کار «کالا» نیست قسمت دوم

در حاشیه تعیین حداقل دستمزد سالانه کارگران توسط شورایعالی کاردر سال 94

2 - روش مبارزه با فرایند کار کالائی در نظام سرمایه‌داری توسط پرولتاریای صنعتی:

دومین مشخصه طبقه پرولتاریای صنعتی، رشد برق آسای این طبقه در چهارچوب سونامی رشد صنعتی و تکنولوژی و مدرنیته در مغرب زمین بود. از آنجائی که این رشد کمی طبقه پرولتاریای صنعتی در عرصه‌تان سیته یا تمرکز جمعی پرولتاریا برعکس مناسبات ماقبل سرمایه‌داری همراه با تمرکز پرولتاریای صنعتی در کارخانه و کارگاه بود، این همه باعث گردید تا پدیده نوظهور پرولتاریای صنعتی در مغرب زمین در کمتر از یک قرن بدل به یک طبقه فراگیر در کشورهای صنعتی از انگلستان تا آمریکای شمالی بشود. خود همین پتانسیلتان سیته یا تمرکز باعث شد تا طبقه پرولتاریا در راستای مقابله با استثمار استخوان سوز و طاقت سوز سرمایه‌داری وادار به حرکت جمعی و مبارزه گروهی بکند که تکوین نهضت سوسیالیسم در قرن نوزدهم در مغرب زمین مولود اوج گیری مبارزه ضد طبقاتی و ضد استثمارگرانه و ضد سرمایه‌داری طبقه پرولتاریای صنعتی مغرب زمین بود، چراکه اصلی‌ترین مشخصه نظام سرمایه‌داری آنچنانکه فوقا به اشاره رفت فرایند کار کالائی بود و نهضت سوسیالیسم در قرن نوزدهم در مغرب زمین نخستین رسالت خود را در رهائی پرولتاریا از کار مزدوری و فرایند کار کالا می‌دانست.

البته گرچه در تمام دیسکورس ضد سرمایه‌داری جهان، اصلی‌ترین مشخصه نظام سرمایه‌داری ماهیت استثمارگرایانه این نظام می‌دانند، ولی نباید فراموش کنیم که هر چند استثمار طبقه زحمتکش در نظام سرمایه‌داری، به صورت اگراندیسمان شده بالا رفت. به هر حال استثمار از آغاز تکوین مناسبات طبقاتی در تاریخ بشر در چارچوب روابط مختلف تولیدی وجود داشته است آنچه که در نظام سرمایه‌داری به عنوان علت و العلل استثمار مضاعف توسط این نظام ضد بشری و ضد انسانی ظاهر گردید همین پدیده کار کالائی بود که به علت اینکه در نظام سرمایه‌داری این پدیده کار کالائی در خدمت همان پدیده استثمار درآمد، باعث گردید تا استثمار در چارچوب نظام سرمایه‌داری غرب صورت اگراندیسمان شده و ضد انسانی و ضد بشری خود را به نمایش بگذارد آنچنانکه سرمایه‌داری برای کسب توانائی رقابت در بازار آزاد رقابتی آدام اسمیتی بر پایه سیاست دامپینگ اقتصادی توسط کالای ارزان علاوه بر اینکه از یک طرف مجبور به تولید انبوه کالا بود، از طرف دیگر با غارت منابع اولیه ارزان کشورهای پیرامونی به استعمار بی رحمانه این کشورها می‌پرداخت.

صد البته نظام برده‌داری در قرن هیجدهم و نیمه اول قرن نوزدهم در خدمت تهیه این نیروی کار ارزان و ایجاد رقابت در بازار نیروی کار برای سرمایه‌داری کشورهای متروپل بود که این همه باعث شد تا بورژوازی غرب از انگلستان تا آمریکای شمالی با تبدیل کار کالای طبقه زحمتکش کشورهای غربی را در زیر چرخ نظام استثمارگرانه و ضد انسانی خود له کنند و مانند دو جنگ بین الملل اول و دوم که بیش از 50 میلیون نفر از مردم مغرب زمین در آتش رقابت بازار سرمایه‌داری غرب زنده و زنده سوختند. طبقه پرولتاریای صنعتی غرب از آغاز تکوین سرمایه‌داری صنعتی متروپل در بازار رقابت کار – کالا آنچنانکه چارلی چاپلین در فیلم «عصر جدید» به نمایش گذاشت در زیر چرخ نظام استثمارگرانه سرمایه‌داری مغرب زمین له شدند.

به هر حال بطوریکه کارل مارکس در توصیف نظام سرمایه‌داری مطرح کرد، بورژوازی صنعتی غرب از آغاز تکوین خود کوشید تا تمام جهان را بر سان خود بسازد معنای این جمله عمیق و دوران ساز کارل مارکس چیزی جز این نیست که سرمایه‌داری در چارچوب رقابت در بازار، برای کسب هر چه بیشتر سود خود می‌کوشید تا تمامی مظاهر اقتصادی و اجتماعی و انسانی بشریت را به صورت کالا جهت عرضه در بازار رقابتی آدام اسمیتی درآورد که در اوج این کالاسازی همه چیز برای بازار رقابتی سرمایه‌داری کار کارگر قرار داشت چراکه کار برعکس فاکتورهای دیگر تولید، از یک جوهر انسانی برخوردار می‌باشد که با کالا شدن این جوهر انسانی باعث گردید که انسانیت در همه چهره‌های تاریخی و اجتماعی و انسانی آن به صورت یک کالا در عرصه بازار سرمایه‌داری غرب درآید و آنچنانکه هایدگر در تبیین اومانیستی مدرنیته مطرح می‌کند از این مرحله بود که در مغرب زمین موجودی که همان کالای بازار رقابتی بود، جایگزین وجود که متعالی‌ترین فرایند آن خود انسان و نیروی کار انسان می‌باشد گردید که با جایگزینی این موجود به جای وجود بود که همه چیز در نظام سرمایه‌داری زیر و زبر گردیدو

لذا در این رابطه بود که نهضت سوسیالیسم نوک پیکان مبارزه فلسفی خود را از قرن نوزدهم با سرمایه‌داری در راستای نجات انسان و جوهر وجودی او یعنی کار از زندان فرایند کار کالای سرمایه‌داری اعلام کرد که در این شرایط جز با این نهضت سوسیالیستی با هیچ مکانیزم دیگری امکان نجات انسان توسط نابودی فرایند کار کالائی یعنی جایگزین کردن وجود به جای موجود نیست و به همین دلیل نهضت سوسیالیسم از قرن نوزدهم نوک پیکان حمله و مبارزه خود را در نفی فرایند کار کالائی نظام سرمایه‌داری گذاشت چرا که این نهضت معتقد است که شیشه عمر مناسبات ضد انسانی سرمایه‌داری در نابودی فرایند کار کالائی نهفته است و تنها با شکستن این شیشه عمر نظام سرمایه‌داری است که این نظام ضد انسانی می‌تواند نابود بشود و نظام انسانی سوسیالیسم جایگزین آن گردد و شاید بزرگ‌ترین عامل شکست سوسیالیسم دولتی قرن بیستم در همین حقیقت نهفته باشد که برعکس ادعای تئوری بنیانگزاران نهضت سوسیالیسم کلاسیک نیمه دوم قرن نوزدهم غرب که معتقد به نفی مناسبات کار کالائی بودند، مناسبات صد ساله سوسیالیسم دولتی قرن بیستم در راستای دولتی کردن ابزار تولید به جای اجتماعی مالکیت ابزار تولید در کانتکس شوراها و اتحادیه و سندیکاهای کارگری، کار کالائی پرولتاریای صنعتی از فرایند بخش خصوصی به فرایند بخش دولتی منتقل کردند.

بدین ترتیب بود که نه استثمار طبقه پرولتاریای صنعتی در این کشورها تغییر کرد و نه فاکتور کار کالائی در این کشورها نابود شد، آنچنانکه در دوران دولت سوم و چهارم رژیم مطلقه فقاهتی در کشور خودمان این آزموده به صورت خطا دوباره آزمایش گردید و با اینکه نزدیک به 90% ابزار تولید اقتصاد ایران در دست دولت سوم و چهارم بود این دولت در چارچوب همان فاکتور کار کالائی کوشید تا با استثمار هر چه روز افزون طبقه کارگر ایران این استثمار از کانال سرمایه‌های دولتی در خدمت جنگ خانمانسوز رژیم مطلقه فقاهتی با حزب بعث عراق درآورد و به این ترتیب بود که در دولت پنجم و ششم رژیم مطلقه فقاهتی ایران که بعد از جنگ 8 ساله خانمانسوز بر سر کار آمد از آنجائیکه با پایان جنگ دیگر نیازی به سرمایه‌داری متمرکز دولتی نبود با خصوصی سازی سرمایه‌های دولتی به صورت فرمالیته توسط دولت پنجم و ششم در اختیار بورژوازی بزرگ سپاه و سربازان گمنام قرار گرفت و به این ترتیب بود که فاکتور کار کالائی زحمتکشان ایران در عرصه دست بدست شدن سرمایه‌های این کشور از دست دولت سوم و چهارم به دست اولترا بورژوازی سپاه نه تنها تغیری نکرد بلکه بستری شد تا روز به روز بسترساز استثمار هر چه بیشتر طبقه کارگر و زحمتکشان ایران را فراهم کند.

به این ترتیب است که ماحصل همه آنچه که فوقا مطرح کردیم اینکه تا زمانی که این فاکتور کار کالائی در عرصه مناسبات تولید سرمایه‌داری توسط اجتماعی کردن (نه دولتی کردن) ابزار تولید از بین نرود، هرگز نمی‌توان در راستای استقرار سوسیالیسم و نفی استثمار استخوان سوز نظام ضد انسانی سرمایه‌داری گامی ساختاری برداشت. البته فراموش نکنیم که طرح موضوع روش مبارزه با فرایند کار کالائی در نظام سرمایه‌داری در دو رابطه قابل بررسی و پاسخگوئی می‌باشد:

مؤلفه اول اینکه ما بخواهیم به صورت ساختاری یا زیرساختی با فرایند کار کالائی نظام سرمایه‌داری برخورد کنیم. در این رابطه شکی نیست که تنها از طریق سوسیالیسم است که می‌توانیم با فرایند کار کالائی برخورد کنیم چراکه آنچنانکه قبلا هم مطرح کردیم فرایند کار کالائی در نظام سرمایه‌داری آنچنانکه کارل مارکس می‌گوید مولود این خصیصه سرمایه‌داری می‌باشد که سرمایه‌داری در تلاش است که همه جهان را بر سان خود و تحت سیطره خود درآورد و این مهم برای سرمایه‌داری به انجام نمی‌رسد جز به اینکه همه چیز را در ترازوی کالا و رقابت در بازار آزاد وزن نماید.

لذا برای سرمایه‌داری هیچ چیز جایگزین پول و کالا نمی‌شود از هنر گرفته تا اخلاق و اقتصاد و انسان و انسانیت و غیره همه این‌ها زمانی برای سرمایه‌داری ارزش دارد که او بتواند به صورت کالای قابل فروش در بازار درآورد و آن را در ترازوی پول و کالا بگذارد به همین دلیل کار که یکی از مؤلفه ارزش آفرین در تولید برای سرمایه‌داری می‌باشد در راس این کالاسازی قرار دارد و بدین ترتیب بود که سرمایه‌داری در سرلوحه حرکت خود جهت استثمار هر چه بیشتر کارگران و کسب هر چه بیشتر ارزش اضافی موضوع کار کالائی را در دستور کار خود قرار داد که برای انجام این مقصود بورژوازی توسط مالکیت انحصاری بر ابزار تولید، نیروی کار را از مالکیت بر ابزار تولید محروم ساخت و بدین ترتیب بود که طبقه کارگر در عرصه نظام ضد انسانی سرمایه پا به عرصه ظهور گذاشت چراکه آنچنانکه مطرح کردیم پرولتاریا تنها صاحب نیروی کار خود به عنوان وسیله امرار معاش می‌باشد و به جز این نیروی کار هیچگونه وسیله دیگری جهت امرار معاش ندارد.

لذا بدین ترتیب است که جهت امکان بقاء خود و خانواده‌اش این تنها وسیله امکان ادامه حیات را به عنوان کالا در بازار رقابتی سرمایه‌داری به فروش می‌گذارد و از اینجا بود که فرایند کار کالا در نظام سرمایه‌داری در راستای ایجاد ارزش افزوده هر چه بیشتر برای سرمایه‌داری تکوین پیدا کرد و اما از آنجائیکه کار جوهر انسان و انسانیت می‌باشد تبدیل این جوهر وجودی در فرایند کار کالا و عرضه آن به عنوان یک کالا در بازار سرمایه‌داری بیش از آنکه یک عمل اقتصادی باشد یک عمل ضد انسانی است چراکه نخستین فونکسیون این عمل ضد انسانی نظام سرمایه‌داری الینه کردن انسان می‌باشد که چارلی چاپلین در فیلم «عصر جدید» در زمانی که مشغول کار بود و همسر و بچه‌هایش روبروی او قرار داشتند و او نسبت به حضور خانواده‌اش بی تفاوت بود، این الیناسیون انسانی طبقه پرولتاریا در کانتکس فرایند کار – کالائی نظام سرمایه‌داری به زیبائی به نمایش می‌گذارد و از اینجا است که نظام سرمایه‌داری خارج از استثمار و بهره کشی مضاعف زحمتکشان، به عنوان یک نظام ضد انسانی تعریف می‌شود زیرا انسانیت را به صورت کار در بازار رقابتی خویش بدل به کالای قابل عرضه می‌کند.

البته آنچنانکه قبلا هم به اشاره مطرح کردیم این خصیصه ضد انسانی سرمایه‌داری از آنجا نشات می‌گیرد که بنابه گفته هایدگر «موجود را مقدم بر وجود می‌کند» چراکه شکی نیست که انسانیت تنها در چارچوب کلیت وجود قابل تعریف است و شاید صحیح‌تر آن باشد که بگوئیم انسان و انسانیت محصول نهائی تکامل وجود است اما در برابر آن کالا به عنوان موجود حاصل کار این انسان یا این وجود می‌باشد که سرمایه‌داری از استحاله آن وجود، موجودی به نام کالا جهت عرضه به بازار رقابتی آدام اسمیتی می‌سازد.

پر واضح است که تا زمانی که این موجود یعنی کار کالا دوباره در عرصه وجود خود یعنی کارگر توسط سوسیالیسم بازتعریف نشود امکان نابودی سرمایه‌داری نیست، شکی نیست که این امر نیازمند به یک انقلاب می‌باشد که در چارچوب این انقلاب وجود با عصیان بر موجود می‌تواند باعث آزادی وجود بشود. این انقلاب همان انقلاب سوسیالیستی بر علیه سرمایه‌داری است که توسط نفی فرایند کار – کالائی نظام ضد انسانی سرمایه‌داری شرایط جهت اعتلاء طبقه زحمتکش فراهم می‌شود.

بنابراین هر انقلاب سوسیالیستی در سرلوحه برنامه خود باید نفی فرایند کار - کالائی نظام سرمایه‌داری را قرار دهد تا توسط آن بتواند شرایط جهت به خود آمدن یا خودآگاهی انسانی پیدا کردن طبقه کارگر فراهم کند. البته انجام این مقصود در بستر انقلاب سوسیالیستی توسط اجتماعی کردن مالکیت ابزار تولید تحقق پیدا می‌کند چراکه تا زمانی که ابزار تولید در خدمت سرمایه‌داری باشد امکان نفی فرایند کار – کالا وجود ندارد به همین دلیل است که سرمایه‌داری بر پایه مالکیت بر ابزار تولید بود که توانست پس از خلع ید کردن زحمتکشان از مالکیت بر ابزار کار؛ شرایط جهت تحمیل فروش کار خود به عنوان یک کالا به کارگران تحمیل کنند.

3 - چالش‌های تعیین حداقل دستمزد کارگران در شورایعالی کار در سال 94:

روش مبارزه با فرایند کار – کالائی به صورت زیرساختی تنها در چارچوب سوسیالیستی با موضوع کار کالائی امکان پذیر می‌باشد اما در صورتی که بخواهیم در چارچوب خود نظام سرمایه‌داری به چالش با فرایند کار کالائی بپردازیم، هر چند این مبارزه برعکس مبارزه ساختاری سوسیالیستی صورتی رفرمی دارد ولی این رفرمی بودن مبارزه عاملی نمی‌شود تا ما کارگران را که مجبور به زندگی در چارچوب مناسبات سرمایه‌داری هستند از انجام آن بر حذر داریم - برای انجام مبارزه با فرایند کار کالائی در کانتکس خود نظام سرمایه‌داری باید به جای برخورد آلترناتیوی کردن با این فرایند توسط انقلاب سوسیالیستی تلاش کنیم تا با تکیه بر مبارزه رفرمی بکوشیم تا ارزش ریالی این کالا در عرصه بازار رقابتی سرمایه‌داری به سود کارگران بالا ببریم و این امر تحقق پیدا نمی‌کند جز با افزایش دستمزد زحمتکشان، چراکه این حق طبیعی و اولیه طبقه کارگر و زحمتکشان است تا بتوانند در ازای کاری که در نظام سرمایه‌داری برای صاحب سرمایه و ابزار تولید می‌کند مزد منصفانه و رضایت بخشی به دست آورند تا توسط این مزد، کارگران بتوانند زندگی خود و خانواده‌شان موافق حیثیت و کرامت انسانی تامین کنند و این مهم در نظام سرمایه‌داری ایران تحقق پیدا نمی‌کند جز با اینکه:

الف – در جامعه ایران کار به عنوان ابتدائی‌ترین حق و حقوق طبیعی نیروی کار ایرانی به شمار آید.

ب – نیروی کار ایرانی بتواند به راحتی در پاسخ به نیازهای انسانی خود به انجام کار بپردازند.

ج – شرایط مساوی برای انجام کار نیروی کار ایرانی فراهم گردد.

د - در جامعه ایران آزادی بیان و اجتماعات برای طبقه زحمتکش و نیروی کار ایرانی فراهم بشود تا توسط آن نیروی کار ایرانی بتواند فریاد حق طلبانه خود را به گوش اصحاب قدرت برساند.

ه – در جامعه ایران شرایطی فراهم شود تا همه زحمتکشان ایرانی از هر نژاد و مذهب یا جنسیت حق داشته باشند در کمال آزادی و متناسب با شئون انسانی و امنیت کامل اقتصادی برخوردار از فرصت‌های برابر جهت عرضه کار خود باشند.

و – در جامعه ایران شرایطی فراهم شود تا همه زحمتکشان ایرانی بتوانند بدون هیچگونه تبعیضی در برابر کار مساوی مزد مساوی بگیرند.

ز - در جامعه ایران شرایطی بوجود آید تا نیروی کار ایرانی حق داشته باشد تا برای دفاع از منافع خود با دیگران اقدام به تشکیل اتحادیه و سندیکا و تشکیلات صنفی بکند.

ح – حق کار و حق تشکل، جزء حقوق اولیه زحمتکشان ایرانی بشمار آید.

ط - در نهادهای حقوقی جهت تعیین دستمزد کارگران باید حق نیروی کار ایرانی برای چانه زنی و مذاکره جمعی این طبقه با کارفرما فراهم شود نه اینکه اصحاب قدرت به نیابت از این طبقه در راستای منافع خود بخواهند به صورت فرمایشی دستمزد این طبقه را تعیین کنند.

ی – شرایطی در ایران بوجود آید تا در چارچوب حق آزادی و حق اجتماعات، نیروی کار طبقه کارگر دوازده میلیون نفری ایرانی بتواند جهت چانه زنی در نهادهای حقوقی برای افزایش دستمزد خود حق اعتصاب و اعتراض جمعی داشته باشند.

ک – شرایطی در جامعه ایران ایجاد کنیم تا نیروی کار ایرانی بتواند در نهادهای حقوقی تعیین دستمزد کارگران در لوای سندیکا یا تشکل مستقل کارگری به عنوان یک طرف مذاکره کننده شرکت کند نه اینکه تشکیلات زرد دولتی به نمایندگی از طبقه کارگر ایرانی در این نهادها حضور پیدا کند.

ل – شرایطی در جامعه ایران ایجاد کنیم تا نیروی کار ایرانی بتواند در نهادهای حقوقی تعیین دستمزد کارگر آن در برابر دو جناح کارفرما و دولت که هر دو از منافع کارفرما در برابر جناح کارگران دفاع می‌کنند به صورت برابر از منافع خود دفاع کند.

م – شرایطی در جامعه ایران بوجود بیاوریم تا نیروی کار ایرانی در نهادهای حقوقی تعیین دستمزد خود توسط افزایش قدرت چانه زنی در برابر کارفرما، مجبور نشود مانند امروز زور خود را بدل به منت بکند و به جای چانه زنی از موضع قدرت بر موضع التماس تکیه بکند و طبقه دوازده میلیون نفری کارگر ایرانی بتواند به صورت قانونی از حق و حقوق خود بدون ترس از بیکاری و تهدیدهای درونی و برونی و حق اعتصاب دفاع بکند چراکه حق اعتصاب تنها سلاح کارگران برای به ثمر رساندن چانه زنی‌ها در مذاکرات تعیین دستمزد می‌باشد.

ن – در جامعه ایران شرایطی ایجاد کنیم تا جامعه کارگران و زحمتکشان ایرانی دارای حق برخورداری از سطح زندگی مناسب در عرصه خوراک، پوشاک، مسکن، درمان و بهداشت، آموزش و تامین اجتماعی باشند.

ع – شرایطی در جامعه ایران بوجود بیاوریم تا تولید محور اقتصاد ایران بشود نه مانند امروز تجارت و خدمات و واردات و قاچاق که همه این‌ها بسترساز به حاشیه رفتن طبقه کارگر ایران می‌شود.

ف – شرایطی در جامعه ایران بوجود بیاوریم تا مردم به حقوق کار به عنوان جزء مهمی از نظام حقوقی بهاء بدهند.

ص – شرایطی در جامعه ایران ایجاد کنیم تا جامعه به طبقه کارگر به عنوان مغز و موتور توسعه نگاه کند نه یک گروه اجتماعی فرعی آنچنانکه امروز مطرح می‌باشد.

ادامه دارد