سرمقاله 

سوریه در مرحله جدید خاورمیانه به کجا میرود؟

 

همزمان با فرار بشار اسد در روز 8 دسامبر 2024 که او سوار هواپیمایی به مقصد مسکو شد، این سفر نشان پایان حیات حزب بعث سوریه و پایان بیش از نیم قرن حکومت خاندان اسد بود. روز چهارشنبه 2 1 آذر 1403، چهار روز بعد از سقوط و فروپاشی رژیم دیکتاتوری خانواده اسد بر سوریه، خامنه‌ای برای اولین بار در حسینیه خمینی به صحنه آمد، تا درباره متلاشی شدن خط مقاومت و عمق استراتژیک خودش که با ثقل و گرانیگاه سوریه تعریف می‌شد، سخن بگوید. یادمان باشد که مهدی صائب رئیس سابق اطلاعات سپاه پاسداران (آن چنانکه روزنامه عصر ایران در 26 بهمن 1391) گفته‌بود: «اگر دشمن به ما هجوم آورد و بخواهد سوریه و خوزستان را بگیرد، اولویت ما این است که ما نگذاریم به سوریه حمله شود، چون اگر سوریه را نگهداریم، می‌توانیم خوزستان را هم پس بگیریم، اما اگر سوریه را از دست بدهیم تهران را هم نمی‌توانیم نگهداریم.»

باری، در چنین شرایطی بود که خامنه‌ای چهار روز بعد از، از دست دادن سوریه مانند همه تحلیل‌های گذشته‌اش دلایل بیرونی را مطلق می‌کند، تا دلایل درونی نادیده گرفته شود. او گفت: «نباید تردید کرد که آنچه در سوریه اتفاق‌افتاده محصول یک نقشه مشترک آمریکا و صهیونیست است. بله یک دولت همسایه سوریه (منظور ترکیه) نیز نقش آشکاری در این زمینه ایفا کرده است و الان هم ایفا می‌کند، اما شک نکنید که مناطق تصرف شده سوریه به‌وسیله جوانان سوری آزاد خواهد شد و به حول و قوه الهی و به اذن الله تعالی ایران اسلامی قوی و مقتدر است و مقتدر خواهد شد. مطمئن باشید این شرایط عوض خواهد شد، مقاومت تضعیف نشده قویتر هم خواهد شد. اگر کسی به‌ویژه در داخل در تحلیل خود به‌گونه‌ای سخن بگوید که معنای آن خالی کردن دل مردم باشد، جرم است و مسئولان باید با آن برخورد کنند.»

آنچه از سخنان خامنه‌ای در چهار روز بعداز سقوط سوریه به‌دست هیئت تحریر الشام می‌توان فهمید اینکه:

اولاً برعکس سخنان مهدی طائب که گفته‌بود، که اولویت اول ما برای رهایی تهران از هجوم بیگانگان، نگهداری از سوریه می‌باشد، و برعکس سخن سید حسن نصرالله در 2 مهر 1398 که گفته‌بود: «اگر بخواهیم به یک عبارت دقیق درباره سوریه اشاره کنیم، عبارتی است که السید القائد خامنه‌ای در باره این کشور به کار بردند و فرمودند، «سوریه ستون خیمه است» امروز بدون سوریه مقاومت در لبنان و فلسطین به حاشیه رانده خواهد شد و سوریه یکی از اجزای اصلی بزرگ و مهم بدن و پیکر و عقل و فرهنگ و همچنین فکر و اراده مقاومت در منطقه می‌باشد» و برعکس سخن گذشته خامنه‌ای که بارها گفته است که: «اگر در سوریه و لبنان و عراق نجنگیم و هزینه ندهیم، باید در خیابان‌های کرمانشاه، همدان و بقیه استان‌ها بجنگیم.»

اما در این سخنرانی خامنه‌ای که چهار روز بعد از سقوط سوریه و حکومت بشار اسد مطرح‌شده، سوریه در رابطه با رژیم ایران و خط مقاومت یا استراتژی او در منطقه امری فرعی می‌داند و در پایان سخن‌اش در رابطه با سقوط سوریه می‌گوید: «به حول و قوه الهی و به اذن الله تعالی، ایران اسلامی (مقصود رژیم خودش است) مقتدر است و مقتدر خواهد شد، و مقاومت تضعیف نشده، قویتر هم خواهد شد.»

ثانیاً خامنه‌ای در این سخنرانی خود هرگز اشاره‌ای به ضعف حکومت بشار اسد نکرد و تنها با تکیه‌بر علل برون‌ی توهمی «دائی جان ناپلئونی» خودش، در باب علتی که باعث سقوط سوریه و بشار اسد شده‌است، می‌گوید: «نباید تردید که آنچه در سوریه اتفاق‌افتاده، محصول یک نقشه مشترک آمریکا و صهیونیستی و یک همسایه سوریه (یا همان ترکیه) می‌باشد». فراموش نکنیم که در جریان ابر خیزش ملی پاییز 1401، که از 26 شهریور 1401، با قتل حکومتی مهسا امینی استارت آن زده شد، خامنه‌ای پس از 12 روز در روز نهم مهرماه 1401، در سخنرانی خود در دانشکده افسری امام‌علی، بدون ذکر هیچ دلیل داخلی در باب تکوین این ابر خیزش ملی ایران، مستقیم دلیل تکوین آن ابر خیزش ملی (مانند خیزش ملی دی‌ماه 96 و آبان‌ماه 98) «نقشه مشترک آمریکا و صهیونیسم دانست». معنای دیگر این حرف آن است که خامنه‌ای در تحلیل خود بدون در نظر گرفتن ریشه‌های درونی و ضعف شکست، تنها به‌صورت توهمی دشمنان خارجی را عمده می‌کند.

ثالثاً خامنه‌ای در این سخنرانی مانند گذشته «با به چالش کشیدن آزادی بیان و مطبوعات داخلی خود حکومت، برای هزارمین بار تحلیل مطبوعات حکومتی درباره سوریه را محکوم کرد» و مانند خمینی فتوا داد که «اگر کسی به‌ویژه در داخل در تحلیل خود به‌گونه‌ای سخن بگوید که معنای آن خالی کردن دل مردم باشد، جرم است و مسئولان باید با آن برخورد کنند.» برای فهم بیشتر این سخن خامنه‌ای، در اینجا به ذکر چند تحلیل روزنامه و سایت‌های خبری حکومتی درباره سوریه که باعث ترس و لرزش خامنه‌ای شده‌است می‌پردازیم.

ساعتی قبل از سقوط دمشق، سایت خبر آنلاین (که یک سایت حکومتی است) با نگرانی نوشت: «هدف آنها رسیدن به سرپل ذهاب در غرب ایران است. ما با بررسی‌هایی که انجام دادیم، متوجه شدیم که بحث آنها جنگی جدی‌تر از سوریه و عراق است. برای اینکه جنگ به ایران نکشد، باید حرکت جدی و همه جانبه در سطح بالا صورت بگیرد. ما داریم می‌بینیم ستون‌های دفاعی ارتش سوریه یکی پس از دیگری سقوط می‌کند.»

روزنامه حکومتی هم میهن در شماره 19 آذر 1403 نوشت: «طی یک هفته همه سرمایه‌گذاری‌های سیاسی، اقتصادی، نظامی دود شد و به هوا رفت». همین روزنامه در مقاله با عنوان «پایان راه برای ما» می‌پرسد که: «اول از همه خیلی صریح و روشن پاسخ دهیم که اشتباه کجا بود، چقدر هزینه دادیم؟»

روزنامه شرق 19 آذر می‌نویسد که: «حمایت از بشار اسد در دهه گذشته با هزینه‌های مالی، سیاسی، انسانی و حیثیتی صورت گرفت و فروپاشی سریع و همه جانبه رژیم اسد نیازمند تحلیل چند وجهی فراوانی است.»

روزنامه ابتکار 20 آذر تحت‌عنوان «چگونه طوفان الاقصی خاورمیانه را دگرگون کرد؟، می‌نویسد: «تحولات متوالی زنجیره‌ای از پس از وقوع طوفان الاقصی تاکنون می‌تواند زمینه‌ساز تحولات امروز سوریه و سقوط دولت بشار اسد بشود.»

روزنامه انتخاب 19 آذر از قول رئیسی نماینده مجلس دوازدهم می‌گوید: «بعد از تقدیم حدود 6 هزار مدافع حرم و صرف میلیاردها دلار هزینه، طی یک هفته سوریه را دو دستی تقدیم تکفیری‌ها کردیم.»

رابعاً در این سخنرانی خامنه‌ای «امیدوار است که به‌وسیله نیروهای میلیشیا وابسته به خود که طی چهار دهه گذشته هزینه‌های فراوانی در سوریه به خود اختصاص داده، بتوانند تشکیلات از هم پاشیده شده در سوریه را بازسازی کنند. اما بدون‌تردید سقوط حکومت دیکتاتوری بشار اسد و جایگزین شدن یک حکومت وابسته به ترکیه و قطر هر گونه امید و امکان حضور رژیم مطلقه فقاهتی را نقش بر آب کرده است.» احمد شرع (یا بو محمد جولانی) رهبر هیئت الشام در همان ابتدای به قدرت رسیدن‌اش اعلام‌کرد: «جمهوری اسلامی جایی در آینده در سوریه نخواهد داشت.» با این حال خامنه‌ای و دیگر مسئولان رژیم مطلقه فقاهتی حاکم هنوز در تلاش هستند که از طریق عوامل خود در سوریه (که 120 هزار نفر میلیشیا می‌باشند) با ایجاد آشوب و تنش و تحرک آب رفته را به جوی باز گردانند.

باری، خامنه‌ای در سخنرانی دیگر خود در روز یکشنبه 2/10/1403 در رابطه با زلزله سوریه و امید به باز گرداندن آب رفته به جوی گذشته خود گفت: «پیش‌بینی می‌کنم سر بر آوردن یک مجموعه شرافتمند قوی در سوریه اتفاق خواهد افتاد. جوان سوری چیزی برای از دست دادن ندارد. خانه و زندگیش از دست داده، چه کار کند، دانشگاه، مدرسه و خیابان همه‌جا برایش ناامن است. جوانان سوری باید با قوت و اراده در مقابل کسانی که ناامنی را طراحی کرده‌اند و کسانی که آن را اجرا کرده‌اند بایستند». با نگاهی هر چند اجمالی به سخنرانی دوم خامنه‌ای و مقایسه آن با سخنرانی اولش، تفاوت‌هایی وجود دارد و آن اینکه:

الف – در سخنرانی اول به‌علت نزدیکی به حادثه (چهار روز بعد از سقوط حکومت اسد و دمشق) با این سخنرانی که 15 روز از سقوط حکومت اسد می‌گذرد مسائل مهمی برای خامنه‌ای روشن‌شده:

اول – اینکه در این مدت 15 روز خامنه‌ای به هر گونه حفظ رابطه سیاسی با هیئت تحریر الشام به یأس رسیده، و احمد شرع رهبر هیئت الشام که توانسته جانشین حزب بعث سوریه و حکومت بشار اسد بشود رسماً اعلام کرده: «جمهوری اسلامی ایران در آینده جایی در سوریه نخواهد داشت» و رسماً و علناً سفارت رژیم مطلقه فقاهتی ایران در سوریه را غارت کردند و تعطیل نمودند. بنابراین برای خامنه‌ای مسجل شده‌است که «از طریق رژیم جدید در سوریه نمی‌تواند راه به دهی پیدا کند، تا به خیال خام خودش به عمق استراتژیک قبلی خود در مدیترانه دست پیدا کند.»

ب – همچنین در همین مدت 15 روز که از سقوط اسد برای خامنه‌ای روشن گردیده‌است که «گروه‌های نظامی که در ادلب قرار داشتند، توسط ترکیه و قطر و حمایت نظامی اوکراین و حمایت سیاسی ناتو و اسرائیل شکل‌گرفته‌اند. لذا این تقسیم جدید خاورمیانه توسط ترکیه و قطر برای خامنه‌ای قابل تحمل نیست» چرا که خوب می‌داند این استراتژی جدید خاورمیانه تنها به سوریه در خاورمیانه جدید تمام نمی‌شود، و صد در صد این حرکت به لبنان و حذف حزب الله و عراق و حذف حشد الشعبی و ایران و حذف سپاه و رژیم مطلقه فقاهتی حاکم کشیده خواهد شد». مع‌الوصف، در خاورمیانه جدید آن چنانکه ترکیه به‌دنبال نقشه بزرگ خلافت عثمانی خودش توسط اشغال سوریه و لبنان و عراق می‌باشد و دولت اردوغان امروز پس از اشغال سوریه بدون‌تردید در چارچوب همان استراتژی حکمرانی عثمانی به‌دنبال اشغال عراق و حذف حشد الشعبی است، و قطر از آنجایی که حاکم آن مانند اردوغان تابع اخوان المسلمین می‌باشد، و از این نقشه ترکیه حمایت مالی و سیاسی می‌کند، اما هدف اوکراین از سرنگونی حکومت اسد در سوریه و سازماندهی و تسلیح نظامی گروه‌های نظامی هیئت تحریر الشام تحت رهبری احمد شرع (که در زمان جنگ داعش به سوریه جز گروه جبهه النصر داعش بود) «حذف پایگاه‌های نظامی روسیه، دشمن عمده خودش در سوریه می‌باشد.»

قابل‌ذکر است که بعد از سقوط حکومت بشار اسد، روسیه تأسیسات نظامی دریایی خودش را از سوریه منتقل کرده است و ناوگان دریایی خود را از پایگاه طرطوس خارج کرده است. اما بر اساس گزارش شورای روابط خارجی آمریکا، «رو سیه در حال حاضر همچنان 21 پایگاه نظامی در سراسر سوریه دارد». مع‌هذا، در این رابطه «بعید است که روسیه به‌سادگی تمام پایگاه نظامی خود را از سوریه برچیند و حضور نظامی‌اش را در دریای مدیترانه از دست بدهد. این امر احتمالاً در آینده در دولت احمد شرع در سوریه با توافق میان روسیه و ترکیه حل خواهد شد. زیرا دولت اردوغان در ترکیه در این شرایط تمام سیاست‌های خارجی و داخلی احمد شرع در سوریه را تعیین می‌کند.»

اما هدف دولت آمریکا به‌خصوص از زمان دولت ترامپ و اسرائیل «پروژه جدید خاورمیانه بزرگ است» که علاوه بر افزایش جغرافیای اسرائیل، هژمونی خاورمیانه بزرگ با حذف رژیم مطلقه فقاهتی حاکم در دست اسرائیل باشد. بنابراین، در این رابطه است که «جهت بسترسازی برای اشغال عراق توسط آمریکا روز پنج شنبه 22 آذر (یعنی پنج‌روز بعد از سقوط سوریه و حکومت بشار اسد) محمد الحسان نماینده گوترش دبیرکل سازمان ملل در عراق با سیستانی مرجع شیعیان در محل سکونت در نجف گفتگو کرد. محمد الحسان پس از گفتگو با سیستانی گفت: «امروز با آیت الله سیستانی دیدار داشتیم و آخرین تحولات منطقه به‌ویژه سوریه پس از سرنگونی نظام اسد توسط گروه‌های مسلح مخالف را بررسی کردیم. ایشان به حفاظت از عراق در برابر هر گونه تنشی در منطقه تمایل دارد. همچنین امروز در مورد نشست‌هایی که در آمریکا در رابطه با عراق انجام شده مطلبی به اطلاع ایشان رساندم و راه‌های دوری از هر گونه تنشی که به عراق آسیب برساند را بررسی کردیم و هم‌نظر بودیم که عراق نباید به عرصه تسویه حساب تبدیل بشود.»

البته روزنامه عراقی در خصوص ملاقات محمد الحسان با آیت الله سیستانی معتقد بودند که «این ملاقات در جهت حذف حشد الشعبی بوده است، تا شرایط برای اشغال عراق و پروژه خاورمیانه بزرگ آمریکا فراهم گردد» اما از نظر این روزنامه پاسخ سیستانی به محمد الحسان در خصوص حذف حشد الشعبی منفی بوده و اعلام کرده حشد الشعبی جزء نیروهای ایران نیستند، بلکه زیر نظر فرماندهی کل نیروهای مسلح عراق فعالیت می‌نمایند.

و باز در این رابطه بوده است که نخست‌وزیر عراق در 19 دی‌ماه 1403 به تهران آمد و در این رابطه با خامنه‌ای و پزشکیان و قالیباف گفتگو کرد و در گفتگو با خبرنگاران او گفت که: «هدف از این سفر در خصوص رابطه عراق و ایران بود» و در ضمن قدرت عراق او گفت: «حمایت همه جانبه از مرجعیت و حشد الشعبی و مردم عراق می‌باشد» پر پیداست که خامنه‌ای در سفر نخست‌وزیر عراق و پیام‌های که او به‌همراه داشت به‌خصوص از جانب سیستانی به این نتیجه رسیده است که با توجه به تجارب سقوط سوریه و ضعف حشد الشعبی در مقابله با گروه‌های نظامی هیئت تحریر الشام در سوریه، قبل از همه جهت حفظ عراق در پروژه خاورمیانه بزرگ امپریالیسم آمریکا و رژیم صهیونیستی و همچنین نقشه خلافت عثمانی اردوغان، با اشغال عراق و سوریه و لبنان «باید حشد الشعبی در عراق توسط رژیم مطلقه فقاهتی بازسازی همه جانبه بشود» البته از سفارش‌های سیستانی توسط نخست‌وزیر عراق به رژیم مطلقه فقاهتی حاکم این بوده است که «هر گونه رابطه سپاه با حشد الشعبی باید مخفی نگه داشته شود» و حشد الشعبی در خبرهای رژیم مطلقه فقاهتی مانند رژیم عراق جزء نیروهای تحت الامر فرماندهی کل نیروهای مسلح عراق مطرح می‌شود.

باری، از اینجا است که در تحلیل نهایی سقوط سوریه و رژیم اسد برای عراق و رژیم مطلقه فقاهتی «توسط ترکیه و آمریکا و اسرائیل، بازی دومینو شده‌است که با سقوط یکی از این مهره‌ها یعنی اسد، مهره‌های دیگر اعم از رژیم مطلقه فقاهتی و عراق و لبنان و در نهایت یمن حوثی‌ها فرو خواهد ریخت» تا امپریالیسم جهانی و ارتجاع منطقه اعم از دولت اردوغان و رژیم صهیونیستی اسرائیل بتوانند پروژه بزرگ خاورمیانه تحت هژمونی اسرائیل و یا امپراطوری عثمانی تحت رهبری دولت اردوغان، برای آنها حاصل بشود و بی شک در این رابطه حیات رژیم مطلقه فقاهتی حاکم حفظ دو سنگر مقدم عراق توسط حشد الشعبی و لبنان توسط حزب الله می‌باشد.

البته در طول این مدت خامنه‌ای پس از ناامید شدن از رابطه سیاسی با دولت احمد شرع و قبل از سرنگون شدن توسط استراتژی خاورمیانه بزرگ آمریکا – اسرائیل، یا پروژه امپراطوری عثمانی دولت اردوغان، فرار از جلو توسط سرنگون کردن دولت احمد شرع در سوریه به‌وسیله نیروهای حزب الله لبنان، نجباء سوریه و حشد الشعبی عراق می‌باشد تا شاید بدین صورت بتواند پروژه خاورمیانه بزرگ و امپراطوری عثمانی که هر دو باعث سقوط عراق و رژیم مطلقه فقاهتی می‌باشد سترون نماید.

علی‌هذا، در این رابطه است که محسن رضایی فرمانده اسبق سپاه پاسداران و عضو تشخیص مصلحت نظام با انتشار پیامی در رابطه با اوضاع سوریه اعلام‌کرد که: «در مدت کمتر از یک سال محور مقاومت در سوریه احیا خواهد شد» و باز در این رابطه است که عباس عراقچی وزیر امور خارجه دولت پزشکیان هم گفت: «هنوز زود است که بر سر آینده سوریه تصمیمی بگیریم. زیرا عوامل زیادی در اوضاع سیاسی این کشور دخالت دارد و به کسانی که شرایط کنونی سوریه را پیروزی به‌حساب می‌آورند، باید گفت، دلخوش نباشید. زیرا آینده نامعلومی در انتظارتان هست.»

یادآوری می‌کنیم، از یک ماه پیش رژیم مطلقه فقاهتی در تلاش است که «با ایجاد تحریکات و خراب‌کاری و اغتشاشات درونی توسط بیش از صد هزار نفر نیروهای وابسته نجباء خودش در سوریه، و نیروهای علوی و شیعه در سوریه، زمینه اعتراض سراسری در بعضی از شهرها من جمله لاذقیه و حمص و طرطوس (که بیشتر ساکنان آنجا شیعه علوی هستند) به وجود بیاورند و باز در این رابطه بود که روز سه شنبه چهارم دی‌ماه 1403، طی حمله گروهی شبه نظامی ناشناس به یک زیارتگاه در منطقه میسلون در شهر حلب پس از کشتن پنج نفر، خود زیارتگاه را به آتش کشیدند و به‌دنبال آن اعتراضاتی در شهرهای طرطوس و لاذقیه و حمص صورت گرفت.

فراموش نکنیم که در این شرایط کردهای سوریه که از دشمنان سرسخت دولت اردوغان هستند، و حدود یک‌سوم خاک سوریه در بر گرفته‌اند، یک معضل جدی برای گروه‌های نظامی حاکم در سوریه می‌باشند. زیرا ترکیه و این گروه‌های نظامی خواهان سرکوب کردها و برچیده شدن خودمختاری آنها هستند، و به دشواری می‌توان تصور کرد که اختلاف با آنها به‌سادگی حل نخواهد شد و جنگ آنها پیوسته و علی‌الدوام با گروه‌های نظامی حاکم ادامه دارد. بر این مطلب بیافزاییم، که ترکیه کردستان سوریه مرکز گروه بزرگ پ ک ک دشمن همیشگی دولت اردوغان می‌باشد. از طرف دیگر خود این گروه‌های نظامی حاکم بر سوریه که اکنون تحت رهبری هیئت تحریر الشام می‌باشند، متشکل از چندین گروه کوچک و بزرگ مخالف هم هستند که عبارتند از جبهه فتح الشام، لواءالحق، جبهه انصار الدین، جیش السنه و جبهه رهایی‌بخش ملی که شامل گروه جنبش النصر، گردان‌های شام، ارتش ادلب و جیش احرار الشام می‌شود و چندین گروه مسلح کاملاً وابسته به ترکیه می‌باشند که عبارتند از: لشکر حمزه، لشکر سلطان مراد، لشکر سلطان سلیمان، جیش‌الاسلام و بخشی از جبهه شام که در ائتلاف جیش الوطنی سوری می‌باشند. بیشتر این نیروهای نظامی را یک یگان ضربتی ویژه به نام عصایب الحمرا در اختیار دارند که سرنوشت جنگ سوریه با ارتش سوریه و حشد الشعبی و نجباء این نیروها تعیین کردند. این گروه‌ها که جمعاً حدود صد هزار نیروی نظامی در اختیار دارند، قطعاً قبل از سقوط دمشق آن زمانی که سال‌ها در ادلب بودند از نظر مالی و تسلیحاتی توسط ترکیه و قطر و اوکراین تأمین می‌شدند. خود اوکراین در سازماندهی و آموزش نظامی و تسلیحاتی آنها نقش داشته‌اند. البته موضع‌گیری قدرت‌های غربی و آمریکا و اسرائیل تاکنون صریح و رسمی اعلام نگردیده است، بدون شک این سکوت غرب و آمریکا و اسرائیل بی دلیل نبوده و نیست. زیرا این جنگ هر نتیجه‌ای که داشته‌باشد، به نفع آمریکا است و کمترین نفع اینکه پیروزی مخالفان در این جنگ، شکستی برای روسیه و رژیم مطلقه فقاهتی می‌باشد.

بیشترین بهره برداری از اوضاع کنونی سوریه را اسرائیل برده‌است، زیرا پیروزی گروه‌های نظامی سنی به‌معنای جمع شدن بساط رژیم مطلقه فقاهتی ایران از سوریه و توأم با آن قطع دوران سازماندهی و تقویت نظامی حزب الله از طریق سوریه خواهد بود. به همین دلیل، در روزهای گذشته اسرائیل با بمباران گذرگاه لبنان با سوریه، مشکلاتی برای رژیم مطلقه فقاهتی ایران از نظر گسیل نیرو و سلاح به لبنان ایجاد کرده است. در عین حال از هم اکنون بخش دیگری از نوار مرزهای اسرائیل با سوریه به مساحت نوار غزه به‌عنوان منطقه حائل اشغال کرده است.

باری، گروه‌های نظامی سوری تحت رهبری هیئت تحریر الشام با بهره برداری از در جنگ بودن دو نیروی اصلی حامی بشار اسد، یعنی عقب نشینی نیروهای حزب الله از خاک سوریه در جریان جنگ با اسرائیل، و نیز درگیری روسیه با اوکراین، روز چهارشنبه 7 آذر 1403 با شعار: «پاسخ به تجاوزات» تعرض گسترده‌ای را علیه رژیم دیکتاتوری بشار اسد سازمان دادند. این حمله از حومه استان ادلب و حومه غربی استان حلب آغاز شد، و آنها در یک حمله برق‌آسا در طول کمتر از ده روز مناطق وسیعی از سوریه یعنی تمام استان ادلب، استان حلب دومین شهر بزرگ سوریه، حما و دو استان جنوبی درعا و سویدا و تعدادی دیگر از شهرها را به تصرف خود درآوردند. و بالاخره پس از تصرف شهرهای رستن و تلبیسه در حمص روز شنبه به حومه دمشق پایتخت سوریه رسیدند، و در همین زمان جلسه آستانه در کشور قطر با حضور وزیر خارجه ایران، ترکیه، روسیه، مصر، اردن و قطر تشکیل گردید. که آنها بر انتقال مسالمت‌آمیز قدرت و برگزاری انتخابات توافق کردند. در پی این نشست ارتباط میان نخست‌وزیر سوریه و ابومحمد جولانی رهبر گروه‌های نظامی هیئت تحریر شام، از طریق ترکیه برقرار گردید.

ارتش سوریه از پایتخت عقب نشست و بشار اسد به‌طرف روسیه فرار کرد و حدود ساعت 6 بامداد روز یکشنبه گروه نظامی هیئت تحریر الشام وارد دمشق شدند، و فرستنده تلویزیونی را تسخیر کردند، و نخست‌وزیر سوریه آمادگی خود را برای همکاری با گروه نظامی اعلام‌کرد. ابومحمد جولانی رهبر هیئت تحریر الشام نیز اعلام‌کرد که نهادهای عمومی کشور تا زمان انتقال قدرت، تحت نظارت نخست‌وزیر سابق باقی خواهد ماند. گرچه در قیام مارس 2011 (بهار عربی در سوریه) علیه بشار اسد «اخوان المسلمین قوی‌ترین جناح اپوزیسیون سوریه بودند، اما در جریان گروه‌های نظامی که حکومت اسد را سرنگون کردند یعنی هیئت تحریر الشام، این نیروهای سلفی دوران داعش هستند که به بازیگری اصلی در نبرد علیه اسد در حوزه میدانی تبدیل‌شده‌اند نه اخوان المسلمین. در واقع این سلفی گری ستیزه‌جو هست که دست بالا را در برابر اسلام گرایی اخوانی پیدا کرده‌اند. با این وجود اخوان کماکان مهم‌ترین جریان اپوزیسیون سوری در منطقه است.»

باری، بر اثر زلزله سهمگین سیاسی که با سقوط دیکتاتوری سوریه اتفاق افتاد «جغرافیای سیاسی منطقه، توازن قوا در منطقه پر آشوب خاورمیانه دگرگون شد». برخی این تحول را مهم‌ترین تغییر ژئوپلیتیکی در منطقه از بعداز سقوط صدام حسین و جنگ 2003 آمریکا و عراق می‌دانند. این دگرگونی دیکتاتوری خاندان اسد که بیش از 50 سال در این کشور بر پایه سرکوب و کشتار حاکم بودند، در عرض چند روز مثل برف ذوب شد و به زمین فرو رفت. پیامدهای این رخداد بیش از هر جا در ایران ظاهر شده است و رژیم مطلقه فقاهتی را سر پا تکان داد. زیرا رژیم بشار اسد فراتر از یک متحد سیاسی نقطه اتکا و عمق راهبردی و استراتژیک این رژیم بود.

مع‌الوصف، در این رابطه بود که خامنه‌ای در دهه 1390 با هزینه 50 میلیارد دلاری و اعزام 60 هزار تن از بسیج، سپاه، نیروهای نیابتی و کشتار هزاران‌هزار نفر و آواره کردن 7 میلیون سوری (یا یک‌سوم) جمعیت سوریه، حکومت بشار اسد را نگهداشت. آثار زلزله سیاسی بزرگ در سوریه به‌صورت پس لرزه‌های پی در پی در کشور ایران ظاهر شده‌است و رسانه‌ها و مهره‌های رژیم حیرت زده و هراسان به طرح پرسش‌هایی می‌پردازند که خامنه‌ای مجبور به پاسخ گویی شود. حاکمان جدید هیئت تحریر الشام «ریشه در داعش و جبهه النصر دارند، لذا بسیاری نگران‌اند که سرکوب و اختناق دوران جدید در سوریه تحت پرچمی جدید ادامه پیدا کند.»

باری، در این رابطه جنبش پیشگامان مستضعفین ایران در طول 48 سال گذشته حیات درونی و برون‌ی خود، چه در فاز عمودی یا سازمانی آرمان مستضعفین ایران، و چه در فاز افقی یا جنبشی نشر مستضعفین ایران، پیوسته و علی‌الدوام بر این باور بوده و هستیم که «آزادی و دموکراسی در جامعه تنها میوه‌ای است که توسط جنبش‌های خودجوش و خودسازمان‌ده و خودرهبر تکوین یافته از پایین و دینامیک (نه مکانیک و از بالا) به‌صورت سراسری حاصل می‌شود و پیوسته بر این باور بوده و هستیم که آزادی و دموکراسی از دل گروه‌های نظامی و چریکی و ارتش خلقی آن هم از بالا ایجاد شدنی نیست، چرا که «عقاب و بازها، هرگز کبوتر نمی‌زایند.»

پایان