی بر علیه سقیفه بنی ساعده که در آن زمان توسط سردمداران قبائل مهاجر و انصار جهت انتخاب جانشین پیامبر اسلام در غیاب امام علی تشکیل شده بود خطاب به امام علی میگوید: ای بدبختها، ای ذلیل چه نشستهاید تا سقیفه سرنوشت شما را تعیین کند، دستت را پیش بیاور تا با تو بیعت کنم و به حمایت از تو کوچههای مدینه از خیل سپاهیانم پر کنم، در چنین شرایط تندپیچ تاریخ اسلام تاریخی، امام علی خطاب به ابوسفیان میگوید: ابوسفیان، بدبخت گوسفندی است که او را میدوشند و ذلیل آن خری است که از او بار میکشند و بعد با نگاهی به چهره ابوسفیان خطاب به او میگوید: ای ابوسفیان چقدر کینه تو به اسلام طولانی شده است برو که مرا به بیعت و سپاه تو نیازی نیست و در همین لحظه امام علی با اعلام این بیانیه خطوط اسلام عزتمندانه در برابر اسلام ذلیلانه را ترسیم میکند:
«أَیُّهَا اَلنَّاسُ شُقُّوا أَمْوَاجَ اَلْفِتَنِ بِسُفُنِ اَلنَّجَاةِ وَ عَرِّجُوا عَنْ طَرِیقِ اَلْمُنَافَرَةِ وَ ضَعُوا تِیجَانَ اَلْمُفَاخَرَةِ أَفْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجَنَاحٍ أَوِ اِسْتَسْلَمَ فَأَرَاحَ هَذَا مَاءٌ آجِنٌ وَ لُقْمَةٌ یَغَصُّ بِهَا آکِلُهَا وَ مُجْتَنِی اَلثَّمَرَةِ لِغَیْرِ وَقْتِ إِینَاعِهَاکَالزَّارِعِبِغَیْرِ أَرْضِهِ - ای مردم، با کشتی آگاهی به جنگ فتنههای سیاسی و اجتماعی و مذهبی و تاریخی بروید - کینهها و نفرتهای قومی و شخصی در مبارزه با فتنههای سیاسی و اجتماعی و تاریخی جایگزین آگاهی خودتان نکنید - در این مبارزه تنها آنانی رستگار میشوند که با آگاهی حرکت کنند - و آنانیکه تسلیم منافع قومی و شخصی خود میشوند شکست خواهند خورد - قدرت سیاسی و اقتصادی و مذهبی مانند یک لقمهای است که بالاخره گلوی غاصبان آن را خواهد گرفت و برای غاصبان قدرت آب متعفنی خواهد بود که بالاخره او را در خود میمیراند - برای اینها قدرت مانند میوه نارسی خواهد شد چراکه غاصب زمین مردم هستند و بر روی زمین غصب شده مردم حکومت میکنند» (نهج البلاغه صبحی الصالح - خطبه 5 - ص 52 - س 4).
بنابراین داستان اسلام ذلیلانه و اسلام عزتمندانه در بستر پروسس اسلام تاریخی دارای عقبه تاریخی بس طولانی میباشد که جهت فهم این عقبه تاریخی مجبوریم که به عاشورا یا نمایشگاه بزرگ اسلام عزتمندانه امام علی توسط امام حسین بپردازیم چراکه نمایشگاه بزرگ عاشورا منشور دو وجهی است که مانند پوستین پشمین، دارای دو رویه کاملا متفاوت میباشد یک رویه پرمی زیبا و یک رویه پشمی زشت. رویه زشت عاشورا آن رویهای است که بازیگران آن یزید، عبیدالله ابن زیاد، عمر ابن سعد، شمر، شریح قاضی و... میباشد و امروز در جامعه ما اسلام فقاهتی و اسلام روایتی و اسلام مداحی گری منادی این رویه زشت میباشند و لذا میکوشند تا توسط آن به تحریک احساسات تودههای شیعه بپردازد و بیش از 1000 سال است که اقیانوسی اشک چشم از این مردم محروم ایران گرفتهاند، اما رویه زیبای عاشورای حسین آن رویهای است که بازیگران آن حسین و یارانش میباشد و بیش از 1000 سال است توسط اسلام فقاهتی و روایتی و شفاعتی و زیارتی و مداحی گری مکتوم و پوشیده مانده است
کجائید ای شهیدان خدائی / بلا جویان دشت کربلائی
کجائید ای سبک روحان عاشق / پرنده تر ز مرغان هوائی
کجائید ای شهان اسمانی / بدانسته فلک را در گشائی
کجائیید ای زجان و جا رهیده / کسی مر عقل را گوید کجائی
کجائید ای در زندان شکسته / بداده وامداران را رهائی
کجائید ای در مخزن گشاده / کجائید ای نوای بی نوائی
در آن بحرید کین عالم کف اوست / زمانی پیش دارید اشنائی
کف دریا ست صورتهای عالم / زکف بگذر اگر اهل صفائی
دیوان شمس - بدیع الزمان فروزانفر - غزل 2707 - ص 1004 - س 21
و باز در رابطه با همین رویه زیبای عاشورا است که علامه محمد اقبال لاهوری میگوید:
رمز قرآن از حسین آموختم / زآتش او شعلهها اندوختم
تار ما از زخمهاش لرزان هنوز / تازه از تکبیر او ایمان هنوز
بر زمین کربلا بارید رفت / لاله در ویرانها کارید رفت
تا قیامت قطع استبداد کرد / موج خون او چمن ایجاد کرد
سر ابراهیم و اسمعیل بود / یعنی آن اجمال را تفصیل بود
ما سواله را مسلمان بنده نیست / پیش فرعونی سرش افکنده نیست
خون او تفسیر این اسرار کرد / ملت خوابیده را بیدار کرد
تیغ لا چون از میان بیرون کشید / از رگ ارباب باطل خون کشید
نقش الاالله بر صحرا نوشت / سطر عنوان نجات ما نوشت
کلیات اقبال - احمد سروش - رمز بیخودی - ص 75 - س 17
توسط این رویه زیبای عاشورا بود که حسین و یارانش در آن نیم روز جنایت، در نمایشگاه بزرگ عاشورا که به قول امام صادق به اندازه همه زمان و همه زمین بزرگ بود اسلام عزتمندانه علی که در صفین شکست خورده بود در کربلا به پیروزی رسانید و به همین دلیل است که در زیارت عاشورا همه زمان خطاب به حسین اعلام میکنیم که:
«اَشْهَدُ اَنَّکَ قَدْ اَقَمْتَ الصَّلوةَ وَآتَیْتَ الزَّکاةَ وَاَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ و جاهدت فی الله حق جهاده - ای حسین، شهادت میدهیم که تفسیر نماز ما و زکات ما و امر به معروف و نهی از منکر و جهاد فی الله اسلام عزتمندانه همانی بود که تو و یارانت در نمایشگاه بزرگ عاشورا به نمایش گذاشتید نه آنچه اسلام ذلیلانه فقاهتی امروز با اسلام حکومتی خود به نمایش در آورده اند.»
و به همین دلیل در شب عاشورا که امام حسین تصمیم به بازیگری در این نمایشگاه بزرگ گرفت حرکت خودش را با این کلام آغاز کرد:
«اللهم لک الحمد علی أن اکرمتنا بالنبوة و علمتنا القرآن و فقهتنا فی الدین و جعلت لنا أسماء و أبصارا و افئدة واجعلنا من الشاکرین - خداوندا تو را سپاس میگویم که ما را با نبوت پیامبر اسلام کرامت بخشیدی و با قرآن ما را تعلیم دادی و تفقه و فهم اسلامت را به ما بخشیدی و با اینها چشم ما را بینا و گوش ما را شنوا و دل ما را بیدار کردی ما را از شاکرین این نعمتهائی که به ما دادی قرار بده.»
و در این رابطه بود که آخرین کلامی که روز عاشورا قبل از شهادتش برای همیشه بشریت به ارث گذاشت این بود که:
«إِنْ لَمْ یَکُنْلَکُمْدینٌ وَ کُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ فَکُونُوا أَحْرارًا فیدُنْیاکُم- ای انسانها در این دنیا یا دیندار باشید یا آزاده چراکه آزادگی عین دینداری است و کسی که آزاده نباشد دیندار نیست.»
و به همین ترتیب بود که معمار بزرگ عاشورا تمامی شعارهائی که در روز عاشورا در نمایشگاه بزرگ عاشورا مطرح میکرد در راستای تبیین اسلام عزتمندانهای بود که از پدرش و معلمش و مرادش امام علی آموخته بود. حسین در طول حیات خود نقطهائی به اسلام عزتمندانه علی نیافزود بلکه تنها آن اسلام عزتمندانه علی را برای همیشه تاریخ بشر در نمایشگاه بزرگ عاشورا به نمایش درآورد آنچنانکه محمد، اسلام تاریخی خودش را در نمایشگاه بزرگ حج برای همه بشریت به نمایش عملی درآورد.
پس حج پیامبر اسلام نمایش عملی اسلام عزتمندانه پیامبر میباشد که در آن ابراهیم نقش اول را بازی میکند در صورتی که عاشورا نمایش عملی اسلام عزتمندانه علی است که حسین در آن نقش اول بازی میکند، لذا در این رابطه است که حسین در مسیر کربلا هر منزلی که توقف میکرد تا با یاران خود خلوت عارفانه معرفتی داشته باشد تنها به طرح خطبهائی از نهج البلاغه پدرش قناعت میکرد که در راس همه این خطبهها، خطبه 28 نهج البلاغه بود که امام حسین پس از شنیدن خبر شهادت مسلم و هانی در مرز ورود به خاک عراق برای یارانش قرائت کرد، چراکه امام حسین در هشتم ذی الحجه زمانی که مسلمین در جوش و خروش انجام مراسم حج بودند و در ساعتی که مسلمین به جانب منا و عرفات حج اکبر حرکت میکردند بر حج مسلمین که در زمان پیامبر اسلام نمایشگاه بزرگ اسلام عزتمندانه بود و اکنون در زمان یزید و معاویه با دولتی شدن حج و نماز و منبر و محراب بدل به حج اسلام ذلیلانه شده است پشت کرد تا حج اسلام عزتمندانه پیامبر اسلام را در نمایشگاه بزرگ عاشورای اسلام عزتمندانه علی به نمایش بگذارد و به همین دلیل بود که منزل به منزل که به طرف عراق میآمد سپاه خود را جهت استراحت متوقف میکرد و خود در این منازل با تعلیم اسلام عزتمندانه علی به ارشاد سپاه میپرداخت تا آنجا که در سرحد عراق جهت کسب خبر از کوفه وقوف کرد. امام حسین در این منزل شخصی را دیدند که از طرف کوفه میآمد از آنجائیکه آن شخص از قبیله بنی اسد بود امام دو نفر از اصحاب بنی اسد خود را به طرف آن فرد روانه کرد تا از کوفه کسب خبر کنند آن مرد به رسولان امام حسین گفت: «من از کوفه خارج نشدم مگر اینکه به چشم خود دیدم که مسلم و هانی شهید کرده بودند و بدن آنها با ریسمانی که به پاهایشان بسته بودند در میان کوچه و بازارهای کوفه میکشیدند» امام حسین پس از شنیدن خبر شهادت مسلم و هانی دیگر مطمئن شد که او باید به جای رفتن به کوفه به سمت کربلا و عاشورا برود لذا اصحاب خود را جمع کرد و ابتدا آیه 23 سوره احزاب تلاوت فرمود:
«مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَی نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ ینْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا - مومنانی که با خداوند عهد و میثاق امضاء کردند دو دستهاند، دستهائی شهید شدند و صداقت ایمان خود را به نمایش گذاشتند دسته دیگر زندهاند منتظرند تا صداقت ایمان خود را به نمایش گذارند.»
و بعد از تلاوت این آیه از قرآن، امام حسین جهت تبیین و تعلیم و آماده کردن اصحاب برای تکوین عاشورا تنها به قرائت خطبه 28 پدرش علی قناعت کرد و با این خطبه تمامی آنچه که میخواست بگوید و بیاموزد گفت و آموخت.
«أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اَلدُّنْیَا أَدْبَرَتْ وَ آذَنَتْ بِوَدَاعٍ وَ إِنَّ اَلْآخِرَةَ قَدْ أَقْبَلَتْ وَ أَشْرَفَتْ بِاطِّلاَعٍ أَلاَ وَ إِنَّ اَلْیَوْمَ اَلْمِضْمَارَ وَ غَداً اَلسِّبَاقَ وَ اَلسَّبَقَةُ اَلْجَنَّةُ وَ اَلْغَایَةُ اَلنَّارُ أَ فَلاَ تَائِبٌ مِنْ خَطِیئَتِهِ قَبْلَ مَنِیَّتِهِ؟ أَ لاَ عَامِلٌ لِنَفْسِهِ قَبْلَ یَوْمِ بُؤْسِهِ؟ أَلاَ وَ إِنَّکُمْفِیأَیَّامِ أَمَلٍ مِنْ وَرَائِهِ أَجَلٌ فَمَنْ عَمِلَ فِیأَیَّامِ أَمَلِهِ قَبْلَ حُضُورِ أَجَلِهِ فَقَدْ نَفَعَهُ عَمَلُهُ وَ لَمْ یَضْرُرْهُ أَجَلُهُ وَ مَنْ قَصَّرَ فِیأَیَّامِ أَمَلِهِ قَبْلَ حُضُورِ أَجَلِهِ فَقَدْ خَسِرَ عَمَلُهُ وَ ضَرَّهُ أَجَلُهُ أَلاَ فَاعْمَلُوا فِی اَلرَّغْبَةِ کَمَا تَعْمَلُونَ فِی اَلرَّهْبَةِ أَلاَ وَ إِنِّی لَمْ أَرَ کَالْجَنَّةِ نَامَ طَالِبُهَا وَ لاَ کَالنَّارِ نَامَ هَارِبُهَا أَلاَ وَ إِنَّهُ مَنْ لاَ یَنْفَعُهُ اَلْحَقُّ یَضُرُّهُ اَلْبَاطِلُ وَ مَنْ لاَ یَسْتَقِیمُ بِهِ اَلْهُدَییَجُرُّ بِهِ اَلضَّلاَلُ إِلَیاَلرَّدَی أَلاَ وَ إِنَّکُمْ قَدْ أُمِرْتُمْ بِالظَّعْنِ وَ دُلِلْتُمْ عَلَی اَلزَّادِ وَ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْکُمُ اِثْنَتَانِ اِتِّبَاعُ اَلْهَوَی وَ طُولُ اَلْأَمَلِ فَتَزَوَّدُوا فِیاَلدُّنْیَا مِنَ اَلدُّنْیَا مَا تَحْرُزُونَ بِهِ أَنْفُسَکُمْ غَداً- اما بعد بی تردید دنیا روی بر تافته و با حرکت خود بانگ وداع سر میدهد و آخرت پیوسته در حال جایگزینی دنیا میباشد و بناگاه در میرسد - آگاه باشید که مرحله آمادگی برای مسابقه فردا فرا رسیده است - فردا (عاشورا) روز سبقه گرفتن است انتخاب جنت و نار - آیا کسی از شما نیست که قبل از فردا (عاشورا) امروز باز گشت به خویش کند؟ - آگاه باشید به خود آئید که فردا (عاشورا) روز سختی است - آگاه باشید امروز روز آرزوست فردا (عاشورا) روز مرگ - پس با عمل خودآگاهانه خود در امروز خود را برای عمل فردا (عاشورا) آماده کنید - به تحقیق هر که با عمل خودآگاهانه خود در این مرحله خود را برای عمل فردا (عاشورا) آماده کند مرگ در فردا (عاشورا) نه تنها ضرر نیست بل سود خواهد بود - و بی شک هر که در این مرحله خود را برای عمل فردا آماده نکند مرگ در فردا (عاشورا) برای او ضرر و زیان خواهد بود - آگاه باشید امروز مرحله آرامش قبل از طوفان است و فردا (عاشورا) طوفان بعد از آرامش پس در زمان آرامش قبل از طوفان خود را برای طوفان بعد از آرامش آماده کنید - آگاه باشید و بیدار باشید که فردا (عاشورا) روز انتخاب جنت و نار است - آگاه باشید فردا (عاشورا) روز انتخاب حق یا باطل است بی تردید فردا (عاشورا) بین حق و باطل فاصلهائی وجود ندارد کسی که فردا (عاشورا) در اردوگاه حق نباشد در اردوگاه باطل خواهد بود و کسی که فردا (عاشورا) در اردوگاه هدایت (حسین) نباشد در اردوگاه ضلالت (یزید) خواهد بود - آگاه باشید امروز شما به کوچ کردن و توشه بر چیدن برای فردا (عاشورا) امر شدهاید - بی گمان بزرگترین خطری که برای فردای (عاشورا) رفتن و انتخاب شما از آن میترسم دو چیز است خواستن و داشتن تنها این دو آفت است که فردا شما را در انتخاب راه حق در برابر راه باطل باز میدارد تخففوا تلحقوا - امروز با نخواستن و نداشتن سبکبار شوید تا فردا (عاشورا) برای رفتن و پرواز کردن سبکبال باشید» (نهج البلاغه صبحی الصالح - خطبه 28 - ص 71 - س 5).
از این مرحله به بعد است که امام حسین هر چه به کربلا و عاشورا به لحاظ مکانی و زمانی نزدیکتر میشود، میکوشد تا خطوط اسلام عزتمند علی را در لوای شعارهای حماسی خود به نمایش گذارد مثل:
«أَلا إِنَّ الدَّعِیَّ بْنَ الدَّعِیَّ قَدْ رَکَزَبَیْنَاثْنَتَیْنِبَیْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ یَأْبَی اللّهُ لَنا ذلِکَ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤمِنُونَ وَ حُجُورٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ...- آگاه باشید که این ناکس پسر ناکس مرا در برابر انتخاب یکی از این دو امر قرار داده است بین شمشیر و ذلت اما هیهات از ذلت چراکه خدا و پیامبرش و مومنین رضایت نمیدهند تا ما تسلیم ذلت شویم»
و باز در رابطه با همین محورهای اسلام عزتمندانه علی است که که امام حسین خطاب به تاریخ فردا میفرماید:
«فَإِنّی لا أَرَی الْمَوْتَ إِلاّ سَعادَةً وَ لاَ الْحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ إِلاّ بَرَمًا - من مردن را برای خودم سعادت و عزت میبینم چرا که زندگی با ستمگران ذلت است»
و در جای دیگر باز در تبیین این اسلام عزتمندانه میگوید:
«وَاللّهِ لاأَعْطیهِمْبِیَدیإِعْطاءَالذَّلیلِ وَ لا أَفِرُّ مِنْهُمْ فِرارَ الْعَبیدِ - به خدا سوگند هرگز نه دست ذلت به شما میدهم و نه مثل بردگان در برابر قدرت شما فرار میکنم»
و بخاطر همین تبیین اسلام عزتمندانه توسط عاشورا بود که در سر آغاز خروج از مدینه به مکه در وصیت نامهاش به برادرش محمد ابن حنفیه مینویسد:
«إِنّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلا بَطَرًا وَلا مُفْسِدًا وَلا ظالِمًا وَإِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ فی أُمَّةِ جَدّی، أُریدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهی عَنِ الْمُنْکَرِوَأَسیرَبِسیرَةِجَدّیوَأَبی- قیام من تنها برای اصلاح اسلام پیامبر اسلام و هدف من تنها امر به معروف و نهی از منکر میباشد»
و البته خود امام حسین در خصوص عقبه تئوریک انتخاب اسلام عزتمندانه اش میگوید:
«انی سمع رسول الله، ان الله تعالی یحب معالی الامور و اشرافها و یکره سفسافها - از پیامبر اسلام شنیدم که میفرمود: خداوند کارهای عزتمند و بزرگ و مرتفع دوست دارد نه کارهای ذلیلانه و پست»
و به همین دلیل عاشورا نه تنها نمایش اسلام عزتمندانه علی توسط امام حسین است بلکه نمایش اخلاق عزتمندانه پیامبر و امام علی توسط امام حسین نیز میباشد، چرا که اخلاقی که امام حسین در نمایشگاه بزرگ عاشورا به نمایش گذاشت دارای این ویژگیها بود:
1 - زندگی عزتمند، «موت فی عز خیر من حیاه فی ذل - مردن با عزت و شرافت از زندگی با ذلت بهتر است.»
2 - ظلم ستیزی، «وَ عَلَی الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِید - زمانی که اسلام گرفتار ولی الامری مثل یزید شد باید با اسلام خداحافظی کرد.»
3 - حق طلبی، «أَلَا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لَایُعْمَلُ بِهِ، وَأَنَّ الْبَاطِلَ لَایُتَنَاهَی عَنْهُ - آیا نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل جلوگیری نمیشود.»
4 - آزادگی، «فان عشت لم اندم و ان مت لم الم - کفی بک ذلا ان تعیش و ترغما - اگر زنده ماندم کسی نمیگوید تو چرا زنده ماندی و اگر در این راه کشته شوم احدی مرا ملامت نخواهد کرد - برای بدبختی و ذلت تو کافی است که زندگی بکنی اما دماغت را به خاک بمالند.»
5 - سبکباری و سبکبالی، «ان جمیع ما طلعت علیه الشمس فی مشارق الارض و مغاربها بحرها و برها و سهلها و جبلها عند ولی من اولیاء الله و اهل المعرفه به حق الله کفیئی الظلال - جمیع آنچه خورشید بر آن طلوع میکند تمام دنیا و مافیها دریای آن و خشکی آن کوه و دشت آن در نزد کسی که با خدای خودش آشنائی دارد و عظمت الهی را درک کرده است مانند یک سایه است - الا حر یدع هذه اللماظه لاهلها - آزاد مرد باشید که دنیا برای دنیاپرستان مثل لماظه یا تکه گوشت باقی مانده در بین دندانها است که با خلال آن را خارج میکنند.»
6 - شجاعت و دلیری، «الْمَوْتُ أَوْلَی مِنْ رُکُوبِ الْعَارِ - مرگ از زندگی ننگین بهتر است.»
7 - عزت نفس، «لاَ أُعْطِیکُمْبِیَدِی إعْطَاءَ الذَّلِیلِ- من دست ذلت به دست اینان نمیدهم - هَیْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ- ما هرگز ذلت نمیپذیریم.»
8 - تسلیم در برابر امر الهی، «الهی رضا بقضائک و تسلیما لامرک و لا معبود سواک یا غیاث المستغیثین - خدایا راضی و تسلیم امر تو هستم چراکه غیر تو معبودی ندارم ای غیاث المستغیثین.»
اسلام عزتمندانه امام حسین یک اسلام تاریخی و جامعه سازانه بوده نه یک اسلام صوفیانه فردی، یا فقیهانه حکومتی، یا متکلمانه جبری اشعریگری:
«فان نزل القضا ء به ما نحب فنحمد الله علی نعمائه - اگر در این سفر ما به کوفه قضای خدا آن طوری که ما دوست داریم نازل و جاری شد و پیروز شدیم خدا را بر نعمت پیروزی ستایش و شکر میکنیم» (سخن امام حسین به فرزدق).
والسلام