خانه از پای بست ویران است
به موازات نزدیک شدن انتخابات مجلس دهم و مجلس خبرگان رهبری رژیم مطلقه فقاهتی در اسفند ماه 94، دوباره بازار طناب کشی و یارگیری و وزن کشی و اردوکشی و حزب سازیهای احزاب زرد دولتی کلینکسی یکبار مصرف دوران انتخابات جناحهای بالائی قدرت، گرم و گرمتر میشود و مطابق معمول سنوات 36 ساله گذشته رژیم مطلقه فقاهتی هر کدام از جناحهای حاکم قدرت سه گانه به نحوی از انحاء، تلاش میکند تا با گرم کردن تنور انتخابات اسفند ماه 94 خمیر خود را بر دیوار این تنور گلین بزند.
البته از زاویه نگاه بالائیهای قدرت در کانتکس تقسیم بازتقسیم قدرتهای سه گانه سیاسی و اقتصادی و اجتماعی یا فرهنگی انتخابات مجلس دهم، در اسفند 94 که هم زمان با آن انتخابات مجلس خبرگان رهبری رژیم مطلقه فقاهتی هم انجام میگیرد از خود ویژگیهائی برخوردار میباشد که توجه به آن میتواند برای ما راه گشای دستیابی به تحلیل مشخصی از نقل و انتقالات قدرت در بالائیهای حکومت باشد، چراکه تا زمانی که بالائیهای حکومت و قدرت سه گانه بتوانند در غیبت تودهها و جنبشهای سه گانه و پیشگامان جامعه به رتق و فتق و تقسیم بازتقسیم قدرت بین خود به صورت مسالمت آمیز بپردازند، امکان هیچگونه تحول ساختاری و اصلاحی و حتی رفرمی در جامعه وجود نخواهد داشت هر چند جامعه و جنبش و پیشگام بر نفی حاکمیت آنها هم قسم شده باشند، زیرا حاکمیتهای غیر مردمی آن زمانی تن به اصلاحات و انقلابات ساختاری و یا حتی رفرم سیاسی و اقتصادی میدهند که بالائیهای قدرت، دیگر توانائی تقسیم بازتقسیم قدرت بین جناحهای خود به صورت داخلی و مسالمت آمیز نداشته باشند و مرحله گاز گرفتن اسبهای درشکه در سربالائیهای قدرت فرا رسیده باشد و آنچنان منبع سه جداره قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی و قدرت اجتماعی یا فرهنگی و یا تبلیغاتی آنها متخلخل و سوراخ سوراخ شده باشد که از هر جای آن که بخواهند دست به لحیم کاری بزنند، باعث گرد تا آفتابه را خرج لحیم کنند که حاصل نهائی آن سرازیر شدن آب تضادهای داخلی آفتابه قدرت رژیم مطلقه فقاهتی به سمت تودههای مردم خواهد شد و همین آب سرازیر شده آفتابه سوراخ سوراخ شده قدرت سه جداره زر و زور و تزویر به جامعه و مردم است که بیش از هر عاملی باعث بعثت و خودآگاهی مردم میشود و بیش از هر کتاب و کلاس و منبر و صدا و سیمائی میتواند تودههای زحمتکش به خاکستر فقر نشسته شهر و روستا را به بیداری بکشاند، آنچنان بیداری و بعثتی که راهی برای استمرار و استحمار و استثمار و استعباد و استکبار بالائیهای قدرت سه گانه جز نوشیدن جام زهر و نرمش قهرمانانه باقی نگذارد.
لذا در چنین زمانی است که همه چیز در جامعه ممکن میشود، هم اصلاحات و هم رفرم و هم انقلاب ساختاری، زیرا تفاوت ساختاری بین انقلاب و اصلاحات و رفرم در چنین شرایطی فقط بستگی به مقاومت بالائیها در برابر خواستههای جنبشهای سه گانه اجتماعی و کارگری و دموکراتیک دانشجویان یا زنان دارد. به عبارت دیگر تودهها در چنین شرایطی از حداقلهای تغییر که حتی ممکن است آنچنانکه امروز در جامعه خود شاهد آن هستیم از رفرم صنفی باشد، آغاز میکنند بطوریکه جنبش کارگری و جنبش دانشجوئی و جنبش اجتماعی و دموکراتیک ایران در این شرایط در این فاز صنفی به سر میبرند و در این شرایط هر سه جنبش کارگری و دانشجوئی یا زنان و یا دموکراتیک و جنبش اجتماعی اکنون به علت رکود و سرکوب و شکست جنبش اجتماعی خرداد 88 گرفتار خواستههای حداقلی و صنفی شدهاند، اما به موازات اینکه جنبشهای سه گانه دریابند که در این مرحله بالائیهای قدرت حتی حاضر به عقب نشینی در برابر خواستههای حداقلی صنفی آنها نیستند و دستیابی به خواستههای حداقلی خودشان را در راستای اعتلای جنبش خود ببینند و راهی جز اعتلای جنبش برای آنها باقی نماند، شعار اصلاحات ساختاری سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جایگزین شعارهای حداقلی صنفی آنها خواهد شد، یعنی میکوشند تا در چارچوب شعارهای سیاسی به خواسته صنفی خود دست پیدا کنند.
بنابراین از این مرحله است که شعار اصلاحات ساختاری در دستور کار جنبشهای سه گانه قرار میگیرد، آنچنانکه اگر باز بر اثر مقاومت بالائیهای قدرت سه گانه زر و زور و تزویر، جنبشهای سه گانه کارگری و دموکراتیک و اجتماعی دریافتند که نمیتوانند به خواستههای حداقلی خود دست پیدا کنند، آخرین فرایند را که همان انقلابات ساختاری است در دستور کار خود قرار میدهند؛ لذا به این علت است که تعیین پلاتفرم رفرم یا اصلاح و یا انقلاب برای جنبشهای سه گانه به صورت تزریقی از بالا نمیباشد بلکه بالعکس این خود بالائیهای قدرت هستند که با مقاومت در برابر تودهها و جنبشهای سه گانه اجتماعی و کارگری و دموکراتیک دانشجوئی و زنان رفته رفته آنها را به سمت جلو هل میدهند و ناخواسته و غیر مستقیم به آنها آموزش میدهند که برای وادار ساختن بالائیهای قدرت جهت عقب نشینی، شیوه دیگری در استراتژی و تاکتیک خود باید اتخاذ نمایند.
در همین رابطه است که برای فهم شرایط سیاسی جامعه خودمان مجبوریم که به خودویژگیهای انتخابات اسفند 94 مجلس دهم و شورای خبرگان رهبری این رژیم از هم اکنون که بیش از یکسال به انتخابات مانده توجه ویژه داشته باشیم زیرا:
1 - از بعد از انتخابات مهندسی شده خرداد 92 توسط حزب پادگانی خامنهائی - که در راستای ترمیم شکست کودتای انتخابات خرداد 88 بود - از آنجائیکه در رابطه با کودتای انتخاباتی خرداد 88 حزب پادگانی خامنهائی در تمامی مؤلفههای آن با شکست مواجه شده بود و هر چه زمان بیشتر میگذشت، رژیم مطلقه فقاهتی در رابطه با برخورد با آن کودتا گرفتار تاکتیک و استراتژی «چه کنم؟» شده بودند و گرچه حزب پادگانی خامنهائی توانست توسط سرنیزه، شکنجه، زندان، اعتراف، حصار، تیغ و درفش جنبش سبز و جنبش اجتماعی و جنبش دانشجوئی 88 را سرکوب کند ولی با همه این احوال شکست اقتصادی و سیاسی و مدیریتی دولت کودتائی دهم، تمام رشتههای خامنهائی و حزب پادگانی او از سپاه و بسیج گرفته تا جبهه پایداری و تشکیلات مدرسین و روحانیت و غیره آنچنان پنبه کرد که در آستانه انتخابات دولت یازدهم، همگی یکدست تحت عنوان دولت انحرافی در برابر آنها صف آرائی کردند.
البته در آن زمان برای اینکه این صف آرائی به سود جنبش سبز نیانجامد، خامنهائی و حزب پادگانی او کوشیدند تا با مرزبندی کردن با اولترا قدرت سیاسی و تشکیلاتی و اقتصادی و مدیریتی سپاه توسط تکیه بر یکی از مهرههای کهنه کار امنیتی رژیم که تنها بیش از 20 سال سکاندار و نماینده خامنهائی در شورای امنیت ملی بود - تحت عنوان جریان اعتدال و بنفش و کلید ساز - بر علیه اعتلای دوباره جنبش سبز و اصلاح طلبان ساختاری تحت رهبری میرحسین موسوی و مهدی کروبی کودتای خزندهائی در خرداد 92 بکنند، لذا به این ترتیب بود که در خرداد 92 شیخ حسن روحانی توسط انتخابات مهندسی شده خامنهائی با فاصله گیری از سپاه و بسیج توسط کسب حمایت هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی به عنوان آلترناتیو جنبش سبز، وارد ساختمان پاستور شد.
2 - هر چند تحلیل اولیه خامنهائی و حزب پادگانی او بر این قرار داشت که با ورود شیخ حسن روحانی به ساختمان پاستور؛
اولا او میتواند توسط حمایت هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی و اکبر ناطق نوری و شیخ حسن خمینی آتش اعتلای جنبش سبز را خاموش کند، ولی به علت طغیان جناح راست افراطی تحت مدیریت جبهه پایداری در مجلس و قوه قضائیه و روحانیت حوزه و همچنین مرزبندی اولترا قدرت اقتصادی و تشکیلاتی و مدیریتی و نظامی و انتظامی سپاه که حامیان اولیه و اصلی دولت کودتائی دهم بودند، دولت امنیتی یازدهم شیخ حسن روحانی نتوانست به مرحله تثبیت قدرت دست پیدا کنند.
ثانیا به علت اینکه خامنهائی و حزب پادگانی او در اواخر دوران دولت دهم به شکست پروژه انرژی هستهائی خود واقف گشته بودند و به این حقیقت رسیده بودند که در برابر یک پروژهائی قرار گرفتهاند که مانند چاه ویلی هزاران میلیارد دلار از سرمایههای این ملت مظلوم به صورت مستقیم و غیر مستقیم هزینه آن کردهاند و دستاورد نهائی که پس از بیش از 20 سال هزینه کردن از این پروژه خانمانسوز نصیبشان شده است، برعکس آنچه که در شروع این پروژه فکر میکردند به جای تثبیت قدرتشان در منطقه و اعتلای جایگاه آنها در پروژه خاورمیانه بزرگ امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم در رقابت با رژیم متجاوز و اشغالگر اسرائیل و به جای تثبیت هژمونی این رژیم بر هلال شیعه در جنگ سرد رقابتی با سعودیهای عربستان چیزی، جز فقر و تورم و رکود و بیکاری و تحریم استخوانسوز نصیب آنها نشده است و ضرر و زیانی به مراتب بزرگتر از جنگ 8 ساله با رژیم بعث صدام برای این رژیم و این مردم محروم به بار آورده است.
لذا در این رابطه بود که خامنهائی کوشید برای بار دوم جام زهر رژیم تحت عنوان نرمش قهرمانانه در اوان ورود شیخ حسن روحانی به ساختمان پاستور سر بکشد تا شیخ حسن روحانی و دولت یازدهم در دوران باقی مانده دولت باراک اوباما با شکست تحریمها، بتواند آب رفته را به جوی این رژیم باز گرداند. اما افشاگریهای جناح راست افراطی و مخالفت سپاه به همراه شکست اقتصادی دولت یازدهم در منجلاب برنامه تزریقی صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی و پروژه خانمانسوز حذف یارانهها تحت عنوان طرح هدفمندی یارانهها باعث شد تا خود این پروژه نرمش قهرمانانه خامنهائی در خدمت اعتلای دوباره جنبش سبز درآید، آنچنانکه شیرزداد نماینده مجلس ششم که وابسته به آن جریان میباشد در سخنرانی خود در دانشگاه به مناسبت 16 آذر سال 93 در رابطه با شکست پروژه هستهائی رژیم مطلقه فقاهتی اعلام کرد که:
الف – ما در رابطه با این پروژه نه منابع اولیه داریم و نه احاطه به فن آوری.
ب – استخراج اورانیوم در ایران فقط از طریق معدن گچین بندرعباس انجام میگیرد، آنهم از عمق 300 متری زمین که به لحاظ هزینه ده برابر قیمت جهانی برای ما تمام میشود.
ج – کل معدن اورانیوم شناخته شده ایران معدن گچین بندرعباس و معدن ساغند یزد میباشد که همه اینها در صورت استحصال فقط مدت 5 سال میتواند سوخت یک نیروگاه ایران را تامین کند.
د - پوتین رئیس جمهور روسیه در توصیف پروژه انرژی هستهائی ایران میگوید «پروژه انرژی هستهائی ایران مانند این است که ما برای کفش مورد نیاز یک خانواده اقدام به ساخت کارخانه کفش سازی بکنیم.»
ه – کشف تاسیسات غنی سازی 64 هزار متر مربعی نطنز در عمق 30 متری زمین توسط ماهوارهای آمریکائی باعث افشای پروژه انرژی هستهائی ایران شد.
ز - بیش از 50 هزار نفر حقوق بگیر در سازمان انرژی اتمی وجود دارد که باعث سونامی شدن هزینه جاری در بودجه سالانه رژیم مطلقه فقاهتی شده است.
ح – هیچکس نمیداند که با چه دلیلی ایران به مسیر هستهائی شدن پا گذاشته است.
ط – راکتور آب سنگین اراک، پروژهائی بسیار مضر میباشد چراکه حادثهای مانند چرنوبیل در کمین آن نشسته است.
به این ترتیب است که هر چه زمان پیش میرود کودتای خزنده و مهندسی شده رژیم مطلقه فقاهتی در انتخابات 92 بر علیه جنبش سبز توسط دولت بنفش اعتدالی و امنیتی شیخ حسن روحانی با شکست بیشتر روبرو میشود.
3 - مرگ مهدوی کنی سلسله جنبان جناح راست بازاری رژیم و خلأی که در راس مجلس خبرگان رهبری با مرگ او بوجود آمد، بسترساز دوباره اعتلای هاشمی رفسنجانی در شورای خبرگان رهبری شد که این امر علاوه بر اینکه باعث سقوط هژمونی جناح راست افراطی تحت مدیریت مصباح یزدی و محمد یزدی میشود، خود عامل خطرساز جهت فشار از هاشمی رفسنجانی بر خامنهائی نسبت به فاصله گیری از جناح راست افراطی میشود که در جریان کودتای انتخاباتی خرداد 88 خود خامنهائی در نماز جمعه 29 خرداد با نفی هاشمی رفسنجانی به حمایت همه جانبه از احمدی نژاد در جنگ با هاشمی رفسنجانی و حمایت از جناح راست افراطی پرداخته بود.
4 – انشعاب و تفرقه در جناح راست رژیم مطلقه فقاهتی که در جریان تبلیغاتی انتخابات خرداد 92 با معرفی قالیباف به عنوان نماینده سپاه و ولایتی به عنوان نماینده راست بوروکرات و سعید جلیلی به عنوان نماینده راست افراطی و جبهه پایداری و حداد عادل به عنوان نماینده خامنهائی و جناح ولایت محور و خامنهائی محور، برای اولین بار آفتابی شدند و لذا از بعد از ائتلاف و پیوند جناح بوروکرات راست تحت رهبری علی لاریجانی و اکبر ناطق نوری و علی مطهری با دولت بنفش و کلیدساز و اعتدالی یازدهم، همچنین به علت ضربهائی که جریان راست بازاری با مرگ مهدوی کنی متحمل شد، این همه باعث گردید تا جریان راست بوروکرات تحت رهبری علی لاریجانی و اکبر ناطق نوری و حمایت علی مطهری و باهنر در صدد تشکیل احزاب کلینکسی زرد و دولتی یکبار مصرفی انتخاباتی، برای انتخابات اسفند 92 در جهت کسب کرسیهای بیشتر مجلس دهم و مجلس خبرگان رهبری برآیند.
5 - بن بست دولت یازدهم در عرصه کسب حمایت مجلس نهم در چارچوب رای اعتماد وزیران که در جریان رای اعتماد و استیضاح پنج گانه وزیر علوم و آموزش عالی به وضوح آشکار شد و تلاش جناح راست افراطی مجلس نهم جهت به شکست کشانیدن مذاکره با 1+5 و بسترسازی جهت شکست برنامه سیاسی و اقتصادی دولت یازدهم باعث شده تا انتخابات اسفند 94 مجلس دهم و خبرگان رهبری، برای دولت یازدهم دارای حساسیت بیشتری باشد، به همین دلیل در این رابطه است که با اینکه بیش از یکسال به انتخابات باقی مانده است تمامی جناحهای درونی رژیم جهت کسب کرسی بیشتر قدرت از همین حالا دست به کار شدهاند که در اینجا به تبیین این صف آرائی میپردازیم:
الف – جناح خامنهائی میکوشد در این شرایط توسط تقویت اسلام زیارتی و اسلام مداحیگری دولتی به عنوان بازوی تشکیلاتی اسلام فقاهتی حداکثر بهره برداری جهت بسیج تودههای عوام جامعه در فقدان احزاب سازمانگر پائینی بکند که برای فهم این موضوع کافی است که به تکیه حزب پادگانی خامنهائی بر مراسم اربعین کربلا 93 و 30 صفر مشهد 93 و تقویت اسلام نوحه گری توسط تشکیلات مداحان دولتی و توسعه اسلام قشریگری در اشکال مختلف فقهی و زیارتی و مداحیگری آن، البته در کنار حزب پادگانیاش که در تشکیلات سپاه و بسیج و روحانیت دولتی از حوزه تا نمازهای جمعه و جماعت مادیت پیدا میکند - توجه بکنیم.
ب – جریان دولت یازدهم که منهای تشکیلات دولتی و ائتلاف با جناح راست بوروکرات به رهبری لاریجانی و علی مطهری و کسب حمایت هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی میکوشد تا با مرزبندی کردن با سپاه و مظلوم نمائی در برابر دخالتهای خامنهائی و جناح راست افراطی و کسب حمایت اصلاح طلبان و جنبش دانشجوئی و در صورت امکان تشکیل جبهه اعتدالی بتواند در صف آرائی آینده انتخابات اسفند 94 خودی نشانی بدهد، چراکه به هر حال دولت یازدهم موفقیت دولت خود را در گرو موفقیت انتخابات اسفند 94 و کسب کرسیهای قدرت در مجلس دوگانه شورا و خبرگان رهبری میداند تا در ظل آن بتواند کرسیهای قدرت را از جناح مخالف خود یعنی راست افراطی به رهبری مصباح یزدی و جبهه پایداری بگیرد.
ج – جناح به اصطلاح اصلاح طلب تحت رهبری محمد خاتمی و عارف تلاش میکنند که با کسب حمایت حسن خمینی و هاشمی رفسنجانی و حتی خود خامنهائی توسط مرزبندی کردن با جنبش سبز بتوانند در راستای عبور از پل صراط شورای نگهبان در انتخابات اسفندماه 94 بسترسازی کنند.
د - جناح هاشمی رفسنجانی یا تکنوکراتهای درون رژیم مطلقه فقاهتی تلاش میکنند تا توسط کسب کرسیها و ریاست خبرگان رهبری سمبه قدرت خود را در برابر خامنهائی پر زور کنند، چراکه آنان با تجربهای که از کودتای انتخابات سال 88 دارند به خوبی میدانند که خامنهائی تا زمانی که در برابر سمبه قوی قدرت قرار نگیرد به راحتی آنها را در پای راست افراطی ذبح میکند، آنچنانکه در نماز جمعه 29 خرداد 88 کرد و با صراحت اعلام کرد که به لحاظ فکری احمدی نژاد به من نزدیکتر است تا هاشمی رفسنجانی و در این زمان هم آنچنانکه در موضع گیریهای برادر خامنهائی یعنی محمد خامنهائی بر علیه هاشمی رفسنجانی مشاهده کردیم در انتخابات 94 بزرگترین خطر برای خامنهائی باز تثبیت هاشمی رفسنجانی در راس خبرگان رهبری خواهد بود، همان کرسی که خامنهائی در کودتای انتخاباتی 88 توسط جایگزین کردن مهدوی کنی از هاشمی رفسنجانی گرفت.
ه – جناح راست افراطی میکوشد در انتخابات آینده با ائتلاف با سپاه و احمدی نژاد توسط صف آرائی انتخاباتی در برابر دولت یازدهم و هاشمی رفسنجانی و تلاش جهت شکست برنامه سیاسی و اقتصادی شیخ حسن روحانی در عرصه درونی و برونی در این راستا گام بردارد.
به هر حال در این رابطه است که انتخابات اسفند ماه سال 94 در راستای تقسیم قدرت بین جناحهای بالائیهای قدرت میتواند بسیار تعیین کننده باشد، آنچنانکه شکست افراطیون در این انتخابات میتواند باعث اعتلای دوباره جنبش سبز و یا جنبش اجتماعی که در این انتخابات غایب خواهد بود، بشود.
والسلام