چرائی تکوین و شروع کار «سایت پیشگام مستضعفین ایران» در این زمان
الف – رابطه پروژههای اجتماعی / سیاسی / فرهنگی با ضرورت تاریخی تکوین آنها:
شکی نیست که هر پروژه سیاسی و اجتماعی و فرهنگی برای اینکه اصالت داشته باشد و بتواند در زمان بقاء پیدا کند، باید توان پاسخگوئی به ضرورتهای تاریخی و اجتماعی زمان خود را داشته باشد. یعنی هر پروژه اجتماعی و سیاسی و فرهنگی باید دغدغه پاسخگوئی به نیازهای تاریخی و اجتماعی و سیاسی زمان خود داشته باشد و قطعا هر پروژه اجتماعی و سیاسی و فرهنگی که نتواند پاسخگوی ضرورتهای تاریخی و اجتماعی عصر خود و جامعه خود باشد در زمان از بین خواهد رفت و آتشفشان آن هر چند برای مدتی شعله ور گردد، باقی نخواهد ماند و در ادامه سرد و خاموش خواهد شد.
لذا در این رابطه است که در باب چرائی تکوین و شروع کار «سایت پیشگام مستضعفین ایران» بر خود واجب دیدیم تا در این شماره «نشر مستضعفین» به طرح چرائی تاسیس و شروع کار این سایت بپردازیم چراکه همیشه این چرائی پروژه اجتماعی و سیاسی و فرهنگی است که تعیین کننده هویت سیاسی و اجتماعی و تاریخی آن پروژه میشود و صد البته فونکسیون این چرائی در پروسه اجرائی آن پروژه به صورت یک استراتژی در میآید که تعیین کننده برنامه درازمدت و کوتاه مدت آن پروژه در مرحله اجرا و عمل خواهد شد.
البته باز هم تاکید میکنیم که چرائی هر پروژه اجتماعی و سیاسی و فرهنگی در چارچوب تبیین ضرورتهای تاریخی و دغدغههای اجتماعی و سیاسی حاصل میشود که آن پروژه علاوه بر آنکه آن ضرورتها را فهم میکند، توان پاسخگوئی به آنها را هم دارد. به عبارت دیگر بدون طرح ضرورتهای تاریخی و اجتماعی عامل تکوین آن پروژه هرگز امکان طرح چرائی تکوین و شروع به کار آن پروژه وجود ندارد تا بر پایه آن به طرح استراتژی و تعیین برنامه درازمدت و کوتاه مدت بپردازیم.
شاید بهتر باشد که چنین بگوئیم که رمز موفقیت هر پروژه اجتماعی و سیاسی و فرهنگی در گرو تبیین صحیح ضرورتهای تاریخی تکوین آن میباشد چراکه اگر یک پروژه اجتماعی سیاسی و فرهنگی بدون ضرورت تاریخی تکوین پیدا کنند، مثل احزاب یقه آبی دولتی رژیم مطلقه فقاهتی میشود که در دوران انتخابات جهت سهم بری بیشتر در تقسیم قدرت توسط پولهای بادآورده از هر طریقی مانند قارچ از زمین میرویند و پس از انتخابات مانند برف آب میشوند و در زمین فرو میروند و دیگر از آنها خبری نیست تا انتخابات بعدی که دوباره حداکثر کاری که میکنند تهیه یک لیست از اسامی است و تبلیغ کردن حول آن لیست است، چراکه توان هیچگونه حرکت درون زا را ندارند. البته این امر معلول آن است که این احزاب ضرورت تاریخی تکوین نداشتهاند و تنها عامل عینی و ذهنی تکوین آنها تلاش جهت افزایش سهم بری خود از قدرت سیاسی یا اقتصادی یا اداری رژیم مطلقه فقاهتی میباشد.
به همین دلیل است که این گونه احزاب تاریخ مشخص مصرفی دارند که به محض تمام شدن تاریخ مصرف آنها باید منحل شوند آنچنانکه دیدیم در سال 64 خمینی مستقیما دستور انحلال دو جریان دست ساز خود یعنی حزب جمهوری و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را داد، زیرا خمینی در سال 64 به درستی دریافت که دیگر استفادههائی که میخواسته در خصوص بسترسازی جهت تثبیت قدرتش و همچنین سرکوب جریانهای آلترناتیو از این دو جریان کرده است و لذا وجود آنها منفعتی برای او ندارد و ممکن است در آینده موی دماغ صاحبان قدرت هم بشوند در این رابطه بود که دستور انحلال آنها را صادر کردو ضمنا در همان زمان خمینی به موازات انحلال دو جریان دست ساز حزب جمهوری و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با هزینه و مدیریت خودش دستور داد تا شیخ مهدی کروبی از درون خود روحانیت حوزه وابسته به رژیم، منهای جریان روحانیت یک جریان سیاسی تحت عنوان روحانیون ایجاد کند تا تقسیم قدرت بین جناحها رژیم محدود به خود روحانیت وابسته به رژیم در کادر دو تشکیلات روحانیت و روحانیون بشود و دیگر شرایط برای نفوذ و دخالت نیروهای غیر روحانی در تقسیم قدرت از بین برود.
به همین دلیل است که دیدیم در طول نزدیک به سی سالی که از تکوین جناح روحانیون و روحانیت میگذرد، این دسته بندی از بین نرفته است و تضاد بین این دو جریان هر چه بیشتر میگذرد عمیق و عمیقتر میشود، هر چند سمتگیری این تضادها به سمت مبارزه برای افزایش سهم بری خود از قدرت حاکمه میباشد ولی به هر حال با همه این احوال برعکس جریانهای دیگر درون قدرت حاکم که به صورت فرمایشی زاده شدند و به صورت فرمالیته هم از بین رفتند، این دو جریان باقی ماندند و روز بروز هم قویتر شدهاند. دلیل این امر هم آن است که خمینی در زمان تکوین این دو جریان در سال 64 برای انجام این عمل ضرورت ساختاری احساس کرد و به درستی دریافت که اگر از درون خود روحانیت وابسته به او دست به جناح سازی جهت رقابت در تقسیم قدرت نزند با دخالت نیروهای برونی جهت مشارکت در قدرت این رژیم از درون متلاشی میشود لذا از آنجائیکه حیات این دو جریان در گرو حیات و بقاء خود قدرت و خود رژیم مطلقه فقاهتی میباشد و بالعکس از طرف دیگر حیات رژیم مطلقه فقاهتی هم در گرو حیات این دو جناح جهت رقابت در تقسیم قدرت است، این امر طبق منشور نانوشته بین روحانیت وابسته به رژیم باعث شده تا برعکس دیگر جریانهای یقه آبی وابسته به رژیم مطلقه فقاهتی این دو جریان خواستار دوام حیات یکدیگر برای بقای رژیم مطلقه فقاهتی باشند.
به همین دلیل تمام تنشهای سیاسی که در دو دهه گذشته اعم از جنبش سبز سال 88 یا جنبش به اصطلاح اصلاحات سال 76 یا جنبش دانشجوئی 18 تیر ماه 78 همه ریشه در همین دسته بندی دو جناح روحانیت و روحانیون دارد. البته این موضوع تنها به عنوان ذکر یک مثال در اینجا مطرح کردیم تا مشخص کنیم که موضوع ضرورت تاسیس یک پروژه سیاسی و اجتماعی و فرهنگی فقط محدود به پروژههای مترقی و انقلابی نمیشود بلکه حتی پروژههای ارتجاعی و غیر مترقی هم مشمول این قانون میشوند. یعنی کلا هر پروژه اجتماعی و سیاسی و فرهنگی که نتواند در مرحله تاسیس خود ضرورت تاریخی تکوین خود را تبیین نماید از بین میروند.
حزب توده ایران یک نمونه بسیار مهمی است در این رابطه، چراکه این حزب در تاریخ جنبش ایران بزرگترین جریانی بوده که توانسته است تا قاعده جامعه ایران نفوذ تشکیلاتی بکند و در عرصه بالائیهای قدرت حتی توانست افضلی فرمانده نیروی دریائی رژیم مطلقه فقاهتی را هم وابسته به خود بکند با همه این احوال هر چند از بعد از شهریور 20 این تشکیلات توانست تا آن اندازه رشد بکند که در تاریخ جنبش ایران بی مثال میباشد، - به علت اینکه این حزب از همان آغاز ضرورت تاریخی تکوین خودش را در چارچوب منافع بلوک شرق و شوروی تعریف کرده بود - در نتیجه نتوانست پایدار بماند.
در همین رابطه باز اگر بخواهیم به ذکر مثال ادامه بدهیم میتوانیم از صدر اسلام هم مثال و نمونه ذکر کنیم در خصوص خود حرکت پیامبر اسلام اگر جنبش اسلام در طول 23 سال حرکت مکی و مدنی تحت هدایتگری پیامبر اسلام خارج از چارچوب وحی و حیات نبوی پیامبر اسلام تجزیه تحلیل کنیم - آنچنانکه امام علی در نهج البلاغه بارها و بارها با این نگاه به حرکت پیامبر اسلام نگاه کرده است - خود جنبش پیامبر اسلام به لحاظ عینی پاسخ به یک ضرورت تاریخی هم در رابطه با مردم بادیه نشین عربستان بود و هم در خصوص نیاز بشر قرن هفتم میلادی بوده است و اگر این شرایط عینی و ضرورت تاریخی نبود هرگز جنبش پیامبر اسلام به قول نهرو نمیتوانست در عرض کمتر از ربع قرن تمام تمدنها و جوامع بشریت در کره زمین را تحت تاثیر خود قرار دهد.
باز در این رابطه بهتر است دو قیام حجربن عدی در زمان معاویه و قیام امام حسین در عاشورای 61 مقایسه کنید هرگز در مقایسه این دو قیام نباید به تفاوت ذهنی و مکانیزم واقعه تکیه کنیم چرا که نه شخصیت حجر بن عدی در مقایسه با شخصیت امام حسین دارای نکات منفی بوده و نه در کیفیت مقاومت و مبارزه بین حجربن عدی و یارانش با امام حسین و یارانش تفاوت چندانی وجود داشته است و نه در قساوت و جنایت و شیوه قتل از طرف دشمنان سنگدلی چون معاویه و یارانش و یزید و فرماندهانش تفاوتی وجود داشته است، پس چرا قیام امام حسین توانست در عرصه تاریخ نقشی به مراتب عظیمتر از نقش قیام حجربن عدی پیدا کند؟
در یک جمله کوتاه درک ضرورت تاریخی توسط امام حسین بود چراکه تا زمانی که امام حسین خبر مرگ معاویه اعلام نشد استارت حرکت کربلا را نزد و قطعا و جزما اگر معاویه دو سال دیگر هم عمر میکرد امام حسین استارت حرکت کربلا را نمیزد چراکه امضای امام حسن پای صلحنامه با معاویه بود و گرچه امام حسن توسط معاویه و همسرش شهید شده بود ولی هنوز یکطرف دیگر صلحنامه یعنی معاویه زنده بود، لذا به محض شنیدن خبر مرگ معاویه دیگر برای امام حسین شرایط تاریخی جهت حرکت آماده شده بود، به همین دلیل از همان لحظه قیام کربلا را استارت زد.
در خصوص «سایت پیشگام مستضعفین ایران» هم برای اینکه این سایت بتواند حیاتی مستمر و هدایتگرانه در رابطه با جنبشهای سه گانه کارگری و اجتماعی و دموکراتیک اعم از دانشجوئی و دانش آموزی و زنان و معلمان و کارمندان و غیره داشته باشد باید نخست به تبیین ضرورت تاریخی تکوین و حرکت این سایت بپردازیم.
ب – ضرورت تاریخی تکوین و شروع کار سایت پیشگام مستضعفین ایران:
برای تبیین ضرورت تاریخی تکوین و شروع کار «سایت پیشگام مستضعفین ایران» در این شرایط باید به تبیین این امر بپردازیم که در این شرایط «سایت پیشگام مستضعفین ایران» دغدغه پاسخگوئی به چه مشکلات عملی و نظری جنبشهای سه گانه اجتماعی و کارگری و دموکراتیک ایران دارد؟ در این رابطه است که در همین چارچوب به تبیین ضرورت تاریخی تکوین و شروع به کار «سایت پیشگام مستضعفین ایران» میپردازیم.
1 - بی شک رابطه «سایت پیشگام مستضعفین ایران» با «نشر مستضعفین» یک رابطه طولی است نه یک رابطه عرضی یعنی «سایت پیشگام مستضعفین ایران» به انجام وظایفی میپردازد که در این شرایط انجام آن برای «نشر مستضعفین» ممکن نیست، این وظایف عبارتند از:
الف – از آنجائیکه «نشر مستضعفین» به عنوان ارگان عقیدتی سیاسی حرکت میباشد این جایگاه «نشر مستضعفین» باعث شده است تا مانند «آرمان مستضعفین» امکان انعکاس نظرات مختلف به صورت روتین برایش وجود نداشته باشد چراکه لازمه هر حرکتی در مرحله اول به لحاظ نظری و تئوریک تدوین مانیفست نظری بسترساز آن حرکت میباشد که البته این تدوین مانیفست تئوریک و نظری نباید به عنوان یک حقیقت مطلق نگاه کنیم بلکه قطعا به صورت یک حقیقت تاریخی باید دید که در بستر عمل آن هم نه عمل پراگماتیستی ویلیام جیمزی آمریکائی بلکه عمل پراکسیسی مورد چکش کاری قرار گیرد.
لذا از آنجائیکه «نشر مستضعفین» در ادامه «آرمان مستضعفین» رسالت این تدوین مانیفست در چارچوب ارگان عقیدتی سیاسی را به عهده دارد، این امر باعث شده است تا شرایط جهت طرح عقاید مختلف و مخالف در «نشر مستضعفین» فراهم نباشد اما برای «سایت پیشگام مستضعفین ایران» که در طول و ادامه «نشر مستضعفین» میباشد نه تنها برای انجام این امر بسترسازی شده است، بلکه اصلا یکی از وظایف اصلی «سایت پیشگام مستضعفین ایران» همین فراهم کردن شرایط جهت دیالوگ و طرح نظریات مختلف جهت هم فکری و تحقق خرد جمعی در راستای اعتلای تئوری «نشر مستضعفین» و حرکت میباشد که البته «سایت پیشگام مستضعفین ایران» بر حسب شرایط رشد حرکت خود مکانیزمهائی اعم از تریبون آزاد و جلسات پالتاکی و میزگرد و طرح پرسش و پاسخ و طرح دیدگاهها به شکل زنده و کلامی و یا متنی و غیره در نظر خواهد گرفت.
ب - وظیفه دوم «سایت پیشگام مستضعفین ایران» در این شرایط پیوند با مخاطب یعنی جنبشهای سه گانه کارگری و اجتماعی و دموکراتیک ایران میباشد تا توسط آن هم بتواند مخاطب واقعی خود را پیدا بکند و هم بتواند در تولید تئوری و اخبار و آگاهی به جای اینکه به کشف تئوری و خبر و آگاهی از بسترهای مجرد بیگانه با مخاطب دست بزند، مستقیما از خواستگاه واقعی تئوری به کشف آنها بپردازد که البته این وظیفه مهم «آرمان مستضعفین» در سالهای 58 و 59 به خاطر باز بودن فضای سیاسی جامعه به خوبی انجام میداد و تحلیلهای سیاسی شماره مختلف «آرمان مستضعفین» از تحلیل کردستان گرفته تا تحلیل گنبد، بلوچستان و غیره همه دلالت بر این امر میکند که اصلا خط «آرمان مستضعفین» و «نشر مستضعفین» از آغاز در این راستا قرار داشته است تا به جای بسترهای مجرد ذهنی در عرصههای عینی مستقیما به کشف تئوری بپردازد.
اما از بعد از 30 خرداد 60 به علت بسته شدن مطلق فضای سیاسی جامعه و سیطره کامل فضای پلیسی رژیم مطلقه فقاهتی بر جامعه ایران دیگر در طول 32 سالی که از آن زمان میگذرد برای «آرمان مستضعفین» یا «نشر مستضعفین» امکان آن وجود نداشته است تا مانند سالهای 58 و 59 مستقیما از عرصه جنبشهای سه گانه به کشف تئوری بپردازد که در این رابطه در طول مدت 5 سالی که از حرکت برونی «نشر مستضعفین» میگذرد از طرف مخاطبین ما مورد سوال و انتقاد بسیاری قرار گرفتهایم اینکه چرا «نشر مستضعفین» مانند «آرمان مستضعفین» سالهای 58 و 59 مستقیما جهت کشف تئوری به طرف آبشخورها که همان جنبشهای سه گانه باشد، نمیرود؟
لذا در این رابطه است که در این شرایط داخلی ایران و در فضای پلیسی حاکم بر جامعه ایران «سایت پیشگام مستضعفین ایران» در ادامه حرکت «نشر مستضعفین» و «آرمان مستضعفین» میکوشد تا در چارچوب فضای مجازی شرایط جهت پیوند مستقیم با جنبشهای سه گانه ایران از طریق به کار گرفتن مکانیزمهای مختلف فراهم کند. البته مکانیزمهائی که «سایت پیشگام مستضعفین ایران» جهت نیل به این هدف خود اتخاذ خواهد کرد بسته به شرایطش مختلف خواهد بود که از تولید خبر توسط خود نیروهای جنبش گرفته تا انعکاس نظرات و برنامه و فعالیت آنها و همچنین هدایتگری تئوریک حرکت آنها و در نهایت پیوند و سازمانگری آنها ادامه پیدا میکند.
2 - به علت اینکه در شرایط فعلی مبنا سازی در عرصه نظری و عملی یکی از ضرورتهای جنبش مذهبی ایران میباشد چراکه به علت فوت زود هنگام معلم کبیرمان شریعتی و خلاء تئوریسینهای مذهبی در این رابطه در طول 40 سال بعد از بسته شدن ارشاد باعث شده است تا پروژههای نظری و تئوریک شریعتی اکثرا فاقد مبانی تئوریک باشند، هر چند تا اندازهائی خود او در مدت زمان بعد از آزادی از زندان تا هجرت سال 56 کوشید به صورت فردی به انجام این امر بپردازد با همه این احوال فوت زود هنگام او این پروژه شریعتی را ناتمام گذاشت، لذا در این رابطه «سایت پیشگام مستضعفین ایران» میکوشد جهت انجام این مهم توسط ایجاد فضای دموکراتیک در سایت از طریق تربیون آزاد و جلسات پالتاکی و غیره جهت انجام این مهم بسترسازی لازم بکند.
3 - یکی از ضعفهای کلیدی جنبش سیاسی و فرهنگی پیشگامان جامعه ایران عدم انجام پراتیک نظری و عملی به صورت دموکراتیک و یا به عبارت دیگر عدم تجربه دموکراتیک در عرصه پراکسیس نظری و عملی بوده است که شاید یکی از دلایل آن سرایت اپیدمی استبدادزدگی تاریخی جامعه ایران به این جنبشها بوده است چراکه یکی از مشخصههای همیشگی تاریخ ایران واقعیت استبداد سیاسی بوده که تمامی دستاوردهای اجتماعی و فرهنگی و حتی اخلاقی مردم ایران را تحت تاثیر خود قرار داده است، به همین دلیل «سایت پیشگام مستضعفین ایران» در این شرایط میکوشد تا توسط مکانیزمهای مختلفی شرایط جهت انجام پراتیک نظری و عملی به صورت دموکراتیک را فراهم کند.
والسلام