جنگ نفت در سایه جنگ سرد بین دو قطب سعودی‌های سنی و رژیم مطلقه فقاهتی شیعه در خاورمیانه

الف – مقدمه: از ماه ژوئن سال جاری قیمت هر بشکه نفت که در آن زمان حدود 115 دلار بود رو به کاهش گذاشت، آنچنانکه این رقم هم اکنون بین 60 تا 70 دلار در نوسان می‌باشد؛ لذا این امر باعث گردید تا قیمت هر بشکه نفت به یکباره کاهشی بیش از 40% پیدا کند که با عنایت به مصرف روزانه 90 میلیون بشکه‌ائی جهان در شرایط اقتصادی فعلی، این کاهش بیش از 40% قیمت نفت باعث گردیده تا مبلغ 3/1 تریلیون دلار بر تولید کنندگان نفت ضرر و زیان اقتصادی وارد کند. اما از آنجائیکه از 90 میلیون بشکه تولیدی روزانه نفت جهان تنها سهم عربستان سعودی بیش از 10 میلیون بشکه می‌باشد و بعد از عربستان، آمریکا قرار دارد که تولید روزانه نفت آن بیش از 9 میلیون بشکه است و سهم ایران از این 90 میلیون بشکه روزانه بین 2 تا 3 میلیون بشکه است که صادرات ایران روزانه کمتر از 880 هزار بشکه می‌باشد.

 

از آنجائیکه عربستان دارای صندوق انباشته از دلارهای نفتی می‌باشد که می‌تواند دامنه مانورش را بالا ببرد و آمریکا با تولید ناخالص یک سوم کره زمین توانائی تحمل این تلورانس قیمت را دارد، چراکه برعکس عربستان که بزرگ‌ترین کشور صادر کننده نفت جهان است، آمریکا یک کشور مصرف کننده و وارد کننده نفت می‌باشد لذا طبق هیرارشی فوق که جایگاه قدرت‌های نفتی در این شرایط تاریخی در منطقه خاورمیانه به خوبی روشن می‌کند، بی شک بازنده واقعی این سقوط قیمت نفت کشورهای ایران و روسیه و ونزوئلا و نیجریه می‌باشند نه عربستان و آمریکا و کویت و قطر و نروژ. به همین دلیل کاهش بیش از 40% قیمت نفت آن هم به یکباره خود مبین یک جنگ جدید اقتصادی و سیاسی البته غیر نظامی و سرد در جهان و به خصوص در منطقه خاورمیانه می‌باشد که از 6 آذر ماه پس از اینکه سازمان کشورهای صادر کننده نفت اوپک به عنوان بزرگ‌ترین کارتل اقتصادی جهان که امروز یک سوم تولید نفت جهان را هدایت می‌کند و در منشور آن این موضوع به صراحت بیان شده است که هدف اوپک «تثبیت قیمت‌ها در بازار بین‌المللی است»، در پایان یکصد و شصتمین نشست وزیران خود در وین اعلام کرد که میزان تولید روزانه‌اش در سطح 30 میلیون بشکه نگه خواهد داشت و با این تصمیم گیری بود که اوپک نتوانست سیاستی جدای از استراتژی سیاسی و اقتصادی عربستان سعودی که هژمونی مطلق بر این سازمان دارد، اتخاذ نماید.

لذا در پایان نشست 6 آذرماه سال 93 با اعلام اینکه که سقف تولید روزانه اوپک همان 30 میلیون بشکه نفت سابق می‌باشد تیر خلاصی به شریان اقتصادی دو قطب سیاسی منطقه یعنی رژیم مطلقه فقاهتی و دولت پوتین در روسیه زده شد و این جنگ سرد اقتصادی از فردای این نشست چهره خود را عریان‌تر کرد چراکه علاوه بر اینکه در همان روز نشست پس از اعلام نتیجه نشست اوپک به یکباره قیمت نفت بشکه‌ائی 6 دلار سقوط کرد. سعودی‌ها با اعلام اعطای تخفیف ویژه جهت تسخیر بازارهای رژیم مطلقه فقاهتی به کشورهای چین و هند و ویتنام، بهای نفت در بازارهای آسیا در روز جمعه 14 آذر به 5/66 دلار رسانیدند و بدین ترتیب سعودی‌ها موفق به بستن قرارداد درازمدت با این کشورها شدند و این جنگ سرد اقتصادی و سیاسی در منطقه خاورمیانه بین دو رژیم مطلقه فقاهتی و سعودی‌ها آنجا چهره خود را بیشتر هویدا می‌کند که بدانیم در نشست 6 آذر ماه اوپک در حالی که ایران و ونزوئلا و نیجریه از کاهش تولید نفت دفاع می‌کردند، عربستان خواستار تثبیت میزان فعلی 30 میلیون بشکه تولید روزانه اوپک شد که بالاخره به خاطر هژمونی تمام عیار او بر این سازمان توانست رای خود را بر کرسی بنشاند و این در شرایطی است که اوپک از دسامبر 2011 میلادی تا کنون یعنی برای نزدیک به سه سال سقف تولید خود را در حد 30 میلیون بشکه تولید روزانه نگه داشته است.

لذا از آنجائیکه جهان سرمایه‌داری هنوز در آتش رکود اقتصادی مولود پس لرزه‌های بحران 2007 به بعد سرمایه‌داری می‌سوزد و این رکود در این شرایط بسترساز رشد کند اقتصاد جهانی شده است که خروجی نهائی این امر اینکه مصرف نفت اقتصاد سرمایه‌داری جهانی از پیش بینی بازارهای نفتی کمتر می‌باشد، در نتیجه با توجه به کاهش میزان تقاضای جهانی نفت، تصمیم 6 آذر ماه اوپک بازار جهانی را با مازاد عرضه روبرو کرد که ادامه روند کاهش قیمت‌های جهانی نفت طبیعی‌ترین واکنش بازار به این شرایط می‌باشد. آنچنانکه طبق پیش بینی کارشناسان جهانی این کاهش ممکن است تا یک سال آینده ادامه پیدا کند و قیمت نفت تا مرز 60 دلار و حتی کمتر از آنهم سقوط کند.

حال از آنجائیکه کشورهای عربستان و کویت و امارات و قطر و نروژ دارای ذخائر ارزی فراوان می‌باشند و در این راستا به خصوص عربستان می‌کوشد تا با افزایش تولید و تسخیر بازارهای نفتی ایران و روسیه از پس لرزه‌های اقتصادی این سقوط قیمت نفت خود را در امان نگه دارد بدون شک نخستین قتیل اقتصادی این سقوط قیمت نفت، کشورهای ایران و روسیه و ونزوئلا و نیجریه می‌باشد که در راس آن‌ها رژیم مطلقه فقاهتی و کشور روسیه قرار دارد.

ب – جنگ سرد نفت در عرصه جنگ داغ خاور میانه: از آنجائیکه بی شک تنها قدرتی که موضوع تلورانس و سقوط قیمت نفت در این شرایط را مهندسی می‌کند سعودی‌ها هستند که با عنایت به جایگاه این کشور در طول صد سال گذشته در خاورمیانه جدید که مولود پیمان سایکس - پیکو بعد از سقوط امپراطوری عثمانی و کشف چاه‌های نفت و وجود حرمین شریف در این کشور می‌باشد، همراه با ایدئولوژی قشری‌گرانه وهابی‌گری که سعودی‌ها متولی امروز آن در جهان هستند همه باعث شده تا در طول صد سال گذشته این رژیم ادعای هژمونی بر کشورهای سنی خاورمیانه که بیش از 90% مسلمانان جهان را تشکیل می‌دهند - از آسیای جنوب شرقی تا غرب و شمال افریقا - داشته باشد که البته شرایط جدید خاورمیانه از بعد جنگ داخلی سوریه و هویت یافتن سیاسی و جغرافیائی هلال شیعه از بعد از 11 سپتامبر 2001 و تجاوز همه جانبه امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا به منطقه خاورمیانه که خود در راستای پایان دادن به هژمونی نزدیک به یک قرن عربستان بر منطقه خاورمیانه از شرق آسیا تا شمال و غرب افریقا بود، به همراه شکست پروژه عربستان در سوریه و لبنان و عراق جهت ایجاد گسستگی در حلقه‌های به هم پیوسته کشورهای هلال شیعه که از بعد از اشغال نظامی عراق توسط امپریالیسم جهانی و سقوط صدام و پیوند عراق به هلال شیعه و استمرار هلال شیعه از ایران تا مدیترانه لبنان که شامل کشورهای ایران و عراق و سوریه و لبنان و حتی نوار غزه می‌شود و در ادامه این هلال است که رژیم مطلقه فقاهتی در این شرایط جهت پیوند دادن دو کشور بحرین و یمن به این هلال می‌کوشد تا تیر خلاصی به حیات و هویت و هژمونی صد ساله عربستان بزند.

همه این‌ها بسترساز تحقق این جنگ سرد اقتصادی و هژمونی طلبانه سیاسی بین دو قطب مذهبی رژیم مطلقه فقاهتی شیعه‌گرا و رژیم سعودی وهابی‌گرا شده است که البته حمایت استراتژیک روسیه از رژیم بعث سوریه در عرصه نظامی و سیاسی باید در این رابطه مورد توجه قرار گیرد و در ادامه آن ظهور هیولای داعش در منطقه خاورمیانه از نیجریه و لیبی و مصر گرفته تا سوریه و یمن و اردن و عراق از آنجائیکه این هیولای خشونت و وحشت خود را به عنوان آلترناتیو مسلم هلال شیعه و هژمونی عربستان بر کشورهای سنی مذهب مطرح کرده است با توجه به شکست داعش در عرصه نظامی و پیشرفت این جریان در عرصه مذهبی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی در کانتکس کشورهای مناطق سنی مذهب خاورمیانه از آسیای مرکزی و آسیای جنوب شرقی تا شمال و غرب افریقا از آنجائیکه فونکسیون ظهور هیولای داعش در این مرحله به موازات افول هویت و هژمونی عربستان باعث تثبیت هویت و هژمونی و حضور نظامی رژیم مطلقه فقاهتی در عراق و سوریه و لبنان شده است. همچنین شرایط جدید رژیم مطلقه فقاهتی با گروه 5+1 در عرصه مذاکرات هسته‌ائی به خصوص از بعد نشست وین و تصمیم امپریالیسم جهانی جهت توافق با رژیم مطلقه فقاهتی و مشارکت دادن این رژیم در مقابله نظامی با داعش و عقب نشینی ضمنی امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا از شعار سرنگونی خانواده اسد در سوریه همه باعث گردیده تا عربستان جهت کسب دوباره هویت و هژمونی صد ساله از دست رفته خود به آخرین سلاح خود یعنی جنگ نفت که در سال 1986 به پیروزی عربستان منتهی شد و در دهه 1970 برندگی آن را پس از جنگ سوم اعراب و اسرائیل توسط ملک فیصل تجربه کرده بود متوسل بشود.

لذا در این رابطه است که اهدافی که عربستان سعودی از این جنگ سرد نفتی دنبال می‌کند عبارتند از:

1 - اثبات جایگاه تعیین کننده منطقه‌ائی و جهانی خود به عنوان قدرت مسلم تصمیم گیرنده در تعیین قیمت نفت به عنوان شریان حیاتی اقتصاد جهانی.

2 - تثبیت جایگاه ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک منطقه خاورمیانه در کانتکس تقسیم باز تقسیم نظام بین‌المللی در قرن بیست و یکم.

3 - تهدید امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپرلیسم آمریکا نسبت به انجام توافق هسته‌ائی و مشارکت دادن رژیم مطلقه فقاهتی در جبهه ضد داعش.

4 - تنبیه روسیه و پوتین و بالا بردن هزینه حمایت از بقاء خانواده اسد در سوریه. قابل ذکر است که روسیه در سال 2014 درآمد خود را از نفت بر پایه بشکه‌ائی 114 دلار محاسبه کرده است لذا در این رابطه است که با سقوط هر دلار زیر قیمت پیش بینی شده، نفت روسیه در سال دو میلیارد دلار از درآمدش کاسته می‌شود و در همین رابطه می‌باشد که روبل روسیه به دلیل تحریم‌ها و سپس کاهش قیمت نفت به شدت تنزل کرده است آنچنانکه در روز جمعه 14 آذر ماه هر دلار با 49/5 روبل خرید و فروش شد و بههمین دلیل بانک مرکزی روسیه اعلام کرد که از آغاز سال جاری میلادی نرخ برابری روبل روسیه نسبت به دلار 34% تنزل کرده است و باز به همین دلیل است که بانک مرکزی روسیه اعلام کرد چنانچه سقوط روبل روسیه ادامه پیدا بکند و ثبات مالی این کشور به خطر بیافتد نظام شناور ارزی را کنار می‌گذارد و در بازار مداخله می‌کند.

5 – به زانو در آوردن رژیم مطلقه فقاهتی در مرداب بحران اقتصاد درونی توسط طناب دار رکود و تورم و بیکاری و تحریم‌های اقتصادی که این رژیم مطلقه را در آستانه نوشیدن زهر دوباره همراه با نرمش قهرمانانه کرده است.

6 - هشدار به کاخ سفید که گمان نکنند توسط تولید روزانه 9 میلیون بشکه، نفت آن‌ها را از نفت عربستان و خاورمیانه بی نیاز می‌کند تا با استقلال از نفت خاورمیانه و عربستان، آمریکا در عرصه توافق هسته‌ائی با ایران جهت مقابله با داعش دنبال دوست یابی باشد نه مانند گذشته دنبال دشمن تراشی. در همین رابطه است که کارشناسان آمریکائی اقدام دولت سعودی در کاهش قیمت نفت را اعلان جنگ با آمریکا می‌دانند نه با ایران و روسیه.

7 - اعلان جنگ با فعالان نفتی آمریکائی داکوتای شمالی و تگزاس که طی چهار سال گذشته همزمان با نوسانات قیمت نفت در سطح بشکه‌ائی 110 دلار اقدام به استخراج نفت از سنگ‌های نفت زا موسوم به شیل کرده‌اند. سنگ‌هائی که پیش از این دسترسی به نفت نهفته در دل آن‌ها ناممکن به نظر می‌رسید ولی از سال 2010 تا کنون این فعالان نفتی توانسته‌اند حدود 20000 حلقه چاه جدید حفر کنند که این مقدار چاه بیش از ده برابر چاه‌های جدید عربستان است که خود این امر باعث شده تا تولید نفت آمریکا تا یک سوم افزایش یابد و به حدود 9 میلیون بشکه در روز برسد که این حجم تولید فقط یک میلیون بشکه در روز کمتر از تولید عربستان است.

استدلال کارشناسان آمریکائی در این رابطه این است که که آمریکا سیاست جدید خود را در تولید انرژی از سال 2010 شروع کرده است و بر اساس این استراتژی، آمریکا نه تنها از واردات نفت سعودی‌ها بی نیاز می‌شود بلکه در ظرف چند سال آینده بزرگ‌ترین صادر کننده نفت در جهان خواهد شد لذا در این رابطه است که از آنجائیکه سعودی‌ها معتقدند که تولید یک بشکه نفت در عربستان 5 دلار تمام می‌شود، در حالیکه تولید یک بشکه نفت غیر متعارف در آمریکا از شیل برای آن‌ها 60 تا 70 دلار هزینه در بردارد، طبیعی است که استفاده از روش فرکنیک یا روش تولید نفت و گاز از لایه‌های زمین فقط با قیمت بالای نفتی مقرون به صرفه می‌باشد این امر باعث شده تا سعودی‌ها در این جنگ سرد نفتی تلاش کنند تا بتوانند قیمت نفت را به کمتر از 70 دلار تنزل دهند تا دیگر برای فعالان نفتی داکوتای شمالی و تگزاس استخراج نفت و گاز مقرون به صرفه نباشد و بستر جهت حذف آن‌ها از رقابت انرژی فراهم گردد.

البته شکست آمریکا در این جنگ نفتی مقابل سعودی‌ها برای آمریکا به معنی بیکاری 500 هزار نفر است که اصلا دولت اوباما حاضر به پذیرفتن این شکست و پرداخت چنین هزینه گزافی نیست چراکه هم اکنون در آمریکا 250 هزار کارگر در بخش حفاری و 500 هزار نفر در بخش سرویس انرژی مشغول بکار هستند.

8 - از آنجائیکه سرمایه‌داری جهانی در تلاش است تا در بازار انرژی جهانی آلترناتیو سازی کنند طبیعی است که در این رابطه بزرگ‌ترین و اولین کیسی که در عرصه انرژی فسیلی جهت آلترناتیو سازی با آن روبرو هستند، سعودی‌ها در خاورمیانه با تولید بیش از 10 میلیون بشکه می‌باشد لذا در این رابطه است که سعودی‌ها توسط پروژه کاهش قیمت نفت در فکر ایجاد بن بست در روند آلترناتیو سازی سرمایه‌داری جهانی هستند زیرا گرچه سعودی‌ها بیشترین ضرر را از این جنگ سرد نفتی به لحاظ مالی نصیبشان می‌شود، اما به دلیل ذخائر غنی ارزی که تنها پس انداز خانواده سلطنتی در حدود 735 میلیارد دلار آمریکائی می‌باشد بیشترین توان مقاومت در این عرصه دارند.

ج – پس لرزهای جنگ نفت در خانه دولت یازدهم: سقوط بی سابقه قیمت نفت که در طول چهار سال گذشته بی سابقه بوده است دولت یازدهم رژیم مطلقه فقاهتی را با مشکلات عدیده‌ائی روبرو کرده است زیرا:

1 - 70% درآمد ارزی و تولید ناخالص و درآمد بودجه این دولت به بشکه‌های نفت وابسته است.

2 - از آنجائیکه بودجه سال 93 دولت یازدهم بر پایه بشکه‌ائی 100 دلار بسته شده بود، این کاهش بیش از 40% قیمت نفت باعث کاهش 20% درآمد دولت یازدهم در سال 93 شده است که خود این امر بسترساز کسری بودجه 30% سال 93 برای دولت یازدهم می‌شود.

3 - به علت تحریم اقتصادی و ضعف و فرسودگی صنعت حفاری و استخراج نفت صادرات نفتی ایران در شرایط فعلی زیر 880 هزار بشکه می‌باشد که با این ضعف تکنولوژی برای دولت یازدهم امکان افزایش تولید مانند سعودی‌ها جهت کسب درآمد بیشتر و پر کردن خلاء سقوط قیمت نفت وجود ندارد. در این رابطه دولت یازدهم جهت بازسازی چاهای نفت نیازمند به ده میلیارد دلار بودجه است تا امکان صدور روزانه یک میلیون بشکه نفت برایش فراهم گردد.

بنابراین هر چند دولت یازدهم تلاش می‌کند تا توسط مازاد فروش نفت جلو کسری بودجه 30% خود را بگیرد ولی به علت ضعف تکنولوژی انجام این کار برایش ممکن نمی‌باشد لذا در این رابطه است که خبرگزاری رویترز گزارش داد که در ماه اکتبر 2014 میزان واردات نفتی چهار خریدار عمده آسیائی ایران نسبت به ماه قبل از آن کاهش یافته است و به زیر یک میلیون بشکه رسیده است.

4 - دولت یازدهم جهت ارتقاء جایگاه خود در اوپک به عنوان بازیگر تاثیرگذار و تعیین کننده در تولید انرژی نیازمند استفاده از تکنولوژی غربی در حفاری و استخراج است که این امر برای او بدون رفع تنش با غربی‌ها و شکست تحریم‌های اقتصادی و توافق نهائی با 5+1 ممکن نیست، همان امری که جهت ممانعت از انجام آن و سنگ اندازی از طرف جناح راست افراطی در مجلس و بیرون مجلس به چالش گرفته شده است چراکه جناح راست افراطی رژیم مطلقه فقاهتی جهت حفظ کرسی‌های قدرت خود در مجلس دهم در انتخابات آینده نیازمند به شکست اقتصادی دولت یازدهم هستند و از آنجائیکه جناح افراطی رژیم مطلقه فقاهتی می‌دانند که اقتصاد ایران بر اثر تحریم‌ها ضعیف شده است و بازسازی آن نیازمند به رفع تحریم‌ها است لذا می‌کوشند که در راستای انجام توافق نهائی دولت یازدهم با گروه 5+1 سنگ اندازی کنند.

5 - طبق آمار اوپک ایران در سال 2011 حدود 114 میلیارد دلار درآمد نفتی داشته است که این درآمد بر اثر تحریم‌ها در سال 2013 برای دولت یازدهم به 67 میلیارد دلار رسیده است که خود نشان دهنده افت درآمد دولت یازدهم نسبت به دولت دهم می‌کند.

6 - دولت یازدهم در عرصه کاهش قیمت نفت که عامل ایجاد کسری بودجه 30% در سال 93 شده است جهت مقابله کردن با کسری بودجه در نظام سرمایه‌داری حاکم بسان دولت‌های گذشته راهی جز بازی با دلارهای نفتی ندارد که یکی از این مکانیزم‌ها آنچنانکه در دولت‌های سابق رژیم مطلقه فقاهتی دیده‌ایم افزایش قیمت ریالی دلارهای نفتی در بازار داخلی می‌باشد که این افزایش قیمت دلار اولا باعث افزایش تورم می‌گردد، ثانیا باعث کاهش ارزش پول ملی کشور می‌شود.

7 - نخستین پس لرزهای کاهش قیمت نفت پس از کاهش درآمد دو لت یازدهم و افزایش کسری بودجه 93 و 94 افزایش قیمت دلار در عرض دو روز به مبلغ 1600 ریال می‌باشد بطوریکه در ششم آذر ماه قیمت هر دلار در بازار داخلی از مرز 33000 ریال گذشت و در هشتم آذر به مرز 33500 ریال رسید، زیرا تصمیم اخیر اوپک مبنی بر حفظ سقف تولید موجب شد تا ارزش دلار در برابر ارزهای معتبر بین المللی با افزایش روبرو شود.

8 - آنچنانکه غلامرضا کاتب سخنگوی کمیسیون برنامه بودجه مجلس اعلام کرده، در لایحه بودجه سال 94 قیمت هر بشکه نفت خام 70 دلار در نظر گرفته شده است که البته با این شرایط بازار و جنگ نفتی منطقه امکان دستیابی به آن تقریبا محال به نظر می‌رسد.

9 - کاهش قیمت نفت باعث پائین آمدن قدرت چانه زنی دولت یازدهم در مذاکرات آتی بر سر برنامه هسته‌ائی و شانس رسیدن به توافق جامع برای دولت یازدهم کاهش می‌یابد.

10 - گرچه طبق آمار خود دولت یازدهم، این دولت توانسته است نرخ تورم را از 40% سال 92 به رقم 18% برساند ولی نکته‌ائی که دولت یازدهم در این رابطه نباید فراموش کند اینکه این کاهش تورم به علت استمرار رکود اقتصادی می‌باشد که استمرار آن به مراتب ضررش برای اقتصاد ایران بیشتر از افزایش تورم می‌باشد، لذا از آنجائیکه شکست رکود در گرو سرمایه گذاری می‌باشد، سقوط بیش از 40% قیمت نفت در کنار استمرار تحریم‌ها، دولت یازدهم را نسبت به برخورد با رکود ضعیف‌تر کرده است.

11 - دولت یازدهم می‌داند که به علت سقوط قیمت نفت در صورت شکست مذاکرات هسته‌ائی هیچ شانسی برای سر و سامان دادن اقتصادی ندارد. 

والسلام