کار «کالا» نیست – قسمت اول
در حاشیه تعیین حداقل دستمزد سالانه کارگران توسط شورایعالی کاردر سال 94
1 - سرمایهداری و «کار کالائی» یا «کالا کردن» کار کارگر:
بزرگترین جنایتی که مناسبات سرمایهداری از بدو تولد و تکوین خود از قرن هیجدهم میلادی بر علیه بشریت مرتکب شده است و فونکسیون آن بر علیه انسانیت فاجعه آمیزتر از دو جنگ خانمانسوز بینالملل و استثمار استخوانسوز بی رحمانه طبقه کارگر و استخدام و تفاله کردن طبیعت سوز کره زمین و نابود کردن تمامی منابع اولیه اقتصاد و تولید بشر آینده در خدمت کسب سود هر چه بیشتر امروز خود و رشد مصرف گرائی کاذب در بین جوامع بشری میباشد، تبدیل کار خلاق انسان به «کار کالائی» یا «کالاکردن کار انسان» در عرصه بازار رقابتی نیروی کار است، چراکه سرمایهداری با این عمل، کار که جوهر وجود انسان است به صورت اجباری از انسان جدا کرد و همین کار جدا کرده از انسان یا انسانیت انسان را به صورت یک کالا در کنار دیگر کالاهای سودآور خود درآورد و آن را در بازار رقابتی به فروش گذاشت و لذا با این عمل، کاری سهمیگن تر و بی شرمانه تر از برده کردن انسان آفریقائی و بدل به کالا کردن این بردهها و سپس فروختن این بردههای کالا شده آفریقائی در بازار برده فروشی مغرب زمین توسط همین سرمایهداری تجاری غرب در حق انسان و انسانیت کرد، چراکه همین سرمایهداری در زمان برده کردن انسان آفریقائی هر چند خود او را به صورت یک کالا در بازارهای مغرب زمین به فروش گذاشت، اما هرگز نتوانست کار برده را از خود برده جدا کند و جداگانه به فروش گذارد و اگر زمانی هم اقدام به چنین کاری کرد، آن هنگام بود که سرمایهداری غرب، برده آفریقائی را پس از خرید از بازار برده فروشی مغرب زمین آن را به صورت یک کارگر در مزرعه و یا به صورت یک پرولتر در کارخانهها درآورده بود، در صورتی که سرمایهداری توسط تبدیل کردن کار کارگران به کالا، خود کار کارگر را بدل به کالای قابل مبادله در بازار سرمایهداری کرد نه خود کارگر، مانند برده و بعد آن کالا را در بازار آزاد رقابتی آدام اسمیتی سرمایهداری بفروش گذاشت.
از اینجا بود که سرمایهداری مغرب زمین در طول سه قرن گذشته با کالا کردن کار کارگر، انسان و انسانیت را به صورت کالا درآورد و در بازار به فروش گذاشت لذا در این رابطه طرح دوباره این موضوع در اینجا خالی از عریضه نمیباشد که از آنجائیکه سرمایهداری مغرب زمین از قرن 16 و 17 میلادی در بستر سرمایههای تجاری قبل از حاکمیت سیاسی نظام سرمایهداری در قرن هیجدهم توسط انقلاب کبیر فرانسه و قبل از تکوین سرمایههای صنعتی و مالی و پولی پروسس تکوین خود را آغاز کرد، این تقدم سرمایههای تجاری بر سرمایههای تولیدی در پروسه تکوین نظام سرمایهداری در چارچوب غارت منابع اولیه و استعمار کشورهای پیرامونی توسط سرمایهداران تجاری بود که باعث گردید تا انسان جدیدی در بستر سرمایهداری تجاری در مغرب زمین متولد شود که مشخصه اصلی آن برعکس بشر تاریخی ماقبل سرمایهداری حرص و ولع زاید الوصف او جهت کسب هر چه بیشتر سرمایه و سود بود و همین حرص و ولع سیری ناپذیری انسان تازه متولد شده مغرب زمین بود که باعث شد تا او به خاطر یک دستمال، کاخ کسری را به آتش بکشد و برای کسب سود بیشتر حتی به اسکیموها یخچال بفروشد و کثیفترین و ضد انسانیترین بازار تجارت که همان بازار برده فروشی در مغرب زمین بود در آن زمان با برده کردن انسان آفریقائی در خدمت تلاش سودآوری خود درآورد و به غارت سرمایههای هندوستان و کشورهای پیرامونی و مستعمره خود بپردازد.
بدین ترتیب بود که بازار سرمایهداری تجاری آنچنانکه آدام اسمیت در تدوین اقتصاد سرمایهداری خود تبیین میکند تکوین پیدا کرد و در کانتکس رقابت آزاد این سرمایهداری بود که آن ولع و حرص سیری ناپذیر سرمایهداری طماع مغرب زمین در راستای کسب هر چه بیشتر سود و سرمایه به عنوان تنها عامل جهش و حرکت نظام سرمایهداری از سرمایههای اولیه تجاری غارت شده کشورهای پیرامونی به سمت سرمایههای صنعتی و مالی و پولی درآمد.
لذا در این رابطه به موازات تکوین بازار آزاد رقابتی در عرصه نظام سرمایهداری مغرب زمین بود که فرایند کلا – پول – کالا مناسبات سرمایهداری جایگزین فرایند تهاتری کالا – کالای مناسبات ماقبل سرمایهداری شد، یا به عبارت دیگر تولید برای بازار و پول بیشتر سرمایهداری جایگزین تولید برای مصرف مناسبات ماقبل سرمایه گردید. همچنین فرایند مصرف برای تولید بیشتر سرمایهداری جایگزین فرایند تولید برای مصرف مناسبات ماقبل سرمایهداری شد، همچنین از این مرحله بود که کالا در دیسکورس سرمایهداری که عبارت است از تولید برای بازار جهت مبادله و فروش متولد شد و جایگزین تولید برای مصرف مناسبات ماقبل سرمایهداری گردید.
با تولد پدیده کالا در عرصه بازار مناسبات سرمایهداری در فرایند بورژوازی تجاری کشورهای متروپل بود که باعث گردید تا سرمایهداری ماهیت واقعی خود را که بسان ریلی برای لوکوموتیو استثمارگرانه این مناسبات بود متولد سازد، البته با پایان یافتن قرن هفدهم میلادی و ورود به قرن هیجدهم از آنجائیکه با تولد سرمایهداری تولیدی و صنعتی در مغرب زمین رفته رفته کالای صنعتی جایگزین کالاهای غیر صنعتی باد آورده و غارت شده سرمایهداری تجاری شد که از آنجائیکه سرمایهداری تجاری مغرب زمین از طریق غارت و استعمار کشورهای پیرامونی سرمایه اولیه سرمایهداری صنعتی مغرب زمین را به دست آورد که با انتقال این سرمایههای غارت شده کشورهای پیرامونی به کشورهای متروپل بود که از همان آغاز تکوین نظام سرمایهداری در مغرب زمین شرایط جهت ایجاد شکاف بین غرب و شرق فراهم گردید.
البته از آنجائیکه با استحاله سرمایههای تجاری غارت شده کشورهای پیرامونی به سرمایههای صنعتی و مالی کشورهای متروپل یعنی از همان زمان تکوین مدرنیته و تکنولوژی در مغرب زمین بود که باعث تولد پدیده جدیدی در غرب و تاریخ بشر شد که تا قبل از آن بی سابقه بود و آن تکوین گروه اجتماعی پرولتاریای صنعتی در مغرب زمین بود که از آنجائیکه برعکس زحمتکشان مناسبات ماقبل سرمایهداری پرولتاریای صنعتی به جز بازوی کار خود هیچگونه ابزار تولیدی دیگری در نظام سرمایهداری برای کسب معیشت نداشتند، این امر باعث شد تا با تکوین سرمایهداری صنعتی در مغرب زمین همراه با تکوین پرولتاریای صنعتی استثمار بی رحمانه سرمایهداری صنعتی مغرب زمین جهت کسب هر چه بیشتر سود از کارگران غربی در کنار استعمار بی رحمانه همین سرمایهداری صنعتی در غارت منابع اولیه کشورهای پیرامونی جهت تولید کالای ارزان برای عرضه در بازار رقابتی قرار گرفت و از این زمان بود که با تولد پرولتاریای صنعتی در عرصه سرمایهداری صنعتی مغرب زمین فرایند کار کالائی یا کالا شدن کار انسان در بستر سرمایهداری صنعتی یا بورژوازی تولیدی غرب تکوین پیدا کرد.
به این ترتیب که به موازات تکوین سرمایههای صنعتی در مغرب زمین پس از انقلاب صنعتی از آنجائیکه این سرمایهها در مغرب زمین از بدو تکوین پیوندی ناگسستنی با سرمایههای تجاری داشتند، این امر باعث گردید تا سرمایههای صنعتی سرریز شده از سرمایههای تجاری بورژوازی تجاری غرب از همان آغاز تکوین سرمایهداری صنعتی مغرب زمین در دست طبقه بورژوازی صنعتی یا تولیدی تازه به دوران رسیده غرب قرار بگیرد و همین انحصاری شدن سرمایه صنعتی در دست بورژوازی مغرب زمین بود که عاملی گردید تا ابزار تولید در نظام سرمایهداری صنعتی مغرب زمین به صورت انحصاری در دست بورژوازی صنعتی یا تولیدی مغرب زمین قرار بگیرد که به صورت خود به خودی این انحصاری شدن ابزار تولید در دست بورژوازی صنعتی غرب شرایط تاریخی جهت تکوین پرولتاریای صنعتی که به جز بازوی کار خود چیزی به عنوان عرضه در بازار رقابت بی رحمانه سرمایهداری مغرب زمین جهت امرار معیشت بخور و نمیر خود در محدوده خط بقا نداشتند فراهم گردید.
به موازات تکوین پرولتاریای صنعتی در کانتکس نظام سرمایهداری صنعتی غرب که تابلو مدرنیته بر سینه خویش حمل میکرد این نیروی کار یا بازوی تولید اقتصاد صنعتی در غرب با زحمتکشان قبل از نظام سرمایهداری به لحاظ ماهوی متفاوت بودند، چراکه به علت انحصاری شدن ابزار تولید در نظام سرمایهداری که در انحصار مالکیت طبقه بورژوازی قرار داشت باعث گردید تا طبقه پرولتاریای صنعتی به علت فقدان مالکیت بر ابزار تولید کار خود جهت امرار معیشت راهی جز این نداشته باشد، الا اینکه کار خود را به عنوان یک کالا در بازار سرمایهداری در کنار دیگر کالاهای بورژوازی به فروش بگذارد.
از اینجا بود که بزرگترین فاجعه تاریخ بشر در عرصه استثمار و استعمار و استحمار طبقه حاکمه و صاحب قدرت آغاز شد زیرا از این مرحله بود که کار کالائی در عرصه سرمایهداری تکوین پیدا کرد. البته جا دارد که در این جا به این نکته عنایت داشته باشیم که در مناسبات مادون سرمایهداری قبل از تکوین پرولتاریای صنعتیترم پرولتاریا مختص به افراد آسمان جلی میشد که به صورت انفرادی در حاشیه تولید آن مناسبات ماقبل سرمایهداری زندگی میکردند، اما با ظهور پدیده کار کالائی در اقتصاد سرمایهداری صنعتی از قرن هیجدهم از آنجائیکه تمامی سرمایههای صنعتی یا ابزار تولید در دست طبقه بورژوازی بود و نیروی کار تولید صنعتی سرمایهداری به جز بازوی کار خود چیزی جهت عرضه به بازار سرمایهداری جهت امرار معاش و زندگی بخور و نمیر خود نداشت، فقدان ابزار تولید برای این نیروی کار جدید باعث گردید تا ترم پرولتاریای صنعتی - یعنی آن آسمان جل - مناسبات ماقبل سرمایهداری برای تعریف این نیروی کار جدید مناسبات سرمایهداری به کار گرفته شود؛ لذا از این مرحله بود که ترم پرولتاریای صنعتی در دیسکورس تسمیه نیروی کار تولید صنعتی ظاهر شد.
ظهور و تکوین پرولتاریای صنعتی مغرب زمین در بستر تکوین نظام سرمایهداری صنعتی از قرن هیجدهم و به خصوص در قرن نوزدهم بود که باعث زیر و زبر شدن دیسکورس زحمتکشان تاریخ شد چراکه اوج گیری تلاش بی رحمانه استثمارگرایانه طبقه بورژوازی تولیدی غرب در راستای تولید کالای ارزان توسط نیروی کار ارزان و مواد اولیه ارزان همراه تولید انبوه کالا جهت رقابت بیشتر در بازار باعث گردید تا بورژوازی تولیدی بی رحمانه ترین فشار طاقت سوز و استخوان سوز را بر زحمتکشان تولیدی یا همان پرولتاریای صنعتی وارد کند که این امر بسترساز قیام یکپارچه پرولتاریای صنعتی غرب در قرن نوزدهم و به خصوص در نیمه دوم قرن نوزدهم گردید که البته زمینه ساز تولد نهضت سوسیالیسم در قرن نوزدهم شد.
لذا از اینجا بود که قرن هیجدهم و نیمه اول قرن نوزدهم همراه با تکوین نظام غارتگرانه و استثمارگرانه بورژوازی غرب بار اصلی سرمایهداری صنعتی بر دوش پرولتاریای صنعتی کشورهای غربی قرار گرفت هر چند که در مرحله تکوین سرمایهداری صنعتی غرب مواد اولیه ارزان غارت شده از کشورهای پیرامونی به عنوان یک فاکتور اصلی در راستای تولید کالای ارزان جهت رقابت در بازار سرمایهداری بود. ولی نباید فراموش کنیم که اصلیترین فشار سرمایهداری صنعتی غرب جهت تولید کالای ارزان در مغرب زمین در چارچوب تهیه نیروی کار ارزان بر دوش طبقه پرولتاریای صنعتی بود که مشخصه اصلی این طبقه آنچنانکه مطرح کردیم، فروش نیروی کار خود در بازار رقابتی سرمایهداری به ازای حداقل ممکن جهت تامین حداقل معیشت بخور و نمیری خود بود.
ادامه دارد